متن درس
کاوش در فلسفه غیرمتناهی عالم: بازنمایی درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۱۰)
مقدمه: درآمدی بر فلسفه غیرمتناهی عالم
جهان هستی، چونان آیینهای بیکران، جلوهگاه صفات الهی است که در هر ذرهاش رازی نهفته و در هر تحولش حکایتی بیپایان جاری است. درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، با تمرکز بر مفاهیم بنیادین فلسفه طبیعی، بهویژه جسم، ماده، و تحولات آن، دعوتی است برای بازاندیشی در محدودیتهای فلسفه سنتی و گشودن افقهایی نو بهسوی غیرمتناهی بودن عالم. این نوشتار، با رویکردی نقادانه و همراستا با نگرش توحیدی، به بازتعریف مفاهیم ماده، حرکت، و هویت در عالم میپردازد. مباحث مطرحشده، هرچند در نگاه نخست انتزاعی و دشوار مینمایند، به دلیل ریشهدار بودن در شناخت هستی، زمینهساز تعالی معرفتی و قرب الهیاند.
بخش نخست: بنیادهای فلسفه طبیعی و اهمیت مباحث جسم و ماده
اهمیت مباحث بنیادین در شناخت هستی
مباحث مربوط به جسم و ماده، بهسان ریشههای درختی تنومند، بنیانهای شناخت فلسفی و علمی را تشکیل میدهند. این مباحث، هرچند در ظاهر خشک و دشوار مینمایند، دروازهای بهسوی درک عمیقتر از ساختار هستی و پویایی آن میگشایند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزند که دقت در این مفاهیم، نهتنها به ارتقای جهانبینی فلسفی یاری میرساند، بلکه زمینهساز تحولات معرفتی است که انسان را به حقیقت هستی نزدیکتر میسازد. این دیدگاه با فلسفه علم مدرن، که بر اهمیت مبانی نظری در پیشرفت علمی تأکید دارد، همخوانی دارد و نشان میدهد که مباحث بنیادین، چونان چراغی در تاریکی، مسیر شناخت را روشن میکنند.
درنگ: مباحث جسم و ماده، هرچند ظاهراً انتزاعی، ریشههای شناخت عالم را تشکیل میدهند و به درک عمیقتر از هستی منجر میشوند. |
خشکی ظاهری و ارزش معنوی فلسفه
مباحث فلسفی، گاه چون کویر خشک و بیآبوعلف به نظر میرسند، اما در عمق این ظاهر خشک، چشمههایی از معرفت و قرب الهی جاری است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که ارزش این مباحث، نه در سهولت فهم ظاهری، بلکه در تأثیر عمیق آنها بر شناخت عالم و نزدیکی به حقیقت الهی نهفته است. این دیدگاه، فلسفه را نهتنها علمی نظری، بلکه ابزاری برای تعالی معنوی میداند که انسان را بهسوی مقصد والای قرب الهی رهنمون میشود. این مفهوم با نگرش عرفان اسلامی، که معرفت را وسیلهای برای تقرب به خدا میبیند، همسو است و از دیدگاههای صرفاً مادیگرایانه فاصله میگیرد.
درنگ: خشکی ظاهری مباحث فلسفی با تأثیر عمیق آنها بر شناخت عالم و قرب الهی جبران میشود و فلسفه را به ابزاری برای تعالی معنوی تبدیل میکند. |
شناخت ذرات و قرب الهی
شناخت دقیق ذرات و خصوصیات ماده، چونان کلیدی است که قفلهای معرفت هستی را میگشاید و انسان را به آستان الهی نزدیکتر میسازد. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزند که تأمل در جزئیات عالم، از ذرهای ناچیز تا کهکشانی عظیم، راهی است بهسوی درک عظمت الهی. این دیدگاه، فلسفه طبیعی را به الهیات پیوند میزند و نشان میدهد که هر ذره، چونان آینهای کوچک، جلوهای از صفات بیکران حق تعالی را بازمیتاباند. این مفهوم با عرفان اسلامی، که تأمل در آفاق و انفس را راهی بهسوی خدا میداند، و علم مدرن، که جزئیات عالم را کاوش میکند، همنواست.
