متن درس
تأملات فلسفی در حدوث و قدم عالم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۹۳۶)
دیباچه
حوزه فلسفه اسلامی، بهویژه حکمت متعالیه، عرصهای است که در آن پرسشهای بنیادین درباره هستی، رابطه حقتعالی با عالم، و چیستی مفاهیمی چون حدوث و قدم، با ژرفنگری و دقت عقلی مورد کاوش قرار میگیرند. درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی بدیع و عمیق، این مسائل را در پرتو حکمت صدرایی و با نقدی عالمانه بر آرای متکلمان و عرفا بررسی کردهاند. این نوشتار، با هدف بازنویسی و تدوین این درسگفتار در قالبی علمی و دانشگاهی، میکوشد تا تمامی جزئیات و مفاهیم مطرحشده را با زبانی فصیح و متین، و با ساختاری منسجم و آکادمیک، به مخاطبان فرهیخته ارائه دهد. در این مسیر، از تمثیلات و استعارات فاخر فارسی برای غنای ادبی متن بهره گرفته شده، بیآنکه از چارچوب علمی و تخصصی خارج شود. تمامی نکات و محتوای درسگفتار، بدون حذف یا خلاصهسازی، با شرح و تفصیل کامل در این اثر گنجانده شده است.
بخش نخست: بازخوانی مفاهیم حدوث و قدم در حکمت صدرایی
طرح مسئله حدوث و قدم
استاد فرزانه قدسسره، در تبیین چیستی حدوث و قدم، به بازخوانی آرای متکلمان، فلاسفه، و عرفا پرداخته و با نقدی روشمند، دیدگاه حکمت متعالیه را در این باب عرضه داشتهاند. ایشان، با استناد به حکمت صدرایی، ابتدا دیدگاه خود را درباره حقیقت وجود و فیض الهی تبیین کرده و سپس به نقد آرای برخی عرفا میپردازند که معتقدند همه موجودات ظرف حدوث دارند و هیچ موجودی ظرف قدم نیست. این دیدگاه عرفانی، که عالم را صرفاً حادث میداند، از منظر صدرایی مورد نقد قرار گرفته و اشکالات آن با برهانهای عقلی روشن شده است.
این رویکرد، نشاندهنده روششناسی دقیق حکمت متعالیه است که در آن، مفاهیم فلسفی با تحلیلی انتقادی و برهانی بازتعریف میشوند. استاد، با تفکیک حدوث و قدم، این دو مفهوم را در چارچوبی وجودی بازخوانی کرده و به رابطه عالم و حقتعالی از منظری وحدتگرایانه پرداختهاند.
درنگ: حکمت صدرایی، با نفی دوگانه حدوث و قدم، عالم را بهمثابه مظهر دائمی فیض الهی میبیند و هرگونه جدایی میان حق و عالم را در سطح وجودی نفی میکند. |
تعریف حدوث و قدم
در گفتمان فلسفی، حدوث و قدم بهعنوان دو مفهوم کلیدی در فهم رابطه عالم و حقتعالی مطرح شدهاند. قائلان به حدوث عالم، آن را «اولین» میدانند که پیش از وجودش عدم بوده است، در حالی که طرفداران قدم عالم، آن را «اولین» میشمارند که همواره وجود داشته است. به بیان دیگر، حدوث به معنای «اولین بودن همراه با عدم پیشین» و قدم به معنای «اولین بودن همراه با وجود دائمی» تعریف شده است.
این تعریف، ریشه اختلاف میان متکلمان و فلاسفه را آشکار میسازد. متکلمان، با تأکید بر عدم پیشین عالم، خلقت آن را در لحظهای مشخص و پس از عدم میدانند، حال آنکه فلاسفه، با تأکید بر قدم عالم، وجود آن را همیشگی و همراه با حقتعالی میشمارند. استاد فرزانه، با بازخوانی این مفاهیم در چارچوب وحدت وجود، هر دو دیدگاه را نقد کرده و عالم را ظهور دائمی حقتعالی معرفی میکنند.
نقد پیچیدگیهای زبانی و مفهومی
استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به پیچیدگیهای زبانی و مفهومی در مباحث سنتی حدوث و قدم، این پیچیدگیها را مانعی در مسیر فهم روشن این مفاهیم میدانند. ایشان، با سادهسازی این مفاهیم، بیان میدارند که عالم حادث، یعنی اولین است و پیش از آن نبوده؛ و عالم قدیم، یعنی اولین است و همواره بوده است. این سادهسازی، نهتنها ابهامات زبانی را رفع میکند، بلکه به تبیینی منسجم و شفاف از رابطه وجودی عالم و حقتعالی میانجامد.
این رویکرد، همانند کلیدی است که قفلهای مفهومی گفتمانهای پیشین را میگشاید و راه را برای فهمی ژرفتر از هستی هموار میسازد. استاد، با این روش، به دنبال ارائه دیدگاهی هستند که از سردرگمیهای زبانی و مفهومی دوری گزیند و حقیقت را در قالبی روشن و صیقلخورده عرضه دارد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین مفاهیم حدوث و قدم در چارچوب حکمت صدرایی، به بازخوانی این مفاهیم از منظری وجودی پرداخت. استاد فرزانه، با نقد آرای عرفا و متکلمان، و با تأکید بر وحدت وجود، عالم را مظهر دائمی فیض الهی دانسته و هرگونه جدایی میان حق و عالم را نفی کردهاند. این بخش، با سادهسازی مفاهیم و رفع ابهامات زبانی، زمینهای برای تأملات عمیقتر در بخشهای بعدی فراهم آورده است.
بخش دوم: نقد عرفانی و فلسفی بر قدم زمانی عالم
نقد عرفا بر قدم زمانی
استاد فرزانه، با استناد به جلد سوم اسفار اربعه (صفحه ۱۶۳)، از قول برخی عرفا نقل میکنند که ادعای قدم زمانی عالم، سخنی بیمعنا و فاقد ارزش فلسفی است: «قول القائل أن العالم قدیم بالزمان هوس محض و لا طائل تحته». این عرفا، فرض وجود زمانی پیشین که عالم در آن قدیم باشد را نفی کرده و معتقدند که زمان خود بخشی از عالم است و نمیتواند ظرف مستقلی برای قدم عالم باشد.
این نقد، ریشه در دیدگاه عرفانی دارد که زمان را مقولهای وابسته به عالم میداند. استاد، با تحلیل این دیدگاه، به چالش کشیدن مفهوم قدم زمانی را گامی در جهت فهم رابطه وجودی عالم و حقتعالی میشمارند. این رویکرد، همانند نوری است که تاریکیهای مفاهیم نادرست را روشن میسازد و حقیقت را در قالبی بدیع نمایان میکند.
درنگ: زمان، بهعنوان مقولهای وابسته به حرکت عالم، نمیتواند ظرف مستقلی برای قدم عالم باشد، بلکه خود بخشی از نظام وجودی عالم است. |
نفی زمان پیشین برای عالم
عرفا استدلال میکنند که زمان از حرکت نظام کیهانی، یعنی چرخش افلاک، پدید میآید و از اینرو، نمیتوان عالم را در زمانی پیشین قدیم دانست. استاد فرزانه، با پذیرش این اصل، به بازتعریف رابطه زمان و عالم در چارچوب حرکت جوهری پرداخته و زمان را تجلی حرکت وجودی عالم میدانند. این دیدگاه، زمان را نه بهمثابه ظرفی مستقل، بلکه بهعنوان جزئی از پویایی ذاتی عالم معرفی میکند.
این تبیین، همانند جویباری است که از سرچشمه وجود جاری میشود و حرکت عالم را در مسیر فیض الهی نمایان میسازد. استاد، با این رویکرد، از تصور نادرست زمان بهعنوان ظرف عالم دوری جسته و آن را در چارچوبی وجودی بازسازی کردهاند.
تفکیک عالم مادی و مجرد
استاد فرزانه، با طرح پرسشی بنیادین، مراد از عالم را مورد بررسی قرار دادهاند: آیا مقصود از عالم، اجسام (مانند آسمانها و عناصر) است یا هر موجودی غیر از حقتعالی؟ اگر مراد همه موجودات غیر از خدا باشد، بسیاری از موجودات، مانند مجردات، از قید زمان آزادند و نیازی به ظرف زمانی ندارند.
این تفکیک، به تمایز میان عالم ناسوت (جهان مادی) و عوالم مجرد اشاره دارد. استاد، با تأکید بر این تمایز، نشان میدهند که بحث حدوث و قدم در مورد عالم مادی و مجرد متفاوت است، زیرا مجردات از قیود زمان و مکان رها هستند. این دیدگاه، همانند آینهای است که حقیقت عالم را در مراتب گوناگون آن بازمیتاباند.
نقد فرض قدم اجسام
اگر مراد از عالم، اجسام باشد، باز هم قدم آنها ممکن نیست، زیرا اجسام با زمان همراهاند و زمان پس از حرکت پدید میآید. استاد فرزانه، با بهرهگیری از نظریه حرکت جوهری، این وابستگی را تبیین کرده و نشان میدهند که اجسام، به دلیل وابستگی به حرکت و زمان، نمیتوانند قدیم بالزمان باشند.
این استدلال، همانند کلیدی است که درهای فهم رابطه وجودی اجسام و زمان را میگشاید. استاد، با این تبیین، از تصور قدم زمانی اجسام دوری جسته و عالم را در چارچوبی پویا و وجودی معرفی کردهاند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تمرکز بر نقد عرفانی و فلسفی بر مفهوم قدم زمانی عالم، به تبیین رابطه زمان و عالم در چارچوب حکمت صدرایی پرداخت. استاد فرزانه، با نفی زمان بهعنوان ظرف مستقل عالم، و با تأکید بر حرکت جوهری، عالم را پویا و در حال شدن دائمی معرفی کردند. این بخش، با تفکیک عالم مادی و مجرد، و نقد فرض قدم اجسام، به فهمی عمیقتر از نظام هستی راه برد.
بخش سوم: خلقت عالم و حرکت جوهری
نفی ماده پیشین در خلقت
استاد فرزانه، با رد تصور متکلمان که خلقت را فرآیندی تدریجی میدانند، بیان میدارند که خلقت عالم بهصورت دفعی و همراه با حرکت ذاتی است. خداوند، ماده را ابتدا نیافریده و سپس به آن حرکت بخشیده، بلکه عالم بهصورت یکپارچه و با حرکت ذاتی خلق شده است.
این دیدگاه، همانند خورشیدی است که نور وجود را بر عالم میتاباند و خلقت را لحظهای و پویا معرفی میکند. استاد، با این تبیین، از تصورات نادرست متکلمان دوری جسته و خلقت را در چارچوبی وجودی و جوهری بازسازی کردهاند.
حرکت ذاتی عالم
هر ذره از عالم، اعم از مادی یا غیرمادی، در تعین خود دارای حرکت است. اگر ماده باشد، این حرکت به زمان منجر میشود؛ و اگر غیرماده باشد، به سرمد (دوام وجودی) منتهی میگردد. استاد فرزانه، با تأکید بر نظریه حرکت جوهری، حرکت را نه صرفاً تغییر مکانی، بلکه تحول وجودی عالم میدانند.
این اصل، همانند رودی است که جریان حیات را در عالم جاری میسازد و پویایی ذاتی هستی را نمایان میکند. استاد، با این دیدگاه، عالم را در حال شدن دائمی معرفی کرده و از تصورات ایستای متکلمان و فلاسفه پیشین دوری گزیدهاند.
درنگ: حرکت جوهری، عالم را پویا و در حال شدن دائمی معرفی میکند، بهگونهای که هر ذره از عالم، در تعین خود، دارای حرکتی ذاتی است که یا به زمان یا به سرمد منتهی میشود. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تمرکز بر نظریه خلقت دفعی و حرکت جوهری، به تبیین پویایی ذاتی عالم در چارچوب حکمت صدرایی پرداخت. استاد فرزانه، با نفی ماده پیشین و تأکید بر حرکت ذاتی، عالم را بهمثابه مظهری پویا از فیض الهی معرفی کردند. این بخش، با ارائه دیدگاهی نوین از خلقت، راه را برای تأملات عمیقتر در رابطه وجودی عالم و حقتعالی هموار ساخت.
بخش چهارم: نفی خدا بدون فیض و مظهر
نقد متکلمان و فلاسفه
استاد فرزانه، با نقد دیدگاه متکلمان که خدا را زمانی تنها و سپس خالق عالم میدانند، و نیز دیدگاه فلاسفه که عالم را همواره همراه با خدا میشمارند، بیان میدارند که هر دو دیدگاه نادرست است. ایشان، عالم را ظهور دائمی حقتعالی معرفی کرده و هرگونه جدایی میان خدا و عالم را در سطح وجودی نفی میکنند.
Raid:0
این دیدگاه، همانند آیینهای است که حقیقت وحدت وجود را بازمیتاباند و عالم را مظهر دائمی فیض الهی مینمایاند. استاد، با این تبیین، از دوگانه حدوث و قدم فراتر رفته و عالم را در چارچوبی وحدتگرایانه تعریف میکنند.
