در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 987

متن درس




بازسازی فلسفه در پرتو حکمت متعالیه

بازسازی فلسفه در پرتو حکمت متعالیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۸۷)

مقدمه: درآمدی بر ضرورت تحول فلسفی

فلسفه، چونان جویباری زلال از سرچشمه‌های معرفت، همواره در تکاپوی پویایی و بازآفرینی است. این علم، که به مثابه آیینه‌ای تمام‌نما، حقیقت هستی را بازمی‌تاباند، نمی‌تواند در زنجیر سنت‌های کهن گرفتار بماند. ضرورت بازسازی فلسفه، نه از سر انکار میراث پیشینیان، بلکه به انگیزه غنای معرفتی و پاسخ‌گویی به نیازهای زمانه است. استاد فرزانه قدس‌سره، در درس‌گفتار شماره ۹۸۷، با نگاهی نوآورانه و ژرف، به بازسازی فلسفه از طریق چهار رویکرد بنیادین دعوت می‌کنند: اخراج مباحث بی‌ارزش، ادخال مسائل نوین، تبدیل مفاهیم مشکل‌دار، و تثبیت اصول صحیح. این نوشتار، با تأسی به این درس‌گفتار، می‌کوشد تا با زبانی روشن و متین، این دیدگاه را در قالبی علمی و دانشگاهی ارائه دهد، تا چونان چراغی در مسیر جویندگان حقیقت بدرخشد.

بخش نخست: بازسازی فلسفه: رویکردهای چهارگانه

الف. اخراج: حذف مباحث بی‌ارزش

فلسفه، به مثابه باغی پربار، نیازمند هرس شاخه‌های خشکیده است. برخی مباحث، که فاقد بنیان علمی و ارزش معرفتی‌اند، چونان علف‌های هرز، رشد فلسفه را مختل می‌کنند. این مباحث، که گاه در کتب فلسفی رخنه کرده‌اند، نه‌تنها به ارتقای دانش یاری نمی‌رسانند، بلکه اعتبار فلسفه را در برابر دیگر علوم خدشه‌دار می‌سازند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که حذف این مباحث، از انحطاط فلسفه جلوگیری می‌کند و اعتماد به این علم را در میان اندیشمندان تقویت می‌نماید.

درنگ: اخراج مباحث بی‌ارزش، به مثابه پالایش جویبار معرفت، اعتبار فلسفه را حفظ کرده و از انحراف آن جلوگیری می‌کند.

ب. ادخال: افزودن مباحث نوین

فلسفه، چونان آسمانی بی‌کران، باید پذیرای ستارگان جدید باشد. مسائل نوظهور، که با پیشرفت علوم و تحولات فرهنگی پدید آمده‌اند، باید به منظومه فلسفه وارد شوند. این رویکرد، به فلسفه توان پاسخ‌گویی به پرسش‌های زمانه را می‌بخشد و آن را از ایستایی نجات می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر این ضرورت، به افزودن مباحثی چون فلسفه ذهن یا اخلاق زیستی اشاره دارند که در فلسفه سنتی کمتر مورد توجه بوده‌اند.

درنگ: ادخال مباحث جدید، فلسفه را با نیازهای معاصر هم‌نوا ساخته و آن را به علمی پویا و روزآمد تبدیل می‌کند.

ج. تبدیل: اصلاح مباحث مشکل‌دار

برخی مباحث فلسفی، چون بناهایی کهن با پایه‌های سست، نیازمند بازسازی‌اند. این مباحث، گرچه ریشه در سنت دارند، اما اشکالات ساختاری آن‌ها مانع از کارآمدی‌شان می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه، پیشنهاد می‌دهند که این مباحث با ساختاری علمی و سالم بازآفرینی شوند تا در منظومه فلسفه جای گیرند.

درنگ: تبدیل، چونان بازسازی بنایی کهن، مباحث مشکل‌دار را به ساختاری استوار و علمی بدل می‌سازد.

د. تثبیت: دفاع از اصول صحیح

فلسفه، چونان درختی ریشه‌دار، از میراثی گران‌قدر برخوردار است. مباحثی که از گذشته بر پایه استدلال و برهان استوار بوده‌اند، باید شناسایی، دفاع و تثبیت شوند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این اصول، حتی اگر قدمتی چند‌هزار‌ساله داشته باشند، ارزش حفظ و پاسداری دارند، چرا که چونان گوهرهایی در گنجینه معرفت می‌درخشند.

درنگ: تثبیت اصول صحیح، چونان پاسداری از گنجینه‌ای گران‌قدر، میراث معتبر فلسفه را جاودانه می‌سازد.

جمع‌بندی بخش نخست

بازسازی فلسفه از طریق چهار رویکرد اخراج، ادخال، تبدیل و تثبیت، به مثابه بازآفرینی باغی پربار، فلسفه را از انحطاط نجات داده و آن را به علمی پویا، پاسخ‌گو و معتبر بدل می‌سازد. این رویکردها، با حفظ تعادل میان سنت و نوآوری، فلسفه را به سوی افق‌های نوین معرفت رهنمون می‌شوند.

بخش دوم: نقد و بازسازی مفهوم حرکت در فلسفه

الف. نقد دیدگاه قدما در باب جوهر و حرکت

قدما، طبیعت را جوهر ساکن می‌دانستند و حرکت را تنها به مقولات عرضی یا زمان نسبت می‌دادند. به باور ایشان، جوهر سیب، گرچه در رنگ یا حجم تغییر می‌کند، خود ثابت است و حرکت در آن راه ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به صدرالمتألهین در جلد سوم اسفار، این دیدگاه را نقد می‌کنند. صدرا، با طرح حرکت جوهری، معتقد است که حرکت در جوهر، به حرکت در عرض منجر می‌شود، چرا که كلما بالعرض ينتهي إلى ما بالذات. به دیگر سخن، اگر جوهر متحرک نباشد، تغییرات عرضی نظیر رنگ یا حجم ممکن نخواهد بود.

درنگ: حرکت جوهری صدرا، چونان کلیدی طلایی، قفل سکون جوهر را گشوده و پویایی هستی را آشکار می‌سازد.

ب. رد مفهوم جوهر و ماهیت

استاد فرزانه قدس‌سره، گامی فراتر نهاده و مفهوم جوهر و ماهیت را به چالش می‌کشند. ایشان، با استدلال به اینکه ماهیت، مفهومی ذهنی است و وجود، اصل بنیادین هستی است، حرکت را به وجود نسبت می‌دهند. به باور ایشان، حرکت در وجود، نه در جوهر یا عرض، در همه مراتب هستی، از حق تا خلق، جاری است. این دیدگاه، با آیه شریفه ﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾ (سوره الرحمن: ۲۹) هم‌خوانی دارد که می‌فرماید: «هر روز او در کاری است.»

درنگ: حرکت در وجود، چونان جویباری بی‌انتها، در همه مراتب هستی جاری است و ماهیت را به سایه‌ای ذهنی فرو می‌کاهد.

ج. حرکت ذاتی و عرضی

استاد فرزانه قدس‌سره، میان حرکت ذاتی (وجودی) و حرکت عرضی (نقلی) تمایز قائل می‌شوند. جسم، به دلیل برخورداری از وجود، ذاتاً متحرک است، اما حرکت‌های نقلی، چون تغییر مکان، عرضی‌اند. این تمایز، نقدی بر فلسفه ارسطویی است که حرکت را صرفاً عرضی می‌دانست.

درنگ: حرکت ذاتی، چونان روحی در کالبد هستی، جسم را از سکون به پویایی می‌رساند.

د. نقد اختلافات قدما در باب حرکت و زمان

قدما در اینکه حرکت یا زمان ذاتاً متحرک‌اند یا عرضی، اختلاف داشتند. برخی زمان را ذاتاً متحرک و حرکت را عرضی می‌دانستند و برخی برعکس. استاد فرزانه قدس‌سره، با رد این دوگانگی، همه موجودات را ذاتاً متحرک می‌دانند و حرکت را به وجود نسبت می‌دهند.

درنگ: حرکت وجودی، چونان نغمه‌ای یکپارچه، همه هستی را در بر می‌گیرد و دوگانگی‌های قدما را بی‌معنا می‌سازد.

ه. دیدگاه شیخ اشراق و تعمیم حرکت

شیخ اشراق، حرکت را اصل و زمان را فرع می‌دانست. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأیید این دیدگاه، حرکت را به وجود تعمیم داده و آن را در همه مراتب هستی جاری می‌دانند.

درنگ: تعمیم حرکت به وجود، چونان گشودن دریچه‌ای به سوی نور، پویایی کل هستی را آشکار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

نقد مفهوم جوهر و ماهیت و تعمیم حرکت به وجود، تحولی بنیادین در فلسفه ایجاد می‌کند. این دیدگاه، با تأسی به صدرالمتألهین و آیات قرآنی، فلسفه را از قید سکون آزاد کرده و آن را به سوی پویایی وجودی رهنمون می‌سازد. حرکت، چونان روحی در کالبد هستی، همه موجودات را در بر می‌گیرد و دوگانگی‌های کهن را بی‌معنا می‌سازد.

بخش سوم: دفاع از نوآوری فلسفی

الف. امکان و ضرورت نوآوری

فلسفه، چونان دریایی مواج، از نوآوری بی‌نیاز نیست. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به صدرالمتألهین در جلد سوم اسفار، فصل ۲۸، صفحه ۱۰۸، تأکید دارند که تغییر در فلسفه نه‌تنها ممکن، بلکه ضروری است. صدرا، با طرح امکان ایجاد مذهب جدید، برهان را معیار پذیرش دیدگاه‌ها می‌داند، نه تقلید از قدما.

درنگ: نوآوری در فلسفه، چونان نسیمی تازه، عقل را از زنجیر تقلید رها می‌سازد.

ب. عقلانیت و برهان به‌عنوان معیار

استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر عقلانیت، از ایجاد دشمن پرهیز می‌کنند، اما به اقتضای برهان، دیدگاه‌های نوین را مطرح می‌سازند. صدرا نیز، با این رویکرد، حرکت جوهری را در برابر دیدگاه‌های کهن دفاع کرد.

درنگ: برهان، چونان مشعلی فروزان، مسیر نوآوری را روشن می‌سازد.

ج. پویایی عالم و نوآوری

عالم، چونان کتابی گشوده، رو به باز شدن و حیات است. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه شریفه ﴿إِنَّ اللَّهَ يُوسِعُ كُلَّ شَيْءٍ وَيُحِيطُ بِكُلِّ شَيْءٍ﴾ (سوره فصلت: ۵۴)، که می‌فرماید: «همانا خداوند هر چیزی را وسعت می‌بخشد و به هر چیزی احاطه دارد»، نوآوری را با پویایی عالم هم‌نوا می‌دانند.

درنگ: نوآوری، چونان گلی در باغ هستی، با پویایی عالم شکوفا می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

نوآوری در فلسفه، نه مخالفت با سنت، بلکه گامی در راستای پویایی عالم است. برهان و عقلانیت، معیارهای اصلی پذیرش دیدگاه‌های جدیدند و فلسفه را از تقلید به سوی خلاقیت رهنمون می‌سازند.

بخش چهارم: نقد صفات الهی و علم قدرتی

الف. نقد دوگانگی حیات و حرکت

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد دیدگاه متکلمان که حیات خدا را بدون حرکت می‌دانستند، تأکید دارند که حیات بدون حرکت ممکن نیست. حرکت وجودی، در حق و خلق جاری است و با آیه شریفه ﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾ (سوره الرحمن: ۲۹) هم‌خوانی دارد.

درنگ: حرکت وجودی، چونان ضربان قلب هستی، حیات حق و خلق را پیوند می‌دهد.

ب. نقد تعریف علم در متکلمین

متکلمان، علم خدا را فاقد صورت می‌دانستند و معتقد بودند خدا کار علم را انجام می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره، علم را انکشاف می‌دانند که در خدا ذاتی و در خلق ظهوری است.

درنگ: علم، چونان آیینه‌ای زلال، انکشاف حقیقت در خدا و خلق است.

ج. علم قدرتی و فلسفه

استاد فرزانه قدس‌سره، علم فلسفی را علمی قدرتی می‌دانند که باید آثاری در هستی داشته باشد. علوم تجربی، با تسلط بر الفبای ماده، اقتدار یافته‌اند، اما فلسفه باید الفبای وجود را کشف کند تا به اقتدار برسد.

درنگ: علم قدرتی، چونان کلیدی برای گشودن گنجینه وجود، فلسفه را به سوی تأثیرگذاری رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

نقد صفات الهی در متکلمان و تأکید بر علم قدرتی، فلسفه را از مفهوم‌گرایی به سوی تأثیرگذاری در هستی سوق می‌دهد. علم، به‌عنوان انکشاف، و حرکت، به‌عنوان ضربان هستی، فلسفه را به علمی زنده و پویا بدل می‌سازد.

بخش پنجم: فلسفه و تصرف در هستی

الف. رد تضاد در هستی

استاد فرزانه قدس‌سره، تضاد را در عالم هستی نفی می‌کنند و تفاوت‌ها را در تعینات و ظهورات می‌دانند. وجود، هم من اعرف الاشياء و هم في غاية الخفاء است.

درنگ: وجود، چونان گوهری دوچهره، هم آشکار و هم پنهان است و تضاد در آن راه ندارد.

ب. محدودیت‌های فلسفه سنتی

فلسفه سنتی، به دلیل مفهوم‌گرایی، از تصرف در هستی ناتوان است. استاد فرزانه قدس‌سره، علم دینی را به دلیل فقدان رویکرد قدرتی نقد می‌کنند و خواستار تحول آن به سوی علم تأثیرگذارند.

درنگ: فلسفه سنتی، چونان پرنده‌ای در قفس مفهومات، از پرواز در آسمان هستی بازمانده است.

ج. ضرورت آزمایشگاه فلسفی

استاد فرزانه قدس‌سره، خواستار ایجاد آزمایشگاه‌های فلسفی‌اند تا آثار وجود به‌صورت عملی بررسی شوند. این رویکرد، علم دینی را از مفهوم‌گرایی نجات می‌دهد.

درنگ: آزمایشگاه فلسفی، چونان کوره‌ای برای گداختن مفهومات، علم را به سوی حقیقت وجود رهنمون می‌سازد.

د. انسان و خلافت الهی

انسان، به‌عنوان خلیفه‌الله، برای تصرف در هستی آفریده شده است. استاد فرزانه قدس‌سره، فلسفه را ابزاری برای احیای این خلافت می‌دانند.

درنگ: انسان، چونان خلیفه‌ای در بارگاه الهی، با فلسفه‌ای قدرتی به تصرف در هستی فراخوانده شده است.

جمع‌بندی بخش پنجم

فلسفه، با نفی تضاد و تأکید بر تصرف در هستی، به سوی احیای خلافت انسانی گام برمی‌دارد. آزمایشگاه‌های فلسفی و علم قدرتی، فلسفه را از قید مفهومات رها ساخته و به سوی تأثیرگذاری در عالم هستی رهنمون می‌سازد.

نتیجه‌گیری کل

بازسازی فلسفه، چونان بازآفرینی گوهری گران‌بها، نیازمند پویایی، نوآوری و استدلال است. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأسی به حکمت متعالیه و آیات قرآنی، فلسفه‌ای را پیشنهاد می‌دهند که نه‌تنها از قید مفهومات رها شده، بلکه چونان مشعلی فروزان، مسیر تصرف انسان در هستی را روشن می‌سازد. این نوشتار، با بازنمایی درس‌گفتار شماره ۹۸۷، کوشید تا این دیدگاه را در قالبی علمی و متین ارائه دهد، تا جویندگان معرفت را به سوی افق‌های نوین رهنمون سازد.

با نظارت صادق خادمی