در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 964

متن درس





بررسی فلسفی نسبت زمان و حرکت در حکمت متعالیه

بررسی فلسفی نسبت زمان و حرکت در حکمت متعالیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۶۴)

مقدمه: تأملی در نسبت زمان و حرکت

رابطه میان زمان و حرکت از دیرباز یکی از مسائل بنیادین فلسفه، به‌ویژه در سنت فلسفه اسلامی، بوده است. این موضوع، که در حکمت متعالیه با عمق و دقت بیشتری مورد کاوش قرار گرفته، در بردارنده پرسش‌هایی پیچیده درباره ماهیت وجودی و علّی این دو مقوله است. شبهه‌ای که خواجه نصیرالدین طوسی در این باب مطرح کرده، به‌مثابه کلیدی برای باز کردن گره‌های معرفتی این موضوع عمل می‌کند. این شبهه، که به تناقض ظاهری میان علّیت و معلولیت زمان و حرکت اشاره دارد، در حکمت متعالیه از سوی ملاصدرا مورد پاسخ‌گویی قرار گرفته است. نوشتار حاضر، با بهره‌گیری از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی دقیق این شبهه، پاسخ ملاصدرا و نقدهای وارد بر آن می‌پردازد. هدف، ارائه تحلیلی جامع و عمیق از نسبت زمان و حرکت است که با تمایز میان وجود خارجی و تحلیل ذهنی، راه را برای فهمی روشن‌تر از این مقولات هموار می‌سازد.

بخش نخست: شبهه خواجه نصیرالدین طوسی در باب نسبت زمان و حرکت

تبیین شبهه

خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف برجسته اسلامی، شبهه‌ای عمیق درباره نسبت میان زمان و حرکت مطرح کرده است. او می‌پرسد: چگونه ممکن است زمان معلول حرکت باشد، در حالی که حرکت خود برای تحقق به زمان وابسته است؟ این پرسش، که به تناقض ظاهری میان علّیت و معلولیت این دو مقوله اشاره دارد، ریشه در تعریف ارسطویی زمان به‌عنوان «عدد حرکت به اعتبار قبل و بعد» دارد. خواجه استدلال می‌کند که اگر حرکت برای تعیین سرعت و بطء به زمان نیاز دارد، چگونه می‌توان زمان را صرفاً معلول حرکت دانست؟ این شبهه، به‌مثابه کلیدی است که قفل‌های معرفتی رابطه میان این دو مقوله را می‌گشاید و ما را به تأمل در ماهیت علّی و وجودی آن‌ها وامی‌دارد.

درنگ: شبهه خواجه نصیرالدین طوسی به تناقض ظاهری میان علّیت و معلولیت زمان و حرکت اشاره دارد، که ریشه در وابستگی متقابل این دو مقوله در تعریف ارسطویی زمان دارد.

تحلیل شبهه در چارچوب فلسفه اسلامی

شبهه خواجه به یکی از پیچیدگی‌های فلسفه حرکت در سنت ارسطویی و اسلامی اشاره دارد. در فلسفه ارسطو، زمان به‌عنوان معیاری برای حرکت تعریف می‌شود، اما حرکت خود در تحققش به زمان وابسته است. این وابستگی متقابل، پرسشی بنیادین را پیش می‌کشد: آیا زمان علت حرکت است یا حرکت علت زمان؟ این پرسش، به‌مثابه آینه‌ای است که انعکاس پیچیدگی‌های وجودی این دو مقوله را به نمایش می‌گذارد. در فلسفه اسلامی، که حرکت و زمان به‌عنوان مقولات عرضی مورد بررسی قرار می‌گیرند، این شبهه نیازمند تبیینی دقیق از رابطه علّی میان آن‌هاست.

نقد مقایسه زمان و حرکت با ماده و صورت

خواجه نصیرالدین طوسی تأکید می‌کند که نباید رابطه زمان و حرکت را با رابطه ماده و صورت مقایسه کرد. در ماده و صورت، کلیت و تشخص قابل تفکیک است؛ ماده به‌عنوان بستر بالقوه و صورت به‌عنوان فعلیت‌دهنده، در ذهن کلیت دارند و در خارج متشخص‌اند. اما در حرکت و زمان، که مقولاتی عرضی‌اند، تنها تشخص وجود دارد و کلیت مفهومی ندارد. حرکت در خارج همواره با سرعت یا بطء متشخص است و زمان به‌عنوان معیار این تشخص عمل می‌کند. این تمایز، به‌سان خطی است که مرز میان مقولات جوهر و عرض را ترسیم می‌کند.

درنگ: حرکت و زمان، برخلاف ماده و صورت، فاقد کلیت در ذهن‌اند و تنها در خارج به‌صورت متشخص موجودند. این تمایز، تفاوت ماهوی مقولات جوهر و عرض را نشان می‌دهد.

نقد مفهوم کلیت در ماده و صورت

دیدگاه ارائه‌شده در درس‌گفتار، مفهوم کلیت در ماده و صورت را رد می‌کند. بر اساس حکمت متعالیه، که وجود را اصل و ماهیت را اعتباری می‌داند، صورت در خارج تنها به‌صورت متشخص موجود است و کلیت صرفاً در ذهن تحقق می‌یابد. این دیدگاه، مغالطه خلط میان ذهن و خارج را نفی می‌کند و تأکید دارد که حرکت و زمان نیز در خارج تنها به‌صورت متشخص موجودند. این نکته، به‌سان مشعلی است که تاریکی‌های خلط میان تحلیل ذهنی و واقعیت خارجی را روشن می‌سازد.

جمع‌بندی بخش نخست

شبهه خواجه نصیرالدین طوسی، با طرح تناقض ظاهری میان علّیت و معلولیت زمان و حرکت، دریچه‌ای به‌سوی تأمل عمیق در ماهیت این دو مقوله گشوده است. نقد مقایسه حرکت و زمان با ماده و صورت، و تأکید بر فقدان کلیت در این مقولات، نشان‌دهنده تفاوت ماهوی میان جوهر و عرض است. این بخش، با تبیین دقیق شبهه و تحلیل آن در چارچوب فلسفه اسلامی، زمینه را برای بررسی پاسخ‌های ارائه‌شده به این شبهه فراهم می‌سازد.

بخش دوم: پاسخ‌های ارائه‌شده به شبهه خواجه

پاسخ اولیه: زمان، معلول حرکت

پاسخ اولیه به شبهه خواجه این است که زمان همواره معلول حرکت و وابسته به سرعت و بطء است و هیچ‌گاه علت حرکت نیست. زمان، به‌عنوان علامت تشخص حرکت، با آن ملازمت خارجی دارد، اما این ملازمت از نوع علّی نیست، بلکه ملازمه معلولی است. این پاسخ، به‌سان نسیمی است که غبار تناقض ظاهری را از چهره شبهه می‌زداید و با تأکید بر تمایز میان علّیت و ملازمه، راه را برای فهمی روشن‌تر هموار می‌کند.

درنگ: زمان، به‌عنوان مقیاس حرکت، معلول حرکت و سرعت و بطء است و نمی‌تواند به‌صورت مستقل علت حرکت باشد.

پاسخ ملاصدرا: وحدت وجودی حرکت و زمان

ملاصدرا، در «اسفار اربعه» (جلد دوم، ذیل فصل ششم)، اذعان می‌دارد که پاسخ قانع‌کننده‌ای برای شبهه خواجه نیافته و نظریه‌ای نو ارائه می‌دهد. او معتقد است که عروض زمان بر حرکت در ظرف تحلیل ذهنی است، نه در خارج. حرکت و زمان در خارج وجود واحدی دارند که در ذهن به حرکت و زمان تقسیم می‌شوند. این دیدگاه، مبتنی بر اصل وحدت وجود در حکمت متعالیه است، که وجود را واحد و مراتب آن را اعتباری می‌داند. ملاصدرا عروض زمان بر حرکت را مشابه عروض ماهیت بر وجود یا فصل بر جنس می‌داند، نه عروض وجودی مانند سفیدی بر دیوار.

درنگ: ملاصدرا با تأکید بر وحدت وجودی حرکت و زمان در خارج، شبهه خواجه را به تحلیل ذهنی ارجاع می‌دهد و عروض زمان بر حرکت را تحلیلی می‌داند.

تمایز میان حرکت خاص و حرکت کلی

ملاصدرا میان حرکت خاص (جزئی) و حرکت کلی (ذهنی) تمایز قائل می‌شود. او معتقد است که حرکت خاص در خارج به زمان معین وابسته است، اما زمان معین عارض ماهیت حرکت در ذهن می‌شود، نه حرکت جزئی در خارج. بنابراین، زمان در خارج علت حرکت است و حرکت در ذهن علت زمان. این تمایز، به‌سان پلی است که میان ظرف ذهن و خارج ارتباط برقرار می‌کند، اما با چالش‌هایی مواجه است که در ادامه بررسی می‌شود.

نقد پاسخ ملاصدرا

نقد اصلی بر پاسخ ملاصدرا این است که حرکت و زمان در خارج یک چیز نیستند. حرکت در خارج با سرعت‌ها و بطء‌های مختلف متشخص می‌شود و نمی‌توان آن را با زمان یکی دانست. وجود حرکت، سرعت، و زمان در خارج متمایز است، هرچند به وجود واحدی موجود شوند. این نقد، به‌سان خاری است که در پای پاسخ ملاصدرا فرو می‌رود و نشان می‌دهد که وحدت وجودی حرکت و زمان در خارج با واقعیت خارجی سازگار نیست.

درنگ: حرکت و زمان در خارج متمایزند و نمی‌توان آن‌ها را به‌عنوان یک وجود واحد در نظر گرفت، زیرا حرکت با سرعت و بطء متشخص می‌شود.

مثال‌های تشبیهی برای وحدت وجودی

برای توضیح وحدت وجودی حرکت، سرعت، و زمان، مثال‌هایی مانند شاعر و طبیب یا کتاب و ویژگی‌هایش (سفیدی، وزن، شکل) مطرح می‌شود. این ویژگی‌ها در خارج به وجود واحدی موجودند، اما قابل تجزیه نیستند. این تمثیلات، به‌سان آیینه‌هایی‌اند که حقیقت وحدت وجودی را در برابر چشمان معرفت‌جویان قرار می‌دهند، اما تأکید می‌شود که این وحدت به معنای نفی وجود خارجی آن‌ها نیست.

نقد عروض تحلیلی ملاصدرا

ملاصدرا عروض زمان بر حرکت را تحلیلی و ذهنی می‌داند، اما این دیدگاه مورد نقد قرار می‌گیرد، زیرا حرکت، سرعت، و زمان در خارج وجود دارند و تحلیلی بودن آن‌ها نادرست است. این ویژگی‌ها به وجود وحدتی موجودند، اما قابل تجزیه نیستند. این نقد، به‌سان موجی است که پایه‌های پاسخ ملاصدرا را متزلزل می‌سازد و بر واقعیت خارجی حرکت و زمان تأکید دارد.

نقد علّیت زمان برای حرکت

ملاصدرا معتقد است که زمان در خارج علت حرکت است، اما این دیدگاه رد می‌شود، زیرا زمان صرفاً علامت تشخص حرکت است و نه علت آن. زمان به واسطه سرعت و بطء، مقدار حرکت را مشخص می‌کند، اما علّیت ندارد. این نقد، به‌سان تیغی است که پرده‌های ابهام را می‌درد و نقش معیاری زمان را برجسته می‌سازد.

درنگ: زمان معیار تشخص حرکت است، نه علت آن. حرکت، سرعت، و بطء زمان را ایجاد می‌کنند، اما زمان حرکت‌ساز نیست.

جمع‌بندی بخش دوم

پاسخ اولیه به شبهه خواجه، با تأکید بر معلولیت زمان نسبت به حرکت، راهگشای فهمی روشن از رابطه این دو مقوله است. پاسخ ملاصدرا، هرچند مبتنی بر وحدت وجودی و تحلیل ذهنی است، با نقدهایی مواجه می‌شود که بر تمایز وجودی حرکت و زمان در خارج تأکید دارند. مثال‌های تشبیهی و نقدهای ارائه‌شده، زمینه را برای ارائه دیدگاهی صحیح‌تر فراهم می‌سازد که در بخش بعدی بررسی می‌شود.

بخش سوم: دیدگاه صحیح درباره نسبت زمان و حرکت

تبیین دیدگاه صحیح

دیدگاه صحیح، که از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره برآمده، زمان را معلول حرکت و وابسته به سرعت و بطء می‌داند. حرکت علت تحقق سرعت، بطء، و زمان است، و این سه به وجود وحدتی در خارج موجودند. زمان معیار شناخت مقدار حرکت است، نه علت آن. این دیدگاه، به‌سان ستاره‌ای است که در آسمان معرفت فلسفی می‌درخشد و راه را برای رفع شبهه خواجه هموار می‌سازد.

درنگ: زمان معلول حرکت است و به واسطه سرعت و بطء تحقق می‌یابد. حرکت علت تحقق زمان است، اما زمان صرفاً معیار شناخت حرکت است.

رفع شبهه با تمایز علّیت و معیاریت

شبهه خواجه با تمایز میان علّیت و معیاریت زمان رفع می‌شود. زمان معیار شناخت حرکت است و نه علت آن. پاسخ ملاصدرا، با ارجاع به تحلیل ذهنی، ناکافی است، زیرا حرکت و زمان در خارج به وجود وحدتی موجودند. این تمایز، به‌سان کلیدی است که قفل تناقض ظاهری را می‌گشاید و حقیقت رابطه میان زمان و حرکت را آشکار می‌سازد.

نقد شبهه خواجه: خلط علامت و وجود

شبهه خواجه به خلط میان علامت حاکی (زمان) و وجود محکی (حرکت) بازمی‌گردد. زمان معیار تشخص سرعت و بطء است، نه علت آن‌ها. حرکت و سرعت زمان‌سازند، اما زمان حرکت‌ساز نیست. این نقد، به‌سان نسیمی است که غبار ابهام را از چهره شبهه می‌زداید و ریشه خطای مفهومی را آشکار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

دیدگاه صحیح، با تأکید بر معلولیت زمان نسبت به حرکت و نقش معیاری آن، شبهه خواجه و پاسخ ملاصدرا را اصلاح می‌کند. این دیدگاه، که با اصول حکمت متعالیه همخوانی دارد، تناقض ظاهری را با تمایز میان علّیت و معیاریت رفع می‌کند و فهمی روشن از رابطه زمان و حرکت ارائه می‌دهد.

نتیجه‌گیری کلی

بررسی نسبت زمان و حرکت در حکمت متعالیه، به‌سان سفری است در ژرفای معرفت فلسفی که ما را به تأمل در ماهیت وجودی این دو مقوله وامی‌دارد. شبهه خواجه نصیرالدین طوسی، با طرح تناقض ظاهری میان علّیت و معلولیت زمان و حرکت، دریچه‌ای به‌سوی کاوش عمیق در این موضوع گشوده است. پاسخ ملاصدرا، هرچند مبتنی بر وحدت وجودی و تحلیل ذهنی است، با نقدهایی مواجه می‌شود که بر تمایز وجودی حرکت و زمان در خارج تأکید دارند. دیدگاه صحیح، که از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره برآمده، زمان را معلول حرکت و معیار شناخت آن می‌داند و با تمایز میان علّیت و معیاریت، شبهه خواجه را رفع می‌کند. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات و تحلیل‌های درس‌گفتار، تلاش کرد تا با زبانی که در عین علمی بودن، از تمثیلات و استعارات فاخر بهره می‌گیرد، این مفاهیم پیچیده را برای مخاطبان متخصص تبیین کند.

با نظارت صادق خادمی