در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 941

متن درس





کتاب تحلیل فلسفی زمان و آن در مراتب وجودی

تحلیل فلسفی زمان و آن در مراتب وجودی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۴۱)

مقدمه: سفری به ژرفای زمان و هستی

مفهوم زمان، به مثابه جریانی سیال و ناپیدا، از دیرباز یکی از پیچیده‌ترین و عمیق‌ترین مسائل فلسفی بوده که ذهن فلاسفه و متفکران را به خود مشغول داشته است. در فلسفه اسلامی، از ابن‌سینا تا ملاصدرا، زمان به عنوان کمیتی متصل و عارض بر حرکت افلاک تعریف شده و «آن» به عنوان واحدی بنیادین در تحلیل این جریان سیال مورد توجه قرار گرفته است. با این حال، درس‌گفتار شماره ۹۴۱ استاد فرزانه قدس‌سره، با رویکردی نوین و بنیادشکن، این مفاهیم را از منظری وجودی بازتعریف کرده و با نفی اتصال و کمیت در زمان، به تبیین نظامی همگون و پویا از هستی پرداخته است. این نوشتار، با بازنویسی و تجمیع محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی آن، در قالبی علمی و دانشگاهی، تلاش دارد تا این دیدگاه نوین را با زبانی روشن، متین و فاخر به مخاطبان ارائه دهد. ساختار این کتاب، با بخش‌بندی‌های موضوعی، عناوین دقیق، و جمع‌بندی‌های تفصیلی، به گونه‌ای طراحی شده که خواننده را در سفری عمیق به سوی حقیقت وجودی زمان و «آن» همراهی کند، در حالی که تمامی جزئیات و مفاهیم اصلی حفظ شده و با تمثیلات و اشارات ادبی آراسته گردیده است.

بخش اول: بازتعریف مفهوم زمان در فلسفه وجودی

نقد مفهوم سنتی زمان به عنوان کم متصل

در فلسفه سنتی اسلامی، زمان به عنوان کمیتی متصل تعریف شده که از حرکت افلاک ناشی می‌شود. این دیدگاه، که ریشه در آرای ارسطو و ابن‌سینا دارد، زمان را به مثابه مقیاسی برای حرکت می‌نگرد که با چرخش فلک اعلی تحقق می‌یابد. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی بنیادین بر این دیدگاه، مفهوم زمان را از چارچوب کمیت و اتصال آزاد کرده و آن را به عنوان مجموعه‌ای از آنات مستقل و غیرمتصل بازتعریف می‌کنند. این رویکرد، زمان را نه به عنوان جریانی پیوسته، بلکه به مثابه ذراتی همگون و همپا می‌بیند که در نظمی موزون در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند، بدون آنکه به یکدیگر دوخته یا متصل باشند.

درنگ: زمان در فلسفه وجودی، نه کمیتی متصل، بلکه مجموعه‌ای از آنات مستقل است که در نظمی همگون و بدون اتصال با یکدیگر همپا هستند.

تمایز آن سیال و آن متفرع بر زمان

در فلسفه سنتی، «آن» به دو گونه تقسیم می‌شود: «آن سیال» که زمان را می‌سازد و به مثابه جریانی پیوسته در حرکت تدریجی (بدیهیه) تعریف می‌شود، و «آن متفرع بر زمان» که به لحظات مشخصی مانند آن وصول یا آن مفارقت اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره، با رد این تقسیم‌بندی، تأکید می‌کنند که همه زمان از آنات تشکیل شده و هیچ اتصالی در آن وجود ندارد. آن سیال، که در فلسفه سنتی به عنوان زمان‌ساز معرفی شده، در این دیدگاه به عنوان تعینی از حرکت در عالم وجود بازتعریف می‌شود که خود بخشی از آنات مستقل است.

نفی ماهیت و کمیت در زمان

استاد فرزانه قدس‌سره، با استدلالی عمیق، مفهوم ماهیت و کمیت را در تحلیل زمان باطل می‌دانند. در فلسفه سنتی، زمان به عنوان کم متصل تعریف شده که نیازمند ماهیت است. اما در این دیدگاه نوین، با نفی ماهیت، زمان از قید کمیت آزاد شده و به عنوان مجموعه‌ای از تعینات وجودی دیده می‌شود. این تعینات، که در حرکت افلاک یا پدیده‌های طبیعی مانند صبح و ظهر نمود می‌یابند، صرفاً انتزاعات ذهنی نیستند، بلکه واقعیتی وجودی دارند که در عین استقلال، در نظمی موزون با یکدیگر همگام‌اند.

درنگ: با نفی ماهیت و کمیت، زمان به عنوان مجموعه‌ای از تعینات وجودی بازتعریف می‌شود که در نظمی موزون و بدون اتصال با یکدیگر همگام‌اند.

بخش دوم: همگونی و همپایی در هستی

نفی اتصال در عالم وجود

یکی از نوآوری‌های بنیادین این درس‌گفتار، نفی اتصال در عالم وجود است. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از دو هواپیما که با سرعت یکسان و هماهنگ در آسمان سوخت‌گیری می‌کنند، نشان می‌دهند که اجزای هستی، بدون آنکه به یکدیگر دوخته یا متصل باشند، در نظمی همگون و همپا با یکدیگر حرکت می‌کنند. این دیدگاه، برخلاف فلسفه سنتی که اجزای هستی را به مثابه واگن‌های قطار متصل به یکدیگر می‌بیند، هر ذره را مستقل اما در هماهنگی با دیگر ذرات می‌داند.

برای تبیین این مفهوم، استاد به مثال رقص‌ها و ورزش‌های گروهی اشاره می‌کنند، جایی که افراد بدون اتصال فیزیکی، در نظمی موزون با یکدیگر حرکت می‌کنند. این تمثیل، به زیبایی نشان‌دهنده هماهنگی بدون اتصال است، گویی ذرات هستی مانند رقصندگانی هستند که در صحنه‌ای عظیم، با آهنگی مشترک اما بدون بند و زنجیر، به رقص درمی‌آیند.

درنگ: در عالم وجود، هیچ ذره‌ای به ذره دیگر متصل نیست؛ بلکه همگونی و همپایی ذرات، نظمی موزون و پویا را در هستی پدید می‌آورد.

تمثیل آرد و خمیر: وحدت در عین استقلال

استاد فرزانه قدس‌سره، برای توضیح بیشتر این مفهوم، به تمثیل آرد و خمیر اشاره می‌کنند. ذرات آرد، هرچند در ظاهر به هم نزدیک‌اند، به یکدیگر متصل نیستند. حتی هنگامی که با آب مخلوط شده و خمیر می‌شوند، این نزدیکی ظاهری است و ذرات همچنان استقلال خود را حفظ می‌کنند. این تمثیل، عالم وجود را به مثابه مجموعه‌ای از ذرات مستقل تصویر می‌کند که در نظمی طبیعی و تکوینی، با یکدیگر همنواخت‌اند، بدون آنکه به هم دوخته شده باشند.

بخش سوم: نقد ادبیات فلسفی سنتی

نقد ادبیات عرفی در فلسفه

استاد فرزانه قدس‌سره، ادبیات فلسفی سنتی را به دلیل استفاده از مفاهیم عرفی مانند «شکست»، «پاره شد» یا «کنده شد» مورد نقد قرار می‌دهند. این ادبیات، که از گفتمان‌های روزمره و غیرعلمی نشأت گرفته، برای تبیین مسائل پیچیده فلسفی کافی نیست. به عنوان مثال، در فلسفه سنتی، اشیاء به عنوان متصل یا منفصل توصیف می‌شوند، گویی شیشه‌ای صاف متصل است و سنگ‌پا به دلیل زبری‌اش منفصل. اما در دیدگاه نوین، حتی اشیائی که به ظاهر متصل‌اند، مانند میز یا فرش، از ذراتی مستقل تشکیل شده‌اند که در نظمی موزون کنار هم قرار گرفته‌اند.

درنگ: ادبیات فلسفی سنتی، به دلیل وابستگی به مفاهیم عرفی، از دقت علمی برخوردار نیست و برای تبیین مسائل وجودی کافی نمی‌باشد.

ضرورت بازسازی ادبیات فلسفی

برای پاسخگویی به نیازهای علمی و کاربردی جهان معاصر، استاد تأکید دارند که ادبیات فلسفی باید بازسازی شود. این بازسازی، فلسفه را از گفتمانی عرفی به نظامی علمی و دقیق تبدیل می‌کند که قادر است با علوم مدرن و نیازهای جهانی تعامل کند. این دیدگاه، فلسفه را به عنوان زیربنای علوم دیگر، از جمله فقه، حقوق، و علوم تجربی، معرفی می‌کند و بر ضرورت آموزش فلسفه پیش از علوم تجربی و ریاضی تأکید دارد.

بخش چهارم: تبیین قرآنی و وجودی زمان

تفسیر آیه وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه ۳۸ سوره انعام (وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ: «و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد»)، نظام هستی را به گونه‌ای تبیین می‌کنند که هر ذره به صورت مستقل عمل می‌کند، اما در هماهنگی با دیگر ذرات است. این تفسیر، استقلال وجودی هر ذره را تأیید کرده و اتصال در هستی را نفی می‌کند. این دیدگاه، نظام هستی را به مثابه مجموعه‌ای از ذرات مستقل می‌بیند که در نظمی موزون با یکدیگر همگام‌اند، بدون آنکه بار یکدیگر را به دوش کشند.

درنگ: آیه وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ بر استقلال وجودی هر ذره در نظام هستی دلالت دارد، در حالی که همگونی و همپایی ذرات را تأیید می‌کند.

نفی سکون و تأکید بر حرکت مداوم

یکی از ارکان اصلی این دیدگاه، نفی کامل سکون در عالم است. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلاتی مانند باز شدن غنچه یا تنفس، نشان می‌دهند که حتی پدیده‌هایی که به ظاهر دفعی یا ساکن به نظر می‌رسند، در واقع تدريجی و در حال حرکت‌اند. به عنوان مثال، غنچه‌ای که به نظر می‌رسد یک‌باره باز می‌شود، در واقع ذره‌ذره و در فرآیندی تدريجی شکوفا می‌گردد. همچنین، حتی در لحظه‌ای که نفس خود را حبس می‌کنیم، تنفس درونی ادامه دارد، گویی جریانی پنهان در بطن وجود جاری است.

درنگ: در عالم هستی، هیچ سکونی وجود ندارد؛ تمامی پدیده‌ها، حتی آن‌هایی که به ظاهر دفعی‌اند، در ظرف حرکت تدريجی تحقق می‌یابند.

بخش پنجم: بازتعریف سرمد و دهر

سرمد به عنوان صفت الهی

استاد فرزانه قدس‌سره، مفهوم سرمد را به عنوان صفتی ظاهری برای حق تعالی بازتعریف می‌کنند. برخلاف دیدگاه سنتی که سرمد را به مثابه ظرفی برای واجب‌الوجود می‌بیند، در این دیدگاه، سرمد صفتی است که تعین پروردگار را نشان می‌دهد. خدا در سرمد نیست، بلکه سرمد یکی از اوصاف الهی است که کشش و فیض بی‌پایان حق را متجلی می‌سازد.

درنگ: سرمد، صفتی ظاهری برای حق تعالی است که تعین و فیض بی‌پایان الهی را نشان می‌دهد، نه ظرفی برای وجود خدا.

دهر و ارتباط آن با عالم ناسوت

در فلسفه سنتی، دهر به عنوان مرتبه‌ای متافیزیکی با تقسیم‌بندی‌هایی مانند دهر ایمن اعلی (برای عقول) و دهر ایمن اسفل (برای نفوس) تعریف شده است. استاد فرزانه قدس‌سره، این تقسیم‌بندی‌ها را فاقد پشتوانه قرآنی و روایی دانسته و دهر را به عالم ناسوت مرتبط می‌کنند. دهر، به عنوان زمان گسترده، در این دیدگاه به جریانی در عالم ماده اشاره دارد که از تعینات حرکت ناشی می‌شود.

درنگ: دهر، به عنوان زمان گسترده، به عالم ناسوت تعلق دارد و تقسیم‌بندی‌های سنتی مانند دهر ایمن اعلی و اسفل فاقد اعتبارند.

بخش ششم: نقد تقسیم‌بندی‌های سنتی و تبیین وجودی

نقد تقسیم‌بندی‌های آن در فلسفه سنتی

در فلسفه سنتی، «آن» به انحاء مختلفی مانند آن سیال، آن وصول، آن تقطیع، و آن استمرار تقسیم‌بندی شده است. استاد فرزانه قدس‌سره، این تقسیم‌بندی‌ها را به دلیل وابستگی به مفاهیم ذهنی و انتزاعی مورد نقد قرار می‌دهند. آن‌ها تأکید دارند که تمامی این تقسیم‌بندی‌ها، از جمله آن وصول که به ظاهر دفعی است، در واقع در ظرف حرکت تدريجی تحقق می‌یابند. به عنوان مثال، لحظه برخورد دو جسم، که در فلسفه سنتی به عنوان آن وصول و لحظه‌ای ساکن تلقی می‌شود، در این دیدگاه به عنوان حرکتی تدريجی تفسیر می‌گردد.

تقطیع زمان: واقعیت یا انتزاع ذهنی

در فلسفه سنتی، زمان به عنوان کمیتی متصل معرفی شده که بالقوه قابل تقطیع به آنات بی‌نهایت است، اما این تقطیع در خارج ممکن نیست. استاد فرزانه قدس‌سره، با رد این دیدگاه، تأکید می‌کنند که تقطیع زمان صرفاً انتزاعی ذهنی است. زمان در خارج، مجموعه‌ای از آنات مستقل است که در نظمی موزون کنار یکدیگر قرار دارند. این دیدگاه، زمان را از قید اتصال و تقطیع بالفعل آزاد کرده و آن را به عنوان جریانی وجودی و غیرمتصل بازتعریف می‌کند.

درنگ: تقطیع زمان صرفاً انتزاعی ذهنی است؛ در خارج، زمان مجموعه‌ای از آنات مستقل است که در نظمی موزون و غیرمتصل جریان دارند.

نتیجه‌گیری

این کتاب، با کاوش در درس‌گفتار شماره ۹۴۱ استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین دیدگاهی نوین در فلسفه زمان و «آن» پرداخته است. با نفی مفاهیم سنتی مانند کم متصل، اتصال در هستی، و سکون، این دیدگاه زمان را به عنوان مجموعه‌ای از آنات مستقل و همگون بازتعریف می‌کند که در نظمی موزون و بدون اتصال با یکدیگر همپا هستند. تمثیلات زیبایی مانند رقص گروهی، سوخت‌گیری هواپیماها، و آرد و خمیر، این مفهوم را به شکلی ملموس و عمیق تبیین می‌کنند. استناد به آیه وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ از قرآن کریم، استقلال وجودی هر ذره را در نظام هستی تأیید کرده و بر همگونی و همپایی ذرات تأکید دارد. نقد ادبیات فلسفی سنتی و تأکید بر ضرورت بازسازی آن، راه را برای تعامل فلسفه اسلامی با علوم مدرن و نیازهای جهانی هموار می‌کند. این نوشتار، با ارائه تحلیلی جامع و دقیق، نه‌تنها به غنای فلسفه اسلامی می‌افزاید، بلکه خواننده را به تأمل در پویایی و هماهنگی عالم وجود دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی