در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 928

متن درس





کاوشی در حدوث و قدم زمان و مکان در فلسفه اسلامی

کاوشی در حدوث و قدم زمان و مکان در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۲۸)

دیباچه: درآمدی بر مسئله زمان و مکان در فلسفه اسلامی

بحث زمان و مکان، از دیرباز، در کانون تأملات فلسفی قرار داشته و در فلسفه اسلامی، به‌ویژه در آرای حکمایی چون صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)، از جایگاهی ویژه برخوردار است. این تأملات، که ریشه در پرسش‌های بنیادین هستی‌شناختی دارند، به بررسی ماهیت زمان و مکان، حدوث یا قدم آنها، و نسبتشان با عالم ماده و حرکت می‌پردازند. در این نوشتار، که برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره است، با رویکردی نقادانه به آرای ارسطو و دیگر فلاسفه، به کاوش در مسئله حدوث و قدم زمان و مکان پرداخته می‌شود. این بررسی، با تأکید بر تمایز میان مفاهیم ذهنی و واقعیت خارجی، می‌کوشد تا مغالطه‌های رایج در این حوزه را آشکار سازد و با تکیه بر استدلال‌های عقلی و تمثیلات، حقیقتی نو از این مفاهیم را به تصویر کشد.

بخش نخست: چیستی زمان و مکان در فلسفه اسلامی

تعریف زمان و وابستگی آن به حرکت

در فلسفه اسلامی، زمان به‌عنوان تعینی وابسته به حرکت تعریف می‌شود. این تعریف، که ریشه در آرای ارسطو دارد، زمان را «عدد الحرکة» یا مقیاس حرکت می‌داند. به دیگر سخن، زمان، نمود و اندازه حرکت در عالم ماده است و بدون وجود حرکت، زمان معنا نمی‌یابد. این وابستگی، زمان را به عالم ناسوت، یعنی عالم ماده و نظام اجرام، پیوند می‌دهد. در مراتب وجودی بالاتر، مانند عالم مجردات یا سرمد، زمان به معنایی که در عالم ماده شناخته می‌شود، وجود ندارد.

مکان نیز، به‌عنوان مقوله‌ای عرضی، در کنار زمان، به عالم ماده وابسته است. مکان، ظرف تحقق اشیاء مادی است و مانند زمان، بدون وجود ماده و حرکت، فاقد تحقق است. این وابستگی، هر دو مقوله را به عالم ناسوت محدود می‌سازد و از حضور آنها در مراتب متعالی‌تر وجود، مانند عالم سرمد، مانع می‌شود.

درنگ: زمان، به‌عنوان مقیاس حرکت، و مکان، به‌عنوان ظرف ماده، هر دو مقولاتی عرضی‌اند که وجودشان به عالم ناسوت وابسته است و در مراتب بالاتر وجود، مانند عالم سرمد، معنا نمی‌یابند.

هستی‌شناسی زمان و مکان

در فلسفه اسلامی، زمان و مکان، مقولاتی عرضی‌اند که وجودشان متفرع بر ماده و حرکت است. عالم، به‌عنوان پدیده‌ای حادث و نوظهور، زمان و مکان را نیز حادث می‌سازد. این حدوث، به معنای آن است که زمان و مکان، پیش از خلقت عالم مادی، وجود نداشته‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر این نکته، استدلال می‌کنند که فرض قدم زمان یا مکان، به مغالطه‌ای می‌انجامد که ریشه در خلط میان مفاهیم ذهنی و واقعیت خارجی دارد.

برای فهم بهتر این مفهوم، می‌توان به تمثیلی اشاره کرد: همان‌گونه که سایه‌ای بر دیوار، بدون وجود جسم و نور معنا ندارد، زمان و مکان نیز بدون ماده و حرکت، فاقد تحقق‌اند. این تمثیل، وابستگی وجودی زمان و مکان به عالم ماده را به‌روشنی نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش نخست

در این بخش، چیستی زمان و مکان در فلسفه اسلامی بررسی شد. زمان، به‌عنوان مقیاس حرکت، و مکان، به‌عنوان ظرف ماده، هر دو مقولاتی عرضی‌اند که وجودشان به عالم ناسوت وابسته است. این وابستگی، آنها را از مراتب متعالی‌تر وجود، مانند عالم سرمد، متمایز می‌سازد. حدوث عالم، به معنای حدوث زمان و مکان است، و هرگونه فرض قدم برای این مقولات، به مغالطه می‌انجامد.

بخش دوم: نقد آرای ارسطو در باب قدم زمان

مغالطه ارسطو در حدوث و قدم زمان

ارسطو در بررسی مسئله زمان، استدلال می‌کند که قائل شدن به حدوث زمان، به قدم آن منجر می‌شود. او می‌گوید: اگر زمان حادث باشد، عدم آن باید در زمانی دیگر باشد، و این فرض، به تسلسل می‌انجامد، زیرا عدم هر زمان، به زمان دیگری نیاز دارد. این استدلال، به باور استاد فرزانه قدس‌سره، ریشه در مغالطه‌ای تخیل‌گونه دارد که مفاهیم ذهنی را با واقعیت خارجی خلط می‌کند.

برای روشن شدن این مغالطه، استاد تمثیلی را به کار می‌برند: مانند فیلسوفی که ادعا می‌کند از دو تخم‌مرغ، سه تخم‌مرغ اثبات می‌کند، فرض عدم زمان در زمانی دیگر، به خلق یک زمان خیالی می‌انجامد که وجود خارجی ندارد. این تمثیل، پوچی استدلال ارسطو را نشان می‌دهد، زیرا عدم زمان، مفهومی انتزاعی است که پس از وجود زمان در ذهن شکل می‌گیرد، نه پیش از آن.

درنگ: فرض ارسطو مبنی بر اینکه حدوث زمان به قدم آن منجر می‌شود، ناشی از خلط میان مفاهیم ذهنی و واقعیت خارجی است. عدم زمان، مفهومی انتزاعی است که پس از وجود زمان در ذهن شکل می‌گیرد.

نقد تسلسل در عدم زمان

استدلال ارسطو، که فرض عدم زمان در زمانی دیگر را مطرح می‌کند، به تسلسل می‌انجامد. اما استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که این تسلسل، موهوم است، زیرا عدم زمان، مفهومی ذهن‌ساخته است که نمی‌تواند مقدم بر وجود زمان باشد. عدم، به‌عنوان نقيض، متفرع بر وجود است و فرض آن در زمانی دیگر، به خلط میان ظرف ذهن و خارج منجر می‌شود.

برای فهم این مطلب، می‌توان به تمثیلی اشاره کرد: همان‌گونه که نمی‌توان سایه‌ای را بدون جسم تصور کرد، عدم زمان نیز بدون وجود زمان، قابل‌تصور نیست. این تمثیل، نشان می‌دهد که فرض عدم زمان در زمانی دیگر، به دلیل ذهن‌ساخته بودن عدم، باطل است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به نقد آرای ارسطو در باب قدم زمان پرداخت. مغالطه ارسطو، در خلط میان مفاهیم ذهنی و واقعیت خارجی ریشه دارد. عدم زمان، مفهومی انتزاعی است که پس از وجود زمان در ذهن شکل می‌گیرد و فرض آن در زمانی دیگر، به تسلسل موهوم منجر می‌شود. تمثیل تخم‌مرغ سوم، پوچی این استدلال را به‌روشنی نشان می‌دهد.

بخش سوم: پاسخ ملاصدرا به اشکال تسلسل

دیدگاه ملاصدرا در باب عدم زمان و مکان

صدرالدین شیرازی، در پاسخ به اشکال تسلسل، استدلال می‌کند که عدم زمان و مکان، مفهومی وهم محض است و نیازی به ظرف زمان یا مکان دیگر ندارد. او می‌فرماید: «فان قيل هذا التقدم يعني همين عدم زمان امر وهمي مقدر… كما لا يلزم من تناهي المكان ان يكون عدمه في مكان فكذلك لا يلزم من تناهي الزمان ان يكون عدمه في زمان». این استدلال، نشان می‌دهد که عدم، به‌عنوان مفهومی ذهن‌ساخته، نمی‌تواند مبنای تسلسل در خارج باشد.

استاد فرزانه قدس‌سره، با شرح این دیدگاه، تأکید می‌کنند که عدم زمان و مکان، مانند عدم هر شیء دیگر، متفرع بر وجود آن است. برای مثال، همان‌گونه که عدم انسان، بدون تصور انسان معنا ندارد، عدم زمان نیز بدون تصور زمان، قابل‌تصور نیست. این دیدگاه، به تمایز میان ظرف ذهن و خارج اشاره دارد.

درنگ: ملاصدرا، با تأکید بر ذهن‌ساخته بودن عدم زمان و مکان، اشکال تسلسل را رد می‌کند. عدم، به‌عنوان مفهومی انتزاعی، متفرع بر وجود است و نیازی به ظرف زمان یا مکان دیگر ندارد.

ترتب وجود و عدم در ادراک عقلی

عقل، به‌صورت بدیهی، ترتب میان وجود شیء و عدم آن را درک می‌کند، اما این ترتب، از وجود به عدم است، نه برعکس. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به این اصل، استدلال می‌کنند که فرض ترتب معکوس، یعنی تقدم عدم بر وجود، نادرست است. برای مثال، نمی‌توان عدم انسان را بدون تصور انسان در نظر گرفت، زیرا عدم، مفهومی مضاف است که به وجود مقید است.

این اصل، در منطق نیز با مفهوم نقيض تأیید می‌شود. نقيض یک شیء، سلب آن است که پس از تصور وجود شیء شکل می‌گیرد. به تعبیر دیگر، عدم، سایه‌ای است که تنها در پرتو وجود معنا می‌یابد.

جمع‌بندی بخش سوم

در این بخش، پاسخ ملاصدرا به اشکال تسلسل بررسی شد. او با تأکید بر ذهن‌ساخته بودن عدم، نشان داد که فرض عدم زمان یا مکان در ظرف زمان یا مکان دیگر، وهم محض است. ترتب میان وجود و عدم، ذهنی است و از وجود به عدم جریان دارد. این دیدگاه، مغالطه ارسطو را باطل می‌سازد و حدوث زمان و مکان را تأیید می‌کند.

بخش چهارم: مشابهت زمان و مکان در حدوث

یکسانی ماهیت حدوث در زمان و مکان

استاد فرزانه قدس‌سره، با قیاس میان زمان و مکان، استدلال می‌کنند که هر دو مقوله، به دلیل وابستگی به عالم ماده، حادث‌اند. همان‌گونه که مکان متناهی است و عدم آن نیازی به مکان دیگر ندارد، زمان نیز متناهی است و عدم آن، به زمان دیگر وابسته نیست. این مشابهت، نشان می‌دهد که اشکال تسلسل، در هر دو مورد، ناشی از خلط میان ظرف ذهن و خارج است.

برای روشن شدن این مطلب، می‌توان به تمثیلی اشاره کرد: همان‌گونه که نمی‌توان برای یک خانه، عدم خانه را در خانه‌ای دیگر فرض کرد، عدم زمان نیز در زمانی دیگر قابل‌تصور نیست. این تمثیل، ذهن‌ساخته بودن عدم را به‌روشنی نشان می‌دهد.

درنگ: زمان و مکان، هر دو به دلیل وابستگی به عالم ماده، حادث‌اند و عدم آنها، نیازی به ظرف زمان یا مکان دیگر ندارد. این مشابهت، اشکال تسلسل را در هر دو مورد باطل می‌سازد.

نقد تأثیرپذیری از هیئت بطلمیوسی

فلاسفه‌ای که تحت تأثیر هیئت بطلمیوسی بودند، ماده و مکان را محدود فرض کردند، اما زمان را ازلی پنداشتند. استاد فرزانه قدس‌سره، این تمایز را غیرمستدل می‌دانند و استدلال می‌کنند که هیچ فرقی میان زمان و مکان نیست. هر دو، به‌عنوان مقولات عرضی، حادث‌اند و فرض قدم برای زمان، ناشی از تأثیرپذیری غیرانتقادی از هیئت بطلمیوسی است.

این نقد، به اهمیت تخصص در علوم مرتبط با فلسفه اشاره دارد. همان‌گونه که حکیمی فرزانه در نقد نوشته‌های غیر دقیق برخی عالمان دینی تأکید داشتند، نگارش بدون تخصص، به خطاهای علمی منجر می‌شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، به مشابهت زمان و مکان در حدوث پرداخت. هر دو مقوله، به دلیل وابستگی به عالم ماده، حادث‌اند و فرض قدم برای زمان، ناشی از تأثیرپذیری غیرانتقادی از هیئت بطلمیوسی است. عدم زمان و مکان، مفاهیمی ذهن‌ساخته‌اند که پس از وجودشان در ذهن شکل می‌گیرند و نیازی به ظرف دیگر ندارند.

بخش پنجم: علم الهی و نسبت آن با زمان و مکان

وجود اشیاء در علم الهی

استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر تمایز میان وجود علمی و وجود خارجی، استدلال می‌کنند که اشیاء، پیش از خلقت، در علم الهی وجود داشته‌اند، اما این وجود، زمانی یا مکانی نیست. علم الهی، انبار اشیاء یا صورت‌ها نیست، بلکه معانی اشیاء را منعکس می‌کند. برای مثال، همان‌گونه که انعکاس تصویر در آب، واقعیتی مستقل از شیء ندارد، وجود اشیاء در علم الهی نیز فاقد تعین زمانی یا مکانی است.

این دیدگاه، به نقد تعریف سنتی علم به‌عنوان «صورت حاصله در نفس» اشاره دارد. علم، معنا و انعکاس وجود است، نه صورت مادی.

درنگ: وجود اشیاء در علم الهی، پیش از خلقت، فاقد تعین زمانی یا مکانی است. علم، معنا و انعکاس وجود است، نه صورت مادی.

نقد فرض قدم زمان برای حفظ فیض الهی

برخی فلاسفه، برای حفظ فیض دائم الهی، زمان را قدیم فرض کردند، اما استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که فیض الهی، نیازی به قدم زمان ندارد. خداوند، با خلق مخلوقات، فیض خود را جاری می‌سازد و این فیض، در مرتبه علم الهی، مستقل از زمان ناسوتی است.

برای فهم این مطلب، می‌توان به تمثیلی اشاره کرد: همان‌گونه که خورشید، بدون نیاز به ظرف خاصی، نور خود را بر همه جا می‌تاباند، فیض الهی نیز بدون نیاز به زمان، جاری است.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، به بررسی نسبت علم الهی با زمان و مکان پرداخت. وجود اشیاء در علم الهی، فاقد تعین زمانی یا مکانی است و علم، معنا و انعکاس وجود است، نه صورت مادی. فیض الهی، مستقل از زمان ناسوتی است و فرض قدم زمان برای حفظ آن، غیرمستدل است.

نتیجه‌گیری: بازاندیشی در مفاهیم زمان و مکان

این نوشتار، با کاوش در مسئله حدوث و قدم زمان و مکان، نشان داد که این دو مقوله، به‌عنوان تعینات عالم ماده، حادث‌اند و فرض قدم برای آنها، ناشی از مغالطه‌ای در خلط میان مفاهیم ذهنی و واقعیت خارجی است. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد آرای ارسطو و فلاسفه‌ای که تحت تأثیر هیئت بطلمیوسی بودند، استدلال کردند که عدم زمان و مکان، مفاهیمی ذهن‌ساخته‌اند که پس از وجودشان در ذهن شکل می‌گیرند. ملاصدرا، با تأکید بر این نکته، اشکال تسلسل را رد کرد و حدوث هر دو مقوله را تأیید نمود.

علم الهی، به‌عنوان مبنای وجود اشیاء پیش از خلقت، فاقد تعین زمانی یا مکانی است و فیض الهی، نیازی به قدم زمان ندارد. تمثیلاتی مانند تخم‌مرغ سوم، انعکاس در آب، و اسب خیالی، به‌روشنی نشان دادند که مفاهیم انتزاعی، مانند عدم، تنها در ظرف ذهن معنا می‌یابند و نمی‌توانند مبنای استدلال‌های خارجی باشند. این کاوش، دعوتی است به بازاندیشی در مفاهیم فلسفی و توجه به تمایز میان واقعیت خارجی و ادراک ذهنی، تا از مغالطه‌های رایج در این حوزه پرهیز شود.

با نظارت صادق خادمی