در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 934

متن درس





کتاب فلسفه وجودی: تأملات در حدوث و قدم عالم

فلسفه وجودی: تأملات در حدوث و قدم عالم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۳۴)

دیباچه

بحث حدوث و قدم عالم، چونان دریایی ژرف و پرتلاطم، از دیرباز ذهن فلاسفه و متکلمان اسلامی را به خود مشغول داشته است. این مسئله، که در تقاطع هستی‌شناسی و الهیات قرار دارد، نه‌تنها به چیستی عالم و رابطه آن با خالق می‌پردازد، بلکه پرسش‌هایی بنیادین درباره ذات الهی، فیض بی‌کران او، و نحوه ظهور مخلوقات را پیش می‌کشد. در این نوشتار، که برگرفته از درس‌گفتار شماره ۹۳۴ استاد فرزانه قدس‌سره است، تلاش شده است تا با نگاهی عمیق و وجودمحور، دیدگاه‌های متکلمان و فلاسفه در باب حدوث و قدم عالم نقد و بررسی شود. این تأملات، با تکیه بر آرای صدرالمتألهین شیرازی و نقدهای استاد فرزانه، به بازتعریف این مفاهیم پرداخته و بر ضرورت معرفت توحیدی و قرب الهی تأکید می‌ورزد.

بخش نخست: چیستی حدوث و قدم در فلسفه اسلامی

پیچیدگی مفهومی حدوث و قدم

بحث حدوث و قدم عالم، به دلیل عمق و پیچیدگی مفهومی، از دشوارترین مسائل فلسفه اسلامی به شمار می‌رود. این مسئله، که به چیستی آغاز و تداوم عالم می‌پردازد، چونان کوهی رفیع است که صعود به قله آن نیازمند تأملات عمیق وجودی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که تصور این بحث، به دلیل سنگینی و دشواری ذاتی‌اش، ذهن را به چالش می‌کشد و نیازمند نگاهی فراتر از پیش‌فرض‌های ساده‌انگارانه است.

درنگ: حدوث و قدم عالم، به دلیل پیچیدگی مفهومی، از مباحث بنیادین فلسفه اسلامی است که نیازمند تحلیل وجودی و فراتر از پیش‌فرض‌های متکلمان و فلاسفه است.

اختلاف متکلمان و فلاسفه

متکلمان و فلاسفه، هرچند در پیش‌فرض وحدت عالم اشتراک دارند، در فهم حدوث یا قدم آن اختلاف‌نظر عمیقی دارند. متکلمان عالم را حادث می‌دانند، یعنی عالمی که پیش از خلقت وجود نداشته و پس از عدم مطلق پدید آمده است. در مقابل، فلاسفه عالم را قدیم می‌شمارند، زیرا فیض الهی را قدیم دانسته و عالم را مظهر این فیض بی‌کران می‌دانند. این اختلاف، ریشه در تفاوت‌های هستی‌شناختی دارد: متکلمان به حدوث زمانی عالم باور دارند، در حالی که فلاسفه بر قدم فیضی آن تأکید می‌ورزند.

درنگ: اختلاف متکلمان و فلاسفه در حدوث و قدم عالم، ریشه در تفاوت‌های هستی‌شناختی دارد که متکلمان بر حدوث زمانی و فلاسفه بر قدم فیضی تأکید دارند.

دیدگاه متکلمان: عالم حادث و اولین خلقت

متکلمان معتقدند که عالم حادث است، یعنی پیش از خلقت، هیچ مخلوقی وجود نداشته و عالم کنونی اولین خلقت الهی است. آنان بر این باورند که خداوند ابتدا عالم را در شش روز آفرید، سپس انسان را پدید آورد و پیش از آن، جز حیوانات، هیچ موجود دیگری در جهان نبوده است. این دیدگاه، که مبتنی بر تفسیر ظاهری آیات قرآن کریم مانند فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ است، خلقت را به زمان محدود می‌کند و عالم را اولین و تنها خلقت الهی می‌داند.

استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به دلیل ساده‌انگاری و محدودیت در فهم خلقت نقد می‌کنند. آنان تأکید دارند که متکلمان، با ذهن بسته خود، عالم را به یک وجود زمانی تقلیل داده‌اند و از درک گستره فیض الهی بازمانده‌اند.

دیدگاه فلاسفه: عالم قدیم و فیض دائمی

فلاسفه، در مقابل، عالم را قدیم می‌دانند، زیرا فیض الهی را قدیم و دائمی می‌شمارند. از نظر آنان، عالم به‌عنوان مظهر فیض الهی، همیشه وجود داشته و هیچ‌گاه زمانی نبوده که خداوند بدون مخلوق باشد. این دیدگاه، عالم را واحد و منحصر به فرد می‌داند و میان موجودات اتری (افلاک و کواکب) و موجودات عنصری (ارضی مانند انسان) تمایز قائل می‌شود. فلاسفه معتقدند که در موجودات اتری، تشخص نوع با فرد یکی است، در حالی که در موجودات عنصری، نوع با کثرت افراد همراه است.

استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نیز به دلیل وابستگی به پیش‌فرض‌های هیئت بطلمیوسی نقد می‌کنند. آنان تأکید دارند که افلاک، برخلاف ادعای فلاسفه، غیرقابل خرق و التیام نیستند و ماده، در هر مرتبه وجودی، تحت شرایط مختلف تغییر می‌کند.

درنگ: فلاسفه عالم را به دلیل قدم فیض الهی قدیم می‌دانند، اما این دیدگاه به پیش‌فرض‌های هیئت بطلمیوسی وابسته است که با واقعیات جدید ناسازگار است.

نقد پیش‌فرض‌های متکلمان و فلاسفه

استاد فرزانه قدس‌سره هر دو دیدگاه متکلمان و فلاسفه را به دلیل اتکا به پیش‌فرض‌های غیربرهانی نقد می‌کنند. متکلمان نمی‌توانند برای اولین بودن عالم دلیل برهانی ارائه کنند، هرچند تغییرپذیری عالم، حدوث آن را نشان می‌دهد. فلاسفه نیز، با تکیه بر هیئت بطلمیوسی، افلاک را ثابت و غیرقابل تغییر می‌دانند، در حالی که ماده در همه مراتب وجودی تحت تأثیر شرایط محیطی تغییر می‌کند. این نقد، به ضرورت بازنگری در پیش‌فرض‌های سنتی و توجه به انعطاف‌پذیری ماده در فلسفه وجودی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست نشان داد که بحث حدوث و قدم عالم، به دلیل پیچیدگی مفهومی و اختلافات بنیادین متکلمان و فلاسفه، از مسائل محوری فلسفه اسلامی است. متکلمان با تأکید بر حدوث زمانی و فلاسفه با تکیه بر قدم فیضی، هر یک به بخشی از حقیقت نزدیک شده‌اند، اما پیش‌فرض‌های غیربرهانی و محدودیت‌های علمی، مانع از فهم کامل این مسئله شده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد این دیدگاه‌ها، بر ضرورت رویکرد وجودمحور و توجه به فیض دائمی الهی تأکید می‌ورزند.

بخش دوم: ماده، تغییر و معاد جسمانی

انعطاف‌پذیری ماده و رد ذات‌گرایی

یکی از نکات محوری درس‌گفتار، رد ذات‌گرایی در ماده و تأکید بر انعطاف‌پذیری آن تحت شرایط مختلف است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که ماده هیچ صفت ذاتی ثابتی ندارد و تحت تأثیر شرایط محیطی، مانند حرارت، سرما، یا مکان، دگرگون می‌شود. برای مثال، آب که نزد فلاسفه قدیم دارای صفات ذاتی مانند سردی و سیالیت دانسته می‌شد، در شرایط مختلف گرم یا سرد می‌شود و حتی به برف یا تگرگ تبدیل می‌گردد. این دیدگاه، ماده را نه به‌عنوان موجودی ثابت، بلکه چونان جریانی سیال و متغیر معرفی می‌کند که تابع شرایط وجودی است.

درنگ: ماده هیچ صفت ذاتی ثابتی ندارد و تحت شرایط مختلف تغییر می‌کند، که این دیدگاه در رد ذات‌گرایی و حل مسئله معاد جسمانی اهمیت دارد.

تمثیل ران گوسفند

برای تبیین این انعطاف‌پذیری، استاد فرزانه قدس‌سره تمثیلی بدیع ارائه می‌دهند: ران گوسفندی را در نظر بگیرید که در فریزر به سنگ تبدیل می‌شود، در یخچال پس از چند روز بو می‌گیرد، در زیرزمین کپک می‌زند، و بر فراز کوه در اثر تابش آفتاب به پودر بدل می‌گردد. این تمثیل، چونان آینه‌ای روشن، نشان‌دهنده تأثیر شرایط محیطی بر ماده است و هرگونه ثبات ذاتی را نفی می‌کند. این انعطاف‌پذیری، در بحث معاد جسمانی کاربرد دارد، زیرا ماده در عوالم مختلف، مانند بهشت و جهنم، تحت شرایط خاص می‌تواند خلود یابد.

نقد دیدگاه ابن‌سینا در معاد جسمانی

ابن‌سینا، به دلیل باور به تغییرپذیری ذاتی ماده، خلود جسمانی را ناممکن می‌دانست و معاد را مجرد قلمداد می‌کرد. او در کتاب شفا می‌گوید: «من اطاعت می‌کنم، ولی نمی‌فهمم چگونه ماده می‌تواند خالد باشد.» استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و تأکید دارند که ماده، به دلیل انعطاف‌پذیری‌اش، می‌تواند در شرایط خاص، مانند بهشت یا جهنم، خلود یابد. آیات قرآن کریم، مانند هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (سوره بقره، آیه ۲۵)، که می‌فرماید: «آنان در آن جاودانه‌اند»، بر امکان خلود جسمانی تأکید دارد. همچنین، آیه نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ وَبَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا نشان می‌دهد که در جهنم، پوست‌های دوزخیان سوخته و دوباره بازسازی می‌شود، که این خود گواهی بر انعطاف‌پذیری ماده است.

درنگ: ماده در عوالم مختلف، مانند بهشت و جهنم، تحت شرایط خاص می‌تواند خلود یابد، که این دیدگاه نقد ابن‌سینا و تأیید معاد جسمانی را ممکن می‌سازد.

نقد تمایز اتری و عنصری

فلاسفه قدیم، میان موجودات اتری (افلاک) و عنصری (ارضی) تمایز قائل بودند و افلاک را ثابت و غیرقابل خرق و التیام می‌دانستند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را رد کرده و تأکید دارند که ماده، چه در افلاک و چه در زمین، تحت شرایط تغییر می‌کند. برای مثال، خاکی که در آفریقا تحت حرارت شدید قرار گیرد، ویژگی‌های متفاوتی از خاک در کره ماه یا زمین پیدا می‌کند. این دیدگاه، تمایز سنتی بین ماده اتری و عنصری را نفی کرده و ماده را در همه مراتب وجودی یکپارچه می‌داند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم نشان داد که ماده، برخلاف باور ذات‌گرایان، هیچ صفت ثابت و ذاتی ندارد و تحت تأثیر شرایط محیطی دگرگون می‌شود. این انعطاف‌پذیری، نه‌تنها تمایز سنتی بین ماده اتری و عنصری را نفی می‌کند، بلکه در حل مسئله معاد جسمانی و امکان خلود در بهشت و جهنم کاربرد دارد. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد دیدگاه ابن‌سینا و تأکید بر آیات قرآن کریم، نشان می‌دهند که ماده می‌تواند در شرایط خاص جاودانه شود، که این دیدگاه به غنای فلسفه وجودی ملاصدرا می‌افزاید.

بخش سوم: خدا، فیض الهی و توحید وجودی

خدا به‌عنوان شخص حقیقی

استاد فرزانه قدس‌سره، برخلاف فلاسفه مشائی که خدا را کلی منحصر به فرد می‌دانستند، تأکید دارند که خداوند شخص حقیقی است، نه مفهومی کلی. این دیدگاه، خدا را چونان وجودی یگانه و غیرقابل تعمیم معرفی می‌کند که فراتر از چارچوب‌های منطق ارسطویی است. خداوند، به‌عنوان مبدأ فیض بی‌کران، هیچ‌گاه بدون مخلوق نبوده و فیض او دائمی و ازلی است.

درنگ: خداوند شخص حقیقی است، نه کلی، و فیض او دائمی و ازلی است که عالم را به‌عنوان مظهر این فیض همیشه همراه داشته است.

حدوث و قدم عالم در پرتو فیض الهی

استاد فرزانه قدس‌سره، با تکیه بر آرای ملاصدرا، عالم را از منظر فیض الهی قدیم و از منظر مستفیض (مخلوقات) حادث می‌دانند. فیض الهی، چونان جریانی ازلی و ابدی، همیشه جاری بوده و هیچ‌گاه زمانی نبوده که خداوند بدون مخلوق باشد. با این حال، مخلوقات در حال تبدل و دگرگونی‌اند، که این تبدل، حدوث آنها را نشان می‌دهد. این دیدگاه، به نظریه وحدت وجود در فلسفه ملاصدرا اشاره دارد که عالم را مظهر ظهورات الهی می‌داند.

روایت «خالق قبل المخلوق» نیز به معنای وجود مخلوقات دیگر پیش از مخلوق کنونی است، نه عدم مطلق مخلوقات. این تفسیر، دیدگاه متکلمان درباره عدم پیش از خلقت را رد می‌کند و بر دائمی بودن فیض الهی تأکید دارد.

صفات دائمی الهی

خداوند، به‌عنوان دائم‌الجود و دائم‌الخلق، دارای صفاتی ذاتی و ازلی است که هیچ‌گاه از فعل خلقت تعطیل نبوده است. آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (سوره الرحمن، آیه ۲۹)، که می‌فرماید: «هر روز او در کاری است»، به پویایی شئون الهی اشاره دارد. همچنین، آیه إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ (سوره فجر، آیه ۱۴)، که می‌فرماید: «به‌راستی پروردگارت در کمینگاه است»، بر احاطه و حضور دائمی خدا تأکید می‌ورزد.

درنگ: خداوند دائم‌الجود و دائم‌الخلق است و شئون او در هر لحظه تجدید می‌شود، که این پویایی مبنای خلقت دائمی عالم است.

نقد معرفت ناقص به خدا

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که معرفت ما به خدا ناقص است و از فهم حیات و صفات الهی غافل مانده‌ایم. حیات الهی، چونان سرچشمه‌ای بی‌کران، مبدأ همه کمالات مخلوقات است، اما ما به جای تأمل در این حیات، به مفاهیم انتزاعی و محدود بسنده کرده‌ایم. عالم هستی، نتیجه عشق الهی است و همه کمالات، از علم و عشق گرفته تا حسن و قدرت، از خداوند سرچشمه می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم نشان داد که خداوند، به‌عنوان شخص حقیقی و مبدأ فیض دائمی، هیچ‌گاه بدون مخلوق نبوده است. عالم، از منظر فیض الهی قدیم و از منظر مخلوقات حادث است، که این دیدگاه به نظریه وحدت وجود در فلسفه ملاصدرا اشاره دارد. صفات الهی، از جمله حیات و جود، ذاتی و ازلی‌اند و شئون الهی در هر لحظه تجدید می‌شوند. معرفت ناقص ما به خدا، مانع از درک این پویایی و عشق الهی شده است، که نیازمند بازنگری در رویکردهای فلسفی و عرفانی است.

بخش چهارم: معرفت توحیدی و قرب الهی

اولویت ذکر خدا

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که ذکر خدا، مانند «یا الله» و «یا رب»، باید جایگزین یا مکمل ذکر اولیاء شود تا به معرفت توحیدی منجر گردد. آیه إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (سوره فاتحه، آیه ۵)، که می‌فرماید: «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم»، بر انحصار عبادت و استمداد در خدا تأکید دارد. ذکر اولیاء، هرچند ارزشمند، بدون ذکر خدا به معرفت یقینی نمی‌رسد.

برای مثال، در دعاها آمده است که باید «ربّی ربّی» را آن‌قدر تکرار کرد تا نفس به تنگ آید. این تأکید، به ضرورت توجه دائمی به خدا و غرق شدن در معرفت او اشاره دارد.

درنگ: ذکر خدا، به‌عنوان مبنای معرفت توحیدی، باید جایگزین یا مکمل ذکر اولیاء شود تا به قرب الهی منجر گردد.

نقش اولیاء در هدایت به خدا

اولیاء خدا، چونان مصباح الهدی و سفینة النجاة، راهنمایی به سوی معرفت الهی‌اند. آنان، با شغل اصلی خداپرستی، انسان را به سوی قرب الهی هدایت می‌کنند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که ذکر اولیاء، مانند «یا حسین» و «یا علی»، هرچند ارزشمند، باید به ذکر خدا منتهی شود تا مشکل معرفتی انسان حل گردد.

آیه وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ (سوره حجر، آیه ۹۹)، که می‌فرماید: «و پروردگارت را بپرست تا یقین به تو آید»، بر ضرورت عبادت مستمر برای رسیدن به معرفت یقینی تأکید دارد.

شغل اصلی اولیاء و مومنان

شغل اصلی اولیاء خدا، خداپرستی و قرب الهی است، و سایر فعالیت‌ها، مانند امامت و تبلیغ، فرع بر آن است. آیه إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (سوره انعام، آیه ۱۶۲)، که می‌فرماید: «به‌راستی که نماز من و قربانی من و زندگی من و مرگ من برای خداوند، پروردگار جهانیان است»، بر انحصار همه امور برای خدا تأکید دارد. این دیدگاه، به برتری بندگی بر سایر مراتب در نزد اولیاء اشاره دارد.

مومنان نیز باید شغل اصلی خود را توجه دائمی به خدا قرار دهند. آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا (سوره نساء، آیه ۱۳۶)، که می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، ایمان بیاورید»، بر پویایی ایمان و ضرورت تعمیق آن تأکید می‌ورزد.

عشق الهی و معرکه عرفانی

عشق به خدا، چونان شعله‌ای فروزان، مبنای حرکت اولیاء و عرفاست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که قرب به خدا، به معرکه‌ای عشقی منجر می‌شود که انسان را از غیر خدا بی‌نیاز می‌کند. آیه جَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا (سوره فجر، آیه ۲۲)، که می‌فرماید: «و پروردگارت آید و فرشتگان صف در صف»، به حضور پویا و فعال خدا اشاره دارد. این حضور، انسان را به دیوانگی الهی می‌رساند که همه تعلقات را کنار می‌زند.

درنگ: قرب به خدا، به معرکه‌ای عشقی منجر می‌شود که انسان را از غیر خدا بی‌نیاز کرده و به دیوانگی الهی می‌رساند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم نشان داد که معرفت توحیدی و قرب الهی، هدف اصلی فلسفه و عرفان اسلامی است. ذکر خدا، به‌عنوان مبنای این معرفت، باید جایگزین یا مکمل ذکر اولیاء شود. اولیاء خدا، با شغل اصلی خداپرستی، راهنمایی به سوی قرب الهی‌اند. عشق به خدا، مبنای حرکت اولیاء و عرفاست و به دیوانگی الهی منجر می‌شود که انسان را از تعلقات آزاد می‌کند. آیات قرآن کریم، مانند «ایاک نعبد و ایاک نستعین»، بر انحصار عبادت و استمداد در خدا تأکید دارند.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتار شماره ۹۳۴ استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی عمیق مسئله حدوث و قدم عالم در فلسفه اسلامی پرداخت. دیدگاه‌های متکلمان و فلاسفه، هرچند در پیش‌فرض وحدت عالم مشترک‌اند، به دلیل اتکا به پیش‌فرض‌های غیربرهانی، از فهم کامل این مسئله بازمانده‌اند. استاد فرزانه، با تکیه بر آرای ملاصدرا، عالم را از منظر فیض الهی قدیم و از منظر مخلوقات حادث می‌دانند. ماده، به دلیل انعطاف‌پذیری‌اش، فاقد صفات ذاتی ثابت است و در عوالم مختلف، مانند بهشت و جهنم، می‌تواند خلود یابد. خداوند، به‌عنوان شخص حقیقی و مبدأ فیض دائمی، هیچ‌گاه بدون مخلوق نبوده و شئون او در هر لحظه تجدید می‌شود. معرفت توحیدی و قرب الهی، فراتر از فهم نظری حدوث و قدم، هدف اصلی فلسفه و عرفان اسلامی است. ذکر خدا و توجه دائمی به او، به‌عنوان شغل اصلی مومن، باید جایگزین یا مکمل ذکر اولیاء شود تا به معرفت یقینی منجر گردد. این نوشتار، دعوتی است به بازنگری در رویکردهای فلسفی و تقویت معرفت توحیدی، تا چونان چراغی فروزان، راه به سوی حقیقت بی‌کران الهی را روشن سازد.

با نظارت صادق خادمی