متن درس
تحلیل فلسفی مفاهیم زمان، حرکت و آن در چارچوب فلسفه وجودی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۹۴۷)
مقدمه
مفاهیم زمان، حرکت و «آن» از دیرباز در کانون تأملات فلسفی سنت اسلامی جای داشتهاند. فیلسوفان بزرگی چون ابنسینا و ملاصدرا، زمان را بهسان کمیتی متصل و وابسته به حرکت نگریستهاند و «آن» را لحظهای سیال یا تقطیعشده در این بستر مفهومی تحلیل کردهاند. این نوشتار، با رویکردی نوین و انتقادی به بازخوانی این مفاهیم در چارچوب فلسفه وجودی میپردازد. با نفی اتصال متافیزیکی و تأکید بر تتالی آنات بهمثابه نظمی موزون و همگون در هستی، این اثر در پی بازسازی دیدگاهی است که نهتنها با فلسفه سنتی اسلامی گفتوگو میکند، بلکه با علوم نوین و نیازهای فکری جهان معاصر نیز همخوانی دارد. این تحلیل، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تمثیلات ملموس، به تبیین وحدت وجودی میان زمان، حرکت و آن پرداخته و با نقد پیچیدگیهای ذهنی فلسفه سنتی، راه را برای فهمی پویا و کاربردی از هستی هموار میسازد.
بخش یکم: وحدت وجودی و تتالی در هستی
مفهوم تتالی و نفی اتصال متافیزیکی
در فلسفه وجودی مورد نظر، تتالی بهمثابه ویژگی بنیادین هستی معرفی میشود. تتالی، نظمی موزون و همگون میان موجودات است که بدون نیاز به اتصال متافیزیکی، پویایی و هماهنگی هستی را تضمین میکند. برخلاف دیدگاههای سنتی که زمان و حرکت را بهصورت متصل و وابسته به یکدیگر میانگارند، این رویکرد اتصال را نفی کرده و بر استقلال وجودی هر «آن» تأکید میورزد. این دیدگاه، هستی را مجموعهای از آنات مستقل میبیند که در نظمی هماهنگ و بدون اصطکاک حرکت میکنند.
درنگ: تتالی، نظمی موزون و همگون در هستی است که بدون اتصال متافیزیکی، پویایی و استقلال وجودی هر آن را حفظ میکند. |
برای تبیین این مفهوم، میتوان به تمثیلی از دو هواپیما اشاره کرد که با سرعتی یکسان و بدون اتصال فیزیکی، سوختگیری میکنند. این هماهنگی، نه از اتصال، بلکه از نظمی دقیق و موزون سرچشمه میگیرد، همانگونه که ذرات خاکستر در باد، بدون اتصال، تحت نظم الهی حفظ میشوند. این تمثیل، نشاندهنده پویایی هستی است که در آن هر ذره، مستقل اما هماهنگ با کل، در مسیر وجودی خود حرکت میکند.
نقد دیدگاه سنتی اتصال
فیلسوفان سنتی، مانند ملاصدرا، زمان را بهعنوان کمیتی متصل تعریف کردهاند که حرکت را در بر میگیرد. این دیدگاه، با فرض اتصال میان آنات، به پیچیدگیهایی در تحلیل زمان و حرکت منجر شده است. استاد فرزانه قدسسره، با نفی این اتصال، هستی را سیستمی پویا میدانند که در آن هر ذره، بدون نیاز به اتصال، در نظمی الهی حرکت میکند. این نفی، به بازسازی مفهوم زمان بهصورت مجموعهای از آنات غیرمتصل میانجامد که با گسستگیهای مدرن در فلسفه و علم همخوانی دارد.
جمعبندی بخش یکم
بخش یکم، با تأکید بر تتالی بهعنوان ویژگی بنیادین هستی، از نفی اتصال متافیزیکی دفاع میکند. این دیدگاه، با بهرهگیری از تمثیلات ملموس، مانند هواپیماها و خاکستر در باد، به تبیین پویایی و استقلال وجودی هر آن میپردازد. این رویکرد، نهتنها از پیچیدگیهای متافیزیکی سنتی فاصله میگیرد، بلکه راه را برای فهمی نوین و کاربردی از هستی هموار میسازد.
