متن درس
تحلیل فلسفی حرکت در حکمت اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۱۱)
دیباچه
حکمت اسلامی، بهمثابه دریایی ژرف و بیکران، همواره کوشیده است تا با کاوش در مفاهیم بنیادین هستی، پرده از اسرار وجود بردارد. حرکت، بهعنوان یکی از کلیدیترین مفاهیم فلسفی، در کانون توجه فلاسفه اسلامی قرار داشته و از منظرهای گوناگون مورد تأمل واقع شده است. درسگفتار شماره ۱۰۱۱، که از سخنان استاد فرزانه قدسسره برگرفته شده، به بررسی عمیق مفهوم حرکت در فلسفه اسلامی میپردازد. این گفتار، با نگاهی نقادانه به آرای فلاسفه پیشین، بهویژه ابنسینا، و مقایسه آن با دیدگاههای نوآورانه حکمت متعالیه، بهویژه حرکت جوهري ملاصدرا، تلاش میکند تا محدودیتهای تحلیلهای سنتی را آشکار سازد و راهی نو بهسوی فهمی وجودی از حرکت بگشاید.
بخش نخست: مفهوم حرکت در فلسفه اسلامی
انواع حرکت در نگاه فلاسفه
در فلسفه اسلامی، حرکت جسم بهگونهای سنتی در قالب حرکتهای افقی، عمودی، دوری، و نقلی تعریف شده است. این تعریف، که ریشه در فلسفه مشائی دارد، حرکت را به تغییر مکان یا وضع جسم محدود میکند. فلاسفه مشائی، مانند ابنسینا، حرکت را بهعنوان انتقال جسم از مکانی به مکان دیگر یا تغییر وضع آن از حالتی به حالت دیگر بررسی کردهاند. این نگاه، اگرچه در زمان خود گامی مهم در فهم پدیدههای طبیعی بود، اما از منظر حکمت متعالیه، بهویژه دیدگاه ملاصدرا، ناکافی به نظر میرسد. ملاصدرا با طرح مفهوم حرکت جوهري، حرکت را نهتنها در سطح ظاهری و عرضی، بلکه در عمق وجود و ذات جسم جاری میداند.
درنگ: حرکت در فلسفه سنتی به تغییرات مکانی و وضعی محدود شده، اما حکمت متعالیه با معرفی حرکت جوهري، به بُعد وجودی حرکت توجه کرده و تحولی عمیق در فهم آن ایجاد کرده است.
فقدان مفهوم حرکت وجودی در سنت مشائی
در عبارات فلاسفه سنتی، بهویژه در فصل چهاردهم که در درسگفتار مورد بحث قرار گرفته، هیچ اشارهای به حرکت وجودی، ایجادی یا باطنی دیده نمیشود. این فقدان، نشاندهنده غلبه نگاه مکانیکی و صوری بر فلسفه طبیعی در سنت مشائی است. حرکت، در این دیدگاه، بهعنوان پدیدهای ظاهری و قابلمشاهده تعریف شده و از تحلیل عمیقتر وجودی غفلت شده است. استاد فرزانه قدسسره در این گفتار تأکید میکنند که چنین رویکردی، حرکت را به پوستهای از جسم فروکاسته و از حقیقت ژرف آن، که در تحول وجودی نهفته است، غافل مانده است.
ضرورت مبدأ میل در حرکت جسم
فلاسفه سنتی بر این باورند که هر جسم، بهضرورت، باید دارای مبدأ میلی باشد، چه این میل مستقیم باشد و چه مستدیر. این دیدگاه، که ریشه در فلسفه ارسطویی دارد، حرکت جسم را وابسته به میلی ذاتی یا خارجی میداند. استاد فرزانه قدسسره این ایده را نقد کرده و خاطرنشان میسازند که تحلیل حرکت صرفاً بر پایه میل، ناکامل است، زیرا عوامل متعدد دیگری، از جمله جاذبه، محیط، و انرژی، در حرکت نقش دارند. این نقد، به محدودیتهای روششناختی فلسفه سنتی اشاره دارد که از توجه به عوامل محیطی و وجودی بازمانده است.
تعریف حرکت جسم در فلسفه سنتی
در فلسفه سنتی، جسم بهماهو جسم، شأنیت حرکت از مکانی به مکان دیگر یا از وضعی به وضع دیگر را دارد. این تعریف، حرکت را به تغییرات مکانی (نقلی) یا وضعی (دوری) محدود میکند. استاد فرزانه قدسسره این تعریف را سطحی میدانند و تأکید میکنند که حرکت، در حقیقت، پدیدهای وجودی است که فراتر از تغییرات ظاهری، در ذات و جوهر جسم رخ میدهد. این دیدگاه، با الهام از حکمت متعالیه، حرکت را بهعنوان تحول در کل هستی میبیند.
درنگ: حرکت در فلسفه سنتی به تغییرات مکانی و وضعی تقلیل یافته، اما در حکمت متعالیه، حرکت بهعنوان تحول وجودی در ذات جسم تعریف میشود.
محدودیت حرکت به عرضی و صوری
حرکت در جسم، در فلسفه سنتی، بهصورت عرضی، نقلی، سطحی، و صوری تحلیل شده و شامل ابعاد کمی و کیفی است. این تحلیل، با نادیده گرفتن حرکت وجودی، به سطح ظاهری جسم محدود شده است. استاد فرزانه قدسسره این رویکرد را نقد کرده و تأکید میکنند که حرکت وجودی، که در حکمت متعالیه مطرح شده، تحولی در ذات و وجود جسم را شامل میشود. این نقد، به ضرورت بازنگری در مفروضات فلسفی اشاره دارد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، با بررسی مفهوم حرکت در فلسفه اسلامی، نشان داد که تحلیلهای سنتی، بهویژه در سنت مشائی، حرکت را به تغییرات مکانی و وضعی محدود کردهاند. این محدودیت، ریشه در فقدان توجه به حرکت وجودی و عوامل محیطی دارد. حکمت متعالیه، با طرح حرکت جوهري، گامی در جهت رفع این کاستیها برداشته، اما تأثیر سنت مشائی همچنان در عبارات مورد بحث مشهود است. این بخش، با تأکید بر ضرورت بازنگری در روششناسی فلسفی، زمینه را برای تحلیلهای عمیقتر در بخشهای بعدی فراهم میکند.
بخش دوم: نقد روششناسی فلسفه سنتی
ریشه مشکلات در مبنای اولیه
استاد فرزانه قدسسره با استناد به ضربالمثل «خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج»، مشکلات تحلیل حرکت در فلسفه سنتی را به مبنای اولیه نادرست نسبت میدهند. بااینحال، ایشان این ضربالمثل را نقد کرده و خاطرنشان میسازند که دیوار کج به ثریا نمیرسد، بلکه در همان مراحل اولیه فرومیریزد. این تمثیل، به کاستی تحلیلهای سنتی اشاره دارد که به دلیل مبنای نادرست، از توضیح جامع پدیدههای طبیعی عاجز ماندهاند.
درنگ: مشکلات تحلیل حرکت در فلسفه سنتی، ریشه در مبنای اولیه نادرست دارد، که مانند دیواری کج، در همان مراحل اولیه فرومیریزد.
کاستی برهانهای سنتی
برهانهای ارائهشده در فلسفه سنتی برای تحلیل حرکت، به دلیل محدودیت به سطح نقلی و عرضی، کارگشا نیستند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که این برهانها، با سادهسازی واقعیت و نادیده گرفتن عوامل محیطی و وجودی، به مشکلات متعددی منجر شدهاند. برای مثال، تحلیل حرکت صرفاً بر پایه میل ذاتی یا خارجی، از فهم پیچیدگیهای دینامیک حرکت بازمانده است.
نقد مفهوم طفره در حرکت
فلاسفه سنتی ادعا کردهاند که اگر جسم فاقد میل ذاتی باشد، حرکت آن باید بهصورت دفعی و بدون زمان (طفره) رخ دهد. استاد فرزانه قدسسره این ادعا را باطل میدانند، زیرا حرکت بدون زمان و مکان با اصول فلسفه طبیعی سازگار نیست. ایشان تأکید میکنند که حرکت، حتی در غیاب میل ذاتی، تحت تأثیر عوامل متعددی مانند جاذبه، هوا، و انرژی قرار دارد و نمیتوان آن را به طفره تقلیل داد.
درنگ: ادعای طفره در حرکت، به دلیل نادیده گرفتن عوامل محیطی و وجودی، باطل است و حرکت بدون زمان و مکان ممکن نیست.
نقد سادهسازی عوامل حرکت
تحلیل حرکت جسم در فلسفه سنتی، به میل و فشار محدود شده و از عوامل متعددی مانند جاذبه، هوا، حرارت، و انرژی غفلت ورزیده است. استاد فرزانه قدسسره این سادهسازی را نقد کرده و تأکید میکنند که حرکت جسم، تحت تأثیر مجموعهای از عوامل محیطی و وجودی قرار دارد. برای مثال، حرکت در آب و هوا به دلیل تفاوت در چگالی و مقاومت محیط، متفاوت است.
ضعف دانش طبیعیات در فلسفه سنتی
فلاسفه سنتی، به دلیل فقدان دانش طبیعیات، جسم را صرفاً با میل و فشار تحلیل کردهاند. استاد فرزانه قدسسره این ضعف را نتیجه محدودیتهای تاریخی و نبود ابزارهای تجربی میدانند. ایشان تأکید میکنند که فلسفه، برای کارآمدی، باید با علوم طبیعی پیوند یابد و از تحلیلهای صرفاً نظری فاصله بگیرد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم این نوشتار، با نقد روششناسی فلسفه سنتی، نشان داد که تحلیلهای سنتی حرکت، به دلیل مبنای نادرست و سادهسازی واقعیت، از کارآمدی لازم برخوردار نیستند. این بخش، با تأکید بر ضرورت توجه به عوامل محیطی و وجودی، به کاستیهای فلسفه سنتی در فهم حرکت اشاره کرد و بر لزوم پیوند فلسفه با علوم طبیعی تأکید ورزید.
بخش سوم: حرکت بهمثابه جابجایی عالم
حرکت وجودی و تحول در هستی
استاد فرزانه قدسسره حرکت را نهتنها انتقال جسم از مکانی به مکان دیگر، بلکه جابجایی کل عالم هستی میدانند. این دیدگاه، با الهام از حکمت متعالیه، حرکت را پدیدهای وجودی و فراگیر تعریف میکند که تمام هستی را دربرمیگیرد. برخلاف تحلیلهای سنتی که حرکت را به تغییرات مکانی محدود کردهاند، این دیدگاه حرکت را تحولی در ذات و وجود جسم میبیند.
درنگ: حرکت، در حکمت متعالیه، جابجایی کل عالم هستی است و نه صرفاً انتقال یک جسم از مکانی به مکان دیگر.
نقد مفهوم میل ذاتی
استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که حرکت جسم، صرفاً به میل ذاتی یا طبیعی وابسته نیست، بلکه وجودی و تشکلی است. این دیدگاه، حرکت را بهعنوان پدیدهای میبیند که در کل هستی جریان دارد و نمیتوان آن را به میل یا فشار خارجی محدود کرد. این نقد، به محدودیتهای تحلیلهای سنتی اشاره دارد که از فهم عمیقتر حرکت بازماندهاند.
سهولت حرکت در غیاب میل داخلی
فلاسفه سنتی ادعا کردهاند که اگر جسم فاقد میل داخلی باشد، حرکت از مبدأ خارجی با سهولت بیشتری رخ میدهد. استاد فرزانه قدسسره این ادعا را نقد کرده و تأکید میکنند که حرکت، حتی در غیاب میل داخلی، تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد و نمیتوان آن را به سهولت مطلق نسبت داد. عوامل محیطی، مانند جاذبه و مقاومت هوا، در دینامیک حرکت نقش دارند.
تأثیر موانع و فشار در حرکت
حرکت جسم، تنها به حضور یا غیاب موانع وابسته نیست؛ قدرت و فشار نیز در سرعت و سهولت حرکت نقش دارند. استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی از یک تریلی خالی و پر، نشان میدهند که قدرت موتور و فشار، حتی در حضور موانع، میتواند سرعت حرکت را افزایش دهد. این نکته، به پیچیدگی دینامیک حرکت اشاره دارد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم این نوشتار، با تأکید بر دیدگاه وجودی حرکت در حکمت متعالیه، نشان داد که حرکت، فراتر از تغییرات مکانی، تحولی در کل هستی است. این بخش، با نقد تحلیلهای سنتی و تأکید بر نقش عوامل محیطی و وجودی، به ضرورت فهمی جامعتر از حرکت اشاره کرد.
بخش چهارم: پیوند فلسفه با علوم طبیعی و مسائل اجتماعی
تأثیر محیط بر حرکت
استاد فرزانه قدسسره با اشاره به تفاوت حرکت در محیطهای مختلف، مانند آب و هوا، تأکید میکنند که عوامل محیطی، مانند چگالی و مقاومت، بر حرکت اثر میگذارند. این مشاهده، نشاندهنده تلاش برای تبیین تجربی حرکت است، اما به دلیل فقدان ابزارهای علمی در فلسفه سنتی، به تحلیلهای نظری محدود مانده است.
تمثیل نانوایی سنگکی
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی از نانوایی سنگکی، جایی که نور خورشید ذرات معلق در هوا را آشکار میکند، به تأثیر عوامل محیطی بر حرکت اشاره میکنند. این تمثیل، مانند نوری که تاریکی را میشکافد، پیچیدگی محیط و نقش عوامل غیرملموس را در حرکت آشکار میسازد.
درنگ: تمثیل نانوایی سنگکی، به پیچیدگی محیط و نقش عوامل غیرملموس در حرکت اشاره دارد، که فلسفه سنتی از آن غفلت ورزیده است.
آلودگی محیطی و تأثیر آن بر انسان
استاد فرزانه قدسسره با اشاره به آلودگیهای محیطی در شهرهای بزرگ، مانند مصرف مواد مضر نظیر اورانیوم و فلزات سنگین، به تأثیر محیط بر سلامت و حرکت انسان تأکید میکنند. این نکته، فلسفه را به مسائل اجتماعی و زیستمحیطی پیوند میزند و بر ضرورت توجه به واقعیتهای معاصر تأکید دارد.
نقد احکام شرعی غیرمستند
استاد فرزانه قدسسره احکام شرعی غیرمستند، مانند حرمت سیگار، را نقد کرده و تأکید میکنند که آلودگیهای محیطی خطرات بیشتری دارند. ایشان خواستار استدلال منطقی در احکام دینی هستند و فلسفه را به نقد مسائل اجتماعی و دینی دعوت میکنند.
تأثیر نگاه و محیط بر روح انسان
استاد فرزانه قدسسره با استناد به تعالیم اسلامی، تأکید میکنند که نگاه به افراد یا اشیاء، مانند عالم یا سبزه، بر روح انسان اثر میگذارد و آن را تغییر میدهد. این دیدگاه، ادراکات حسی را در تحول روح مؤثر میداند و حرکت وجودی انسان را به محیط و تعاملات او پیوند میزند.
درنگ: نگاه به افراد و اشیاء، مانند عالم یا سبزه، روح انسان را متحول میکند و حرکت وجودی او را شکل میدهد.
خواب و نقش روانشناختی آن
استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که اکثر خوابها (نود و پنج درصد) جنبه روانشناختی و درمانی دارند و تعبیر معنوی ندارند. خوابها، نشاندهنده وضعیت جسمی و روانی انسان هستند و میتوانند به تشخیص و درمان بیماریها کمک کنند.
درمان از طریق رویا
استاد فرزانه قدسسره پیشنهاد میکنند که خوابها میتوانند بهعنوان ابزاری برای تشخیص و درمان بیماریها مورد استفاده قرار گیرند، زیرا آنچه فرد در بیداری پنهان میکند، در خواب آشکار میشود. این ایده، فلسفه را به علوم پزشکی و روانشناسی پیوند میدهد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم این نوشتار، با تأکید بر پیوند فلسفه با علوم طبیعی و مسائل اجتماعی، نشان داد که حرکت، تحت تأثیر عوامل محیطی و وجودی قرار دارد. این بخش، با بهرهگیری از تمثیلات و تحلیلهای تجربی، به ضرورت توجه به واقعیتهای معاصر در فلسفه تأکید کرد.
بخش پنجم: حرکت الهی و ملائکه
حرکت الهی در قرآن کریم
استاد فرزانه قدسسره با استناد به آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (سوره الرحمن، آیه ۲۹: «هر روز او در کاری است») تأکید میکنند که خدا و ملائکه نیز دارای حرکتاند. این حرکت، فراتر از حرکت مکانی، بهعنوان صفتی وجودی برای خدا و ملائکه مطرح میشود.
درنگ: آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ به حرکت الهی اشاره دارد، که حرکتی وجودی و فراتر از مکان و زمان است.
تنوع ملائکه
استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که ملائکه، برخلاف دیدگاه فلاسفه و متکلمان، هم مادی و هم مجرد هستند و نقشهای متعددی در عالم دارند. این دیدگاه، از تعصبات فلسفی و کلامی فاصله گرفته و به تنوع هستیشناختی ملائکه اشاره دارد.
محدودیت ادراک انسانی
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی از آینه، خاطرنشان میسازند که انسان بسیاری از امور، از جمله خود و ملائکه، را نمیبیند. این نکته، به محدودیتهای معرفتشناختی انسان اشاره دارد و فلسفه را به تواضع در برابر نادانستهها دعوت میکند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم این نوشتار، با تأکید بر حرکت الهی و تنوع ملائکه، نشان داد که حرکت، پدیدهای فراگیر است که حتی خدا و ملائکه را دربرمیگیرد. این بخش، با استناد به قرآن کریم و نقد دیدگاههای سنتی، به ضرورت فهمی جامعتر از حرکت اشاره کرد.
بخش ششم: ضرورت تحول در فلسفه اسلامی
نقد وضعیت آموزش علم دینی
استاد فرزانه قدسسره از وضعیت کنونی آموزش علم دینی انتقاد کرده و تأکید میکنند که تکیه بر متون سنتی، مانند اسفار و شفا، از واقعیتهای علمی دور مانده و به تحلیلهای غیرواقعی منجر شده است. ایشان خواستار نوسازی نظام آموزشی و پیوند آن با علوم مدرن هستند.
درنگ: آموزش علم دینی، به دلیل تکیه بر متون سنتی، از واقعیتهای علمی دور مانده و نیازمند نوسازی است.
نیاز به قدرتآفرینی فلسفه
استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که فلسفه اسلامی باید به قدرتی تبدیل شود که توانایی حل مسائل علمی و اجتماعی را داشته باشد. این هدف، نیازمند پیوند فلسفه با علوم مدرن و فاصله گرفتن از تحلیلهای صرفاً نظری است.
فلسفه بهعنوان علم مادر
فلسفه، بهعنوان علم مادر، باید با تمام علوم، از ریاضیات و فیزیک تا علوم تجربی، هماهنگ باشد. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که فلسفه نباید از علوم دیگر بیگانه باشد، بلکه باید در جایگاه هدایتگر علوم قرار گیرد.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم این نوشتار، با تأکید بر ضرورت تحول در فلسفه اسلامی، نشان داد که فلسفه باید با علوم مدرن هماهنگ شود تا کارآمدی خود را بازیابد. این بخش، با نقد وضعیت آموزش علم دینی و تأکید بر نقش میانرشتهای فلسفه، به ضرورت نوسازی روششناسی فلسفی اشاره کرد.
نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار شماره ۱۰۱۱ استاد فرزانه قدسسره، به بررسی عمیق مفهوم حرکت در فلسفه اسلامی پرداخت. تحلیلهای سنتی، که حرکت را به تغییرات مکانی و وضعی محدود کردهاند، به دلیل فقدان توجه به حرکت وجودی و عوامل محیطی، ناکارآمد شناخته شدند. حکمت متعالیه، با طرح حرکت جوهري، گامی در جهت رفع این کاستیها برداشت، اما تأثیر سنت مشائی همچنان در عبارات مورد بحث مشهود است. آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (سوره الرحمن، آیه ۲۹: «هر روز او در کاری است») چارچوبی قرآنی برای فهم حرکت وجودی ارائه داد. این نوشتار، با تأکید بر پیوند فلسفه با علوم طبیعی و مسائل اجتماعی، به ضرورت تحول در روششناسی فلسفی و آموزش علم دینی اشاره کرد. فلسفه اسلامی، بهعنوان علم مادر، میتواند با هماهنگی با علوم مدرن، به قدرتی برای حل مسائل معاصر تبدیل شود.
با نظارت صادق خادمی