در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 913

متن درس





بازاندیشی در ماهیت زمان: نقدی بر مقولات سنتی در هستی‌شناسی اسلامی

بازاندیشی در ماهیت زمان: نقدی بر مقولات سنتی در هستی‌شناسی اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۱۳)

مقدمه: کاوشی در ژرفای مفهوم زمان

زمان، چونان جویباری سیال در بستر هستی، از دیرباز ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته و پرسش‌هایی بنیادین را برانگیخته است. آیا زمان حقیقتی مستقل است یا سایه‌ای از حرکت؟ آیا می‌توان آن را در قالب مقولات سنتی فلسفه گنجاند یا نیازمند بازتعریفی وجودی است؟ درس‌گفتار شماره ۹۱۳ استاد فرزانه قدس‌سره، به تاریخ ۷/۹/۱۳۸۶، با رویکردی نقادانه و نوآورانه، به بررسی ماهیت زمان و نقد مقولات سنتی در هستی‌شناسی اسلامی می‌پردازد. این نوشتار، با تجمیع محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، زمان را نه به‌عنوان مقوله‌ای عرضی یا جوهر، بلکه به‌مثابه تعینی وجودی معرفی می‌کند که از حرکت ظهور می‌یابد. با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات ادبی، این اثر در صدد است تا با زبانی متین و علمی، خواننده را به سفری عقلانی در اعماق این مفهوم رازآلود دعوت کند، در حالی که تمامی جزئیات و نکات درس‌گفتار را با دقتی فلسفی حفظ می‌کند.

بخش نخست: تنوع و چالش‌های آرای فلسفی درباره زمان

طیف گسترده آرای فلاسفه

استاد فرزانه قدس‌سره در این درس‌گفتار، به تنوع گسترده آرای فلاسفه درباره زمان اشاره می‌کند، از موهوم دانستن آن تا واجب‌الوجود شمردن. این طیف، مانند امواج متلاطمی بر ساحل عقل، نشان‌دهنده پیچیدگی مفهوم زمان و دشواری در تبیین آن است. برخی فلاسفه، زمان را چونان سرابی در بیابان ذهن می‌پندارند که وجودی عینی ندارد، و برخی دیگر، آن را چونان ستونی استوار در بنای هستی می‌انگارند. این تنوع، به گفته استاد، نتیجه نبود انسجام در روش‌شناسی فلسفی است که به افراط و تفریط منجر شده است.

درنگ: تنوع آرای فلاسفه درباره زمان، از موهوم تا واجب‌الوجود، نشان‌دهنده پیچیدگی و چالش‌های روش‌شناختی در تبیین این مفهوم است.

نقد ادعای واجب‌الوجود بودن زمان

استاد فرزانه قدس‌سره ادعای واجب‌الوجود بودن زمان را مضحک و غیرقابل دفاع می‌داند. زمان، مانند رودی که از سرچشمه حرکت جاری می‌شود، ماهیتی وابسته دارد و نمی‌تواند واجب‌الوجود باشد. این نقد، مانند تیغی تیز، پرده‌های توهم را می‌درد و بر تمایز میان واجب‌الوجود حقیقی (خداوند) و موجودات وابسته مانند زمان تأکید می‌ورزد. زمان، در عالم ناسوت، با حرکت مادی پیوندی ناگسستنی دارد و نمی‌توان آن را در جایگاهی متعالی قرار داد.

نقد مجرد دانستن زمان

برخی فلاسفه، زمان را موجودی مجرد پنداشته‌اند، اما استاد فرزانه این دیدگاه را نمونه‌ای از افراط می‌خواند. زمان، در عالم مادی، مانند سایه‌ای است که از حرکت اشیاء برمی‌خیزد و نمی‌توان آن را از ظرف ناسوت جدا کرد. این نقد، مانند نوری که تاریکی‌های تصورات نادرست را روشن می‌کند، بر ضرورت تحلیل زمان در بستر واقعیت مادی تأکید می‌ورزد.

بخش دوم: نقد مقولات سنتی در تبیین زمان

دیدگاه سنتی فلاسفه مشایی

استاد فرزانه قدس‌سره به دیدگاه غالب فلاسفه مشایی، از ابن‌سینا تا ملاصدرا، اشاره می‌کند که زمان را کم متصل و عرضی عارض بر حرکت می‌دانستند. این دیدگاه، ریشه در تعریف ارسطویی زمان به‌عنوان «عدد حرکت به‌حسب قبل و بعد» دارد و زمان را به مقوله کم یا متى (کی) نسبت می‌دهد. استاد، این تعریف را به دلیل محدود کردن زمان به مقولات سنتی، ناکافی می‌داند. زمان، مانند جویباری است که نمی‌توان آن را در قالب‌های تنگ مقولات گنجاند.

زمان و مقوله متى

در فلسفه سنتی، زمان با مقوله متى مرتبط است، به‌گونه‌ای که پرسش «متى تذهب؟» (کی می‌روی؟) به زمان اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این ارتباط را بررسی کرده و می‌فرماید که چنین تبیینی، زمان را به بعد پرس‌وجوی کیستی حرکت محدود می‌کند. زمان، مانند پرنده‌ای است که فراتر از قفس مقولات پرواز می‌کند و نمی‌توان آن را به متى یا کم تقلیل داد.

تمایز متى و أین در مقولات عشر

استاد فرزانه قدس‌سره به مقولات عشر ارسطویی اشاره می‌کند که شامل جوهر، کم، کیف، أین، متى، نسبت، اضافه، وضع، جده، و انفعال است. در این چارچوب، زمان به مقوله متى و کم نسبت داده می‌شود، در حالی که مکان به مقوله أین تعلق دارد. این تمایز، مانند خطی است که میان زمان و مکان کشیده شده، اما استاد تأکید می‌ورزد که این دسته‌بندی، از تبیین حقیقت وجودی زمان بازمی‌ماند.

نقد وجود عرضی زمان

ابن‌سینا و ملاصدرا، زمان را وجودی عرضی و فاقد استقلال می‌دانستند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و می‌فرماید که تصور زمان به‌عنوان عرضی عارض بر حرکت، مانند بستن بال‌های پرنده‌ای است که در آسمان هستی پرواز می‌کند. زمان، فراتر از عرضی بودن، تعینی وجودی دارد که باید در چارچوبی نوین فهمیده شود.

درنگ: زمان، برخلاف دیدگاه سنتی، نه مقوله‌ای عرضی مانند کم یا متى، بلکه تعینی وجودی است که از حرکت ظهور می‌یابد.

بخش سوم: بازتعریف زمان به‌مثابه تعین وجودی

نفی مقوله‌سازی زمان

استاد فرزانه قدس‌سره، با قاطعیت، مقوله‌سازی زمان را نفی می‌کند و می‌فرماید که زمان نه کم است، نه متى، نه نسبت، نه اضافه، و نه جوهر. این دیدگاه، مانند نسیمی است که غبار مفاهیم سنتی را از چهره حقیقت زمان می‌زداید. زمان، به‌جای قرار گرفتن در قالب‌های تنگ مقولات، باید به‌عنوان تعینی وجودی فهمیده شود که از حرکت ظهور می‌یابد.

زمان به‌مثابه تعین ظاهر حرکت

استاد فرزانه قدس‌سره زمان را تعینی وجودی معرفی می‌کند که نه عارض بر حرکت، بلکه ظهور آن است. زمان، مانند سایه‌ای است که از حرکت خورشید برمی‌خیزد، نه چیزی که به‌صورت جداگانه بر آن عارض شود. این تعریف، مانند کلیدی است که درهای فهم نوین زمان را می‌گشاید و آن را از قید مقولات سنتی آزاد می‌کند.

نفی اتصال در زمان

برخلاف تصور سنتی که زمان را کم متصل می‌داند، استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزد که زمان متصل نیست، بلکه نتیجه همگونی و هماهنگی حرکت است. این همجواری، مانند رقص هماهنگ ستارگان در آسمان، زمان را به‌عنوان تعینی ظاهری متجلی می‌سازد. این دیدگاه، زمان را از قالب‌های صلب فلسفه سنتی رها می‌کند.

فاعلیت حرکت در زمان

استاد فرزانه قدس‌سره حرکت را فاعل زمان می‌داند، همان‌گونه که متحرک فاعل حرکت است. زمان، مانند میوه‌ای است که از درخت حرکت می‌روید و وجودش به‌عنوان نتیجه ظهور حرکت معنا می‌یابد. این رابطه فاعلی، مانند رشته‌ای است که زمان و حرکت را در نظام وجودی به هم پیوند می‌دهد.

درنگ: حرکت، فاعل زمان است و زمان، به‌عنوان تعین ظاهری، از ظهور حرکت پدید می‌آید.

بخش چهارم: وحدت تشخصی زمان و حرکت

تشخص وحدتی زمان، حرکت، و شیء

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزد که زمان، حرکت، و شیء دارای تشخصات وحدتی هستند که در خارج به‌صورت یکپارچه موجودند. این وحدت، مانند نغمه‌ای است که از ساز هستی برمی‌خیزد و نمی‌توان آن را به اجزای جداگانه تقسیم کرد. زمان، نه وجودی انضمامی دارد که از حرکت جدا شود، بلکه به‌صورت وحدتی با آن موجود است.

مثال کتاب برای تشخص وحدتی

استاد فرزانه قدس‌سره با مثال کتاب، این وحدت تشخصی را توضیح می‌دهد. کتاب، با اوصافی مانند وزن، حجم، زبان، و کیفیت، به‌صورت وحدتی در خارج موجود است. این اوصاف، مانند رنگ‌های یک تابلوی نقاشی، از کتاب جداپذیر نیستند. اگر سنگینی یا سفیدی کتاب را جدا کنیم، دیگر کتاب نیست. زمان نیز، به‌عنوان تعینی وجودی، از حرکت و شیء جداپذیر نیست.

نفی انضمام در اوصاف

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که اوصاف کتاب، مانند زمان در نسبت با حرکت، انضمامی نیستند. این اوصاف، مانند رشته‌های یک پارچه، به وجود واحد تشخص می‌یابند. زمان، مانند یکی از این رشته‌ها، در شبکه وجودی شیء و حرکت بافته شده و نمی‌توان آن را جدا کرد.

تشخص به‌مثابه اصل وجودی

استاد فرزانه قدس‌سره تشخص را به‌عنوان اصل بنیادین هستی معرفی می‌کند. اوصاف شیء، از جمله زمان و حرکت، به وجود واحد تشخص می‌یابند، نه به‌عنوان مقولات یا وجودهای جداگانه. این دیدگاه، مانند آینه‌ای است که وحدت وجودی عالم را بازمی‌تاباند و زمان را در این وحدت جای می‌دهد.

درنگ: زمان، به‌عنوان تعینی وجودی، با حرکت و شیء به وجود واحد تشخص می‌یابد و انضمامی نیست.

بخش پنجم: زمان و معرفت وجودی

کثرت اوصاف در موجودات

استاد فرزانه قدس‌سره به کثرت اوصاف در موجودات، از سنگ تا انسان و ملک، اشاره می‌کند. این اوصاف، مانند ستارگان بی‌شمار در آسمان هستی، قابل شمارش نیستند. زمان، تنها یکی از این اوصاف است که در کنار حرکت و مکان، به تشخص شیء کمک می‌کند. این کثرت، مانند اقیانوسی است که ژرفای آن از ادراک انسانی فراتر می‌رود.

ادراک و محدودیت بیان

استاد فرزانه قدس‌سره بیان می‌دارد که برخی اوصاف موجودات، قابل ادراک‌اند اما به دلیل محدودیت زبان، قابل بیان نیستند. این محدودیت، مانند قفسی است که کلمات را در خود محبوس می‌کند، در حالی که ادراک، مانند پرنده‌ای است که در آسمان معرفت پرواز می‌کند. زمان، به‌عنوان حقیقتی لطیف، از این محدودیت متأثر است.

معرفت و گشایش دل

شناخت اوصاف موجودات، مانند زمان و حرکت، دریچه‌ای به سوی معرفت می‌گشاید. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزد که گشایش باب معرفت، انسان را به درک موجودات به قدر جن و ملک رهنمون می‌شود. این معرفت، مانند نوری است که تاریکی‌های ادراک عادی را روشن می‌کند و زمان را در جایگاه حقیقی‌اش قرار می‌دهد.

زمان و شخصیت متشخص

استاد فرزانه قدس‌سره زمان را شخصیتی متشخص می‌داند که به تشخص حرکت وابسته است، و حرکت نیز به تشخص شخص. این سلسله‌مراتب، مانند زنجیره‌ای است که شخص، حرکت، و زمان را به هم پیوند می‌دهد. شناخت این شخصیت‌ها، انسان را به مقام عصمت و معرفت می‌رساند و عالم را در نگاهی غیرعادی آشکار می‌سازد.

درنگ: شناخت زمان به‌عنوان شخصیتی متشخص، دریچه‌ای به سوی معرفت عمیق‌تر از هستی می‌گشاید.

بخش ششم: نقد ادراک عادی و تجلی اوصاف الهی

نقد ادراک عادی

استاد فرزانه قدس‌سره ادراک عادی را محدود می‌داند، زیرا اوصاف موجودات را در قالبی ساده و کلی می‌بیند. در ادراک عادی، انسان عادی تنها با اوصاف محدودی شناخته می‌شود، اما در معرفت، اوصاف او مانند ستارگان بی‌شمار آسمان، در ذهن متجلی می‌شوند. زمان، در ادراک عادی، مفهومی ساده است، اما در معرفت، حقیقتی عظیم می‌شود.

مثال انسان عادی و اوصاف عظیم

استاد فرزانه قدس‌سره با مثالی از انسان عادی و مقایسه آن با اوصاف عظیم، مانند اوصاف امام حسین علیه‌السلام، نشان می‌دهد که معرفت، اوصاف را گسترش می‌دهد. در ادراک عادی، انسان مانند کاغذی است که تنها چند خط بر آن نوشته شده، اما در معرفت، مانند کتابی است که صفحاتش پر از معانی ژرف است. زمان نیز، در این نگاه، از سادگی به عظمت می‌رسد.

حقیقت در خارج و نقش اندیشه

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که حقیقت در خارج موجود است، اما اندیشه آن را احضار و توسعه می‌دهد. زمان، مانند گوهری است که در بستر حرکت نهفته است و اندیشه معرفتی، آن را از تاریکی ادراک عادی بیرون می‌کشد. این دیدگاه، مانند آینه‌ای است که نقش فعال ذهن در فهم حقیقت را بازمی‌تاباند.

مثال نقد فیلم

استاد فرزانه قدس‌سره با مثال نقد فیلم، تفاوت ادراک عادی و تخصصی را نشان می‌دهد. فرد عادی فیلم را به‌صورت کلی قضاوت می‌کند، اما نقاد، جزئیات و اوصاف آن را استخراج می‌کند. زمان نیز، در ادراک عادی، مفهومی کلی است، اما در نگاه نقادانه، حقیقتی پر از جزئیات و تعینات می‌شود.

غیرعادی بودن موجودات

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزد که تمام موجودات غیرعادی‌اند و تنها ادراک عادی آن‌ها را ساده می‌بیند. زمان، مانند گوهری در میان سنگ‌های عالم، در نگاه غیرعادی، حقیقتی عظیم است که از قالب‌های ساده‌انگارانه رها می‌شود.

اوصاف الهی و معرفت

با معرفت، حتی سنگ، اوصاف الهی را متجلی می‌سازد و انسان را مدهوش حقیقت می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را با اشاره به روایات درباره مدهوشی ائمه علیهم‌السلام در برابر ذکر خدا تقویت می‌کند. زمان، به‌عنوان تعینی الهی، در این معرفت، جلوه‌ای از عظمت پروردگار می‌شود.

بخش هفتم: تجلی حقیقت و آیات قرآنی

مثال عصای موسی و آیه قرآنی

استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به آیه فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَىٰ (طه: ۲۰) از قرآن کریم، به تحول عصای موسی به اژدها اشاره می‌کند. این آیه، که می‌فرماید: «پس آن را افکند و ناگهان ماری شد که به‌سرعت می‌خزید»، نشان‌دهنده حقیقت نهفته در اشیاء است. زمان، مانند عصا، در ظاهر ساده است، اما در حقیقت، تعینی عظیم از حرکت و وجود را متجلی می‌سازد.

درنگ: آیه فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَىٰ نشان‌دهنده پویایی وجودی اشیاء و ظهور حقیقت زمان در بستر حرکت است.

حضور الهی در اشیاء

استاد فرزانه قدس‌سره به حضور خدا در اشیاء اشاره می‌کند، مانند خونی که در وجود جریان دارد یا صدایی که با انسان سخن می‌گوید. زمان، به‌عنوان تعینی وجودی، بستری برای این حضور الهی است. مثال موسی علیه‌السلام، که کلیم‌الله بود و با خدا تکلم می‌کرد، نشان‌دهنده این تجلی الهی در عالم است.

نقد ماندن در قالب مفاهیم

استاد فرزانه قدس‌سره ماندن در قالب مفاهیم سنتی را نقد کرده و می‌فرماید که انکار زمان یا حرکت، نتیجه ادراک عادی است. زمان و حرکت، مانند دو بال پرنده هستی، حقیقتی وجودی دارند که فراتر از قالب‌های فلسفی است. این نقد، مانند نوری است که مسیر معرفت را روشن می‌کند.

بخش هشتم: نقد دیدگاه ملاصدرا و ابهامات تشخص

نقل‌قول ملاصدرا در برهان مشرقی

استاد فرزانه قدس‌سره به نقل‌قولی از ملاصدرا در صفحه ۱۰۳ برهان مشرقی اشاره می‌کند که عوارض را مشخصات یا علامات تشخص می‌داند. این دیدگاه، مانند نقشه‌ای است که مسیر فهم تشخص را ترسیم می‌کند، اما ابهام در تعریف عوارض، تحلیل آن را دشوار ساخته است.

ابهام در مشخصات و علامات تشخص

استاد فرزانه قدس‌سره ابهام در دیدگاه ملاصدرا را تحلیل می‌کند. آیا عوارض، مشخصات (تعینات) هستند یا علامات تشخص (حاکی از تعین)؟ این تفاوت، مانند خطی است که میان حقیقت و نشانه کشیده شده است. استاد با مثال فصول حقیقی (مانند نطق) و اشتقاقی (مانند ناطق)، این تمایز را روشن می‌سازد. نطق، خود تعین است، اما ناطق، علامتی برای آن.

زمان: تعین یا علامت تشخص؟

پرسش بنیادین این است که آیا زمان، مانند ناطق، علامت تشخص است یا مانند نطق، خود تعین؟ استاد فرزانه قدس‌سره زمان را تعینی وجودی می‌داند، نه علامت. این دیدگاه، مانند کلیدی است که درهای فهم نوین زمان را می‌گشاید. اگر زمان علامت باشد، به سوی موهوم بودن می‌رود، اما اگر تعین باشد، حقیقتی عینی می‌یابد.

درنگ: زمان، به‌عنوان تعینی وجودی، نه علامت تشخص، بلکه حقیقتی است که با حرکت به وجود واحد ظهور می‌یابد.

بخش نهم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

کاوش در ماهیت زمان، مانند سفری است در اعماق اقیانوسی که هر موج آن پرسشی نو برمی‌انگیزد. درس‌گفتار شماره ۹۱۳ استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی عمیق بر مقولات سنتی، زمان را به‌عنوان تعینی وجودی بازتعریف می‌کند که از حرکت ظهور می‌یابد. نقد آرای ابن‌سینا و ملاصدرا، که زمان را به مقوله کم یا متى محدود می‌کردند، نشان‌دهنده ضرورت فراتر رفتن از قالب‌های سنتی است. زمان، نه عرضی انضمامی، بلکه تعینی است که با حرکت و شیء به وجود واحد تشخص می‌یابد. آیه فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَىٰ از قرآن کریم، به پویایی وجودی اشیاء و ظهور حقیقت در آن‌ها اشاره دارد و زمان را به‌عنوان جلوه‌ای از این حقیقت معرفی می‌کند. شناخت زمان، مانند کلیدی است که درهای معرفت را می‌گشاید و انسان را به درک عمیق‌تر عالم ربانی رهنمون می‌شود. این تحلیل، با دعوت به بازنگری در مفاهیم فلسفی، فلسفه اسلامی را به ابزاری کارآمد برای فهم هستی و ارتقای معرفت انسانی تبدیل می‌کند.

با نظارت صادق خادمی