متن درس
تحلیل و تبیین فلسفه حرکت در هستی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۰۵)
دیباچه
در گستره فلسفه اسلامی، حرکت بهسان جریانی حیاتی، رکنی بنیادین در فهم هستی بهشمار میرود. این مفهوم، که از دیرباز در اندیشه فلاسفهای چون ارسطو، ابنسینا، و صدرالمتألهین مورد کاوش قرار گرفته، در این درسگفتار با نگاهی نوین و انتقادی بازخوانی شده است. استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر وحدت وجودی، تجاذب ذرات، و تسخیر الهی، دیدگاهی بدیع ارائه دادهاند که نهتنها پیشفرضهای سنتی را به چالش میکشد، بلکه افقهایی نو در فهم حرکت و اقسام آن میگشاید. این نوشتار، با حفظ تمامی جزییات و مفاهیم درسگفتار شماره ۱۰۰۵، به بازنویسی و تبیین این اندیشهها در قالبی علمی و دانشگاهی پرداخته و با ساختاری منسجم، کوشیده است تا روح این تعالیم را با زبانی فصیح و متین به مخاطبان منتقل سازد. همانگونه که نسیمی ملایم، برگهای درختان را به رقص درمیآورد، این متن نیز میکوشد با استعاراتی دلانگیز و توضیحاتی تفصیلی، ذهن خواننده را به سوی عمق معانی فلسفی رهنمون گردد.
بخش یکم: جوهر حرکت و وحدت وجودی در عالم هستی
حرکت، گوهر پویای هستی
حرکت، بهسان جویباری بیوقفه در بستر هستی، جریانی است که تمامی موجودات عالم را در بر میگیرد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که هیچ ساکنی در عالم وجود ندارد و حرکت، نه در برابر سکون، بلکه بهعنوان جوهره ذاتی هستی شناخته میشود. برخلاف دیدگاه سنتی که سکون را در برابر حرکت قرار میدهد، این درسگفتار بیان میدارد که سکون به حرکت نمیانجامد و حرکت به سکون بازنمیگردد. عالم، چونان اقیانوسی مواج، سراسر در حال حرکت است و هیچ موجودی از این جریان پویا مستثنا نیست.
درنگ: حرکت، جوهره اصلی عالم هستی است و هیچ موجودی در عالم ساکن نیست؛ عالم سراسر در جریانی پویا و بیوقفه قرار دارد.
این دیدگاه، با فلسفه صدرایی همخوانی دارد که حرکت را جریانی وجودی در ذات هستی میداند، نه صرفاً تغییر در مکان یا کیفیت. حرکت، چونان نفسی است که در کالبد عالم دمیده شده و حیات و پویایی آن را تضمین میکند.
لامتناهی بودن اقسام حرکت
حرکت در عالم، به اقسام کمّی، کیفی، یا ماهوی محدود نمیگردد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تنوع در چیدمان، اندازه، و موقعیت اجسام، اقسامی لامتناهی از حرکت را پدید میآورد. این لامتناهی بودن، در تمامی مراتب وجود، اعم از عالم مجردات، عالم ماده، افلاک، و ناسوت، یکسان است. همانگونه که ستارگان در آسمان بیکران، با رقصهای متنوع خود، هارمونی عالم را میسازند، حرکت نیز در هر مرتبه از وجود، با تنوعی بیپایان، جلوهگر میشود.
درنگ: اقسام حرکت در عالم لامتناهی است و این تنوع، ناشی از چیدمان، اندازه، و موقعیتهای متفاوت اجسام است که در همه مراتب وجود یکسان جلوه میکند.
این رویکرد، حرکت را فراتر از تقسیمبندیهای سنتی ارسطویی قرار داده و بر تنوع وجودی آن تأکید میورزد. حرکت، چونان رودی است که در هر بستر، شکلی نو به خود میگیرد، اما جوهره آن یکسان باقی میماند.
وحدت حرکت در موجودات عالم
استاد فرزانه قدسسره بیان میدارند که تفاوت میان حرکت افلاک، زمین، یا انسان، نه در ماهیت حرکت، بلکه در چیدمان، اندازه، و شرایط اجسام نهفته است. هیچ موجودی در عالم جزء ثابتی ندارد و همه چیز در حرکتی دائمی است. همانگونه که نسیم، برگهای درختان گوناگون را به یکسان به رقص درمیآورد، حرکت نیز در همه موجودات، جریانی مشترک است که تنها در ظواهر تفاوت مییابد.
درنگ: حرکت در همه موجودات عالم، اعم از افلاک، زمین، یا انسان، جریانی مشترک است و تفاوتها تنها در چیدمان و شرایط اجسام پدیدار میشود.
این دیدگاه، به وحدت وجودی عالم اشاره دارد که حرکت را جریانی یکپارچه در تمامی مراتب هستی میداند. این وحدت، چونان نخی است که دانههای تسبیح را به هم پیوند میدهد و عالم را در نظمی هماهنگ نگه میدارد.
جمعبندی بخش یکم
بخش یکم این نوشتار، با تبیین حرکت بهعنوان جوهره عالم، لامتناهی بودن اقسام آن، و وحدت حرکت در تمامی موجودات، بنیانی استوار برای فهم فلسفه حرکت در اندیشه استاد فرزانه قدسسره فراهم آورد. حرکت، چونان جریانی بیوقفه، نهتنها عالم را زنده نگه میدارد، بلکه در تنوع بیپایان خود، زیبایی و هماهنگی هستی را به نمایش میگذارد.
بخش دوم: تأثیرات متقابل و پویایی عالم
تأثیر متقابل حرکت و خصوصیات اجسام
حرکت، اندازه، شکل، و چیدمان اجسام، چونان تار و پود یک قالی نفیس، در هم تنیدهاند و بهصورت متقابل بر یکدیگر اثر میگذارند. استاد فرزانه قدسسره بیان میدارند که تفاوت در اندازه، به تفاوت در حرکت منجر میشود و تفاوت در حرکت، شکل و چیدمان را دگرگون میسازد. این تعامل پویا، اقسامی لامتناهی از حرکت را در عالم پدید میآورد. همانگونه که رنگهای گوناگون در یک نقاشی، هارمونی بصری را میآفرینند، تفاوت در خصوصیات اجسام نیز به تنوع حرکات عالم منجر میشود.
درنگ: حرکت و خصوصیات اجسام، چونان شبکهای بههمپیوسته، بر یکدیگر اثر میگذارند و اقسام لامتناهی حرکت را پدید میآورند.
این تحلیل، عالم را بهسان سیستمی پویا و بههمپیوسته توصیف میکند که در آن هیچ عنصری از تأثیر و تأثر دیگر عناصر مستثنا نیست. این شبکه پویا، چونان تارهایی است که در تار و پود هستی، رقصی هماهنگ را به نمایش میگذارند.
تمثیل چرخوفلک و تأثیر خصوصیات بر حرکت
برای تبیین تأثیر خصوصیات اجسام بر حرکت، استاد فرزانه قدسسره تمثیلی از چرخوفلک ارائه دادهاند. اندازه، شکل، رنگ، و حتی نحوه برخورد چرخوفلک بر سرعت و نوع حرکت آن اثر میگذارد. اگر قالب چرخوفلک تغییر کند، حرکت آن نیز دگرگون میشود. این تمثیل، چونان آینهای است که تأثیر عوامل مادی بر حرکت را به روشنی بازتاب میدهد.
درنگ: خصوصیات مادی، مانند اندازه و شکل، بر نوع و سرعت حرکت اثر میگذارند، چنانکه تغییر در قالب چرخوفلک، حرکت آن را دگرگون میسازد.
این تمثیل، با رویکردی تجربی، نشان میدهد که چگونه عوامل ظاهری میتوانند بر پویایی حرکت تأثیر بگذارند. چرخوفلک، چونان نمادی از عالم، نشاندهنده تعامل میان ماده و حرکت است.
تأثیر متقابل ذرات در عالم
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که هیچ ذرهای در عالم تنها مؤثر یا متأثر نیست؛ همه ذرات بهصورت متقابل بر یکدیگر اثر میگذارند و از یکدیگر متأثر میشوند. این دیدگاه، نظریه تسلسل علّی فلاسفه، که وجود علتی صرفاً مؤثر یا متأثری صرفاً متأثر را مفروض میداشت، رد میکند. عالم، چونان شبکهای از نور و سایه، در تعاملی بیوقفه قرار دارد که در آن هر ذره، هم بازیگر است و هم تماشاگر.
درنگ: هیچ ذرهای در عالم تنها مؤثر یا متأثر نیست؛ همه ذرات در شبکهای از تأثیر و تأثر متقابل قرار دارند.
این نقد، با فلسفه وحدت وجود صدرایی همخوانی دارد که همه موجودات را در شبکهای از تعاملات وجودی میبیند. این شبکه، چونان تار عنکبوتی است که هر تکان در یک گوشه، کل آن را به لرزه درمیآورد.
نفی ابتدا و انتها در هستی
عالم هستی، چونان جریانی بیابتدا و بیانتها، فاقد نقطه آغاز و پایان مطلق است. استاد فرزانه قدسسره بیان میدارند که همانگونه که خداوند لَا أَوَّلَ لَهُ وَلَا آخِرَ لَهُ است، هستی نیز از چنین ویژگی برخوردار است. این دیدگاه، هرگونه تسلسل علّی یا محدودیت وجودی را نفی میکند. عالم، چونان دریایی بیکران، در جریانی ابدی جریان دارد.
درنگ: هستی فاقد ابتدا و انتهای مطلق است و چونان جریانی ابدی، تحت اراده الهی جاری است.
این تحلیل، ریشه در الهیات اسلامی دارد که وجود را جریانی بیابتدا و بیانتها تحت اراده الهی میداند. این جریان، چونان نوری است که از مبدأ الهی ساطع شده و بیوقفه ادامه مییابد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تبیین تأثیرات متقابل حرکت و خصوصیات اجسام، تمثیل چرخوفلک، و نفی ابتدا و انتها در هستی، به پویایی عالم و وحدت وجودی آن پرداخت. این بخش، عالم را چونان شبکهای بههمپیوسته ترسیم کرد که در آن هر ذره، در تعاملی بیوقفه با کل هستی قرار دارد.
بخش سوم: نقد دیدگاههای سنتی و بازخوانی مفاهیم
نقد پذیرش تقلیدی عبارات ابنسینا
استاد فرزانه قدسسره بیان میدارند که عبارات مطرحشده در درسگفتار، عمدتاً از شفا (ابنسینا) اقتباس شدهاند و صدرالمتألهین، بدون نقد عمیق، آنها را پذیرفته است. این پذیرش تقلیدی، از منظر استاد، ناکافی است و ضرورت تحلیل انتقادی را برجسته میسازد. فلسفه، چونان جویباری زلال، نیازمند پالایش از پیشفرضهای نادرست است.
درنگ: پذیرش تقلیدی عبارات ابنسینا توسط صدرالمتألهین، نیازمند بازنگری انتقادی است تا فلسفه از پیشفرضهای نادرست پالایش یابد.
این نقد، به محدودیتهای تاریخی فلاسفه و وابستگی آنها به سنت ارسطویی اشاره دارد. استاد فرزانه قدسسره، با این نقد، راه را برای بازخوانی نوین فلسفه طبیعی هموار میسازند.
نقد مفهوم جسم ابداعی
مفهوم جسم ابداعی، که فاقد حرکت ذاتی، رنگ، مزه، یا طعم تلقی میشود، در این درسگفتار رد شده است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تمام اجزای عالم، حتی سنگها و مواد معدنی، دارای رنگ، مزه، و خصوصیات حسی هستند، هرچند محدودیت حواس بشری مانع درک کامل آنها میشود. عالم، چونان باغی پر از گلهای رنگارنگ، سرشار از خصوصیات حسی است که تنها با ابزارهای مناسب، قابلمشاهده میگردد.
درنگ: تمام اجزای عالم، حتی سنگها، دارای رنگ، مزه، و خصوصیات حسی هستند و مفهوم جسم ابداعی، فاقد مبنای واقعی است.
این دیدگاه، با رویکرد علمی مدرن همخوانی دارد که مواد را دارای خصوصیات شیمیایی و فیزیکی ذاتی میداند. این نقد، محدودیتهای فلسفه سنتی را در برابر پیشرفتهای علمی آشکار میسازد.
خوردنی بودن همه موجودات
استاد فرزانه قدسسره بیان میدارند که با پیشرفت علم، تمام موجودات عالم، از سنگ و آهن تا مواد آلی، میتوانند بهعنوان غذا مورد استفاده قرار گیرند. این دیدگاه، نظریه کاهش عمر بشر در آینده را رد کرده و بر امکان افزایش طول عمر از طریق بهرهبرداری علمی از مواد تأکید دارد. همانگونه که کیمیاگران قدیم در پی تبدیل فلزات به طلا بودند، علم مدرن نیز میتواند مواد غیرمتعارف را به غذای حیاتبخش بدل سازد.
درنگ: با پیشرفت علم، همه موجودات عالم میتوانند بهعنوان غذا مورد استفاده قرار گیرند و این امر، طول عمر بشر را افزایش میدهد.
این تحلیل، به پتانسیلهای علم تغذیه و زیستفناوری اشاره دارد که امکان بهرهبرداری از همه مواد را فراهم میسازد. این دیدگاه، افقی نو در علم و فلسفه میگشاید.
تفسیر آیات قرآن کریم و حلال بودن همه چیز
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیات قرآن کریم، مانند كُلُّ شَيْءٍ لَكُمْ مُبَاحٌ، كُلُّ شَيْءٍ لَكُمْ حَلَالٌ، و كُلُّ شَيْءٍ لَكُمْ طَاهِرٌ (هر چیزی برای شما مباح است، حلال است، و پاک است)، بیان میدارند که همه موجودات، از جمله سنگ و آهن، با رعایت اصول علمی و شرعی، میتوانند بهعنوان غذا مورد استفاده قرار گیرند. این تفسیر، چونان کلیدی است که درهای تسخیر الهی را به روی بشر میگشاید.
درنگ: آیات قرآن کریم، امکان استفاده از همه موجودات بهعنوان غذا را تأیید میکند، مشروط به رعایت اصول علمی و شرعی.
این تفسیر، با فلسفه تسخیر الهی و وحدت وجود همخوانی دارد و همه موجودات را در خدمت بشر میداند. این دیدگاه، انعطافپذیری احکام شرعی را در پرتو علم و عقل نشان میدهد.
نقد محدودیتهای شرعی در مصرف مواد
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که مصرف موادی مانند خاک، زعفران، یا شیشه، اگر بدون ضرر و با رعایت اصول علمی انجام شود، از نظر شرعی حرام نیست. این دیدگاه، بر ضرورت تناسب در مصرف مواد تأکید دارد. همانگونه که پزشکی دقیق، دارویی را با دوز مناسب تجویز میکند، مصرف مواد نیز باید با تناسب علمی و شرعی صورت گیرد.
درنگ: مصرف موادی مانند خاک یا شیشه، اگر بدون ضرر و با رعایت اصول علمی باشد، از نظر شرعی حرام نیست.
این دیدگاه، به انعطافپذیری احکام شرعی در پرتو علم و عقل اشاره دارد و محدودیتهای سنتی را به چالش میکشد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد دیدگاههای سنتی، از جمله پذیرش تقلیدی عبارات ابنسینا و مفهوم جسم ابداعی، و تبیین امکان مصرف همه موجودات با استناد به آیات قرآن کریم، به بازخوانی مفاهیم فلسفی و شرعی پرداخت. این بخش، با تأکید بر انعطافپذیری علم و شرع، راه را برای فهمی نوین از هستی هموار ساخت.
بخش چهارم: ظرفیتهای بشری و بازنگری در علم دینی
ظرفیت بالای بشر در مصرف مواد
استاد فرزانه قدسسره بیان میدارند که بشر، با تمرین و روشهای علمی، قادر است موادی مانند شیشه یا آهن را بدون ضرر مصرف کند. این ظرفیت، چونان گنجی نهفته در نهاد انسان، با پیشرفت علم آشکار میشود. همانگونه که پرندهای با بالهای خود آسمان را درمینوردد، بشر نیز با دانش خود میتواند مرزهای مصرف مواد را جابجا کند.
درنگ: بشر با تمرین و روشهای علمی، قادر به مصرف موادی مانند شیشه و آهن بدون ضرر است.
این تحلیل، به پیشرفتهای علم تغذیه و زیستفناوری اشاره دارد که امکان بهرهبرداری از مواد غیرمتعارف را فراهم میسازد. این دیدگاه، افقی نو در فهم تواناییهای بشری میگشاید.
نقد تنوع محدود غذاها
تنوع محدود غذاها در جوامع انسانی، نتیجه عادت و نادانی است. استاد فرزانه قدسسره بر ضرورت گسترش تنوع غذایی با استفاده از همه مواد عالم تأکید دارند. این دیدگاه، چونان دعوتی است به گشودن دروازههای نوآوری در تغذیه، که بشر را از قید عادات محدود رها میسازد.
درنگ: تنوع محدود غذاها نتیجه عادت و نادانی است و باید با بهرهگیری از همه مواد عالم، تنوع غذایی گسترش یابد.
این تحلیل، به مسائل فرهنگی و علمی مرتبط با تغذیه پرداخته و بر ضرورت آموزش و نوآوری تأکید دارد. عالم، چونان سفرهای گسترده، همه چیز را برای بشر مهیا ساخته است.
امکان ترکیب همه مواد
برخلاف دیدگاه سنتی که برخی مواد را غیرقابلترکیب میداند، استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که همه مواد با روشهای مناسب قابلترکیب هستند. این امکان، محدودیتهای ذهنی فلاسفه سنتی را نفی میکند. همانگونه که شیمیدانان، عناصر را در کوره علم به ترکیبات نو بدل میسازند، عالم نیز امکان ترکیب همه مواد را فراهم کرده است.
درنگ: همه مواد عالم با روشهای مناسب قابلترکیب هستند و هیچ محدودیتی در این امر وجود ندارد.
این تحلیل، با شیمی مدرن همخوانی دارد که ترکیبات جدید را از مواد مختلف میسازد. این دیدگاه، افقهای جدیدی در علم و فلسفه میگشاید.
تفسیر عرفانی وحدت وجود
در عرفان، اصل كُلُّ شَيْءٍ فِي كُلِّ شَيْءٍ (هر چیز در هر چیز است) مطرح است که به معنای حضور همه موجودات در یکدیگر بدون ممازجت یا مفارقت است. استاد فرزانه قدسسره این اصل را تأیید کرده و آن را مبنای ترکیبپذیری همه مواد میدانند. عالم، چونان آیینهای است که هر ذره در آن، بازتاب کل هستی را در خود دارد.
درنگ: اصل عرفانی كُلُّ شَيْءٍ فِي كُلِّ شَيْءٍ، حضور همه موجودات در یکدیگر را تأیید میکند و مبنای ترکیبپذیری مواد است.
این تفسیر، ریشه در عرفان نظری ابنعربی و صدرالمتألهین دارد که عالم را شبکهای از تعینات وجودی میداند. این دیدگاه، فهمی عمیق از وحدت وجود ارائه میدهد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تبیین ظرفیتهای بشری در مصرف مواد، نقد تنوع محدود غذاها، امکان ترکیب همه مواد، و تفسیر عرفانی وحدت وجود، به تواناییهای بشر و پویایی عالم پرداخت. این بخش، با تأکید بر علم و عرفان، راه را برای بهرهبرداری از همه امکانات هستی هموار ساخت.
بخش پنجم: بازنگری در روششناسی فلسفی و طبیعیات
نقد شروع فلسفه از وسط هستی
استاد فرزانه قدسسره بیان میدارند که فلاسفه سنتی، از جمله صدرالمتألهین، بحث حرکت را از وسط هستی (ماده) آغاز کردهاند، نه از مبدأ وجودی. این رویکرد، محدودیتهایی در فهم حرکت ایجاد کرده است. عالم، چونان کتابی است که اگر از میانه آن خوانده شود، معانی آن ناقص میماند.
درنگ: شروع فلسفه از وسط هستی (ماده) بهجای مبدأ وجودی، فهم حرکت را محدود ساخته است.
این نقد، به محدودیتهای روششناختی فلسفه طبیعی سنتی و ضرورت رویکرد وجودی اشاره دارد. استاد فرزانه قدسسره، با این نقد، راه را برای بازنگری در روششناسی فلسفی هموار میسازند.
نفی خط قرمز در هستی
خداوند هیچ خط قرمزی در هستی قرار نداده است؛ همه چیز با چیدمان مناسب قابلتصرف و ترکیب است. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را تأیید کرده و محدودیتهای سنتی در فلسفه و علم را نفی میکنند. عالم، چونان بوم نقاشی است که هر رنگ و طرحی با هنرمندی قابلاجرا است.
درنگ: خداوند هیچ خط قرمزی در هستی قرار نداده و همه چیز با چیدمان مناسب قابلتصرف و ترکیب است.
این تحلیل، به آزادی وجودی عالم تحت اراده الهی اشاره دارد که همه امکانات را در دسترس بشر قرار میدهد. این دیدگاه، محدودیتهای ذهنی را در هم میشکند.
نقد حرکت استدیره و مستقیم
استاد فرزانه قدسسره دیدگاه سنتی مبنی بر محال بودن ترکیب حرکت استدیره (دوری) و مستقیم در یک جسم را رد کرده و بیان میدارند که هیچ محالی در این ترکیب وجود ندارد، زیرا حرکتها بر اساس تجاذب و چیدمان ذرات تعیین میشوند. حرکت، چونان رقصی است که در هر لحظه، با آهنگ تجاذب ذرات، شکل میگیرد.
درنگ: ترکیب حرکت استدیره و مستقیم در یک جسم ممکن است و هیچ محالی در آن نیست، زیرا حرکتها بر اساس تجاذب ذرات تعیین میشوند.
این نقد، با رد مفاهیم سنتی طبیعت و میل، به تحلیل علمی حرکت مبتنی بر نیروها و تعاملات اشاره دارد. این دیدگاه، با فیزیک مدرن همخوانی دارد.
تجاذب، مبنای حرکت
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تمام حرکتها در عالم، از جمله حرکت سنگ به پایین یا بالا، ناشی از تجاذب ذرات است، نه طبیعت یا میل ذاتی. این دیدگاه، مفاهیم سنتی ارسطویی را نفی میکند. عالم، چونان شبکهای از نیروها است که هر حرکت، نتیجه برآیند این تجاذبات است.
درنگ: تمام حرکتها در عالم ناشی از تجاذب ذرات است، نه طبیعت یا میل ذاتی.
این تحلیل، با فیزیک مدرن همخوانی دارد که حرکت را نتیجه برآیند نیروها میداند. این دیدگاه، حرکت را از قید مفاهیم سنتی رها میسازد.
شبکهای بودن عالم هستی
عالم هستی، شبکهای مشاعی و ایجادي است که همه اجزای آن در تعامل و تجاذب دائمی هستند. استاد فرزانه قدسسره حرکت هر ذره را در ارتباط با کل عالم میدانند. عالم، چونان ارکستری است که هر نت، در هماهنگی با کل، سمفونی هستی را میسازد.
درنگ: عالم هستی، شبکهای مشاعی و ایجادي است که همه اجزای آن در تعامل و تجاذب دائمی قرار دارند.
این دیدگاه، به نظریههای سیستمی مدرن اشاره دارد که عالم را مجموعهای از تعاملات پویا میبیند. این شبکه، عظمت و پویایی هستی را به نمایش میگذارد.
نقد محدودیتهای معرفتی بشر
بشر، به دلیل محدودیت معرفتی، از عظمت و پیچیدگی حرکت در عالم بیخبر است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که حتی یک تنفس انسان، با کل عالم در تعامل است، اما این ارتباط از درک عادی خارج است. عالم، چونان کتابی است که تنها با علم و معرفت، صفحات آن گشوده میشود.
درنگ: محدودیت معرفتی بشر مانع درک عظمت و پیچیدگی حرکت در عالم است، اما هر ذره با کل هستی در تعامل است.
این تحلیل، به ضرورت گسترش علم و معرفت برای درک عمیقتر عالم تأکید دارد. این دیدگاه، بشر را به سوی فهم عمیقتر هستی رهنمون میسازد.
نقد جمع تبرئي در فلسفه
برخلاف علم دینی که از جمع تبرئي (جمع روایات متعارض) بهره میگیرد، در فلسفه و طبیعیات چنین روشی پذیرفتنی نیست. استاد فرزانه قدسسره بر ضرورت تحلیل منطقی و علمی تأکید دارند. فلسفه، چونان شمشیری برنده، نیازمند دقت و روشنی است، نه جمعآوری ظواهر.
درنگ: جمع تبرئي در فلسفه و طبیعیات پذیرفتنی نیست و تحلیل منطقی و علمی باید جایگزین آن شود.
این نقد، به تفاوت روششناختی میان علم دینی و فلسفه اشاره دارد که اولی مبتنی بر ظواهر و دومی مبتنی بر عقل و تجربه است. این دیدگاه، روششناسی فلسفی را تقویت میکند.
امکان تصرف در همه موجودات
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیه سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ (آنچه در آسمانها و زمین است برای شما مسخر کرده است)، بیان میدارند که امکان تصرف در همه موجودات، از جمله ترکیب عذره، گچ، و آهن برای تولید غذای حلال، وجود دارد. این دیدگاه، چونان کلیدی است که قفل محدودیتهای بشری را میگشاید.
درنگ: همه موجودات عالم، با چیدمان مناسب، قابلتصرف و ترکیب برای تولید غذای حلال هستند.
این تفسیر، به تسخیر الهی و قابلیت بهرهبرداری از همه موجودات تحت نظام الهی اشاره دارد. این دیدگاه، افقی نو در بهرهبرداری از عالم میگشاید.
امکان تصفیه فاضلاب و پاکی آن
آب فاضلاب، با تصفیه علمی، پاک و قابلاستفاده میشود و از نظر شرعی نجس نیست. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را تأیید کرده و محدودیتهای سنتی در علم دینی و فلسفه را نفی میکنند. آب، چونان جریانی زلال، با پالایش علمی، پاکی خود را بازمییابد.
درنگ: آب فاضلاب با تصفیه علمی، پاک و قابلاستفاده است و از نظر شرعی نجس نیست.
این دیدگاه، با پیشرفتهای زیستفناوری و علم دینی پویا همخوانی دارد که احکام را با علم هماهنگ میکند. این تحلیل، محدودیتهای سنتی را در هم میشکند.
نقد محدودیتهای تاریخی فلاسفه
فلاسفه سنتی، به دلیل فقدان ابزارهای علمی، قادر به تحلیل دقیق حرکت و ترکیب مواد نبودند. استاد فرزانه قدسسره بر ضرورت استفاده از ابزارهای مدرن برای تحلیل فلسفی تأکید دارند. علم، چونان چراغی است که تاریکیهای گذشته را روشن میسازد.
درنگ: فقدان ابزارهای علمی، فلاسفه سنتی را از تحلیل دقیق حرکت و ترکیب مواد بازداشت و استفاده از ابزارهای مدرن ضروری است.
این نقد، به تفاوت میان فلسفه طبیعی سنتی و علوم تجربی مدرن اشاره دارد. این دیدگاه، راه را برای تلفیق فلسفه و علم هموار میسازد.
نقد مفهوم عارف در سنت
عارفان سنتی، به دلیل محدودیت معرفتی، قادر به شناخت کامل هستی نبودند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تنها معصومان، بهعنوان عارفان حقیقی، از علم فوقزمانی برخوردار بودند. عرفان، چونان قلهای است که تنها اولیای الهی به آن دست یافتهاند.
درنگ: تنها معصومان، بهعنوان عارفان حقیقی، از علم فوقزمانی برخوردار بوده و عارفان سنتی از شناخت کامل هستی ناتوان بودند.
این دیدگاه، به تمایز میان عرفان نظری و عرفان عملی معصومان اشاره دارد که فراتر از محدودیتهای بشری است. این تحلیل، عرفان را در جایگاهی والا قرار میدهد.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با نقد روششناسی سنتی، نفی خط قرمز در هستی، و تبیین ظرفیتهای بشری و عرفانی، به بازنگری در فلسفه و طبیعیات پرداخت. این بخش، با تأکید بر علم، عرفان، و تسخیر الهی، راه را برای فهمی نوین از عالم هموار ساخت.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار شماره ۱۰۰۵ استاد فرزانه قدسسره، به تبیین فلسفه حرکت در هستی پرداخت. حرکت، بهسان جریانی بیوقفه، عالم را در بر گرفته و اقسامی لامتناهی را در شبکهای از تعاملات پویا پدید میآورد. نقد مفاهیم سنتی، از جمله جسم ابداعی، طبیعت، و میل، همراه با تفسیر آیات قرآن کریم در راستای حلال بودن همه موجودات، افقی نو در فلسفه و علم گشود. عالم، چونان بوم نقاشی الهی، با چیدمان مناسب، همه امکانات را در اختیار بشر قرار داده است. این دیدگاه، با تلفیق علم، فلسفه، و عرفان، راه را برای تحقیقات آتی در فلسفه اسلامی و علوم مرتبط هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی