در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 942

متن درس





تحلیل فلسفی مفهوم «آن سیال» در فلسفه اسلامی

تحلیل فلسفی مفهوم «آن سیال» در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۴۲)

مقدمه

مفهوم «آن» و نسبت آن با زمان، حرکت، و اعتبارات ذهنی و خارجی، یکی از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی است که در مکتب صدرایی به‌گونه‌ای ویژه مورد توجه قرار گرفته است. این مفهوم، که در فلسفه سنتی به‌عنوان مقوله‌ای ذهنی تلقی شده، در نگرش وجودی صدرایی به جریانی سیال و پویا تبدیل می‌شود که مبنای زمان و حرکت را تشکیل می‌دهد. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین و تحلیل تفصیلی این مفهوم می‌پردازد. هدف آن است که با تمایز میان واقعیت خارجی و اعتبارات ذهنی، چیستی «آن سیال» و نقش آن در فلسفه اسلامی روشن گردد. ساختار این اثر بر پایه استخراج نکات کلیدی و ارائه تحلیل‌های تفصیلی تنظیم شده است تا برای مخاطبان آکادمیک، نگرشی منسجم و عمیق به این موضوع ارائه نماید.

بخش یکم: چیستی «آن» و تمایز ذهن و خارج

ذهنی بودن مفهوم «آن» در فلسفه سنتی

در فلسفه سنتی، مفهوم «آن» به‌عنوان مقوله‌ای ذهنی تلقی شده است. فیلسوفان، با مقایسه تصورات ذهنی و واقعیت خارجی، احکام ذهنی را به خارج نسبت داده‌اند که این امر به مغالطه‌ای میان ذهن و خارج انجامیده است. این مغالطه، ریشه در خلط میان مفاهیم انتزاعی ذهن و واقعیت‌های نفس‌الامری دارد. برای مثال، «آن» در ذهن به‌صورت لحظه‌ای مقطعی تصور می‌شود، حال آنکه در خارج، جریانی سیال و پیوسته است. این تمایز، بنیادی برای فهم چیستی زمان در فلسفه اسلامی است.

درنگ: مفهوم «آن» در فلسفه سنتی، به دلیل ذهنیت‌گرایی، از واقعیت خارجی زمان که سیال و پویاست، متمایز است. این تمایز، مبنای نقد مغالطه خلط ذهن و خارج است.

واقعیت خارجی «آن» به‌مثابه تعینات حرکتی

در عالم خارج، آنچه وجود دارد، تعینات حرکتی یا زمانی است که به «آن سیال» یا «آنات» تعبیر می‌شود. برخلاف دیدگاه سنتی که زمان را متشکل از لحظات منفصل می‌داند، «آن سیال» جریانی پیوسته و بدون گسست است. این دیدگاه، با فلسفه صدرایی که حرکت را جوهر سیال و ذاتی وجود می‌داند، همخوانی دارد. زمان، در این نگرش، نه مجموعه‌ای از نقاط ساکن، بلکه جریانی پویا و متداوم است که وجود را در بر می‌گیرد.

برای فهم بهتر، می‌توان زمان را به رودی تشبیه کرد که بی‌وقفه جاری است، نه به رشته‌ای از قطرات جدا از هم. این رود، وجود را در خود حمل می‌کند و هر لحظه از آن، تعینی است که با لحظه پیشین و پسین پیوندی ناگسستنی دارد.

اشکال تتالی آنات و اتصال در فلسفه سنتی

فلسفه سنتی، به دلیل تصور زمان به‌صورت کم متصل، تتالی آنات (پیوستگی لحظه‌ها) را محال می‌دانست، زیرا دو ساکن نمی‌توانند اتصال ایجاد کنند، مانند خطی که تنها از دو نقطه تشکیل شده باشد. این اشکال، ریشه در برداشت نادرست از اتصال دارد. با کنار گذاشتن مفهوم اتصال و پذیرش تتالی سیال و بدون گسست، این اشکال مرتفع می‌شود. این دیدگاه با آیه شریفه «وَلا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» (سوره انعام، آیه ۱۶۴؛ «هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد») همخوانی دارد که بر استقلال وجودی هر تعین تأکید می‌کند.

درنگ: اشکال تتالی آنات در فلسفه سنتی، ناشی از تصور زمان به‌صورت نقاط ساکن است. پذیرش «آن سیال» این اشکال را برطرف می‌کند و با اصل استقلال تعینات وجودی همخوانی دارد.

بخش دوم: تمایز «آن سیال» و اعتبارات ذهنی

تمایز «آن سیال» و «آن تقطیعی»

«آن سیال»، که حرکت‌ساز و زمان‌ساز است، با «آن تقطیعی»، که ذهنی و انتزاعی است، متمایز است. «آن سیال» به تعینات وجودی اشاره دارد که بدون گسست کنار هم قرار دارند، در حالی که «آن تقطیعی» محصول ذهن است که واقعیت سیال را به مقاطع تقسیم می‌کند. این تمایز، دو سطح از واقعیت را نشان می‌دهد: سطح خارجی که سیال و پویاست، و سطح ذهنی که با تقطیع، واقعیت را به مقاطع تجزیه می‌کند.

برای مثال، می‌توان «آن سیال» را به جریانی از نور تشبیه کرد که بی‌وقفه در گستره وجود ساری است، در حالی که «آن تقطیعی» مانند سایه‌هایی است که ذهن بر این نور می‌افکند تا آن را به قطعات قابل فهم تقسیم کند.

اعتباری بودن مفاهیم «از» و «الی»

مفاهیمی مانند «از الان تا فردا» یا «از بصره تا کوفه» صرفاً اعتبارات ذهنی‌اند. در خارج، واقعیت سیال «آن» وجود دارد که فاقد چنین مقاطعی است. این تقسیمات، مانند خطوط فرضی که بر پهنه زمین کشیده می‌شود، تنها در ذهن شکل می‌گیرند و فاقد واقعیت نفس‌الامری‌اند. وجود خارجی، از جنس وحدت سیال است و این تقسیمات، تنها ابزار ذهن برای نظم‌بخشی به ادراک است.

درنگ: مفاهیم «از» و «الی» اعتبارات ذهنی‌اند که بر واقعیت سیال زمان عارض می‌شوند، اما ذات زمان را تغییر نمی‌دهند.

هستی به‌مثابه تتالی تعینات بدون گسست

کل هستی، نه‌تنها زمان و حرکت، بلکه تمامی موجودات، به‌صورت تعینات کنار هم نشسته و بدون گسست هستند. این دیدگاه، هستی را کلی منسجم و سیال می‌بیند که هر تعین وجودی، استقلال خود را حفظ می‌کند، اما با دیگر تعینات در پیوند است. این ایده با اصل وحدت در کثرت در فلسفه صدرایی همخوانی دارد، که وجود را واحدی مراتب‌دار می‌داند.

بخش سوم: اعتبارات زمانی و نقش شرع

اعتباری بودن مقاطع زمانی

تقسیمات زمانی مانند «جمعه» و «شنبه» اعتبارات ذهنی‌اند که برای نظم‌بخشی به زندگی انسانی وضع شده‌اند. این تقسیمات، فاقد واقعیت نفس‌الامری‌اند و تنها برای مدیریت زندگی اجتماعی به کار می‌روند. زمان، به‌صورت جریانی سیال، مستقل از این تقسیمات وجود دارد و تحت تأثیر آنها قرار نمی‌گیرد.

این مقاطع، مانند نشانه‌هایی هستند که انسان بر مسیر رود زمان می‌نهد تا راه خود را در پهنه وجود گم نکند، اما این نشانه‌ها، ذات رود را دگرگون نمی‌کنند.

نقش شرع در وضع اعتبارات زمانی

شرع، با وضع اعتبارات زمانی مانند «جمعه» به‌عنوان روز تعطیل یا اوقات نماز، به زمان وزان تربیتی می‌بخشد. این اعتبارات، وزان خارجی ندارند، بلکه بر واقعیت زمانی عارض می‌شوند. برای مثال، تعیین وقت نماز ظهر به «عند الدلوک» اعتباری شرعی است که کارکردی تربیتی و معنوی دارد.

درنگ: اعتبارات شرعی، مانند اوقات نماز، بر زمان عارض می‌شوند و وزان تربیتی ایجاد می‌کنند، اما ذات سیال زمان را تغییر نمی‌دهند.

استقلال زمان از اعتبارات انسانی

زمان، به‌عنوان حقیقتی وجودی، مستقل از اعتبارات انسانی عمل می‌کند. این حقیقت، مانند حرکت افلاک یا فیض الهی، جریانی مستقل از اراده انسانی است. اعتبارات شرعی، مانند اوقات دعا یا ایام‌الله، بر زمان عارض می‌شوند، اما ذات آن را دگرگون نمی‌کنند.

بخش چهارم: نقد فلسفه سنتی و بازنگری مفهوم زمان

نقد ایده‌آلیسم در بحث زمان

بسیاری از مباحث فلسفی درباره «آن» به دلیل اختلاط ذهن و خارج، به ایده‌آلیسم منجر شده‌اند که مفاهیم ذهنی را به‌جای واقعیت خارجی می‌نشانند. فلسفه صدرایی، با تأکید بر سیالیت وجود و حرکت جوهری، زمان را جریانی غیرقابل‌تقطیع می‌بیند. این دیدگاه، نقدی بر رویکردهای سنتی است که زمان را به مقاطع ذهنی تجزیه می‌کنند.

اعتباری بودن وجود و عدم زمانی

وجود و عدم زمانی، مانند وجود و عدم یک شیء، در ذهن شکل می‌گیرند و فاقد واقعیت خارجی‌اند. وجود زمانی، مستقل از ذهن است، اما عدم زمانی تنها در ذهن قابل تصور است. این تمایز، بر جدایی میان طبیعت وجودی و اعتبارات ذهنی تأکید دارد.

درنگ: وجود زمانی، حقیقتی نفس‌الامری است، اما عدم زمانی، اعتباری ذهنی است که فاقد وزان خارجی است.

تمایز طبیعت و اعتبارات

طبیعت زمان، به‌عنوان حقیقتی وجودی، از اعتبارات ذهنی مانند «جمعه» و «شنبه» متمایز است. این تمایز، میان طبیعت مستقل از ذهن و اعتبارات محصول ذهن است که با فلسفه صدرایی، که وجود را مقدم بر ذهن می‌داند، همخوانی دارد.

بخش پنجم: اعتبارات شرعی و حقیقت ثانوی

حقیقت ثانوی اعتبارات شرعی

اعتبارات شرعی، مانند اوقات نماز یا روزه، حقیقت ثانوی دارند که بر زمان عارض می‌شوند، نه جزء ذات آن. این اعتبارات، وزان نفس‌الامری دارند، اما از ذات زمان مستقل‌اند. این دیدگاه، با تمایز حکم اولی و ثانوی در فقه همخوانی دارد.

مثال خاک و تربت

خاک، به‌ماهو خاک، با تربت، که اعتباری شرعی دارد، متفاوت است. تربت، به دلیل نسبت با امام حسین (ع)، ارزش می‌یابد، اما ذاتش خاک است. این مثال، تمایز میان ذات و اعتبارات را نشان می‌دهد. خاک، حقیقتی اولی دارد، اما تربت، حقیقتی ثانوی است.

این تمایز، مانند تفاوت میان سنگ و گوهر است؛ سنگ به‌خودی‌خود ماده‌ای خام است، اما گوهر، با صیقل اعتبار، درخششی معنوی می‌یابد.

تمایز احکام اولی و ثانوی

احکام اولی، مبتنی بر طبیعت اشیاء هستند، اما احکام ثانوی، اعتبارات شرعی‌اند که بر طبیعت عارض می‌شوند. این تمایز، مشابه تمایز طبیعت و اعتبارات در زمان است. برای مثال، تعیین ماه رمضان برای روزه، حکمی ثانوی است که بر زمان عارض می‌شود، اما ذات زمان را تغییر نمی‌دهد.

مثال لقمه حلال و آداب غذا

لقمه حلال، به‌عنوان طبیعت، از آداب غذا، مانند ذکر صلوات، که اعتباری است، متمایز است. حلال بودن، اثر وجودی دارد، اما آداب، اثر تربیتی. این مثال، تمایز میان حقیقت اولی (حلال بودن) و حقیقت ثانوی (آداب) را نشان می‌دهد.

درنگ: اعتبارات شرعی، مانند آداب غذا، حقیقت ثانوی دارند که بر طبیعت اشیاء عارض می‌شوند، اما ذات آنها را دگرگون نمی‌کنند.

بخش ششم: تمایز سنخ‌های وجودی و نقد برداشت‌های مادی

تمایز شیء زمانی و شیء مکانی

شیء زمانی، با زمان معیت دارد، نه در زمان است، برخلاف شیء مکانی که در مکان است. زمان، به‌عنوان معیت با وجود، از مکان، که ظرف اشیاء است، متمایز است. این تمایز، به تفاوت سنخ وجودی زمان و مکان اشاره دارد.

تمایز علم و ماده

علم، برخلاف آب در کوزه، در انسان نیست، بلکه معیت تعینی با روح دارد. علم، به‌عنوان امر مجرد، در انسان به‌صورت معیت وجودی است، نه حضور مادی. این تمایز، به تفاوت سنخ مادی و مجرد اشاره دارد.

نقد برداشت مادی از روح

برداشت‌هایی که روح را مانند آب در کوزه می‌دانند، نادرست‌اند، زیرا روح، امری مجرد است. روح، از ماده مستقل است و با آن معیت دارد. این نقد، بر تفاوت سنخ مادی و مجرد تأکید دارد.

وحدت حقیقت وجودی ماده و روح

ماده و روح، در حقیقت وجودی واحدند، اما در مراتب و سنخ متفاوت‌اند. این دیدگاه، با فلسفه صدرایی، که وجود را واحد و مراتب‌دار می‌داند، همخوانی دارد. ماده و روح، دو سنخ از یک حقیقت وجودی‌اند.

درنگ: ماده و روح، در حقیقت وجودی واحدند، اما در مراتب و سنخ متفاوت‌اند، که این وحدت مراتب‌دار، بنیان فلسفه صدرایی است.

بخش هفتم: فلسفه به‌مثابه علم وجودی

نقد ذهنیت‌گرایی در علم دینی

علم دینی، به دلیل گرفتار شدن در ذهنیت‌گرایی، گاه از تأثیرگذاری در واقعیت خارجی بازمانده است. این نقد، به ضرورت بازنگری در رویکردهای فلسفی تأکید دارد. فلسفه باید به مسائل عینی و وجودی بپردازد، نه مفاهیم انتزاعی.

نیاز به آزادی علمی

برای رشد علم دینی، نیاز به فضای آزاد و امن برای نوآوری علمی است. محدودیت‌ها، مانع شکوفایی فلسفه شده‌اند. آزادی علمی، مانند نسیمی است که شاخسار دانش را به جنبش درمی‌آورد و آن را از جمود می‌رهاند.

فلسفه به‌مثابه سلطان علوم

فلسفه، در صورت رهایی از ذهنیت‌گرایی، می‌تواند مبنای علوم دیگر قرار گیرد. این علم، مانند ستونی است که بنای دانش‌های دیگر بر آن استوار می‌شود و قادر است علوم را هدایت کند.

نقد فعالیت‌های غیرخلاق در علم دینی

فعالیت‌هایی مانند بازچاپ کتب بدون نوآوری، مانع رشد علمی علم دینی است. این نقد، به ضرورت خلاقیت و نوآوری در این حوزه تأکید دارد. علم دینی باید مانند چشمه‌ای جوشان، پیوسته دانش نو تولید کند.

درنگ: علم دینی باید از ذهنیت‌گرایی رها شود و به‌عنوان علمی وجودی و کاربردی، به تبیین واقعیت‌های خارجی بپردازد.

جمع‌بندی

این نوشتار، به تحلیل مفهوم «آن سیال» و اعتبارات زمانی در فلسفه اسلامی پرداخت. تمایز میان واقعیت خارجی (آن سیال) و اعتبارات ذهنی (تقطیع زمان)، محور اصلی بحث بود. فلسفه صدرایی، با تأکید بر سیالیت وجود و حرکت جوهری، زمان را جریانی غیرقابل‌تقطیع می‌بیند. اعتبارات شرعی و اجتماعی، مانند تقسیمات زمانی یا اوقات نماز، بر زمان عارض می‌شوند، اما ذات آن را تغییر نمی‌دهند. فلسفه باید از ذهنیت‌گرایی رها شود و به‌عنوان علمی وجودی و کاربردی، به تبیین واقعیت‌های خارجی بپردازد. ایجاد فضای آزاد و امن برای نوآوری، شرط لازم برای شکوفایی فلسفه است. این رویکرد، فلسفه اسلامی را به‌عنوان علمی تأثیرگذار در جهان معاصر معرفی می‌کند.

با نظارت صادق خادمی