متن درس
بازاندیشی در هستیشناسی اسلامی: نفی ترکیب و تبیین چیدمان وجودی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۱۷)
مقدمه: بازخوانی مفهوم ترکیب در فلسفه اسلامی
فلسفه اسلامی، بهویژه در حوزه هستیشناسی، همواره با پرسشهای بنیادین درباره ساختار وجود و چگونگی ارتباط اجزای عالم دستوپنجه نرم کرده است. یکی از مفاهیم کلیدی در این حوزه، مفهوم ترکیب است که در سنت فلسفی به دو گونه حقیقی و اعتباری تقسیم شده و تحلیلهای گوناگونی را به خود دیده است. درسگفتار شماره ۱۰۱۷ استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی نقادانه و نوآورانه، این مفهوم را به چالش کشیده و به جای ترکیب، مفهوم چیدمان را بهعنوان بنیادی علمی و هماهنگ با واقعیت وجودی پیشنهاد میکند. هدف آن است که با حفظ تمامی جزئیات و مفاهیم، متنی منسجم، دقیق و جذاب برای مخاطبان متخصص فراهم آید که نهتنها به بازخوانی انتقادی فلسفه سنتی بپردازد، بلکه زمینهای برای گفتوگوی فلسفی معاصر ایجاد کند. این نوشتار، با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات ادبی، تلاش دارد تا مفاهیم پیچیده را بهگونهای روشن و دلانگیز تبیین نماید، بیآنکه از چارچوب علمی و آکادمیک فاصله گیرد.
بخش نخست: نفی ترکیب و تبیین چیدمان در هستیشناسی
نفی ترکیب در ظرف ذهن
در حوزه ذهن، هیچگونه ترکیبی به معنای واقعی کلمه وجود ندارد. ذهن، مفاهیم را نه بهصورت ترکیبی، بلکه در قالب چیدمانی بسیط کنار هم قرار میدهد. این دیدگاه، با حکمت متعالیه سازگار است، جایی که ذهن بهعنوان ظرفی برای ادراک مفاهیم، بدون اختلاط یا امتزاج، آنها را در نظمی ظهوری جای میدهد. این چیدمان، مانند تارهایی است که در تاروپود ذهن بافته میشوند، نه بهگونهای که به هم آمیخته شوند، بلکه در نظمی هماهنگ کنار هم قرار گیرند.
درنگ: ذهن، مفاهیم را در چیدمانی بسیط و بدون ترکیب قرار میدهد، که این امر با ماهیت غیرمادی و غیرمرکب ذهن همخوانی دارد. |
این اصل، بر وحدت ادراکی ذهن تأکید دارد و نشان میدهد که آنچه در سنت فلسفی بهعنوان ترکیب ذهنی مطرح شده، در حقیقت چیدمانی است که مفاهیم را در نظمی هماهنگ و بدون امتزاج ارائه میکند.
نفی ترکیب در خارج
در عالم خارج نیز، بهصورت حقیقی، هیچ ترکیبی وجود ندارد. آنچه عرفاً بهعنوان ترکیب تصور میشود، در واقع چیدمانی از اجزای وجودی است که در نظمی خاص کنار هم قرار گرفتهاند. این دیدگاه، با اصل وحدت وجود در فلسفه اسلامی همراستاست، جایی که وجود ذاتاً واحد بوده و هرگونه ترکیب، مفهومی ذهنی و عرفی است که به چیدمانهای وصفی نسبت داده میشود.
درنگ: در عالم خارج، ترکیب به معنای حقیقی وجود ندارد؛ آنچه هست، چیدمانهای وجودی است که آثار و صفات را ظاهر میسازد. |
این رویکرد، مانند باغبانی است که گلها را نه بهصورت آمیخته، بلکه در نظمی دلانگیز کنار هم میچیند تا زیبایی باغ را به نمایش بگذارد.
نقد تمایز سنتی ترکیب حقیقی و اعتباری
در فلسفه سنتی، ترکیب حقیقی به ترکیبی اطلاق میشود که نتیجهای جدید (تولید ثالث) ایجاد کند، مانند ترکیب آب و خاک که به گل منجر میشود. در مقابل، ترکیب اعتباری، مانند لشکر یا جامعه، فاقد چنین تولیدی تلقی شده است. این درسگفتار، این تمایز را به چالش میکشد و استدلال میکند که هیچ ترکیبی، چه حقیقی و چه اعتباری، وجود ندارد؛ بلکه همه چیز در قالب چیدمانهای وجودی قابل تحلیل است.
درنگ: تمایز میان ترکیب حقیقی و اعتباری نادرست است، زیرا اساساً ترکیبی وجود ندارد؛ چیدمان، جایگزین هر دو مفهوم میشود. |
این نقد، مانند باز کردن گرهای است که سالها در تاروپود فلسفه سنتی تنیده شده و با گشودن آن، نوری تازه بر حقیقت وجود تابیده میشود.
تمثیلات ترکیب در فلسفه سنتی
فیلسوفان سنتی، ترکیب یاقوت یا گل را بهعنوان نمونه ترکیب حقیقی و لشکر یا جامعه را بهعنوان ترکیب اعتباری مثال زدهاند. این درسگفتار، با نقد این تمایز، نشان میدهد که حتی در مواردی مانند گل، آنچه رخ میدهد چیدمان آب و خاک در نظمی خاص است، نه ترکیب حقیقی. لشکر نیز، به دلیل ایجاد آثار واقعی مانند تراکم قدرت، نمیتواند صرفاً اعتباری تلقی شود.
این دیدگاه، مانند نگریستن به رودخانهای است که امواج آن در نظمی هماهنگ به پیش میروند، بیآنکه ذرات آب به یکدیگر آمیخته شوند.
چیدمان و ظهور آثار
چیدمانهای متفاوت در عالم، چه بهصورت انبوه و چه غیرانبوه، آثار و صفات مختلفی را ظاهر میسازند. این آثار، نتیجه هماهنگی و وزان واحد در چیدمانهاست، نه ترکیب. برای مثال، ماهیها در آب با سیستمی ذهنی و هماهنگ حرکت میکنند، بدون آنکه ترکیبی میان آنها رخ دهد. این چیدمان، مانند رقص ستارگان در آسمان است که هر یک در مدار خویش میچرخد، اما در نظمی هماهنگ، منظومهای زیبا را خلق میکند.
درنگ: آثار وجودی، از چیدمانهای هماهنگ ناشی میشوند، نه از ترکیب؛ هماهنگی در چیدمان، به ظهور صفات و آثار منجر میشود. |
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با نفی مفهوم ترکیب در ذهن و خارج، چیدمان را بهعنوان بنیادی علمی و هماهنگ با وحدت وجودی معرفی کرد. نقد تمایز سنتی میان ترکیب حقیقی و اعتباری، همراه با تمثیلاتی مانند حرکت ماهیها و چیدمان گلها، نشان داد که عالم، ظرفی است برای چیدمانهای ظهوری که آثار و صفات را بدون نیاز به ترکیب پدید میآورند. این دیدگاه، زمینهساز بازاندیشی در هستیشناسی اسلامی است و دعوتی است به تأمل در ساختارهای وجودی از منظری نوین.
بخش دوم: چیدمان در پدیدههای اجتماعی و طبیعی
چیدمان در جامعه و لشکر
جامعه و لشکر، برخلاف ادعای فلسفه سنتی که آنها را ترکیبی اعتباری میداند، واقعیتی حقیقی دارند، اما این حقیقت، نه از ترکیب، بلکه از چیدمان هماهنگ افراد با وزان عقیدتی واحد ناشی میشود. تراکم قدرت در جامعه، مانند امواجی است که در ساحل به هم میپیوندند و نیرویی عظیم خلق میکنند، بیآنکه ذرات آب به هم آمیخته شوند.
درنگ: جامعه و لشکر، به دلیل چیدمان هماهنگ افراد با عقیده واحد، حقیقیاند، اما فاقد ترکیباند. |
این چیدمان، مانند تارهای یک ساز است که با کوک واحد، نوایی هماهنگ و دلانگیز تولید میکنند.
نقد ترکیب اعتباری در جامعهشناسی
ادعای ترکیب اعتباری برای جامعه یا لشکر، در فلسفه و جامعهشناسی سنتی، نادرست است. جامعه، به دلیل ایجاد آثار واقعی مانند تراکم قدرت، نمیتواند صرفاً اعتباری تلقی شود. این نقد، مانند باز کردن پنجرهای است که هوای تازه را به فضای غبارآلود تحلیلهای سنتی وارد میکند.
تمثیلات چیدمان در طبیعت و جامعه
تمثیل حرکت ماهیها، هواپیماهای سوختگیریکننده در آسمان، و رقصهای جمعی، همگی بر نقش چیدمانهای هماهنگ تأکید دارند. در رقص جمعی، افراد بدون نگاه به یکدیگر، با سیستمی ذهنی و واحد حرکت میکنند، مانند پرندگانی که در آسمان با نظمی شگفتانگیز به پرواز درمیآیند.
درنگ: هماهنگی در پدیدههای طبیعی و اجتماعی، نتیجه چیدمانهای ذهنی و سیستمی واحد است، نه ترکیب یا توافق آگاهانه. |
چیدمان در آیینهای جمعی
در آیینهایی مانند سینهزنی یا کفزدن جمعی، هماهنگی افراد نتیجه وزان واحد و چیدمان عقیدتی است، نه ترکیب. این هماهنگی، مانند نوای خوشآهنگ یک ارکستر است که هر نوازنده، با ساز خویش، در نظمی واحد به نواختن میپردازد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تمرکز بر چیدمان در پدیدههای اجتماعی و طبیعی، نشان داد که هماهنگی و آثار جمعی، نتیجه وزان واحد و چیدمانهای هماهنگ است، نه ترکیب. تمثیلات ارائهشده، از حرکت ماهیها تا آیینهای جمعی، بر این حقیقت تأکید دارند که عالم، چه در سطح طبیعی و چه اجتماعی، از چیدمانهای ظهوری تشکیل شده که آثار و صفات را بدون نیاز به ترکیب پدید میآورند.
بخش سوم: نقد روششناختی فلسفه سنتی و تبیین چیدمان وجودی
نقد مباحث فلسفی ترکیب
مباحث فلسفی درباره ترکیب، چه در ذهن و چه در خارج، فاقد وزان علمیاند. این درسگفتار، با نقد دیدگاههای فلاسفهای مانند ابنسینا و ملاصدرا، استدلال میکند که تحلیلهای سنتی درباره ترکیب، به دلیل فقدان پیوند با علوم تجربی، به پیچیدگیهای غیرضروری منجر شدهاند.
درنگ: مباحث فلسفی ترکیب، به دلیل فقدان روش علمی، ناکارآمد بوده و چیدمان بهعنوان جایگزینی علمی مطرح میشود. |
این نقد، مانند کندن ریشههای درختی کهن است که شاخههایش دیگر میوهای به بار نمیآورد.
نفی ترکیب در ماده و صورت
بحث ترکیب ماده و صورت، چه بهصورت اتحادی (چنانکه ملاصدرا و سيد شريف معتقدند) و چه انضمامی (چنانکه حاجی سبزواری میپندارد)، فاقد اساس علمی است. این درسگفتار، هرگونه ترکیب را نفی کرده و چیدمان را بهعنوان بنیادی علمی جایگزین میکند.
تجزیهپذیری و نفی ترکیب
هر آنچه قابلتجزیه باشد، ترکیب نیست. برای مثال، گل که در فلسفه سنتی ترکیب حقیقی تلقی شده، قابلتجزیه به آب و خاک است. این اصل، مانند باز کردن گرههای یک طناب است که نشان میدهد هیچچیز بهصورت حقیقی در هم آمیخته نشده است.
درنگ: تجزیهپذیری هر پدیده، نفیکننده هرگونه ترکیب، چه حقیقی و چه اعتباری، است. |
نفی پاک شدن و پارگی در عالم
در عالم، هیچچیز پاک، پاره یا کهنه نمیشود؛ همه چیز در قالب چیدمانهای وجودی حفظ میشود. این دیدگاه، با آیه کریمه اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا (سوره اسراء، آیه ۱۴) همراستاست که میفرماید: «کتابت را بخوان، امروز خودت برای حسابرسی خودت کافی هستی». این آیه، به جامعیت چیدمانهای وجودی و حفظ همه واقعیتها در قیامت اشاره دارد.
درنگ: هیچچیز در عالم پاک یا پاره نمیشود؛ همه چیز در چیدمانهای وجودی حفظ شده و در قیامت آشکار میگردد. |
تمثیلات حفظ چیدمانها
تمثیل سیدی که اطلاعات آن حتی پس از پاکسازی قابلبازسازی است، یا دستگاههای خردکن که اطلاعات را تنها تغییر شکل میدهند، بر این حقیقت تأکید دارند که هیچچیز در عالم نابود نمیشود، بلکه در چیدمانهای جدید بازآرایی میگردد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد روششناختی فلسفه سنتی، نشان داد که مفاهیم ترکیب، چه در ماده و صورت و چه در ذهن و خارج، فاقد وزان علمیاند. چیدمان، بهعنوان مفهومی علمی و هماهنگ با وحدت وجودی، جایگزین ترکیب شده و با تمثیلات و آیات قرآنی، جامعیت و جاودانگی چیدمانهای وجودی تبیین گردید.
بخش چهارم: نقد تاریخی و اجتماعی فلسفه اسلامی
کاستی علم دینی در تولید قدرت
علم دینی، به دلیل فقدان پیوند با علوم تجربی، نتوانسته است به تولید قدرت عملی منجر شود. این نقد، مانند نگاهی به کاروانی است که در مسیر خویش، از بار علمی تهی مانده و تنها با داستانسرایی پیش رفته است.
درنگ: علم دینی، به دلیل انفصال از علوم تجربی، از تولید قدرت عملی بازمانده و به نقالی تقلیل یافته است. |
مقایسه با فلسفه غربی
در غرب، فلاسفه با پیشینه علمی در حوزههایی مانند فیزیک و ریاضیات، به تولید قدرت و تحول اجتماعی کمک کردهاند. این تفاوت، مانند مقایسه باغی پربار با زمینی است که تنها علفهای هرز در آن روییده است.
نقد تاریخی علم دینی
در تاریخ اسلامی، علم دینی نتوانسته جامعه را حتی برای یک روز هدایت کند. برای مثال، خواجه نصیرالدین طوسی به دلیل دانش ریاضی و هیئت مورد توجه قرار گرفت، نه به دلیل فلسفهاش. این مشاهده، مانند نگریستن به ستارهای است که نورش به زمین نمیرسد.
نقش فقه در تحولات اجتماعی
تحولات اجتماعی، مانند انقلاب ۵۷، با تکیه بر فقه و پیوند با مسائل اجتماعی به پیروزی رسیدند، نه با فلسفه یا عرفان. این امر، مانند رودی است که با نیروی خروشان خویش، مسیر تاریخ را تغییر داده است.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد تاریخی و اجتماعی علم دینی، بر کاستی آن در تولید قدرت تأکید کرد. مقایسه با فلسفه غربی و نقش فقه در تحولات اجتماعی، نشاندهنده ضرورت پیوند فلسفه با علوم تجربی و مسائل اجتماعی است تا بتواند بهعنوان نیرویی تحولآفرین عمل کند.
نتیجهگیری کلی
درسگفتار استاد فرزانه قدسسره، با نقدی بنیادین بر مفهوم ترکیب در فلسفه اسلامی، چیدمان را بهعنوان بنیادی علمی و هماهنگ با وحدت وجودی معرفی کرد. این نوشتار، با بازنویسی دقیق و جامع تمامی نکات و تحلیلهای ارائهشده، نشان داد که عالم، چه در ذهن، خارج، طبیعت یا جامعه، از چیدمانهای هماهنگ تشکیل شده که آثار و صفات را بدون نیاز به ترکیب پدید میآورند. نقد روششناختی فلسفه سنتی، همراه با تمثیلات دلانگیز و آیات قرآنی مانند اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا، بر جامعیت و جاودانگی چیدمانهای وجودی تأکید دارد. این بازخوانی، با دعوت به بازنگری در روششناسی فلسفی، زمینهای برای گفتوگوی فلسفه اسلامی با مسائل معاصر فراهم کرده و بر تحول در زبان و روش فلسفی اصرار میورزد.
با نظارت صادق خادمی |