در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1008

متن درس





بازاندیشی در فلسفه طبیعی: نقدی بر مفاهیم طبیعت و حرکت

بازاندیشی در فلسفه طبیعی: نقدی بر مفاهیم طبیعت و حرکت

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۰۰۸)

دیباچه

فلسفه طبیعی، به‌سان دریایی ژرف و بی‌کران، قرن‌ها ذهن اندیشمندان را به خود مشغول داشته و در این میان، مفاهیمی چون طبیعت، حرکت قسری و حرکت طبیعی، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، درخشیده‌اند. این نوشتار، که از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره در جلسه ۱۰۰۸ برگرفته شده، کوششی است برای بازاندیشی در این مفاهیم بنیادین با رویکردی نقادانه و هم‌راستا با دستاوردهای علمی نوین. با نگاهی ژرف و موشکافانه، این متن به نقد دیدگاه‌های ابن‌سینا و صدرالدین شیرازی می‌پردازد و با تکیه بر مفهوم چینش و برهم‌کنش‌های خارجی، تعریف تازه‌ای از حرکت و ماده ارائه می‌دهد. هدف این نوشتار، نه‌تنها بازخوانی انتقادی آرای پیشینیان، بلکه پی‌ریزی بنیانی نوین برای فلسفه طبیعی است که با داده‌های تجربی مدرن هم‌خوانی داشته باشد.

بخش نخست: نقد مفهوم طبیعت در حرکت قسری و طبیعی

بازخوانی دیدگاه ابن‌سینا و نقد صدرا

ابن‌سینا، فیلسوف برجسته اسلامی، حرکت نزولی اجسام را طبیعی و برخاسته از طبیعت ذاتی آن‌ها می‌دانست، حال‌آنکه حرکت صعودی را قسری و فاقد طبیعت قلمداد می‌کرد. به باور وی، حرکت قسری به سوی بالا، نتیجه عوامل خارجی است که جسم را از حالت طبیعی خود خارج می‌سازد. صدرالدین شیرازی، در نقدی بر این دیدگاه، هر دو حرکت قسری و طبیعی را دارای طبیعت می‌داند و معتقد است که مبدأ حرکت، چه در نزول و چه در صعود، طبیعت جسم است. استاد فرزانه قدس‌سره، با رویکردی نقادانه، هر دو دیدگاه را به چالش می‌کشد و مفهوم طبیعت را به‌سان جوهری درونی که حرکت را تعیین می‌کند، فاقد پایه علمی می‌داند.

درنگ: طبیعت، نه به‌سان جوهری درونی، بلکه به‌مثابه مجموعه‌ای از برهم‌کنش‌ها و چینش‌های خارجی تعریف می‌شود که حرکت و تحولات ماده را رقم می‌زند.

این دیدگاه، حرکت را نتیجه نیروها و شرایط محیطی می‌داند، نه میلی ذاتی. به‌سان سنگی که نه به سبب میل درونی به پایین می‌آید و نه به دلیل قسر به بالا می‌رود، بلکه تحت تأثیر عوامل خارجی، مانند جاذبه یا نیروی محرکه، جابه‌جا می‌شود. این رویکرد با قوانین نیوتن، که حرکت را نتیجه نیروی خارجی می‌داند، و نسبیت اینشتین، که حرکت را نسبی توصیف می‌کند، هم‌سویی دارد.

نفی طبیعت به‌مثابه عامل درونی

استاد فرزانه قدس‌سره، با رد مفهوم طبیعت به‌عنوان عاملی درونی، بر نقش برهم‌کنش‌های خارجی تأکید می‌ورزد. حرکت، چه به سوی بالا و چه به پایین، نه از طبیعت جسم، بلکه از اصطکاک‌ها، برخوردها و شرایط محیطی ناشی می‌شود. این دیدگاه، طبیعت را نه چونان موجودیتی بسته و درونی، بلکه به‌سان امری فرا‌شیء می‌نگرد که از تلازمات و ملزومات محیطی شکل می‌گیرد.

به‌سان رودی که جریانش نه از ذات آب، بلکه از شیب زمین و فشار باد پدید می‌آید، حرکت اجسام نیز از چینش و ساختار محیطی سرچشمه می‌گیرد. این بازتعریف، ماده را منفعل و تابع شرایط خارجی می‌داند و از مفاهیم متافیزیکی سنتی، که حرکت را به میلی درونی نسبت می‌دهند، فاصله می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با نقد دیدگاه‌های ابن‌سینا و صدرا، مفهوم طبیعت را از جوهری درونی به مجموعه‌ای از روابط و برهم‌کنش‌های خارجی فروکاست. این بازاندیشی، فلسفه طبیعی را از پیش‌فرض‌های متافیزیکی به سوی چارچوبی هم‌راستا با فیزیک مدرن سوق می‌دهد. تأکید بر عوامل خارجی، چونان کلیدی است که درهای معرفت نوین را به روی فلسفه طبیعی می‌گشاید.

بخش دوم: نقد مثال‌های متافیزیکی و بازتعریف مرض و سلامت

نقد مثال مرض و سلامت صدرا

صدرالدین شیرازی، برای تبیین دیدگاه خود، به تشبیه مرض و سلامت متوسل می‌شود و هر دو را دارای طبیعت می‌داند. به باور وی، همان‌گونه که انسان سالم دارای طبیعت است، انسان بیمار نیز طبیعتی دارد که با مرض همراه شده است. استاد فرزانه قدس‌سره، این تشبیه را فاقد پایه علمی می‌داند و مرض را نه طبیعت ذاتی، بلکه نتیجه برهم‌کنش قوای غریزی بدن و عوامل خارجی، مانند ویروس‌ها، می‌شمارد.

درنگ: مرض و سلامت، نه طبیعت‌های ذاتی، بلکه نتیجه مبارزه میان قوای بدن و عوامل بیماری‌زا هستند، به‌سان دو سپاهی که در میدان نبرد، گاه یکی بر دیگری چیره می‌شود.

این دیدگاه، مرض را پدیده‌ای دینامیک می‌داند که از تعادل یا عدم تعادل میان قوای بدن و پاتوژن‌ها ناشی می‌شود. به‌سان سیبی که لکه‌ای بر آن نشسته و قوای طبیعی‌اش در برابر رشد میکروب‌ها ناتوان است، مرض نیز از برتری عوامل خارجی بر قوای بدن پدید می‌آید. این رویکرد با زیست‌شناسی مدرن، که بیماری را نتیجه برهم‌کنش میکروارگانیسم‌ها و سیستم ایمنی می‌داند، هم‌خوانی دارد.

نقد تمایز میان موجودات

استاد فرزانه قدس‌سره، با یکسان انگاشتن همه موجودات از منظر فقدان طبیعت ذاتی، تمایز سنتی میان انسان، گیاه و اجسام بی‌جان را رد می‌کند. به باور ایشان، هیچ موجودی دارای طبیعت بسته و درونی نیست، بلکه همه تحت قوانین یکسان و برهم‌کنش‌های خارجی عمل می‌کنند. این دیدگاه، ماده را در همه سطوح، از ذرات بنیادی تا موجودات زنده، یکسان می‌بیند و نظریه‌های ارسطویی درباره تمایز جوهرها را به چالش می‌کشد.

جهان، به‌سان تابلویی است که هر جزء آن، از ستاره‌ای در آسمان تا ذره‌ای در خاک، با قلم قوانین فیزیکی و برهم‌کنش‌ها نگاشته شده است. این یکپارچگی، فلسفه طبیعی را از قید تمایزات متافیزیکی رها می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با نقد مثال‌های متافیزیکی صدرا و رد تمایز میان موجودات، مرض و سلامت را به برهم‌کنش‌های خارجی فروکاست. این دیدگاه، با تأکید بر پویایی و وابستگی پدیده‌ها به شرایط محیطی، فلسفه طبیعی را به سوی هماهنگی با علوم تجربی هدایت می‌کند.

بخش سوم: بازتعریف حرکت و شکل‌پذیری اجسام

حرکت به‌مثابه نتیجه چینش

استاد فرزانه قدس‌سره، حرکت را نه نتیجه میلی ذاتی یا طبیعت، بلکه برخاسته از چینش و ساختار می‌داند. به‌سان دیواری که با انباشت خشت‌ها بالا می‌رود، یا درختی که با تقسیم سلولی رشد می‌کند، حرکت نیز از انباشت و برهم‌کنش اجزا ناشی می‌شود. این دیدگاه، عبارات عامیانه‌ای چون «درخت قد کشید» یا «دیوار بالا رفت» را رد می‌کند و آن‌ها را به انباشت ساختاری فرومی‌کاهد.

درنگ: حرکت، چونان بنایی است که خشت بر خشت نهاده می‌شود، نه از طبیعت ذاتی، بلکه از چینش و انباشت اجزا سرچشمه می‌گیرد.

این بازتعریف، با زیست‌شناسی سلولی، که رشد را نتیجه تقسیم و انباشت سلولی می‌داند، و فیزیک مدرن، که حرکت را نتیجه نیروها و ساختارها می‌شمارد، هم‌سویی دارد.

شکل‌پذیری اجسام و نفی طبیعت

صدرا، شکل‌پذیری اجسام، مانند تبدیل جسم کروی به مکعبی، را نتیجه طبیعت می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره، این دیدگاه را رد کرده و شکل‌پذیری را به ساختار و برهم‌کنش‌های خارجی نسبت می‌دهد. به‌سان گِلی که از ترکیب آب و خاک شکل می‌گیرد، یا آهنی که با حرارت ذوب می‌شود، شکل‌پذیری نتیجه یبوست یا انعطاف‌پذیری ماده است، نه طبیعت ذاتی.

جهان، چونان کارگاهی است که مواد در آن با قلم حرارت، فشار و اصطکاک شکل می‌گیرند، نه آنکه طبیعت درونی آن‌ها را به قالب خاصی سوق دهد. این دیدگاه با مهندسی مواد، که خواص مواد را نتیجه ساختار مولکولی می‌داند، هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با بازتعریف حرکت و شکل‌پذیری به‌مثابه نتایج چینش و برهم‌کنش، مفاهیم سنتی طبیعت و میل را به حاشیه می‌راند. این رویکرد، فلسفه طبیعی را به سوی چارچوبی ساختاری و تجربی هدایت می‌کند که با علوم مدرن هم‌نوا است.

بخش چهارم: نفی اتصال و ترکیب ذاتی در عالم

نفی اتصال ذاتی

استاد فرزانه قدس‌سره، با رد مفهوم اتصال ذاتی، عالم را مجموعه‌ای از اجزای مستقل می‌داند که از طریق چینش و برهم‌کنش‌ها به هم مرتبط‌اند. خط، که در هندسه به‌سان موجودیتی پیوسته تصور می‌شود، در حقیقت از چینش نقاط شکل می‌گیرد. این دیدگاه، هرگونه پیوستگی درونی را رد کرده و ماده را در تعاملات خارجی تعریف می‌کند.

درنگ: عالم، چونان تابلویی است که از کنار هم نهادن نقاط رنگین شکل گرفته، نه آنکه خطوطی پیوسته و ذاتی آن را به هم دوخته باشد.

این مفهوم، با هندسه مدرن، که خط را مجموعه‌ای از نقاط می‌داند، و فیزیک کوانتومی، که ذرات را مستقل اما در تعامل می‌بیند، هم‌سویی دارد.

نقد ترکیب حقیقی و اعتباری

فلسفه سنتی، ترکیبات را به حقیقی (مانند گل) و اعتباری (مانند خانه) تقسیم می‌کرد. استاد فرزانه قدس‌سره، این تمایز را نادرست می‌داند و همه ترکیبات را قابل‌تجزیه و نتیجه چینش می‌شمارد. حتی گِل، که به‌ظاهر ترکیبی حقیقی است، با ابزار مدرن به آب و خاک تجزیه می‌شود. این دیدگاه، با شیمی تجزیه، که ترکیبات را به اجزای اولیه فرومی‌کاهد، هم‌خوانی دارد.

جهان، چونان پازلی است که قطعاتش با دقت کنار هم چیده شده‌اند، اما هیچ‌یک به دیگری دوخته نشده است. این آزادی وجودی، موجودات را از قید طبیعت و ترکیب ذاتی رها می‌سازد.

آزادی وجودی موجودات

استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر آزادی وجودی موجودات، هرگونه تجاذب یا ترکیب ذاتی را رد می‌کند. موجودات، چونان پرندگانی آزاد در آسمان هستی، در چینش و برهم‌کنش‌های خود آزادند و هیچ طبیعت محدودکننده‌ای آن‌ها را به بند نمی‌کشد. این دیدگاه، با فلسفه اگزیستانسیال، که بر آزادی وجودی تأکید دارد، و فیزیک کوانتومی، که ذرات را مستقل می‌داند، هم‌سو است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با نفی اتصال و ترکیب ذاتی، عالم را به‌سان مجموعه‌ای از اجزای آزاد و مستقل بازتعریف می‌کند. این دیدگاه، با تأکید بر چینش و برهم‌کنش، فلسفه طبیعی را از قید مفاهیم متافیزیکی رها ساخته و به سوی چارچوبی تجربی هدایت می‌کند.

بخش پنجم: نقد مفاهیم عامیانه و ضرورت اصلاح فلسفی

نقد مفاهیم سردی و گرمی

مفاهیم سنتی سردی و گرمی، که در علم دینی به‌عنوان طبیعت‌های ذاتی تلقی می‌شدند، از سوی استاد فرزانه قدس‌سره مورد نقد قرار می‌گیرند. این مفاهیم، نتیجه ناتوانی در تحلیل دقیق عوامل و چینش‌ها هستند و به‌سان برچسب‌هایی عامیانه، بر پدیده‌های پیچیده نهاده شده‌اند. به باور ایشان، سردی و گرمی، نه طبیعت ذاتی، بلکه نتیجه تفاوت در برهم‌کنش‌ها و ساختارهای مولکولی است.

درنگ: سردی و گرمی، چونان سایه‌هایی بر دیوار معرفت، نه حقیقت ذاتی، بلکه بازتاب چینش‌ها و ریزش‌های عوامل‌اند.

این نقد، با ترمودینامیک، که دما را نتیجه انرژی جنبشی مولکول‌ها می‌داند، هم‌خوانی دارد و از زبان عامیانه به سوی دقت علمی حرکت می‌کند.

نقد زبان عرفی و واضعان عامی

استاد فرزانه قدس‌سره، زبان عرفی را، که عباراتی چون «سردی کرده» یا «گرمی کرده» را به کار می‌برد، نادقیق و غیرعلمی می‌داند. این عبارات، محصول درک محدود عرف و واضعان عامی است که از تحلیل علمی عوامل ناتوان بودند. این دیدگاه، بر ضرورت استفاده از زبان دقیق و علمی در فلسفه تأکید دارد.

جهان، چونان کتابی است که با قلم عرف نگاشته شده، اما برای فهم حقیقت آن، باید با قلم علم بازخوانی شود. این نقد، با فلسفه تحلیلی، که بر وضوح زبانی تأکید می‌کند، هم‌سو است.

نقد مفهوم رشد و سن

مفاهیم عامیانه‌ای چون «رشد درخت» یا «افزایش سن در شناسنامه»، از سوی استاد فرزانه قدس‌سره به‌عنوان برداشت‌هایی نادقیق نقد می‌شوند. رشد، نه حرکت ذاتی، بلکه نتیجه انباشت و چینش اجزاست، و سن، مفهومی نسبی و وابسته به مبدأ زمانی است. انسان یا درخت، چونان بنایی است که خشت‌هایش با گذر زمان افزوده می‌شود، نه آنکه ذاتاً «بزرگ» گردد.

این دیدگاه، با زیست‌شناسی سلولی، که رشد را نتیجه تقسیم سلولی می‌داند، و فلسفه زمان، که سن را مفهومی نسبی می‌شمارد، هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد مفاهیم عامیانه و تأکید بر ضرورت اصلاح فلسفی، فلسفه طبیعی را به سوی زبانی دقیق و علمی هدایت می‌کند. رد مفاهیمی چون سردی، گرمی و رشد ذاتی، راه را برای بازتعریف فلسفه در چارچوبی تجربی هموار می‌سازد.

بخش ششم: بازخوانی حرکت جوهری و ترکیبات

نقد حرکت جوهری صدرا

صدرالدین شیرازی، در نظریه حرکت جوهری، هر حرکت را دارای طبیعت می‌داند و صورت قسری را به طبیعی تبدیل می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، این دیدگاه را نادرست می‌شمارد و حرکت جوهری را نیز نتیجه چینش و برهم‌کنش‌ها می‌داند. آهن مذاب، که صدرا آن را دارای طبیعت آتشی می‌بیند، در حقیقت نتیجه برهم‌کنش‌های حرارتی است، نه طبیعت ذاتی.

درنگ: حرکت جوهری، چونان رودی است که از برهم‌کنش سنگ‌ها و جریان آب شکل می‌گیرد، نه آنکه طبیعت ذاتی آن را به پیش راند.

این نقد، با شیمی فیزیک، که تغییرات حالت را نتیجه انرژی می‌داند، هم‌سویی دارد.

نقد ترکیب ماست و شیره

صدرا، ترکیب ماست و شیره را به‌عنوان ایجاد طبیعت سومی تلقی می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، این دیدگاه را رد کرده و ترکیب را نتیجه چینش و برهم‌کنش اجزا می‌داند. ماست و شیره، با حفظ هویت خود، به‌صورت ساختاری ترکیب می‌شوند، نه آنکه طبیعت جدیدی پدید آورند. این دیدگاه، با شیمی، که ترکیبات را نتیجه پیوندهای مولکولی می‌داند، هم‌خوانی دارد.

نفی تمایز ترکیب حقیقی و اعتباری

استاد فرزانه قدس‌سره، تمایز سنتی میان ترکیب حقیقی (مانند گل) و اعتباری (مانند خانه) را نادرست می‌داند. همه ترکیبات، از جمله گِل، با ابزار مدرن قابل‌تجزیه‌اند و نتیجه چینش و برهم‌کنش‌اند. جهان، چونان پازلی است که قطعاتش با دقت کنار هم چیده شده‌اند، اما هیچ‌یک به دیگری دوخته نشده است.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با نقد حرکت جوهری و تمایز ترکیبات، فلسفه طبیعی را به سوی چارچوبی ساختاری و تجربی سوق می‌دهد. این بازتعریف، با تأکید بر چینش و برهم‌کنش، مفاهیم متافیزیکی را به حاشیه می‌راند.

بخش هفتم: آزادی وجودی و پویایی عالم

آزادی موجودات در چینش

استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر آزادی وجودی موجودات، هرگونه تجاذب یا ترکیب ذاتی را رد می‌کند. موجودات، چونان پرندگانی آزاد در آسمان هستی، در چینش و برهم‌کنش‌های خود آزادند و هیچ طبیعت محدودکننده‌ای آن‌ها را به بند نمی‌کشد. این دیدگاه، با فلسفه اگزیستانسیال، که بر آزادی وجودی تأکید دارد، و فیزیک کوانتومی، که ذرات را مستقل می‌داند، هم‌سو است.

درنگ: موجودات، چونان ستارگانی در آسمان بی‌کران، آزادند و هیچ طبیعت یا تجاذب ذاتی آن‌ها را به بند نمی‌کشد.

این مفهوم، با فلسفه اگزیستانسیال و فیزیک کوانتومی، که ذرات را مستقل اما در تعامل می‌داند، هم‌سویی دارد.

نفی انقباض و انبساط ذاتی

مفاهیم انقباض و انبساط، که در علم دینی به طبیعت نسبت داده می‌شدند، از سوی استاد فرزانه قدس‌سره به تغییرات ساختاری فروکاسته می‌شوند. انبساط، چونان باد کردن بادبادک، نتیجه ورود عوامل خارجی است، و انقباض، نتیجه خروج آن‌ها. این دیدگاه، با ترمودینامیک و فیزیک سیالات، که فشار و حجم را نتیجه حرکت مولکول‌ها می‌دانند، هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی بخش هفتم

این بخش، با تأکید بر آزادی وجودی و پویایی عالم، مفاهیم سنتی طبیعت و ترکیب را به حاشیه می‌راند. این دیدگاه، فلسفه طبیعی را به سوی چارچوبی باز و تجربی هدایت می‌کند که با علوم مدرن هم‌نوا است.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری کل

این نوشتار، با بازاندیشی در مفاهیم بنیادین فلسفه طبیعی، چونان طبیعت، حرکت و ترکیب، راهی نوین در فهم عالم گشوده است. با نقد دیدگاه‌های ابن‌سینا و صدرالدین شیرازی، و تأکید بر چینش، برهم‌کنش و آزادی وجودی موجودات، فلسفه طبیعی از قید پیش‌فرض‌های متافیزیکی رها شده و به سوی چارچوبی هم‌راستا با علوم تجربی هدایت شده است. جهان، به‌سان تابلویی است که با قلم قوانین فیزیکی و برهم‌کنش‌ها نگاشته شده، و موجودات، چونان بازیگرانی آزاد، در صحنه هستی به ایفای نقش می‌پردازند. این بازتعریف، نه‌تنها دعوتی است به بازنگری در فلسفه اسلامی، بلکه گامی است به سوی پی‌ریزی فلسفه‌ای پویا و هماهنگ با نیازهای معرفتی امروز.

با نظارت صادق خادمی