درنگ: شناخت دقیق ذرات و خصوصیات ماده، انسان را به درک عظمت الهی و قرب معنوی رهنمون میسازد. |
نقد درشتبینی و کندبینی در فلسفه
درشتبینی و کندبینی در شناخت عالم، چونان غباری بر آینه ذهن، مانع از درک پویایی و گستردگی هستی میشود. استاد فرزانه قدسسره با نقد رویکردهای سطحی و محدود در فلسفه، بر ضرورت دقت در جزئیات و اجزای عالم تأکید میورزند. ذهنی که به محدودیت و تناهی عالم میاندیشد، از فهم ژرفای بیکران هستی بازمیماند. این نقد با روششناسی علمی، که بر تحلیل دقیق و جزئینگر تأکید دارد، و فلسفه تحلیلی، که بر وضوح مفاهیم متکی است، همخوانی دارد.
درنگ: درشتبینی و کندبینی، ذهن را محدود و یبس میکند و از درک پویایی و گستردگی هستی بازمیدارد. |
بخش دوم: نقد محدودیتهای فلسفه سنتی و تبیین غیرمتناهی بودن عالم
نقد محدودیت ماده در فلسفه سنتی
فلاسفه سنتی، ماده را چونان جوهری محدود در شدت، عدد، و مدت میدیدند و حرکت و تحول آن را در چارچوبی تنگ و بسته تعریف میکردند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را به چالش میکشند و محدودیتهای ماده را نتیجه پیشفرضهای متافیزیکی نادرست میدانند. این نقد، چونان نسیمی تازه، پردههای کهنه فلسفه سنتی را کنار میزند و ماده را در افقی بیکران و پویا بازمیشناساند. این دیدگاه با فیزیک مدرن، که ماده را در مقیاسهای کوانتومی و کیهانی غیرمتناهی میداند، همسو است.
درنگ: دیدگاه فلاسفه سنتی، که ماده را محدود در شدت، عدد، و مدت میدانستند، نتیجه پیشفرضهای نادرست متافیزیکی است. |
غیرمتناهی بودن عالم و ذرات
جهان هستی، چونان دریایی بیکران، در هر ذرهاش موجی از تحولات بیپایان را در خود نهفته دارد. استاد فرزانه قدسسره با رد محدودیت ماده، بر غیرمتناهی بودن ذرات و عالم تأکید میورزند. هر ذره، از آب گرفته تا سنگ و خاک، قابلیت بیکران در تحول و تبدل دارد و این ویژگی، عالم را پویا و بیانتها میسازد. این دیدگاه با کیهانشناسی مدرن، که عالم را بیکران میداند، و فلسفه وحدت وجود، که عالم را مظهر بیانتهای حق میبیند، همنواست.
درنگ: ماده و عالم محدود نیستند و هر ذره وصف غیرمتناهی در تحول و تبدل دارد. |
چهرههای بیکران ماده
ماده، چونان بازیگری با هزاران چهره، در هر لحظه نقشی نو میآفریند. استاد فرزانه قدسسره ماده را نه جوهری ثابت، بلکه مجموعهای از چهرهها و تحولات بیانتها توصیف میکنند. برای نمونه، تجزیه آب به اکسیژن و هیدروژن، چهرههای جدیدی را آشکار میسازد، گویی هر ذره داستانی بیپایان برای بازگفتن دارد. این مفهوم با شیمی مدرن، که ماده را در سطوح مولکولی و اتمی تجزیهپذیر میداند، و فلسفه فرآیند، که عالم را در حال تحول دائم میبیند، همخوانی دارد.
درنگ: هر ذره از ماده، دارای چهرههای بیکران است که در تحولات بیانتها آشکار میشوند. |
نقد فلسفه متناهی و محدودیتهای آن
فلسفه سنتی، با پذیرش محدودیت ماده، چونان قفسی تنگ، اندیشه را در بند میکشد. استاد فرزانه قدسسره این رویکرد را ناتوان از درک گستردگی هستی میدانند و تأکید میورزند که پیشفرضهای غیرعلمی، فلسفه را به سوی تناهی سوق داده است. این نقد، چونان مشعلی فروزان، ضرورت بازنگری در فلسفه سنتی را روشن میسازد و با فلسفه مدرن، که بر پویایی و بیکرانی عالم تأکید دارد، همنواست.
درنگ: فلسفه سنتی، به دلیل پذیرش محدودیت ماده، ناتوان از درک گستردگی و پویایی هستی است. |
بخش سوم: عالم بهعنوان مظهر حق تعالی
مظهر بودن عالم و غیرمتناهی بودن آن
جهان هستی، چونان آیینهای زلال، مظهر صفات بیکران حق تعالی است. استاد فرزانه قدسسره عالم را جلوهگاه صفات الهی و غیرمتناهی توصیف میکنند و تأکید میورزند که غیرمتناهی بودن حق تعالی به ذرات و موجودات عالم سرایت میکند. این دیدگاه، عالم را نه مجموعهای محدود، بلکه دریایی بیکران از جلوههای الهی میبیند که هر ذرهاش، چونان ستارهای درخشان، نور حق را بازمیتاباند.
درنگ: عالم، بهعنوان مظهر حق تعالی، وصف غیرمتناهی دارد و هر ذرهاش جلوهای از صفات الهی است. |
بیکرانی تحولات ذره
هر ذره، چونان نهالی است که شاخههای بیشمار در گستره بیکران هستی میگستراند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزند که هر ذره دارای قابلیتهای بیانتها در تحول و تبدل است و ماده را نه ثابت، بلکه در حال پویایی دائم میبینند. این دیدگاه با فیزیک کوانتومی، که ذرات را در حالات متعدد و پویا میبیند، و فلسفه صدرایی، که حرکت جوهری را مطرح میکند، همخوانی دارد.
درنگ: هر ذره دارای بیکران چهره، اثر، و تحول است و ماده در پویایی دائم قرار دارد. |
نفی تمامیت در عالم
جهان هستی، چونان رودی جاری، هرگز به ساحل تمامیت نمیرسد. استاد فرزانه قدسسره با رد مفهوم پایانپذیری موجودات، عالم را سیستمی بیانتها و پویا میدانند. هیچ ذره یا مجموعهای به نقطه پایان نمیرسد، بلکه همواره در مسیر تحول و تکامل است. این دیدگاه با کیهانشناسی مدرن، که عالم را در حال انبساط و تحول میداند، و فلسفه فرآیند، که عالم را جریان دائم میبیند، همنواست.
درنگ: هیچ موجودی در عالم به تمامیت و پایان نمیرسد و عالم سیستمی بیانتها و پویاست. |
علم الهی و کدگذاری چهرههای ذرات
علم الهی، چونان کتابی بیانتها، هر چهره و تحول ذره را با دقتی بینهایت ثبت میکند. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که این کدگذاری الهی، نظم و پویایی عالم را تضمین میکند و هیچ چهرهای از ذرات در علم بیکران خدا گم نمیشود. این مفهوم با الهیات اسلامی، که علم خدا را محیط بر همه چیز میداند، و نظریه اطلاعات، که دادهها را کدگذاری میکند، همخوانی دارد.
درنگ: علم الهی هر چهره از ذرات را با کدی مشخص ثبت میکند و نظم و پویایی عالم را تضمین مینماید. |
بخش چهارم: بازخوانی مفاهیم قرآنی و روایی در فلسفه غیرمتناهی
تفسیر قدر معلوم و نظم الهی
مفهوم «قدر معلوم» در قرآن کریم، چونان نقشهای دقیق، نظم و اندازهگیری عالم را نشان میدهد، نه محدودیت و پایانپذیریsony. این گفتار با اشاره به آیه ﴿مَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ﴾ (سوره حجر، آیه ۲۱)، قدر را نظم و اندازهگیری دقیق میداند که عالم را در چارچوبی هدفمند و منظم نگاه میدارد.
﴿مَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ﴾
«و آن را جز به اندازهای معین فرو نمیفرستیم.»
این دیدگاه با فلسفه اسلامی، که عالم را منظم و هدفمند میداند، همسو است و نشان میدهد که قدر، به معنای نظم بیانتهای الهی است.
درنگ: قدر معلوم به معنای نظم و اندازهگیری دقیق عالم است، نه محدودیت یا پایانپذیری. |
نفی محدودیت ذاتی ماده
ماده، چونان جویباری جاری، هیچ حد و مرزی در ذات خود نمیپذیرد. استاد فرزانه قدسسره با رد پیشفرض محدودیت ذاتی ماده، آن را غیرمتناهی و بیکران میدانند و تأکید میورزند که محدودیت ماده، نتیجه پیشداوریهای فلسفی است، نه واقعیتی عینی. این دیدگاه با فیزیک مدرن، که ماده را در مقیاسهای بینهایت کوچک و بزرگ بررسی میکند، همخوانی دارد.
درنگ: هیچ دلیلی برای محدود دانستن ماده وجود ندارد؛ ماده ذاتاً غیرمتناهی و بیکران است. |
نفی ترس از الوهیت ماده
غیرمتناهی دانستن ماده، چونان نسیمی که شبههای را میزداید، ترس از الوهیت ماده را بیاساس میسازد. استاد فرزانه قدسسره با تمایز میان ذات الهی و ظهور مخلوقات، تأکید میورزند که ماده، هرچند غیرمtext-align: right;متناهی، فاقد ذات الهی است و نمیتواند به خدا تبدیل شود. این دیدگاه با فلسفه وحدت وجود، که مخلوقات را ظهور حق میداند، و الهیات اسلامی، که خدا را متمایز از مخلوقات میبیند، همنواست.
درنگ: غیرمتناهی دانستن ماده، آن را به خدا تبدیل نمیکند، زیرا خدا ذات است و ماده ظهور. |
نفی غلو در فلسفه غیرمتناهی
در فلسفه غیرمتناهی، مفهوم غلو، چونان سایهای بیماده، محو میشود. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزند که مخلوقات، هرچند دارای صفات بیکران باشند، ذات الهی ندارند و نمیتوانند خدا شوند. این دیدگاه، مشکل غلو را حل میکند و با کلام اسلامی، که میان خدا و مخلوقات تمایز قائل است، همخوانی دارد.
درنگ: در فلسفه غیرمتناهی، غلو معنا ندارد، زیرا مخلوقات ظهور حقاند و فاقد ذات الهی. |
برابری مخلوقات در ظهور صفات الهی
همه مخلوقات، از ذره تا معصوم، چونان ستارگان آسمان، در ظهور صفات الهی برابرند. استاد فرزانه قدسسره تفاوت میان مخلوقات را نه در اصل وجود، بلکه در فعلیت یا استعداد کمال میدانند. این دیدگاه با فلسفه وحدت وجود، که همه مخلوقات را مظهر حق میداند، و آیات قرآنی برابری خلقت همخوانی دارد.
درنگ: همه مخلوقات در ظهور صفات الهی برابرند و تفاوت آنها در فعلیت یا استعداد کمال است. |
تفسیر آیه «لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ»
آیه ﴿لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ﴾ (سوره بقره، آیه ۲۸۵)، چونان مشعلی فروزان، برابری همه مخلوقات در رسالت وجودی را نشان میدهد. استاد فرزانه قدسسره این آیه را به معنای برابری همه موجودات، از ذره تا انسان، در ظهور حق تعالی تفسیر میکنند. هر موجود، رسول الهی است و در جلوهگری صفات الهی برابر است.
﴿لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ﴾
«میان هیچ یک از فرستادگانش فرق نمیگذاریم.»
این تفسیر با عرفان اسلامی، که همه موجودات را آیات الهی میداند، همسو است.
درنگ: آیه «لا نفرق بین احد من رسله» به برابری همه مخلوقات در رسالت وجودی و ظهور صفات الهی اشاره دارد. |
تفسیر «لا تفاوت فی خلق الرحمن»
عبارت «لا تفاوت فی خلق الرحمن»، چونان سرودی الهی، برابری همه مخلوقات در اصل خلقت را نوید میدهد. استاد فرزانه قدسسره تفاوت میان مخلوقات را در کمال اکتسابی میدانند، نه در اصل وجود. اسم رحمان، بهعنوان اسم عام، همه مخلوقات را در بر میگیرد و خلقت را یکسان و متعادل نشان میدهد.
درنگ: عبارت «لا تفاوت فی خلق الرحمن» بر برابری همه مخلوقات در اصل خلقت تأکید دارد. |
تمایز اصل فعل و کمال فعل
مخلوقات، چونان مسافران یک کاروان، در اصل وجود یکساناند، اما در کسب کمالات متفاوت. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزند که معصوم فعلیت کامل دارد، در حالی که ذره استعداد آن را. این مفهوم با فلسفه صدرایی، که مراتب وجود را بر اساس شدت و ضعف کمال تقسیم میکند، همنواست.
درنگ: تفاوت مخلوقات در اصل وجود نیست، بلکه در کمال اکتسابی است. |
رحمان بهعنوان اسم سعی
اسم رحمان، چونان نغمهای تفصیلی، خلقت را با نظم و ترتیب تدریجی بازمینمایاند. استاد فرزانه قدسسره رحمان را به دلیل ویژگی سَعی و تفصیل، مناسبتر برای خلقت میدانند، در حالی که الله، بهعنوان اسم جمعی، در اینجا به کار نرفته است. این تحلیل با تفسیر قرآنی، که اسما را بر اساس حکمت انتخاب میکند، همخوانی دارد.
درنگ: رحمان، بهعنوان اسم سَعی و تفصیلی، مناسبتر برای فرایند تدریجی خلقت است. |
وحی به سنگ در قیامت
حتی سنگ، چونان بذری نهفته، در قیامت با وحی الهی به پیامبر تبدیل میشود. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به آیات سوره زلزال، سنگ را دارای استعداد دریافت وحی میدانند که نشاندهنده غیرمتناهی بودن قابلیتهای مخلوقات است.
﴿إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا * وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا * وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا * يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا * بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَىٰ لَهَا﴾
«آنگاه که زمین به سختی بلرزد، و زمین بارهای خود را بیرون افکند، و انسان گوید: او را چه شده است؟ در آن روز زمین خبرهای خود را بازگويد، زیرا پروردگارت به او وحی کرده است.»
این دیدگاه با عرفان اسلامی، که همه موجودات را دارای شعور میداند، همسو است.
درنگ: سنگ در قیامت با وحی الهی به پیامبر تبدیل میشود، که نشاندهنده قابلیتهای غیرمتناهی مخلوقات است. |
نفی غلو در نسبت دادن اسما به مخلوقات
نسبت دادن اسمای حسنی به ذره یا معصوم، چونان نوری که از آیینه بازمیتابد، غلو نیست. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزند که مخلوقات، بهعنوان ظهور حق، میتوانند حامل صفات الهی باشند، زیرا فاقد ذات الهیاند و غلو معنا ندارد.
درنگ: نسبت دادن اسمای حسنی به مخلوقات غلو نیست، زیرا آنها ظهور حقاند و فاقد ذات الهی. |
تفسیر روایت «نزلونا عن الربوبیه»
روایت «ما را از ربوبیت فروآورید»، چونان کلیدی زرین، تمایز معصومین از ذات الهی را روشن میسازد. استاد فرزانه قدسسره این روایت را به معنای آزادی در نسبت دادن صفات به معصومین تفسیر میکنند، مشروط بر نفی ذات الهی. این دیدگاه، با کلام شیعه و عرفان اسلامی، که معصومین را مظهر حق میدانند، همخوانی دارد.
ترجمه روایت: «ما را از مقام ربوبیت فروآورید و هرچه میخواهید بگویید.»
درنگ: روایت «نزلونا عن الربوبیه» به معنای نفی ذات الهی و آزادی در نسبت دادن صفات به معصومین است. |
نقد یقین معصوم
یقین معصوم، چونان قلهای رفیع، به معنای رفع کامل شک است، اما مانع رشد و قرب بیشتر نیست. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به سخن عالم دینی که فرمود: «اگر پرده برداشته شود، بر یقینم افزوده نمیشود»، یقین را فراتر از ظرف شک میدانند که رشد و تعالی را محدود نمیکند.
درنگ: یقین معصوم، به معنای نبود شک، مانع رشد نیست، بلکه فراتر از یقین است. |
نقد انسان در قیامت
انسان در قیامت، چونان خفتهای که از خواب غفلت بیدار میشود، از پویایی و تحول عالم شگفتزده میگردد. استاد فرزانه قدسسره انسان را در حال غفلت توصیف میکنند که با بیداری در قیامت، عالم را غیرمتناهی مییابد. این مفهوم با آیات قرآنی قیامت و روانشناسی دینی، که غفلت را مانع شناخت میداند، همخوانی دارد.
درنگ: انسان در قیامت، با بیداری از غفلت، از تحول بیانتهای عالم شگفتزده میشود. |
نقد فلسفه ارسطویی
فلسفه ارسطویی، چونان دیواری کهنه، با محدود دانستن جسم و حرکت، عالم را متناهی میبیند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را، که در علم دینی نیز تأثیر گذاشته، نقد میکنند و بر غیرمتناهی بودن عالم تأکید میورزند. این نقد با فلسفه مدرن، که عالم را بیکران میداند، همنواست.
درنگ: فلسفه ارسطویی، با محدود دانستن جسم و حرکت، از درک غیرمتناهی بودن عالم بازمیماند. |
نفی ماده و ماهیت مستقل
نه خدا ماهیت دارد، نه مخلوقات؛ ماده نیز چونان چهرهای متغیر، جوهری مستقل نیست. استاد فرزانه قدسسره با رد ماهیت مستقل برای خدا و مخلوقات، ماده را مجموعهای از تحولات میدانند. این دیدگاه با فلسفه وحدت وجود و فلسفه صدرایی، که ماهیت را تابع وجود میبیند، همخوانی دارد.
درنگ: ماده جوهری مستقل نیست، بلکه مجموعهای از چهرهها و تحولات است. |
برابری مخلوقات در ظهور
مخلوقات، چونان آیینههای یکسان، در ظهور صفات الهی برابرند. استاد فرزانه قدسسره تفاوت مخلوقات با خدا را در ذات میدانند، نه در ظهور. این دیدگاه با فلسفه وحدت وجود و الهیات شیعه همنواست.
درنگ: تفاوت مخلوقات با خدا در ذات است، نه در ظهور؛ همه در ظهور صفات الهی برابرند. |
جمعبندی
درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، چونان مشعلی فروزان، مفاهیم سنتی فلسفه طبیعی را به چالش میکشند و عالم را مظهر بیکران حق تعالی میدانند. این گفتارها با رد پیشفرضهای محدودساز، هر ذره را دارای تحولات بیانتها توصیف میکنند و با پیوند فلسفه، علم، و الهیات، چشماندازی پویا ارائه میدهند. نقد مفاهیم غلو، تمامیت، و ماهیت مستقل، همراه با تأکید بر برابری مخلوقات در ظهور صفات الهی، این اثر را به منبعی ارزشمند برای بازاندیشی در علم دینی تبدیل کرده است. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات و تحلیلها، گامی است در جهت تبیین فلسفهای همراستا با پویایی عالم و حقیقت الهی.
با نظارت صادق خادمی |