متن درس
حکمت سیال: تأملاتی در باب حرکت و سکون در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۹۹۱)
مقدمه: درآمدی بر فلسفه حرکت در حکمت متعالیه
حرکت، چونان جریانی بیوقفه در بستر هستی، از دیرباز کانون تأملات فلاسفه اسلامی بوده است. این مفهوم، که در حکمت متعالیه به مثابه روح پویای عالم تلقی میشود، نهتنها به فهم حقیقت وجود کمک میکند، بلکه ذهن را به سوی درک ظرایف و دقایق هستی رهنمون میسازد. در این اثر، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به کاوش در یکی از پیچیدهترین مسائل فلسفی، یعنی رابطه حرکت مستقیم و سکون، پرداختهایم. این تأملات، با نگاهی نقادانه به آرای فلاسفه قدیم و متأخر، از جمله ابنسینا، ملاصدرا و حاجی سبزواری، و با تأکید بر اصل تتالی در عالم هستی، به بازخوانی این موضوع در چارچوب حکمت متعالیه میپردازد.
درنگ: حرکت، به مثابه جریانی سیال در عالم هستی، نهتنها ظریفترین و دقیقترین موضوع فلسفی است، بلکه کلیدی برای فهم حقیقت وجود و پویایی آن به شمار میرود.
بخش اول: چیستی حرکت و چالشهای فلسفی آن
حرکت به مثابه پدیدهای ظریف و دشوار
حرکت، در نگاه فلاسفه اسلامی، پدیدهای است که در عین سادگی ظاهری، از پیچیدگیهای عمیقی برخوردار است. استاد فرزانه قدسسره این موضوع را ظریفترین، دقیقترین و در عین حال دشوارترین بحث فلسفی میدانند، زیرا محدودیت ابزارهای علمی در دوران فلاسفه سنتی، تحلیل این مفهوم را با چالشهای فراوان مواجه ساخته است. این دشواری، نهتنها از ماهیت سیال و پویای حرکت ناشی میشود، بلکه ریشه در ناتوانی ابزارهای عرفی در تبیین دقیق آن دارد. حرکت، چونان رودی که در بستر وجود جاری است، از یک سو به فهم حقیقت هستی رهنمون میشود و از سوی دیگر، ذهن را به سوی پرسشهای بنیادین در باب چیستی و چگونگی آن سوق میدهد.
سؤال بنیادین: آیا حرکت مستقیم در عالم وجود دارد؟
یکی از پرسشهای محوری این بحث، وجود یا عدم وجود حرکت مستقیم در عالم است. آیا تمامی حرکتها در عالم به صورت دوری، بیضوی، شیاری، تپشی یا مداریاند، یا حرکت مستقیم نیز در میان این اشکال جای دارد؟ استاد فرزانه قدسسره این پرسش را با نگاهی نقادانه مطرح میکنند و استدلال میورزند که شاید حرکت مستقیم صرفاً مفهومی ذهنی باشد که در عالم خارج، به اشکال پیچیدهتری چون حرکت دوری یا تپشی تجلی مییابد. این دیدگاه، پیشفرضهای فلسفه سنتی را به چالش میکشد و دعوتی است به بازاندیشی در ماهیت حرکت.
درنگ: پرسش از وجود حرکت مستقیم، نهتنها به بازخوانی مفاهیم فلسفی میانجامد، بلکه دعوتی است به تأمل در سیالیت و پویایی عالم هستی، که در آن هیچ پدیدهای به سکون مطلق منتهی نمیشود.
بخش دوم: بررسی آرای فلاسفه در باب حرکت مستقیم و سکون
دیدگاه ملاصدرا: پایان حرکت مستقیم به سکون
ملاصدرا، در فصل نهم جلد سوم اسفار اربعه، با صراحت بیان میدارد که هر حرکت مستقیم ناگزیر به سکون منتهی میشود و نمیتواند بیانتها ادامه یابد. این اصل، که ریشه در فلسفه Ascending(صعودی) و Descending(نزولی) حركت مستقيم در فلسفه اسلامي
فيلسوفان متقدم چهار دليل (حجج الأربع) ارائه كردهاند كه حركت مستقيم به سكون منتهي ميشود، زيرا بدون سكون، تمايز ميان دو حركت متوالي ممكن نيست. ابنسينا در كتاب شفا به نقد اين دلايل پرداخته و استدلال ميكند كه آنها از منظر تحليلي كافي نيستند. ملاصدرا نيز، با تأييد ضعف دلايل قدما، دليل ابنسينا را قويتر ميداند. با اين حال، هر سه فيلسوف، يعني قدما، ابنسينا و حاجي سبزواري، در اصل پايان يافتن حركت مستقيم به سكون اتفاق نظر دارند. اما استاد فرزانه قدسسره با نگرشي نقادانه، حتي اصل وجود سكون را زير سؤال ميبرند و استدلال ميكنند كه آنچه ما سكون ميپنداريم، صرفاً توهمي عرفي است و عالم هستي سراسر در حركت و تحول است.
نقد دلايل قدما
دليل نخست قدما بر آن است كه حركت مستقيم بدون لحظهاي سكون نميتواند از حركتي به حركت ديگر تغيير يابد، زيرا دو حركت متوالي نيازمند لحظهاي توقفاند تا از يكديگر متمايز شوند. استاد فرزانه قدسسره با مثالي ملموس، چونان توپي كه به زمين برخورد كرده و بازميگردد، نشان ميدهند كه تغيير جهت در ظرف حركت رخ ميدهد و نيازي به سكون ندارد. در لحظه برخورد، تراكم سرعت رخ ميدهد، نه توقف، و حركت ثانوي در همان ظرف حركت ادامه مييابد. اين ديدگاه، مفهوم سكون را به چالش كشيده و حركت را پديدهاي سيال و بيوقفه معرفي ميكند.
درنگ: تراکم سرعت در لحظه برخورد، جایگزین مفهوم سنتی سکون شده و حرکت را جریانی بیوقفه در ظرف تحولات عالم مینمایاند.
نقد ملاصدرا و حاجي سبزواري
ملاصدرا، دلايل قدما را به دليل اتكاي بيش از حد به مفاهيم عرفي و منطق صوري، ضعيف ميداند و دليل ابنسينا را به سبب تحليليتر بودن تأييد ميكند. حاجي سبزواري نيز يكي از دلايل قدما را قوي ميشمارد، اما در كليت با اصل پايان يافتن حركت مستقيم به سكون موافق است. استاد فرزانه قدسسره، اما، با نقدي ريشهايتر، حتي نقض ملاصدرا را نيز ناکافي ميدانند و استدلال ميورزند كه سكون به كلي منتفي است و عالم سراسر تتالي و چينش است.
بخش سوم: تتالي، پارادايمي نو در فهم هستي
نفي سكون مطلق در عالم
استاد فرزانه قدسسره با تأكيد بر سياليت عالم، سكون را مفهومي صرفاً عرفي ميدانند. مفاهيمي چون «ايستادن»، «نشستن» يا «مردن» تنها در نگاه عامه مردم سكون تلقي ميشوند، حال آنكه در حقيقت، عالم در همه حالات در جريان حركت و تحول است. اين ديدگاه، ريشه در اصل سياليت وجود در حكمت متعاليه دارد و سكون را توهمي ناشي از محدوديت ادراك انساني ميداند.
تتالي به جاي اتصال
يكي از نوآوريهاي كليدي در اين درسگفتار، جايگزيني مفهوم تتالي به جاي اتصال در تبيين عالم هستي است. برخلاف ديدگاه فلاسفه قديم و جديد كه تتالي انات را محال ميدانستند، استاد فرزانه قدسسره استدلال ميكنند كه تمام عالم هستي تتالي است. ذرات عالم، چونان دانههاي آرد فشرده يا هواپيماهايي كه با سرعتي هماهنگ در كنار يكديگر حركت ميكنند، نه به هم دوخته شدهاند و نه متصلاند، بلكه در نظمي طبيعي كنار هم قرار گرفتهاند.
درنگ: عالم هستی، چونان تپهای از ریگ یا درختی که ذرهذره رشد میکند، سراسر تتالی است و هیچ ذرهای به دیگری دوخته نشده، بلکه همه در چیدمانی سیال کنار هم قرار دارند.
تفسير قرآني تتالي
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آيه شريفه لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ از قرآن کریم (سوره انعام، آيه ۱۶۴: «هيچ كس بار گناه ديگري را بر دوش نميكشد»)، بر استقلال و تتالي موجودات در عالم تأكيد ميورزند. هر موجود، در مسير خود حركت ميكند و هيچگاه به ديگري دوخته نميشود. اين تفسير، تتالي را به مثابه اصلي بنيادين در فهم هستي معرفي ميكند.
بخش چهارم: نقد علوم ديني و ضرورت تحول
نقد علوم ديني معاصر
علوم ديني، به دليل تمركز بر نقل و گزارش، از عمق و تحليل فلسفي فاصله گرفتهاند. استاد فرزانه قدسسره با تأسف خاطرنشان ميكنند كه علوم ديني گاه به گزارش اموات و اطلاعات تاريخي، مانند زادگاه فلاسفه، فروكاسته شده و از قدرت تحليلي و پديداري محروم ماندهاند. فلسفه، در مقابل، علمي قدرتمند است كه ذهن را با ذرات وجود هماهنگ ساخته و به فهم حقيقت هستي رهنمون ميشود.
ضرورت آزمايشگاهمحوري در علوم ديني
استاد فرزانه قدسسره بر ضرورت آزمايشگاهمحور شدن علوم ديني تأكيد ميورزند. علوم ديني بايد از حالت نقلمحور خارج شده و به سوي مستندسازي و آزمونپذيري حركت كنند. آزمايشگاه، به معناي فضايي براي تست و تحليل دقيق، ميتواند علوم ديني را به علمي پديداري و قدرتمند تبديل كند.
درنگ: علوم دینی باید از نقلمحوری به سوی مستندسازی و آزمایشگاهمحوری حرکت کنند تا به جای گزارشات تاریخی، به تحلیل حقیقت وجود بپردازند و قدرتی تحولآفرین یابند.
اهمیت دقت در تولید علمی
تولید علمی در حوزههای دینی نیازمند دقت و تلاشی درازمدت است. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به حاشیهنویسی عروه توسط یکی از عالمان دینی، که بیست سال به طول انجامید، بر اهمیت ریزهکاری و عمق در تولید دانش تأکید میورزند. این نمونه، نشاندهنده ضرورت تعهد به روششناسی دقیق و مستند در علوم دینی است.
بخش پنجم: جمعبندی و نتیجهگیری
این درسگفتار، با کاوش در مفهوم حرکت مستقیم و سکون، به بازخوانی انتقادی این موضوع در چارچوب حکمت متعالیه پرداخته است. با نقد آرای فلاسفه قدیم، ابنسینا، ملاصدرا و حاجی سبزواری، و با تأکید بر اصل تتالی، عالم به مثابه جریانی سیال و بیوقفه معرفی شده که در آن سکون جایی ندارد. تتالی، چونان چیدمانی ظریف از ذرات هستی، جایگزین مفهوم سنتی اتصال شده و عالم را سراسر پویا و تحولآفرین نشان میدهد. افزون بر این، نقدهای استاد فرزانه قدسسره به علوم دینی، دعوتی است به تحول در روششناسی این علوم، از نقلمحوری به سوی مستندسازی و آزمایشگاهمحوری، تا به جای گزارشات سطحی، به فهم عمیق حقیقت وجود رهنمون شوند.
با نظارت صادق خادمی