در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 933

متن درس





کاوشی در چیستی حدوث و قدم عالم: تبیینی فلسفی از منظر صدرایی

کاوشی در چیستی حدوث و قدم عالم: تبیینی فلسفی از منظر صدرایی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۳۳)

مقدمه: درآمدی بر پرسش بنیادین حدوث و قدم

پرسش از چیستی عالم و نسبت آن با مبدأ هستی، از دیرباز در کانون تأملات فلسفی و کلامی قرار داشته است. آیا عالم ابتدا دارد یا ازلی است؟ آیا می‌توان آن را حادث دانست یا قدیم؟ این پرسش‌ها، که در قلب متافیزیک اسلامی جای گرفته‌اند، نه‌تنها به ماهیت وجود عالم، بلکه به نسبت آن با واجب‌الوجود و چگونگی ظهور خلقت اشاره دارند. استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتار شماره ۹۳۳، با استناد به آرای ملاصدرا در اسفار اربعه (جلد سوم، صفحه ۱۶۰)، به کاوشی عمیق در این موضوع پرداخته و با نقدی دقیق بر دیدگاه‌های متکلمان و فلاسفه، تلاش کرده‌اند تا ابهامات مفهومی حدوث و قدم را روشن سازند.

بخش نخست: چیستی حدوث و قدم در فلسفه اسلامی

طرح مسئله: آیا عالم ابتدا دارد؟

پرسش از حدوث یا قدم عالم، یکی از بنیادین‌ترین مسائل متافیزیک اسلامی است که به بررسی این موضوع می‌پردازد که آیا عالم دارای ابتدا است یا ازلی و بدون آغاز. این پرسش، که در تقابل میان متکلمان و فلاسفه شکل گرفته، نه‌تنها به چیستی وجود عالم، بلکه به نسبت آن با مبدأ الهی نیز اشاره دارد. متکلمان، عالم را حادث و دارای ابتدا می‌دانند، در حالی که فلاسفه بر قدم و ازلیت آن تأکید دارند. استاد فرزانه قدس‌سره این مسئله را به‌مثابه دری عظیم به سوی فهم حقیقت وجود توصیف می‌کنند که گشودن آن، نیازمند تأملی دقیق در مفاهیم و تعاریف است.

ابهام مفهومی حدوث و قدم

ملاصدرا در اسفار اربعه، با اشاره به دشواری فهم این مفاهیم، بیان می‌دارد: وَأَعْلَمْ أَنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ يَصْعُبُ عَلَيْهِمُ الإِعْرَابُ عَنْ مَذْهَبِهِمْ (بدان که برای اکثر مردم، بیان مذهبشان دشوار است). منظور از «اکثر الناس» در اینجا، نه عموم مردم، بلکه متکلمان و اهل ظاهرند که در برابر فلاسفه قرار می‌گیرند. این دشواری، ریشه در خلط میان مفاهیم وجودی و ذهنی دارد. حدوث و قدم، به‌مثابه دو بال برای پرواز در آسمان متافیزیک، نیازمند تبیینی دقیق‌اند که از سطح ظواهر فراتر رود.

درنگ: ابهام در تعریف حدوث و قدم، ناشی از خلط میان مفاهیم وجودی و ذهنی است. ملاصدرا با نقد این ابهام، بر لزوم تحلیل وجودی تأکید می‌ورزد.

مخاطب نقد ملاصدرا: متکلمان یا فلاسفه؟

ملاصدرا در نقد خود، متکلمان و اهل ظاهر را مورد خطاب قرار می‌دهد، نه فلاسفه. او معتقد است که متکلمان در تبیین مذهب خود و محل اختلاف با فلاسفه دچار حیرت می‌شوند: وَقَعُوا فِي الحَيْرَةِ (در حیرت فرو می‌روند). این حیرت، از ناتوانی در ارائه تعریفی جامع از حدوث عالم ناشی می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را چنین تفسیر می‌کنند که متکلمان، به‌جای تحلیل وجودی، به قیاس‌های صوری بسنده کرده‌اند، گویی که در دریای معرفت، به جای غواصی در ژرفا، بر ساحل ظواهر ایستاده‌اند.

نقد تعریف حدوث به محتاج بودن به صانع

یکی از تعاریف متکلمان از حدوث، محتاج بودن عالم به صانع است. ملاصدرا این تعریف را ناکافی می‌داند، زیرا قدیم بودن عالم نیز با وجود صانع منافات ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را چنین توضیح می‌دهند: اگر حدوث به معنای نیاز به خدا باشد، این تعریف نمی‌تواند حدوث را از قدم متمایز کند، چرا که عالم قدیم نیز می‌تواند به خدا محتاج باشد. این دیدگاه، گویی تلاشی است برای نقاشی حقیقت با قلم‌مویی که رنگ کافی ندارد.

استقلال حدوث و قدم از الهیات

حدوث یا قدم عالم، به وجود یا عدم خدا وابسته نیست. یک فیلسوف طبیعی می‌تواند عالم را حادث یا قدیم بداند بدون ارجاع به مبدأ الهی. استاد فرزانه قدس‌سره این استقلال را به‌مثابه جدایی شاخه‌ای از درخت معرفت از ریشه الهی آن توصیف می‌کنند. عالم می‌تواند به‌صورت پدیده‌ای نوپدید (حادث) یا متجدد (قدیم) دیده شود، بدون آنکه لزوماً به آفریدگاری اشاره داشته باشد.

درنگ: حدوث و قدم، مفاهیمی مستقل از الهیات‌اند و می‌توانند در فلسفه طبیعی، بدون ارجاع به خدا، بررسی شوند.

بخش دوم: نقد تعاریف متکلمان از حدوث

تمایز پدیده و آفریده

استاد فرزانه قدس‌سره میان دو مفهوم «پدیده» و «آفریده» تمایز قائل می‌شوند. عالم می‌تواند پدیده‌ای نوپدید (به تشخص، یعنی حادث) یا متجدد (به تعدد، یعنی قدیم) باشد. همچنین، عالم می‌تواند آفریده‌ای با آفریدگار باشد، که باز به تشخص یا تعدد تقسیم می‌شود. این تمایز، به‌مثابه کلیدی است که قفل پیچیدگی‌های مفهومی حدوث و قدم را می‌گشاید.

نقد تعریف حدوث به مسبوق بودن به عدم زمانی

متکلمان گاه حدوث را به معنای مسبوق بودن عالم به عدم زمانی تعریف می‌کنند. ملاصدرا این تعریف را نادرست می‌داند، زیرا زمان خود بخشی از عالم است: وَالزَّمَانُ مِنْ جُمْلَتِهِ (و زمان از جمله عالم است). استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را چنین شرح می‌دهند: زمان، به‌مثابه سایه‌ای از حرکت در عالم ماده، نمی‌تواند پیش از عالم وجود داشته باشد. گویی کسی بخواهد سایه‌ای را پیش از وجود جسم تصور کند.

امتناع تقدم زمانی عدم بر عالم

تقدم زمانی عدم بر عالم ممکن نیست، زیرا زمان جزئی از عالم است و نمی‌تواند بر آن تقدم یابد. استاد فرزانه قدس‌سره این امتناع را به‌مثابه تلاشی برای عبور از رودخانه‌ای بدون آب تشبیه می‌کنند. زمان، که خود زاده عالم است، نمی‌تواند پیش از آن وجود داشته باشد تا عدم را بر آن مقدم سازد.

درنگ: تعریف حدوث به مسبوق بودن به عدم زمانی نادرست است، زیرا زمان خود جزئی از عالم است و نمی‌تواند پیش از آن وجود داشته باشد.

نقد تعریف حدوث به نفی قدم

اگر حدوث به معنای «غیر قدیم بودن» تعریف شود، این تعریف دور است، زیرا قدیم نیز به معنای «غیر حادث بودن» تعریف می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این دور را به چرخش قلم در دایره‌ای بی‌حاصل تشبیه می‌کنند که هیچ حقیقت جدیدی را آشکار نمی‌سازد.

نقد تعریف حدوث به نفی دوام

اگر حدوث به معنای «غیر دائم بودن» باشد، این نیز ناکافی است، زیرا دوام عرفی (استمرار زمانی طولانی) با حدوث یا قدم منافات ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره این تعریف را به تلاشی برای توصیف اقیانوس با عمق کوزه‌ای کوچک تشبیه می‌کنند.

نقد تعریف حدوث به مسبوق بودن به عدم مطلق

تعریف حدوث به معنای «لم یکن فی عالم» نیز نادرست است، زیرا پیش از عالم، زمانی وجود نداشته است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به تصور شبحی در تاریکی عدم تشبیه می‌کنند که هیچ واقعیتی ندارد.

نقد تعریف حدوث به نفی ازلیت

اگر حدوث به معنای «غیر ازلی بودن» باشد، این نیز نادرست است، زیرا ازلیت به معنای وجوب وجود است و با قدم تفاوت دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این خلط را به اشتباه گرفتن ستاره‌ای درخشان با خورشید وجود تشبیه می‌کنند.

نقد تعریف حدوث به تناهی در ذهن

اگر حدوث به معنای تناهی حوادث در ذهن باشد، این نیز ناکافی است، زیرا تناهی ذهنی به توقف وجود عالم بر غیر خدا منجر نمی‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این تعریف را به تلاشی برای سنجش بی‌کرانگی هستی با پیمانه‌ای محدود تشبیه می‌کنند.

نقد تعریف حدوث به سبق ذاتی عدم

اگر حدوث به معنای تقدم ذاتی عدم بر وجود باشد، این تعریف نیز اختصاصی نیست، زیرا فلاسفه نیز تقدم ذاتی عدم بر وجود ممکنات را می‌پذیرند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به کلیدی تشبیه می‌کنند که در قفل هر دو درِ حدوث و قدم می‌چرخد.

نقد تعریف حدوث به تقدم زمانی خدا

اگر حدوث به معنای تقدم زمانی خدا بر عالم باشد، این نیز نادرست است، زیرا پیش از عالم، غیر از خدا چیزی نیست. استاد فرزانه قدس‌سره این تعریف را به تلاشی برای یافتن زمانی پیش از آغاز زمان تشبیه می‌کنند.

بخش سوم: تقدم حقیقی خدا و تبیین وجودی عالم

تقدم حقیقی خدا بر عالم

ملاصدرا تقدم خدا بر عالم را تقدمی حقیقی و وجودی می‌داند، نه زمانی: فَتَعَيَّنَ التَقَدُّمُ الحَقِيقِيُّ. استاد فرزانه قدس‌سره این تقدم را به خورشیدی تشبیه می‌کنند که نورش بر همه چیز پیشی می‌گیرد، اما خود در زمان محصور نیست.

درنگ: تقدم خدا بر عالم، تقدمی وجودی و حقیقی است، نه زمانی، که با ماهیت واجب‌الوجود خدا سازگار است.

ابهام در محل نزاع

نزاع میان متکلمان و فلاسفه در تعریف حدوث و قدم نامعلوم است، زیرا هیچ‌یک تعریف روشنی ارائه نمی‌دهند. استاد فرزانه قدس‌سره این ابهام را به دو گروهی تشبیه می‌کنند که در تاریکی با یکدیگر سخن می‌گویند، اما مقصودشان را به‌درستی نمی‌رسانند.

نقد تعریف حدوث به توقف بر غیر خدا

اگر حدوث به معنای توقف عالم بر غیر ذات خدا باشد، این تعریف مشرک را از غیرمشرک تمییز می‌دهد، اما کافی نیست. استاد فرزانه قدس‌سره این تعریف را به خطی نازک تشبیه می‌کنند که میان توحید و شرک می‌گذرد، اما نمی‌تواند عمق حقیقت حدوث را نشان دهد.

بخش چهارم: نقد قیاس‌های متکلمان و فلاسفه

قیاس متکلمان برای اثبات حدوث

متکلمان با قیاس صوری العَالَمُ مُتَغَيِّرٌ، كُلُّ مُتَغَيِّرٍ حَادِثٌ، فَالعَالَمُ حَادِثٌ (عالم متغیر است، هر متغیری حادث است، پس عالم حادث است) به اثبات حدوث عالم می‌پردازند. استاد فرزانه قدس‌سره این قیاس را به‌مثابه بنایی می‌دانند که بر پایه‌ای سست استوار شده، زیرا تغییر لزوماً به حدوث زمانی منجر نمی‌شود.

تبیین تغییر در عالم

عالم متغیر است، زیرا صبح و شب، پیری و جوانی، و تحولات مادی در آن رخ می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره این تغییر را به جریانی تشبیه می‌کنند که چون رودخانه‌ای بی‌وقفه در حرکت است، اما نمی‌توان گفت که این جریان ابتدا دارد یا خیر.

نقد نتیجه حدوث از تغییر

تغییر عالم لزوماً به حدوث منجر نمی‌شود، زیرا تغییر می‌تواند ازلی و ابدی باشد. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را به این تشبیه می‌کنند که نمی‌توان از جاری بودن رودخانه، به آغاز آن پی برد.

ثبات حرکت در تغییر

حرکت در تغییرش ثابت است، زیرا اگر حرکت نکند، حرکت نیست: حَرَكَةٌ فِي تَغَيُّرِهَا ثَابِتَةٌ. استاد فرزانه قدس‌سره این ثبات را به ضربان قلب هستی تشبیه می‌کنند که برای بودن، باید همواره بتپد.

درنگ: حرکت در تغییرش ثابت است، زیرا حرکت برای حرکت بودن باید مستمر باشد، که این با تعریف قدم عالم سازگار است.

نقد قیاس متکلمان در اثبات ابتدا

قیاس متکلمان نمی‌تواند ابتدا داشتن عالم را اثبات کند، زیرا تغییر می‌تواند مستمر و ازلی باشد. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را به تلاشی برای بستن درِ بی‌کرانگی هستی با قفلی کوچک تشبیه می‌کنند.

بخش پنجم: دیدگاه متکلمان و اشکالات آن

تشبیه متکلمان به داستان خلقت

متکلمان حدوث را به داستان «یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچ‌کس نبود» تشبیه می‌کنند. استاد فرزانه قدس‌سره این تشبیه را به قصه‌ای کودکانه تشبیه می‌کنند که نمی‌تواند پیچیدگی‌های متافیزیکی را توضیح دهد.

نقد داستان خلقت متکلمان

داستان متکلمان که خدا در سرمدیتش خفته بود و ناگهان خلق کرد، نادرست است، زیرا مستلزم حدوث در ذات خداست. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به تصور خدایی تشبیه می‌کنند که از خواب غفلت بیدار شده، که با کمال الهی ناسازگار است.

اشکالات فلسفی داستان متکلمان

اگر خدا علم، قدرت، و عدم بخل داشته، چرا پیش‌تر خلق نکرد؟ این مستلزم حدوث حادثه‌ای در خداست. استاد فرزانه قدس‌سره این اشکال را به تناقضی تشبیه می‌کنند که چون بادی درهم‌ریخته، بنای استدلال متکلمان را فرو می‌ریزد.

نقد مصلحت در خلقت

متکلمان می‌گویند خلقت به مصلحت مخلوق بوده، اما پیش‌تر مصلحت نبود، که این نادرست است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به تلاشی برای توجیه کمال الهی با نقصان تشبیه می‌کنند.

نفی عدم مطلق

عدم مطلق وجود ندارد، زیرا عدم مقید است و به شیء وابسته است: عَدَمُ الحَسَنِ، عَدَمُ الحُسَيْنِ. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به این تشبیه می‌کنند که عدم، چون سایه‌ای است که بدون جسم نمی‌تواند باشد.

درنگ: عدم مطلق وجود ندارد، زیرا عدم مقید است و به وجود شیء وابسته است، که این با فلسفه صدرایی هم‌خوانی دارد.

نقد مسبوق بودن عالم به عدم

عالم نمی‌تواند مسبوق به عدم باشد، زیرا عدم مطلق وجود ندارد و عدم مقید پس از شیء است. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را به تلاشی برای یافتن چیزی پیش از آغاز هستی تشبیه می‌کنند.

بخش ششم: دیدگاه فلاسفه و نقد آن

نقد قیاس فلاسفه

فلاسفه با قیاس العَالَمُ أَثَرُ القَدِيمِ، أَثَرُ القَدِيمِ قَدِيمٌ، فَالعَالَمُ قَدِيمٌ (عالم اثر قدیم است، اثر قدیم قدیم است، پس عالم قدیم است) قدم عالم را اثبات می‌کنند. استاد فرزانه قدس‌سره این قیاس را به بنایی تشبیه می‌کنند که بر شالوده‌ای سست استوار است، زیرا قدم اثر لزوماً به قدم عالم منجر نمی‌شود.

ابهام در قدم به تشخص یا تجدد

اگر عالم قدیم باشد، آیا به تشخص (یک عالم واحد) یا به تجدد (عوالم متعدد) است؟ استاد فرزانه قدس‌سره این ابهام را به راهی تشبیه می‌کنند که در دو شاخه تقسیم می‌شود، اما مقصد آن روشن نیست.

نقد دیدگاه ثابت فلاسفه

فلاسفه به دلیل تأثیر از هیئت بطلمیوسی، عالم را قدیم و ثابت می‌دانستند، که نادرست است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به باوری تشبیه می‌کنند که گویی آسمان را از سنگ ساخته‌اند، در حالی که عالم ماده در تغییر دائم است.

مصالحه بودن عالم مادی

عالم مادی، از جمله خورشید و ستارگان، قابل مصرف و تغییر است و نشکن نیست. استاد فرزانه قدس‌سره این ویژگی را به خاکی تشبیه می‌کنند که می‌توان از آن کوزه‌ای ساخت یا به غذایی تبدیل کرد.

نقد جنسیت‌انگاری اجرام

نسبت دادن جنسیت به خورشید (مونث) و ماه (مذکر) نادرست است و ریشه در ادبیات غلط دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این خطا را به نقاشی تشبیه می‌کنند که رنگ‌هایش را اشتباه به‌کار برده است.

نقد ادبیات جنسیتی در نجوم

خورشید به دلیل اقتدار باید مذکر و ماه به دلیل لطافت باید مؤنث باشد، نه بالعکس. استاد فرزانه قدس‌سره این نقد را به اصلاح خطایی زبانی تشبیه می‌کنند که حقیقت را وارونه نشان داده است.

مصرف‌پذیری عالم مادی

خورشید، ماه، و ستارگان قابل مصرف‌اند و ریزش وجودی آن‌ها به تغذیه انسان کمک می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این ویژگی را به رزقی تشبیه می‌کنند که از آسمان هستی بر زمین زندگی می‌بارد.

نقد تأثیرات زیستی خورشید

نور خورشید باید مستقیماً دریافت شود، زیرا شیشه برخی انرژی‌ها را منتقل نمی‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این نکته را به ضرورتی تشبیه می‌کنند که چون نوشیدن آب از چشمه‌ای زلال، نیازمند نزدیکی مستقیم است.

بخش هفتم: تبیین نهایی حدوث و قدم

معنای دقیق حدوث و قدم

حدوث یعنی عالم ابتدا دارد، و قدم یعنی عالم ابتدا ندارد، بدون منافات با خدا. استاد فرزانه قدس‌سره این تعریف را به دو شاخه از یک درخت تشبیه می‌کنند که هر یک به سوی حقیقتی متفاوت می‌روند، اما ریشه در خدا دارند.

درنگ: حدوث یعنی عالم ابتدا دارد، و قدم یعنی ابتدا ندارد، و این تعاریف با وجود خدا منافاتی ندارند.

تجلیات الهی و حدوث

عالم ظهورات الهی است، ازلی و ابدی، اما ذاتاً متأخر از خداست: يَتَأَخَّرُ مِنَ الحَقِّ ذَاتًا. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به آینه‌ای تشبیه می‌کنند که نور خدا را بازمی‌تاباند، اما خود خدا نیست.

استمرار فیض الهی

خدا همیشه فیاض است و عالم هیچ‌گاه بدون فیض نیست: دَائِمًا الفَضْلُ عَلَى البَرِيَّةِ. استاد فرزانه قدس‌سره این فیض را به جریانی تشبیه می‌کنند که چون آب حیات، پیوسته جاری است.

نقد دیدگاه قیامت ابن‌عربی

دیدگاه ابن‌عربی که خدا در قیامت عالم را جمع می‌کند، نادرست است، زیرا فیض خدا دائمی است. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به تصور باغبانی تشبیه می‌کنند که باغ خود را ویران کند، در حالی که خدا همواره باغبان هستی است.

بخش هشتم: اهمیت فهم حدوث و قدم

محوری بودن فهم حدوث و قدم

فهم معنای حدوث و قدم چنان اهمیتی دارد که با دانستن آن، دیگر دانش‌ها چندان ضروری نیستند. استاد فرزانه قدس‌سره این اهمیت را به یافتن کلیدی تشبیه می‌کنند که درِ گنجینه معرفت را می‌گشاید.

تشبیه حکایت کشتی

مانند کسی که نحو نداند نیمی از عمرش تلف شده، اما اگر شنا نداند، همه عمرش تلف است؛ فهم حدوث و قدم همین‌قدر حیاتی است. استاد فرزانه قدس‌سره این تشبیه را به دریانوردی تشبیه می‌کنند که بدون دانستن شنا، در طوفان معرفت غرق می‌شود.

درنگ: فهم حدوث و قدم، به‌مثابه کلیدی است که درِ معرفت متافیزیکی را می‌گشاید و از سایر دانش‌ها بی‌نیاز می‌سازد.

نتیجه‌گیری: سوی حقیقت در پرتو فلسفه صدرایی

کاوش در چیستی حدوث و قدم عالم، سفری است به سوی فهم عمیق‌تر نسبت میان خدا و خلقت. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آرای ملاصدرا، نشان داده‌اند که نزاع میان متکلمان و فلاسفه، ریشه در ابهامات مفهومی و خلط میان وجود و ذهن دارد. متکلمان با قیاس صوری العَالَمُ مُتَغَيِّرٌ، كُلُّ مُتَغَيِّرٍ حَادِثٌ، فَالعَالَمُ حَادِثٌ به اثبات حدوث می‌پردازند، اما این قیاس نمی‌تواند ابتدا داشتن عالم را اثبات کند، زیرا تغییر می‌تواند ازلی و ابدی باشد. فلاسفه نیز با قیاس العَالَمُ أَثَرُ القَدِيمِ، أَثَرُ القَدِيمِ قَدِيمٌ، فَالعَالَمُ قَدِيمٌ دچار اشکال‌اند، زیرا قدم اثر لزوماً به قدم عالم منجر نمی‌شود. تعریف دقیق حدوث (ابتدا داشتن) و قدم (عدم ابتدا) نشان می‌دهد که این مفاهیم، مستقل از الهیات، قابل بررسی‌اند. عالم، به‌مثابه تجلیات الهی، قدیم بالتجدد است و ذاتاً متأخر از خداست. فیض الهی، چون جریانی ابدی، پیوسته بر عالم جاری است و عدم مطلق، چون سایه‌ای بی‌جسم، وجود ندارد. این تبیین، نه‌تنها به غنای فلسفه اسلامی می‌افزاید، بلکه راه را برای تأملات عمیق‌تر در چیستی وجود و خلقت هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی