متن درس
تحلیل فلسفی نقش هندسه و چینش در حرکت و هویت ماده
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۰۶)
مقدمه
فلسفه طبیعی، بهعنوان یکی از شاخههای بنیادین حکمت، از دیرباز در پی تبیین چیستی ماده، حرکت و هویت آن بوده است. درسگفتار شماره ۱۰۰۶ استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی نقادانه و نوین، به بازاندیشی در مفاهیم سنتی این حوزه پرداخته و با رد پیشفرضهای متافیزیکی کهن، بر نقش محوری هندسه، چینش و ساختار در تعیین ویژگیها و رفتار ماده تأکید میورزد. این نوشتار میکوشد تا با پیوند زدن حکمت اسلامی به دادههای علمی نوین، چشماندازی پویا و تحولآفرین از فلسفه طبیعی ترسیم نماید.
بخش نخست: نقد مبانی سنتی فلسفه طبیعی
تأثیر پیشفرضهای نادرست بر استدلالهای فلسفی
هر نظام فکری، همانند بنایی است که استحکام آن به پایههایش وابسته است. اگر پایهای سست باشد، کل سازه در معرض فروپاشی قرار میگیرد. در فلسفه طبیعی، پیشفرضهای نادرست، مانند قاعدهای معیوب، تمامی استنتاجهای مترتب بر آن را به ورطه خطا میکشاند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزند که پذیرش مفاهیمی چون طبیعت ذاتی یا میل درونی، بدون پشتوانه تجربی، بنیانهای فلسفه اسلامی را متزلزل ساخته است. این نقد، دعوتی است به بازنگری در مبانی و انطباق آنها با روششناسی علمی مدرن، که بر آزمونپذیری و اصلاح پیشفرضها استوار است.
درنگ: پیشفرضهای نادرست در فلسفه طبیعی، مانند طبیعت و میل ذاتی، تمامی استنتاجهای مبتنی بر آنها را دچار اشکال میسازد و بازنگری در این مبانی را ضروری مینماید.
نقد مفهوم ثقل و میل طبیعی
مفهوم ثقل و میل طبیعی، که در فلسفه ارسطویی و برخی متون اسلامی بهعنوان عامل حرکت جسم فرض شده، از دیدگاه استاد فرزانه قدسسره فاقد مبنای واقعی است. حرکت، چه ارادی و چه غیرارادی، نه از میلی درونی، بلکه از برهمکنشهای خارجی و چینش ساختاری ناشی میشود. این دیدگاه، همانند نسیمی که شاخسار درختان را به رقص میآورد، حرکت را نتیجه عوامل محیطی و هندسی میداند، نه ویژگی ذاتی ماده. این نقد با فیزیک نیوتنی و نسبیت اینشتین همراستا است، که حرکت را تابع نیروها و ساختار فضا-زمان میشمارند.
درنگ: ثقل و میل طبیعی، بهعنوان عوامل درونی حرکت، فاقد وجود خارجیاند و حرکت به عوامل خارجی و چینش ساختاری وابسته است.
ریشهشناسی اشکالات فلسفه طبیعی اسلامی
فلسفه طبیعی در سنت اسلامی، به دلیل پذیرش پیشفرضهای غیرعلمی مانند طبیعت ذاتی، با چالشهای بنیادین روبهرو شده است. استاد فرزانه قدسسره این اشکالات را ناشی از مبانی متزلزل میدانند که بدون شواهد تجربی پذیرفته شدهاند. این نقد، همانند مشعلی که تاریکی را میزداید، ضرورت بازسازی فلسفه طبیعی بر پایه دادههای علمی را روشن میسازد.
نقد تمایز حرکت مستقیم و دوری
تقسیمبندی سنتی حرکت به مستقیم و دوری، و نسبت دادن آنها به طبیعت یا قسر، بر پیشفرضهای نادرست استوار است. استاد فرزانه قدسسره با رد این تمایز، حرکت را پدیدهای وابسته به چینش و عوامل خارجی میدانند. این دیدگاه، مانند ستارهای که در آسمان نسبیت میدرخشد، با کیهانشناسی مدرن همنوا است که حرکت را نسبی و تابع چارچوب مرجع میشمارد.
بخش دوم: بازتعریف ماده و هویت آن
نفی طبیعت و میل در جسم
مفهوم طبیعت و میل، بهعنوان ویژگیهای ذاتی جسم، از منظر استاد فرزانه قدسسره فاقد وجود خارجی است. ماده، مانند بومی خام، فاقد هویت مستقل است و رفتار آن به عوامل خارجی و ساختار هندسی وابسته است. این دیدگاه، با نگرش مدرن که ماده را بر اساس خواص فیزیکی و برهمکنشها تحلیل میکند، همسو است.
درنگ: طبیعت، میل و ثقل بهعنوان ویژگیهای ذاتی جسم وجود ندارند و ماده تابع عوامل خارجی و چینش ساختاری است.
نفی مرزبندیهای صوری برای جسم
تعریف جسم با معیارهایی چون وزن یا حجم خاص، از دیدگاه استاد فرزانه قدسسره نادرست است. جسم، مانند اقیانوسی بیکران، با پیوستگی و یکپارچگی تعریف میشود و هویت آن از ساختار و چینش ناشی میگردد. این دیدگاه با فیزیک مدرن، که ماده را در مقیاسهای مختلف یکسان میداند، همخوانی دارد.
نقش عوامل خارجی در تجاذب
تجاذب میان اجسام، نه از طبیعت درونی، بلکه از شکل و چینش مولکولها ناشی میشود. استاد فرزانه قدسسره ماده را منفعل و تابع شرایط محیطی میدانند، مانند سازی که نوای آن به انگشتان نوازنده وابسته است. این ایده با نظریه گرانش نیوتن و نسبیت عام اینشتین، که جاذبه را نتیجه جرم و هندسه فضا-زمان میدانند، قابلمقایسه است.
هندسه و چینش بهعنوان عامل حرکت
شکل و چینش جسم، نه طبیعت یا میل، عامل اصلی حرکت و تجاذب است. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که هندسه، مانند معماری که بنایی را شکل میدهد، رفتار ماده را تعیین میکند. این دیدگاه با مهندسی مدرن، که طراحی اشکال را برای بهینهسازی عملکرد به کار میگیرد، همنوا است.
درنگ: هندسه و چینش، نه طبیعت یا میل، عامل اصلی حرکت و هویت مادهاند و رفتار جسم را تعیین میکنند.
تأثیر ساختار در صنعت و طبیعت
تغییر شکل ماده در صنعت، مانند تبدیل خاک به کوزهای زیبا، خصوصیات جدیدی ایجاد میکند بدون آنکه ماهیت ماده تغییر یابد. استاد فرزانه قدسسره این اصل را به طبیعت تعمیم میدهند و نشان میدهند که ساختار، نه ماده، ویژگیهایی چون سرعت یا مزه را تعیین میکند. این دیدگاه با شیمی و مهندسی مواد، که خواص مواد را با تغییر ساختار مولکولی تنظیم میکنند، همسو است.
هندسه بهعنوان هویتبخش ماده
هندسه و شکل، مانند روحی که به کالبد ماده جان میبخشد، به جسم هویت و حرکت میبخشند. استاد فرزانه قدسسره ماده را منفعل و تابع ساختار میدانند، دیدگاهی که با فلسفه ساختگرایی مدرن، که ساختار و روابط را بر جوهر مقدم میداند، همخوانی دارد.
بخش سوم: بازاندیشی در مفاهیم متافیزیکی
نقد دوگانگی ماده و صورت
در فلسفه سنتی، ماده بهعنوان جوهرهای هویتبخش تلقی میشد، اما استاد فرزانه قدسسره با نقد این دیدگاه، بر تقدم صورت (به معنای ساختار) تأکید میورزند. ماده، مانند خاکی که به دست کوزهگر شکل میگیرد، بدون ساختار فاقد هویت است. این نقد، به بازتعریف رابطه ماده و صورت در چارچوبی علمیتر دعوت میکند.
درنگ: در فلسفه نوین، شکل و هندسه به ماده هویت میبخشند، نه ماده به شکل، و دوگانگی سنتی ماده و صورت رد میشود.
نقد مفهوم مزه و خصوصیات حسی
مزه میوهها، مانند سیب و گلابی، نه از ماده، بلکه از ساختار مولکولی آنها ناشی میشود. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که تغییر شکل، مزه را دگرگون میسازد، مانند سازی که با تغییر کوک، نوایی متفاوت مینوازد. این دیدگاه با شیمی آلی، که مزه را نتیجه ترکیبات شیمیایی و ساختار مولکولی میداند، همخوانی دارد.
تغییر ساختار نطفه و جنسیت
تغییر جنسیت نطفه، مانند تغییر نقش مهرهای در صفحه شطرنج، با دستکاری ساختار و چینش ممکن است، نه با تغییر ماده. استاد فرزانه قدسسره این اصل را با زیستفناوری مدرن پیوند میزنند، که ژنها را برای تغییر خصوصیات موجودات زنده دستکاری میکند.
نقد جبرگرایی مادی
ضربالمثلهایی مانند «گرگزاده گرگ شود» یا «گلیم بخت سیاه» بر پیشفرضهای مادیگرایانه استوارند که استاد فرزانه قدسسره آنها را رد میکنند. انسان، مانند بذری در خاک حاصلخیز، با تغییر ساختار و محیط قابلتحول است. این دیدگاه با روانشناسی و جامعهشناسی مدرن، که بر تأثیر محیط و تربیت تأکید میکنند، همسو است.
نقد دوگانگی خیر و شر
خیر و شر، مانند نور و سایه، ذاتی نیستند و به چینش و ساختار وابستهاند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که شر نیز مخلوق الهی است و نتیجه شرایط ساختاری است. این دیدگاه با الهیات اسلامی، که تمام مخلوقات را از خدا میداند، همنوا است.
بخش چهارم: پویایی و تحول در عالم و انسان
وحدت فرهنگی و علمی در اسلام
فرهنگ اسلامی، مانند رودی که از سرچشمهای واحد جاری است، باید در علوم مختلف هماهنگ باشد. استاد فرزانه قدسسره بر برابری انسانها از منظر ساختار و قابلیت تحول تأکید میورزند، دیدگاهی که با اصول قرآنی و فلسفه وحدت معرفتی همخوانی دارد.
نقد جبرگرایی در سعادت و شقاوت
سعادت و شقاوت، مانند میوهای که به نوع خاک و آبیاری وابسته است، ذاتی نیستند و به شرایط محیطی و چینش وابستهاند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را با علوم تغذیه و اپیژنتیک پیوند میزنند، که تأثیر محیط بر بیان ژنها را بررسی میکنند.
تقدم شکل بر ماده در هستی
شکل و ساختار، مانند سکانداری که کشتی هستی را هدایت میکند، بر ماده تقدم دارند. استاد فرزانه قدسسره عالم را نظامی هدایتشده توسط قوانین ساختاری توصیف میکنند، دیدگاهی که با نظریههای اطلاعاتی مدرن همنوا است.
درنگ: هندسه و ساختار، نه ماده، هستی را هدایت میکنند و ماده تابع قوانین ساختاری است.
نفی سکن در عالم
عالم، مانند رودی خروشان، همواره در حرکت است و سکنی در آن وجود ندارد. استاد فرزانه قدسسره با تأکید بر پویایی ذاتی ماده، این دیدگاه را با فلسفه صدرایی (حرکت جوهری) و فیزیک مدرن (نوسانات کوانتی) پیوند میزنند.
حیات ذاتی موجودات
تمام موجودات، مانند شعلههایی از نور الهی، با حیات خلق میشوند و مردهای وجود ندارد که خداوند زندهاش کند. استاد فرزانه قدسسره ماده را جلوهای از حیات الهی میدانند و این مفهوم را با آیهای از قرآن کریم تبیین میکنند:
﴿كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ﴾ (سوره بقره، آیه ۲۸)
چگونه به خدا کفر میورزید، با آنکه مردگانی بودید و شما را زنده کرد؟
نفی هیولای اولی
هیولای اولی، مانند سایهای خیالی، وجود خارجی ندارد. استاد فرزانه قدسسره ماده را همواره همراه با ساختار میدانند و این دیدگاه را با فلسفه مدرن، که ماده را با خواص ساختاری تعریف میکند، همسو میشمارند.
نقد جاهلیت ذاتی انسان
جهل، مانند تاریکی که با نور دانش زایل میشود، ذاتی انسان نیست و نتیجه شرایط محیطی است. استاد فرزانه قدسسره این مفهوم را با آیهای از قرآن کریم تبیین میکنند:
﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا﴾ (سوره احزاب، آیه ۷۲)
ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن بیمناک شدند، و انسان آن را برداشت، که او ستمگر و نادان بود.
امکان تحول انسان
انسان، مانند خاکی که به دست باغبانی ماهر به گلزاری بدل میشود، حتی در شقیترین حالات قابلتحول است. استاد فرزانه قدسسره جبرگرایی را رد کرده و بر پویایی انسان تأکید میورزند.
نقد جبرگرایی در فرزندان انبیا
فرزندان انبیا، مانند فرزند نوح، به دلیل عمل غیرصالح از اهل او محسوب نشدند، نه به سبب ماده ذاتی. این مفهوم با آیهای از قرآن کریم تبیین میشود:
﴿قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ﴾ (سوره هود، آیه ۴۶)
گفت: ای نوح، او از اهل تو نیست. او عملی ناشایسته است.
نفی اشرافیت و برتری ذاتی
هیچکس بر دیگری برتری ذاتی ندارد، مانند دانههایی که در خاک یکسان کاشته میشوند و با آبیاری متفاوت به بار مینشینند. استاد فرزانه قدسسره بر برابری انسانها از منظر قابلیت تحول تأکید میکنند.
نفی یأس در تحول
یأس، مانند سایهای گذرا، در برابر نور تحول رنگ میبازد. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که تغییر ساختار، آسانترین راه تحول است و هیچ موجودی از دگرگونی مصون نیست.
امکان هدایت شقیترین افراد
حتی شقیترین افراد، مانند خاکی که با آبیاری مناسب به گلستان بدل میشود، تا زمانی که زندهاند قابلهدایتاند. استاد فرزانه قدسسره این مفهوم را با آیهای از قرآن کریم تبیین میکنند:
﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ﴾ (سوره بقره، آیه ۷)
خدا بر دلها و گوشهایشان مهر نهاده است.
فلسفهای برای زندگی پویا
فلسفه مبتنی بر چینش و ساختار، مانند چراغی که راه را روشن میکند، از خودبرتربینی و قضاوت درباره دیگران جلوگیری میکند. استاد فرزانه قدسسره انسانها را به پذیرش تحول و پرهیز از پیشداوری دعوت میکنند، دیدگاهی که با اخلاق اسلامی و فلسفههای اگزیستانسیال همنوا است.
جمعبندی
درسگفتار شماره ۱۰۰۶ استاد فرزانه قدسسره، مانند مشعلی در تاریکی، مفاهیم سنتی فلسفه طبیعی را به چالش کشیده و با تأکید بر نقش بنیادین هندسه و چینش، ماده را تابع ساختار میداند. این اثر، با رد پیشفرضهای جبرگرایانه و مادیگرایانه، عالم را نظامی پویا و تحولپذیر توصیف میکند. نقد مفاهیمی چون هیولای اولی، خیر و شر ذاتی، و برتریهای ذاتی، همراه با تأکید بر امکان تحول انسان و عالم، این تحلیل را به منبعی ارزشمند برای بازاندیشی در فلسفه اسلامی تبدیل کرده است. پیوند این دیدگاه با دادههای علمی مدرن، چشماندازی نوین برای فلسفه طبیعی ارائه میدهد که همراستا با نیازهای معرفتی امروز است.
با نظارت صادق خادمی