متن درس
تحلیل و تبیین فلسفی اقسام حرکت در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۹۶۷)
دیباچه
حرکت، چونان جریانی ژرف در بستر وجود، از بنیادیترین مسائل فلسفه اسلامی و بهویژه حکمت متعالیه است که در اندیشههای فلاسفهای چون ابنسینا، شیخ اشراق و ملاصدرا جایگاهی ویژه یافته است. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به تحلیل و تبیین اقسام حرکت، با تمرکز بر حرکت نفس و افلاک در چارچوب حکمت متعالیه میپردازد. این بررسی، نهتنها به نقد روششناختی تحلیلهای سنتی، بلکه به بازتعریف این مفاهیم با رویکردی علمی و تجربی اهتمام دارد. حرکت، چونان روحی که در کالبد عالم جریان دارد، در این نوشتار از منظری نوین و با زبانی فصیح و آکادمیک مورد کاوش قرار گرفته است تا پاسخی باشد به نیازهای فکری و علمی مخاطبان فرهیخته.
بخش یکم: جایگاه حرکت در حکمت متعالیه
اهمیت و پیچیدگیهای مفهوم حرکت
حرکت، به مثابه جوهرهای پویا در هستی، از دقیقترین و کاربردیترین مباحث فلسفی است که در حکمت متعالیه جایگاهی محوری دارد. این مفهوم، چونان رودی که در بستر وجود جاری است، نهتنها به تبیین تحولات عالم ماده، بلکه به فهم دینامیسمهای وجودی نفس و افلاک یاری میرساند. با این حال، تحلیلهای سنتی از حرکت، به دلیل گرایش به کلیگویی و فقدان روششناسی علمی، گاه به سطح مباحث عرفی تنزل یافتهاند. این محدودیت، مانع از بهرهگیری کامل از ظرفیتهای فلسفی حرکت در محافل آکادمیک مدرن شده است.
درنگ: حرکت، به عنوان یکی از بنیادیترین مسائل فلسفه اسلامی، نیازمند بازنگری علمی و روشمند است تا از قلمرو کلیگوییهای سنتی به سوی تحلیلهای دقیق و کاربردی رهنمون گردد. |
نقد روششناسی سنتی در تحلیل حرکت
تحلیلهای ارائهشده در آثار فلاسفهای چون ابنسینا (در شفا و نجات)، شیخ اشراق و ملاصدرا (در اسفار اربعه)، به دلیل فقدان مبنای علمی دقیق، از عمق لازم برای ارائه در محافل علمی معاصر برخوردار نیستند. این تحلیلها، گاه به سطح مباحثی عرفی و روزمره فروکاسته شدهاند که نمیتوانند پاسخگوی پرسشهای پیچیده فلسفی و علمی باشند. فلسفهای که در پی اقتدار علمی است، باید از کلیگوییهای سنتی فاصله گیرد و به سوی روشهایی تجربی و مصداقی گام بردارد.
ضرورت بازتعریف فلسفه اسلامی
فلسفه اسلامی، بهویژه در حوزه حکمت متعالیه، برای بازیابی جایگاه خود در جهان معاصر، نیازمند بازتعریف است. آثار سنتی، هرچند از ارزش تاریخی برخوردارند، اما به دلیل فقدان مبانی علمی، نمیتوانند به عنوان مرجعی معتبر در محافل آکادمیک جهانی مطرح شوند. این بازتعریف، چونان بازسازی بنایی کهن، باید با حفظ اصالتهای فلسفی، از ابزارهای علمی نوین بهره جوید.
بخش دوم: حرکت نفس در حکمت متعالیه
تحلیل دوگانه حرکت نفس: ارادی یا طبیعی؟
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به نقل ملاصدرا از برخی علما، حرکت نفس را از منظری دوگانه بررسی میکنند. بر اساس این دیدگاه، حرکت نفس از یک سو ارادی است، زیرا میتوان شدت، سرعت یا توقف آن را کنترل کرد، و از سوی دیگر طبیعی است، زیرا ضرورت زیستی آن را اجتنابناپذیر میسازد. این تحلیل دوگانه، چونان دو بال پرندهای که در آسمان وجود پرواز میکند، تلاش دارد تا پیچیدگیهای حرکت نفس را تبیین نماید.