بخش دوم: نقد و تطبیق دیدگاههای سنتی
تطبیق با عبارات فیلسوفان سنتی
استاد فرزانه قدسسره، با مقایسه دیدگاههای سنتی ابنسینا و ملاصدرا با رویکرد پیشنهادی خود، به تمایزات بنیادین این دو نگرش اشاره میکنند. در فلسفه سنتی، زمان بهعنوان کمیتی متصل و وابسته به حرکت تعریف شده است، در حالی که «آن» لحظهای سیال و تقطیعشده تلقی میشود. این درسگفتار، با نقد این دیدگاه، زمان را بهصورت مجموعهای از آنات مستقل بازتعریف میکند که در نظمی موزون، بدون اتصال، جریان دارند.
درنگ: نقد اتصال در فلسفه سنتی، به بازتعریف زمان بهعنوان مجموعهای از آنات مستقل و غیرمتصل منجر میشود. |
این تطبیق، با روشی علمی و نظاممند، امکان بازسازی مفاهیم فلسفی را فراهم میآورد. استاد فرزانه، با تأکید بر واقعیتهای خارجی و پرهیز از تحلیلهای صرفاً ذهنی، به تمایز میان مفاهیم ذهنی و خارجی توجه دارند.
تحلیل عبارت ملاصدرا درباره عدم آن
ملاصدرا در جلد سوم کتاب خود، صفحه ۱۷۱، به بررسی چگونگی عدم «آن» میپردازد: «فلنتكلم في كيفية عدم الآن». او عدم آن را یا تدریجی (و در نتیجه زمانی) یا دفعی میداند. اگر تدریجی باشد، آن دیگر «آن» نیست، بلکه زمان است؛ و اگر دفعی باشد، یا مقارن با وجود آن است یا خیر، که در هر صورت به تتالی آنات منجر میشود. استاد فرزانه قدسسره، این تحلیل را به دلیل آمیختن مفاهیم ذهنی (مانند عدم) با واقعیتهای خارجی نقد میکنند. ایشان تأکید دارند که عدم، مفهومی ذهنی است و در خارج وجود ندارد.
درنگ: عدم «آن» مفهومی ذهنی است و در واقعیت خارجی، تنها وجود آنات در نظمی موزون جریان دارد. |
این نقد، با نفی تقابل وجود و عدم در خارج، به بازسازی مفهوم «آن» بهعنوان واقعیتی خارجی و مستقل میانجامد. این دیدگاه، از پیچیدگیهای غیرضروری فلسفه سنتی کاسته و به فهمی روشنتر از هستی میرسد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تطبیق دیدگاههای سنتی و نوین، به نقد آمیختگی مفاهیم ذهنی و خارجی در فلسفه سنتی میپردازد. با تأکید بر واقعیت خارجی وحدت وجودی و نفی مفاهیم ذهنی پیچیده، این رویکرد به بازسازی مفاهیم زمان و آن کمک میکند. این تحلیل، با روشی علمی، راه را برای فهمی پویا و کاربردی از فلسفه وجودی هموار میسازد.
بخش سوم: تبیین قرآنی و تمثیلات
تفسیر آیه «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ»
استاد فرزانه قدسسره، آیه ۳۸ سوره انعام را بهعنوان شاهدی بر نفی اتصال در هستی تفسیر میکنند: وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ («و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد»). این آیه، برخلاف تفاسیر سنتی که آن را به اعمال محدود میکنند، به تعینات وجودی تعمیم داده شده و نشاندهنده استقلال وجودی هر ذره در حرکت خود است.
درنگ: آیه «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ» بر استقلال وجودی هر ذره در نظم موزون هستی دلالت دارد. |
این تفسیر، با تأکید بر تتالی و همگونی، به پویایی هستی اشاره دارد. هر ذره، مستقل از دیگری، بار وجودی خود را حمل میکند، بیآنکه به دیگری متصل باشد. این دیدگاه، با نفی اتصال، به فهمی نوین از نظم الهی در هستی میرسد.
تفسیر آیه «إِنَّا لَمُوسِعُونَ»
آیه ۴۷ سوره ذاریات، إِنَّا لَمُوسِعُونَ («ما گسترشدهندهایم»)، بهعنوان مبنایی برای تبیین پویایی و گسترش مداوم هستی تفسیر شده است. این آیه، عالم را سیستمی در حال باز شدن و تحول میبیند که با نظم الهی پیش میرود. استاد فرزانه قدسسره، این گسترش را بهمثابه باز شدن ذرهای از هستی به کل عالم تشبیه میکنند، که با علوم نوین همخوانی دارد.
درنگ: آیه «إِنَّا لَمُوسِعُونَ» پویایی و گسترش مداوم هستی را در نظمی موزون و الهی نشان میدهد. |
این تفسیر، با تمثیلی از باز شدن ذرهای کوچک به کل هستی، به فهمی عمیق از پویایی عالم میرسد. این دیدگاه، نهتنها با فلسفه وجودی همخوان است، بلکه با مفاهیم علمی مدرن نیز سازگاری دارد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، به تبیین مفاهیم فلسفی در چارچوبی الهی میپردازد. تفسیر آیات «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ» و «إِنَّا لَمُوسِعُونَ»، بهعنوان شواهدی بر استقلال و پویایی هستی، به غنای این تحلیل میافزاید. این بخش، با تمثیلات ملموس و تفاسیر قرآنی، راه را برای فهمی نوین از فلسفه وجودی هموار میسازد.
بخش چهارم: بازسازی فلسفه و آموزش علمی
نقد پیچیدگیهای ذهنی در فلسفه سنتی
استاد فرزانه قدسسره، پیچیدگیهای فلسفه سنتی را به دلیل آمیختن مفاهیم ذهنی (مانند عدم در مطلق یا عدم در ابتدا) با واقعیتهای خارجی نقد میکنند. این آمیختگی، به ابهام و دشواری در فهم فلسفه منجر شده است. ایشان تأکید دارند که تعینات (مانند سفیدی، وزن و زمان) در خارج واقعی هستند و تنها ذهن آنها را تفکیک میکند.
درنگ: تعینات زمان، حرکت و مسافت در خارج واقعی هستند و تنها ذهن آنها را تفکیک میکند. |
این نقد، به ضرورت بازسازی فلسفه بر پایه واقعیتهای خارجی اشاره دارد. استاد فرزانه، با نفی مفاهیم ذهنی پیچیده، به سادهسازی تحلیلهای فلسفی و تأکید بر مشاهدات خارجی دعوت میکنند.
ضرورت آموزش علمی و کاربردی
استاد فرزانه قدسسره، با نقد رویکردهای سنتی در علم دینی، بر ضرورت آموزش علمی و کاربردی تأکید دارند. علم دینی باید با نیازهای جهانی و علوم مدرن همخوانی داشته باشد تا بتواند به پرسشهای زمانه پاسخ دهد. این دیدگاه، به تربیت عالمانی آگاه و دردمند اشاره دارد که نهتنها با فلسفه و دین آشنا باشند، بلکه از واقعیتهای جهان معاصر نیز آگاهی داشته باشند.
درنگ: علم دینی باید علمی، کاربردی و همخوان با نیازهای جهانی باشد تا عالمانی دردمند و آگاه تربیت کند. |
این تأکید، به بازسازی نظام آموزشی و تربیت عالمانی با دیدگاهی وسیع اشاره دارد. استاد فرزانه، با تمثیلی از طلبهای که از روستا به شهر میآید، بر ضرورت گشودن چشم و گوش او به واقعیتهای جهانی تأکید میورزند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با نقد پیچیدگیهای ذهنی فلسفه سنتی و تأکید بر آموزش علمی و کاربردی، به بازسازی فلسفه و علم دینی دعوت میکند. این بخش، با تکیه بر واقعیتهای خارجی و نیازهای جهانی، راه را برای تربیت عالمانی آگاه و دردمند هموار میسازد.
نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، با بازخوانی مفاهیم زمان، حرکت و «آن» در چارچوب فلسفه وجودی، به نقد و بازسازی دیدگاههای سنتی پرداخته است. با نفی اتصال متافیزیکی و تأکید بر تتالی آنات، این رویکرد به فهمی نوین از پویایی هستی میرسد. بهرهگیری از آیات قرآن کریم، مانند وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ و إِنَّا لَمُوسِعُونَ، به غنای این تحلیل افزوده و آن را با چارچوبی الهی پیوند داده است. نقد پیچیدگیهای ذهنی فلسفه سنتی و تأکید بر آموزش علمی و کاربردی، این اثر را به منبعی ارزشمند برای گفتوگوی فلسفه اسلامی با علوم مدرن تبدیل کرده است. این دیدگاه، نهتنها به بازسازی مفاهیم فلسفی کمک میکند، بلکه راه را برای تعامل سازنده با نیازهای جهانی هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی |