در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 915

متن درس





کاوشی در هستی‌شناسی زمان، دهر و سرمد در فلسفه اسلامی

کاوشی در هستی‌شناسی زمان، دهر و سرمد در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۱۵)

مقدمه

زمان، دهر و سرمد، به‌سان سه گوهر درخشان در تار و پود هستی، از دیرباز ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته و پرسش‌هایی ژرف در باب ماهیت، جایگاه و نسبت آن‌ها با عالم ناسوت و ماورای آن برانگیخته است. این مفاهیم، که گاه به‌سان جریانی سیال و گاه به‌مانند ستون‌هایی استوار در ساختار وجود ظاهر می‌شوند، در فلسفه اسلامی جایگاهی ویژه دارند. استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتار شماره ۹۱۵، با رویکردی تحلیلی و انتقادی، به کاوش در این مفاهیم پرداخته و با نقد آرای فلاسفه‌ای چون فخر رازی، ابن‌سینا، ملاصدرا، ارسطو و افلاطون، تلاش کرده‌اند تا پرده از رازهای هستی‌شناختی این تعینات وجودی بردارند. ای

بخش اول: زمان، دهر و سرمد: پرسش‌های بنیادین

توسعه بحث زمان

زمان، به‌سان رودی که در بستر هستی جاری است، مفهومی است که بررسی آن نیازمند توسعه و بسط زمینه‌های فلسفی است. استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتار خود، با هدف باز کردن افق‌های این مفهوم، به بررسی ماهیت زمان و نسبت آن با دهر و سرمد می‌پردازند. این توسعه، نه‌تنها به فهم زمان در عالم ناسوت یاری می‌رساند، بلکه پرسش از وجود یا عدم وجود دهر و سرمد در مراتب متعالی‌تر را نیز مطرح می‌سازد.

پرسش از ماهیت زمان

زمان چیست و جایگاه آن در نظام هستی چگونه است؟ آیا این مفهوم، صرفاً مقیاسی برای حرکت است یا حقیقتی وجودی و متشخص دارد؟ استاد فرزانه قدس‌سره این پرسش بنیادین را مطرح می‌کنند تا زمان را از منظر هستی‌شناختی مورد کاوش قرار دهند. زمان، به‌سان آینه‌ای که حرکت عالم را بازمی‌تاباند، نیازمند تبیینی دقیق است که از ابهامات سنتی فراتر رود.

درنگ: زمان، به‌سان جریانی سیال در بستر هستی، مفهومی است که تبیین ماهیت آن نیازمند کاوشی عمیق در نسبتش با حرکت و مراتب وجودی است.

وجود دهر و سرمد

آیا در کنار زمان، که در عالم ناسوت با حرکت پیوند دارد، مفاهیمی چون دهر و سرمد نیز در مراتب متعالی وجود دارند؟ استاد فرزانه قدس‌سره این پرسش را مطرح می‌کنند تا امکان وجود این مفاهیم در ورای عالم ناسوت بررسی شود. آیا دهر و سرمد، به‌سان ستارگانی در آسمان متافیزیک، واقعیتی عینی دارند یا صرفاً ساخته‌های ذهنی‌اند؟

نقد غیرعلمی بودن مباحث دهر و سرمد

بسیاری از مباحث مطرح‌شده درباره دهر و سرمد، به دلیل فقدان پشتوانه علمی، از استحکام لازم برخوردار نیستند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این مفاهیم، برای معتبر بودن، باید با استدلال‌های برهانی و روش‌های علمی تبیین شوند، نه با تکیه بر گمانه‌زنی‌های غیرمستدل.

جمع‌بندی بخش اول

این بخش، با طرح پرسش‌های بنیادین درباره ماهیت زمان، دهر و سرمد، زمینه را برای کاوشی عمیق در هستی‌شناسی این مفاهیم فراهم می‌آورد. تأکید بر ضرورت رویکرد علمی و نقد ابهامات سنتی، افق‌های جدیدی برای فهم این تعینات وجودی می‌گشاید.

بخش دوم: تحیر فلاسفه در مسئله زمان

مشکلات فلسفی در تعریف زمان

زمان، به دلیل پیچیدگی ماهیتش، همواره فلاسفه را با چالش‌های عمیقی مواجه کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره اشاره می‌کنند که عبارات فلاسفه در این زمینه، نشان‌دهنده دشواری‌های تحلیلی و اثباتی است. این مشکلات، از ماهیت غیرملموس زمان و پیوند ناگسستنی‌اش با حرکت ناشی می‌شود.

پیگیری عبارات فلاسفه

برای فهم دقیق‌تر زمان، استاد فرزانه قدس‌سره عبارات فلاسفه، به‌ویژه ملاصدرا، را پیگیری کرده و آن‌ها را مورد نقد قرار می‌دهند. این پیگیری، نه‌تنها به روشن شدن دیدگاه‌های پیشین یاری می‌رساند، بلکه زمینه را برای نقد و بازسازی این آراء فراهم می‌کند.

تحیر فخر رازی

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به نقل ملاصدرا در جلد سوم اسفار (صفحه ۱۴۵)، خاطرنشان می‌کنند که فخر رازی در مسئله زمان متحیر بوده و نتوانسته حقیقت آن را تبیین کند. این تحیر، به‌سان گمشده‌ای در هزارتوی فلسفه، نشان‌دهنده دشواری فهم زمان حتی برای اندیشمندان برجسته است.

درنگ: فخر رازی، به‌سان مسافری در کویر معرفت، در برابر پیچیدگی زمان متحیر مانده و از تبیین حقیقت آن بازمانده است.

تلاش و ناکامی فخر رازی

فخر رازی، با وجود تلاش‌های بسیار و دغدغه‌های عمیق، نتوانسته به حقیقت زمان دست یابد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این ناکامی، نه از کمبود اهتمام، بلکه از دشواری ذاتی مسئله زمان ناشی شده است.

نقل از شرح عیون الحکمه

فخر رازی در شرح عیون الحکمه ابن‌سینا، پس از ذکر مذاهب و اشکالات، اعتراف کرده که تا آن زمان به حقیقت زمان نرسیده است. او خود را به نقل اقوال محدود کرده و از ارائه نظر شخصی پرهیز کرده است. این رویکرد، به‌سان نقشه‌کشی که تنها مسیرهای دیگران را ترسیم می‌کند، نشان‌دهنده احتیاط علمی اوست.

نفی تعصب در فخر رازی

فخر رازی تأکید کرده که در مسائل فلسفی، به‌ویژه زمان، تعصبی ندارد و تنها آنچه را می‌فهمد بیان می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این نگرش را ستایش کرده و آن را نشانه‌ای از حقیقت‌جویی و تواضع علمی می‌دانند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی تحیر فلاسفه، به‌ویژه فخر رازی، در مسئله زمان، به دشواری‌های ذاتی این مفهوم اشاره دارد. ناکامی فخر رازی، علی‌رغم تلاش‌هایش، و احتیاط او در پرهیز از تعصب، بر ضرورت رویکردی علمی و دقیق در تحلیل زمان تأکید می‌کند.

بخش سوم: نقد آرای ارسطو و افلاطون

نقد تعریف ارسطو

فخر رازی، با استناد به شرح عیون الحکمه، دیدگاه ارسطو را که زمان را «مقدار الحرکه» (عدد حرکت) می‌داند، نقد کرده و اظهار داشته که طرفداران ارسطو نتوانسته‌اند مشکلات این تعریف را حل کنند. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را تأیید کرده و معتقدند که تعریف ارسطویی، به دلیل تقلیل زمان به مقیاسی مادی، ناکافی است.

ترجیح دیدگاه افلاطون

فخر رازی، دیدگاه افلاطون را که زمان را موجودی قائم به نفس و مستقل بذاته می‌داند، به دیدگاه ارسطو ترجیح داده است. استاد فرزانه قدس‌سره این ترجیح را بررسی کرده و خاطرنشان می‌کنند که دیدگاه افلاطون، زمان را به مرتبه‌ای متعالی‌تر ارتقا می‌دهد، اما با چالش‌هایی در تبیین مواجه است.

صفات قائم به نفس و مستقل

افلاطون، طبق نقل فخر رازی، زمان را موجودی قائم به نفس و مستقل بذاته می‌داند که این صفات، به اوصاف الهی نزدیک است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و معتقدند که چنین تعریفی، زمان را از عالم ناسوت دور کرده و با واقعیت‌های حسی سازگار نیست.

درنگ: دیدگاه افلاطون، زمان را به‌سان ستاره‌ای در آسمان متافیزیک به عرش الهی نزدیک می‌کند، اما از واقعیت ناسوت فاصله می‌گیرد.

نقد اشکالات ارسطو

فخر رازی، اشکالات دیدگاه ارسطو را کمتر از افلاطون، اما همچنان ناکافی می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را تأیید کرده و تأکید می‌کنند که هر دو دیدگاه، به دلیل محدودیت‌های روش‌شناختی، نتوانسته‌اند زمان را به‌صورت کامل تبیین کنند.

تأکید بر علم الهی

فخر رازی، علم کامل به زمان را تنها نزد خداوند می‌داند و دیدگاه‌های بشری را ناقص می‌خواند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را ستایش کرده و آن را نشانه‌ای از آگاهی به محدودیت‌های ادراک انسانی می‌دانند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد آرای ارسطو و افلاطون، محدودیت‌های تعریف مادی ارسطو و متعالی افلاطون را برجسته می‌سازد. تأکید بر علم الهی و ناکافی بودن دیدگاه‌های بشری، به ضرورت رویکردی جامع‌تر در تبیین زمان اشاره دارد.

بخش چهارم: زمان و معیت الهی

اشکال فخر رازی به ارسطو

فخر رازی اشکال کرده که اگر زمان عامل تغییر باشد، باید در ذات واجب‌الوجود نیز تغییر ایجاد کند، زیرا خداوند قبل، همراه و بعد از حادثه یومی (امروز) موجود است. استاد فرزانه قدس‌سره این اشکال را غیرضروری می‌دانند و معتقدند که معیت الهی با عالم، تغییری در ذات او ایجاد نمی‌کند.

معیت قیومیه خدا

خداوند، به‌سان خورشیدی که بر همه عالم نور می‌افکند، قبل، همراه و بعد از حادثه یومی موجود است، اما این معیت، تغییری در ذات او پدید نمی‌آورد. استاد فرزانه قدس‌سره این معیت را قیومیه می‌دانند که از معیت زمانی متمایز است.

نفی تغییر در ذات خدا

عقل سلیم نمی‌پذیرد که تعاقب قبل، معیت و بعد، تغییری در ذات واجب‌الوجود ایجاد کند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید کرده و تأکید می‌کنند که خداوند، متعالی‌تر از آن است که به صفات زمانی موصوف شود.

درنگ: معیت قیومیه خداوند، به‌سان نوری که بر همه عالم می‌تابد، از صفات زمانی مبراست و ذات او را از تغییر مصون می‌دارد.

نقد استدلال فخر رازی

استدلال فخر رازی درباره تغییر در ذات خدا به دلیل معیت با زمان، غیرضروری و قابل اجتناب است. استاد فرزانه قدس‌سره معتقدند که طرح چنین اشکالی، از عدم تفکیک میان معیت قیومیه و معیت زمانی ناشی شده است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با بررسی معیت الهی و نفی تغییر در ذات خداوند، بر تمایز میان معیت قیومیه و معیت زمانی تأکید می‌کند. نقد اشکال فخر رازی، به ضرورت دقت در استدلال‌های فلسفی اشاره دارد.

بخش پنجم: دهر و سرمد در فلسفه افلاطون

دیدگاه افلاطون درباره دهر

افلاطون، طبق نقل، مدتی که فاقد حرکت و تغییر باشد را دهر یا سرمد می‌داند که تنها دوام دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را بررسی کرده و آن را به‌عنوان مرتبه‌ای متعالی و ثابت معرفی می‌کنند.

تمایز دهر و زمان

دهر، به‌سان صخره‌ای استوار در برابر امواج تغییر، فاقد حرکت و تحول است، در حالی که زمان، با قبل و بعد، در جریان حرکت عالم ناسوت تعریف می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را کلیدی می‌دانند.

نقد نسبت‌های افلاطونی

نسبت‌هایی که به افلاطون درباره دهر و سرمد داده شده، ممکن است دقیق نباشد. استاد فرزانه قدس‌سره این احتمال را مطرح کرده و بر ضرورت بررسی دقیق‌تر این آراء تأکید می‌ورزند.

درنگ: دهر، به‌سان ساحلی آرام در برابر امواج زمان، مرتبه‌ای ثابت و متعالی است که از تحولات ناسوتی مبراست.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با کاوش در دیدگاه افلاطون درباره دهر و سرمد، این مفاهیم را به‌عنوان مراتبی متعالی و ثابت معرفی می‌کند. نقد نسبت‌های افلاطونی، بر ضرورت دقت در نقل و تحلیل آرای فلسفی تأکید می‌ورزد.

بخش ششم: ملاصدرا و هستی‌شناسی زمان

تجدد و تصرم در فلسفه صدرایی

ملاصدرا، با استدلال برهانی، وجود هیأتی متجدد و متصرم را اثبات کرده که تجدد آن بدون خلأ است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید کرده و آن را به حرکت جوهری صدرایی مرتبط می‌دانند.

نفی شبهات زمان و حرکت

ملاصدرا، شبهات مطرح‌شده درباره زمان و حرکت را رد کرده و آن‌ها را بی‌اساس می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این نفی را ستایش کرده و آن را نشانه‌ای از اعتماد به نظام فلسفی صدرایی می‌دانند.

نفی قبل و بعد در خدا

خداوند، متعالی‌تر از آن است که به قبل و بعد موصوف شود. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید کرده و معیت قیومیه الهی را از صفات زمانی متمایز می‌دانند.

نفی وجود زمان توسط قدما

برخی قدما، وجود زمان را نفی کرده‌اند، اما مرادشان نفی زمان به‌عنوان حقیقتی متجدد و مستقل بوده است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و بر وجود خارجی زمان تأکید می‌ورزند.

زمان به‌مثابه عارض تحلیلی

ملاصدرا، زمان را از عوارض تحلیلی می‌داند که در ذهن زائد بر ماهیت است، نه عارض وجودی در خارج. استاد فرزانه قدس‌سره این تعریف را نقد کرده و معتقدند که چنین دیدگاهی، زمان را به سطحی مفهومی تقلیل می‌دهد.

درنگ: زمان، در فلسفه صدرایی، گاه به‌سان مفهومی تحلیلی در ذهن ظاهر می‌شود، اما وجود خارجی آن، به‌سان جریانی در عالم ناسوت، انکارناپذیر است.

نقد ابهام در تعریف ملاصدرا

ملاصدرا، زمان را گاه متى، گاه مقدار، و گاه عارض تحلیلی می‌داند که این تناقض، تحیر او را نشان می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره این ابهام را نقد کرده و بر ضرورت انسجام در تعریف زمان تأکید می‌ورزند.

زمان به‌مثابه جوهر جسمانی

برخی، زمان را جوهر جسمانی و نفس فلک اعلی می‌دانند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و معتقدند که زمان، به دلیل ماهیت تعینی‌اش، نمی‌تواند نفس فلک باشد.

تعین زمان بر متعین

زمان، تعینی است که بر تعین متعین (حرکت یا شیء) ظهور می‌یابد، نه عارض بر موضوع. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید کرده و آن را به‌عنوان کلیدی برای فهم زمان معرفی می‌کنند.

نقد تناقضات ملاصدرا

تناقضات در تعریف ملاصدرا از زمان (جوهر، متى، مقدار، تحلیلی) نشان‌دهنده ابهام در نظام فلسفی اوست. استاد فرزانه قدس‌سره این تناقضات را برجسته کرده و بر لزوم تبیینی منسجم تأکید می‌ورزند.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با بررسی دیدگاه‌های ملاصدرا، بر وجود خارجی زمان و پیوند آن با حرکت تأکید می‌کند. نقد تناقضات صدرایی و تبیین زمان به‌عنوان تعینی وجودی، به غنای تحلیل فلسفی می‌افزاید.

بخش هفتم: روش‌شناسی و نقد علم دینی

کمبود تجربه در فلسفه سنتی

فلاسفه سنتی، به دلیل تکیه بر تحلیل‌های ذهنی و کمبود تجربه عملی، در تبیین زمان دچار مشکل شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را مطرح کرده و بر ضرورت روش‌های تجربی تأکید می‌ورزند.

تمثیل سوزن و نخ

نخ کردن سوزن در عمل ممکن است، اما در ذهن خسته‌کننده است. استاد فرزانه قدس‌سره این تمثیل را برای نشان دادن محدودیت تحلیل‌های ذهنی و نیاز به تجربه عملی به کار می‌برند.

زمان به‌مثابه جسم تعلیمی

ملاصدرا، زمان را مانند جسم تعلیمی می‌داند که از عوارض وجودی نیست، بلکه وجود مقدار است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و معتقدند که چنین تعریفی، زمان را از واقعیت خارجی دور می‌کند.

نفی متى و مقدار در زمان

اگر زمان تحلیلی باشد، نمی‌تواند متى، مقدار یا جوهر باشد. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را مطرح کرده و بر تناقض میان تعریف تحلیلی و وجودی زمان تأکید می‌ورزند.

وجود عارض ماهیت در ذهن

وجود، در ذهن عارض بر ماهیت است، اما در خارج، با ماهیت متحد است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید کرده و زمان را در خارج، موجودی واحد می‌دانند.

درنگ: زمان، در خارج به‌سان گوهری واحد در بستر هستی متجلی است، اما تحلیل ذهنی آن را به مفاهیمی چون متى و مقدار تجزیه می‌کند.

نقد تعریف مفهومی زمان

اگر زمان صرفاً مفهومی باشد، نمی‌تواند جوهر، متى یا مقدار باشد. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را مطرح کرده و بر وجود خارجی زمان تأکید می‌ورزند.

زمان به‌مثابه جوهر مفارق

برخی، زمان را جوهر مفارق از مبدأ می‌دانند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و معتقدند که چنین تعریفی، با ماهیت ناسوتی زمان سازگار نیست.

نفی واجب‌الوجود بودن زمان

ادعای واجب‌الوجود بودن زمان، به معنایی متعالی‌تر اشاره دارد، اما نادرست است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را رد کرده و زمان را موجودی وابسته می‌دانند.

جمع‌بندی بخش هفتم

این بخش، با نقد روش‌های سنتی و تأکید بر ضرورت تجربه در فلسفه، زمان را موجودی واقعی و متشخص معرفی می‌کند. نقد تعریف‌های مفهومی و متعالی، به لزوم تبیینی منسجم و علمی اشاره دارد.

بخش هشتم: دهر و سرمد در متون دینی

حدیث «لَا تَسُبُّوا الدَّهْرَ»

در حدیثی نبوی آمده است: لَا تَسُبُّوا الدَّهْرَ فَإِنَّ الدَّهْرَ هُوَ اللَّهُ (دشنام به دهر ندهید، زیرا دهر همان خداوند است). استاد فرزانه قدس‌سره این حدیث را به‌عنوان نشانه‌ای از تقدس دهر و ارتباط آن با الوهیت بررسی می‌کنند.

دعاهای نبوی و دهر

در ادعیه نبوی، عناوینی چون «یا دهر»، «یا ديهور» و «یا روح» به کار رفته که به جایگاه متعالی دهر اشاره دارند. استاد فرزانه قدس‌سره این عناوین را نشانه‌ای از اهمیت دهر در فرهنگ دینی می‌دانند.

نقد فحش به دهر

حدیث مذکور نشان می‌دهد که دهر، به دلیل ارتباط با خداوند، نباید مورد توهین قرار گیرد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید کرده و بر ضرورت احترام به دهر تأکید می‌ورزند.

درنگ: دهر، به‌سان آیینه‌ای از الوهیت، در متون دینی تقدسی ویژه دارد که دشنام به آن را نهی می‌کند.

جمع‌بندی بخش هشتم

این بخش، با بررسی جایگاه دهر در متون دینی، به تقدس و اهمیت آن در فرهنگ اسلامی اشاره دارد. حدیث و دعاهای نبوی، دهر را به مرتبه‌ای متعالی پیوند می‌دهند که نیازمند تأمل فلسفی است.

بخش نهم: تعریف میرداماد و مراتب وجودی

تعریف میرداماد

میرداماد، نسبت متغیر به متغیر را زمان، متغیر به ثابت را دهر، و ثابت به ثابت را سرمد می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این تعریف را چارچوبی منظم برای تحلیل مراتب وجودی معرفی می‌کنند.

سرمد: نسبت خدا به اسماء

سرمد، نسبت ثابت (خدا) به ثابت (اسماء و علوم الهی) است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید کرده و سرمد را مرتبه‌ای متعالی می‌دانند.

دهر: نسبت علوم الهی به معلومات

دهر، نسبت علوم ثابت الهی به معلومات متجدد (موجودات جسمانی) است. استاد فرزانه قدس‌سره این تعریف را واسطه‌ای میان مراتب ثابت و متغیر می‌دانند.

زمان: نسبت معلومات به یکدیگر

زمان، نسبت معلومات متجدد به یکدیگر با معیت زمانی است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به‌عنوان تعریف زمان در عالم ناسوت تأیید می‌کنند.

درنگ: تعریف میرداماد، به‌سان نقشه‌ای دقیق، مراتب سرمد، دهر و زمان را در سلسله‌مراتب وجودی تبیین می‌کند.

جمع‌بندی بخش نهم

این بخش، با بررسی تعریف میرداماد، چارچوبی منظم برای فهم مراتب وجودی ارائه می‌دهد. سرمد، دهر و زمان، به‌عنوان تعینات وجودی، هرکدام جایگاه ویژه‌ای در هستی‌شناسی دارند.

بخش دهم: وحدت وجودی زمان، مسافت و حرکت

وحدت وجودی تعینات

ملاصدرا در صفحه ۱۸۰ اسفار، مسافت، حرکت و زمان را دارای وجود واحد می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید کرده و آن را نشانه‌ای از وحدت وجودی تعینات می‌دانند.

نفی عروض خارجی

مسافت، حرکت و زمان، عروض خارجی بر یکدیگر ندارند، بلکه عقل آن‌ها را تحلیل می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این نفی را بررسی کرده و بر نقش عقل در تفکیک تعینات تأکید می‌ورزند.

تحلیل عقل و تمایز تعینات

عقل، با تحلیل، میان مسافت، حرکت و زمان تمایز ایجاد می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید کرده و معتقدند که این تمایز، در ذهن رخ می‌دهد، اما وجود خارجی تعینات را نفی نمی‌کند.

نقد تحلیل ذهنی زمان

اگر زمان، مسافت و حرکت صرفاً در ذهن متمایز شوند، نمی‌توانند متى یا مقدار خارجی باشند. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را مطرح کرده و بر وجود خارجی تعینات تأکید می‌ورزند.

وجود خارجی تعینات

زمان، مسافت و حرکت، در خارج به وجود واحد و تشخصی موجودند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید کرده و آن را به‌عنوان کلیدی برای فهم زمان معرفی می‌کنند.

درنگ: زمان، مسافت و حرکت، به‌سان رشته‌هایی در یک تار واحد، در خارج به وجودی متحد متجلی‌اند، هرچند عقل آن‌ها را متمایز می‌سازد.

مثال کتاب و اوصاف

کتاب، با اوصافی مانند سفیدی و وزن، در خارج به وجود واحد موجود است، اما اوصافش متمایزند. استاد فرزانه قدس‌سره این مثال را برای تبیین وحدت وجودی زمان و حرکت به کار می‌برند.

مثال گندم مشاع

گندم مشاع، در خارج مال همه است، اما تفکیک‌ناپذیر است، مانند تعینات زمان و حرکت. استاد فرزانه قدس‌سره این مثال را برای نشان دادن وحدت وجودی تعینات به کار می‌برند.

اتصال حرکت و مسافت

اتصال حرکت، به دلیل اتصال مسافت است که در خارج وجود دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید کرده و بر واقعیت خارجی این اتصال تأکید می‌ورزند.

علت بودن مسافت برای حرکت

مسافت، علت وجود و اتصال حرکت است. استاد فرزانه قدس‌سره این رابطه علّی را در خارج، نه در ذهن، معتبر می‌دانند.

