متن درس
حرکت دائمی عالم و نفی سکون در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۹۷۸)
دیباچه
جهان هستی، چونان رودی خروشان، در سیر و صیرورت مدام خویش، هیچگاه از حرکت بازنمیایستد. این پویایی، نهتنها در گستره عالم مادی، بلکه در تمامی مراتب وجود، از دنیا تا آخرت، جاری است. قرآن کریم، این کتاب الهی و سرچشمه معرفت، با واژگان ژرف و آیات نورانی خویش، بر این حقیقت تأکید میورزد که هیچ سکونی در هستی راه ندارد و هر آنچه هست، در مسیر رجوع به سوی حقتعالی در حرکت است.
بخش یکم: نفی سکون در گستره هستی
حرکت، جوهره ذاتی عالم
جهان هستی، اعم از عالم دنیا و آخرت، فاقد هرگونه سکون است. حرکت، چونان روحی زنده، در تمامی مراتب وجود جریان دارد و هیچ موجودی از این پویایی مستثنا نیست. این دیدگاه، با نظریه حرکت جوهری در فلسفه اسلامی همسو است، اما فراتر از آن، هرگونه سکون را در تمامی مراتب وجود نفی میکند. عالم، چونان گهوارهای عظیم، پیوسته در جنبش است و این جنبش، نشانه حیات و پویایی ذاتی آن است.
کوتاهنظری در نفی حیات اخروی
گروهی از کافران، به دلیل نگرش محدود و مادیگرایانه، حیات پس از مرگ را انکار کرده و وجود را به عالم دنیا محدود میدانند. این کوتاهنظری، ریشه در عدم درک سیر وجودی و رجوع مدام به سوی حقتعالی دارد.
درنگ: نفی حیات اخروی توسط کافران، نتیجه کوتهبینی در برابر پویایی عالم و رجوع دائمی به سوی خداوند است.
وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ ۚ
و گفتند: جز این زندگی دنیای ما چیزی نیست؛ میمیریم و زنده میشویم، و جز روزگار ما را به هلاکت نمیرساند.
این آیه، دیدگاه مادیگرایانهای را نشان میدهد که وجود را به عالم مادی محدود کرده و حرکت وجودی به سوی خدا را نادیده میانگارد. چنین نگرشی، از درک حقیقت پویای هستی بازمانده است.
رجوع پیوسته به سوی حق
رجوع به سوی خداوند، برخلاف روابط میان انسانها که دچار جدایی و تقطیع است، فرآیندی پیوسته و بدون انقطاع است. این رجوع، حرکتی مدام و بیوقفه به سوی مبدأ هستی است.
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
ما از آنِ خداییم و به سوی او بازمیگردیم.
این آیه، بر تداوم حرکت وجودی به سوی حق تأکید دارد. رجوع، نهتنها پایان نیست، بلکه آغازی است برای سیر در مراتب کمال الهی.
جحیم، مظهر حرکت و صیرورت
رجوع برخی به جحیم، نه پایان وجود، بلکه بازگشت به ظهور صفات فعلی و عدل الهی است. جحیم، خود ظرفی است برای حرکت و تحول مدام.
ثُمَّ مَرْجِعُهُمْ إِلَى الْجَحِيمِ
سپس بازگشتشان به سوی دوزخ است.
جحیم، بهعنوان مظهر صفات عدل الهی، بخشی از سیر وجودی است که حرکت در آن متوقف نمیشود. این بازگشت، نشانهای از پویایی حتی در مراتب آخرت است.
جمعبندی بخش یکم
جهان هستی، چونان دریایی مواج، در حرکت دائمی خویش به سوی مبدأ الهی سیر میکند. نفی سکون، کوتاهنظری کافران در انکار حیات اخروی، و رجوع پیوسته به سوی حق، همگی بر این حقیقت تأکید دارند که عالم، موجودی زنده و پویاست. جحیم، بهعنوان مظهر عدل الهی، خود بخشی از این سیر بیانتها است که در آن، هیچ توقفی راه ندارد.
بخش دوم: مصیر و صیرورت در قرآن کریم
مصیر، نماد تحول و حرکت
واژه «مصیر» در قرآن کریم، به معنای سیر و تحول است و در حدود بیستوسه مورد در ارتباط با جهنم به کار رفته است. این واژه، بر پویایی عالم حتی در مراتب آخرت دلالت دارد.
وَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ
و همانا سرانجام شما به سوی آتش است.
مصیر، به معنای حرکت به سوی مقصدی خاص، نشاندهنده تداوم سیر وجودی است. این حرکت، نهتنها در دنیا، بلکه در آخرت نیز جاری است.
اشتقاق لفظی و معنایی مصیر و مسیر
الفاظ مشابه مانند «یسیر» (سیر ظاهری) و «یصیر» (صیرورت) دارای معانی مقارب هستند. «یسیر» به حرکت مکانی و ظاهری اشاره دارد، درحالیکه «یصیر» به تحول جوهری و صیرورت دلالت میکند.
درنگ: تمایز میان «یسیر» و «یصیر» نشاندهنده عمق فلسفی واژه «مصیر» است که به صیرورت تجردی و تحول ظریف اشاره دارد.
این تحلیل اشتقاقی، تفاوت میان حرکت ظاهری و تحول جوهری را روشن میسازد. مصیر، به صیرورت تجردیتر و دقیقتر اشاره دارد که در مراتب وجودی عمیقتر رخ میدهد.
جهنم، ظرف حرکت چرخشی
جهنم، بهعنوان مصیر، دارای حرکتی چرخشی و پویاست و نه مکانی ساکن. این پویایی، در تحول مداوم موجودات در آن آشکار میشود.
كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَا جُلُودًا أُخْرَىٰ
هرگاه پوستهایشان پخته شد، پوستهای دیگری جایگزین میکنیم.
این آیه، بر تحول مداوم در جهنم تأکید دارد. تغییر پوستها، نمادی از صیرورت و حرکت دائمی است که حتی در عذاب نیز متوقف نمیشود.
نفی آرامش در جهنم
در جهنم، به دلیل حرکت مداوم، هیچ آرامشی وجود ندارد و حیات و مرگ نیز متوقف نمیشود.
لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَىٰ
در آن نه میمیرد و نه زنده میماند.
این حالت، که نه مرگ است و نه حیات، به معنای حرکت مداوم بدون توقف است. جهنم، ظرفی است که در آن، موجودات در سیر بیانتها گرفتارند.
جمعبندی بخش دوم
مصیر، چونان جریانی سیال، نماد تحول و پویایی عالم است. این واژه، در قرآن کریم، نهتنها حرکت ظاهری، بلکه صیرورت جوهری را نشان میدهد. جهنم، بهعنوان مصیر، ظرفی چرخشی و متحرک است که در آن، هیچ آرامش یا سکونی یافت نمیشود. این پویایی، گواهی است بر حیات ذاتی عالم و تداوم سیر آن به سوی حق.
بخش سوم: مهاد، ظرف متحرک هستی
مهاد، گهواره پویای عالم
واژه «مهاد» در قرآن کریم، به معنای ظرف متحرک و پویا، مانند گهواره، است و نه مکانی ساکن. این واژه، بر جنبش ذاتی عالم تأکید دارد.
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مَهَدًا
آیا زمین را گهوارهای قرار ندادیم؟
مهاد، به معنای ظرف متحرکی است که زمین و حتی جهنم را در بر میگیرد. این واژه، عالم را چونان گهوارهای زنده و پویا معرفی میکند.
جهنم، مهادی نامطلوب
جهنم نیز، بهعنوان مهاد، ظرفی حرکتی است، اما حرکتی نامطلوب و آزاردهنده.
پس جهنم برای او بس است و چه بد گهوارهای است.
جهنم، بهعنوان مهادی متحرک، حرکتی نامطلوب دارد که در آن، موجودات در سیر عذابآلود گرفتارند.
بهشت، ظرف حرکتی متعالی
بهشت نیز، برخلاف تصور عامه، فاقد سکون است و ظرفی حرکتی و پویاست.
وَادْخُلِي جَنَّتِي
و به بهشتم وارد شو.
دخول به بهشت، نشاندهنده حرکت به سوی مراتب بالاتر است. بهشت، ظرفی است که در آن، سیر به سوی کمال ادامه مییابد.
جریان آب، نماد پویایی بهشت
جریان آب در بهشت، نمادی از حیات و حرکت مداوم است.
جَنَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ
بهشتی که از زیر آن نهرها جاری است.
درنگ: جریان آب در بهشت، نشانهای از پویایی و حیات مدام است که با صیرورت وجودی همخوانی دارد.
این جریان، عالم بهشت را چونان باغی زنده و پویا معرفی میکند که در آن، هیچ سکونی راه ندارد.
جمعبندی بخش سوم
مهاد، چونان گهوارهای الهی، عالم را در بر گرفته و زمین، جهنم، و بهشت را بهعنوان ظرفهای حرکتی معرفی میکند. این پویایی، نشانه حیات ذاتی عالم است که در تمامی مراتب وجود جریان دارد. جهنم، مهادی نامطلوب، و بهشت، مهادی متعالی است، اما هر دو از سکون به دورند.
بخش چهارم: نقدهای فلسفی و معرفتی
نقد ادبیات غیرعلمی در تحلیل قرآنی
فقدان رویکرد علمی و مادهشناسی در تحلیل واژههای قرآنی، مانع درک دقیق مفاهیمی چون مهاد و مصیر شده است. ادبیات غیرعلمی، به درک سطحی منجر شده و از عمق فلسفی واژهها غافل مانده است.
این نقد، بر ضرورت تحلیل علمی و دقیق واژگان قرآنی تأکید دارد. مادهشناسی و اشتقاق، کلید فهم عمق معانی آیات است.
نقد دیدگاه سکون در فلسفه
برخی فیلسوفان، از جمله عالمان دینی، معتقدند که عالم در مرتبه الهی ساکن میشود. این دیدگاه، با اصل قرآنی حرکت دائمی ناسازگار است.
درنگ: نفی سکون در قرآن کریم، هرگونه توقف در عالم را رد میکند و حرکت را جوهره ذاتی هستی میداند.
این نقد، بر تفاوت میان دیدگاه قرآنی و برخی نظریات فلسفی تأکید دارد. قرآن کریم، عالم را همواره در حال سیر و صیرورت میداند.
تأخیر در تجلیل از عالمان دینی
عالمان دینی، گاه در زمان حیات خویش مورد توجه قرار نگرفته و پس از گذشت قرنها تجلیل شدهاند. این تأخیر، مانع بهرهبرداری کامل از اندیشههای آنان شده است.
این نکته، به اهمیت توجه به اندیشمندان در زمان حیاتشان اشاره دارد تا معارف آنان در خدمت جامعه قرار گیرد.
هستی، انرژی پویای الهی
هستی، چونان انرژی هستهای، دارای پویایی ذاتی است که حتی خداوند نیز نمیتواند آن را متوقف کند، زیرا توقف آن مستلزم توقف ذات الهی است.
این تشبیه، عالم را چونان نیرویی زنده و غیرقابل توقف معرفی میکند که در تمامی مراتب، در سیر به سوی حق است.
خدا، وجودی شخصی و حقیقی
خداوند، نه مفهومی کلی یا ماهوی، بلکه وجودی شخصی و حقیقی است که عالم را با حیات و فعل خویش هدایت میکند.
این دیدگاه، با عرفان اسلامی همخوانی دارد و خدا را بهعنوان موجودی زنده و فعال معرفی میکند.
فنا، انحلال در حق
فنا، نه مرگ یا نابودی، بلکه انحلال و جذب در حق است، مانند قندی که در آب حل میشود، اما وجودش باقی میماند.
درنگ: فنا، تحول وجودی به سوی کمال است که با بقای بالحق همراه است.
این تفسیر، فنا را بهعنوان مرحلهای از سیر وجودی معرفی میکند که انسان را به سوی حق رهنمون میسازد.
نقد حرکات ظاهری در عبادت
حرکات ظاهری در عبادت، مانند تکان دادن بدن، مبطل است، زیرا معرفت به حرکت هستی از طریق ذهن و تأمل حاصل میشود.
این نقد، بر اولویت معرفت باطنی بر اعمال ظاهری تأکید دارد. درک حرکت هستی، نیازمند تمرکز ذهنی و شهود قلبی است.
ظهور مداوم موجودات
موجودات، دائماً در حال ظهور و باز شدن هستند و هیچگاه در لحظه پیشین خود باقی نمیمانند.
این دیدگاه، با نظریه تجدد امثال در فلسفه اسلامی همخوانی دارد و عالم را در هر لحظه در حال تجدید میداند.
هستی، ذره لایتناهی
هستی، چونان ذرهای لایتناهی، غیرقابل توقف و بینهایت پویاست.
این تشبیه، وسعت و پویایی عالم را به تصویر میکشد که به دلیل وابستگی به خدا، بینهایت است.
جمعبندی بخش چهارم
نقدهای فلسفی و معرفتی، بر ضرورت بازنگری در تفاسیر سنتی و توجه به عمق معانی قرآنی تأکید دارند. هستی، چونان رقصی الهی، در حرکت مدام خویش، انسان را به تأمل در پویایی ذاتی عالم دعوت میکند. خدا، بهعنوان وجودی حقیقی، عالم را هدایت میکند و فنا، مرحلهای از سیر به سوی کمال است.
سخن پایانی
جهان هستی، چونان جریانی سیال و بیانتها، در سیر و صیرورت مدام خویش به سوی حقتعالی روان است. قرآن کریم، با آیات نورانی خویش، این حقیقت را آشکار میسازد که هیچ سکونی در عالم راه ندارد. مفاهیمی چون رجوع، مصیر، و مهاد، همگی بر پویایی ذاتی عالم گواهی میدهند. جهنم و بهشت، هر دو ظرفهای حرکتیاند که در یکی، عذاب و در دیگری، کمال جریان دارد. نقد دیدگاههای سنتی، از جمله نظریه سکون در مرتبه الهی، بر ناسازگاری آن با اصل قرآنی حرکت تأکید دارد. هستی، چونان انرژی پویای الهی، غیرقابل توقف است و خدا، بهعنوان وجودی حقیقی، آن را در مسیر کمال هدایت میکند. این نوشتار، با کاوش در این مفاهیم، دعوتی است به تأمل در عمق معارف قرآنی و بازنگری در نگرشهای فلسفی، تا انسان در این رقص الهی، جایگاه خویش را در سیر به سوی حق بازشناسد.
با نظارت صادق خادمی