نقد ارادی بودن حرکت نفس
با این حال، امکان کنترل شدت یا سرعت تنفس، دلیلی بر ارادی بودن اصل حرکت نفس نیست. تنفس، چونان جریانی که در رودخانه حیات جاری است، در همه حالات – خواب، بیداری، غفلت یا توجه – رخ میدهد و از اراده انسان مستقل است. این نقد، تمایز میان اصل حرکت نفس (که غیرارادی است) و تشخص آن (که میتواند تحت تأثیر اراده قرار گیرد) را برجسته میسازد.
درنگ: اصل حرکت نفس، به مثابه جریانی ذاتی در حیات، غیرارادی است و کنترلهای ارادی، تنها به اوصاف و تشخص این حرکت مربوط میشود. |
تشخص حرکت و نقش اراده
کنترلهایی نظیر تنفس عمیق یا کند، به اوصاف و تشخص حرکت نفس مربوط است، نه به جوهره آن. این تمایز، چونان تفکیک میان ریشه درختی و شاخسار آن، نشان میدهد که اراده تنها بر ظواهر حرکت اثر میگذارد، نه بر اصل وجودی آن. بنابراین، تحلیلهای سنتی که حرکت نفس را به طور مطلق ارادی میدانند، از دقت لازم برخوردار نیستند.
نقد نقل منطقیون درباره تنفس
در کتب منطقی، انسان به عنوان «متنفس حین ما» تعریف شده است، که به امکان کنترل ارادی تنفس در برخی حالات اشاره دارد. اما این تعریف، به دلیل عدم تمایز میان اصل حرکت و تشخص آن، ناکافی است. تنفس، به مثابه ضربان قلب حیات، حرکتی ذاتی است که تحت سیطره نظام وجودی عمل میکند.
نقد رابطه ضرورت و اراده
برخی تحلیلهای سنتی، ضرورت تنفس را دلیلی بر غیرارادی بودن آن دانستهاند، زیرا انسان نمیتواند برای مدت طولانی آن را متوقف کند. اما استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که اراده قوی میتواند این ضرورت را خنثی کند، چنانکه فردی با اراده قاطع میتواند تنفس را تا حد مرگ متوقف سازد. این دیدگاه، چونان نوری که تاریکیهای تحلیلهای سنتی را روشن میکند، نشاندهنده پیچیدگیهای رابطه میان اراده و ضرورت است.
مثال عطار و قدرت اراده
داستان عطار، که با اراده قوی خود تنفس را متوقف کرد و به مرگ رسید، نمونهای است از غلبه اراده بر ضرورتهای زیستی. این مثال، چونان آینهای که حقیقت اراده را بازمیتاباند، نشان میدهد که اراده میتواند بر محدودیتهای طبیعی فائق آید، اما این امر اصل غیرارادی بودن تنفس را نفی نمیکند.
نقد تحلیل ملاصدرا و ابنسینا
ملاصدرا، با استناد به ابنسینا، حرکت نفس را ترکیبی از طبیعت و اراده میداند. اما استاد فرزانه قدسسره این تحلیل را به دلیل خلط میان شعور و اراده نقد میکنند. تنفس در خواب، که کاملاً طبیعی و غیرارادی است، نشان میدهد که این حرکت تحت سیطره نظام حیات عمل میکند، نه اراده آگاهانه.
درنگ: حرکت نفس، نه طبیعی و نه ارادی، بلکه تسخیری است و تحت سیطره نظام حیات و دستگاههای بدنی عمل میکند. |
مفهوم حرکت تسخیری نفس
استاد فرزانه قدسسره، با معرفی مفهوم حرکت تسخیری، حرکت نفس را فراتر از تقسیمبندیهای سنتی (طبیعی و ارادی) تحلیل میکنند. حرکت تسخیری، چونان جریانی که تحت فرمان نظام هستی است، به وابستگی تنفس به حیات و سیستمهای بدنی اشاره دارد. این مفهوم، دریچهای نو به سوی فهم حرکت نفس میگشاید.
اراده و اختیار: معلول حرکت نفس
اراده و اختیار، خود معلول حرکت نفساند، زیرا بدون حیات و حرکت نفس، وجود اراده ممکن نیست. اراده، چونان شاخهای از درخت حیات، از حرکت نفس تغذیه میکند. همچنین، تمایز میان اراده (ظرفیت کلی) و اختیار (انتخاب خاص) نشاندهنده عمق تحلیلهای روانشناختی در حکمت متعالیه است.
نقد تحلیلهای روانشناختی سنتی
تحلیلهای سنتی حرکت نفس، به دلیل فقدان دقت روانشناختی، گاه به مباحث عادی و روزمره تنزل یافتهاند. این نقد، چونان هشداری برای فیلسوفان معاصر، بر ضرورت بهرهگیری از روشهای علمی در تحلیلهای روانشناختی تأکید دارد.
بخش سوم: حرکتهای زیستی و چندوجهی
حرکت نمو و نبض
حرکت نمو (رشد)، ظاهراً طبیعی است، زیرا طبیعت اقتضای افزایش اجزا را دارد. حرکت نبض نیز، به مثابه ضربان قلب حیات، به قلب وابسته است. اما استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که نبض، حرکتی طبیعی نیست، بلکه تسخیری است، زیرا با توقف قلب متوقف میشود. این تحلیل، چونان نوری که تاریکیهای تحلیلهای سنتی را میشکافد، وابستگی حرکات زیستی به یکدیگر را نشان میدهد.
ابعاد حرکت
حرکت، پدیدهای چندوجهی است که میتواند مکانی، وضعی، کمی، کیفی یا وجودی باشد. تقسیمبندیهای سنتی، چونان قفسی که پرنده حقیقت را محصور میکند، نمیتوانند این تنوع را به طور کامل پوشش دهند. این دیدگاه، به پیچیدگیهای وجودی حرکت در حکمت متعالیه اشاره دارد.
درنگ: حرکت، چونان جریانی چندوجهی در عالم هستی، نیازمند تحلیلی جامع و فراتر از تقسیمبندیهای سنتی است. |
بخش چهارم: حرکت افلاک در حکمت متعالیه
تحلیل سنتی افلاک و طبیعت پنجم
قدما افلاک را دارای طبیعت پنجمی میدانستند که نه طبیعی است و نه خلاف طبیعی، بلکه شبیه طبیعت است. این مفهوم، چونان سایهای از گذشته، در تحلیلهای نجومی حکمت متعالیه ریشه دارد، اما به دلیل فقدان مبنای تجربی، نمیتواند در فلسفه مدرن کاربرد داشته باشد.
نقد تحلیلهای افلاک
استاد فرزانه قدسسره، تحلیل افلاک به عنوان موجوداتی با دو نفس (کلی و جزئی) و عقل را فاقد اعتبار علمی میدانند. این تحلیلها، چونان تشبیه ماشینهای مدرن به موجودات زنده در نگاه قدما، با واقعیات علمی ناسازگارند. حرکت افلاک، به دلیل تبعیت از فلک اطلس، عرضی دانسته شده، اما قسری نیست، زیرا قسر در افلاک معنا ندارد.
نقل ملاصدرا از بطلمیوس
ملاصدرا از بطلمیوس نقل میکند که حرکت افلاک طبیعی، متجدد و دورانی است و با عقل و نفس آنها هماهنگ است. این دیدگاه، که ریشه در فلسفه یونانی دارد، به دلیل فقدان مبنای تجربی، نمیتواند پاسخگوی نیازهای علمی معاصر باشد.
تشبیه افلاک به ماشینهای مدرن
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی بدیع، تشبیه افلاک به موجودات زنده را با تشبیه ماشینهای قدیمی به موجودات زنده مقایسه میکنند. در گذشته، مردم ماشینهای هندلی را به موجودات زنده تشبیه میکردند، که نشاندهنده محدودیت فهم در تحلیل حرکت است. این تمثیل، چونان آینهای که نارساییهای تحلیلهای سنتی را بازمیتاباند، بر ضرورت بازنگری علمی تأکید دارد.
درنگ: تحلیلهای سنتی افلاک، به دلیل فقدان مبنای علمی، نمیتوانند در فلسفه و روانشناسی مدرن کاربرد داشته باشند. |
بخش پنجم: بازتعریف اراده و اختیار
تسخیری بودن اراده
استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که حتی اراده انسان، ارادی نیست، بلکه تسخیری است و تحت تأثیر عوامل خارجی نظیر گرما، سرما، غذا و محیط قرار دارد. اراده، چونان پرندهای که در قفس عوامل وجودی محصور است، از استقلال کامل برخوردار نیست.
تأثیر عوامل خارجی بر اراده
عوامل محیطی، چونان بادهایی که مسیر پرواز پرنده را تغییر میدهند، بر اراده انسان اثر میگذارند. گرما، سرما، موقعیت اجتماعی و معلومات، همگی در شکلگیری اراده نقش دارند. این دیدگاه، به پیچیدگیهای روانشناختی اراده در حکمت متعالیه اشاره دارد.
تراکم اراده و کسب قدرت
برای کسب قدرت، انسان باید تراکم اراده را در خود ایجاد کند و به مرکز ارادههای مؤثر تبدیل شود. این تراکم، چونان تجمع ابرها پیش از باران، زمینهساز اقتدار وجودی است. تمام ذرات عالم، حتی به صورت غیرملموس، در اراده انسان نقش دارند.
درنگ: اراده انسان، تحت سیطره عوامل وجودی و تسخیری است و کسب قدرت، نیازمند تراکم اراده و غلبه بر این عوامل است. |
نقد تقسیمبندیهای سنتی
تقسیمبندیهای سنتی حرکت (طبیعی، قسری، ارادی، عرضی) نمیتوانند پیچیدگیهای اراده و حرکت را توضیح دهند. این تقسیمبندیها، چونان نقشهای کهن که نمیتواند گستره جهان نو را ترسیم کند، نیازمند بازنگری علمیاند.
بخش ششم: ضرورت تحول در روششناسی فلسفی
نقد گفتارمحوری علم دینی
علم دینی، به دلیل تکیه بر گفتار و فقدان رویکردهای تجربی، نتوانسته است حرکت را به طور علمی تحلیل کند. این محدودیت، چونان سدی در برابر جریان دانش، مانع از پیشرفت فلسفه اسلامی شده است.
پیشنهاد ایجاد آزمایشگاههای علمی
استاد فرزانه قدسسره پیشنهاد میکنند که علم دینی باید به آزمایشگاهها و آموزشگاههای مجهز مجهز شود تا حرکت را به صورت علمی و درازمدت تحلیل کند. این پیشنهاد، چونان بذری که در خاک علم کاشته میشود، میتواند به تحول در روششناسی فلسفی منجر گردد.
همکاری با دانشگاهها
علم دینی باید در زمینههای فلسفی و روانشناختی مستقل عمل کند، اما میتواند از دانشگاهها یاری جوید. این همکاری، چونان پلی میان دو ساحل دانش، میتواند به غنای فلسفه اسلامی کمک کند.
پتانسیلهای دینی در تحلیل حرکت
قرآن کریم و منابع دینی، چونان گنجینهای از معرفت، پتانسیلهای عظیمی برای تحلیل حرکت دارند. این منابع، باید با روشهای علمی استخراج شوند تا پاسخگوی نیازهای معاصر باشند.
درنگ: قرآن کریم و منابع دینی، چونان چشمههایی جوشان، پتانسیلهای عظیمی برای تحلیل علمی حرکت دارند که باید با روشهای تجربی استخراج شوند. |
نقد تکیه بر منابع سنتی
تکیه بر آثار ابنسینا و ملاصدرا، به دلیل قدمت و فقدان کارآمدی، نمیتواند علم دینی را به سوی اقتدار علمی رهنمون سازد. این منابع، هرچند ارزشمند، باید با نیازهای مدرن هماهنگ شوند.
جمعبندی
این نوشتار، با تحلیل اقسام حرکت در حکمت متعالیه، به نقد روششناختی تحلیلهای سنتی و تأکید بر ضرورت رویکردهای علمی پرداخته است. حرکت نفس، نه ارادی و نه طبیعی، بلکه تسخیری است و تحت سیطره نظام حیات عمل میکند. اراده و اختیار، معلول حرکت نفساند و تحت تأثیر عوامل خارجی و داخلی قرار دارند. حرکت افلاک نیز، به دلیل تحلیلهای غیرعلمی، نمیتواند در فلسفه مدرن کاربرد داشته باشد. پیشنهاد ایجاد آزمایشگاههای علمی و بهرهگیری از پتانسیلهای دینی، راهی است به سوی بازتعریف فلسفه اسلامی به عنوان علمی کاربردی و اقتدارآفرین.
با نظارت صادق خادمی |