متن درس
متافیزیک الهی: تبیین رابطه خدا و مخلوقات در پرتو ازلیت و ابدیت
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۹۸۱)
دیباچه
این نوشتار به کاوش در ژرفای یکی از بنیادیترین مسائل متافیزیک اسلامی، یعنی رابطه میان خدا، عالم هستی و مفاهیم مرتبط با لوازم ذاتی پروردگار، میپردازد. با رویکردی عمیق و تأملانگیز، این اثر میکوشد دیدگاههای گوناگون حکما، متکلمین، اشراقیون، مشائیان، اشاعره، معتزله و صوفیه را در باب این موضوع نقد و بررسی کند و دیدگاهی نوین ارائه دهد که بر ازلی و ابدی بودن مخلوقات و ظهورات الهی تأکید دارد. این متن، با بهرهگیری از تمثیلات فاخر و اشارات ادبی، در عین حفظ ساختاری علمی و دانشگاهی، مخاطب را به سفری عقلانی و عرفانی در فهم حقیقت هستی دعوت میکند. تمامی نکات و جزئیات درسگفتار اصلی و تحلیلهای تکمیلی، با دقت و جامعیت، در این اثر گنجانده شده است تا تصویری روشن و جامع از این مبحث فلسفی ارائه شود.
بخش نخست: چیستی لوازم ذاتی و نقد مفاهیم متداول
مفهوم حدوث و لوازم ذاتی
در فلسفه و کلام اسلامی، عالم بهعنوان ظرف حدوث معرفی شده است؛ ظرفی که بهزعم برخی حکما و متکلمین، برای پرهیز از تنهایی ذات الهی، نیازمند وجود موجوداتی قدیم است که بهعنوان لوازم ذاتی پروردگار تلقی میشوند. این فرض، تلاشی است برای حل تناقض ظاهری میان ازلیت خدا و حدوث عالم. حکما و متکلمین، برای پر کردن این خلأ متافیزیکی، مفاهیمی چون اعیان ثابته، عالم جبروت، انوار قاهره، صور مرتسمه، صفات زایده و احوال را پیشنهاد کردهاند. این مفاهیم، هرچند در نگاه نخست پاسخی به مسئله حدوث به نظر میرسند، اما در بررسی دقیقتر، با چالشهای عقلانی و فلسفی مواجه میشوند.
تنوع دیدگاهها در باب لوازم ذاتی
حکما و متکلمین، هرکدام بر اساس نظام فکری خود، عناوینی را برای لوازم ذاتی خدا برگزیدهاند. اشراقیون از انوار قاهره، مشائیان از صور مرتسمه، اشاعره از صفات زایده، معتزله از احوال و صوفیه از اعیان ثابته سخن گفتهاند. این تنوع، نشاندهنده تلاشهای متفاوت برای تبیین رابطه خدا با عالم است، اما فقدان اجماع و مبنای علمی مشترک، این مفاهیم را در معرض نقد قرار داده است. این دیدگاهها، اگرچه در ظاهر به پر کردن شکاف میان ازلیت و حدوث کمک میکنند، اما در عمل، به دلیل ماهیت انتزاعی و غیرقابل اثبات، به پیچیدگیهای بیشتری دامن میزنند.
بهسان باغبانی که برای هر شاخه از درخت هستی نامی خاص برگزیده، حکما و متکلمین کوشیدهاند تا با این نامگذاریها، حقیقت رابطه خدا و عالم را به تصویر کشند. اما این نامها، گاه چون شاخههای بیریشه، از خاک حقیقت دور ماندهاند.
نقد لوازم ذاتی بهعنوان لازم ذات خدا
برخی از این مکاتب، لوازم ذاتی را بهگونهای تعریف کردهاند که گویی جزء ذات الهیاند و عالم حادث را از نقصان تنهایی خدا مصون میدارند. این دیدگاه، لوازم را بهعنوان واسطههایی معرفی میکند که نه مخلوقاند و نه خدا، بلکه همراهی ازلی با ذات الهی دارند. اما این فرض، پرسشی بنیادین را برمیانگیزد: اگر این لوازم نه خدا هستند و نه مخلوق، پس چه ماهیتی دارند؟ این ابهام، مانند مهی غلیظ، حقیقت را در خود پنهان میکند و ذهن را به سوی پرسشهای بیپاسخ سوق میدهد.
دیدگاه استاد فرزانه قدسسره و نقد خرافی بودن مفاهیم
استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی نقادانه، مفاهیمی چون اعیان ثابته، صفات زایده و احوال را بهعنوان خرافات رد میکنند. به باور ایشان، این مفاهیم فاقد مبنای علمی و عقلانیاند و نیازی به فرض آنها نیست. این نقد، مانند تیغی تیز، شاخههای زائد را از درخت معرفت میزداید و دعوت به سادهسازی متافیزیک میکند. بهسان معماری که بنایی پیچیده را به ساختمانی ساده و استوار بدل میکند، ایشان بر حذف مفاهیم غیرضروری تأکید دارند تا حقیقت خدا و عالم در وضوحی کامل نمایان شود.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با بررسی مفهوم لوازم ذاتی و نقد دیدگاههای مختلف، نشان داد که فرض موجوداتی نه خدا و نه مخلوق، به پیچیدگیهای فلسفی دامن میزند. استاد فرزانه قدسسره، با رد این مفاهیم بهعنوان خرافات، راه را برای تبیینی سادهتر و عقلانیتر هموار کردهاند. این نقد، دعوتی است به بازنگری در مفاهیم فلسفی و کلامی و تمرکز بر حقیقت ازلی و ابدی خدا و مخلوقات.
بخش دوم: ازلیت و ابدیت خدا و مخلوقات
خداوند ازلی، ابدی و سرمدی
استاد فرزانه قدسسره، خداوند را بهعنوان وجودی ازلی، ابدی و سرمدی معرفی میکنند که همیشه مخلوقات و ظهورات فعلی خود را در همه عوالم، از جبروت تا ناسوت، داشته است. این دیدگاه، عالم را چون آینهای میبیند که انعکاس نور الهی در آن دائماً جاری است. مخلوقات، از علم الهی به عینیت میرسند و هیچگاه افول نمیکنند، گویی جریانی بیانقطاع از سرچشمه ازلیت به سوی ابدیت در حرکت است.
ظهورات الهی در همه عوالم
مخلوقات، از جبروت تا ناسوت، ظهورات فعلی خدا هستند که از ظرف علم الهی به ظرف عین وارد میشوند. این ظهورات، مانند امواجی که از اقیانوس بیکران الهی برمیخیزند، نه ابتدا دارند و نه انتها. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این ظهورات، حادث نیستند و وجود علمی در نزد حق دارند. این دیدگاه، با نظریه تجلی در عرفان اسلامی همخوانی دارد و عالم را چون جلوهگاهی از نور الهی ترسیم میکند.
نفی ضرورت لوازم ذاتی غیرمخلوق
نیازی به فرض لوازم ذاتی مانند اعیان ثابته یا انوار قاهره نیست، زیرا خداوند همیشه مخلوقات متنوعی داشته است. این دیدگاه، مانند نسیمی که غبار از چهره حقیقت میزداید، هرگونه واسطه غیرمخلوق را نفی میکند و خدا را بهعنوان خالق مطلق معرفی میکند که نیازی به همراهان غیرفعل ندارد.
نقد مفهوم اول بلا اول
مفهوم «اول بلا اول» به تقدم مرتبهای اشاره دارد، نه تقدم زمانی. عالم از خدا ظهور مییابد، اما این ظهور فاقد ابتدا و انتها است. استاد فرزانه قدسسره، این مفهوم را مانند کلیدی میدانند که قفل پیچیدگیهای متافیزیکی را میگشاید، زیرا حدوث را به مراتب وجودی تقلیل میدهد و هرگونه تقدم زمانی را نفی میکند.
تمثیل فرزند و والدین
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی زیبا، رابطه مخلوقات با خدا را به رابطه فرزند با والدین تشبیه میکنند. همانگونه که فرزند به پدر و مادر خود نسبت دارد، مخلوقات نیز مستقیماً به خدا وابستهاند، نه به واسطههای دیگر. این تمثیل، مانند نوری که تاریکی را میشکافد، رابطه مستقیم خدا و مخلوقات را روشن میسازد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تأکید بر ازلیت و ابدیت خدا و مخلوقات، نشان داد که عالم، ظهور دائمی نور الهی است. نفی لوازم ذاتی غیرمخلوق و تبیین تقدم مرتبهای، چارچوبی ساده و عقلانی برای فهم رابطه خدا و عالم ارائه کرد. این دیدگاه، با حذف واسطههای غیرضروری، حقیقت خلقت را در پرتو ازلیت الهی روشن میسازد.
بخش سوم: نقد عقل بهعنوان اولین مخلوق و تنوع مخلوقات
نقد عقل بهعنوان اولین مخلوق
برخی حکما، عقل را بهعنوان اولین مخلوق فرض کردهاند. استاد فرزانه قدسسره این پرسش را مطرح میکنند که آیا این تقدم، ازلی است یا حدوثی؟ ایشان تأکید دارند که تقدم عقل، به دلیل تجرد و قرب الهی آن، مرتبهای است، نه زمانی. این دیدگاه، مانند ستارهای در آسمان معرفت، راه را برای فهم مراتب وجودی روشن میکند.
نفی انحصار عالم به عقل
خداوند هیچگاه تنها عالم عقول را نداشته، بلکه همه عوالم، از ناسوت تا جبروت، همیشه با او بودهاند. این دیدگاه، مانند رودی که همه دشتها را سیراب میکند، بر جامعیت خلقت الهی تأکید دارد و هرگونه انحصار در مخلوقات را نفی میکند.
خدا و مخلوقات متنوع
خداوند همیشه مخلوقات متنوعی از ماده، مجردات، ملائکه، حیوانات و انسانها داشته است. این تنوع، مانند باغی پر از گلهای گوناگون، جلوهای از کمال الهی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که خدا هیچگاه تکمحصولی نبوده و همه عوالم را با هم داشته است.
تقدم مرتبهای عقل و تأخر ناسوت
عقل، به دلیل تجرد و قرب الهی، در مرتبه مقدم است، اما ناسوت نیز همیشه وجود داشته است. این تقدم، مانند سلسلهمراتب نوری است که از سرچشمه الهی به سوی عوالم پایینتر جریان مییابد، اما هیچگاه به معنای فقدان عوالم دیگر نیست.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد عقل بهعنوان اولین مخلوق و تأکید بر تنوع مخلوقات الهی، نشان داد که خلقت خدا، جامعیت و تنوعی بینهایت دارد. تقدم مرتبهای عقل و وجود همزمان همه عوالم، چارچوبی منسجم برای فهم متافیزیک الهی ارائه میدهد.
بخش چهارم: نقد مفاهیم کلامی و عرفانی
نقد اعیان ثابته بهعنوان ماهیت
استاد فرزانه قدسسره، اعیان ثابته را نه به معنای ماهیت منفصل از ذات و نه به معنای ذات متکثر، بلکه وجودات علمی خدا میدانند. این تبیین، مانند کلیدی که قفلهای عرفانی را میگشاید، اعیان ثابته را به علم الهی تقلیل میدهد و از تفسیرهای مادی یا ماهوی آنها فاصله میگیرد.
نقد صفات زایده و احوال
صفات زایده و احوال، بهعنوان مفاهیمی غیرواقعی، قادر به تبیین تمایز میان ممکن معدوم و ممتنع معدوم نیستند. استاد فرزانه قدسسره، این مفاهیم را مانند سرابی میدانند که حقیقت را پنهان میکند و بر ناتوانی آنها در حل مسائل متافیزیکی تأکید دارند.
مشکل شناخت در متکلمین
متکلمین، به دلیل ناتوانی در تبیین دقیق رابطه علم الهی با مخلوقات، میان ممکن معدوم و ممتنع معدوم تمایز قائل نشدند و مفهوم حالستان را مطرح کردند. این مشکل، مانند گرهی است که فلسفه با تیغ عقل میگشاید، اما کلام در آن گرفتار مانده است.
نفی عالم احوال
استاد فرزانه قدسسره، وجود عالم احوال را نفی میکنند، زیرا ممکن معدوم در ظرف علم الهی قرار دارد، نه در ظرفی مستقل. این دیدگاه، مانند نسیمی که ابرهای ابهام را پراکنده میکند، وحدت ظرف علم الهی را تأیید میکند.
نقد لوازم غیرمخلوق
لوازم غیرمخلوق و غیرفعل خدا، مانند اعیان ثابته یا صفات زایده، بهعنوان موجوداتی نامعقول رد شدهاند. استاد فرزانه قدسسره، این مفاهیم را به «اشترگاوپلنگ» تشبیه میکنند که نه خدا هستند و نه مخلوق، و از اینرو، فاقد مبنای عقلانیاند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد مفاهیم کلامی و عرفانی مانند اعیان ثابته، صفات زایده و احوال، نشان داد که این مفاهیم فاقد مبنای علمی و عقلانیاند. تبیین اعیان ثابته بهعنوان وجودات علمی و نفی عالم احوال، چارچوبی روشن برای فهم رابطه خدا و مخلوقات ارائه کرد.
بخش پنجم: اختیار الهی و پویایی خلقت
دیدگاه ابنسینا درباره مخلوقات
ابنسینا معتقد است که مخلوق بودن، مستلزم سبق عدم نیست و وجود منحصر به ماده نیست. این دیدگاه، مانند مشعلی است که تاریکیهای متافیزیکی را روشن میکند و امکان ازلی بودن مخلوقات را تأیید میکند.
اختیار دائمی خدا
خداوند دائماً و با اختیار میآفریند، بدون نیاز به سبق عدم. استاد فرزانه قدسسره، این اختیار را به انسانی تشبیه میکنند که دائماً با اختیار نماز میخواند، اما این تداوم، مانع اختیار او نیست. این تمثیل، مانند پلی است که عقل را به فهم حقیقت الهی رهنمون میسازد.
نقد متکلمین در مسئله اختیار
متکلمین، اختیار را به عدم فعل وابسته میدانستند، درحالیکه فلاسفه، اختیار را در تداوم فعل نیز ممکن میدانند. این نقد، مانند آینهای است که ضعفهای کلامی را در برابر روشنی فلسفه نشان میدهد.
نقد روایات سادهانگارانه
استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به آیه ﴿هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا﴾ از قرآن کریم، تأکید دارند که این آیه نباید بهصورت عامیانه تفسیر شود. این آیه، به وجود علمی انسان در علم الهی اشاره دارد و به معنای سبق عینی نیست. ترجمه: آیا بر انسان زمانی از روزگار گذشته است که چیز یادشدهای نبوده است؟
خدا و ظهورات دائمی
خداوند هیچگاه بیخاصیت نبوده و همیشه ظهورات متنوعی در همه عوالم داشته است. این پویایی، مانند رودی خروشان است که دائماً از سرچشمه الهی جاری میشود و همه عوالم را سیراب میکند.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تأکید بر اختیار دائمی خدا و پویایی خلقت، نشان داد که خداوند، خالقی فعال و بیوقفه است. نقد روایات سادهانگارانه و تبیین دیدگاههای فلسفی، چارچوبی منسجم برای فهم خلقت الهی ارائه کرد.
بخش ششم: خدا و اولیا: رابطهای عاشقانه و عظیم
تأثیر خدا بر اولیا
خداوند چنان عظمتی دارد که اولیا را مدهوش میکند و آنها را به غش و بیخویشتنی میرساند. این تأثیر، مانند طوفانی است که کشتی وجود اولیا را در خود فرو میبرد و آنها را به سوی فنا و بقا رهنمون میسازد.
نقد خدای مفهومی
خدای مفهومی فلاسفه، مانند گلی پلاستیکی است که فاقد حیات و واقعیت است. در مقابل، خدای اولیا، زنده و تأثیرگذار است، مانند گلی که عطرش جان را مسحور میکند و تیغش دل را میخراشد.
شغل اولیا: خداگرایی
اولیا خدا، شغل اصلیشان «خدابازی» است که با خون، شهادت و هدایت همراه است. این تعبیر، مانند شعلهای است که قلب اولیا را روشن میکند و آنها را به سوی ایثار و فداکاری میکشاند.
رابطه عاشقانه اولیا و خدا
رابطه اولیا با خدا، مانند عشقی است که در آن خدا آنها را به چالش میکشد و گاه به مرگ میرساند. این رابطه، مانند رقصی عارفانه است که در آن اولیا در برابر عظمت الهی مست و مدهوش میشوند.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با تبیین رابطه عاشقانه اولیا با خدا، نشان داد که خدای اولیا، زنده و تأثیرگذار است و آنها را به سوی فنا و بقا میکشاند. این رابطه، جلوهای از عظمت الهی است که اولیا را در خود غرق میکند.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با کاوش در رابطه خدا و مخلوقات، نشان داد که خداوند، بهعنوان خالقی ازلی و ابدی، همیشه ظهورات متنوعی در همه عوالم داشته است. نقد مفاهیم لوازم ذاتی، مانند اعیان ثابته و صفات زایده، و تأکید بر مراتب وجودی، چارچوبی منسجم برای فهم متافیزیک الهی ارائه کرد. اولیا خدا، با مواجهه با این حقیقت عظیم، زندگی خود را وقف خداگرایی کردهاند که با عشق، ایثار و شهادت همراه است. این اثر، دعوتی است به بازنگری در مفاهیم فلسفی و کلامی و حرکت به سوی درکی عمیقتر از حقیقت الهی.