در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 914

متن درس





تبیین فلسفی وجود زمان و نسبت آن با تشخص در حکمت متعالیه

تبیین فلسفی وجود زمان و نسبت آن با تشخص در حکمت متعالیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۱۴)

مقدمه: چیستی زمان در فلسفه وجودی

زمان، به‌مثابه یکی از بنیادی‌ترین مفاهیم هستی‌شناختی، از دیرباز در کانون تأملات فلسفی قرار داشته و در حکمت متعالیه، به‌ویژه در آرای صدرالمتألهین، از جایگاهی ویژه برخوردار بوده است. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار شماره ۹۱۴ استاد فرزانه قدس‌سره در تاریخ ۱۰ آذر ۱۳۸۶، به کاوش عمیق در وجود خارجی زمان و نسبت آن با تشخص شخص در چارچوب فلسفه وجودی می‌پردازد. بحث با تمرکز بر تمایز میان زمان به‌عنوان شخصیتی متشخص یا علامتی حاکی از تشخص، به تحلیل رابطه وجودی میان زمان، حرکت، و شخص پرداخته و با نقد دیدگاه‌های صدرایی و استناد به حاشیه‌های حاجی سبزواری، تبیینی جامع از زمان به‌عنوان تعینی متحد با شخص ارائه می‌دهد. این بررسی، با تأکید بر عینیت زمان در عالم خارج و نفی دیدگاه‌های ذهنی‌گرایانه، به پیوند عمیق میان زمان و حرکت در ساحت وجودی توجه دارد. هدف این نوشتار، ارائه متنی منسجم و عمیق است که با بهره‌گیری از تمثیلات فاخر و استدلال‌های دقیق، پاسخگوی نیازهای پژوهشی در حوزه فلسفه اسلامی باشد.

بخش اول: مبانی نظری وجود زمان و تشخص

سؤال محوری درباره ماهیت زمان

بحث زمان در فلسفه وجودی به نقطه‌ای ظریف و حساس رسیده که نیازمند تأمل عمیق در نسبت آن با وجود شخص است. پرسش بنیادین این است: آیا زمان موجودی است وابسته به وجود شخص، متحد با آن، یا صرفاً علامتی حاکی از تشخص شخص؟ این سؤال، به تمایز میان سه احتمال فلسفی درباره ماهیت زمان اشاره دارد: نخست، زمان به‌عنوان موجودی مستقل اما وابسته به شخص؛ دوم، زمان به‌عنوان واقعیتی متحد با وجود شخص؛ و سوم، زمان به‌عنوان نشانه‌ای که صرفاً حکایت از تشخص شخص می‌کند. این تمایز، به ظرافت مفهومی در تحلیل فلسفی زمان تأکید داشته و ضرورت دقت در کاربرد اصطلاحات را آشکار می‌سازد.

درنگ: زمان، در فلسفه وجودی، نه صرفاً حاکی از تشخص است و نه عینی مستقل، بلکه تعینی متحد با وجود شخص است.

تشخص زمان، حرکت، و شخص

در حکمت متعالیه، زمان، حرکت، و شخص هر یک از تشخصی برخوردارند، اما تشخص زمان و حرکت متحد با تشخص شخص است. این وحدت وجودی، زمان و حرکت را از مفاهیم صرفاً ذهنی متمایز ساخته و آن‌ها را به‌عنوان واقعیاتی خارجی معرفی می‌کند. زمان، چونان جریانی سیال، همراه با حرکت در بستر وجود شخص تحقق می‌یابد و نمی‌توان آن را به‌صورت مستقل و بحیاله (به‌تنهایی) در عالم خارج یافت. این دیدگاه، بر پیوند عمیق میان زمان و حرکت در ساحت وجودی تأکید دارد و زمان را صفتی لازم و متصل به شخص می‌داند.

نقد دیدگاه حاکی بودن زمان

برخی فلاسفه، زمان و مکان را صرفاً حاکی از تشخص شیء می‌دانند، نه تشخصی مستقل. این دیدگاه، زمان را به مفهومی انتزاعی تقلیل داده و از عینیت خارجی آن غفلت می‌ورزد. استاد فرزانه قدس‌سره این رویکرد را نقد کرده و معتقدند که زمان و مکان تشخصاتی‌اند متشخص به شخصیت شخص، نه صرفاً نشانه‌هایی ذهنی. اگر زمان را حاکی از تشخص بدانیم، نمی‌توان آن را به‌عنوان مقوله‌ای عرضی مانند «متّی» (زمان‌مندی) یا «مقدار» تلقی کرد، زیرا حکایت، مفهومی ذهنی است و با وجود خارجی سازگار نیست. این نقد، بر ضرورت تبیین وجودی زمان و دوری از تحلیل‌های صرفاً مفهومی تأکید دارد.

بخش دوم: تبیین وجود خارجی زمان در حکمت متعالیه

زمان به‌عنوان تشخص متحد با شخص

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که زمان، شخصیتی متشخص به شخص است، نه صرفاً علامتی حاکی از تشخص. این دیدگاه، زمان را به‌عنوان واقعیتی خارجی معرفی می‌کند که با وجود شخص اتحاد وجودی دارد. زمان، مانند حرکت، تشخصی است که به شخصیت صاحب حرکت وابسته است و نمی‌توان آن را به‌صورت مستقل تصور کرد. این تبیین، با نفی دیدگاه‌های ذهنی‌گرایانه، زمان را در چارچوب وجودی حرکت و شخص قرار داده و آن را از مفاهیم انتزاعی متمایز می‌سازد.

درنگ: زمان، تشخصی خارجی است که با وجود شخص اتحاد وجودی دارد و نه حاکی از تشخص و نه عین شخص است.

مثال کتاب و اوصاف آن

برای تبیین این مفهوم، استاد فرزانه قدس‌سره به مثال کتاب اشاره می‌کنند. کتابی که کاغذ است، نیم کیلوگرم وزن دارد، و به شکل مکعب مستطیل است، دارای اوصافی است که هر یک تشخصی دارند، اما این تشخصات متحد با شخصیت کتاب‌اند. وزن، شکل، و جنس کاغذ، مفاهیم صرف نیستند که حاکی از کتاب باشند، بلکه واقعیاتی خارجی‌اند که به شخصیت کتاب وابسته‌اند. به‌مانند این، زمان و حرکت نیز تشخصاتی‌اند که به شخصیت شخص متحد شده و وجودی خارجی دارند، نه صرفاً نشانه‌هایی ذهنی.

عدم استقلال تشخصات

اوصاف مانند وزن، سفیدی، یا زمان، به‌تنهایی (بحیاله) یافت نمی‌شوند، بلکه به موضوعی وابسته‌اند. برای مثال، نمی‌توان نیم کیلوگرم وزن را به‌صورت مستقل در عالم خارج یافت؛ این وزن یا در سنگ است، یا در کاغذ، یا در انسان. به همین ترتیب، زمان و حرکت نیز به‌تنهایی موجود نیستند و تشخص آن‌ها به وجود شخص وابسته است. این وابستگی، نشان‌دهنده پیوند وجودی میان تشخصات و موضوع آن‌هاست، بدون آنکه این تشخصات صرفاً مفاهیم ذهنی باشند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تأکید بر وجود خارجی زمان به‌عنوان تشخصی متحد با شخص، دیدگاه حکمت متعالیه را تبیین کرد. زمان، نه حاکی از تشخص است و نه عین شخص، بلکه با آن اتحاد وجودی دارد. مثال‌هایی مانند کتاب و اوصاف آن، به عینیت تشخصات و وابستگی آن‌ها به موضوع اشاره دارند. این تبیین، با نفی دیدگاه‌های ذهنی‌گرایانه، زمان را واقعیتی خارجی و متصل به حرکت و شخص معرفی می‌کند.

بخش سوم: نقد دیدگاه صدرایی و بازسازی مفهوم زمان

نقد تحلیل صدرایی

صدرالمتألهین در جلد سوم اسفار اربعه، صفحه ۱۰۳، با ارائه برهان مشرقی، جوهر جسمانی را مستلزم عوارضی غیرمنفک می‌داند که زمان و حرکت از جمله آن‌هاست. او گاهی زمان را حاکی از تشخص و گاهی عین شخص می‌داند، که این دو دیدگاه با یکدیگر تنافی دارند. استاد فرزانه قدس‌سره این تحلیل را دقیق نمی‌دانند و معتقدند که زمان نه حاکی است و نه عین شخص، بلکه تشخصی خارجی است که با شخص اتحاد وجودی دارد. این نقد، بر ضرورت رفع تناقض در تحلیل صدرایی و ارائه تبیینی منسجم تأکید دارد.

درنگ: صدرالمتألهین زمان را گاه حاکی و گاه عین شخص می‌داند، اما زمان تشخصی خارجی است که با شخص اتحاد وجودی دارد.

تمایز نطق و ناطق

صدرالمتألهین برای تبیین دیدگاه خود، از مثال‌هایی مانند نامی برای نبات، حساس برای حیوان، و ناطق برای انسان استفاده می‌کند. ناطق، عنوانی منطقی است که حاکی از نطق، یعنی حقیقت خارجی، است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که زمان، مانند نطق، وجودی خارجی دارد و نه مانند ناطق، مفهومی لابشرط. نمی‌توان گفت «الانسان زمان»، بلکه باید گفت «الانسان له زمان» یا «ذو زمان»، که این حمل مبدئی، بر عینیت زمان و وابستگی آن به شخص دلالت دارد.

حاشیه حاجی سبزواری

حاجی سبزواری، در حاشیه بر اسفار، هشدار می‌دهد که نباید بساط مقولات عرضی جمع شود. اگر زمان و مکان را صرفاً حاکی از تشخص بدانیم، مقولات عرضی از عالم خارج خارج شده و به مفاهیم ذهنی تقلیل می‌یابند. این حاشیه، بر حفظ عینیت مقولات عرضی، مانند کم و کیف، تأکید دارد و دیدگاه حاکی بودن را نفی می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این حاشیه را تأیید کرده و آن را مبنای نقد دیدگاه صدرایی قرار می‌دهند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد تحلیل صدرایی و تأکید بر حاشیه حاجی سبزواری، زمان را به‌عنوان تشخصی خارجی معرفی کرد که با شخص اتحاد وجودی دارد. تمایز میان نطق و ناطق، به عینیت زمان و نفی مفهومی بودن آن اشاره دارد. این بخش، با رفع تناقض میان حکایت و عینیت، تبیینی منسجم از زمان در چارچوب حکمت متعالیه ارائه داد.

بخش چهارم: وحدت وجودی و تعینات زمان

اتحاد وجودی زمان و شخص

زمان، مانند حرکت، تشخصی خارجی است که با شخص اتحاد وجودی دارد، نه اینکه عین او باشد یا صرفاً حاکی از تشخص او. این اتحاد، مانند نور که از مضيء یا حرارت که از آتش منبعث می‌شود، نشان‌دهنده پیوند وجودی میان زمان و شخص است. زمان، صفتی لازم است که به شخص وابسته بوده و بدون او تحقق نمی‌یابد، اما این وابستگی، از عینیت خارجی آن نمی‌کاهد.

درنگ: زمان، با شخص اتحاد وجودی دارد و نه حاکی از تشخص است و نه عین شخص.

مثال گندم و جو

برای روشن‌تر شدن این مفهوم، استاد فرزانه قدس‌سره به مثال گندم و جو اشاره می‌کنند. گندم و جو هر یک تشخصی دارند، و خوبی آن‌ها نیز تشخصی خارجی است. خوبی گندم و خوبی جو، گرچه در مفهوم واحدند، اما در عالم خارج دو تشخص متمایز دارند. به همین ترتیب، زمان زید و زمان عمر دو تشخص متمایزند، هرچند مفهوم زمان واحد است. این تمایز، بر عینیت زمان در نسبت با اشخاص مختلف تأکید دارد.

تبدیل‌پذیری زمان

زمان در برخی موارد، مانند زمان زید، قابل تبدیل است؛ می‌توان آن را تند یا کند کرد. اما در مواردی مانند حرکت فلکی، زمان غیرقابل تبدیل است و در اختیار انسان نیست. این تمایز، به تفاوت در ماهیت زمان در اشخاص و موضوعات مختلف اشاره دارد. زمان، گرچه ظریف و سیال است، ضعیف نیست و می‌تواند عالم را زیر و رو کند، چنان‌که در تحولات عظیم هستی آشکار است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تأکید بر اتحاد وجودی زمان با شخص، آن را به‌عنوان تشخصی خارجی معرفی کرد که نه حاکی است و نه عین شخص. مثال‌هایی مانند گندم و جو، به تمایز تشخصات در عالم خارج اشاره دارند. تبدیل‌پذیری زمان در برخی موارد و قدرت وجودی آن، نشان‌دهنده جایگاه ویژه آن در عالم هستی است.

جمع‌بندی: زمان، تعینی متحد با وجود شخص

این نوشتار، با استناد به درس‌گفتار شماره ۹۱۴ استاد فرزانه قدس‌سره، وجود خارجی زمان را به‌عنوان تشخصی متحد با شخص تبیین کرد. زمان، نه حاکی از تشخص است و نه عین شخص، بلکه با آن اتحاد وجودی دارد. نقد دیدگاه صدرایی، که زمان را گاه حاکی و گاه عین می‌داند، بر ضرورت رفع تناقض و ارائه تبیینی منسجم تأکید دارد. حاشیه حاجی سبزواری، با هشدار درباره حفظ مقولات عرضی، عینیت زمان و حرکت را تأیید می‌کند. مثال‌هایی مانند کتاب، گندم، و جو، به عینیت اوصاف و وابستگی آن‌ها به موضوع اشاره دارند. زمان، چونان جریانی سیال، در بستر حرکت و با اتحاد وجودی با شخص، عالم را در مسیر پویایی و تجدد هدایت می‌کند. این تبیین، با پیوند به آیات قرآن کریم، مانند آیه كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ (قصص: ۸۸) که می‌فرماید: «هر چیز جز وجه او فانی است»، بر پویایی عالم و نقش زمان در این سیر وجودی تأکید دارد.

با نظارت صادق خادمی