در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 997

متن درس





کاوشی در حقیقت حرکت: بازنگری انتقادی در فلسفه اسلامی

کاوشی در حقیقت حرکت: بازنگری انتقادی در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۹۹۷)

مقدمه: در جست‌وجوی حقیقتی سیال

حرکت، به‌سان جریانی بی‌کران در بستر هستی، از دیرباز ذهن فیلسوفان را به خود مشغول داشته است. در فلسفه اسلامی، این مفهوم بنیادین در چارچوب‌هایی سنتی، چون تقسیم‌بندی‌های ارسطویی و تبیین‌های ابن‌سینا و ملاصدرا، بررسی شده است. بااین‌حال، درس‌گفتار شماره ۹۹۷، که از سخنان استاد فرزانه قدس‌سره برگرفته شده، با نگاهی نوآورانه و انتقادی، این چارچوب‌ها را به چالش می‌کشد و بر ضرورت بازنگری علمی و دقیق در مفهوم حرکت تأکید می‌ورزد. این نوشتار، با تجمیع محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، به‌دنبال ارائه دیدگاهی جامع و دانشگاهی است که حقیقت حرکت را به‌مثابه جریانی وجودی و لایتناهی در هستی کاوش کند. همانند رودی که در مسیر خود سنگ‌ریزه‌ها را صیقل می‌دهد، این اثر می‌کوشد مفاهیم سنتی را پالایش کرده و به سوی درکی عمیق‌تر از هستی هدایت نماید. در این راستا، تمامی نکات و جزییات درس‌گفتار، با شرح و تفصیل، در ساختاری منظم و علمی ارائه شده است تا خواننده را به تأمل در حقیقت سیال حرکت دعوت کند.

بخش نخست: نقد چارچوب‌های سنتی فلسفه اسلامی

نقد عرفی بودن مباحث فلسفی

استاد فرزانه قدس‌سره در این درس‌گفتار، با دقتی ژرف، به نقد رویکردهای عرفی و عاميانه در فلسفه اسلامی می‌پردازند. ایشان استدلال می‌کنند که مباحث فلسفی، به‌ویژه در حوزه حرکت، فاقد وزانت علمی لازم برای پاسخ‌گویی به نیازهای جهان معاصر است. فلسفه الهی اسلامی، که ریشه در معارف دینی دارد، باید با ارتقای دقت علمی و تحلیلی، به ابزاری کارآمد برای تبیین هستی تبدیل شود. این نقد، به‌سان آیینه‌ای است که کاستی‌های روش‌شناختی علم دینی را نمایان می‌سازد و بر ضرورت بازسازی این علم تأکید می‌ورزد.

فلسفه اسلامی، در صورت تکیه بر روش‌های عرفی، نمی‌تواند با پیچیدگی‌های معرفتی و علمی امروز همخوانی یابد. این علم، که روزگاری چراغ راه معرفت بود، نیازمند بازنگری است تا بتواند با پرسش‌های نوین و چالش‌های فلسفی معاصر همگام شود. استاد فرزانه قدس‌سره، با این دیدگاه، راه را برای تحولی عمیق در فلسفه هموار می‌کنند.

درنگ: فلسفه اسلامی باید از چارچوب‌های عرفی و تقلیدی رها شده و با روش‌شناسی علمی و دقیق، به سطحی برسد که پاسخ‌گوی نیازهای معرفتی جهان امروز باشد.

ضرورت بازنگری در فلسفه الهی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که فلسفه الهی، به‌ویژه در حوزه‌های دینی، باید با افزایش توان تحلیلی و علمی، به نظامی فکری و پویا تبدیل گردد. این بازنگری، همانند بازسازی بنایی کهن است که با افزودن ستون‌های استوار علم و دقت، می‌تواند بار دیگر شکوه خود را باز یابد. این دیدگاه، به اهمیت تطبیق فلسفه با نیازهای زمان اشاره دارد و بر لزوم نوآوری در روش‌های فلسفی تأکید می‌ورزد.

فلسفه الهی، که ریشه در تعالیم وحیانی دارد، باید بتواند با علوم جدید و پرسش‌های مدرن وارد گفت‌وگو شود. این تحول، نه‌تنها به حفظ جایگاه این علم کمک می‌کند، بلکه آن را به ابزاری برای فهم عمیق‌تر هستی تبدیل می‌سازد.

نقد تقلیدی بودن علم دینی

یکی از محورهای اصلی درس‌گفتار، نقد تقلیدی بودن علم دینی در فلسفه اسلامی است. استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که از زمان ابن‌سینا تا ملاصدرا و پس از او، این علم به‌جای نوآوری، به تکرار آرای پیشینیان بسنده کرده است. این تقلید، به‌سان زنجیری است که پای اندیشه را بسته و مانع از پرواز آن به سوی افق‌های جدید شده است. تقسیم‌بندی‌های ارائه‌شده در متون کلاسیک، مانند شفاء، اسفار اربعه، بدایة الحکمة و نهایة الحکمة، فاقد پشتوانه علمی دقیق بوده و نیازمند بازنگری است.

این نقد، به فقدان خلاقیت در علم دینی اشاره دارد. در حالی که علوم دیگر، مانند ریاضیات و فیزیک، از طریق آزمایش و نوآوری پیشرفت کرده‌اند، فلسفه اسلامی به دلیل وابستگی به متون کلاسیک، درجا زده است. این دیدگاه، ضرورت رویکردی انتقادی‌تر به متون سنتی را برجسته می‌سازد.

درنگ: علم دینی در فلسفه اسلامی، به دلیل تقلید از آرای پیشینیان، از پویایی بازمانده و نیازمند نوآوری و بازنگری انتقادی است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، با تمرکز بر نقدهای استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی کاستی‌های روش‌شناختی در فلسفه اسلامی پرداخت. عرفی بودن مباحث، تقلیدی بودن علم دینی، و ضرورت بازنگری علمی، محورهای اصلی این بخش بودند. این نقدها، به‌سان مشعلی هستند که مسیر تحول فلسفه الهی را روشن می‌کنند و خواننده را به تأمل در نیازهای معرفتی امروز دعوت می‌نمایند.

بخش دوم: بازخوانی تقسیم‌بندی‌های سنتی حرکت

تقسیم‌بندی سنتی حرکت

در فلسفه اسلامی، حرکت به چهار نوع تقسیم شده است: طبیعی، ارادی، قسری، و عرضی. این تقسیم‌بندی، که ریشه در فلسفه ارسطویی دارد، با حصر عقلی (نفی و اثبات) ارائه شده و در آثار فیلسوفانی چون ابن‌سینا، ملاصدرا، و علامه طباطبایی تکرار گردیده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه، این تقسیم‌بندی را ناکافی می‌دانند و معتقدند که به حقیقت وجودی حرکت توجه ندارد.

حرکت طبیعی، به حرکتی گفته می‌شود که از طبیعت ذاتی شیء ناشی می‌شود، مانند افتادن سنگ به سوی پایین. حرکت ارادی، به حرکتی وابسته است که از شعور و اراده فاعل سرچشمه می‌گیرد، مانند حرکت انسان یا حیوان. حرکت قسری، حرکتی است که از فاعل خارجی تحمیل می‌شود، مانند پرتاب سنگ به بالا. و حرکت عرضی، به حرکتی اطلاق می‌شود که به‌واسطه شیء دیگر رخ می‌دهد، مانند حرکت فردی در آمبولانس. استاد فرزانه قدس‌سره، این تقسیم‌بندی را به چالش می‌کشند و بر کاستی آن در تبیین حقیقت حرکت تأکید می‌ورزند.

نقد تقلید از ابن‌سینا

استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که فیلسوفان پس از ابن‌سینا، به دلیل جایگاه والای علمی او، جرئت نقد یا نوآوری در برابر او را نداشته‌اند. حتی ملاصدرا، که در مواردی با ابن‌سینا اختلاف‌نظر دارد، به‌طور کلی در چارچوب او باقی مانده است. این تقلید، به‌سان سایه‌ای است که بر ذهن فیلسوفان افتاده و مانع از درخشش نوآوری‌های جدید شده است.

جایگاه ابن‌سینا، به‌عنوان یک نابغه فلسفی، شایسته احترام است، اما این احترام نباید به مانعی برای پیشرفت تبدیل شود. استاد فرزانه قدس‌سره، با این نقد، بر لزوم رویکردی انتقادی‌تر به متون کلاسیک تأکید می‌کنند.

تقسیم حرکت بر اساس فاعل

در متون فلسفی، حرکت بر اساس فاعل به دو نوع تقسیم می‌شود: فاعل نفسانی، که دارای شعور و اراده است (مانند انسان و حیوان)، و فاعل غیرنفسانی، که فاقد شعور است (مانند سنگ). استاد فرزانه قدس‌سره این تقسیم‌بندی را ناکافی می‌دانند و استدلال می‌کنند که همه موجودات، حتی اجسام، دارای نوعی شعور فطری یا طبیعی هستند. این دیدگاه، به‌سان نسیمی است که پرده‌های تعصب را کنار می‌زند و درکی گسترده‌تر از شعور را نمایان می‌سازد.

این رویکرد، به یک هستی‌شناسی پان‌پسایکیستیک نزدیک است که به همه موجودات نوعی آگاهی نسبت می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره، با رد تمایز میان شعورمند و غیرشعورمند، چارچوب سنتی فلسفه اسلامی را به چالش می‌کشند.

درنگ: همه موجودات، حتی اجسام، دارای شعور فطری هستند، و تقسیم حرکت به شعورمند و غیرشعورمند نادرست است.

نقد مفهوم میل طبیعی

استاد فرزانه قدس‌سره مفهوم میل طبیعی، مانند میل سنگ به پایین آمدن، را رد می‌کنند و استدلال می‌ورزند که هیچ میلی در ماده وجود ندارد. حرکت سنگ، چه به پایین و چه به بالا، نتیجه عوامل خارجی مانند جاذبه یا نیرو است. ایشان با تمثیلی از حیوانی که توسط افسار کشیده می‌شود، نشان می‌دهند که حرکت سنگ نیز تحت تأثیر عوامل خارجی است و نه میل ذاتی.

این نقد، به‌سان تیغی است که خرافات را از حقیقت جدا می‌کند. حرکت طبیعی، که در فلسفه ابن‌سینا به میل ذاتی نسبت داده شده، در این دیدگاه به تعاملات فیزیکی تقلیل می‌یابد.

تأثیر عوامل خارجی بر حرکت

استاد فرزانه قدس‌سره بیان می‌کنند که حرکت سنگ، چه به بالا (قسری) و چه به پایین (طبیعی)، نتیجه عوامل خارجی است. حتی سبکی یا سنگینی ماده، مانند گردوغبار، به شرایط محیطی مانند غلظت هوا یا باد بستگی دارد. این دیدگاه، به‌سان نوری است که تاریکی‌های مفاهیم سنتی را روشن می‌کند و حرکت را به‌عنوان نتیجه تعاملات پیچیده محیطی و وجودی بازتعریف می‌نماید.

این رویکرد، به یک تحلیل مکانیکی از حرکت نزدیک است که تمایز سنتی میان حرکت طبیعی و قسری را بی‌معنا می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره، با این تحلیل، بر وحدت عوامل داخلی و خارجی در ایجاد حرکت تأکید می‌ورزند.

نقد مفهوم حرکت قسری

حرکت قسری، که به حرکتی ناشی از فاعل خارجی تعریف شده، نیز مورد نقد قرار می‌گیرد. استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که همه حرکات، چه طبیعی و چه قسری، تحت تأثیر عوامل خارجی و داخلی هستند. این نقد، به‌سان پلی است که شکاف میان مفاهیم سنتی را پر می‌کند و به سوی درکی یکپارچه از حرکت هدایت می‌نماید.

در فلسفه ملاصدرا، حرکت جوهری نشان داد که تمایز میان داخلی و خارجی در سطح وجودی چندان معنادار نیست. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به سطح تحلیل حرکت گسترش می‌دهند و بر وحدت عوامل در ایجاد حرکت تأکید می‌کنند.

نقد مفهوم حرکت عرضی

حرکت عرضی، که به حرکتی نسبت داده می‌شود که به‌واسطه شیء دیگر رخ می‌دهد، مورد نقد استاد فرزانه قدس‌سره قرار می‌گیرد. ایشان استدلال می‌کنند که حرکت عرضی در واقع حرکت فضا یا ظرف است، نه خود شیء. برای مثال، فردی در آمبولانس، که به تهران منتقل می‌شود، خود حرکت نمی‌کند، بلکه ظرف (آمبولانس) است که حرکت می‌کند. این دیدگاه، به‌سان آینه‌ای است که حقیقت حرکت عرضی را به‌عنوان پدیده‌ای اعتباری نمایان می‌سازد.

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به حاجی سبزواری، بیان می‌کنند که حرکت عرضی با ساکن بالذات جمع می‌شود، زیرا شیء متحرک خود حرکت نمی‌کند، بلکه فضا یا ظرف آن تغییر مکان می‌دهد. این تحلیل، حرکت عرضی را به یک پدیده رابطه‌ای تقلیل می‌دهد.

درنگ: حرکت عرضی، به‌عنوان حرکت فضا یا ظرف، پدیده‌ای اعتباری است و نه حرکتی ذاتی.

نقد حرکت عرضی در افلاک

استاد فرزانه قدس‌سره حرکت افلاک را، که در فلسفه سنتی به‌عنوان حرکت عرضی یا طبیعی تلقی شده، بی‌اساس می‌دانند. ایشان استدلال می‌کنند که این تقسیم‌بندی‌ها فاقد پشتوانه علمی هستند و با پیشرفت علم نجوم باطل شده‌اند. این نقد، به‌سان بادبانی است که کشتی فلسفه را از آب‌های راکد سنت به سوی دریاهای نوین علم هدایت می‌کند.

تأثیر هیئت بطلمیوسی بر فلسفه اسلامی، که حرکت افلاک را به‌عنوان حرکتی خاص تعریف می‌کرد، با کشفیات علمی جدید رد شده است. این امر، ضرورت بازنگری در مفاهیم فلسفی مبتنی بر علم قدیم را برجسته می‌سازد.

تلاقی به‌عنوان جایگزین حرکت عرضی

استاد فرزانه قدس‌سره مفهوم تلاقی را به‌جای حرکت عرضی پیشنهاد می‌کنند. تلاقی زمانی رخ می‌دهد که دو شیء، یکی متحرک و دیگری ساکن، به هم می‌رسند، بدون اینکه شیء ساکن خود حرکت کند. این مفهوم، به‌سان کلیدی است که قفل‌های مفاهیم سنتی را می‌گشاید و درکی نوین از تعاملات اشیاء ارائه می‌دهد.

تلاقی، به‌عنوان یک پدیده رابطه‌ای، به تعامل میان ظرف و مظروف وابسته است. این دیدگاه، حرکت عرضی را از یک مفهوم فلسفی به یک پدیده اعتباری تبدیل می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم این نوشتار، با تمرکز بر نقدهای استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی تقسیم‌بندی‌های سنتی حرکت پرداخت. مفاهیم حرکت طبیعی، قسری، و عرضی، که ریشه در فلسفه ارسطویی و ابن‌سینا دارند، مورد نقد قرار گرفتند و به‌عنوان مفاهیمی ناکافی و اعتباری معرفی شدند. مفهوم تلاقی، به‌عنوان جایگزینی برای حرکت عرضی، راه را برای درکی نوین از حرکت هموار کرد.

بخش سوم: بازتعریف حرکت در بستر هستی

نقد ابن‌سینا به‌عنوان فیلسوف عرفی

استاد فرزانه قدس‌سره، با وجود به رسمیت شناختن نبوغ ابن‌سینا، او را فیلسوفی عرفی و کلامی می‌دانند که فاقد ذهنیت فلسفی عمیق است. ایشان ابن‌سینا را بیشتر طبیب و عارف می‌دانند تا فیلسوف. این دیدگاه، به‌سان نوری است که زوایای پنهان شخصیت چندوجهی ابن‌سینا را روشن می‌سازد.

ابن‌سینا، با وجود تأثیر عمیقش بر فلسفه اسلامی، به دلیل رویکرد عرفی و غیرتحلیلی، نتوانسته است حقیقتی عمیق از حرکت ارائه دهد. استاد فرزانه قدس‌سره، با این نقد، بر محدودیت‌های روش‌شناختی ابن‌سینا تأکید می‌کنند.

ملاصدرا به‌عنوان شارح

در مقابل، ملاصدرا به‌عنوان شارح فلسفه ابن‌سینا معرفی می‌شود، نه مبتکر. بااین‌حال، او نیز در چارچوب‌های سنتی باقی مانده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با این تحلیل، به نقش ملاصدرا در تکمیل فلسفه ابن‌سینا اشاره می‌کنند، اما تأکید دارند که او نیز از تقلید کاملاً آزاد نشده است.

نظریه حرکت جوهری ملاصدرا، اگرچه نوآوری مهمی در فلسفه اسلامی است، اما همچنان در چارچوب‌های سنتی حرکت می‌کند. این دیدگاه، بر ضرورت فراتر رفتن از شارحان و حرکت به سوی ابتکار تأکید می‌ورزد.

نقد حرکت عرضی در شفاء

در شفاء (فصل سیزدهم، صفحه ۱۵۲)، ابن‌سینا حرکت عرضی را به‌عنوان حرکتی تعریف می‌کند که بدون مفارقت ذاتی رخ می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره این تعریف را ناکافی می‌دانند و معتقدند که حرکت عرضی در واقع ساکن بالذات است. این نقد، به‌سان موجی است که پایه‌های مفاهیم سنتی را متزلزل می‌سازد.

حرکت عرضی، به‌عنوان یک پدیده اعتباری، نمی‌تواند حقیقت وجودی حرکت را توضیح دهد. استاد فرزانه قدس‌سره، با این تحلیل، بر محدودیت‌های تعریف ارسطویی حرکت تأکید می‌کنند.

حرکت عرضی به‌عنوان ادبیات

استاد فرزانه قدس‌سره حرکت عرضی را به ادبیات تشبیه می‌کنند، مانند عبارت «جری المیزان» (ناودان راه افتاد)، که در واقع به حرکت باران اشاره دارد. این تشبیه، به‌سان نقاشی است که حقیقت اعتباری حرکت عرضی را به تصویر می‌کشد.

حرکت عرضی، بیش از آنکه واقعی باشد، نتیجه کاربرد زبانی و عرفی است. این دیدگاه، بر جنبه اعتباری این مفهوم تأکید می‌ورزد و آن را از منظر وجودی ناکافی می‌داند.

درنگ: حرکت عرضی، به‌عنوان یک مفهوم زبانی و اعتباری، نمی‌تواند حقیقت وجودی حرکت را تبیین کند.

فقدان ساکن در هستی

استاد فرزانه قدس‌سره استدلال می‌کنند که در عالم هستی، ساکن وجود ندارد و همه‌چیز در حرکت است. حتی شیء به‌ظاهر ساکن، مانند فردی در آمبولانس، در سطح وجودی در جریان تحول است. این دیدگاه، به‌سان رودی است که همه موجودات را در جریان سیال خود غوطه‌ور می‌سازد.

این تحلیل، با فلسفه ملاصدرا و نظریه حرکت جوهری همخوانی دارد. در هستی‌شناسی صدرایی، همه موجودات در جریان دائمی تغییر هستند، و ساکن بودن صرفاً یک مفهوم اعتباری است.

حرکت به‌عنوان جریان لایتناهی

استاد فرزانه قدس‌سره بیان می‌کنند که حرکت هر شیء به توان لایتناهی است و هیچ حرکتی گسیخته یا مستقل نیست. همه حرکات در بستر تعینات هستی رخ می‌دهند. این دیدگاه، به‌سان آسمانی است که همه ستارگان را در خود جای داده و جریانی بی‌پایان را به نمایش می‌گذارد.

این تحلیل، به یک هستی‌شناسی سیال اشاره دارد که در آن حرکت به‌عنوان جریانی پیوسته و وابسته به کل هستی تعریف می‌شود. این امر با مفهوم وحدت وجود در عرفان اسلامی نیز همخوانی دارد.

درنگ: حرکت، به‌عنوان جریانی لایتناهی در بستر تعینات هستی، گسیخته یا مستقل نیست.

نقد مفهوم گسیختگی

استاد فرزانه قدس‌سره گسیختگی، مانند شکستن سنگ، را یک مفهوم عرفی می‌دانند و معتقدند که در سطح وجودی، همه‌چیز در تعینات لایتناهی هستی به هم پیوسته است. این دیدگاه، به‌سان تار و پودی است که همه موجودات را در بافتی واحد به هم می‌پیوندد.

گسیختگی، به‌عنوان یک پدیده ظاهری، نمی‌تواند حقیقت پیوستگی وجودی را نفی کند. این تحلیل، به وحدت وجودی هستی اشاره دارد و بر پیوستگی همه حرکات تأکید می‌ورزد.

نقد تسلسل در فلسفه

استاد فرزانه قدس‌سره تسلسل را، که در فلسفه اسلامی به‌عنوان یک اشکال منطقی مطرح شده، بی‌اساس می‌دانند و معتقدند که هستی خود یک تسلسل لایتناهی است. این دیدگاه، به‌سان دریایی است که موج‌های بی‌پایان آن، حقیقت بی‌کرانگی هستی را نشان می‌دهد.

این نقد، به چالش کشیدن محدودیت‌های منطق ارسطویی در فلسفه اسلامی است. تسلسل، به‌عنوان یک ویژگی ذاتی هستی، نه‌تنها اشکال نیست، بلکه بیانگر بی‌کرانگی وجود است.

هستی بدون آغاز و انجام

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به تعابیر قرآنی، مانند

هُوَ الْأَوَّلُ بِلَا أَوَّلٍ

و

الْآخِرُ بِلَا آخِرٍ
،
استدلال می‌کنند که هستی فاقد آغاز و انجام است و در یک جریان لایتناهی حرکت می‌کند. این دیدگاه، به‌سان افقی است که بی‌کرانگی الهی را در خود جای داده و حرکت را جریانی بی‌پایان می‌داند.

این تحلیل، به مفهوم بی‌کرانگی الهی در عرفان اسلامی اشاره دارد. هستی، به‌عنوان تجلی الهی، نمی‌تواند به آغاز یا پایان محدود شود، و حرکت آن نیز جریانی بی‌انتها است.

درنگ: هستی، فاقد آغاز و انجام است و حرکت آن جریانی لایتناهی در بستر تعینات بی‌شمار است.

نقد مفاهیم قدیم و حادث

استاد فرزانه قدس‌سره مفاهیم قدیم و حادث را عرفی و عاميانه می‌دانند و معتقدند که در هستی، همه‌چیز «بود» است و «نبود» وجود ندارد. این دیدگاه، به‌سان آفتابی است که تاریکی‌های مفاهیم کلامی را پراکنده می‌سازد.

این نقد، به تأثیر کلام اشعری و معتزلی بر فلسفه اسلامی اشاره دارد. مفاهیم قدیم و حادث، به‌عنوان ابزارهای کلامی، نمی‌توانند حقیقت وجودی هستی را توضیح دهند.

حیات طیبه به‌عنوان معراج

استاد فرزانه قدس‌سره حیات طیبه را، که در قرآن کریم به آن اشاره شده

لَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً

(نحل: ۹۷، «او را به حیاتی پاکیزه زنده خواهیم داشت»)، معراج وجودی می‌دانند که از طریق شناخت حرکت و همراهی با هستی حاصل می‌شود. این دیدگاه، به‌سان قله‌ای است که اوج معرفت و کمال را به نمایش می‌گذارد.

حیات طیبه، به‌عنوان یک حالت وجودی متعالی، نتیجه درک عمیق از حرکت و وحدت با هستی است. این تحلیل، به ارتباط میان فلسفه، عرفان، و معارف قرآنی اشاره دارد.

هستی به‌عنوان موجود آزاد

استاد فرزانه قدس‌سره هستی را موجودی آزاد و رها می‌دانند که از قالب‌های محدود عرفی خارج است. حرکت، به‌عنوان جوهره هستی، باید در این چارچوب آزاد درک شود. این دیدگاه، به‌سان پرنده‌ای است که در آسمان بی‌کران هستی پرواز می‌کند و از بندهای تعصب رها شده است.

این تحلیل، به یک هستی‌شناسی عرفانی نزدیک است که هستی را جریانی آزاد و بی‌قید می‌داند. حرکت، به‌عنوان جوهره این آزادی، نمی‌تواند به تقسیم‌بندی‌های محدود عرفی تقلیل یابد.

نقد تقسیم‌بندی‌های سنتی حرکت

استاد فرزانه قدس‌سره نتیجه می‌گیرند که تقسیم‌بندی‌های سنتی حرکت، مانند طبیعی، قسری، و عرضی، به حقیقت هستی بازنمی‌گردند. ایشان پیشنهاد می‌کنند که خود حرکت، به‌عنوان توده‌ای از تعینات، باید تقسیم شود. این دیدگاه، به‌سان دری است که به سوی اقیانوسی از معرفت گشوده می‌شود.

حرکت، به‌عنوان جریانی وجودی، باید در بستر تعینات بی‌شمار هستی تحلیل شود. این تحلیل، به ضرورت بازتعریف حرکت در چارچوب یک هستی‌شناسی سیال اشاره دارد.

درنگ: تقسیم‌بندی‌های سنتی حرکت به حقیقت هستی بازنمی‌گردند، و حرکت باید به‌عنوان توده‌ای از تعینات در بستر هستی تحلیل شود.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم این نوشتار، با تمرکز بر بازتعریف حرکت در بستر هستی، به نقد مفاهیم سنتی و ارائه دیدگاهی نوین پرداخت. استاد فرزانه قدس‌سره، با رد مفاهیم عرفی مانند قدیم، حادث، و تسلسل، و تأکید بر حرکت به‌عنوان جریانی لایتناهی، به سوی یک هستی‌شناسی سیال هدایت کردند. این بخش، با پیوند میان فلسفه، عرفان، و معارف قرآنی، خواننده را به تأمل در حقیقت حرکت دعوت می‌کند.

نتیجه‌گیری: به سوی حقیقتی بی‌کران

این نوشتار، با بازنگری انتقادی در مفاهیم سنتی حرکت، راه را برای درکی عمیق‌تر از هستی هموار کرد. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد چارچوب‌های عرفی و تقلیدی، بر ضرورت بازسازی علمی فلسفه الهی تأکید ورزیدند. حرکت، که در فلسفه اسلامی به‌صورت سنتی به انواع طبیعی، ارادی، قسری، و عرضی تقسیم شده بود، در این دیدگاه به‌عنوان جریانی لایتناهی در بستر تعینات هستی بازتعریف شد. این تحلیل، با استناد به آیات قرآن کریم، مانند

إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ

(نجم: ۲۳، «اینها جز نام‌هایی که شما و پدرانتان بر آنها نهاده‌اید نیست»)، نشان داد که مفاهیم سنتی، بیش از آنکه حقیقتی وجودی داشته باشند، اعتباری و عرفی هستند.

هستی، به‌سان اقیانوسی بی‌کران، در جریانی سیال از حرکت قرار دارد. این جریان، که از تعینات لایتناهی تشکیل شده، نمی‌تواند در قالب‌های محدود عرفی محصور شود. استاد فرزانه قدس‌سره، با این درس‌گفتار، خواننده را به سفری معرفتی دعوت می‌کنند که در آن، حرکت به‌عنوان جوهره هستی و راهی به سوی حیات طیبه و معراج وجودی شناخته می‌شود. این اثر، با ارائه تحلیلی جامع و علمی، امیدوار است که گامی در جهت احیای فلسفه الهی و تطبیق آن با نیازهای معاصر برداشته باشد.

با نظارت صادق خادمی