متن درس
تحلیل فلسفی فیض دائمی الهی و نقد مفاهیم حدوث و قدم عالم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۹۳۷)
مقدمه: درآمدی بر فیض دائمی الهی و چیستی عالم
مفهوم فیض الهی و رابطه آن با عالم، از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی، بهویژه در چارچوب حکمت متعالیه، است که در درسگفتار شماره ۹۳۷ استاد فرزانه قدسسره، با عمقی بینظیر بررسی شده است. این گفتار، با تمرکز بر دائمی بودن فیض الهی و نقد دوگانه حدوث و قدم عالم، به بازتعریف پرسشهای فلسفی و کلامی در این حوزه میپردازد. برخلاف دیدگاههای سنتی که بر چیستی عالم (حادث یا قدیم بودن) متمرکزند، این بحث، محوریت را به ذات الهی و فیض بیانقطاع آن بازمیگرداند. هدف این نوشتار، ارائه تحلیلی جامع و علمی از این درسگفتار، با زبانی متین و متناسب با فضای آکادمیک، است که تمامی جزئیات و نکات کلیدی را با شرح و تفصیل در بر گیرد. با بهرهگیری از تمثیلات ادبی و استناد به آیات قرآن کریم و روایات، این متن تلاش دارد تا عمق و زیبایی این مباحث را برای مخاطبان متخصص آشکار سازد.
بخش نخست: نقد دوگانه حدوث و قدم عالم
طرح مسئله: عالم، حادث یا قدیم؟
بحث از حدوث یا قدم عالم، از دیرباز در میان متکلمان و فلاسفه محل مناقشه بوده است. متکلمان عالم را حادث و مسبوق به عدم میدانند، به این معنا که پیش از خلقت عالم، چیزی جز خداوند وجود نداشته است. در مقابل، فلاسفه عالم را قدیم و همیشگی میشمارند، بهگونهای که وجود آن را بدون ابتدا و انتها فرض میکنند. استاد فرزانه قدسسره این دوگانه را ناکافی دانسته و تأکید میکنند که پرسش اصلی، نه چیستی عالم، بلکه چیستی فیض الهی است. آیا خداوند زمانی بدون فیض بوده و سپس خلق را آغاز کرده، یا فیض او دائمی و سرمدی است؟ این پرسش، محور بحث را از عالم به ذات الهی منتقل میکند.
درنگ: مسئله اصلی فلسفه الهی، نه حدوث یا قدم عالم، بلکه دائمی بودن فیض الهی است که نه ابتدا دارد و نه انتها.
نقد تمرکز بر عالم بهجای فیض
تمرکز بر عالم، اعم از ماده، مجردات یا ما سوی الله، به انحراف معرفتی منجر میشود. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که بحث از حدوث یا قدم عالم، بهسان تمرکز بر شاخههای درختی است که ریشه آن، یعنی فیض الهی، نادیده گرفته شده است. عالم، در هر مرتبهای که باشد، جلوهای از فیض الهی است و نمیتوان آن را مستقل از ذات الهی بررسی کرد. این نقد، به محدودیتهای دیدگاههای کلامی و برخی فلسفی اشاره دارد که بهجای ذات الهی، به عوارض و مخلوقات میپردازند.
تمایز دیدگاه متکلمان و فلاسفه
متکلمان معتقدند که عالم اولین است و پیش از آن، هیچچیز جز خداوند نبوده است. این دیدگاه، به تعبیر استاد فرزانه قدسسره، به این معناست که خداوند زمانی بیفیض بوده و سپس فیض را آغاز کرده است. در مقابل، فلاسفه عالم را قدیم میدانند و معتقدند که عالم همیشه بوده و خواهد بود. این دیدگاه، اگرچه به ظاهر فیض را دائمی میداند، اما به دلیل تمرکز بر عالم و نه فیض الهی، از حقیقت دور میماند. هر دو دیدگاه، به دلیل انحراف از ذات الهی، ناکافیاند.
تمثیل زید ضارب ابوه
برای تبیین این انحراف معرفتی، استاد فرزانه قدسسره از تمثیل «زید ضاربٌ ابوه» استفاده کردهاند. در این تمثیل، اگر وصف «ضارب» به زید (موصوف) نسبت داده شود، به معنای آن است که خود زید عمل زده را انجام داده است. اما اگر وصف به متعلق موصوف (ابوه) نسبت داده شود، بحث به پدر زید منحرف میشود. به همین سان، بحث از حدوث یا قدم عالم، بهسان نسبت دادن وصف به متعلق موصوف است که ما را از ذات الهی به مخلوقات میکشاند. باید وصف را به حال موصوف، یعنی ذات الهی، بازگرداند.
درنگ: تمرکز بر عالم بهجای فیض الهی، بهسان انحراف از موصوف به متعلق موصوف است که معرفت را از ذات الهی دور میکند.
بخش دوم: فیض دائمی الهی و سرمدیت ذات باریتعالی
دائمی بودن فیض الهی
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که خداوند دائماً فیاض است و فیض او نه ابتدا دارد و نه انتها. تصور اینکه خداوند زمانی بیفیض بوده و سپس خلق را آغاز کرده، بهسان تصور درختی بیریشه است که نمیتواند پابرجا بماند. فیض الهی، عین ذات اوست و نمیتوان آن را محدود به زمان یا مکان کرد. این دیدگاه، با اصل بساطت ذات الهی و نظریه وحدت وجود در حکمت متعالیه همخوانی دارد.
استناد به آیات قرآن کریم
قرآن کریم در سوره الرحمن، آیه ۲۹ میفرماید: كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ، یعنی هر روز او در کاری است. این آیه، به نویت و تازگی دائمی فیض الهی اشاره دارد. برخلاف مخلوقات که با گذر زمان کهنه میشوند، ذات الهی همواره نو و تازه است و فیض او بیانقطاع ادامه دارد. این سرمدیت، به معنای امتداد غیرمتناهی وجودی است که از هرگونه محدودیت زمانی مبراست.
درنگ: فیض الهی، دائمی و سرمدی است و نه ابتدا دارد و نه انتها، چنانکه قرآن کریم به نویت و تازگی دائمی او اشاره میکند.
رد تصور خداوند بیفیض
تصور اینکه خداوند زمانی بدون فیض و مخلوق بوده، بهسان تصور آفتابی است که نوری از آن ساطع نشود. چنین تصوری، با کمال ذات الهی ناسازگار است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که خداوند هرگز «خشک کالذی» نبوده، یعنی بدون فیض و خلق نبوده است. این دیدگاه، به رد هرگونه نقص یا محدودیت در ذات الهی اشاره دارد و فیض را عین ذات او میداند.
نقد دیدگاههای متکلمان
متکلمان، با تأکید بر اینکه «یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود»، فرض میکنند که خداوند زمانی بیفیض بوده و سپس خلق را آغاز کرده است. این دیدگاه، به تعبیر استاد فرزانه قدسسره، به معنای نسبت دادن نقص به ذات الهی است. اگر خداوند زمانی فیض نداشته، باید علتی برای این عدم فیض فرض کرد، مانند ناتوانی، بخل یا مصلحت. اما هیچیک از این علل با کمال الهی سازگار نیست. علم الهی بیکران است، قدرت او نامحدود است، و مصلحت او همواره به خیر مخلوقات است.
بخش سوم: حرکت وجودی و تجدد در عالم
حدوث بهمعنای تجدد و تغییر
استاد فرزانه قدسسره، حدوث را نه به معنای مسبوق بودن به عدم مطلق، بلکه به معنای تجدد و تغییر در مراتب وجودی تعریف میکنند. همه مخلوقات، اعم از مادی و مجرد، متجدد و متغیرند. این تجدد، بهسان جریانی است که از چشمه فیض الهی سرچشمه میگیرد و در مراتب وجود جاری میشود. حدوث، صفتی انتزاعی است که از تغییر مرتبه وجودی یک شئ استخراج میشود و نه ماهیتی مستقل دارد و نه محتوایی ذاتی.
درنگ: حدوث، صفتی انتزاعی است که از تجدد و تغییر در مراتب وجودی مخلوقات استخراج میشود، نه مسبوق بودن به عدم مطلق.
نقد مفهوم امکان در فلسفه
فلاسفه، امکان را بهجای حدوث اصل قرار داده و آن را به ماهیت نسبت دادهاند. اما استاد فرزانه قدسسره، با استناد به حکمت متعالیه، ماهیت را امری انتزاعی و غیرواقعی میدانند. امکان، مانند حدوث، صفتی مفهومی است که از وجود استخراج میشود و نمیتواند مبنای تحلیل عالم قرار گیرد. این دیدگاه، وجود را اصل و ماهیت را امری اعتباری میداند.
تجدد و تغییر در ذات مخلوقات
تمام عالم هستی، شامل ظهورات و تعینات، دارای تجدد و تغییر ذاتی است. این تجدد، بهسان موجی است که بر سطح اقیانوس وجود پدیدار میشود و پیوسته در حال تحول است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این تحول، جلوه فیض دائمی الهی است و در ذات مخلوقات نهفته است. مفاهیم جنس، فصل، و نوع، که فلاسفه بر آن تأکید دارند، اموری انتزاعیاند و واقعیت عالم در وجود متجدد آن نهفته است.
نقد دیدگاه بطلمیوسی فلاسفه
فلاسفه قدیم، افلاک را نشکن و ثابت میدانستند و معتقد بودند که این افلاک، به دلیل تشخصشان، از تغییر مبرا هستند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نادرست میدانند و با استناد به نظریه حرکت جوهری ملاصدرا، تأکید دارند که همه عالم، حتی افلاک، متغیر و متجدد است. این تحول، بهسان رقصی کیهانی است که در تمامی مراتب وجود جریان دارد.
درنگ: همه عالم، اعم از افلاک و عناصر، متجدد و متغیر است و دیدگاه بطلمیوسی فلاسفه، که افلاک را ثابت میداند، نادرست است.
بخش چهارم: معرفت الهی و محدودیتهای ادراک بشری
نقد تصور خدا بهمثابه عروسک
بسیاری از مردم، خدا را بهصورت مفهومی خشک یا عروسکی بیاثر تصور میکنند که هیچ تأثیری در زندگی آنها ندارد. استاد فرزانه قدسسره این تصور را بهسان بازی کودکانهای میدانند که در آن، خدا به عروسکی بیجان تقلیل یافته است. این دیدگاه، نهتنها از عظمت الهی دور است، بلکه مانع از تأثیر معنوی خدا در زندگی میشود.
لزوم اولویتبخشی به خدا
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که خدا باید شغل اصلی انسان باشد. سایر امور، مانند نجاری یا تدریس، باید در درجه دوم قرار گیرند. این دیدگاه، با آیه وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ، یعنی به آنها جز این فرمان داده نشده که خدا را بپرستند و دین را برای او خالص کنند، همخوانی دارد. خدا باید محور زندگی باشد، بهسان ستارهای که همه سیارات به دور آن میچرخند.
درنگ: خدا باید شغل اصلی انسان باشد، و سایر امور، در درجه دوم قرار گیرند تا عبادت به اخلاص و معرفت منجر شود.
نقد عبادت بیروح
عبادت بسیاری از مردم، به دلیل نبود معرفت حقیقی، بهسان جویدن آدامس یا شکستن تخمه است که به عملی مکانیکی و بیاثر تبدیل شده است. استاد فرزانه قدسسره این عادتزدگی را مانع از تأثیر معنوی عبادت میدانند. عبادت حقیقی، نیازمند حضور قلب و معرفت است، بهسان جویباری که از چشمه زلال معرفت سرچشمه میگیرد.
تأثیر معرفت الهی بر اولیا
اولیای الهی، به دلیل معرفت عمیق، در برابر خدا مدهوش میشدند و عبادتشان حالتی خلوتگونه و عاشقانه داشت. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به حالات عالمان دینی، تأکید دارند که عبادت اولیا، بهسان گفتوگویی عاشقانه با معبود است که در آن، عارف در برابر جمال و جلال الهی غرق میشود.
تأثیر قرآن کریم بر قلب مؤمن
قرآن کریم در سوره الحشر، آیه ۲۱ میفرماید: لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ، یعنی اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، آن را از خشیت خدا فروتن و متلاشی میدیدی. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که اگر انسان از عادتزدگی و دوری از معرفت رها شود، قرآن کریم میتواند قلب او را متلاشی کند و به سوی معرفت الهی هدایت نماید.
درنگ: قرآن کریم، با عظمت خود، میتواند قلب مؤمن را متلاشی کند، اما عادتزدگی و دوری از معرفت، مانع از این تأثیر است.
لزوم آموزش معرفت الهی از کودکی
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که معرفت خدا و دین باید از کودکی آموزش داده شود، زیرا در بزرگسالی، این مفاهیم بهسختی آموخته میشوند. این آموزش، بهسان کاشتن بذری است که در خاک حاصلخیز کودکی رشد میکند و در بزرگسالی به درختی تنومند بدل میشود.
بخش پنجم: عظمت الهی و حیرت در برابر آن
حیرت در برابر عظمت الهی
تأمل در عظمت خدا، انسان را به حیرت و مدهوشی میکشاند، چنانکه اولیای الهی در برابر آن مدهوش میشدند. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به حالات عالمان دینی، تأکید دارند که معرفت شهودی، فراتر از عقل و فکر است و در مواجهه با جلال الهی رخ میدهد. این حیرت، بهسان غرق شدن در اقیانوسی بیکران است که انسان را از خود بیخود میکند.
نقد محدودیت معرفتی در شناخت خدا
محدود کردن خدا به ازل و ابد، یا عالم خاص، شناخت او را کوچک میکند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که خداوند فراتر از این محدودیتهاست و ادراک او، نیازمند معرفتی است که از فکر و عقل فراتر رود. این دیدگاه، با اصل «أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ»، یعنی بزرگتر از آن است که وصف شود، همراستاست.
درنگ: خداوند فراتر از محدودیتهای ازل و ابد است و معرفت او، نیازمند شهودی فراتر از عقل و فکر است.
نقد علم دینی در تبیین عالم
استاد فرزانه قدسسره، برخی رویکردهای علم دینی را که بر حدوث یا قدم عالم متمرکزند، ناکافی میدانند. این رویکردها، به دلیل انحراف از فیض الهی به سوی عالم، از حقیقت دور میمانند. علم دینی باید به تبیین ذات و فیض الهی بپردازد، نه صرفاً تحلیل مخلوقات.
نقد دیدگاه عارفان در تعریف قدم
برخی عارفان، قدم عالم را به معنای قدم زمانی دانستهاند که استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را بیمعنا و فاقد ارزش معرفتی میدانند. قدم و حدوث عالم، بدون توجه به فیض الهی، به انحراف معرفتی منجر میشود.
بخش ششم: نقش معصومین در تبیین معرفت الهی
دعای معصومین و معرفت الهی
استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به دعای «اللَّهُمَّ أَنْتَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ تُضَيِّعَ مَنْ رَبَّيْتَهُ»، یعنی خدایا، تو کریمتر از آنی که کسی را که پروراندهای تباه کنی، تأکید دارند که معصومین علیهمالسلام در دعاها و خطبههایشان، معرفتی عمیق از ذات الهی ارائه کردهاند. این دعاها، بهسان پلی میان ذات الهی و خلق، معرفت را به قلب مؤمن منتقل میکنند.
عبادت اولیا و حالات عاشقانه
عبادت اولیای الهی، به دلیل معرفت عمیق، حالتی خلوتگونه و عاشقانه دارد. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به حالات عالمان دینی، تأکید دارند که این عبادت، بهسان گفتوگویی عاشقانه با معبود است که عارف را در برابر جمال و جلال الهی مدهوش میکند.
درنگ: عبادت اولیای الهی، به دلیل معرفت عمیق، حالتی عاشقانه و خلوتگونه دارد که عارف را در برابر عظمت الهی مدهوش میکند.
جمعبندی و نتیجهگیری
درسگفتار شماره ۹۳۷ استاد فرزانه قدسسره، با تمرکز بر فیض دائمی الهی و نقد دوگانه حدوث و قدم عالم، تحولی عمیق در فهم فلسفه اسلامی ارائه میدهد. این گفتار، با تأکید بر اینکه مسئله اصلی، نه چیستی عالم، بلکه چیستی فیض الهی است، بحث را از سطح مخلوقات به سطح ذات الهی ارتقا میدهد. فیض الهی، بهعنوان تجلی ذات واجبالوجود، دائمی و سرمدی است و نه ابتدا دارد و نه انتها. مفاهیم حدوث و امکان، اوصاف انتزاعی وجودند و نمیتوانند مبنای تحلیل عالم قرار گیرند. عالم، در تمامی مراتب خود، متجدد و متغیر است و این تجدد، جلوه فیض بیانقطاع الهی است. معرفت الهی، که از کودکی باید آموزش داده شود، نیازمند تأمل و حضور قلب است تا انسان را به سوی حیرت و شهود در برابر عظمت الهی هدایت کند. عبادت اولیای الهی، بهسان گفتوگویی عاشقانه با معبود، نشاندهنده عمق این معرفت است. این نوشتار، با تبیین این مفاهیم در قالبی علمی و با بهرهگیری از تمثیلات ادبی، زمینهای برای تأملات عمیقتر در نسبت میان ذات الهی و مخلوقات فراهم آورده است.
با نظارت صادق خادمی