در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1004

متن درس






تحلیل و تبیین فلسفه حرکت و جسم در نظام کیهانی

تحلیل و تبیین فلسفه حرکت و جسم در نظام کیهانی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۰۰۴)

دیباچه

این نوشتار به بازنگری عمیق و نظام‌مند مفاهیم بنیادین فلسفه اسلامی، به‌ویژه در حوزه حرکت، جسم و نظام کیهانی، می‌پردازد. با رویکردی نقادانه و مبتنی بر استدلال‌های علمی و فلسفی، این اثر در پی بازتعریف مفاهیم سنتی در پرتو دانش نوین است. محتوای این اثر از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره استخراج شده و با افزودن تحلیل‌های تفصیلی، تمثیلات ادبی و ساختاری دانشگاهی، به اثری جامع برای مخاطبان آکادمیک تبدیل گشته است. هدف این نوشتار، نه‌تنها حفظ امانت محتوای اصلی، بلکه غنابخشی به آن از طریق تبیین‌های دقیق و پیوندهای معنایی است که فلسفه طبیعی را با علوم مدرن هم‌راستا می‌سازد. در این مسیر، از آیات قرآن کریم با ترجمه‌ای معتبر بهره گرفته شده و مفاهیم با زبانی متین و فاخر ارائه گردیده است.

بخش یکم: وحدت ماده و جسم در نظام هستی

مفهوم وحدت ماده

نخستین اصل بنیادین این گفتار، نفی هرگونه مرز و تمایز ذاتی میان اجسام و مواد در عالم هستی است. برخلاف دیدگاه‌های سنتی که اجسام را به زمینی و آسمانی تقسیم می‌کردند، این دیدگاه بر یکپارچگی ماده تأکید دارد. تمام اجسام، از ذرات زیراتمی تا کرات آسمانی، تحت قوانین یکسان فیزیکی و متافیزیکی عمل می‌کنند. این وحدت، نظریه‌های افلاطونی و ارسطویی درباره تمایز جوهر آسمانی و زمینی را به چالش می‌کشد و با فلسفه طبیعی معاصر، که ماده را بر اساس ترکیبات شیمیایی و فیزیکی یکسان تحلیل می‌کند، هم‌خوانی دارد.

درنگ: وحدت ماده، مبنای یکپارچگی نظام هستی است که تمام اجسام را تحت قوانین مشترک قرار می‌دهد و هرگونه تمایز صوری میان آن‌ها را نفی می‌کند.

این دیدگاه، عالم را چونان تار و پودی یکپارچه می‌بیند که هر جزء آن، از خاک تا ستارگان، در هماهنگی با قوانین عام هستی می‌رقصد. این هماهنگی، گواهی بر وحدت وجودی است که در آن، ماده نه به‌عنوان عنصری متمایز، بلکه به‌مثابه جریانی پیوسته در نظام کیهانی فهم می‌شود.

چینش منطقی اجسام و حرکت‌ها

اجسام و حرکت‌ها در عالم، بر اساس چینشی منطقی و علّی سامان می‌یابند. این چینش، پویایی عالم را در بستر حرکت توضیح می‌دهد و بر پیوستگی نظام‌مند میان اجسام و حرکت‌هایشان تأکید می‌کند. همان‌گونه که رودخانه‌ای با نظمی طبیعی به سوی دریا جاری است، اجسام نیز در ظرف حرکت و بروز، بر اساس قواعد ذاتی خود پیش می‌روند. این مفهوم، قوانین حاکم بر طبیعت، مانند گرانش یا الکترومغناطیس، را به‌عنوان استعاره‌ای برای این چینش منطقی بازنمایی می‌کند.

بخش دوم: نقد مفاهیم سنتی حرکت و جسم

نفی تمایز حرکت‌های افلاکی

این گفتار، نظریه‌های سنتی نجوم بطلمیوسی و فلسفه ارسطویی را که حرکت‌های افلاک را به‌عنوان حرکات متمایز و ذاتی تلقی می‌کردند، به نقد می‌کشد. فرض حرکت‌های طبیعی، دوری، وضعی یا انتقالی برای افلاک، فاقد اساس علمی است. این دیدگاه با نظریه نسبیت اینشتین، که حرکت را نسبی و وابسته به چارچوب مرجع می‌داند، هم‌سو است. در فلسفه اسلامی، حرکت دوری افلاک به‌عنوان کامل‌ترین نوع حرکت تلقی می‌شد، اما این گفتار با رد این ایده، به بازنگری در مفاهیم فلسفی دعوت می‌کند.

درنگ: حرکت‌های افلاکی، برخلاف باورهای سنتی، فاقد تمایز ذاتی‌اند و باید در چارچوبی نسبی و علمی بازتعریف شوند.

نفی جسم ابداعی

مفهوم جسم ابداعی، که در فلسفه اسلامی به اولین جسم آسمانی اشاره دارد، غیرواقعی دانسته می‌شود. این جسم، که به باور قدما حرکت دوری آن نظام کیهانی را سامان می‌داد، فاقد شواهد تجربی است و محصول گمانه‌زنی‌های غیرعلمی تلقی می‌گردد. این دیدگاه با کیهان‌شناسی مدرن، که عالم را بدون مرکز یا جسم اولیه توصیف می‌کند، هم‌خوانی دارد. جسم ابداعی، چونان سرابی است که در دوردست‌های ذهن فیلسوفان قدیم شکل گرفته، اما با نور دانش مدرن، محو می‌شود.

نفی حرکت ذاتی در جسم ابداعی

این گفتار، حرکت ذاتی در جسم ابداعی را، جز در قالب حرکت دوری وضعی یا کیفی نفسانی، نفی می‌کند. با رد این مفهوم، تأکید می‌شود که حرکت‌های افلاکی فاقد کیفیتی نفسانی یا مبدأیی مانند «میل توپی» هستند. این نقد، نظریه‌های ارسطویی درباره حرکت طبیعی اجسام آسمانی را به چالش می‌کشد و بر ضرورت بازنگری در این مفاهیم تأکید دارد.

بخش سوم: تسلسل و پویایی عالم

نفی تقدم و تأخر در موجودات مادی

هیچ‌یک از موجودات مادی عالم، اعم از اجسام یا حرکت‌ها، اولین یا آخرین نیستند. این دیدگاه، هرگونه سلسله‌مراتب زمانی یا علّی در موجودات مادی را نفی می‌کند و بر بی‌ابتدا و بی‌انتها بودن عالم مادی تأکید دارد. این ایده، چونان جریانی بی‌کران، تسلسل در سلسله علل و معلول‌ها را می‌پذیرد و اشکال سنتی آن را رد می‌کند.

درنگ: عالم مادی، بی‌ابتدا و بی‌انتها، در جریانی تسلسلی از علل و معلول‌ها پیش می‌رود.

پارادوکس تخم‌مرغ و مرغ

مسأله تخم‌مرغ و مرغ، که به تسلسل در سلسله علل و معلول‌ها منجر می‌شود، در این گفتار پذیرفته شده و اشکال سنتی آن رد می‌گردد. برخلاف فلسفه کلاسیک که تسلسل را محال می‌دانست، این دیدگاه تسلسل را ویژگی ذاتی عالم مادی می‌داند. این ایده، با نظریه‌های مدرن کیهان‌شناسی که عالم را بدون آغاز یا پایان مشخص توصیف می‌کنند، هم‌سو است.

نفی پایان‌پذیری عالم

عالم هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسد و از ازل تا ابد در جریان تسلسل است. این دیدگاه، خلقت را فرایندی مستمر و بی‌انتها بازتعریف می‌کند و هرگونه توقف در نظام هستی را نفی می‌کند. این پویایی، چونان رقصی ابدی، عالم را در حرکتی بی‌وقفه به تصویر می‌کشد.

بخش چهارم: بازنگری در مفاهیم خلقت و افلاک

نقد مفهوم خلقت آدم

حتی اگر حضرت آدم به‌عنوان ابوالبشر اولین بشر تلقی شود، این تقدم نسبی است و مراحلی پیش از او وجود داشته است. این دیدگاه، خلقت را فرایندی تدریجی و تکاملی می‌داند و نظریه خلقت دفعی را به چالش می‌کشد. این ایده، با نظریه تکامل در زیست‌شناسی مدرن هم‌خوانی دارد.

﴿إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ﴾ (سوره ص، آیه ۷۱)
آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشرى را از گل خواهم آفرید.

نفی مرکز ثابت در نظام کیهانی

نظام کیهانی فاقد مرکز ثابتی است که حرکت را سامان دهد. این گفتار، مدل‌های بطلمیوسی و ارسطویی را که عالم را حول مرکز ثابتی مانند زمین یا میل توپی توصیف می‌کردند، رد می‌کند. این دیدگاه، با کیهان‌شناسی مدرن که عالم را بدون مرکز مشخص و در حال انبساط می‌داند، هم‌سو است.

نفی کیفیت نفسانی در حرکت دوری

حرکت دوری وضعی فاقد کیفیت نفسانی یا میل توپی است. این گفتار، با رد نسبت دادن کیفیت نفسانی (مانند اراده یا شعور) به حرکت‌های افلاکی، بر مادی بودن این حرکت‌ها تأکید می‌کند. این دیدگاه، نظریه‌های متافیزیکی درباره نفوس افلاکی را به چالش می‌کشد.

بخش پنجم: غنای وجودی اجسام و حرکت جوهری

حرکت جوهری و وجودی

تمام ذرات عالم ماده در حرکت جوهری و وجودی‌اند. این اصل، که ریشه در فلسفه صدرایی دارد، تمام موجودات مادی را در حال تحول دائمی توصیف می‌کند. این حرکت، نه‌تنها مکانیکی، بلکه وجودی و جوهری است و با دیدگاه‌های مدرن در فیزیک کوانتومی، که ذرات را در حال نوسان و تحول دائمی می‌داند، هم‌سو است.

درنگ: حرکت جوهری، جوهره تحول دائمی عالم ماده است که تمام ذرات را در رقصی وجودی به هم پیوند می‌دهد.

تنوع حرکت‌ها در عالم ماده

تمام انواع حرکت‌ها، از کمی و کیفی گرفته تا ظهوری، بروزي، زوالی، تخلخلی، تکاسبی و حرارتی، در عالم ماده وجود دارند. این گفتار، بر جامعیت حرکت در عالم ماده تأکید می‌کند و هرگونه تمایز صوری میان انواع حرکت‌ها را نفی می‌کند. این دیدگاه، حرکت را ویژگی بنیادین ماده می‌داند و با نظریه‌های فیزیکی مدرن هم‌خوانی دارد.

غنای وجودی اجسام

تمام اجسام، از سنگ‌ها تا کرات آسمانی، دارای طعم، خصوصیات و آثار خاص خود هستند، هرچند محدودیت‌های حسی انسان مانع درک کامل آن‌ها می‌شود. این دیدگاه، نظریه‌های سنتی که افلاک را فاقد خصوصیات مادی می‌دانستند، به چالش می‌کشد. اجسام، چونان گل‌هایی در باغ هستی، هر یک با رنگ و عطر ویژه خود، غنای وجودی عالم را به نمایش می‌گذارند.

بخش ششم: وحدت قانون حاکم بر هستی

الفبای واحد هستی

عالم هستی با یک الفبای واحد اداره می‌شود که کشف آن به فهم علوم اولیه و نهایی منجر می‌گردد. این الفبا، استعاره‌ای برای قوانین عام و جهان‌شمول است که تمام پدیده‌ها را توضیح می‌دهند. این دیدگاه، با نظریه‌های مدرن در فیزیک نظری، مانند نظریه وحدت بزرگ، قابل‌مقایسه است.

درنگ: الفبای واحد هستی، کلید فهم قوانین بنیادین عالم است که تمام پدیده‌ها را در هماهنگی بی‌نظیری پیوند می‌دهد.

قدرت خلقت اولیای الهی

اولیای الهی، با درک این الفبای هستی، قادر به خلق و ایجاد هستند. این قدرت، که در قرآن کریم با «کن فیکون» توصیف شده، گواهی بر اشراف آن‌ها به قوانین بنیادین عالم است.

﴿إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾ (سوره یس، آیه ۸۲)
چون چیزى را اراده کند، تنها کارش این است که به آن بگوید: باش! پس مى‌شود.

علم معصومین به الفبای هستی

معصومین، با آگاهی از این الفبا، به تمام ابعاد زمان و مکان اشراف دارند. این علم، آن‌ها را قادر می‌سازد تا به «ما کان، ما یکون و ما هو کائن» دست یابند. این دیدگاه، علم الهی را به‌عنوان مبنای حکمت معرفی می‌کند و با مفهوم حکمت متعالیه در فلسفه صدرایی پیوند دارد.

بخش هفتم: نقد مفاهیم غیرعلمی و دعوت به اصلاح

نقد دیدگاه‌های پیش از اسلام

نظریه‌های پیش از اسلام درباره افلاک، به دلیل فقدان درک علمی، غیرقابل‌اعتمادند. این گفتار، تأثیر این نظریه‌ها بر فلسفه اسلامی را مورد نقد قرار می‌دهد و بر ضرورت بازنگری در منابع فلسفی با توجه به پیشرفت‌های علمی تأکید دارد.

نقد جنسیت‌انگاری خورشید و ماه

نسبت دادن جنسیت به خورشید و ماه، مبتنی بر ناآگاهی از نظام خلقت است. این استعاره‌های زبانی و فرهنگی، محصول محدودیت‌های معرفتی‌اند و باید در پرتو دانش مدرن بازنگری شوند. خورشید و ماه، چونان دو گوهر در آسمان هستی، فارغ از تعلقات زبانی، در هماهنگی کیهانی می‌درخشند.

نفی حرارت ذاتی خورشید

خورشید فاقد حرارت ذاتی است و حرارت آن در حال کاهش است. این دیدگاه، با داده‌های علمی مدرن که خورشید را ستاره‌ای با چرخه حیات محدود توصیف می‌کنند، هم‌خوانی دارد و باورهای سنتی درباره حرارت ابدی خورشید را رد می‌کند.

نیاز به علمی شدن علوم دینی

علوم دینی باید با روش‌های علمی مدرن همگام شوند تا از تبدیل شدن به آثار باستانی جلوگیری گردد. این دیدگاه، فلسفه را به‌عنوان علمی پویا و در حال تحول معرفی می‌کند و بر ضرورت اصلاح روش‌های آموزشی و پژوهشی تأکید دارد.

درنگ: علوم دینی، برای پویایی و مانایی، باید با دانش مدرن هم‌راستا شوند و از روش‌های تجربی بهره گیرند.

جمع‌بندی

این نوشتار، با نگاهی نقادانه به مفاهیم سنتی فلسفه اسلامی، به‌ویژه در حوزه حرکت، جسم و نظام کیهانی، به بازتعریف این مفاهیم در چارچوبی مدرن پرداخته است. با تأکید بر وحدت ماده، نفی تمایزات صوری، پذیرش تسلسل و غنای وجودی اجسام، این اثر فلسفه طبیعی را به سوی هماهنگی با علوم مدرن هدایت می‌کند. نقد مفاهیم غیرعلمی، مانند جسم ابداعی و حرکت دوری نفسانی، همراه با دعوت به علمی شدن علوم دینی، چشم‌اندازی نو برای آینده فلسفه اسلامی ترسیم می‌کند. این تحلیل، با حفظ محتوای اصلی درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، گامی در جهت تبیین فلسفه‌ای هم‌راستا با نیازهای معرفتی امروز برمی‌دارد.

با نظارت صادق خادمی