در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 971

متن درس





تحلیل فلسفی بقای ماده و موجودات در حکمت متعالیه

تحلیل فلسفی بقای ماده و موجودات در حکمت متعالیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۷۱)

مقدمه: بازخوانی فلسفی بقای وجود در حکمت متعالیه

حکمت متعالیه، به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین مکاتب فلسفی در سنت اسلامی، با نگاهی وجودگرایانه و پویا به تبیین چیستی عالم و موجودات آن می‌پردازد. این مکتب، با محوریت اندیشه‌های صدرالمتألهین شیرازی، بقای ماده و موجودات را نه در قالب پایان‌پذیری و زوال، بلکه در سیر تبدیلی و تعینی مداوم می‌نگرد. درس‌گفتار حاضر، که برگرفته از جلسه نهصد و هفتاد و یکم استاد فرزانه قدس‌سره است، به بررسی این پرسش بنیادین می‌پردازد: آیا موجودات به دلیل موانع خارجی یا زوال اقتضای ذاتی خود نابود می‌شوند، یا در جریانی پویا و بی‌پایان از تحول و ظهور مداوم قرار دارند؟ این نوشتار، با بازسازی و گسترش محتوای درس‌گفتار، در پی ارائه تحلیلی جامع و نظام‌مند از این موضوع است که با استناد به آیات قرآن کریم، نقد دیدگاه‌های سنتی فلاسفه اسلامی، و پیوند با اصول متافیزیکی، بقای وجود را در پرتو حکمت متعالیه تبیین می‌کند.

ساختار این نوشتار به‌گونه‌ای طراحی شده که با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار، مفاهیم را در قالب عناوین و زیرعناوین تخصصی، با زبانی فصیح و متناسب با فضای دانشگاهی، ارائه نماید. هر بخش، با تحلیل‌های تفصیلی و تمثیلات ادبی، به غنای مفهومی و جذابیت علمی متن می‌افزاید. هدف، نه‌تنها انتقال دقیق محتوای اصلی، بلکه تعمیق و گسترش آن در چارچوبی منسجم و آکادمیک است.

بخش نخست: تمایز موجودات مقتضی و مانعی در فلسفه وجود

مفهوم‌شناسی موجودات مقتضی و مانعی

پرسش محوری در تحلیل بقای موجودات، تمایز میان دو رویکرد متافیزیکی است: آیا موجودات به دلیل موانع خارجی (مانعی) از میان می‌روند یا به سبب زوال اقتضای ذاتی خود (مقتضی)؟ موجودات مانعی، آن‌هایی هستند که نابودی‌شان به عوامل بیرونی مانند بیماری، حادثه یا تخریب نسبت داده می‌شود. در مقابل، موجودات مقتضی، به دلیل پایان یافتن توان ذاتی یا انرژی درونی خود، از حیات بازمی‌مانند. این درس‌گفتار، با نقد دیدگاه دوم، بر این اصل تأکید دارد که هیچ موجودی، اعم از مادی یا مجرد، به دلیل فقدان مقتضی از میان نمی‌رود، بلکه در سیر تبدیلی و تحول وجودی مداوم قرار دارد.

اصل بنیادین: هیچ موجودی، چه مادی و چه مجرد، به معنای حقیقی نابود نمی‌شود؛ بلکه در جریانی پویا از تبدل و تعین، به حیات وجودی خود ادامه می‌دهد.

تمثیل چراغ و خاموشی

برای تبیین این تمایز، تمثیلی از خاموشی چراغ ارائه می‌شود: خاموشی چراغ ممکن است ناشی از مانع خارجی، مانند وزش باد، یا زوال مقتضی، مانند اتمام سوخت، باشد. این تمثیل، به روشنی نشان می‌دهد که نابودی ظاهری موجودات، چه به سبب عوامل خارجی و چه به دلیل پایان یافتن توان درونی، به معنای انعدام حقیقی نیست، بلکه تنها به تغییر صورت یا تعین وجودی منجر می‌شود. مانند شیشه‌ای که می‌شکند و به خرده‌شیشه تبدیل می‌گردد، یا انسانی که بر اثر بیماری از دنیا می‌رود، اما وجودش در مرتبه‌ای دیگر تداوم می‌یابد.