درنگ: خداوند هیچگاه بدون فیض و مظهر نبوده است؛ عالم، بهعنوان تجلی دائمی حقتعالی، همواره وجود داشته و جدایی میان خدا و عالم، تنها در سطح مفهومی است. |
روایات و خلقت ملائکه
استاد، با اشاره به روایاتی که ملائکه را مخلوقاتی از نور میدانند که پیش از آدم خلق شدهاند، پرسشی بنیادین مطرح میکنند: پیش از این نورها چه بوده و چگونه خلق شدهاند؟ این پرسش، به ناشناخته بودن آغاز و انجام عالم اشاره دارد و عظمت فیض الهی را نمایان میسازد.
این تأمل، همانند دریچهای است که محدودیت معرفت بشری را در برابر بیکرانگی خلقت الهی آشکار میکند. استاد، با این پرسشها، به گستردگی نظام هستی و ناتوانی عقل بشری در احاطه به آن تأکید دارند.
کتاب عالم بدون آغاز و انجام
استاد فرزانه، عالم را به کتابی تشبیه میکنند که اول و آخر آن افتاده و صفحهشماری ندارد. این تشبیه، به ناشناخته بودن آغاز و پایان خلقت و محدودیت معرفت بشری اشاره دارد.
این تصویر، همانند پردهای است که بر گستردگی بیکران عالم کشیده شده و ناتوانی بشر را در فهم کامل آن نشان میدهد. استاد، با این تمثیل، عظمت خلقت را در برابر عقل محدود بشری قرار میدهند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تأکید بر نفی خدا بدون فیض و مظهر، به تبیین وحدت وجودی عالم و حقتعالی پرداخت. استاد فرزانه، با نقد دیدگاههای متکلمان و فلاسفه، و با استناد به روایات و تمثیلات، عالم را ظهور دائمی حق معرفی کردند. این بخش، با تأکید بر محدودیت معرفت بشری، به عظمت فیض الهی و گستردگی خلقت اشاره دارد.
بخش پنجم: تأملات عرفانی و معنوی در باب خلقت
نفی شمارش در خلقت
استاد، با اشاره به گذشته که کتابها شماره صفحه نداشتند و بهجای اعداد، از کلماتی مانند «الاول» و «الثانی» استفاده میشد، به دشواری تعیین آغاز و پایان خلقت اشاره دارند. این موضوع، به محدودیتهای زبانی و مفهومی در توصیف واقعیتهای متافیزیکی دلالت دارد.
این تأمل، همانند نسیمی است که پردههای محدودیتهای زبانی را کنار میزند و حقیقت را در قالبی شهودی نمایان میسازد. استاد، با این دیدگاه، به ناتوانی عقل بشری در احاطه به کل نظام خلقت تأکید دارند.
عظمت فیض الهی
با استناد به آیه ﴿قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ﴾ (کهف: ۲۲، «بگو پروردگارم به شماره آنها داناتر است، جز اندکی آنها را نمیشناسند»)، استاد به عظمت فیض الهی و ناشناخته بودن گستره خلقت اشاره دارند.
این آیه، همانند مشعلی است که تاریکیهای نادانی بشر را روشن میکند و عظمت علم الهی را در برابر محدودیت معرفت بشری قرار میدهد. استاد، با این استناد، به بیکرانگی خلقت و ناتوانی بشر در فهم کامل آن تأکید دارند.
سلسلههای خلقت الهی
استاد فرزانه، خلقت الهی را به دو سلسله جلالی و جمالی تقسیم کرده و انسانها را در سلسله جمالی قرار میدهند. سلسله جلالی، برای بشر ناشناخته است و حتی ملائکه نیز از برخی موجودات آن بیخبرند.
این تفکیک، همانند دری است که به سوی عوالم ناشناخته گشوده میشود و گستردگی خلقت الهی را نمایان میسازد. استاد، با این دیدگاه، به محدودیت معرفت بشری و عظمت خلقت الهی اشاره دارند.
محدودیت معرفت بشری
استاد، با تأکید بر وجود موجوداتی که حتی ملائکه نیز از آنها بیخبرند، به ناتوانی عقل و شهود در احاطه به کل خلقت اشاره دارند. این موجودات، در مراتب عالی خلقت قرار دارند و برای بشر و ملائکه قابلفهم نیستند.
این تأمل، همانند آینهای است که ناتوانی بشر را در برابر عظمت الهی بازمیتاباند. استاد، با این دیدگاه، به اصل «أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ» استناد کرده و عظمت الهی را فراتر از توصیف میدانند.
درنگ: عظمت الهی، فراتر از توصیف و احاطه عقل و شهود بشری است، و موجودات ناشناختهای در مراتب عالی خلقت وجود دارند که حتی ملائکه نیز از آنها بیخبرند. |
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تمرکز بر تأملات عرفانی و معنوی، به عظمت فیض الهی و محدودیت معرفت بشری پرداخت. استاد فرزانه، با تفکیک سلسلههای خلقت و استناد به آیات قرآن کریم، به گستردگی نظام هستی و ناتوانی بشر در فهم کامل آن اشاره کردند. این بخش، با تأکید بر بیکرانگی خلقت، راه را برای تأملات معنوی و عرفانی هموار ساخت.
بخش ششم: راههای معرفت و قرب الهی
شب و بیداری برای معرفت
استاد فرزانه، با تأکید بر اهمیت شب و بیداری برای درک عظمت الهی، توصیه میکنند که ذهن را از امور ناسوتی پاک کرده و شبها را به مراقبه و عبادت اختصاص داد. این بیداری، زمینهساز معرفت و قرب الهی است.
این توصیه، همانند مشعلی است که راه تاریک معرفت را روشن میسازد و انسان را به سوی قرب الهی هدایت میکند. استاد، با این دیدگاه، به ضرورت تهذیب نفس برای فهم فلسفی و عرفانی تأکید دارند.
آیه قوم اللیل و اهمیت قیام شب
با استناد به آیه ﴿قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا﴾ (مزمل: ۲، «شب را جز اندکی به پا خیز»)، استاد به اهمیت قیام در شب برای معرفت الهی تأکید دارند. این آیه، به ضرورت قیام شبانه و مراقبه برای دستیابی به معارف الهی اشاره دارد.
این آیه، همانند نغمهای آسمانی است که انسان را به سوی بیداری و قیام در برابر عظمت الهی فرا میخواند. استاد، با این استناد، قیام شب را روشی برای تعالی روحی و فلسفی معرفی میکنند.
درنگ: قیام در شب، بهمثابه دریچهای به سوی معرفت و قرب الهی، انسان را از کثرتهای ناسوتی رها ساخته و به سوی حقیقت وجود هدایت میکند. |
نقد سبک زندگی روزمره
استاد، با نقد اشتغال شبانه به امور مادی مانند تماشای فیلم و اخبار، این امور را مانعی در مسیر معرفت میدانند. این سبک زندگی، انسان را از بیداری معنوی و تأمل در عظمت الهی بازمیدارد.
این نقد، همانند هشداری است که انسان را از غفلتهای ناسوتی برحذر میدارد و او را به سوی تهذیب نفس و دوری از کثرتهای مادی فرا میخواند. استاد، با این دیدگاه، به ضرورت مراقبه و تهذیب برای رشد معنوی تأکید دارند.
تجربه عارف صبی و شفا
استاد فرزانه، به تجربهای از عارفی اشاره دارند که با تف خود در استکانها، بیماران را شفا میداد. این عارف، شبها را به عبادت و ذکر میگذراند و این عمل، منشأ اثر شفا بود.
این تجربه، همانند گواهی است بر کرامت اولیاء الهی و نقش عبادت در کسب فیض الهی. استاد، با این مثال، به ارتباط میان تهجد و نفوذ معنوی تأکید کرده و شب را فرصتی برای قرب الهی معرفی میکنند.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با تأکید بر راههای معرفت و قرب الهی، به اهمیت قیام شب و تهذیب نفس پرداخت. استاد فرزانه، با استناد به آیات قرآن کریم و تجارب عرفانی، شب را فرصتی برای بیداری معنوی و تأمل در عظمت الهی دانستند. این بخش، با نقد سبک زندگی مادی و ارائه نمونههایی از کرامات اولیاء، راه را برای فهم عمیقتر رابطه انسان و حقتعالی هموار ساخت.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با بازخوانی درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در چارچوب حکمت متعالیه، به تبیین مفاهیم حدوث و قدم، رابطه عالم و حقتعالی، و نقش حرکت جوهری در نظام هستی پرداخت. عالم، بهمثابه مظهر دائمی فیض الهی، از جدایی وجودی با حقتعالی بری است و در پویایی ذاتی خود، همواره در حال شدن است. استاد، با نقد آرای متکلمان و عرفا، و با استناد به آیات قرآن کریم و تجارب عرفانی، به عظمت فیض الهی و محدودیت معرفت بشری تأکید کردند. قیام شب و تهذیب نفس، بهعنوان راههایی برای قرب الهی، انسان را به سوی فهم حقیقت وجود هدایت میکنند. این اثر، با ارائه دیدگاهی وحدتگرایانه و پویا، زمینهای برای تأملات عمیق فلسفی و عرفانی فراهم آورده و انسان را به سوی بیداری معنوی و شناخت عظمت الهی فرا میخواند.
با نظارت صادق خادمی |