متن درس
کتاب فلسفه توحیدی: انبساط و ظهور در هستیشناسی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۱۴)
دیباچه
این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای عمیق و نقادانه استاد فرزانه قدسسره، به کاوش در مفاهیم بنیادین هستیشناسی توحیدی میپردازد. محور این اثر، بررسی صفت ظهور و انبساط بهعنوان جوهره هستی و بازتعریف ایمان و کفر در قالب دو مفهوم متضاد انبساط و انقباض است. این مفاهیم، با استناد به آیات قرآن کریم و تحلیلهای فلسفی، عالم را بهمثابه جلوهای غیرمتناهی از حق تعالی معرفی میکنند.
بخش یکم: ظهور و انبساط، صفت بنیادین هستی
مفهوم ظهور بهمثابه جوهره هستی
استاد فرزانه قدسسره در درسگفتار خود، ظهور را صفت اولی و وصف حقیقی هستی معرفی میکنند. هستی، اعم از عالم، موجودات، و حتی ذات باریتعالی، در ظرف ظهور و بروز تعریف میشود. این دیدگاه، عالم را سیستمی باز و پویا میداند که تحت احاطه الهی قرار دارد. ظهور، بهمثابه گشایشی بیکران، عالم را از کمون و انقباض دور میسازد و آن را به سوی نور و حضور سوق میدهد. این مفهوم، همراستا با فلسفه وحدت وجود است که عالم را جلوهای از حق میبیند و با عرفان اسلامی همخوانی دارد که بر ظهور صفات الهی تأکید میورزد.
درنگ: ظهور، صفت بنیادین هستی است که عالم را بهمثابه جلوهای باز و غیرمتناهی از حق تعالی معرفی میکند.
انبساط و غیرمتناهی بودن عالم
انبساط، بهمعنای گشایش و وسعت بیکران، ویژگی ذاتی عالم است. استاد فرزانه قدسسره، عالم را غیرمحدود و متصف به انبساط توصیف میکنند که از هرگونه بسته بودن و محدودیت مبراست. این دیدگاه، با کیهانشناسی قرآنی که عالم را در حال گسترش میداند و با نگرشهای مدرن که عالم را بیکران میبینند، همسو است. انبساط، نهتنها در ساختار وجودی عالم، بلکه در تمامی مراتب هستی، از ماده تا ملائکه و حق، جاری است.
درنگ: انبساط، ویژگی ذاتی عالم است که آن را به سیستمی غیرمتناهی و باز تبدیل میکند.
استناد به آیات قرآن کریم
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیات قرآن کریم، شأن الهی را به ظهور و انبساط تفسیر میکنند. آیه شریفه زیر، گواهی بر این پویایی است:
﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾
«هر روز او در کاری است.» (سوره الرحمن، آیه ۲۹)
این آیه، شأن الهی را به پویایی و تحول دائم تفسیر میکند که عالم را در حالتی باز و غیرمتناهی نشان میدهد. این تفسیر، با عرفان اسلامی که خدا را در حال ظهور دائم میداند و با فلسفه فرآیند که عالم را پویا میبیند، همخوانی دارد.
همچنین، آیه شریفه زیر بر حضور فراگیر الهی تأکید دارد:
﴿فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ﴾
«پس به هر سو رو کنید، آنجا وجه خداست.» (سوره بقره، آیه ۱۱۵)
این آیه، حضور خدا را در همه حالات و مکانها بهمثابه ظهور و انبساط معرفی میکند.
﴿هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَمَا كُنْتُمْ﴾
«او با شماست هر کجا که باشید.» (سوره حدید، آیه ۴)
این آیه نیز بر همراهی دائم الهی با انسان تأکید دارد که نشانهای از انبساط و ظهور بیکران است.
درنگ: آیات قرآن کریم، ظهور و انبساط را بهمثابه شأن الهی و حضور فراگیر حق در عالم تأیید میکنند.
انبساط در تمامی موجودات
انبساط، صفتی است که در تمامی مراتب هستی، از ماده و اجسام تا ملائکه و ذات حق، جاری است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عالم، موجودات، و حتی ذات الهی در ظرف ظهور و انبساط قرار دارند. این دیدگاه، عالم را یکپارچه و در حال بروز معرفی میکند و با فلسفه اسلامی که وجود را در همه موجودات مشترک میداند و با کیهانشناسی مدرن که عالم را بههمپیوسته میبیند، همسو است.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با کاوش در مفهوم ظهور و انبساط، هستی را بهمثابه سیستمی باز و غیرمتناهی معرفی کرد که تحت احاطه الهی قرار دارد. آیات قرآن کریم، این دیدگاه را با تأکید بر شأن پویای الهی و حضور فراگیر حق تأیید میکنند. انبساط، بهعنوان صفتی مشترک در تمامی مراتب هستی، عالم را به جلوهای بیکران از حق تبدیل میسازد.
بخش دوم: ایمان و کفر در پرتو انبساط و انقباض
ایمان بهمثابه انبساط و گشایش
استاد فرزانه قدسسره، ایمان را به گشایش، باز بودن، و ظهور تعریف میکنند. ایمان، حالتی است که انسان را به سوی وسعت و ارتباط با حق سوق میدهد، بهگونهای که قلب مومن چون دری گشوده به سوی بیکران الهی است. این تعریف، با الهیات اسلامی که ایمان را تسلیم و گشایش در برابر خدا میداند و با روانشناسی دینی که ایمان را عامل انبساط روانی میبیند، همراستاست.
درنگ: ایمان، گشایش و انبساط است که انسان را به سوی ارتباط بیکران با حق تعالی هدایت میکند.
کفر بهمثابه انقباض و پنهانسازی
در مقابل، کفر به معنای انقباض، در خود فرو رفتن، و پنهانسازی معرفی میشود. کفر، حالتی است که انسان یا موجود را در خود محصور کرده و از ظهور الهی دور میسازد. استاد فرزانه قدسسره، با تحلیل ریشه لغوی «کَفَرَ» به معنای «سَتَرَ» (پنهانسازی)، کفر را به بسته بودن و محدودیت وجودی نسبت میدهند. این دیدگاه، با کلام اسلامی که کفر را ستر حقیقت میداند و با نقدهای فلسفی به الحاد که آن را انزواطلبی میبیند، همسو است.
درنگ: کفر، انقباض و پنهانسازی است که موجود را از ظهور الهی محروم میسازد.
تحلیل لغوی و فلسفی ایمان و کفر
استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر تحلیل لغوی، ایمان را به باز بودن و کفر را به بسته بودن تفسیر میکنند. این بازتعریف، ایمان و کفر را در چارچوبی هستیشناختی قرار میدهد که فراتر از تعاریف سطحی و عامیانه است. ایمان، بهمثابه گشایشی وجودی، انسان را به سوی نور و حضور الهی میبرد، در حالی که کفر، چون حلزونی که در خود میپیچد، به تاریکی و انزوا منتهی میشود.
ایمان و کفر در ساحت عمل و اخلاق
در ساحت عمل و اخلاق، ایمان به نرمی، مهربانی، و گشایش منجر میشود، در حالی که کفر به خشونت، سختی، و بسته بودن میانجامد. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به مصادیق عملی، ایمان را با صفاتی چون عشق، صفا، و صمیمیت و کفر را با ویژگیهایی چون تیزی، زبری، و تاریکی مرتبط میدانند. این دیدگاه، با فلسفه اخلاق که رفتار را نشانه باور میداند و با روانشناسی دینی همخوانی دارد.
بهعنوان مثال، آیه شریفه زیر مصداق ایمان را در رفتار نشان میدهد:
﴿وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ﴾
«و کسانی که خشم خود را فرو میبرند و از مردم درمیگذرند.» (سوره آلعمران، آیه ۱۳۴)
این آیه، ایمان را در کنترل خشم و بخشش متجلی میسازد که نشانهای از انبساط و گشایش است.
نزدیکی کفر و ایمان
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی بدیع از دست باز و بسته، به نزدیکی کفر و ایمان اشاره میکنند. انسان، در هر لحظه، میان این دو حالت در نوسان است. دست باز، نشانه ایمان و گشایش است، و دست بسته، نماد کفر و انقباض. این نزدیکی، پویایی و تحولپذیری انسان را نشان میدهد و با روانشناسی دینی که انسان را در تعادل میان خیر و شر میبیند، همسو است.
درنگ: کفر و ایمان، بهسان دست باز و بسته، در وجود انسان به هم نزدیکاند و انسان را در نوسان میان گشایش و انقباض قرار میدهند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، ایمان و کفر را در پرتو انبساط و انقباض بازتعریف کرد. ایمان، بهمثابه گشایش وجودی، انسان را به سوی نور و حضور الهی هدایت میکند، در حالی که کفر، با انقباض و پنهانسازی، او را در تاریکی محصور میسازد. تحلیلهای لغوی، فلسفی، و عملی، این مفاهیم را در چارچوبی هستیشناختی و اخلاقی تبیین کردند.
بخش سوم: نقد و بازاندیشی در مفاهیم توحیدی
نقد تعریف عام ایمان و کفر
استاد فرزانه قدسسره، تعریف عامیانه ایمان به گفتن «لا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ» و کفر به نگفتن آن را برای حکیم کافی نمیدانند. این تعریف، سطحی است و نمیتواند عمق فلسفی ایمان و کفر را در بر گیرد. ایمان و کفر باید در چارچوب انبساط و انقباض فهمیده شوند تا از محدودیتهای تعاریف ظاهری رها گردند. این نقد، با فلسفه تحلیلی که بر وضوح مفاهیم تأکید دارد و با کلام اسلامی که ایمان را عمیقتر از لفظ میداند، همسو است.
تحلیل ادبی و فلسفی «لا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ»
استاد فرزانه قدسسره، با نقدی جسورانه، به ظاهر بسته بودن جمله «لا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ» به دلیل آغاز با «لا» اشاره میکنند. این «لا»، به ظاهر نشانه سلب و انقباض است، اما در حقیقت، برای حصر و اثبات تمامیت الهی است. این جمله، ایجابی حصری است که تمام هستی را به خدا نسبت میدهد و انبساط کامل را نشان میدهد.
﴿قُولُوا لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا﴾
«بگویید لا إله إلا الله تا رستگار شوید.» (برگرفته از روایات)
این جمله، با حصر الهی، تمامیت ایمان را به تصویر میکشد و با منطق ابنسینا که حصر را در جملات بررسی میکند، همخوانی دارد.
درنگ: «لا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ» جملهای ایجابی حصری است که تمامیت الهی را با گشایش و انبساط نشان میدهد.
نقد انقباض در علم دینی
استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به برخی گرایشهای انقباضی در علم دینی، بر لزوم بازنگری در این رویکردها تأکید میکنند. انقباض، که به شدت و غلظت منجر میشود، با روح انبساطی دین سازگار نیست. در مقابل، سیره اهلبیت علیهمالسلام، الگویی از گشایش و انبساط حتی در برابر دشمنان ارائه میدهد. این دیدگاه، با فقه پویا که بر انعطاف تأکید دارد و با فلسفه اخلاق همسو است.
سیره اهلبیت علیهمالسلام و انبساط
استاد فرزانه قدسسره، با مثالهایی از سیره اهلبیت علیهمالسلام، انبساط را حتی در مواجهه با دشمنان نشان میدهند. رفتار ائمه با افرادی چون عثمان و ابن ملجم، نشانهای از گشایش و ایمان است. در مقابل، ابن ملجم به دلیل انقباض و بسته بودن، از نجات محروم ماند. این تحلیل، با سیرهنویسی شیعه و کلام اسلامی همخوانی دارد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد تعاریف سطحی ایمان و کفر، به بازتعریف آنها در چارچوب انبساط و انقباض پرداخت. تحلیل ادبی و فلسفی جمله توحید، آن را بهمثابه ایجابی حصری معرفی کرد که تمامیت الهی را نشان میدهد. نقد گرایشهای انقباضی در علم دینی و تأکید بر سیره انبساطی اهلبیت علیهمالسلام، این بخش را به دعوتی برای بازاندیشی در حکمت توحیدی تبدیل کرد.
بخش چهارم: فلسفه و جامعه در پرتو انبساط
نقد مشکلات اجتماعی
استاد فرزانه قدسسره، با تحلیلی جامعهشناختی، فقر و سیاستزدگی را موانع اصلی گشایش و انبساط در زندگی معرفی میکنند. بدون این موانع، زندگی بهشتی و انبساطی ممکن است. این دیدگاه، با جامعهشناسی دینی که عوامل اجتماعی را بررسی میکند و با نقدهای اقتصادی به فقر همسو است.
زندگی ساده و انبساطی
زندگی ساده، بدون پیچیدگیهای سیاسی و اقتصادی، مصداق انبساط است. استاد فرزانه قدسسره، این زندگی را با نرمی، صفا، و صمیمیت همراه میدانند که چون بهشتی زمینی، انسان را به آرامش و گشایش میرساند. این مفهوم، با روانشناسی مثبت و عرفان اسلامی همخوانی دارد.
درنگ: زندگی ساده و بدون فقر و سیاستزدگی، مصداقی از انبساط و گشایش است که بهشتی زمینی را رقم میزند.
فلسفه و جسارت در نقد
استاد فرزانه قدسسره، فلسفه را به جسارت در نقد دعوت میکنند، حتی اگر این نقد به قرآن کریم و ذات الهی باشد. بااینحال، در برابر حقیقت، تسلیم شدن نشانه ایمان است. این دیدگاه، با فلسفه تحلیلی که نقد را اساس معرفت میداند و با عرفان اسلامی که تسلیم در برابر حقیقت را ستایش میکند، همسو است.
این تسلیم، در کلام قرآن کریم چنین آمده است:
﴿صَدَقَ اللَّهُ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾
«خداوند والا و بزرگ راست گفته است.»
این عبارت، نشانه تسلیم در برابر حقیقت قرآنی است.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با کاوش در موانع اجتماعی انبساط و تأکید بر زندگی ساده، بهشتی زمینی را در پرتو گشایش توصیف کرد. فلسفه، با جسارت در نقد و تسلیم در برابر حقیقت، راهی به سوی حکمت توحیدی میگشاید که با انبساط و ظهور همراستاست.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، مفاهیم ظهور و انبساط را بهمثابه جوهره هستی و ایمان و کفر را در قالب گشایش و انقباض بازتعریف کرد. عالم، بهعنوان جلوهای غیرمتناهی از حق تعالی، در ظرف ظهور و انبساط قرار دارد. ایمان، چون دری گشوده به سوی بیکران الهی، انسان را به نور و حضور میرساند، در حالی که کفر، چون حلزونی در خود پیچیده، به تاریکی و انزوا منتهی میشود. نقد تعاریف سطحی، تحلیل ادبی جمله توحید، و تأکید بر سیره انبساطی اهلبیت علیهمالسلام، این اثر را به منبعی ارزشمند برای بازاندیشی در فلسفه توحیدی تبدیل کرده است. هماهنگی میان فلسفه، قرآن کریم، و سیره اهلبیت علیهمالسلام، چشماندازی پویا برای حکمت نظری و عملی ارائه میدهد که انسان را به سوی گشایش و انبساط وجودی دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی