متن درس
تحلیل فلسفی حرکت در طبیعت: بازاندیشی در مفاهیم سنتی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۹۹۶)
دیباچه: درآمدی بر فلسفه حرکت
مفهوم حرکت، چونان جریانی بیوقفه در بستر هستی، از دیرباز در کانون تأملات فلسفی قرار داشته و در سنت فلسفه اسلامی، بهویژه در آثار فیلسوفانی چون ابنسینا و ملاصدرا، جایگاهی بنیادین یافته است. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به کاوشی عمیق در مفهوم حرکت در طبیعت میپردازد و با رویکردی انتقادی، تقسیمبندیهای سنتی حرکت را به چالش میکشد. هدف این اثر، نهتنها بازخوانی مفاهیم کهن، بلکه بازاندیشی در آنها با نگاهی نو و سازگار با پرسشهای معاصر است. حرکت، بهمثابه روح تحول در موجودات، در این نوشتار از منظری چندلایه بررسی میشود که هم به اجزای مادی و هم به علل متافیزیکی آن توجه دارد. این بررسی، با بهرهگیری از تمثیلات ادبی و پیوندهای معنایی، میکوشد تا دریافتی روشن و جامع از پیچیدگیهای حرکت در طبیعت ارائه دهد.
بخش یکم: طبیعت متحرک و سلسلهمراتب حرکت
آغاز تأمل با نام الهی
بحث با استناد به آیه شریفه بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ (دست خدا بالای دستهای آنهاست) آغاز میگردد که نشان از پیوند عمیق مباحث فلسفی با مبدأ هستی دارد. این استناد، نهتنها رویکردی دینی را بازتاب میدهد، بلکه بر وابستگی همه تحولات و حرکات به اراده الهی تأکید میورزد. در این دیدگاه، حرکت در طبیعت، چونان نغمهای در سمفونی عظیم خلقت، به مبدأ الهی بازمیگردد و هر تأمل فلسفی، در نهایت، در سایه این حقیقت معنا مییابد.
حرکت در طبیعت: وجود و ماهیت
طبیعت، بهمثابه بستری پویا، همواره در حال تحول و حرکت است. اما این حرکت، برخلاف آنچه در نگاه نخست به نظر میآید، حرکتی اولیه نیست. طبیعت، مجموعهای از اجزا و خصوصیات است که هر یک، حامل حرکاتی ویژهاند. این حرکات، در لایههای گوناگون، از ذرات بنیادین تا ترکیبات پیچیده، در هم تنیده شده و جریانی بیوقفه را در هستی رقم میزنند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزد که انکار حرکت در طبیعت، مورد نظر نیست، بلکه سخن در این است که حرکت طبیعت، حرکتی ثانوی است که از حرکات اجزای آن سرچشمه میگیرد.
تمثیل حروف و کلمات: سلسلهمراتب حرکت
برای تبیین این مفهوم، استاد فرزانه قدسسره به تمثیلی روشن متوسل میشود: کلماتی چون «احمد»، «اکبر» یا «قاسم»، خود حامل حرکت در کلام نیستند، بلکه حروف سازنده آنها (الف، ح، میم، دال) مبنای حرکتاند. این تمثیل، به زیبایی نشان میدهد که حرکت در طبیعت، از اجزای بنیادین آن سرچشمه میگیرد و ترکیبات پیچیدهتر، نتیجه این حرکات اولیهاند. همانگونه که حروف، کلمات را میسازند، اجزای طبیعت نیز حرکات کلانتر را پدید میآورند. این سلسلهمراتب، چونان زنجیرهای از نور، از مبادی ساده به سوی ترکیبات پیچیده امتداد مییابد.
درنگ: حرکت در طبیعت، نه حرکتی ساده و یکپارچه، بلکه جریانی چندلایه است که از حرکات اجزای بنیادین سرچشمه میگیرد و در ترکیبات پیچیدهتر تجلی مییابد.
تجزیهپذیری بینهایت اجزای طبیعت
برخلاف حروف در کلام که بهعنوان مبادی نهایی فرض میشوند، اجزای طبیعت، چونان ذراتی در رقص بیپایان، بهصورت بینهایت قابل تجزیهاند. این تجزیهپذیری، نشان از عمق و پیچیدگی طبیعت دارد که فراتر از توان رصد و شناسایی بشر است. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که هرچه در این مسیر پیش رویم، اجزا ریزتر و ریزتر میشوند، تا جایی که ابزارهای بشری از رصد آنها ناتوان میمانند. این دیدگاه، چونان دریچهای به سوی ناشناختههای هستی، ما را به فروتنی در برابر عظمت خلقت دعوت میکند.
جمعبندی بخش یکم
طبیعت، بهمثابه بستری پویا، حامل حرکاتی چندلایه است که از اجزای بنیادین آن سرچشمه میگیرند. تمثیل حروف و کلمات، به روشنی سلسلهمراتب حرکت را نشان میدهد، و تجزیهپذیری بینهایت اجزای طبیعت، بر محدودیتهای معرفتی بشر تأکید میورزد. این بخش، با پیوند حرکت به مبدأ الهی، زمینه را برای بررسی عمیقتر مفهوم حرکت در طبیعت فراهم میآورد.
بخش دوم: نقد مفهوم میل ذاتی و پیچیدگی علل حرکت
میل ذاتی: نقدی بر تقلیلگرایی
در فلسفه سنتی، میل ذاتی طبیعت، بهعنوان عاملی کلیدی در حرکت طبیعی معرفی شده است. اما استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را به چالش میکشد و تأکید میکند که حرکت طبیعت، نه صرفاً به میل ذاتی، بلکه به تعامل پیچیده اجزا، خصوصیات، و شرایط داخلی و خارجی وابسته است. طبیعت، چونان رودی که از چشمههای متعدد سیراب میشود، از طبایع پیشین خود حرکت میگیرد و حرکات ثانوی آن، نتیجه ترکیبات این اجزاست.
حرکت در حرکت: لایههای تو در تو
مفهوم «حرکت در حرکت»، یکی از نکات برجسته این درسگفتار است که به پیچیدگیهای وجودی حرکت اشاره دارد. هر جزء از طبیعت، از ذرات ریز تا ساختارهای کلان، خود حامل حرکتی مستقل و در عین حال وابسته است. این حرکات، چونان امواجی در اقیانوس هستی، در یکدیگر تنیده شده و جریانی یکپارچه را پدید میآورند. استاد فرزانه قدسسره با تأکید بر این نکته، از سادهانگاری حرکت بهعنوان پدیدهای واحد پرهیز میکند.
درنگ: حرکت در طبیعت، جریانی تو در تو است که از تعامل حرکات متعدد اجزا، خصوصیات، و شرایط داخلی و خارجی پدید میآید و نمیتوان آن را به میل ذاتی تقلیل داد.
نقد دیدگاههای سنتی: از بدایة الحکمة تا اسفار
در کتاب بدایة الحکمة (صفحه ۱۱۳)، حرکت طبیعی بهعنوان حرکتی وابسته به فاعل طبیعی تعریف شده است. اما استاد فرزانه قدسسره این تعریف را ناکافی میداند و تأکید میکند که حرکت، تنها به فاعل داخلی محدود نیست، بلکه تمام زمینههای متفاوت، از فاعل و قابل گرفته تا شرایط داخلی و خارجی، در آن نقش دارند. همچنین، در جلد سوم اسفار (صفحه ۲۰۶)، ابنسینا میفرماید: فَهُوَ أَنَّ ٱلْمَيْلَ هُوَ ٱلْعِلَّةُ ٱلْقَرِيبَةُ لِتَحَرُّكِ ٱلْجِسْمِ مِنْ حَدٍّ إِلَىٰ آخَرَ فِي ٱلْمَسَافَةِ (میل، علت قریبه حرکت جسم از یک حد به حد دیگر در مسافت است). اما استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد میکند و میافزاید که حتی میل، خود حامل میول و اجزای متعدد است که هر یک حرکتی مستقل دارند.
ناتوانی بشر در تسخیر حرکت
حرکت یک شیء، به دلیل تعدد و تنوع علل قریب، بعید، داخلی، خارجی، ذاتی و غیرذاتی، از کنترل کامل بشر خارج است. این پیچیدگی، چونان هزارتویی بیانتها، ابزارهای علمی کنونی را ناتوان از شناسایی کامل حقیقت اشیا میسازد. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که هنوز بشر نتوانسته است از اجزای ماده و موجودات، تصویری جامع و دقیق ارائه دهد، و این ناتوانی، نشانهای از عظمت و پیچیدگی هستی است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد مفهوم میل ذاتی و تأکید بر چندعلتی بودن حرکت، گامی به سوی بازاندیشی در فلسفه سنتی برمیدارد. حرکت، نه پدیدهای ساده، بلکه جریانی پیچیده و چندلایه است که از تعامل اجزا، خصوصیات، و شرایط گوناگون پدید میآید. این دیدگاه، با دعوت به فروتنی در برابر عظمت خلقت، ضرورت بازنگری در مفاهیم سنتی را برجسته میسازد.
بخش سوم: بازاندیشی در تقسیمبندیهای سنتی حرکت
نقد تقسیمبندی حرکت طبیعی و قسری
تقسیمبندی سنتی حرکت به طبیعی (به میل خود) و قسری (به اجبار خارجی)، از منظر استاد فرزانه قدسسره، ناکارآمد و ناسازگار با نگرشهای علمی معاصر است. وی تأکید میکند که هیچ حرکتی صرفاً به میل ذاتی وابسته نیست، بلکه عوامل خارجی، چون جاذبه، در همه حرکات نقش دارند. برای مثال، سنگ چه به بالا پرتاب شود (حرکت قسری) و چه به پایین سقوط کند (حرکت طبیعی)، تحت تأثیر نیروهای خارجی است. این دیدگاه، چونان نسیمی که پردههای کهنه را کنار میزند، بنیاد تقسیمبندی سنتی را متزلزل میسازد.
درنگ: تقسیمبندی حرکت به طبیعی و قسری، به دلیل وابستگی هر دو به عوامل خارجی، فاقد بنیان علمی است و نیازمند بازاندیشی است.
نقش عوامل خارجی در حرکت
استاد فرزانه قدسسره با مثالهایی چون حرکت پنبه یا گردوخاک به بالا، برخلاف سنگ که به پایین میافتد، نشان میدهد که خصوصیات ماده (مانند وزن و شکل) و عوامل خارجی (مانند جریان هوا) در تعیین نوع حرکت نقش دارند. این مثالها، چونان آینهای که حقیقت را بازتاب میدهد، بر چندعلتی بودن حرکت تأکید میورزند و نشان میدهند که حرکت، نتیجه تعامل پیچیدهای از عوامل گوناگون است.
ناسازگاری فلسفه سنتی با علم مدرن
تقسیمبندیهای سنتی حرکت، در برابر علوم مدرن، چونان کاخی کهن در برابر طوفان نوآوری، ناپایدار به نظر میرسد. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که این مفاهیم، در مجامع علمی معاصر، چندان مقبول نمیافتند و نیازمند بازنگریاند. این نقد، نه به معنای انکار ارزشهای فلسفه اسلامی، بلکه دعوتی به نوسازی آن در پرتو پیشرفتهای علمی است.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد تقسیمبندیهای سنتی حرکت و تأکید بر نقش عوامل خارجی در همه حرکات، گامی به سوی هماهنگی فلسفه با علوم مدرن برمیدارد. مثالهای ملموس و تحلیلهای عمیق، نشان از ضرورت بازاندیشی در مفاهیم کهن دارند تا فلسفه اسلامی بتواند در گفتوگو با دانش معاصر، جایگاهی شایسته بیابد.
بخش چهارم: حرکت ارادی و عظمت اراده
تمایز حرکت ارادی و حرکت اراده
حرکت ارادی، به حرکتی اطلاق میشود که عامل آن اراده است، اما استاد فرزانه قدسسره تمایزی ظریف میان حرکت ارادی و حرکت اراده برقرار میکند. اراده، خود حامل حرکتی است که در فرآیندهای نفسانی چون تصور، تصدیق، عزم، و جزم تجلی مییابد. این حرکت، چونان نوری که در آینههای متعدد بازتاب مییابد، هم جنبه مادی (عروق و اعصاب) و هم جنبه مجرد (نفس انسانی) دارد.
پیچیدگی حرکت اراده
اراده، پدیدهای چندلایه است که از حرکات گوناگون تشکیل شده است. این حرکات، از تصور و تصدیق گرفته تا عزم و جزم، در بستری از تعاملات مادی و مجرد شکل میگیرند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که اراده، نه حرکتی بسیط، بلکه ترکیبی از حرکات متکثر است که در نفس انسانی تحقق مییابد. این دیدگاه، چونان نقشهای از عمق وجود انسان، پیچیدگیهای اراده را به تصویر میکشد.
درنگ: اراده، نهتنها عامل حرکت، بلکه خود متحرک است و از حرکات متعدد مادی و مجرد تشکیل شده است.
نقش الهی در اراده
استاد فرزانه قدسسره با استناد به آیه شریفه يَدُ ٱللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ (دست خدا بالای دستهای آنهاست؛ قرآن کریم، سوره فتح، آیه ۱۰) و عبارت دعایی «به نیروی خدا برمیخیزم و مینشینم»، بر وابستگی اراده انسانی به مبدأ الهی تأکید میورزد. این دیدگاه، اراده را در چارچوب علّیت الهی قرار میدهد و آن را چونان شعاعی از نور الهی توصیف میکند.
عظمت اراده و تأثیر آن بر هستی
یک اراده انسانی، چونان سنگی که در برکهای آرام افکنده شود، امواجی بیپایان در هستی پدید میآورد. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که هر اراده، همه عالم را به حرکت درمیآورد، و این تأثیر، چنان عظیم است که بشر بهندرت از آن آگاه است. این دیدگاه، انسان را چونان خلیفه الهی در مرکز تحولات هستی قرار میدهد و بر مسئولیت عظیم او تأکید میورزد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با بررسی حرکت ارادی و اراده، به پیچیدگیهای نفسانی و متافیزیکی انسان پرداخته و نقش الهی در تحقق اراده را برجسته ساخته است. اراده، بهمثابه پلی میان جسم و روح، جریانی چندلایه است که تأثیرات عظیمی بر هستی دارد. این تحلیل، دعوتی است به تأمل در عظمت انسان و مسئولیت او در نظام خلقت.
بخش پنجم: حرکت بالعرض و بازاندیشی در اقسام حرکت
مفهوم حرکت بالعرض
حرکت بالعرض، به حرکتی اطلاق میشود که شیء بدون حرکت ذاتی خود، بهواسطه حرکت شیء دیگر منتقل میشود. استاد فرزانه قدسسره با مثال مردهای که در آمبولانس جابهجا میشود، این مفهوم را تبیین میکند. این حرکت، چونان سایهای که بر اثر حرکت جسم پدید میآید، وابسته به حرکات دیگر است و خود حرکتی ذاتی ندارد.
تمایز حرکات در اجزای مرکب
در مثالی دیگر، حرکت اجزای یک ماشین، از موتور تا چرخها و شاسی، نشاندهنده تفاوتهای ظریف در انواع حرکت است. هر جزء، حامل حرکتی ویژه است که با حرکت کل مجموعه متفاوت است. این تمایز، چونان رنگهای گوناگون در یک تابلوی نقاشی، بر پیچیدگیهای حرکت تأکید میورزد.
درنگ: حرکت بالعرض، حرکتی وابسته به حرکات دیگر است و تفاوتهای ظریف در حرکات اجزای مرکب، بر پیچیدگیهای تحلیل حرکت میافزاید.
فلسفه در برابر علوم تجربی
استاد فرزانه قدسسره تأکید میکند که فلسفه، چونان چراغی که فراسوی علوم تجربی میدرخشد، باید به تحلیل هستی و نیستی اشیا بپردازد. علوم تجربی، به دلیل محدودیت ابزارها، از تبیین کامل حرکت ناتواناند، اما فلسفه، با ابزارهای تجردی خود، میتواند این خلأ را پر کند. این دیدگاه، فلسفه را مادر علوم میداند که سرنوشت هستی موجودات را تعیین میکند.
نقد تکرار در فلسفه سنتی
آثار فلسفی چون اسفار، بدایه، نهایه، شفا، و اشارات، به دلیل تکرار مفاهیم و عدم نوآوری، مورد نقد استاد فرزانه قدسسره قرار گرفتهاند. وی تأکید میکند که این آثار، چونان نسخههایی از یک متن کهن، فاقد پیشرفت چشمگیر در طول سدهها بودهاند. این نقد، دعوتی است به بازاندیشی در فلسفه اسلامی و غنای آن با نگرشهای نو.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با بررسی حرکت بالعرض و تمایز حرکات در اجزای مرکب، بر پیچیدگیهای تحلیل حرکت تأکید کرده و نقش فلسفه را در فراتر رفتن از محدودیتهای علوم تجربی برجسته ساخته است. نقد تکرار در فلسفه سنتی، دعوتی است به نوسازی این علم و هماهنگی آن با نیازهای معاصر.
نتیجهگیری: به سوی فلسفهای نوین
این نوشتار، با کاوش در مفهوم حرکت در طبیعت، از منظری انتقادی و عمیق، تقسیمبندیهای سنتی حرکت را به چالش کشیده و بر چندلایه بودن این پدیده تأکید ورزیده است. حرکت، چونان جریانی که از چشمههای متعدد سیراب میشود، نتیجه تعامل اجزا، خصوصیات، و شرایط گوناگون است. نقد مفاهیم سنتی، از میل ذاتی گرفته تا تقسیمبندی طبیعی و قسری، همراه با بررسی حرکت ارادی و عظمت اراده، نشان از ضرورت بازاندیشی در فلسفه اسلامی دارد. این بازاندیشی، نهتنها به هماهنگی با علوم مدرن میانجامد، بلکه فلسفه را چونان چراغی در مسیر شناخت هستی، پویاتر و کارآمدتر میسازد. تأکید بر وابستگی همه حرکات به مبدأ الهی، انسان را به تأمل در مسئولیت عظیم خود در نظام خلقت دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی