متن درس
کاوش در ماهیت زمان، دهر و سرمد: تبیینی فلسفی و قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۹۱۷)
مقدمه: در جستوجوی حقیقت زمان، دهر و سرمد
زمان، دهر و سرمد، چونان سه گوهر درخشان در سپهر فلسفه اسلامی، از دیرباز محور تأملات عمیق متفکران بودهاند. این مفاهیم، که در نگاه نخست ساده مینمایند، در عمق خود رازهایی بس پیچیده را در بر دارند که فهم آنها نیازمند نگاهی دقیق، علمی و متکی بر منابع معتبر است. درسگفتار شماره ۹۱۷، ارائهشده توسط استاد فرزانه قدسسره در تاریخ ۱۳ آذر ۱۳۸۶، با رویکردی تحلیلی و انتقادی، به کاوش در ماهیت این سه مفهوم میپردازد و با نگاهی نوین، از منظر لغوی، قرآنی و فلسفی، به بازتعریف آنها دست مییازد.
بخش نخست: بازتعریف مفاهیم زمان، دهر و سرمد
اهمیت بنیادین بحث
کاوش در ماهیت زمان، دهر و سرمد، به دلیل جایگاه محوری این مفاهیم در هستیشناسی، از اهمیتی بیبدیل برخوردار است. این مقولات، چونان آینههایی که نور وجود را بازمیتابانند، رابطه میان خلق و خالق را روشن میسازند و در فهم ساختار هستی نقشی کلیدی ایفا میکنند. استاد فرزانه قدسسره این بحث را نهتنها بهعنوان مسألهای نظری، بلکه بهمثابه ضرورتی برای پالایش فلسفه از ابهامات و تقلیدهای بیاساس مطرح میکنند.
احتياط در نقد آرای پیشینیان
استاد فرزانه قدسسره در بررسی این مفاهیم، با احتیاطی ستودنی، به کلمات و عقاید گذشتگان نگریسته و از تبعیت بیچونوچرا پرهیز کردهاند. این احتیاط، چونان مشعلی است که راه حقیقتجویی را روشن میسازد، بدون آنکه در دام تقلید کورکورانه گرفتار آید. ایشان با این رویکرد، به نقد علمی و منصفانه دعوت میکنند و بر ضرورت بازاندیشی در مفاهیم سنتی تأکید میورزند.
نقد کاستیهای تاریخی در تبیین دهر و سرمد
در طول هزار سال گذشته، بسیاری از مباحث مربوط به دهر و سرمد، یا بهدرستی تبیین نشده یا بهکلی نادیده انگاشته شده است. استاد فرزانه قدسسره این کاستیها را چونان غباری بر آینه معرفت میدانند که مانع از درخشش حقیقت شده است. ایشان با اشاره به این ضعفها، بر ضرورت بازنگری و بازتعریف این مفاهیم تأکید میکنند و از فلاسفه دعوت مینمایند تا با نگاهی نو، به این مقولات بنگرند.
پرسش از ماهیت دهر و سرمد
دهر و سرمد چیستند؟ آیا زمانیاند یا غیرزمانی؟ تفاوت آنها با زمان چیست؟ این پرسشها، چونان کلیدی به سوی گنجینه معرفت، ذهن را به سوی کاوشی عمیق در هستیشناسی سوق میدهند. استاد فرزانه قدسسره با طرح این پرسشها، بر ضرورت تعریف دقیق و تمایز این مفاهیم از یکدیگر تأکید میورزند و از تصورات مبهم و کلیشهای فاصله میگیرند.
نقد آرای ملاصدرا و میرداماد
استاد فرزانه قدسسره با نگاهی انتقادی، تعریف ملاصدرا و میرداماد از زمان (متغیر به متغیر)، دهر (متغیر به ثابت) و سرمد (ثابت به ثابت) را مورد نقد قرار میدهند. این تعاریف، به باور ایشان، فاقد انسجام مفهومی، معنای دقیق و مصداق خارجیاند. این نقد، چونان تیغی تیز، پردههای ابهام را میدرد و بر ضرورت بازتعریف این مفاهیم بر پایه استدلال و سند تأکید میکند.
روششناسی بررسی
برای فهم دقیق دهر و سرمد، استاد فرزانه قدسسره روشی نظاممند را پیشنهاد میدهند: نخست، مراجعه به لغت برای تبیین معنای واژگان؛ سپس، استناد به قرآن کریم برای استخراج معانی دینی؛ و در نهایت، رجوع به روایات برای تکمیل تحلیل. این روش، چونان نقشهای دقیق، راه را برای کاوشگران معرفت هموار میسازد و از پراکندگی و ابهام در تحلیل جلوگیری میکند.
وصف یا موصوف بودن دهر و سرمد
آیا دهر و سرمد وصفاند یا موصوف؟ آیا تعینیاند، ظرفی برای رویدادها، یا عالمی مستقل مانند عالم عقول، مثال یا ملكوت؟ این پرسش، چونان دریچهای به سوی حقیقت، تمایز میان صفت و حقیقت وجودی را روشن میسازد. استاد فرزانه قدسسره با تأکید بر وصف بودن این مفاهیم، از تصور عالمسازانهای که آنها را به مراتب متعالی نسبت میدهد، فاصله میگیرند.
نفی عالم مستقل برای دهر و سرمد
برخلاف عالم عرش، کرسی، لوح یا قلم، دهر و سرمد عالمی مستقل نیستند، بلکه اوصافیاند که بر اشیاء عارض میشوند. این دیدگاه، چونان نسیمی که غبار تخیل را میزداید، مفاهیم را از بار متافیزیکی غیرمستند رها میسازد و آنها را به سطح اوصاف خلقی فرو میکاهد.
وصف بودن در طول استمرار
دهر و سرمد، اوصافیاند که در طول استمرار بر شیء اطلاق میشوند، نه موجوداتی مستقل با هویت جداگانه. این تعریف، چونان نوری که تاریکی ابهام را میشکافد، این مفاهیم را به صفتی وابسته به موضوع تقلیل میدهد و از تصور آنها بهعنوان موصوف یا ظرف جلوگیری میکند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، با تأکید بر اهمیت بنیادین زمان، دهر و سرمد، به نقد آرای پیشینیان و روششناسی نظاممند برای تبیین این مفاهیم پرداخت. استاد فرزانه قدسسره با احتیاط علمی و پرهیز از تقلید، این مقولات را بهعنوان اوصاف خلقی معرفی کردند که در عالم ناسوت معنا مییابند. نقد تعاریف ملاصدرا و میرداماد، نفی عالم مستقل برای دهر و سرمد، و تأکید بر وصف بودن این مفاهیم، چارچوبی نوین برای فهم آنها ارائه داد. این بخش، با روششناسی مبتنی بر لغت، قرآن کریم و روایات، راه را برای تحلیلهای تفصیلی در بخشهای بعدی هموار ساخت.
بخش دوم: تحلیل لغوی و تمایزات مفهومی
تعریف لغوی دهر
دهر، در لغت، به معنای مدت طولانی از زمان با ویژگی استمرار است و به عالم دنیا تعلق دارد. این مفهوم، چونان رودی که در بستر زمان جاری است، گستردگی و پایداری را در خود حمل میکند. استاد فرزانه قدسسره دهر را بهعنوان وصفی ناسوتی معرفی میکنند که به زمان طولانی و مستمر اشاره دارد و از تصورات عالمسازانه دور است.
تمایز دهر و زمان
زمان، چونان جامهای فراگیر، بر قلیل و کثیر صدق میکند، حال آنکه دهر، تنها بر کثیر و زمان طولانی اطلاق میشود. این تمایز، چونان خطی که مرز میان دو سرزمین را مشخص میسازد، دهر را به گستردگی زمانی محدود میکند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که میتوان گفت «خداوند زمان شما را طولانی کند»، اما «دهر شما کوتاه باد» بیمعناست، زیرا دهر به ذات خود با استمرار طولانی پیوند دارد.
نفی عالم دهری
تصور عالمی به نام دهر، که در آن موجودات به گونهای خاص سکنی گزیدهاند، مفهومی مندرآوردی و فاقد پشتوانه استدلالی است. استاد فرزانه قدسسره این تصور را چونان حبابی توخالی میدانند که با نسیمی از استدلال فرو میریزد. دهر، نه عالمی مستقل، بلکه وصفی است که بر گستردگی زمانی در عالم ناسوت دلالت دارد.
تعریف لغوی سرمد
سرمد، یا از ریشه رباعی «سرممد» به معنای اتصال و وصل، یا از ریشه ثلاثی «صمد» به معنای دوام گرفته شده است. این واژه، چونان نسیمی که لطافت و پایداری را در خود دارد، برای ترمیم و نرمی کلام به کار رفته است. استاد فرزانه قدسسره سرمد را به دوام یکنواخت تعریف میکنند که از دوام معمولی متمایز است.
تمایز سرمد و دائم
در دوام، تنوع اوزان ممکن است، مانند دولتی که گاه قوی و گاه ضعیف است، اما سرمد، دوام بر وزان واحد است، چونان حرکتی یکنواخت که از تغییری در اوزان به دور است. این تمایز، چونان تفکیک میان جریانی متلاطم و رودی آرام، سرمد را به استمراری یکنواخت و بیتغییر محدود میسازد.
مثالهای دوام و سرمد
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی زیبا، دوام را به دولتی تشبیه میکنند که در طول زمان گاه قوی و گاه ضعیف میشود، مانند امپراتوریهایی که فراز و نشیب را تجربه کردهاند. اما سرمد، چونان حرکت وضعی افلاک، یکنواخت و بیتغییر است. این تمثیل، مانند آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، تفاوت میان این دو مفهوم را روشن میسازد.
رابطه عام و خاص میان سرمد و دائم
هر آنچه سرمدی است، دائمی نیز هست، اما هر دائمی لزوماً سرمدی نیست، زیرا سرمد به وزان واحد وابسته است. این رابطه، چونان پیوند میان دریا و خلیجی کوچک، سرمد را بهعنوان زیرمجموعهای خاص از دوام معرفی میکند. استاد فرزانه قدسسره این تمایز را با دقت تبیین میکنند تا از ابهام در فهم این مفاهیم کاسته شود.
تمایز دهر و سرمد
دهر، استمرار طولانی بدون وزان واحد است، حال آنکه سرمد، استمرار با وزان واحد است. این تفاوت، چونان جدایی میان جریانی گسترده و حرکتی یکنواخت، دهر را به گستردگی زمانی و سرمد را به ثبات و یکنواختی پیوند میدهد. استاد فرزانه قدسسره این تمایز را با تمثیلاتی روشن تبیین میکنند.
وصف خلقی بودن زمان، دهر و سرمد
زمان، دهر و سرمد، اوصاف خلقیاند که هم به خدا و هم به مخلوقات اطلاق میشوند. این اوصاف، چونان رنگهایی بر بوم هستی، بر اشیاء عارض میشوند و هویتی مستقل ندارند. استاد فرزانه قدسسره با این دیدگاه، این مفاهیم را از مراتب متعالی جدا ساخته و به عالم ناسوت پیوند میدهند.
اطلاق سرمد بر خدا
هنگامی که سرمد بر خدا اطلاق میشود، به معنای وجود دائمی بر وزان واحد است، وجودی که از هرگونه تغییر و تبدیل به دور است. این اطلاق، چونان نغمهای الهی، جاودانگی و ثبات ذات باریتعالی را به تصویر میکشد. استاد فرزانه قدسسره این صفت را بهعنوان نشانهای از تنزیه حق تعالی از محدودیتهای زمانی معرفی میکنند.
اطلاق سرمد بر عالم
در عالم ناسوت، سرمد به پدیدههایی مانند حرکت وضعی افلاک اطلاق میشود که یکنواخت و بیتغییر است. این اطلاق، چونان بازتابی از نظم کیهانی، سرمد را به استمراری یکنواخت در عالم ماده پیوند میدهد، اما از سرمد الهی متمایز است. استاد فرزانه قدسسره این تفاوت را با دقت تبیین میکنند.
نفی عالم سرمدی
عالمی به نام سرمد، مانند عالم دهر، وجود ندارد و این مفاهیم صرفاً اوصافاند. استاد فرزانه قدسسره این تصور را چونان خیالی باطل میدانند که از فقدان سند و استدلال رنج میبرد. این نفی، راه را برای فهمی روشنتر و علمیتر از این مفاهیم هموار میسازد.
اطلاقات ناسوتی دهر و سرمد
حتی هنگامی که دهر و سرمد بر خدا اطلاق میشوند، این اطلاقات ناسوتیاند و به عالم دنیا تعلق دارند. این دیدگاه، چونان پلی میان الهیات و هستیشناسی ناسوتی، این مفاهیم را از مراتب متعالی جدا میسازد و به عالم ماده پیوند میدهد.
وجودی بودن اوصاف
اوصاف دهر و سرمد، وجودیاند، مانند طول عمر که در خارج محقق است. این اوصاف، چونان سایهای بر پیکر اشیاء، در عالم واقع حضور دارند و از مفاهیم صرفاً ذهنی متمایزند. استاد فرزانه قدسسره با این تأکید، به واقعیت خارجی این اوصاف اشاره میکنند.
مفهوم و واقع
مفهوم دهر و سرمد، حاکی از واقع است و در لغت بهدرستی تبیین شده است. این مفاهیم، چونان آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، با واقعیت خارجی انطباق دارند. استاد فرزانه قدسسره بر اهمیت تبیین لغوی دقیق و انطباق آن با واقع تأکید میورزند.
نقد کتب لغت
اگر کتب لغت تعریفی مغایر با آنچه از قرآن کریم استخراج شده ارائه دهند، نادرستاند. استاد فرزانه قدسسره این کتب را چونان منابعی ناکافی میدانند که در برابر عظمت قرآن کریم رنگ میبازند. این نقد، بر برتری قرآن کریم بهعنوان منبع لغوی و فلسفی تأکید میکند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم این نوشتار، با تحلیل لغوی و تمایزات مفهومی زمان، دهر و سرمد، چارچوبی روشن برای فهم این مقولات ارائه داد. دهر، بهعنوان وصف استمرار طولانی در عالم ناسوت، و سرمد، بهعنوان وصف دوام یکنواخت، از زمان متمایز شدند. نقد تصورات عالمسازانه و تأکید بر وصف بودن این مفاهیم، راه را برای تحلیل قرآنی در بخش بعدی هموار ساخت. تمثیلات و ارجاعات استاد فرزانه قدسسره، این مفاهیم را از ابهام رها کرده و به سوی فهمی علمی و دقیق سوق داد.
بخش سوم: تحلیل قرآنی دهر و سرمد
کمیابی دهر و سرمد در قرآن کریم
دهر و سرمد در قرآن کریم بهندرت ذکر شدهاند، مانند کتاب اسفار که این مفاهیم در آن محدودند. این کمیابی، چونان گواهی بر جایگاه حاشیهای این مقولات در متون دینی، بر ضرورت استناد دقیق به آیات تأکید میکند. استاد فرزانه قدسسره این نکته را برجسته میسازند تا از گمانهزنیهای بیاساس در فلسفه پرهیز شود.
دهر در قرآن کریم
دهر در قرآن کریم تنها در دو آیه ذکر شده است: سوره جاثیه، آیه ۲۴، و سوره انسان، آیه ۱. این آیات، دهر را به عالم دنیا و گستردگی زمانی آن نسبت میدهند. استاد فرزانه قدسسره این آیات را چونان مشعلهایی میدانند که حقیقت دهر را در عالم ناسوت روشن میسازند.
آیه جاثیه درباره دهر
در سوره جاثیه، آیه ۲۴ آمده است:
وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ.
ترجمه: «و گفتند: جز این زندگی دنیای ما چیزی نیست، میمیریم و زنده میشویم و جز دهر ما را هلاک نمیکند.»
این آیه، دهر را بهعنوان عامل هلاکت کافران معرفی میکند که به گستردگی عمر دنیا اشاره دارد. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد میکنند و آن را نشانهای از نگرش مادی کافران میدانند که طبیعت را قاتل خود میپنداشتند.
آیه انسان درباره دهر
در سوره انسان، آیه ۱ آمده است:
هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا.
ترجمه: «آیا بر انسان زمانی از دهر گذشته که چیزی قابل ذکر نبود؟»
این آیه، دهر را به گستردگی زمانی در عالم ناسوت نسبت میدهد که در آن انسان هنوز وجودی قابل ذکر نداشت. استاد فرزانه قدسسره این آیه را گواهی بر وصف بودن دهر میدانند.
دهر بهمثابه وصف استمرار
دهر در هر دو آیه، به استمرار طولانی دنیا اشاره دارد، نه عالمی مستقل. این وصف، چونان سایهای بر پیکر عالم ناسوت، گستردگی زمانی آن را نمایان میسازد. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را با استناد به آیات قرآنی تبیین میکنند و از تصورات عالمسازانه فاصله میگیرند.
نقد کاربرد زمان بهجای دهر
اگر در آیه جاثیه بهجای دهر، زمان به کار میرفت، همچنان درست بود، اما دهر به طولانگی تأکید دارد. این نکته، چونان تفکیک میان دو واژه همریشه، اهمیت انتخاب دقیق واژه را نشان میدهد. استاد فرزانه قدسسره این تمایز را برای روشنسازی مفهوم دهر برجسته میکنند.
دهر بهمثابه قاتل
کافران در آیه جاثیه، دهر را قاتل خود میدانستند، زیرا به خدا اعتقاد نداشتند و طبیعت را عامل هلاکت میپنداشتند. این دیدگاه، چونان آینهای که جهل را بازمیتاباند، نگرش مادی آنها را نشان میدهد. استاد فرزانه قدسسره این نگرش را نقد کرده و بر ضرورت ایمان به خدا تأکید میورزند.
تمثیل عمر طولانی دنیا
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی زیبا، دنیا را به زنی جوان در برابر مردی پیر تشبیه میکنند که عمری طولانی دارد و انسان در برابر آن کم میآورد. این تمثیل، چونان قصهای حکیمانه، برتری استمرار دنیا بر عمر انسان را به تصویر میکشد و مفهوم دهر را روشن میسازد.
انطباق لغت و قرآن کریم
تعریف لغوی دهر (استمرار طولانی) با آیات قرآنی جاثیه و انسان کاملاً منطبق است. این انطباق، چونان کلیدی که قفلی را میگشاید، اعتبار قرآن کریم را بهعنوان منبع لغوی و فلسفی تأیید میکند. استاد فرزانه قدسسره این انطباق را گواهی بر صحت تحلیل خود میدانند.
سرمد در قرآن کریم
سرمد در قرآن کریم تنها در دو آیه (سوره قصص، آیات ۷۱ و ۷۲) ذکر شده و به استمرار یکنواخت اشاره دارد. این کمیابی، چونان گواهی بر خاص بودن سرمد، بر ضرورت تحلیل دقیق این آیات تأکید میکند. استاد فرزانه قدسسره این آیات را مبنای تبیین سرمد قرار میدهند.
آیه ۷۱ قصص درباره سرمد
در سوره قصص، آیه ۷۱ آمده است:
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَٰهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِيَاءٍ.
ترجمه: «بگو: چه میپندارید اگر خدا شب را تا روز قیامت بر شما جاودانه سازد، جز خدا کدام معبود است که برای شما روشنی بیاورد؟»
این آیه، سرمد را به استمرار یکنواخت شب تا قیامت نسبت میدهد. استاد فرزانه قدسسره این آیه را گواهی بر وصف بودن سرمد میدانند.
آیه ۷۲ قصص درباره سرمد
در سوره قصص، آیه ۷۲ آمده است:
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَٰهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ.
ترجمه: «بگو: چه میپندارید اگر خدا روز را تا روز قیامت بر شما جاودانه کند، جز خدا کدام معبود است که برای شما شب بیاورد؟»
این آیه، سرمد را به استمرار یکنواخت روز تا قیامت نسبت میدهد. استاد فرزانه قدسسره این آیه را نشانهای از یکنواختی سرمد میدانند.
سرمد و وزان واحد
سرمد در آیات قصص، به استمرار یکنواخت شب یا روز تا قیامت اشاره دارد، برخلاف دوام که تنوعپذیر است. این وزان واحد، چونان حرکتی یکنواخت در سپهر کیهانی، سرمد را از دوام متمایز میسازد. استاد فرزانه قدسسره این تمایز را با استناد به آیات قرآنی تبیین میکنند.
تفاوت ساختاری آیات دهر و سرمد
آیات دهر در دو سوره (جاثیه و انسان) و آیات سرمد در یک سوره (قصص) آمدهاند. این تفاوت، چونان نشانهای از فراوانی نسبی دهر در متون قرآنی، بر خاص بودن سرمد تأکید میکند. استاد فرزانه قدسسره این ساختار را گواهی بر تفاوتهای مفهومی این دو وصف میدانند.
لولایی بودن آیات سرمد
آیات سرمد (قصص: ۷۱ و ۷۲) لولایی و فرضیاند، حال آنکه آیات دهر (جاثیه و انسان) وجودی و خارجیاند. این تمایز، چونان تفکیک میان رؤیا و واقعیت، سرمد را به مفهومی فرضی و دهر را به واقعیتی ناسوتی تبدیل میکند. استاد فرزانه قدسسره این نکته را با ارجاع به آیهای دیگر (انبیاء: ۲۲) تقویت میکنند:
لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا.
ترجمه: «اگر در آن دو [آسمان و زمین] خدایانی جز خدا بود، هر آینه تباه میشدند.»
این آیه نیز لولایی است و به ماهیت فرضی سرمد اشاره دارد.
سرمد و انحصار به خدا
سرمد، به معنای استمرار یکنواخت، تنها بر خدا صدق میکند و غیر خدا سرمدی واقعی نیست. این انحصار، چونان نغمهای الهی، ثبات و جاودانگی ذات باریتعالی را نشان میدهد. استاد فرزانه قدسسره اطلاق سرمد بر غیر خدا را اهمالی میدانند.
نقد سرمدی بودن غیر خدا
پدیدههایی مانند شب و روز، به دلیل تنوع فصول و تغییرات، سرمدی نیستند، بلکه دائمیاند. این نقد، چونان تیغی که حقیقت را از باطل جدا میکند، سرمد را به صفتی الهی محدود میسازد. استاد فرزانه قدسسره این تمایز را با مثالهایی از تغییرات طبیعی تبیین میکنند.
واقعیت خارجی دهر
دهر، به دلیل وجود خارجی در دنیا (آیات جاثیه و انسان)، واقعیتی ملموستر از سرمد دارد. این واقعیت، چونان ریشهای در خاک عالم ناسوت، دهر را به گستردگی زمانی دنیا پیوند میدهد. استاد فرزانه قدسسره این نکته را با استناد به آیات قرآنی تأیید میکنند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم این نوشتار، با استناد به آیات قرآنی، دهر و سرمد را بهعنوان اوصاف ناسوتی تبیین کرد. دهر، در آیات جاثیه و انسان، به گستردگی زمانی دنیا اشاره دارد، حال آنکه سرمد، در آیات قصص، به استمرار یکنواخت فرضی شب یا روز تا قیامت دلالت میکند. تمایز میان واقعیت خارجی دهر و ماهیت لولایی سرمد، چارچوبی روشن برای فهم این مفاهیم ارائه داد. استاد فرزانه قدسسره با نقد نگرشهای مادی و تأکید بر انطباق لغوی و قرآنی، این مقولات را از تصورات متافیزیکی رها ساخته و به سوی فهمی علمی و دینی سوق دادند.
بخش چهارم: نقد فلسفی و التزام به مستندسازی
احتياط در تبیین مفاهیم
تبیین دهر و سرمد با احتیاط و دقت انجام شده تا از خطا و ابهام پرهیز شود. این احتیاط، چونان نگهبانی که از گنجینه حقیقت پاسداری میکند، به روش علمی و دوری از شتابزدگی در فلسفه تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره این رویکرد را برای پالایش معرفت فلسفی ضروری میدانند.
نقد شتابزدگی در فلسفه
فلسفه نباید بهصورت شتابزده یا بدون سند پیش رود، بلکه نیازمند مستندسازی است. این تأکید، چونان ستونی استوار، فلسفه را از پراکندگی و گمانهزنیهای بیاساس نجات میدهد. استاد فرزانه قدسسره بر لزوم استدلال و سند در تبیین مفاهیم تأکید میورزند.
تعهد به مستندسازی
فلسفه باید مستند باشد، مانند سند ملکی که مالکیت را اثبات میکند. این تعهد، چونان قبالهای که حقیقت را گواهی میدهد، به اعتبار و استحکام مباحث فلسفی میافزاید. استاد فرزانه قدسسره این اصل را برای پیشبرد علم دینی ضروری میدانند.
نقد عالم مثالی افلاطون
عالم مثالی افلاطون، بدون دلیل معتبر، پذیرفتنی نیست و دهر و سرمد نیز چنیناند. این نقد، چونان بادبانی که کشتی فلسفه را به سوی حقیقت هدایت میکند، بر ضرورت استدلال و رد مفاهیم بیاساس تأکید میکند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را برای پالایش فلسفه از تقلید ضروری میدانند.
نقد تقلید از فلاسفه
تقلید از فلاسفهای مانند صدرا در باب دهر و سرمد، به دلیل فقدان دلیل، ناپذیرفتنی است. این نقد، چونان تیغی که شاخههای زائد را میچیند، فلسفه را از بار تقلید رها میسازد. استاد فرزانه قدسسره بر استقلال فکری و استدلال در فلسفه تأکید میورزند.
نقد لغتشناسان سنتی
لغتشناسان سنتی، مانند سکاکی، تنها گردآورنده نظرات بودند و فاقد تحلیل عمیق لغویاند. این نقد، چونان نوری که تاریکیهای تقلید را میزداید، بر ضرورت تحلیل مستقل لغوی مبتنی بر قرآن کریم تأکید میکند. استاد فرزانه قدسسره قرآن کریم را منبع اصلی لغتشناسی میدانند.
قرآن کریم بهمثابه کتاب لغت
قرآن کریم، منبع اصلی برای تبیین لغوی مفاهیمی مانند دهر و سرمد است. این دیدگاه، چونان چشمهای زلال، معرفت را از سرچشمه وحی سیراب میسازد. استاد فرزانه قدسسره بر اعتبار قرآن کریم بهعنوان مرجع لغوی و فلسفی تأکید میورزند.
تازگی در تدریس فلسفه
تدریس فلسفه باید تازه و مبتنی بر مطالعه روزانه باشد، وگرنه شرعاً جایز نیست. این اصل، چونان نسیمی که گلستان معرفت را تازه نگه میدارد، به تعهد علمی و اخلاقی در آموزش اشاره دارد. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را با مثالی از تدریس منظومه تقویت میکنند، که حتی در آن، مطالعه روزانه ضروری بود.
فیلسوف و منابع دینی
فیلسوف باید بهعنوان کارشناسی که به قرآن کریم و روایات رجوع میکند، عمل نماید، نه تابع بیچونوچرا. این رویکرد، چونان پلی که عقل و وحی را پیوند میدهد، فیلسوف را به تحلیل مستقل و علمی دعوت میکند. استاد فرزانه قدسسره این نقش را برای پیشبرد علم دینی ضروری میدانند.
اطلاق صمد و سرمد بر خدا
صمد و سرمد، اوصافیاند که بر خدا اطلاق میشوند، اما عالمی مستقل نیستند. این اوصاف، چونان نغمههایی الهی، جاودانگی و ثبات ذات باریتعالی را نشان میدهند. استاد فرزانه قدسسره این اطلاق را نشانهای از تنزیه خدا از محدودیتهای زمانی میدانند.
نقد عالمسازی بدون سند
ادعای وجود عالم دهر یا سرمد، بدون سند، مانند ادعای شناخت تمامی پیامبران بدون دلیل است. این نقد، چونان صاعقهای که تاریکیهای تخیل را میشکافد، بر ضرورت استدلال و سند در فلسفه تأکید میکند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را برای پالایش علم دینی ضروری میدانند.
شریعت و عوالم معتبر
شریعت، عوالمی مانند عالم مثال، ملكوت، عقول، لوح، عرش و کرسی را تأیید میکند، اما دهر و سرمد را خیر. این دیدگاه، چونان خطی که مرز حقیقت را از تخیل جدا میکند، بر اعتبار شریعت بهعنوان منبع تأکید میکند. استاد فرزانه قدسسره این اصل را برای رد مفاهیم غیرمستند به کار میبرند.
نقد اسفار در باب دهر و سرمد
کتاب اسفار، مانند قرآن کریم، دهر و سرمد را بهندرت ذکر کرده و از چند هزار مورد سخن نمیگوید. این کمیابی، چونان نشانهای از حاشیهای بودن این مفاهیم، بر ضرورت تحلیل دقیق تأکید میکند. استاد فرزانه قدسسره این نکته را برای رد تصورات عالمسازانه به کار میبرند.
کتاب و سنت
قرآن کریم و روایات، بهعنوان کتاب و سنت، وزان یکسانی دارند و دهر و سرمد در آنها محدود است. این انسجام، چونان نغمهای هماهنگ، اعتبار منابع دینی را در تبیین این مفاهیم نشان میدهد. استاد فرزانه قدسسره این اصل را برای پالایش فلسفه از مفاهیم بیاساس به کار میبرند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم این نوشتار، با نقد فلسفی و تأکید بر مستندسازی، چارچوبی علمی برای تبیین دهر و سرمد ارائه داد. احتیاط در تحلیل، نقد شتابزدگی و تقلید، و استناد به قرآن کریم و روایات، فلسفه را به سوی رویکردی منسجم و معتبر سوق داد. استاد فرزانه قدسسره با نفی عوالم غیرمستند و تأکید بر وصف بودن دهر و سرمد، این مفاهیم را از تخیلات متافیزیکی رها ساخته و به عالم ناسوت پیوند دادند. این بخش، با دعوت به استقلال فکری و استدلال، راه را برای نتیجهگیری نهایی هموار ساخت.
نتیجهگیری و جمعبندی
کاوش در ماهیت زمان، دهر و سرمد، در درسگفتار شماره ۹۱۷ استاد فرزانه قدسسره، گامی نوین در بازتعریف این مفاهیم در چارچوب فلسفه اسلامی بود. زمان، بهعنوان وصف قلیل و کثیر، دهر، بهعنوان وصف استمرار طولانی، و سرمد، بهعنوان وصف استمرار یکنواخت، اوصافی خلقیاند که در عالم ناسوت معنا مییابند. نقد آرای ملاصدرا و میرداماد، که این مفاهیم را به مراتب متعالی نسبت میدادند، فقدان پشتوانه استدلالی در این دیدگاهها را آشکار ساخت. آیات قرآنی، شامل دو آیه درباره دهر (وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا و هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ) و دو آیه درباره سرمد (قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ و قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ)، این مفاهیم را به اوصاف ناسوتی محدود کردند. سرمد، تنها بر خدا به معنای استمرار یکنواخت صدق میکند و اطلاق آن بر غیر خدا اهمالی است. تأکید بر مستندسازی، نقد تقلید، و استناد به قرآن کریم و روایات، فلسفه را به سوی رویکردی علمی و منسجم سوق داد. این نوشتار، با تمثیلات ادبی و ارجاعات دقیق، روح درسگفتار را بهگونهای روشن و مؤثر منتقل ساخت و افقی نوین برای فهم هستی و ارتقای معرفت فلسفی گشود.