در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 911

متن درس





زمان و حرکت در فلسفه اسلامی

زمان و حرکت در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۱۱)

مقدمه: درآمدی بر زمان و حرکت در فلسفه

بحث زمان و حرکت، از دیرباز چونان جریانی زلال در رودخانه معرفت بشری جاری بوده و در فلسفه اسلامی، به‌ویژه در آرای بزرگانی چون ابن‌سینا و ملاصدرا، جایگاهی والا یافته است. این موضوع، نه‌تنها در سپهر اندیشه‌های سنتی، بلکه در محافل علمی نوین نیز چون نگینی درخشان، مورد توجه و کاوش قرار دارد. در این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۹۱۱ استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی وجود خارجی زمان، نقد باورهای سنتی درباره عقلانیت افلاک، و بازتعریف مفاهیم بنیادین هستی‌شناسی در چارچوبی نوین و علمی پرداخته می‌شود. هدف این اثر، اثبات حقیقت عینی زمان به‌مثابه ظرف تحولات هستی و نفی هرگونه ادراک یا حیوانیت در افلاک است، در حالی که با زبانی متین و استدلالی، به پالایش فلسفه اسلامی از مفاهیم کهن و ناسازگار با علم مدرن می‌پردازد. این نوشتار، با ساختاری منظم و علمی، به تبیین این مسائل می‌نشیند و با بهره‌گیری از تمثیلات فاخر، پیوندی میان حکمت کهن و دانش نوین برقرار می‌سازد.

بخش نخست: زمان، حقیقتی عینی در ظرف خارج

اهمیت علمی و روزآمد بودن بحث زمان

بحث زمان و حرکت، چونان کلیدی طلایی، دروازه‌های فهم تحولات هستی را می‌گشاید. این موضوع، نه‌تنها در فلسفه سنتی، بلکه در علوم نوین نیز چون ستاره‌ای پرفروغ می‌درخشد. زمان، به‌مثابه ظرفی که حرکت در آن جاری می‌شود، حقیقتی عینی است که در نظام هستی نقشی بنیادین ایفا می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این بحث، در محافل علمی جهانی، همچنان پویا و روزآمد است و نیازمند کاوشی عمیق و روشمند است.

درنگ: زمان، به‌مثابه حقیقتی عینی، ظرف تحولات هستی است و در فلسفه و علم مدرن، جایگاهی والا دارد.

چالش‌های علم دینی در پرداخت به مباحث فلسفی

علم دینی، گاه به دلیل تمرکز بر مسائل روزمره، از پرداختن به مباحث عمیق فلسفی چون زمان و حرکت بازمی‌ماند. این کم‌توجهی، چون سایه‌ای سنگین، مانع از شکوفایی ظرفیت‌های معرفتی در این حوزه می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره با دغدغه‌ای عالمانه، بر ضرورت بازنگری در اولویت‌های علمی تأکید می‌ورزند تا علم دینی بتواند با دانش نوین همگام شود.

روش‌شناسی استناد به منابع فلسفی

اثبات وجود خارجی زمان، نیازمند استناد به منابع معتبر فلسفی است، گویی که هر نقل‌قول، چون خشتی در بنای استدلال است. استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به آثار فلاسفه‌ای چون ابن‌سینا و ملاصدرا، بر اهمیت روش‌شناسی دقیق تأکید دارند. هرچند به دلیل محدودیت، تنها به خلاصه‌ای از این منابع بسنده شده، اما این استنادات، چون چراغی راهنما، مسیر استدلال را روشن می‌سازند.

هدف بنیادین: اثبات وجود خارجی زمان

هدف این بحث، اثبات وجود خارجی زمان به‌مثابه حقیقتی عینی است، نه صرفاً تحلیلی مفهومی. زمان، چون جریانی سیال، در ظرف خارج جاری است و حرکت را در بر می‌گیرد. این حقیقت، چونان آینه‌ای، بازتاب‌دهنده تحولات هستی است و در فلسفه اسلامی، جایگاهی محوری دارد.

بخش دوم: نقد باور به عقلانیت افلاک

نفی تعقل و حیوانیت در افلاک

افلاک و کرات آسمانی، برخلاف باور برخی فلاسفه، فاقد عقل، هوش، یا زکاوت‌اند و چون دیوارهای خانه‌ای مادی، صرفاً از جنس ماده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره با قاطعیت، این باور سنتی را که افلاک را موجوداتی عاقل می‌داند، رد می‌کنند. افلاک، مانند سنگ یا نبات، تنها در خصوصیات ظاهری (سختی، نرمی، یا اندازه) متفاوت‌اند و هیچ ویژگی متافیزیکی چون عقل یا نفس ندارند.

درنگ: افلاک، موجوداتی مادی‌اند و فاقد هرگونه عقل یا حیوانیت، و حرکت آن‌ها نتیجه عوامل طبیعی است.

نقد آرای ابن‌سینا و ملاصدرا در اسفار

در جلد سوم اسفار، صفحه ۱۱۹، ابن‌سینا و ملاصدرا افلاک را ذوی‌العقول می‌دانند و معتقدند که این کرات، دارای تصورات و تعقل جزئی‌اند. این دیدگاه، ریشه در فلسفه یونانی دارد که افلاک را موجوداتی زنده و عاقل می‌پنداشت. استاد فرزانه قدس‌سره این باور را به چالش می‌کشند و تأکید دارند که افلاک، مانند سایر اجسام مادی، فاقد هرگونه ادراک‌اند.

مثال نبض و موتور: حرکت طبیعی بدون عقل

حرکت طبیعی، چون نبض انسان یا موتور بی‌وقفه‌ای که ۲۴ ساعت کار می‌کند، نیازی به عقل یا ادراک ندارد. نبض، چون جریانی جبلی، بی‌نیاز از شعور به حرکت می‌افتد. افلاک نیز، مانند این موتور، تحت تأثیر قوانین طبیعی چون جاذبه و دافعه حرکت می‌کنند، نه به دلیل تعقل یا حیوانیت.

ضرورت کنار گذاشتن باورهای کهن

باور به عقلانیت افلاک، در محافل علمی نوین جایی ندارد و چون برگ‌های پاییزی، باید به کناری نهاده شوند. استاد فرزانه قدس‌سره پیشنهاد می‌کنند که این آرای سنتی، طبقه‌بندی و متروک شوند تا فلسفه اسلامی از بار مفاهیم ناسازگار با علم مدرن رهایی یابد.

نقل‌قول ابن‌سینا و نقد آن

ابن‌سینا در صفحه ۱۱۹ اسفار می‌فرماید: «کل وضع فی الفلک یقتضی وضعاً»، به این معنا که هر وضعی در فلک، وضع دیگری را اقتضا می‌کند و این تجدد، توهمی (تعقل جزئی) ایجاد می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و تأکید دارند که افلاک، فاقد هرگونه ادراک یا توهم‌اند و حرکت آن‌ها صرفاً نتیجه عوامل طبیعی است.

تفاوت دیدگاه ملاصدرا با ابن‌سینا

ملاصدرا، برخلاف ابن‌سینا که تعقل افلاک را عرضی می‌داند، آن را جوهري می‌خواند و حرکت جوهري را نتیجه تصورات متجدد افلاک می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نیز نادرست می‌دانند، زیرا افلاک، به دلیل مادی بودن، نمی‌توانند دارای تصورات یا ادراک باشند.

نفی تصورات فلکی

تصورات فلکی، که در فلسفه صدرایی متجدد، متصل، و تدرجی خوانده شده‌اند، از منظر استاد فرزانه قدس‌سره بی‌معنایند. افلاک، چون بادمجان یا تیرآهن، صرفاً مادی‌اند و حرکتشان نتیجه جاذبه، دافعه، و خصوصیات طبیعی است، نه ادراک یا تعقل.

درنگ: افلاک، به دلیل مادی بودن، فاقد هرگونه تصور یا ادراک‌اند و حرکت آن‌ها نتیجه عوامل طبیعی است.

مادی بودن افلاک و نفی حیوانیت

افلاک، مانند سایر اجسام مادی چون نباتات یا تیرآهن، تنها در خصوصیات ظاهری متفاوت‌اند و فاقد نفس یا حیوانیت‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که ماده، ماده است، خواه سفت چون تیرآهن باشد یا نرم چون بادمجان، و هیچ‌یک از این موجودات، دارای شعور یا ادراک نیستند.

حرکت افلاک تحت عوامل طبیعی

حرکت افلاک، چون رقصی هماهنگ با قوانین طبیعت، نتیجه جاذبه، دافعه، و خصوصیات فیزیولوژیکی است، نه ادراک یا تعقل نسبت به مبادی محرکه. این دیدگاه، افلاک را از هرگونه ویژگی متافیزیکی مبرا می‌سازد و آن‌ها را در چارچوب قوانین طبیعی قرار می‌دهد.

طبیعی بودن اوضاع فلکی

ملاصدرا معتقد است که تمام اوضاع فلکی، طبیعی‌اند و هیچ‌یک قسری (تحت فشار) نیستند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید می‌کنند و با تمثیلی از چرخ‌وفلک، نشان می‌دهند که حرکت افلاک، مانند چرخ‌وفلک، کاملاً طبیعی است و تحت جاذبه و سرعت عمل می‌کند.

نفی قاسر در افلاک

در افلاک، هیچ قاسری (عامل فشار) وجود ندارد و مبدأ نزدیک حرکت آن‌ها، طبیعت خودشان است. این دیدگاه، به خودبسندگی نظام طبیعی افلاک اشاره دارد و حرکت آن‌ها را بی‌نیاز از عوامل خارجی می‌داند.

نقد حیات حیوانی افلاک

ملاصدرا طبیعت افلاک و نفس حیوانی را یکی می‌داند، اما استاد فرزانه قدس‌سره این ادعا را نادرست خوانده و تأکید دارند که افلاک، مانند سیب یا بادمجان، فاقد حیوانیت‌اند و حیات آن‌ها، اگر وجود داشته باشد، غیرحیوانی و مشابه حیات سنگ است.

بخش سوم: بازتعریف هستی در پرتو تعینات

تشخص و تعین در هستی

تشخص، همان تعین است و تمام هستی، از کوه و کاه تا ماده و مجرد، مجموعه‌ای از تعینات است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که مخلوقات، فاقد ذات‌اند و تنها ظهورات الهی‌اند، در حالی که خداوند، هم ذات دارد و هم ظهور. این دیدگاه، چون نسیمی تازه، فلسفه سنتی را به سوی نگرشی وجودمحور سوق می‌دهد.

درنگ: تمام هستی، مجموعه‌ای از تعینات است و مخلوقات، فاقد ذات‌اند و تنها ظهورات الهی‌اند.

نفی فشار و اتصال در هستی

در هستی، هیچ موجودی بر دیگری فشار نمی‌آورد یا روی کول دیگری سوار نیست. موجودات، چون ستارگان در آسمان وجود، در فضای تعینی خود قرار دارند و بدون اتصال، با یکدیگر هم‌نشینی دارند. این دیدگاه، عالم را چون باغی پر از گل‌های آزاد و مستقل به تصویر می‌کشد.

خودبسندگی عالم در خلقت الهی

خداوند، عالم را نگه نمی‌دارد، بلکه موجودات در تعینات خود به‌صورت خودبسنده خلق شده‌اند. خالقیت الهی، از طریق امداد و استمداد تعینی ادامه می‌یابد، نه نگه‌داری فیزیکی. این دیدگاه، چون جریانی زلال، پویایی خلقت را نشان می‌دهد.

حرکت باد و تعینات الهی

حرکت باد، چون رقصی در بادبان هستی، نتیجه تعینات الهی (جاذبه، دافعه، فعلیت) است، نه روح یا حیوانیت. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که تمام موجودات، از آتش تا باد، در شبکه تعینات الهی عمل می‌کنند.

شعله‌ور شدن آتش در شبکه تعینات

آتش، به‌خودی‌خود شعله نمی‌کشد، بلکه تحت تأثیر تعینات دیگر (هوا، باد) شعله‌ور می‌شود. این تمثیل، چون آینه‌ای، وابستگی متقابل تعینات در هستی را نشان می‌دهد و عالم را شبکه‌ای هماهنگ از تعینات به تصویر می‌کشد.

استقلال تعینی موجودات و آیه قرآن کریم

استقلال تعینی موجودات، در آیه شریفه وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ (انعام: ۱۶۴) متجلی است که می‌فرماید: «و هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد.» این آیه، چون نوری درخشان، استقلال هر موجود در تعین خود را روشن می‌سازد.

درنگ: آیه وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ استقلال تعینی هر موجود را تأیید می‌کند.

دادوستد وجودی در هستی

موجودات، چون تاجران در بازاری وجودی، به‌صورت طبیعی، عقلی، تنفسی، جذبی، دفعی، و زمانی با یکدیگر دادوستد می‌کنند. این تعاملات، جبلی و طبیعی‌اند و تحت تأثیر تعینات الهی رخ می‌دهند.

نفی اتصال در اوضاع فلکی

ملاصدرا اوضاع فلکی را طبیعی و متجدد می‌داند، اما استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که هیچ اتصالی در عالم وجود ندارد. عالم، چون آسمانی پرستاره، از تعینات مستقل تشکیل شده که آزادانه کنار هم قرار دارند.

آزادی و وحدت تعینی عالم

عالم، چون باغی آزاد و باز، خلق شده و هیچ‌چیز به چیز دیگر بسته نیست. افلاک، مانند سایر ذرات عالم، در تعینات خود با دیگر موجودات برابرند و هیچ برتری ذاتی ندارند.

نفی تقدس غیرواقعی افلاک

افلاک، به دلیل دوری و بزرگی، چون نگینی گران‌قیمت مورد احترام قرار گرفته‌اند، اما در ذات، مانند ماه زمین، عادی‌اند. این دیدگاه، تقدس غیرواقعی افلاک را نفی کرده و آن‌ها را بخشی از نظام طبیعی عالم می‌داند.

بخش چهارم: سیالیت زمان و نفی ثبات

نفی ثبات در زمان

ملاصدرا در صفحه ۱۱۶ جلد سوم اسفار، زمان را دارای ثبات، اتصال، تجدد، و انقضاء می‌داند. اما استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که زمان، فاقد ثبات است و ثبات ظاهری آن، نتیجه تجدد مداوم است. زمان، چون جریانی سیال، در هر لحظه نو می‌شود و هیچ‌گاه در سکون نمی‌ماند.

درنگ: زمان، فاقد ثبات است و ثبات ظاهری آن، نتیجه تجدد مداوم است.

تمثیل آتش چرخان

زمان، مانند آتش چرخانی است که به دلیل سرعت چرخش، دایره‌ای به نظر می‌رسد، اما در واقع متصل نیست. این تمثیل، توهم اتصال در زمان را نشان می‌دهد و تأکید دارد که تجدد سریع، وحدت ظاهری ایجاد می‌کند.

تکثر صورت در فیلم‌ها

فیلم‌ها، با تکثر صورت و سرعت نمایش، اتصال ظاهری ایجاد می‌کنند، اما در حقیقت، متصل نیستند. این مثال، چون آینه‌ای، نشان‌دهنده سیالیت زمان و فقدان اتصال واقعی در آن است.

هم‌نشینی به‌جای اتصال

عالم، مجموعه‌ای از هم‌نشینی تعینات است، نه اتصال یا پیوستگی. موجودات، چون گل‌های باغی الهی، آزادانه کنار هم قرار دارند و نیازی به اتصال ندارند.

نفی تقابل و ارتباط همه‌جانبه

در هستی، نیازی به تقابل نیست، زیرا موجودات از همه‌جهت با یکدیگر ارتباط دارند. این ارتباط، چون نسیمی که همه گل‌ها را نوازش می‌کند، در تمام عالم جاری است و منحصر به انبیا نیست.

نفی پشت و رو در هستی

هستی، فاقد پشت و روست و تمام موجودات، از همه‌جهت با یکدیگر مرتبط‌اند. این دیدگاه، چون نوری که همه زوایا را روشن می‌کند، وحدت وجودی عالم را نشان می‌دهد.

وحدت تجددیه و نفی نیستی

وحدت هستی، تجددیه است، نه اتصالیه. هیچ نیستی در عالم وجود ندارد و حتی قوه، با فعل متحد است. این دیدگاه، چون جریانی زلال، پویایی و سیالیت عالم را نشان می‌دهد.

درنگ: وحدت هستی، تجددیه است و هیچ نیستی در عالم وجود ندارد.

نفی نیاز به فاعل حافظ

هستی، نیازی به فاعل حافظ ندارد، زیرا تعینات وجودی، خود حافظ خویش‌اند. این دیدگاه، خودبسندگی نظام هستی را تحت اراده الهی نشان می‌دهد.

نقد تأثیر ارسطو بر فلسفه اسلامی

مفاهیم ارسطویی چون کم، کیف، و عرضی، چون سایه‌ای سنگین، بر فلسفه اسلامی افتاده و مانع فهم سیالیت هستی شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره بر ضرورت پالایش فلسفه از این مفاهیم تأکید دارند.

کارآمدی علم مدرن در فهم هستی

علم مدرن، با تکیه بر تعینات و نفی اتصال، به فهم بهتری از هستی دست یافته است. فلسفه اسلامی باید از این رویکرد بهره ببرد تا افق‌های جدیدی برای معرفت گشوده شود.

نتیجه‌گیری: بازاندیشی در فلسفه اسلامی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، زمان را چون جریانی سیال و عینی در ظرف خارج معرفی کرد و باورهای سنتی درباره عقلانیت افلاک را به چالش کشید. افلاک، به‌مثابه موجوداتی مادی، تحت قوانین طبیعی حرکت می‌کنند و فاقد هرگونه ادراک یا حیوانیت‌اند. تأکید بر تعینات به‌جای ماهیت، و نفی اتصال و تقابل، فلسفه اسلامی را به سوی نگرشی پویا و سیال سوق می‌دهد. آیه شریفه وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ استقلال تعینی موجودات را تأیید می‌کند و عالم را چون باغی از تعینات آزاد به تصویر می‌کشد. این دیدگاه، با همگامی با علم مدرن و پالایش فلسفه از مفاهیم ارسطویی، افق‌های جدیدی برای فهم هستی می‌گشاید و فلسفه را به ابزاری کارآمد برای زندگی و علم تبدیل می‌کند.

با نظارت صادق خادمی