علت بودن حرکت برای زمان

اتصال حرکت، علت وجود زمان است. استاد فرزانه قدس‌سره این رابطه را نیز در خارج محقق دانسته و بر وجود خارجی زمان تأکید می‌ورزند.

جمع‌بندی بخش دهم

این بخش، با تأکید بر وحدت وجودی زمان، مسافت و حرکت، این تعینات را به‌عنوان واقعیاتی خارجی معرفی می‌کند. نقد تحلیل ذهنی و تبیین روابط علّی، به غنای هستی‌شناختی این مفاهیم می‌افزاید.

بخش یازدهم: تأثیر فلسفه و ضرورت تحول علمی

تأثیر فلسفه بر ذهن

فلسفه، با تحلیل دقیق، ذهن را چنان قوت می‌بخشد که از سایر علوم، حتی ریاضیات، در تجزیه و تحلیل هستی پیشی می‌گیرد. استاد فرزانه قدس‌سره این تأثیر را ستایش کرده و بر قدرت فلسفه در فهم عمیق هستی تأکید می‌ورزند.

مشکل زمان در ذهن و خارج

مشکل اصلی زمان، حرکت میان تحلیل ذهنی و وجود خارجی است که دهر و سرمد این چالش را تشدید می‌کنند. استاد فرزانه قدس‌سره این مشکل را برجسته کرده و بر ضرورت تبیین دقیق‌تر تأکید می‌ورزند.

نقد طفیلی بودن دهر و سرمد

دهر و سرمد، گاه به‌عنوان مفاهیمی طفیلی و غیرواقعی مطرح شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و بر لزوم بررسی دقیق وجود این مفاهیم تأکید می‌ورزند.

درنگ: فلسفه، به‌سان شمشیری تیز، ذهن را برای تجزیه و تحلیل هستی توانمند می‌سازد، اما چالش زمان، دهر و سرمد، نیازمند روش‌شناسی علمی است.

دعوت به تحول علمی در علم دینی

استاد فرزانه قدس‌سره خواستار تحولی علمی در علم دینی شده و از تکیه بر تحلیل‌های صرفاً ذهنی انتقاد می‌کنند. این دعوت، به ضرورت روش‌های تجربی و عقلانی در فلسفه اسلامی اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش یازدهم

این بخش، با تأکید بر قدرت فلسفه در تقویت ذهن، به ضرورت تحول علمی در علم دینی اشاره دارد. نقد مفاهیم طفیلی و دعوت به روش‌شناسی علمی، افق‌های جدیدی برای فلسفه اسلامی می‌گشاید.

نتیجه‌گیری کلی

کاوش در هستی‌شناسی زمان، دهر و سرمد، به‌سان سفری در اعماق اقیانوس معرفت، ما را به تأمل در ژرف‌ترین مفاهیم فلسفی دعوت می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتار شماره ۹۱۵، با نقد آرای فلاسفه‌ای چون فخر رازی، ملاصدرا، ارسطو و افلاطون، زمان را تعینی وجودی و متشخص معرفی می‌کنند که در عالم ناسوت با حرکت پیوند دارد. دهر و سرمد، به‌عنوان مراتبی متعالی، در متون دینی و فلسفی جایگاهی ویژه دارند، اما وجود آن‌ها نیازمند تبیین دقیق‌تر است. تعریف میرداماد، که سرمد را نسبت ثابت به ثابت، دهر را نسبت متغیر به ثابت، و زمان را نسبت متغیر به متغیر می‌داند، چارچوبی منظم ارائه می‌دهد. نقد تناقضات در تعریف‌های صدرایی و تأکید بر وجود خارجی زمان، به غنای تحلیل فلسفی می‌افزاید. دعوت به تحول علمی در علم دینی، فلسفه اسلامی را به سوی رویکردی پویا و جهانی سوق می‌دهد. زمان، دهر و سرمد، به‌سان سه گوهر در تاج هستی، نه‌تنها مقیاس‌هایی برای فهم عالم‌اند، بلکه آیینه‌ای از سلسله‌مراتب وجودی‌اند که فیلسوف را به تأمل در اسرار خلقت دعوت می‌کنند.

با نظارت صادق خادمی