نقد دیدگاه صدرالمتألهین و ابن‌سینا

صدرالمتألهین، برخلاف ابن‌سینا، معتقد است که برخی موجودات، حتی بدون وجود مانع، مقتضای بقای خود را از دست می‌دهند. این دیدگاه، که نابودی برخی موجودات را به فقدان اقتضای ذاتی نسبت می‌دهد، مورد نقد استاد فرزانه قدس‌سره قرار گرفته است. ایشان استدلال می‌کنند که هیچ دلیلی بر نابودی ماده یا موجودات به دلیل فقدان مقتضی وجود ندارد. ماده، در سیر تحول و تبدل، از صورتی به صورت دیگر درمی‌آید و هیچ‌گاه به انعدام نمی‌رسد. این نقد، به تمایز میان تغییر صورت و نابودی ماهیت وجودی تأکید دارد و نشان می‌دهد که صدرالمتألهین در تحلیل بقای ماده، بیش از حد بر تغییر صورت تمرکز کرده است.

نقد کلیدی: نابودی ماده به دلیل فقدان مقتضی، با منطق وجودی حکمت متعالیه ناسازگار است؛ ماده در سیر تبدیلی مداوم قرار دارد و به صفر نمی‌رسد.

بخش دوم: تبدل و پویایی وجود در حکمت متعالیه

اصل تبدل مداوم موجودات

حکمت متعالیه، عالم را به‌مثابه جریانی مداوم از تبدل و تحول می‌بیند. این دیدگاه، با استناد به آیه شریفه الى يَوْمَ يُبْعَثُونَ (سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰: «تا روزی که برانگیخته شوند»)، بر این اصل تأکید دارد که موجودات، از ماده گرفته تا مجردات، در سیر بی‌پایان تحول و تعین قرار دارند. نابودی، به معنای انعدام حقیقی، در این نظام وجودی جایگاهی ندارد. مانند فنری که تا زمانی که مانعی در برابرش نباشد، به حرکت ادامه می‌دهد، عالم نیز در چرخه‌ای بی‌پایان از تبدل و ظهور مداوم است.

نفی صفر شدن ماده

مفهوم صفر، به‌عنوان نقطه‌ای فرضی در ریاضیات و فیزیک، در عالم وجودی حکمت متعالیه جایگاهی ندارد. ماده، هرگز به صفر نمی‌رسد، بلکه از صورتی به صورت دیگر تبدیل می‌شود. این اصل، با قانون بقای انرژی در فیزیک مدرن همخوانی دارد و نشان می‌دهد که هیچ موجودی، حتی در مواجهه با موانع، از حیات وجودی بازنمی‌ماند. عالم، مانند شیئی مدور، در چرخشی بی‌پایان قرار دارد که هر پایان آن، آغازی نو است.

اصل کلیدی: عالم، مانند شیئی مدور، در چرخشی بی‌پایان از تبدل و ظهور قرار دارد و هیچ مرتبه‌ای به معنای حقیقی پایان نمی‌یابد.

بقای الهی و ظهورات عالم

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه شریفه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (سوره الرحمن، آیه ۲۹: «هر روز او در کاری است»)، بر پویایی ذات الهی و تأثیر آن بر بقای موجودات تأکید می‌کنند. خداوند، به‌عنوان رب‌العالمین، عالم را با تربیت و تبدل هدایت می‌کند، نه با نابودی. موجودات، چه به‌عنوان آفریده‌های الهی یا پدیده‌های خودبسنده، ظهورات خداوند هستند و به بقای او وابسته‌اند. این بقا، نه از طریق افعال الهی (ابقا)، بلکه به‌واسطه ذات بی‌پایان او تضمین می‌شود.

اصل بنیادین: تمام موجودات، اعم از مادی و مجرد، به بقای الهی وابسته‌اند و هیچ‌گاه به انعدام نمی‌رسند.

بخش سوم: نقد دیدگاه‌های سنتی و بازتعریف مفاهیم

نقد دیدگاه صدرالمتألهین در بقای صورت

صدرالمتألهین معتقد است که بقای صورت برخی موجودات محال است و این امر به نابودی آن‌ها منجر می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و استدلال می‌کنند که نابودی صورت، به معنای انعدام ماده نیست، بلکه تنها به تغییر تعین و ظهور منجر می‌شود. این نقد، به خلط میان نابودی صورت و ماده در تحلیل صدرالمتألهین اشاره دارد و بر پویایی وجودی ماده تأکید می‌کند.

نقد تفسیر سنتی از فناء

تفسیر برخی عالمان دینی از آیه شریفه كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ (سوره الرحمن، آیه ۲۶: «هر که بر آن است فانی است»)، به معنای نابودی موجودات، مورد بازنگری قرار گرفته است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که فناء، نه به معنای انعدام، بلکه به مفهوم تحول وجودی و تبدل مداوم است. این تفسیر، با روح حکمت متعالیه سازگار بوده و نابودی را از نظام وجودی عالم حذف می‌کند.

تفسیر کلیدی: فناء در قرآن کریم، به معنای تحول و تبدل وجودی است، نه انعدام و نابودی حقیقی.

نفی پایان عالم در حکمت متعالیه

برخلاف دیدگاه‌های سنتی که عالم را دارای پایان می‌دانند، حکمت متعالیه عالم را در سیر لایتناهی تبدل و ظهور می‌بیند. حتی بهشت و جهنم، به‌عنوان مراتب وجودی، پایان نمی‌یابند، بلکه در جریانی مداوم از تحول و ارتقا قرار دارند. این دیدگاه، با استناد به آیه شریفه هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ (سوره حدید، آیه ۳: «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن»)، بر لایتناهی بودن خدا و عالم تأکید دارد.

بخش چهارم: ایمان، پویایی و بقای الهی

ایمان به ظهورات الهی

ایمان، در نگاه حکمت متعالیه، پذیرش پویایی و لایتناهی بودن عالم است. مؤمن، کسی است که به ظهورات الهی ایمان دارد و از خیر و شر نمی‌هراسد. این دیدگاه، با نقد کافران که معتقدند وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ (سوره جاثیه، آیه ۲۴: «ما را جز روزگار نابود نمی‌کند»)، نشان می‌دهد که ایمان، به معنای باور به تبدل و بقای الهی است، نه پذیرش نابودی.

اصل ایمانی: مؤمن به پویایی عالم و بقای الهی ایمان دارد و از ترس خیر و شر رها می‌شود.

نفی تناسخ و تأکید بر تبدل درونی

تبدل وجودی، با تناسخ تفاوت بنیادین دارد. در تناسخ، روح از موجودی به موجود دیگر منتقل می‌شود، اما در حکمت متعالیه، هر موجود در درون خود تحول می‌یابد و به مرتبه‌ای دیگر ارتقا می‌یابد. این دیدگاه، با تمثیل مدرسه و دانش‌آموزان، به‌خوبی تبیین می‌شود: همان‌گونه که دانش‌آموزان در کلاس‌های مختلف جابه‌جا می‌شوند، اما مدرسه پایان نمی‌یابد، عالم نیز در سیر مداوم تبدل قرار دارد.

کمال و اکمل در مراتب وجودی

انبیا، به‌عنوان موجودات کامل، نه‌تنها کامل‌اند، بلکه در مراتب اکمل نیز قرار دارند. صلوات بر پیامبر، به معنای تزاید وجودی اوست، نه صرفاً ثواب برای مؤمنان. این اصل، نشان‌دهنده پویایی بی‌پایان مراتب وجودی است که حتی در بهشت نیز ادامه می‌یابد. بهشت، نه محل سکون، بلکه جایگاه کمال در کمال است.

اصل وجودی: بهشت، محل کمال در کمال است و سیر وجودی موجودات، حتی در مراتب آخرت، پایان نمی‌یابد.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این نوشتار، با بازخوانی درس‌گفتار استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین بقای ماده و موجودات در حکمت متعالیه پرداخت. عالم، در این نگاه، نه محکوم به زوال و نابودی، بلکه در جریانی لایتناهی از تبدل و ظهور قرار دارد. ماده، به‌عنوان یکی از مراتب وجود، هرگز به انعدام نمی‌رسد، بلکه از صورتی به صورت دیگر تحول می‌یابد. نقد دیدگاه‌های سنتی، به‌ویژه تحلیل‌های صدرالمتألهین، نشان‌دهنده ضرورت بازنگری در مفاهیم فلسفی با رویکردی علمی و وجودگرایانه است. ایمان به پویایی عالم و بقای الهی، انسان را به پذیرش جریانی بی‌پایان از تحول و ارتقا سوق می‌دهد. عالم، مانند شیئی مدور، در چرخشی بی‌انتها قرار دارد که هر پایان آن، آغازی نو است. این دیدگاه، نه‌تنها عظمت خدا و مخلوقات را نشان می‌دهد، بلکه انسان را به تأمل در لایتناهی بودن هستی و جایگاه خود در این سیر مداوم دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی