در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 989

متن درس




نظام نوین فلسفی: بازسازی و تبیین هستی‌شناختی

نظام نوین فلسفی: بازسازی و تبیین هستی‌شناختی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۸۹)

دیباچه

این کتاب، بازنویسی و تحلیل درس‌گفتار شماره ۹۸۹ استاد فرزانه قدس‌سره است که به بررسی جایگاه فلسفه به‌عنوان محور معرفت، ضرورت بازسازی نظام فلسفی، و رد مفهوم تضاد در هستی می‌پردازد. هدف این نوشتار، ارائه محتوایی جامع و علمی برای مخاطبان فرهیخته است که با حفظ امانت به محتوای اصلی، نکات کلیدی را به‌صورت ساختارمند استخراج و با توضیحات تکمیلی تبیین می‌کند. آیات قرآن کریم با احترام و با ترجمه‌ای دقیق ارائه شده و ساختار متن به‌گونه‌ای تنظیم گردیده که پاسخگوی نیازهای پژوهشی باشد. این نوشتار، با تکیه بر سند اصلی، از افزودن محتوای خارجی پرهیز کرده و با بهره‌گیری از تمثیلات و استعارات فاخر، به غنای معرفتی و زیبایی ادبی متن افزوده است.

بخش یکم: فلسفه، ام‌العلوم و محور معرفت

جایگاه فلسفه در نظام معرفتی

فلسفه، به‌عنوان دقیق‌ترین و سنگین‌ترین علم، جایگاه ام‌العلوم را داراست، زیرا ذهن را با نظام هستی هماهنگ می‌سازد. ذهن غیرفلسفی، هرچند در علوم دیگر وارد شود، به نگرشی عامیانه محدود می‌گردد. فلسفه، با ارائه ابزارهای مفهومی و روش‌شناختی، ذهن را برای تحلیل نظام‌مند هستی آماده می‌کند. این هماهنگی، در فلسفه اسلامی با تبیین وجود و مراتب آن و در فلسفه مدرن با تحلیل مفاهیم بنیادین علوم، نمود می‌یابد.

درنگ: فلسفه، چونان مادری برای علوم، ذهن را از پراکندگی عامیانه به سوی نظم هستی‌شناختی هدایت می‌کند.

تمایز ذهن فلسفی و عامیانه

ذهن فلسفی، برخلاف ذهن عامیانه، با نظام هستی تناسب دارد و از سطح مفاهیم ذهنی و الفاظ فراتر می‌رود. ذهن عامیانه، به ظواهر و مفاهیم سطحی محدود است، حال آنکه ذهن فلسفی به جوهر وجود و روابط هستی‌شناختی نفوذ می‌کند. این تمایز، اهمیت آموزش فلسفی را در پرورش تفکر عمیق نشان می‌دهد و با نقد سطحی‌نگری در فلسفه مدرن هم‌خوانی دارد.

بخش دوم: نقد و بازسازی نظام فلسفی

نقد وضعیت کنونی علم فلسفه

علم فلسفه در برخی مراکز علمی، به نقالی و حفظ مفاهیم محدود شده و از خلاقیت و تخصص عاری گشته است. در گذشته، فیلسوفانی چون علامه شعرانی و دیگران، با تفکر مستقل و مشاعر فعال، به خلق معرفت می‌پرداختند، اما رویکرد کنونی، به حفظ متون محدود شده است. این نقد، به ضرورت احیای تفکر خلاق در علم فلسفه تأکید می‌کند.

درنگ: احیای تفکر خلاق، چونان نسیمی حیات‌بخش، علم فلسفه را از جمود به سوی پویایی رهنمون می‌سازد.

چالش‌های تاریخی فلسفه

دشواری‌های فلسفه در گذشته، نه از محدودیت فیلسوفانی چون ابن‌سینا یا صدرالمتألهین، بلکه از پیچیدگی‌های ذاتی الفبای فلسفه و ساختار معیوب آن ناشی شده است. مفاهیمی چون تمایز ماهیت و وجود یا مفهوم جوهر، به انحرافات فلسفی انجامیده‌اند. این دیدگاه، با نقدهای معاصر بر متافیزیک سنتی هم‌سو است.

بازسازی فلسفه نوین

فلسفه نوین، با تغییر ساختار و نظام فلسفی، از وابستگی به دین یا فرهنگ خاص آزاد شده و قابلیت طرح در هر جامعه‌ای را یافته است. حذف آیات و روایات در ارائه فلسفه به جوامع غیرمسلمان، انعطاف‌پذیری این نظام را نشان می‌دهد و با فلسفه‌های مدرن که به گفت‌وگوی بین‌فرهنگی تأکید دارند، هم‌خوان است.

درنگ: فلسفه نوین، چونان پلی استوار، معرفت را از محدودیت‌های فرهنگی به سوی جهانی‌سازی هدایت می‌کند.

تجربه ارائه فلسفه در محافل علمی

در گذشته، مباحث فلسفی و روان‌شناختی در محافل علمی تهران، بدون استناد به آیات و روایات، ارائه شده و به دلیل نوآوری، مورد استقبال قرار گرفته است. این تجربه، امکان گفت‌وگوی فلسفی در بسترهای غیردینی را نشان می‌دهد و با روش‌های گفت‌وگوی بین‌رشته‌ای در فلسفه معاصر سازگار است.

نقش فلسفه در ترمیم علوم

فلسفه، با اخراج مباحث غیرعلمی، ادخال مسائل نوین، تثبیت اصول معتبر، و تبدیل نظریه‌های مشکل‌دار، قادر به ترمیم و بازسازی همه علوم است. این نقش هدایت‌گر، فلسفه را به محور معرفت‌شناسی تبدیل می‌کند و با فلسفه علم مدرن هم‌سو است.

بخش سوم: رد مفهوم تضاد در هستی

نقد مفهوم تضاد

در فلسفه نوین، تضاد در عالم هستی وجود ندارد. تضاد، به‌عنوان یکی از اقسام تقابل (شيئان وجوديان بينهما غاية الخلاف)، به دلیل فقدان غایت در هستی، منتفی است. این دیدگاه، مفهوم تضاد را از فلسفه ارسطویی نقد کرده و به وحدت وجود و پویایی هستی در عرفان اسلامی نزدیک است.

درنگ: رد تضاد، چونان کلیدی زرین، قفل محدودیت‌های هستی‌شناختی را می‌گشاید و به بی‌کرانگی وجود رهنمون می‌شود.

تضاد، بن‌بستی خیالی

تضاد، مانند کوچه‌ای است که در نگاه نخست بن‌بست می‌نماید، اما با نزدیک شدن، راهی باز می‌شود. در هستی، تخالف، تقابل، و مراتب وجود دارند، نه تضاد. این تشبیه، ادراک نادرست از محدودیت‌های هستی را نشان می‌دهد و با نقدهای عرفانی بر مفاهیم محدودساز هم‌خوان است.

بی‌نهایت بودن مراتب وجود

مراتب وجود، مانند ایمان و کفر، بی‌نهایت‌اند و غایتی ندارند. این بی‌کرانگی، تضاد را که نیازمند غایت است، منتفی می‌سازد. در عرفان اسلامی، مراتب وجود ظهورات بی‌نهایت حق‌اند و با رد نهایات ارسطویی، به وحدت وجود نزدیک می‌شوند.

نقد تضاد حرکات در اسفار

صدرالمتألهین در اسفار (جلد سوم، فصل هفتم، صفحه ۲۰۰) بحث تضاد حرکات را مطرح می‌کند، اما این درس‌گفتار، عنوان «تضاد حرکات» را غیرفلسفی می‌داند. این نقد، با حذف غایت، تضاد حرکات را به تخالف تبدیل می‌کند و با پویایی وجودی هم‌خوان است.

تخالف به‌جای تضاد در حرکات

حرکات با جنس‌های مختلف، مانند استحاله و نمو، تضاد ندارند، بلکه تعارض آنها عرضی و ناشی از اسباب خارجی است. همچنین، حرکات با جنس واحد، مانند تسود و تبیض، متضاد نیستند، زیرا لون (رنگ) جنس نیست، بلکه تشخص وجودی است. این دیدگاه، مفاهیم ارسطویی را نقد کرده و به اصالت وجود در فلسفه صدرایی نزدیک است.

درنگ: تخالف، چونان جریانی سیال، جایگزین تضاد شده و پویایی مراتب وجود را نمایان می‌سازد.

رد مفهوم لون به‌عنوان جنس

لون، مفهومی ذهنی است، نه جنس خارجی. سیاهی و سفیدی، تشخص‌های وجودی‌اند که مراتب و شدت و ضعف دارند، نه تضاد. این دیدگاه، مفاهیم منطقی فلسفه سنتی را نقد کرده و به وحدت وجود عرفانی نزدیک است.

تخالف به‌جای تضاد در روابط انسانی

حتی بین کافر و مؤمن تضاد وجود ندارد، بلکه تخالف است. همه موجودات، در ساحت وجود، به خدا وابسته‌اند. این دیدگاه، با آیه ﴿تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ﴾ (سوره آل‌عمران: ۶۴) هم‌خوانی دارد: «بیایید به سوی سخنی مشترک.»

رد مفهوم عرفی ضد

مفهوم ضد، ساخته ذهن عرفی است و در هستی واقعیتی ندارد. حتی خوبی و بدی، به دلیل مراتب بی‌نهایت، متضاد نیستند. این دیدگاه، مفاهیم عرفی را نقد کرده و به ظهورات وجودی در عرفان اسلامی اشاره دارد.

بخش چهارم: بی‌کرانگی هستی و معرفت الهی

بی‌نهایت بودن آخرت

آخرت، فاقد غایت است و تشابهات آن، طبق آیه ﴿وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا﴾ (سوره بقره: ۲۵)، بی‌نهایت‌اند: «و به آن‌ها چیزی مشابه داده می‌شود.» این آیه، به پویایی و بی‌کرانگی آخرت اشاره دارد که با رد غایت در هستی هم‌خوان است.

درنگ: آخرت، چونان دریایی بی‌کران، با تجدد دائمی نعمات الهی، غایت را منتفی می‌سازد.

رد غایت در فلسفه

فلسفه نوین، با حذف غایت و محدودیت، تضاد را منتفی می‌کند. هستی، باز و بی‌کران است و تضاد، مفهومی دگم و محدود است. این دیدگاه، فلسفه ارسطویی را بازسازی کرده و به بی‌کرانگی هستی تأکید دارد.

نقد تسلسل در فلسفه سنتی

فلسفه سنتی، با استدلال تسلسل، غایت و خدا را اثبات می‌کرد. این درس‌گفتار، تسلسل را رد کرده و بی‌نهایت بودن خدا را تأیید می‌کند. خدا، به‌عنوان وجود بی‌نهایت، فراتر از نهایات تسلسلی است و با عرفان اسلامی هم‌خوان است.

بی‌نهایت بودن اسما و صفات الهی

خداوند، با اسما و صفات بی‌نهایت، غایتی ندارد. رزق و علم الهی، طبق آیه ﴿وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا﴾، پایان‌ناپذیر است. این دیدگاه، به فیض بی‌نهایت الهی اشاره دارد.

نقد واعلم در متون فلسفی

علامه شعرانی معتقد بود هرگاه در کتب فلسفی «واعلم» آمده، احتمال خطا وجود دارد. این درس‌گفتار، این دیدگاه را تأیید کرده و به ضرورت بررسی انتقادی متون فلسفی تأکید دارد.

یقین، حرکت بی‌پایان به سوی خدا

آیه ﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ﴾ (سوره حجر: ۹۹) یقین را نه مرگ، بلکه حرکت بی‌پایان به سوی خدا می‌داند: «و پروردگارت را بپرست تا یقین به تو آید.» این تبیین، به پویایی معرفتی انسان اشاره دارد.

درنگ: یقین، چونان سفری بی‌پایان، انسان را به سوی قرب الهی هدایت می‌کند.

معرفت، برتر از عبادت صوری

نماز، عبادتی صوری و دنیوی است، اما معرفت، در برزخ و آخرت، به حرکت و قدرت منجر می‌شود. این تمایز، برتری معرفت بر عبادات صوری را نشان می‌دهد و در عرفان اسلامی، معرفت را اتصال به وجود الهی می‌داند.

ذکر بی‌مزاحمت اولیای خدا

ذکر اولیای خدا، برخلاف نماز صوری، با هیچ فعل دنیوی مزاحمت ندارد و در برزخ به معرفت تبدیل می‌شود. این دیدگاه، به کیفیت عرفانی ذکر اشاره دارد که با همه شئون زندگی سازگار است.

جهان‌بینی مؤمن و رد تضاد

مؤمن، با جهان‌بینی باز، تضاد را رد کرده و برای هر رابطه‌ای، امکان بازگشت و تحول قائل است. این جهان‌بینی، از دگماتیسم جلوگیری کرده و امکان تحول در روابط انسانی را تأیید می‌کند.

رد دشمن به‌عنوان ضد

دشمن، ضد نیست، بلکه مخالف است. حتی اشقی‌الاشقیا، در مراتب وجودی، غایتی ندارد و امکان تحول دارد. این دیدگاه، به پویایی روابط انسانی در ساحت وجود اشاره دارد.

قدیم‌الاحسان بودن خداوند

خداوند، به‌عنوان قدیم‌الاحسان، غایتی ندارد و حتی از گناهکاران بزرگ ممکن است بگذرد. این نکته، به رحمت بی‌نهایت الهی اشاره دارد که بر همه موجودات جاری است.

درنگ: رحمت قدیم‌الاحسان الهی، چونان جویباری بی‌پایان، همه موجودات را در بر می‌گیرد.

انسان معرفتی، فراتر از تضاد

انسان معرفتی، با رد تضاد و پذیرش تخالف، به موجودی بزرگ تبدیل می‌شود که با هیچ‌کس ضد نیست. این دیدگاه، هدف نهایی فلسفه نوین را در اتصال به وجود بی‌نهایت نشان می‌دهد.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تأکید بر جایگاه فلسفه به‌عنوان ام‌العلوم، به ضرورت بازسازی نظام فلسفی از طریق اخراج، ادخال، تثبیت، و تبدیل پرداخته است. نقد مفهوم تضاد و حذف غایت از هستی، محور اصلی فلسفه نوین است که با پویایی وجودی، بی‌کرانگی اسما و صفات الهی، و جهان‌بینی باز مؤمن هم‌خوان است. استناد به آیات قرآن کریم و نقد دیدگاه‌های صدرالمتألهین، به غنای استدلالی بحث افزوده است. فلسفه نوین، با رد تضاد و تأکید بر معرفت وجودی، انسان را به سوی خلافت الهی و تصرف در هستی هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی