در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 980

متن درس





کاوش در مفهوم لوازم ذاتی خداوند در فلسفه اسلامی و قرآن کریم

کاوش در مفهوم لوازم ذاتی خداوند در فلسفه اسلامی و قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۸۰)

دیباچه

در گستره بی‌کران اندیشه فلسفی و الهیاتی اسلامی، مفهوم لوازم ذاتی خداوند از جمله مباحث عمیق و پرچالش است که از دیرباز ذهن حکما، متکلمان، و عرفا را به خود مشغول داشته است. این مفهوم، که در پی تبیین رابطه میان ذات باری‌تعالی و صفات یا مظاهر آن است، در کانون مناقشات فلسفی و کلامی قرار دارد. درس‌گفتار شماره ۹۸۰ استاد فرزانه قدس‌سره، با رویکردی عقلانی و انتقادی، به کاوش در این مفهوم پرداخته و با نگاهی نو به نقد دیدگاه‌های سنتی در این باب می‌نشیند. این نوشتار، با تجمیع محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، تلاش دارد تا این مباحث را در قالبی علمی و دانشگاهی ارائه دهد. هدف، نه تنها بازنمایی دقیق آرای استاد، بلکه بسط و پرورش آن‌ها با زبانی وزین و متین است تا چون چراغی در مسیر حقیقت‌جویان بدرخشد. در این مسیر، از تمثیلات و استعارات فاخر بهره گرفته شده تا مفاهیم عمیق فلسفی به گونه‌ای روشن و دلنشین برای مخاطبان تبیین گردد.

بخش نخست: نفی ایستایی و غیرمتناهی بودن عالم هستی

عالم به مثابه ظرف ظهورات حق

عالم هستی، به مثابه آیینه‌ای که تجلیات حق را بازمی‌تاباند، فاقد هرگونه ایستایی است. این عالم، نه آغازی ثابت دارد و نه پایانی معین. استاد فرزانه قدس‌سره در این درس‌گفتار تأکید می‌ورزند که عالم، ظرف ظهورات و تعینات حق است و هیچ‌گاه در قفسی از سکون گرفتار نمی‌شود. این دیدگاه، با نظریه حرکت جوهری در فلسفه اسلامی هم‌نوا است که عالم را در جریانی مداوم و پویا می‌بیند، جریانی که چون رودی بی‌انتها از سرچشمه ذات الهی سرچشمه می‌گیرد.

موجودات عالم، چه به وصف موردی و چه به وصف کلی، چه در مقام مظهر و چه در جایگاه مظهری، غیرمتناهی‌اند. این غیرمتناهی بودن، نه به معنای استقلال وجودی، بلکه به معنای وابستگی ابدی به ذات حق است. هر موجود، چون شعاعی از نور الهی، در پرتو وجود او می‌درخشد و هیچ‌گاه از این وابستگی رهایی نمی‌یابد.

درنگ:

عالم هستی، چونان رودی جاری، فاقد ایستایی است و به مثابه ظرف ظهورات حق، در تحول مداوم قرار دارد. غیرمتناهی بودن موجودات، نشانه وابستگی دائمی آن‌ها به ذات الهی است.

اختلاف در حدوث یا قدم عالم

در میان فلاسفه، دو دیدگاه اصلی درباره ماهیت عالم وجود دارد: گروهی عالم را حادث می‌دانند و گروهی دیگر آن را قدیم. طرفداران حدوث، بر این باورند که عالم به دلیل حادث بودن، نیازمند فاعلی است که آن را به وجود آورده باشد. در مقابل، قائلان به قدم عالم، نیازی به حدوث برای توجیه فاعلیت الهی نمی‌بینند و معتقدند که عالم می‌تواند قدیم باشد و همچنان به فاعل وابسته بماند.

این اختلاف، ریشه در تفاوت‌های بنیادین در فهم رابطه میان فاعلیت الهی و عالم دارد. استاد فرزانه قدس‌سره این مناقشه را با دقت کالبدشکافی می‌کنند و نشان می‌دهند که هر دو دیدگاه، در نهایت، به اصل وابستگی عالم به حق بازمی‌گردد، اما با رویکردهایی متفاوت.

نقد ضرورت حدوث برای فاعلیت الهی

حکمایی چون ابن‌سینا، ضرورت حدوث را برای فاعلیت الهی نفی کرده‌اند. آنان معتقدند که فعل الهی می‌تواند دائمی باشد و همچنان به فاعل وابسته بماند، بدون آنکه نیازی به حدوث زمانی داشته باشد. این دیدگاه، بر این اصل استوار است که فاعلیت الهی، فراتر از محدودیت‌های زمانی است و می‌تواند در قالبی ابدی و مستمر جریان یابد.

استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را تأیید می‌کنند و آن را گامی در جهت فهم عمیق‌تر فاعلیت الهی می‌دانند. به تعبیر ایشان، فاعلیت حق، چون خورشیدی است که بی‌وقفه می‌تابد و نیازی به طلوع یا غروب ندارد تا نورش به عالم برسد.

درنگ:

فاعلیت الهی، از بند حدوث زمانی رها است و می‌تواند در قالبی ابدی و مستمر جریان یابد، بدون آنکه وابستگی عالم به حق مخدوش گردد.

بخش دوم: امکان ذاتی و لوازم ذاتی خداوند

امکان به مثابه علت احتیاج

فلاسفه، برخلاف متکلمان، علت احتیاج موجودات به خدا را نه در حدوث، بلکه در امکان ذاتی آن‌ها می‌جویند. امکان ذاتی، به معنای فقدان استقلال وجودی در موجودات است، خواه ازلی باشند و خواه ابدی. هر موجود، به دلیل امکان ذاتی‌اش، پیوسته به ذات واجب‌الوجود وابسته است.

استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را با ظرافت تبیین می‌کنند و می‌فرمایند که امکان ذاتی، چون زنجیری است که موجودات را به ذات حق پیوند می‌دهد. این زنجیر، نه با زمان گسسته می‌شود و نه با ابدیت شکسته. هر موجود، در هر لحظه از وجودش، به نور حق محتاج است.

عالم به مثابه ظهورات حق

از منظر استاد، موجودات خلقی، نه موجوداتی مستقل، بلکه ظهورات و افعال الهی‌اند که در ظرف ذات حق جای گرفته‌اند. این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود در عرفان اسلامی هم‌خوانی دارد و عالم را چونان سایه‌ای می‌بیند که از نور حق پدید آمده است. هیچ موجودی، حتی در خیال، نمی‌تواند ادعای استقلال از این نور کند.

درنگ:

موجودات عالم، چونان سایه‌های نور الهی، ظهورات و افعال حق‌اند و هیچ‌گاه از ظرف ذات او جدا نمی‌شوند.

لوازم ذاتی خداوند: مفهوم و چالش‌ها

در فلسفه و کلام اسلامی، این باور وجود دارد که خداوند دارای لوازم ذاتی است که هیچ‌گاه بدون آن‌ها نبوده است. این لوازم، حتی در غیاب عالم یا انسان، همراه ذات الهی بوده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره این مفهوم را به چالش می‌کشند و می‌پرسند: این لوازم چیستند و آیا اساساً وجود خارجی دارند؟

حکما، متکلمان، و عرفا، هر یک به گونه‌ای این لوازم را تعریف کرده‌اند. حکما از صفات اضافی سخن گفته‌اند، اشراقیون از انوار قاهره، مشائیان از صور مرتسمه، اشاعره از صفات حقیقیه، معتزله از احوال، و صوفیه از اعیان ثابته. استاد، این مفاهیم را چونان کدخداهایی می‌دانند که به اشتباه در کنار ذات حق قرار گرفته‌اند و نیازمند بازنگری‌اند.

بخش سوم: نقد دیدگاه‌های مختلف درباره لوازم ذاتی

صفات اضافی در نگاه حکما

حکما معتقدند که صفاتی چون خالقیت و رازقیت، زاید بر ذات خداوند و قدیم‌اند. این صفات، به‌عنوان مفاهیمی که از رابطه خدا با مخلوقات انتزاع می‌شوند، در فلسفه مشاء و اشراق مطرح شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد می‌کنند و می‌فرمایند که این صفات، برساخته‌های ذهنی‌اند و وجود خارجی ندارند. به تعبیر ایشان، خالقیت چون سایه‌ای است که از فعل خلق پدید می‌آید، اما خود موجودی مستقل نیست.

انوار قاهره در فلسفه اشراقی

اشراقیون، انوار قاهره را، که به عالم جبروت تعلق دارند، لوازم ذاتی خداوند می‌دانند که همواره همراه او بوده‌اند. استاد این مفهوم را به چالش می‌کشند و می‌پرسند: این انوار چیستند و چگونه می‌توانند بدون ایجادی از سوی خدا موجود باشند؟ به باور ایشان، این انوار، چونان خیالاتی در ذهن حکما، وجود خارجی ندارند و نمی‌توانند همزاد ذات حق باشند.

درنگ:

انوار قاهره، به‌عنوان مفاهیمی انتزاعی در فلسفه اشراقی، فاقد وجود خارجی‌اند و نمی‌توانند به‌عنوان لوازم ذاتی خداوند در نظر گرفته شوند.

صور مرتسمه در دیدگاه مشائیان

مشائیان، صور مرتسمه را قالب‌های ذهنی علم الهی می‌دانند که خداوند پیش از خلقت عالم، از طریق آن‌ها به مخلوقات علم داشته است. استاد فرزانه قدس‌سره این مفهوم را به شدت نقد می‌کنند و آن را غیرواقعی می‌دانند. به تعبیر ایشان، صور مرتسمه، چونان زنبیلی است که حکما برای حفظ وحدت ذات خدا ساخته‌اند، اما این زنبیل، جز خیالی باطل نیست.

صفات حقیقیه، احوال، و اعیان ثابته

اشاعره، صفات حقیقیه زایده بر ذات (مانند علم و قدرت) را لوازم ذاتی می‌دانند. معتزله، احوال را به‌عنوان حالتی بین وجود و عدم مطرح کرده‌اند. صوفیه نیز اعیان ثابته را قالب‌های ازلی مخلوقات در علم الهی می‌دانند. استاد، همه این مفاهیم را برساخته ذهن بشری می‌دانند و تأکید می‌ورزند که هیچ‌یک وجود خارجی ندارند. این مفاهیم، چونان کدخداهایی‌اند که به اشتباه در کنار ذات حق قرار گرفته‌اند.

بخش چهارم: معصومان و جایگاه آن‌ها در عالم هستی

معصومان به مثابه راهنمایان الهی

استاد فرزانه قدس‌سره، معصومان را به‌عنوان مصباح الهدی (چراغ هدایت) و سفینه النجاه (کشتی نجات) معرفی می‌کنند. معصومان، راهنمایانی‌اند که بشر را به سوی خدا هدایت می‌کنند، نه موجوداتی مستقل یا شریک ذات حق. این دیدگاه، با آیه‌ای از قرآن کریم هم‌نوا است:

مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ

من به آنها جز آنچه به من فرمان دادی نگفتم، که: خدا را، پروردگار من و پروردگار خود، بپرستید.

این آیه، بر نقش هدایتی معصومان و نفی هرگونه ربوبیت از آن‌ها تأکید دارد. معصومان، چونان ستارگانی در آسمان هدایت‌اند که راه به سوی نور الهی را نشان می‌دهند.

درنگ:

معصومان، به‌عنوان مصباح الهدی و سفینه النجاه، راهنمایانی به سوی خدا هستند و هیچ‌گونه استقلال وجودی یا ربوبیت ندارند.

معصومان به‌عنوان ظهورات اسماء الهی

معصومان، ظهورات اسماء حسنی و افعال تنزیلی خدا هستند. آن‌ها، به اعتبار قرب به ذات حق، اسماء الهی‌اند و به اعتبار تنزیل، افعال او. استاد تأکید می‌کنند که تفاوت میان معصومان و سایر مخلوقات، در مرتبه وجودی است، نه در ذات. همه مخلوقات، از سنگ تا معصومان، افعال الهی‌اند، اما معصومان در بالاترین مرتبه فعلیت قرار دارند.

نفی قیاس میان انسان و معصومان

معصومان، به دلیل مرتبه وجودی والا، قابل قیاس با سایر انسان‌ها نیستند. با این حال، ذاتاً مخلوق‌اند و هیچ تفاوتی در ذات با سایر مخلوقات ندارند. استاد این نکته را با تمثیلی زیبا بیان می‌کنند: معصومان، چون خورشیدند و انسان‌های عادی، چون شمع؛ هر دو نورند، اما مرتبه نورانیتشان متفاوت است.

بخش پنجم: نقد لوازم ذاتی و تبیین توحید

نفی واجب‌الوجود بودن لوازم ذاتی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که لوازم ذاتی، واجب‌الوجود نیستند، زیرا این امر به تعدد واجب‌الوجود و نقض توحید می‌انجامد. این لوازم، به ذات خود ممکن‌الثبوت‌اند، اما به اعتبار ذات حق، واجب‌الثبوت تلقی می‌شوند. این دیدگاه، تلاشی است برای حفظ توحید در برابر مفاهیمی که به اشتباه در کنار ذات حق قرار گرفته‌اند.

نفی ضرورت حدوث برای تأثیر الهی

تأثیرگذاری خداوند، مشروط به سبق عدم یا حدوث نیست. لوازم ذاتی، بدون نیاز به حدوث، همراه خدا بوده‌اند. این دیدگاه، با نقد متکلمانی که تأثیر الهی را به حدوث مشروط می‌دانند، بر تداوم فاعلیت الهی تأکید دارد.

درنگ:

تأثیر الهی، از شرط حدوث یا سبق عدم بی‌نیاز است و فاعلیت حق، در قالبی ابدی و مستمر جریان دارد.

نفی شاخ‌های وجودی در عالم

در عالم هستی، هیچ موجودی جز خدا دارای استقلال وجودی یا «شاخ» نیست. همه موجودات، افعال الهی‌اند و هیچ‌یک نمی‌توانند ادعای همزادی یا شراکت با حق کنند. استاد این نکته را با تمثیلی زیبا بیان می‌کنند: عالم، چون باغی است که همه گل‌های آن از ریشه واحد حق روییده‌اند و هیچ گلی نمی‌تواند ادعای استقلال کند.

بخش ششم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این نوشتار، با کاوش در مفهوم لوازم ذاتی خداوند، نشان داد که مفاهیمی چون صفات اضافی، انوار قاهره، صور مرتسمه، احوال، و اعیان ثابته، اغلب برساخته‌های ذهنی‌اند و وجود خارجی مستقلی ندارند. عالم هستی، به‌عنوان ظهورات حق، فاقد ایستایی است و هیچ موجودی، از جمله معصومان، شریک یا همزاد خدا نیست. معصومان، چونان چراغ‌های هدایت و کشتی‌های نجات، راه به سوی خدا را نشان می‌دهند، نه آنکه خود دارای ربوبیت باشند. آیات قرآن کریم، چون آیه «مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ»، بر این نقش هدایتی تأکید دارند. نقد لوازم ذاتی، با استناد به دلایل توحید، هرگونه استقلال وجودی برای این مفاهیم را نفی می‌کند و آن‌ها را به‌عنوان مفاهیم ذهنی معرفی می‌نماید. این کاوش، زمینه‌ساز بازنگری در دیدگاه‌های سنتی و تعمیق فهم فلسفی و عرفانی از توحید است.

با نظارت صادق خادمی