متن درس
تبیین وجود خارجی زمان در فلسفه صدرایی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۹۰۸)
دیباچه
زمان، آن حقیقت سیال و گریزپا، در اندیشه فلسفی چون رودی جاری است که هر دم نو میشود و در عین حال، پیوستگی خویش را حفظ میکند. در فلسفه اسلامی، بهویژه در مکتب صدرایی، زمان نه امری موهوم، بلکه حقیقتی خارجی و موجود تلقی شده که در ساحت وجود، نقشی بیبدیل ایفا میکند. این نوشتار، برگرفته از درسگفتار شماره ۹۰۸ استاد فرزانه قدسسره، به تبیین ماهیت زمان، تقدم و تأخر اجزای آن، و جایگاه وجودیاش در چارچوب فلسفه وجودی میپردازد. با استناد به متون گرانسنگی چون اسفار اربعه، اشارات، و آرای حکمایی چون ابنسینا و شیخ اشراق، این بحث به کاوش در حقیقت زمان، تمایز ذاتی اجزای آن، و تفاوت تقدم علّی و زمانی مینشیند. هدف آن است که با زبانی روشن و متین، و با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات ادبی، این مفهوم فلسفی عمیق برای مخاطبان ژرفاندیش روشن گردد، بیآنکه از جامعیت و دقت علمی کاسته شود.
بخش نخست: حقیقت زمان در فلسفه وجودی
ماهیت زمان و وجود خارجی آن
در اندیشه فلسفی استاد فرزانه قدسسره، زمان بهمثابه حقیقتی متجدد و متصرم تعریف میشود که ماهیت آن در اتصال انقضا و تجدد خلاصه میگردد. این تعریف، که ریشه در اسفار اربعه ملاصدرا دارد (جلد دوم، صفحه ۱۴، سطر اول)، زمان را موجودی خارجی معرفی میکند که نه موهوم است و نه صرفاً ذهنی. زمان، چونان آینهای است که حرکت اشیاء را در خویش بازمیتاباند و در عین حال، خود حقیقتی مستقل دارد که در خارج از ذهن، موجودیت مییابد. استاد فرزانه قدسسره در این درسگفتار، با استناد به جلد اول اسفار، صفحه ۴۳۴، سطر سوم، بر این نکته تأکید دارند که اجزای زمان، مانند شنبه و یکشنبه، از نظر ماهیت متشابهاند، اما برخی بر برخی دیگر بالذات مقدماند. این تقدم ذاتی، نه به عوامل خارجی، بلکه به نفس حقیقت زمان وابسته است.
درنگ: زمان، حقیقتی متجدد و متصرم است که ماهیتش در اتصال و تجدد خلاصه میشود. این حقیقت، موجودی خارجی است که تقدم و تأخر اجزای آن، مانند شنبه بر یکشنبه، به ذات آن وابسته است.
این دیدگاه، در تقابل با اندیشههای ذهنگرایانهای قرار میگیرد که زمان را امری موهوم یا صرفاً ذهنی میپندارند. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به جلد دوم اسفار، صفحه ۱۴، تأکید میکنند که زمان، مانند اوصاف خارجی چون بلند و کوتاه یا کم و کیف، در خارج از ذهن موجودیت دارد. این وجود خارجی، زمان را بهعنوان نشانهای از تعین اشیاء معرفی میکند که در حرکت فلکی، بهویژه حرکت افلاک، متجلی میشود.
تمایز ذاتی اجزای زمان
یکی از محورهای اساسی این درسگفتار، تمایز ذاتی اجزای زمان است. استاد فرزانه قدسسره با استناد به اسفار (جلد دوم، صفحه ۱۴)، میفرمایند که اگر زمان را مقدار حرکت فلکی بدانیم، محل آن جسم واحد فلکی است. اما پرسشی بنیادین مطرح میشود: تمایز اجزای زمان، مانند لحظهای در برابر لحظه دیگر، به چیست؟ پاسخ این است که تمایز اجزای زمان به ذات خود زمان بازمیگردد، نه به عوامل خارجی. این تمایز ذاتی، زمان را به موجودی سیال بدل میکند که اجزای آن، هرچند متشابه در ماهیت، در وجود خارجی خود تقدم و تأخر دارند.
برای فهم بهتر، میتوان زمان را به رودی تشبیه کرد که هر قطرهاش، هرچند از جنس آب است، در جریان خویش مقدم یا مؤخر بر قطره دیگر قرار میگیرد. این تقدم و تأخر، نه به امری خارج از رود، بلکه به ذات جاری آن وابسته است. استاد فرزانه قدسسره این نکته را با اشاره به جلد دوم اسفار، صفحه ۱۳۹، و نقل از اشارات شیخ اشراق، چنین تبیین میکنند: «تقدم برخی اجزای زمان بر برخی دیگر، به وجود خارجی آنها وابسته است، نه به تصوری ذهنی.»
بخش دوم: تقدم و تأخر در زمان و تمایز آن با تقدم علّی
تقدم زمانی در برابر تقدم علّی
یکی از مباحث محوری درسگفتار، تمایز میان تقدم زمانی و تقدم علّی است. استاد فرزانه قدسسره با استناد به جلد دوم اسفار، صفحه ۱۳۹، و نقل از اشارات شیخ اشراق، تأکید دارند که تقدم علّت بر معلول، لزوماً تقدم زمانی نیست، بلکه تقدم علّی است. برای نمونه، تقدم حضرت آدم بر حضرت ابراهیم، تقدمی زمانی است، اما تقدم شنبه بر یکشنبه، به ذات زمان وابسته است. این تمایز، به تفاوت میان تقدم ذاتی (علّی) و تقدم تشخصی (زمانی) اشاره دارد.
تقدم علّی، به ذات علّت و رابطهاش با معلول بازمیگردد، در حالی که تقدم زمانی، به تشخص زمانی اشیاء وابسته است. استاد فرزانه قدسسره این نکته را چنین تبیین میکنند: «اگر تقدم زمانی نباشد، تقدم علّی نیز منتفی است، اما این دو نوع تقدم از نظر ماهیت متفاوتاند.» این تبیین، به ما میآموزد که زمان، در ساحت وجودی خویش، نهتنها حامل حرکت است، بلکه خود حقیقتی است که در خارج، تشخص مییابد.
درنگ: تقدم علّی از تقدم زمانی متمایز است. تقدم علّی به ذات علّت وابسته است، در حالی که تقدم زمانی به تشخص زمانی اشیاء مربوط میشود.
تضافی بودن تقدم و تأخر
استاد فرزانه قدسسره در ادامه، به مسئله تضافی بودن تقدم و تأخر اجزای زمان میپردازند (اسفار، جلد دوم، صفحه ۳۰۳). تضافی بودن، رابطهای است که نیازمند معیت وجودی دو طرف است. اما در مورد زمان، این معیت در خارج وجود ندارد؛ زیرا اجزای زمان، مانند شنبه و یکشنبه، بهصورت همزمان موجود نیستند. وقتی شنبه هست، یکشنبه نیست، و وقتی یکشنبه فرا میرسد، شنبه دیگر وجود ندارد. این سیالیت، به عدم استقرار اجزای زمان اشاره دارد.
با این حال، عقل قادر است این اجزا را در ظرف ذهن تصور کرده و رابطهای تضافی میان آنها برقرار سازد. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «تضافی بودن تقدم و تأخر اجزای زمان، در ظرف ذهن و نشئه علمی شکل میگیرد، در حالی که تشخص آنها در خارج است.» این تمایز، به دوگانگی میان وجود خارجی زمان و تحلیل ذهنی آن اشاره دارد، گویی عقل، چون نقاشی چیرهدست، لحظات زمان را بر بوم ذهن ترسیم میکند، اما خود زمان در خارج، چون رودی جاری است که نمیتوان آن را متوقف کرد.
بخش سوم: چالشهای تعریف زمان و نقش حس
چالش تعریف دفعه و زمان
استاد فرزانه قدسسره در جلد سوم اسفار، صفحه ۲۲، سطر سیزدهم، به چالش تعریف دفعه و زمان میپردازند. اگر زمان را مقدار حرکت بدانیم و دفعه را با زمان تعریف کنیم، به دور یا تسلسل میرسیم. اما این اشکال، با دیدگاه شیخ اشراق پاسخ داده میشود که تصور مفاهیمی چون دفعه و تدریج، بدیهی است و نیازی به تعریف ندارد. حس، یاریگر عقل در ادراک این مفاهیم است، و از اینرو، تعریف حرکت و زمان با استناد به حس، دور را برطرف میکند.
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «حرکت میتواند ذریعهای برای تعریف زمان باشد، و این تعاریف، شرحالاسمیاند که با معونه حس، بدیهی تلقی میشوند.» این دیدگاه، زمان را چونان مشعلی میداند که با نور حس و عقل، در تاریکی وجود روشن میشود، هرچند ماهیت آن به دلیل ضعف وجودیاش، همچنان خفی باقی میماند.
درنگ: ادراک زمان و حرکت با یاری حس بدیهی است، و تعاریف آنها، هرچند شرحالاسمی، به دلیل استناد به حس، از دور و تسلسل مصون میماند.
ضعف وجودی زمان و دشواری تعریف آن
زمان، به دلیل ضعف وجودیاش، در پایینترین مرتبه وجود قرار دارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که انیت زمان ظاهر است، اما ماهیت آن خفی است. این بدان معناست که وجود زمان برای همگان روشن است، اما تعریف ماهوی آن دشوار است. زمان، چونان سایهای است که بر اشیاء میافتد و تعین آنها را نشان میدهد، اما خود بهسختی در چنگ ادراک میگنجد.
این ضعف وجودی، زمان را به علامتی برای تشخص اشیاء بدل میکند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «زمان، تعینی ضعیف است که علامت تشخص اشیاء دیگر است.» این تعین، در حرکت اشیاء متجلی میشود و زمان را بهعنوان وصفی خارجی بر حرکت و تعینی بر شیء معرفی میکند.
بخش چهارم: زمان و اهمیت لحظه حال
زمان و فلسفه عرفانی حال
یکی از نکات برجسته درسگفتار، تأکید بر اهمیت لحظه حال است. استاد فرزانه قدسسره با استناد به تعبیر «اغتنم الفرصه بین العدمین»، زمان را به لحظه حال محدود میکنند که میان دو عدم (ماضی و مستقبل) قرار دارد. ماضی گذشته است و مستقبل نیامده، اما حال، آن حقیقت موجود است که انسان در آن زیست میکند.
عرفا، حال را رأسالمال انسان میدانند و میفرمایند: «دم غنیمت دان که رأسالمال توست.» این دیدگاه، که در کلام استاد فرزانه قدسسره نیز بازتاب یافته، انسان را به زیستن در لحظه حال دعوت میکند. اما انسان، به دلیل غفلت، یا در حسرت ماضی است یا در اضطراب مستقبل. استاد فرزانه قدسسره این نکته را با بیانی تمثیلی چنین شرح میدهند: «انسان، چون مسافری است که یا به مقصد نرسیده نگران است یا به گذشتهای که از دست داده حسرت میخورد، در حالی که تنها دارایی او، لحظه حال است.»
درنگ: لحظه حال، تنها حقیقت موجود زمان است. ماضی و مستقبل وجود ندارند، و انسان باید چون عارفی هوشیار، دم را غنیمت شمارد.
حدیث امام حسن (ع) و زیستن در حال
استاد فرزانه قدسسره با استناد به حدیث شریف امام حسن (ع) به اسبق بن نباته، این نکته را تعمیق میبخشند:
کُنْ لِلدُّنْیَا کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ لِلْآخِرَةِ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً
ترجمه: برای دنیا چنان باش که گویی همیشه زندهای، و برای آخرت چنان باش که گویی فردا میمیری.
این حدیث، انسان را به زیستن در لحظه حال با آگاهی از دنیا و آخرت دعوت میکند. استاد فرزانه قدسسره این کلام را بهعنوان راهنمایی برای فهم اهمیت حال تبیین میکنند و میفرمایند: «انسان، یا در حسرت گذشته است یا در اضطراب آینده، و از حال غافل است. حال، آن گوهر گرانبهایی است که انسان در آن زندگی میکند.»
بخش پنجم: دیدگاههای مکمل در فلسفه زمان
دیدگاه میرداماد و عالم دهر
استاد فرزانه قدسسره به دیدگاه میرداماد نیز اشاره دارند که اجزای زمان را در عالم دهر موجود میداند. این دیدگاه، زمان را در مرتبهای متعالیتر از عالم مادی قرار میدهد، جایی که تضافی بودن اجزای زمان نه در خارج، بلکه در نشئه دهر شکل میگیرد. این تبیین، به تنوع مراتب وجودی زمان اشاره دارد و نشان میدهد که زمان، در مراتب مختلف وجودی، جلوههای متفاوتی مییابد.
استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را چنین شرح میدهند: «اگر اجزای زمان در عالم دهر موجود باشند، تضافی بودن آنها در آن مرتبه شکل میگیرد، اما تشخص آنها در خارج است.» این تمایز، به ما میآموزد که زمان، چونان نوری است که در مراتب گوناگون وجود، از عالم دهر تا عالم ماده، سایههای متفاوتی میافکند.
نفی ذهنیت صرف زمان
یکی از محورهای اصلی درسگفتار، نفی ذهنیت صرف زمان است. استاد فرزانه قدسسره با استناد به عبارات اسفار، ابنسینا، و شیخ اشراق، تأکید دارند که زمان، موجودی خارجی است و اگر آن را موهوم بدانیم، با متون فلسفی در تعارض خواهد بود. این دیدگاه، زمان را چونان حقیقتی میداند که در خارج، تشخص دارد و در ذهن، تضافی میشود.
این نفی، به ما میآموزد که زمان، نه توهمی ذهنی، بلکه حقیقتی است که انسان در آن زیست میکند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: «اگر باور کنیم که زمان وجود خارجی دارد، از سستی و بیتوجهی به آن بازمیمانیم.» این کلام، انسان را به آگاهی از سیالیت زمان و اهمیت زیستن در لحظه حال دعوت میکند.
درنگ: زمان، موجودی خارجی است و نفی ذهنیت صرف آن، انسان را به آگاهی از اهمیت لحظه حال و زیستن در آن دعوت میکند.
جمعبندی
درسگفتار شماره ۹۰۸ استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر متون اسفار اربعه، اشارات، و آرای حکمایی چون ملاصدرا، ابنسینا، و شیخ اشراق، زمان را بهعنوان حقیقتی خارجی و نه موهوم تبیین میکند. زمان، موجودی متجدد و متصرم است که اجزای آن، مانند شنبه و یکشنبه، به ذات خود تقدم و تأخر دارند. تمایز میان تقدم علّی و زمانی، تضافی بودن اجزای زمان در ذهن، و تدریجی بودن آن در خارج، از نکات محوری این بحث است. حدیث شریف امام حسن (ع) نیز بر اهمیت لحظه حال تأکید دارد و انسان را به زیستن در دم دعوت میکند. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات درسگفتار و تحلیلهای آن، کوشید تا این مفاهیم عمیق را با زبانی متین و روشن، در چارچوبی علمی و آکادمیک ارائه دهد. زمان، چونان رودی است که انسان در آن شناور است، و آگاهی از حقیقت آن، او را به زیستنی هوشیارانه در لحظه حال رهنمون میسازد.
با نظارت صادق خادمی