در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 961

متن درس





نفی تضاد و تناهی در فلسفه حرکت و هستی

نفی تضاد و تناهی در فلسفه حرکت و هستی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۶۱)

مقدمه: بازاندیشی در فلسفه حرکت و هستی

فلسفه، به‌سان دریایی ژرف، همواره در پی فهم حقیقت وجود و پویایی آن بوده است. درس‌گفتار شماره ۹۶۱ استاد فرزانه قدس‌سره، با رویکردی وجودگرایانه و انتقادی، به بازخوانی مفاهیم بنیادین حرکت، زمان، و هستی می‌پردازد و با نفی تضاد و تناهی، پارادایمی نوین را در فلسفه اسلامی پیشنهاد می‌دهد. این نوشتار، با تکیه بر دیدگاه‌های استاد فرزانه قدس‌سره، تضاد را به‌مثابه مفهومی اعتباری و غیرواقعی نفی کرده و حرکت را صفت ذاتی و لایتناهی هستی معرفی می‌کند. با نقد دیدگاه‌های سنتی، به‌ویژه تحلیل‌های ملاصدرا، این درس‌گفتار بر تفاوت و تخالف به‌جای تضاد تأکید دارد و فلسفه را از قید مفاهیم ذهنی و اعتباری رها می‌سازد.

بخش اول: نفی تضاد در عالم هستی

تضاد و ناسازگاری با وحدت وجودی

در فلسفه وجودگرایانه، تضاد، به‌معنای تقابل دو موجود با غایت‌الخلاف، جایگاهی در عالم خارج ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌فرمایند که در ظرف حرکت، مفاهیمی چون سرعت و بطء (کندی) نه در تقابل متضاد، بلکه در مراتب وجودی و تفاوت‌های ذاتی قرار دارند. تضاد، به‌سان سایه‌ای موهوم، در نظام وحدت وجودی عالم جایی ندارد، زیرا هستی، چون جریانی یکپارچه، از هرگونه تقابل بنیادین مبراست. این دیدگاه، با نفی تضاد به‌مثابه امری وجودی، بر تفاوت و تخالف تأکید می‌کند که مراتب شدت و ضعف وجود را نشان می‌دهند. به‌سان نهرهایی که با سرعت‌های گوناگون در بستر هستی جاری‌اند، موجودات با مراتب متفاوت حیات و حرکت ظهور می‌یابند، اما هیچ‌گاه در تقابل متضاد قرار نمی‌گیرند.

درنگ: تضاد، به‌معنای غایت‌الخلاف، در عالم هستی وجود ندارد و تنها تفاوت و تخالف، مراتب وجودی را در ظرف حرکت و حیات تبیین می‌کنند.

نقد تحلیل‌های سنتی درباره تضاد

فلاسفه سنتی، به‌ویژه ملاصدرا، گاه با پذیرش تضاد میان سرعت و بطء، به تحلیل‌هایی متمایل شده‌اند که با حقیقت وجودی سازگار نیست. استاد فرزانه قدس‌سره این رویکرد را غیرعلمی می‌دانند و تأکید می‌کنند که تضاد، به‌سان شبکه‌ای اعتباری، ذهن را از فهم پویایی ذاتی هستی بازمی‌دارد. ملاصدرا، با ادعای تضاد میان سرعت و بطء، ناچار به پذیرش غایت‌الخلاف می‌شود، اما این توجیه، به دلیل عدم انطباق با واقعیت وجودی، ناکام می‌ماند. این درس‌گفتار، با نقد این دیدگاه، بر آن است که سرعت و بطء، نه متضاد، بلکه مراتب نسبی وجود و حیات‌اند که از عوامل ذاتی و تسببی نشأت می‌گیرند.

تخالف و تفاوت به‌جای تضاد

در نظام فلسفی استاد فرزانه قدس‌سره، تخالف و تفاوت، جایگزین مفهوم تضاد می‌شوند. تخالف، به‌سان رشته‌های رنگارنگ در تاروپود هستی، مراتب وجودی را نشان می‌دهد، در حالی که تضاد، به‌مثابه دیواری خیالی، موجودات را در تقابل مطلق قرار می‌دهد. این دیدگاه، با تأکید بر مراتب شدت و ضعف وجود، هرگونه تقابل بنیادین را نفی می‌کند و عالم را چون آیینه‌ای از وحدت الهی می‌بیند که در آن، تفاوت‌ها و مراتب، جلوه‌های گوناگون حقیقت واحدند.

درنگ: در عالم هستی، تخالف و تفاوت، جایگزین تضاد شده و مراتب وجودی را در چارچوبی وحدت‌مند تبیین می‌کنند.

بخش دوم: حرکت به‌مثابه صفت ذاتی هستی

حیات و حرکت ذاتی اشیاء

استاد فرزانه قدس‌سره، حرکت را صفت ذاتی و جدایی‌ناپذیر اشیاء می‌دانند که با حیات وجودی آنها آمیخته است. برخلاف دیدگاه سنتی که حرکت را امری عرضی بر ماده می‌بیند، این درس‌گفتار، حرکت را چون نبض حیات در ذات موجودات معرفی می‌کند. هر موجودی که ظهور می‌یابد، به‌سان نهالی که از خاک سر برمی‌آورد، با حیات و حرکت ذاتی خویش متولد می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «حرکت ذاتی موجود است، چون حیات ذاتی‌اش است… هر موجودی که ظهور پیدا می‌کند، مساوی حیاتش حرکت است.» این دیدگاه، با نفی مفهوم موجود مرده، خلقت الهی را سراسر پویا و زنده می‌داند.

درنگ: حرکت، به‌مثابه صفت ذاتی اشیاء، با حیات وجودی آنها همزاد است و هیچ موجودی از این پویایی ذاتی بی‌بهره نیست.

عوامل و علل حرکت

حرکت، از عوامل ذاتی مانند حیات و علل تسببی مانند شرایط خارجی نشأت می‌گیرد. این عوامل، به‌سان چشمه‌هایی که به یک رود می‌ریزند، شدت و ضعف حرکت را تعیین می‌کنند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که هر موجود، به میزان وجود و حیاتش، حرکت می‌یابد و سرعت و بطء، جلوه‌های مراتب وجودی‌اند. این دیدگاه، حرکت را چون جریانی پیوسته در بستر هستی می‌بیند که از مبادی ذاتی و تسببی تغذیه می‌شود و هیچ‌گاه به سکون نمی‌انجامد.

نفی موجود مرده

در فلسفه وجودگرایانه این درس‌گفتار، مفهوم موجود مرده به‌کلی نفی می‌شود. خلقت الهی، به‌سان باغی پرشکوه، سراسر حیات و پویایی است و هیچ موجودی از این حیات ذاتی بی‌بهره نیست. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «موجود مرده نداریم… خداوند در خلقت حیات دارد، حیات خودش حرکت ذاتی دارد.» این دیدگاه، سکون را امری عدمی و اعتباری می‌داند و هستی را چون دریایی خروشان از حیات و حرکت توصیف می‌کند.

درنگ: خلقت الهی، از ابتدا با حیات و حرکت همراه است و مفهوم موجود مرده، جایگاهی در عالم هستی ندارد.

بخش سوم: نفی تناهی در حرکت و هستی

لایتناهی بودن سرعت و بطء

این درس‌گفتار، با نفی تناهی در حرکت، سرعت و بطء را لایتناهی می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که هیچ حرکتی وجود ندارد که از آن سریع‌تر یا کندتر نباشد. سرعت و بطء، به‌سان موج‌هایی در اقیانوس هستی، مراتب بی‌نهایت دارند و هیچ حدی برای آنها قابل تصور نیست. این دیدگاه، با نقد تحلیل ملاصدرا که قوه محرکه را متناهی می‌داند، بر لایتناهی بودن حرکت تأکید دارد و هرگونه محدودیت را در عالم هستی نفی می‌کند.

درنگ: سرعت و بطء، به دلیل عوامل ذاتی و تسببی لایتناهی، هیچ حد نهایی ندارند و حرکت، در مراتب بی‌نهایت جاری است.

نقد تناهی در تحلیل‌های سنتی

فلاسفه سنتی، تحت تأثیر مفاهیمی چون فلك‌الافلاك، ماده را در جهت درشتی متناهی و در جهت ریزی لایتناهی می‌دانستند. این درس‌گفتار، این دیدگاه را غیرعلمی می‌داند و تأکید می‌کند که ماده، در هر دو جهت، لایتناهی است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «ماده، نه در جهت درشتی و نه در جهت ریزی محدود نیست… هرچه ریزتر شود، باز هم می‌شود و هرچه درشت‌تر شود، باز هم می‌شود.» این دیدگاه، ماده را چون جریانی بی‌انتها در بستر هستی می‌بیند که هیچ حد و مرزی نمی‌پذیرد.

نفی جزء لایتجزی

برخلاف متکلمان که جزء لایتجزی را پذیرفته بودند، فلاسفه اسلامی، به‌ویژه در حکمت متعالیه، ماده را قابل تجزیه بی‌نهایت می‌دانند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأیید این دیدگاه، تأکید می‌کنند که هیچ حدی برای تجزیه ماده وجود ندارد. این اصل، به‌سان کلیدی است که درهای فهم لایتناهی بودن ماده را می‌گشاید و هرگونه محدودیت را در ساختار هستی نفی می‌کند.

درنگ: ماده، در جهت تجزیه و ترکیب، لایتناهی است و هیچ جزء لایتجزی در عالم هستی وجود ندارد.

بخش چهارم: زمان و نقش آن در حرکت

زمان به‌مثابه معلول حرکت

در این درس‌گفتار، زمان نه علت حرکت، بلکه معلول آن معرفی می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «زمان، علت حرکت نیست، بلکه معلول حرکت است و تشخص و مقدار حرکت را بیان می‌کند.» زمان، به‌سان آینه‌ای است که پویایی حرکت را بازتاب می‌دهد و مراتب سرعت و بطء را متمایز می‌سازد. این دیدگاه، با بازتعریف نقش زمان در فلسفه، آن را از جایگاه علّی به جایگاه معلولی تنزل می‌دهد و حرکت را مبنای اصلی پویایی عالم می‌داند.

درنگ: زمان، به‌مثابه معلول حرکت، تشخص و مقدار آن را بیان می‌کند و نقشی در ایجاد حرکت ندارد.

زمان و تشخص سرعت و بطء

زمان، به‌سان علامتی برای تشخص، مراتب سرعت و بطء را مشخص می‌کند، اما خود علت آنها نیست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که زمان، چون خط‌کشی دقیق، تنها ابزار اندازه‌گیری حرکت است و نمی‌تواند منشأ پویایی موجودات باشد. این دیدگاه، با نفی هرگونه نقش علّی برای زمان، حرکت را به‌عنوان جوهره ذاتی هستی برجسته می‌سازد.

بخش پنجم: نقد روش‌شناسی فلسفی

اهمیت صورت مسئله در فلسفه

استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر اهمیت روش‌شناسی در فلسفه، معتقدند که فیلسوف باید صورت مسئله را درست کند، نه اینکه به دنبال پاسخ‌های اعتباری باشد. ایشان می‌فرمایند: «صورت مسئله را درست کنید، جواب خودش در آن است.» این دیدگاه، فلسفه را چون معماری می‌بیند که با طراحی دقیق مسئله، بنای فکری را استوار می‌سازد. پذیرش مفاهیمی چون تضاد و تناهی، به‌سان بنایی سست، فلسفه را از مسیر علمی خود دور می‌کند.

درنگ: فیلسوف باید صورت مسئله را با دقت طراحی کند تا پاسخ‌های علمی و عقلانی از دل آن استخراج شود.

نفی کلمه «نمی‌توانیم»

در فلسفه وجودگرایانه، کلمه «نمی‌توانیم» جایی ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «نمی‌توانیم دروغ است، جزو کلمات نیست… همه چیز در عالم ممکن است.» این دیدگاه، عالم را چون افقی بی‌کران می‌بیند که هیچ حدی برای امکانات و پویایی آن قابل تصور نیست. هر مانعی، به‌سان کوهی است که با ابزار مناسب می‌توان آن را هموار کرد.

نقد دلایل تسلسل

دلایل تسلسل در فلسفه سنتی، به‌سان قیاس‌هایی اعتباری، از حقیقت وجودی دورند. استاد فرزانه قدس‌سره این دلایل را غیرعلمی می‌دانند و تأکید می‌کنند که عالم، نه ابتدا دارد و نه انتها. این دیدگاه، با نفی تسلسل و تناهی، هستی را چون جریانی بی‌وقفه از ظهور الهی توصیف می‌کند که در آن هیچ بن‌بستی وجود ندارد.

درنگ: دلایل تسلسل، به دلیل اتکا به قیاس‌های اعتباری، غیرعلمی‌اند و عالم، در همه مراتب، لایتناهی است.

بخش ششم: لایتناهی بودن عالم و ماده

لایتناهی بودن ماده و مجردات

این درس‌گفتار، ماده، مجردات، و همه عوالم را لایتناهی می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «ماده، دارای آثار، خصوصیات، اجزا، و حدود لایتناهی است.» ماده، به‌سان اقیانوسی بی‌کران، در هر جهت قابل تجزیه و ترکیب است و هیچ حدی برای آن متصور نیست. این دیدگاه، با نفی محدودیت‌های سنتی، عالم را چون جلوه‌ای از وجود الهی می‌بیند که در پویایی بی‌نهایت جاری است.

درنگ: ماده و مجردات، در همه مراتب، لایتناهی‌اند و هیچ حدی برای آثار و خصوصیات آنها قابل تصور نیست.

نقد تأثیر افلاک بر فلسفه

فلاسفه سنتی، تحت تأثیر مفهوم فلك‌الافلاك، ماده را در جهت درشتی متناهی می‌دانستند. این درس‌گفتار، این دیدگاه را غیرواقعی می‌داند و تأکید می‌کند که ماده، در هر دو جهت، لایتناهی است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «فلك‌الافلاك، مفهومی اعتباری است… ماده، نه در جهت درشتی و نه در جهت ریزی محدود نیست.» این نقد، فلسفه را از قید باورهای کیهان‌شناختی کهنه رها می‌سازد.

نقد متکلمان و ذی‌مقراطیس

متکلمان، با پذیرش جزء لایتناهی، و ذی‌مقراطیس، با تأکید بر صغار صلبه، در تحلیل ماده به خطا رفتند. با این حال، دیدگاه ذی‌مقراطیس، به دلیل نزدیکی به لایتناهی بودن ماده، به حقیقت نزدیک‌تر بود. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه‌ها را نقد کرده و تأکید می‌کنند که ماده، در همه مراتب، قابل تجزیه بی‌نهایت است.

بخش هفتم: پیوند فلسفه نظری و عملی

فلسفه و حکمت عملی

فلسفه، به‌سان چراغی هدایتگر، باید در حکمت عملی تجلی یابد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که حکمت نظری فیلسوف باید در اداره جامعه نقش داشته باشد. ایشان می‌فرمایند: «فیلسوف حکمت نظری‌اش باید در حکمت عملی‌اش پیدا شود.» این دیدگاه، فلسفه را از قید مفاهیم ذهنی رها کرده و آن را به سوی حل مسائل واقعی جامعه هدایت می‌کند.

درنگ: فلسفه نظری باید در حکمت عملی تجلی یابد و راهگشای اداره فلسفی جامعه باشد.

نفی دشمن در فقه

با نفی تضاد در فلسفه، در فقه نیز مفهوم دشمن نفی می‌شود و تنها مخالف وجود دارد. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «وقتی تضاد نداریم، در فقه هم دشمن نداریم، مخالف داریم.» این دیدگاه، به‌سان نسیمی تازه، فقه را به سوی تسامح و تعامل هدایت می‌کند و از تقابل‌های غیرضروری پرهیز می‌دهد.

آزادی انسان و ماده

لایتناهی بودن ماده، به آزادی انسان منجر می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که اگر ماده غیرمتناهی است، انسان نیز نمی‌تواند محدود شود. این دیدگاه، انسان را چون پرنده‌ای می‌بیند که در آسمان بی‌کران هستی به پرواز درمی‌آید و هیچ قیدی نمی‌پذیرد.

درنگ: لایتناهی بودن ماده، آزادی انسان را ایجاب می‌کند و هیچ محدودیتی برای او قابل تصور نیست.

بخش هشتم: تفسیر قرآنی و ادبی

تفسیر آیه لیلة القدر

آیه شریفه لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (شب قدر از هزار ماه بهتر است)، به لایتناهی بودن خیر اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «خیر، حد ندارد… شب قدر، از هزار ماه بهتر است، اما چقدر بهتر؟ بی‌نهایت.» این تفسیر، به بلاغت قرآنی و اشاره آن به مراتب بی‌نهایت وجودی تأکید دارد. خیر، چون جریانی بی‌انتها، فراتر از هر حد و مرزی است.

درنگ: آیه لیلة القدر، به لایتناهی بودن خیر اشاره دارد و مراتب وجودی را در پویایی بی‌نهایت نشان می‌دهد.

نفی حد در افعل التفضیل

در ادبیات و فلسفه، افعل التفضیل، چون اشد و ابطء، هیچ حدی نمی‌پذیرد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این واژه‌ها، به‌سان افقی بی‌کران، مراتب وجودی را بدون محدودیت نشان می‌دهند. این دیدگاه، پیوند عمیقی میان ادبیات و فلسفه برقرار می‌کند و مفاهیم زبانی را بازتابی از حقیقت لایتناهی می‌داند.

بخش نهم: نقد تاریخی و بازسازی فلسفه

نقد علم دینی و عقب‌ماندگی علمی

علم دینی، گاه با پذیرش مفاهیمی چون تضاد و تناهی، از پیشرفت علمی بازمانده است. استاد فرزانه قدس‌سره این محدودیت‌ها را نقد کرده و تأکید می‌کنند که فلسفه باید با علم مدرن همگام شود. ایشان می‌فرمایند: «پذیرش تضاد و تناهی، به فلاکت فرهنگی منجر شده است.» این دیدگاه، علم دینی را به سوی آزاداندیشی و هماهنگی با واقعیات علمی دعوت می‌کند.

درنگ: پذیرش مفاهیم اعتباری چون تضاد و تناهی، علم دینی را از پیشرفت بازداشته و ضرورت بازسازی آن را برجسته می‌کند.

ضرورت آزاداندیشی در حوزه‌های علمی

برای حل مشکلات فلسفی و اجتماعی، حوزه‌های علمی باید به سوی آزاداندیشی حرکت کنند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که آزادی، کلید پیشرفت است و فلسفه باید از قید محدودیت‌های سنتی رها شود. این دیدگاه، فرهنگ اسلامی را چون درختی می‌بیند که با نسیم آزاداندیشی به شکوفایی می‌رسد.

نتیجه‌گیری: به سوی فلسفه‌ای لایتناهی و پویا

درس‌گفتار شماره ۹۶۱ استاد فرزانه قدس‌سره، با نفی تضاد و تناهی، به بازسازی نظام فلسفی دعوت می‌کند که در آن حرکت، صفت ذاتی و لایتناهی هستی است. با تأکید بر تخالف و تفاوت به‌جای تضاد، این دیدگاه عالم را چون جریانی یکپارچه از حیات و پویایی می‌بیند که هیچ حدی نمی‌پذیرد. نقد تحلیل‌های ملاصدرا و فلاسفه سنتی، ضرورت روش‌شناسی علمی و عقلانی را برجسته می‌سازد. تفسیر آیه شریفه لیلة القدر، لایتناهی بودن خیر و مراتب وجودی را نشان می‌دهد و فلسفه را به سوی پیوند با حکمت عملی هدایت می‌کند. این درس‌گفتار، با دعوت به آزاداندیشی و هماهنگی با علم مدرن، فلسفه را چون چراغی فروزان می‌بیند که راه را برای پیشرفت علمی و فرهنگی روشن می‌کند.

با نظارت صادق خادمی