در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 912

متن درس






کاوشی در فلسفه زمان: تبیین وجودی و تحلیل اقوال

کاوشی در فلسفه زمان: تبیین وجودی و تحلیل اقوال

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۱۲)

دیباچه

زمان، چونان جریانی سیال و ناپیدا، در سپهر اندیشه فلسفی همواره چون معمایی ژرف و پر رمز و راز رخ نموده است. این مفهوم، که در ظرف حرکت با اشیاء پیوند می‌یابد، نه تنها در فلسفه وجودی اسلامی، بلکه در تمامی سنت‌های فکری، جایگاهی بنیادین دارد. درس‌گفتار شماره ۹۱۲، ارائه‌شده در تاریخ ششم آذر ۱۳۸۶، به کاوشی عمیق در ماهیت وجودی زمان، تناقضات اقوال فلاسفه، و جایگاه آن در عوالم مادی و مجرد می‌پردازد. این نوشتار، با تکیه بر آرای بزرگانی چون ابن‌سینا و ملاصدرا، و با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، می‌کوشد تا این موضوع را با نگاهی جامع و دقیق تبیین نماید. بحث در سه محور اصلی پیش می‌رود: بررسی تناقضات اقوال درباره زمان، تبیین دیدگاه نهایی ملاصدرا و تفاوت آن با دیدگاه‌های معاصر، و پرس‌وجو از وجود یا عدم وجود زمان در عوالم مجرد فراتر از عالم ناسوت. این نوشتار، با ساختاری علمی و زبانی متین، تمامی جزئیات درس‌گفتار را با شرح و تفصیل ارائه می‌دهد و با تمثیلات ادبی، به غنای مفهومی آن می‌افزاید.

بخش یکم: وجود خارجی زمان و تناقضات اقوال

ماهیت وجودی زمان

زمان، در فلسفه وجودی، نه مفهومی ذهنی، بلکه واقعیتی خارجی است که در ظرف حرکت متجلی می‌شود. این تعین، که با اشیاء در نسبت است، چونان جریانی نامرئی در بستر حرکت جاری است و به موجودات هویت زمانی می‌بخشد. این دیدگاه، که ریشه در آرای فلاسفه اسلامی دارد، زمان را به مثابه واقعیتی عینی معرفی می‌کند که از حرکت جدایی‌ناپذیر است.

درنگ: زمان، موجودی خارجی است که در ظرف حرکت با اشیاء پیوند می‌یابد و هویت آن به مثابه تعینی وجودی در نسبت با حرکت تعریف می‌شود.

تناقضات اقوال درباره زمان

فلاسفه در تبیین ماهیت زمان به اقوالی متعارض و ناهمخوان دست یازیده‌اند. برخی زمان را موجودی موهوم، برخی جوهر مجرد، برخی عرض، و گروهی حتی واجب‌الوجود دانسته‌اند. این تناقضات، که در متون فلسفی چون «شفای» ابن‌سینا و «اسفار اربعه» ملاصدرا بازتاب یافته، از ضعف ادراک فلاسفه نسبت به ماهیت سیال و ظریف زمان نشأت می‌گیرد. ملاصدرا، در جلد سوم اسفار، صفحه ۱۴۱، با احصای اقوال، به این تنوع و تعارض اشاره کرده و از شفا نقل می‌کند که برخی وجود زمان را مطلقاً نفی کرده‌اند.

منکران زمان، با استدلالی شبهه‌انگیز، زمان را به ماضی، مستقبل، و حال فروکاسته‌اند. به زعم ایشان، ماضی عدم است، زیرا گذشته است؛ مستقبل نیز عدم است، زیرا هنوز نیامده؛ و حال حقیقی نیز وجود ندارد، چرا که حال عرفی تنها بخشی از آخر ماضی و آغاز مستقبل است. این استدلال، که در اسفار نیز مورد نقد قرار گرفته، به انکار وجود زمان می‌انجامد. اما این دیدگاه، به دلیل نادیده گرفتن حال حقیقی و سیالیت زمان، ناکافی است.

درنگ: تناقضات اقوال درباره زمان، از ضعف ادراک نسبت به سیالیت و ظرافت وجودی آن سرچشمه می‌گیرد، که برخی را به نفی مطلق یا نسبت دادن صفات ناسازگار به آن واداشته است.

نقد شبهه منکران زمان

شبهه منکران زمان، که حال را صرفاً عرفی و فاقد حقیقت می‌دانند، از ناتوانی در ادراک ماهیت سیال زمان ناشی می‌شود. حال حقیقی، به مثابه لحظه‌ای گذرا اما موجود، واقعیتی است که نمی‌توان آن را به صرف عرفی بودن نفی کرد. این نقد، که در درس‌گفتار مورد تأکید قرار گرفته، نشان می‌دهد که انتظار یافتن زمان به مثابه موجودی ملموس و «مشت‌پرکن» به خطا می‌انجامد. زمان، چونان نسیمی لطیف، نه با دست، بلکه با ادراک وجودی قابل‌فهم است.

علت تناقضات اقوال

ریشه تناقضات در اقوال فلاسفه، به فقدان روش‌های تجربی و تکیه صرف بر تفکر ذهنی بازمی‌گردد. فلاسفه، در جست‌وجوی زمان به مثابه موجودی ملموس، گاه آن را موهوم، گاه جوهر مجرد، و گاه واجب‌الوجود پنداشته‌اند. این خطای ادراکی، که از نبود آزمایش و مشاهده تجربی نشأت گرفته، در متون فلسفی چون اسفار هویداست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که علم دینی، بدون پیوند با تجربه، به تحلیل‌های ناقص می‌انجامد.

قرآن کریم، در آیاتی چون أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ (غاشیه: ۱۷) به ضرورت مشاهده و تجربه در فهم عالم اشاره دارد: «آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آفریده شده است؟» این آیه، دعوتی است به گشودن دیده‌ها و تأمل در آثار خلقت، که بدون آن، فهم موجوداتی چون زمان ناقص می‌ماند.

جمع‌بندی بخش یکم

زمان، به مثابه واقعیتی خارجی در ظرف حرکت، در فلسفه وجودی جایگاهی بنیادین دارد. تناقضات اقوال فلاسفه، از نفی مطلق زمان تا جوهر مجرد دانستن آن، ریشه در ضعف ادراک و فقدان روش‌های تجربی دارد. نقد شبهه منکران، که حال را عرفی و فاقد حقیقت می‌دانند، بر عینیت حال حقیقی و سیالیت زمان تأکید می‌کند. آیات قرآن کریم، چونان چراغی راهنما، بر ضرورت تجربه و مشاهده در فهم این حقیقت ظریف اصرار دارند.

بخش دوم: دیدگاه ملاصدرا و تفاوت با دیدگاه‌های معاصر

تبیین ملاصدرا از زمان

ملاصدرا، در اسفار، زمان را موجودی خارجی و تعینی در ظرف حرکت می‌داند. او با نقد اقوال متکلمان، که زمان را موهومی فاقد مابه‌ازای خارجی می‌پندارند، بر واقعیت وجودی آن تأکید می‌ورزد. به زعم او، زمان نه نسبتی صرف میان امور، بلکه موجودی است که در نسبت با حرکت معنا می‌یابد. این دیدگاه، که در صفحه ۱۴۱ جلد سوم اسفار با احصای اقوال دیگر فلاسفه تبیین شده، زمان را از مفاهیم انتزاعی متکلمان متمایز می‌سازد.

درنگ: ملاصدرا زمان را موجودی خارجی و تعینی در ظرف حرکت می‌داند، نه امری موهوم یا نسبتی صرف، و این دیدگاه او را از متکلمان متمایز می‌سازد.

نقد دیدگاه متکلمان

متکلمان، زمان را امری موهوم دانسته‌اند که منشأ انتزاع دارد، اما فاقد مابه‌ازای خارجی است. این دیدگاه، که با مثال مفاهیم «فوق» و «تحت» توضیح داده شده، زمان را به رابطه‌ای انتزاعی فرومی‌کاهد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و استدلال می‌کنند که زمان، به مثابه موجودی سیال، دارای واقعیتی خارجی است و نمی‌توان آن را به صرف منشأ انتزاع نفی کرد.

مثال «فوق» و «تحت» نشان می‌دهد که این مفاهیم، هرچند نسبی‌اند، از واقعیتی خارجی حکایت دارند. زمان نیز، به سان این مفاهیم، در نسبت با حرکت معنا می‌یابد، اما این نسبت، وجود خارجی آن را نفی نمی‌کند. این نقد، بر عینیت زمان و ضرورت ادراک آن به مثابه واقعیتی مستقل تأکید دارد.

تفاوت با دیدگاه‌های معاصر

بررسی تفاوت دیدگاه ملاصدرا با دیدگاه‌های معاصر، پرسشی است که در درس‌گفتار مطرح شده و نیازمند تأمل است. آیا زمان در فلسفه معاصر نیز موجودی وجودی است یا به امری موهوم فروکاسته شده؟ این پرسش، که ریشه در نقدهای استاد فرزانه قدس‌سره دارد، به ضرورت بازنگری آرای صدرایی در پرتو پیشرفت‌های علمی و فلسفی اشاره می‌کند. دیدگاه‌های معاصر، با بهره‌گیری از علوم تجربی، ممکن است زمان را در چارچوبی متفاوت تبیین کنند، اما سیالیت و عینیت آن همچنان محوری است.

جمع‌بندی بخش دوم

ملاصدرا، با تأکید بر وجود خارجی زمان، آن را تعینی در ظرف حرکت می‌داند و از دیدگاه‌های موهوم‌انگار متکلمان فاصله می‌گیرد. نقد او بر اقوال متکلمان، بر عینیت زمان و نفی کاهش آن به روابط انتزاعی تأکید دارد. تفاوت دیدگاه صدرا با رویکردهای معاصر، پرسشی است که نیازمند کاوشی عمیق‌تر است، اما سیالیت و واقعیت زمان، در هر دو چارچوب، جایگاهی بنیادین دارد.

بخش سوم: زمان در عوالم مجرد

زمان در ظرف ناسوت

زمان، در فلسفه وجودی، عمدتاً در ظرف ماده و عالم ناسوت مورد بحث قرار می‌گیرد. این ظرف، که با حرکت پیوندی ناگسستنی دارد، بستری است که زمان در آن متجلی می‌شود. اما آیا در عوالم مجرد، که از ماده و حرکت مبرا هستند، زمان نیز وجود دارد؟ این پرسش، که در درس‌گفتار به تفصیل مطرح شده، یکی از چالش‌های بنیادین فلسفه اسلامی است.

درنگ: زمان در عالم ناسوت با حرکت پیوند دارد، اما وجود آن در عوالم مجرد نیازمند بررسی است، که چالشی عمیق در فلسفه وجودی است.

وجود زمان در عوالم غیرناسوت

در عوالم مجرد، که حرکت به معنای مادی آن وجود ندارد، تصور زمان به مثابه تعینی وابسته به حرکت دشوار است. با این حال، استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این پرسش باید با دقت بررسی شود. آیا زمان، چونان واقعیتی سیال، در مراتب وجودی غیرمادی نیز قابل‌تصور است؟ این سؤال، به پیوند عمیق میان زمان، حرکت، و سرعت اشاره دارد، که به سان «خواهران و برادران» وجودی، در وحدتی هماهنگ عمل می‌کنند.

نقش تجربه در فهم زمان

فقدان تجربه در علم دینی، به ویژه در طبیعیات، به تحلیل‌های ناقص درباره زمان انجامیده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیاتی چون فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ (روم: ۵۰)، بر ضرورت مشاهده و تجربه تأکید می‌کنند: «پس به آثار رحمت خدا بنگر.» این آیه، دعوتی است به گشودن دیده‌ها و کاوش تجربی در عالم، که بدون آن، فهم موجوداتی چون زمان ناقص می‌ماند.

علم دینی، به دلیل تکیه بر تفکر ذهنی و فقدان آزمایشگاه، گاه از فهم دقیق موجودات سیال بازمانده است. استاد فرزانه قدس‌سره پیشنهاد می‌کنند که تأسیس آزمایشگاه‌ها و تقویت روش‌های تجربی، به تحلیل‌های دقیق‌تر در فلسفه می‌انجامد.

جمع‌بندی بخش سوم

زمان در عالم ناسوت، با حرکت پیوندی ناگسستنی دارد، اما وجود آن در عوالم مجرد پرسشی است که نیازمند تأمل عمیق است. آیات قرآن کریم، با تأکید بر مشاهده و تجربه، راهنمایی برای فهم این حقیقت ظریف ارائه می‌دهند. تقویت روش‌های تجربی در علم دینی، به ویژه در طبیعیات، ضرورتی است که به تحلیل‌های دقیق‌تر از زمان می‌انجامد.

بخش چهارم: نقد روش‌های سنتی و پیشنهادهای اصلاحی

ضعف روش‌های سنتی

روش‌های سنتی در علم دینی، که عمدتاً بر تفکر ذهنی و بدون پشتوانه تجربی استوار بوده‌اند، به تناقضات در فهم زمان دامن زده‌اند. فلاسفه، در جست‌وجوی زمان به مثابه موجودی ملموس، گاه آن را به واجب‌الوجود یا جوهر مجرد نسبت داده‌اند. این خطا، که از فقدان تجربه ناشی شده، در متون فلسفی چون اسفار، به ویژه در طبیعیات، که پر از غلط‌های چاپی است، هویداست.

اهمیت طبیعیات و تجربه

مطالعه طبیعیات، به مثابه پلی میان فلسفه و علوم تجربی، ضرورتی انکارناپذیر است. استاد فرزانه قدس‌سره، با مقایسه روش ارسطویی و افلاطونی، بر برتری روش ارسطو تأکید می‌کنند که از طبیعیات به الهیات می‌رسد. افلاطون، با آغاز از الهیات، به نتایجی ناقص می‌انجامد، در حالی که ارسطو با تکیه بر تجربه، به فهمی استوارتر دست می‌یابد.

نمونه‌های تاریخی، چون کارهای شیخ بهایی، نشان‌دهنده موفقیت فلاسفه‌ای است که تجربه را با فلسفه درآمیختند. این عالم وارسته، با رویکردی تجربی، آثاری خلق کرد که همچنان حیرت‌انگیز است. در مقابل، موانع تاریخی، مانند اتهام کیمیاگری، به سرکوب تجربه در علم دینی انجامید.

پیشنهاد تأسیس آزمایشگاه

استاد فرزانه قدس‌سره پیشنهاد می‌کنند که علم دینی باید با تأسیس آزمایشگاه‌ها و تقویت روش‌های تجربی متحول شود. این تحول، به فهم دقیق‌تر موجوداتی چون زمان، مکان، و حرکت می‌انجامد، که به سان «خواهران و برادران» وجودی، در وحدتی هماهنگ عمل می‌کنند. موجودات ریزتر از زمان، که با ابزار تجربی قابل‌مشاهده‌اند، گواهی بر این ضرورت‌اند.

جمع‌بندی بخش چهارم

روش‌های سنتی در علم دینی، به دلیل فقدان تجربه، به تحلیل‌های ناقص درباره زمان انجامیده‌اند. تأکید بر طبیعیات و روش ارسطویی، در کنار پیشنهاد تأسیس آزمایشگاه‌ها، راهکاری است برای تحول در علم دینی. نمونه‌های تاریخی، چون شیخ بهایی، نشان‌دهنده موفقیت رویکردهای تجربی است، در حالی که موانع تاریخی، ضرورت این تحول را دوچندان می‌سازد.

نتیجه‌گیری

زمان، چونان جریانی سیال در بستر حرکت، در فلسفه وجودی جایگاهی بنیادین دارد. تناقضات اقوال فلاسفه، از نفی مطلق زمان تا جوهر مجرد یا واجب‌الوجود دانستن آن، ریشه در ضعف ادراک و فقدان روش‌های تجربی دارد. ملاصدرا، با تأکید بر وجود خارجی زمان، آن را تعینی در ظرف حرکت می‌داند و از دیدگاه‌های موهوم‌انگار متکلمان فاصله می‌گیرد. پرسش از وجود زمان در عوالم مجرد، چالشی است که نیازمند کاوشی عمیق‌تر است. آیات قرآن کریم، چون أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ (غاشیه: ۱۷) و فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ (روم: ۵۰)، بر ضرورت تجربه و مشاهده تأکید دارند. تحول در علم دینی، با تقویت روش‌های تجربی و تأسیس آزمایشگاه‌ها، به فهمی دقیق‌تر از زمان و دیگر موجودات سیال می‌انجامد. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، کوشیده است تا این حقیقت ظریف را با زبانی متین و ساختاری علمی تبیین نماید.

با نظارت صادق خادمی