متن درس
تحلیل فلسفی حرکت وجودی و قرب به ذات الهی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۹۳۵)
دیباچه: درآمدی بر فلسفه حرکت وجودی و قرب الهی
در سپهر اندیشه اسلامی، حکمت متعالیه صدرالمتألهین شیرازی چونان چراغی فروزان، راهنمای جویندگان معرفت الهی است. این حکمت، با تمرکز بر مفاهیم بنیادینی چون وجود، ذات الهی، و رابطه علّی میان واجبالوجود و ممکنالوجود، راهی نوین به سوی فهم حقیقت گشوده است. درسگفتار شماره ۹۳۵، ارائهشده در هشتم آبانماه ۱۳۸۶ هجری شمسی، یکی از عمیقترین مباحث فلسفی و عرفانی است که با محوریت «حرکت وجودی» و «قرب به ذات الهی» به کاوش در چیستی خداوند و جایگاه معرفت توحیدی در نظام هستیشناختی میپردازد. این گفتار، با نگاهی وجودی و عرفانی، انسان را به تأمل در ذات الهی و پرهیز از بسنده کردن به عوارض و افعال خداوند فرا میخواند.
بخش نخست: چیستی حرکت وجودی و اولویت قرب الهی
۱.۱. اهمیت قرب الهی در نظام معرفتی
در منظومه حکمت متعالیه، قرب به ذات الهی بهعنوان مقصد غایی معرفت و فلسفه معرفی شده است. مباحثی چون قدمت یا حدوث عالم، هرچند از مسائل بنیادین فلسفهاند، در برابر عظمت قرب به خداوند رنگ میبازند. قرب الهی، نهتنها مقصدی وجودی است، بلکه معیاری برای سنجش ارزش سایر مباحث فلسفی به شمار میرود. این قرب، به معنای انس وجودی با خداوند و تمرکز مداوم بر ذات بیکران اوست، نه اتحاد ذاتی که از حدود معرفت بشری فراتر است. استاد فرزانه قدسسره در این درسگفتار، با تأکید بر این اصل، انسان را به سوی آلودگی وجودی به ذات الهی و باروری اندیشه با معرفت توحیدی دعوت میکنند.
۱.۲. نقش ذکر الهی در تقرب به خداوند
ذکر خداوند، چه بهصورت لفظی و چه قلبی، ابزاری است که انسان را از پراکندگی ذهن و قلب به سوی وحدت و تمرکز بر ذات الهی رهنمون میسازد. این ذکر، فراتر از تکرار الفاظ، کارکردی وجودی دارد و به مثابه پلی است که انسان را به سوی معرفت شهودی هدایت میکند. در حکمت متعالیه، توجه به ذات الهی مقدمهای برای نیل به معرفت شهودی است، و ذکر، چونان نسیمی که غبار از آینه دل میزداید، راه را برای این توجه هموار میسازد.
۱.۳. تمایز میان عوارض و محتوای وجودی در شناخت خداوند
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی بدیع، تفاوت میان شناخت عوارض و محتوای وجودی را تبیین میکنند: همانگونه که شناخت ویژگیهای ظاهری یک فرد، مانند محل تولد یا خویشاوندانش، به حقیقت وجودی او راه نمیبرد، در شناخت خداوند نیز پرداختن به عوارض و افعال الهی کافی نیست. برای مثال، دانستن اینکه فردی از شهری خاص است یا شغلی خاص دارد، به شناخت محتوای وجودی او، مانند علم و تخصصش، منجر نمیشود. به همین ترتیب، در معرفت الهی، باید از تمرکز بر عوارض، مانند افعال خداوند، فراتر رفت و به سوی ذات بیکران او گام برداشت.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، بر اهمیت قرب الهی بهعنوان هدف غایی فلسفه و عرفان تأکید دارد. ذکر الهی و تمرکز بر ذات خداوند، انسان را از پراکندگی به سوی وحدت وجودی رهنمون میسازد. تمثیلات ارائهشده، مانند تفاوت میان شناخت عوارض و محتوای وجودی، نشاندهنده ضرورت گذر از ظواهر به حقیقت ذات الهی است. این بخش، انسان را به تأمل در چیستی خداوند و پرهیز از سطحینگری در معرفت الهی دعوت میکند.
بخش دوم: نقد رویکردهای کلامی و تبیین ذات الهی
۲.۱. نقد ملاصدرا بر کلام تعطیل و ابداع
در حکمت متعالیه، ملاصدرا با نقد رویکردهای کلامی، از جمله نظریه تعطیل (نفی فعل از خداوند) و اثبات صانع مبدع (خداوند بهعنوان سازنده و نوآور)، بر محدودیت این دیدگاهها تأکید میورزد. این رویکردها، به جای توجه به ذات الهی، در دام بحث از افعال خداوند گرفتار میمانند. پرسش اصلی، چیستی ذات الهی است، نه صرفاً افعال او. ملاصدرا با طرح نظریه وحدت وجود و تشکیک در مراتب وجود، رابطه میان ذات و افعال الهی را تبیین کرده و راه را برای معرفت عمیقتر هموار میسازد.
۲.۲. بساطت ذات الهی و عدم وقوع حادثه
ذات خداوند، بهعنوان واجبالوجود، از هرگونه تغییر و حادثه مبراست. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که در ذات الهی هیچ حادثهای رخ نمیدهد، زیرا حادثه مستلزم تغییر است و تغییر با بساطت ذات الهی ناسازگار است. بااینحال، پرسش از چیستی ذات الهی همچنان باقی است و ملاصدرا با نظریه حرکت جوهری، تلاش میکند تناقض ظاهری میان ثبات ذات الهی و پیدایش حوادث عالم را حل کند.
۲.۳. محدودیت مفهوم حیات در توصیف خداوند
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی ظریف، محدودیت زبان بشری در توصیف حیات الهی را نشان میدهند: گفتن اینکه خداوند «حی» است، به معنای زنده بودن اوست، اما نمیتوان گفت که خداوند «زندگی میکند»، زیرا مفهوم زندگی در معنای انسانی، برای ذات الهی محدودکننده است. حیات الهی، وجودی بسیط و بینیاز است، درحالیکه زندگی انسانی با نیاز، تغییر، و محدودیت همراه است. این دیدگاه، با اصل تنزیه خداوند در فلسفه و کلام اسلامی همخوانی دارد.
۲.۴. نقد متکلمان بر نسبت علم به خداوند
متکلمان، به دلیل نگرانی از شائبه عرض بودن علم، از نسبت دادن آن به خداوند پرهیز کرده و گفتهاند که خداوند «عالمانه» عمل میکند، نه اینکه عالم باشد. این رویکرد، از شناخت ذات الهی دور میماند. ملاصدرا، با تأکید بر وحدت صفات و ذات الهی، این دیدگاه را ناکافی میداند و معتقد است که صفات الهی عین ذاتاند و جداسازی میان ذات و صفات به محدودیت معرفتی منجر میشود.
۲.۵. تمثیل زندگی در قصر و خانه برای تبیین حیات الهی
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی زیبا، محدودیت زبان بشری را در توصیف حیات الهی نشان میدهند: زندگی در خانههای کوچک با دشواری همراه است، اما در قصرهای بزرگ، مفهوم زندگی دگرگون میشود. بااینحال، حتی این مفهوم نیز برای توصیف حیات الهی ناکافی است، زیرا حیات الهی فراتر از هر تشبیه بشری است و وجودی ذاتی و بینیاز را در بر میگیرد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد رویکردهای کلامی و تأکید بر بساطت ذات الهی، به محدودیتهای معرفتی در شناخت خداوند اشاره دارد. ملاصدرا، با طرح نظریه وحدت وجود و حرکت جوهری، راه را برای فهم رابطه میان ذات و افعال الهی هموار میسازد. تمثیلات ارائهشده، مانند زندگی در قصر، نشاندهنده ناکافی بودن زبان بشری در توصیف ذات الهی است و انسان را به تأمل عمیقتر در این حوزه دعوت میکند.
بخش سوم: نظام علّی و فعالیت مداوم الهی
۳.۱. فعالیت مداوم خداوند و آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ
خداوند، چنانکه در قرآن کریم آمده است: كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (هر روز او در کاری است)، پیوسته در حال فیض و فعالیت است. این فعالیت، نه به معنای تغییر در ذات الهی، بلکه به معنای فیض مداوم اوست که عالم را اداره میکند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این آیه، به نظریه فیض الهی در حکمت متعالیه اشاره دارد و نشاندهنده نظام علّی حاکم بر هستی است.
۳.۲. لزوم فهم رابطه علّی برای یقین علمی
فهم رابطه علت و معلول، کلید درک نظام هستی و نسبت آن با خداوند است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تا این رابطه بهدرستی فهم نشود، انسان به یقین علمی دست نمییابد. این دیدگاه، با آیه لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ (هیچ جنبش و نیرویی جز به [اراده] خدا نیست) همخوانی دارد. هر موجودی معلول علتی است و نهایتاً به خداوند، بهعنوان علتالعلل، بازمیگردد.
۳.۳. ابطال نظریه قدرت جزافی
استاد فرزانه قدسسره با نقد نظریه قدرت جزافی (بیضابطه)، تأکید دارند که نسبت دادن حوادث عالم به قدرتی بیضابطه، جایی برای بحث علمی باقی نمیگذارد. نظام هستی بر اساس رابطه علّی استوار است، و هرگونه ظهور و تجلی در عالم، معلول فیض الهی است. این دیدگاه، با آیه كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ (هر چیزی جز روی او نابودشدنی است) همخوانی دارد.
۳.۴. معلول بودن همه موجودات نسبت به حق تعالی
تمامی ظهورات، تجلیات، و تعینات عالم، معلول حق تعالیاند. استاد فرزانه قدسسره با استناد به سخن مولوی که «هر ندایی از عالم، از خداوند است، گرچه از حلقوم بنده صادر شود»، تأکید دارند که همه موجودات، جلوه فیض الهیاند. این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود در حکمت متعالیه سازگار است و عالم را چونان آیینهای میبیند که نور ذات الهی در آن متجلی است.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر نظام علّی حاکم بر هستی، فعالیت مداوم الهی را در پرتو فیض بیکران او تبیین میکند. آیات قرآنی، مانند كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ، نشاندهنده پویایی این نظام است. نقد نظریه قدرت جزافی و تأکید بر معلول بودن همه موجودات، انسان را به تأمل در رابطه علّی میان خدا و عالم دعوت میکند.
بخش چهارم: چالشهای معرفتی و راههای تقرب به خداوند
۴.۱. نقد رویکرد محافظهکارانه در معرفت الهی
بسیاری از متفکران، به دلیل ترس از شائبه تشبیه یا تعطیل، از پرداختن به ذات الهی پرهیز کرده و در آستانه معرفت توحیدی توقف کردهاند. استاد فرزانه قدسسره این رویکرد را ناکافی میدانند و با تأکید بر لزوم قرب، انسان را به شجاعت در طلب معرفت الهی دعوت میکنند. این شجاعت، چونان سفری است که جوینده را از ظلمت جهل به نور معرفت رهنمون میسازد.
۴.۲. حیرت عالمان در فهم واجبالوجود
عالمان در تبیین این پرسش که چگونه واجبالوجود، که تغییر نمیپذیرد، منشأ حوادث عالم میشود، متحیرند. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به نظریه تشکیک وجود ملاصدرا، این حیرت را ناشی از دشواری فهم رابطه میان واجبالوجود و ممکنالوجود میدانند. حوادث عالم، ظهورات فیض الهیاند که بدون تغییر در ذات خداوند پدید میآیند.
۴.۳. لزوم تربیت توحیدی از کودکی
تربیت دینی باید از کودکی با معرفت مستقیم به خداوند آغاز شود، نه صرفاً با تأکید بر واسطههایی چون انبیا و ائمه. این معرفت، انسان را با خدا مأنوس میکند و او را از همان آغاز با حقیقت توحید پیوند میدهد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که انس با خدا، مقدم بر شناخت واسطههای الهی است، زیرا واسطهها بدون خدا معنا ندارند.
۴.۴. عدم وجود غرض زاید در صفات الهی
صفات و افعال الهی زاید بر ذات او نیستند. خداوند نه برای نیازی زندگی میکند و نه برای غرضی خلق میکند، بلکه وجودش عین جود و فیض است. این دیدگاه، با بساطت ذات الهی در حکمت متعالیه سازگار است و بر تفاوت میان افعال بشری و الهی تأکید دارد.
۴.۵. تفاوت معرفت الهی با نظام آموزشی متعارف
معرفت الهی، برخلاف نظام آموزشی متعارف که مراتب مشخصی دارد، بینیاز از ترتیب است. انسان میتواند مستقیماً به ذات، صفات، یا افعال الهی توجه کند. این دیدگاه، با مفهوم «داخل در اشیا بدون ممازجت، خارج از اشیا بدون مفارقت» در عرفان اسلامی همخوانی دارد و نشاندهنده حضور خداوند در همهچیز است.
۴.۶. محبوبین الهی و معرفت بیواسطه
محبوبین الهی، از همان آغاز، خداوند را میبینند و وجودشان از معرفت الهی پر شده است. آنها عالم را جلوه خدا میدانند و معرفتشان شهودی و بیواسطه است. استاد فرزانه قدسسره با استناد به دعای «خدایا خودت را به من بشناسان»، بر این معرفت بیواسطه تأکید میورزند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد رویکردهای محافظهکارانه و تأکید بر لزوم شجاعت در طلب معرفت الهی، راههای تقرب به خداوند را تبیین میکند. تربیت توحیدی، معرفت بیواسطه اولیا، و تفاوت معرفت الهی با نظام آموزشی متعارف، همگی بر ضرورت انس مستقیم با ذات الهی تأکید دارند.
بخش پنجم: نقد موانع معرفتی و دعوت به شجاعت در طلب خدا
۵.۱. نقد لهجهگویی در معرفت الهی
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی بدیع، بسیاری از سخنان درباره خداوند را به «لهجهگویی» تشبیه میکنند که فاقد محتوای واقعی است. همانگونه که کودکی ممکن است با لهجهای فریبنده سخن بگوید، اما معنای واقعی را منتقل نکند، برخی سخنان درباره خداوند نیز تنها ظاهر معرفت دارند. این نقد، با آیه فَاعْلَمُوا أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ (بدانید که هیچ معبودی جز خدا نیست) همخوانی دارد و بر لزوم معرفت حقیقی تأکید میورزد.
۵.۲. نقد تصور فرار خداوند از انسان
برخی تعابیر عرفانی که خداوند را دور از دسترس و فراری از انسان نشان میدهند، نادرستاند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که خداوند نه فرار میکند و نه مانع تقرب میشود؛ بلکه این انسان است که شجاعت لازم برای تقرب را ندارد. این دیدگاه، با حضور همیشگی خداوند در عالم و امکان تقرب به او سازگار است.
۵.۳. لزوم اولویتبخشی به معرفت خدا
معرفت خدا باید در اولویت همه امور قرار گیرد. بدون این معرفت، سایر علوم و اعمال ناقص میمانند. این دیدگاه، با آیه قُولُوا لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا (بگویید هیچ معبودی جز خدا نیست تا رستگار شوید) همراستاست و توحید را اساس سعادت انسان معرفی میکند.
۵.۴. تمثیل مکانیک و ماشینسوار برای تبیین معرفت الهی
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی دلنشین، تفاوت میان معرفت ظاهری و عمیق را نشان میدهند: برخی مانند ماشینسوارانیاند که از ماشین استفاده میکنند، اما از ساختار آن بیخبرند. اولیای خدا، مانند مکانیکهاییاند که با پیچومهرههای وجود الهی آشنا هستند و از ظواهر به حقیقت ذات الهی راه یافتهاند.
۵.۵. نقد کتابنویسی بدون معرفت الهی
بسیاری از کتابنویسان، بدون تأمل عمیق در ذات الهی، به نگارش آثار توحیدی پرداختهاند و معرفتشان سطحی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که معرفت بدون شهود، ناقص است و تجربه شهودی، لازمه شناخت حقیقی خداوند است.
۵.۶. تأکید بر شجاعت در طلب خدا
طلب معرفت الهی نیازمند شجاعت، صرف وقت، و تحمل دشواریهاست. استاد فرزانه قدسسره انسان را به گام برداشتن بیترس در این مسیر دعوت میکنند. این طلب، چونان جهادی اکبر است که با استقامت و پایداری به ثمر مینشیند.
۵.۷. شهادت خداوند بر توحید
خداوند خود بر یگانگیاش شهادت میدهد، چنانکه در قرآن کریم آمده است: شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ (خدا گواهی داد که معبودی جز او نیست). این شهادت، یقین به توحید را تقویت میکند و انسان را به تأمل در ذات الهی دعوت مینماید.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با نقد موانع معرفتی مانند لهجهگویی و تصور نادرست فرار خداوند، بر لزوم شجاعت در طلب معرفت الهی تأکید دارد. تمثیلات، مانند مکانیک و ماشینسوار، و آیات قرآنی، مانند شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ، انسان را به سوی معرفت حقیقی و انس با ذات الهی رهنمون میسازند.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار شماره ۹۳۵ استاد فرزانه قدسسره، به تبیین فلسفی و عرفانی حرکت وجودی و قرب به ذات الهی پرداخته است. حکمت متعالیه ملاصدرا، با تأکید بر ذات الهی و نظام علّی، راه را برای فهم عمیقتر رابطه میان خدا و عالم هموار میسازد. نکات کلیدی، از جمله اولویت قرب الهی، نقد لهجهگویی، لزوم تربیت توحیدی، و شجاعت در طلب خدا، همگی بر این اصل استوارند که معرفت توحیدی، اساس سعادت انسان و هدف غایی فلسفه و عرفان است. آیات قرآنی، مانند فَاعْلَمُوا أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ و دعای «خدایا خودت را به من بشناسان»، انسان را به انس مداوم با ذات الهی فرا میخوانند. این کتاب، با حفظ تمامی جزئیات درسگفتار، تلاشی است برای ارائه این مفاهیم بهگونهای علمی، منسجم، و جذاب برای جویندگان معرفت.