در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1034

متن درس





بازاندیشی در فلسفه نوین اسلامی

بازاندیشی در فلسفه نوین اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۰۳۴)

مقدمه: بازتعریف فلسفه بر پایه تشخص

فلسفه، به‌مثابه علمی که در پی فهم حقیقت هستی و جایگاه انسان در آن است، در طول تاریخ دستخوش تحولات و بازاندیشی‌های بسیار شده است. درس‌گفتار شماره ۱۰۳۴، ارائه‌شده توسط استاد فرزانه قدس‌سره، گامی بلند در راستای بازتعریف بنیادین فلسفه در چارچوب حکمت اسلامی نوین است. این گفتار با تمرکز بر مفهوم «تشخص» به‌عنوان محور فلسفه نوین، از رویکردهای سنتی که فلسفه را به مفاهیم کلی، ذهنی و غیرواقعی فروکاسته‌اند، فاصله گرفته و بر لزوم بازگشت به فلسفه‌ای عینی، واقع‌گرا و متشخص تأکید می‌ورزد. این دیدگاه، هستی را مجموعه‌ای از اشخاص و موجودات متشخص می‌بیند که هویتشان در واقعیت خارجی ریشه دارد و از مفاهیم انتزاعی چون ماهیت، جوهر و عرض دوری می‌جوید. با الهام از آرای ملاصدرا و نقد محدودیت‌های فلسفه سنتی، این گفتار فلسفه را به‌عنوان علمی اجتماعی و کاربردی معرفی می‌کند که باید در خدمت حقیقت و زندگی باشد.

بخش نخست: مبانی فلسفه نوین اسلامی

تشخص: بنیان فلسفه نوین

فلسفه نوین اسلامی، به روایت استاد فرزانه قدس‌سره، بر پایه مفهوم تشخص بنا شده است. این مفهوم، عالم را مجموعه‌ای از موجودات متشخص و عینی می‌بیند که هر یک هویتی مستقل و واقعی دارند. برخلاف رویکردهای سنتی که به مفاهیم کلی و ذهنی گرایش داشتند، فلسفه نوین بر واقعیت خارجی موجودات تأکید می‌ورزد و از فروکاستن هستی به مفاهیم انتزاعی پرهیز می‌کند. تشخص، به‌مثابه روح هستی، هر موجود را با ویژگی‌های خاص خود، از زمان و مکان گرفته تا خصوصیات وجودی‌اش، متمایز می‌سازد.

درنگ: فلسفه نوین اسلامی، عالم را مجموعه‌ای از اشخاص متشخص می‌بیند که هویتشان در واقعیت خارجی ریشه دارد و از مفاهیم کلی و ذهنی فاصله می‌گیرد.

این دیدگاه با حکمت متعالیه ملاصدرا هم‌خوانی دارد، اما با تأکید بر تشخص، از کلی‌بافتن‌های سنتی فراتر می‌رود و فلسفه را به سوی عینیت و واقعیت‌گرایی سوق می‌دهد. تشخص، چونان آیینه‌ای است که حقیقت هر موجود را در خویش بازمی‌تاباند و فلسفه را از قید مفاهیم ذهنی آزاد می‌سازد.

نقد مفاهیم کلی و ذهنی

یکی از محورهای اصلی درس‌گفتار، نقد مفاهیم کلی و ذهنی نظیر ماهیت، جوهر و عرض است که در فلسفه سنتی به‌عنوان پایه‌های شناخت به کار می‌رفتند. استاد فرزانه قدس‌سره این مفاهیم را غیرواقعی و مانعی برای درک حقیقت عینی می‌دانند. این نقد، فلسفه را به تمرکز بر تشخص و واقعیت خارجی دعوت می‌کند و از ذهن‌گرایی که فلسفه سنتی را از حقیقت دور کرده، دوری می‌جوید.

درنگ: مفاهیم کلی و ذهنی مانند ماهیت، جوهر و عرض، به دلیل فقدان واقعیت خارجی، از فلسفه نوین کنار گذاشته می‌شوند.

این رویکرد با فلسفه رئالیستی هم‌سو است که مفاهیم ذهنی را از واقعیت خارجی جدا می‌داند و بر ضرورت بازگشت به حقیقت عینی تأکید می‌ورزد. فلسفه، در این دیدگاه، چونان چراغی است که تاریکی‌های ذهن‌گرایی را می‌زداید و راه را به سوی حقیقت روشن می‌سازد.

نقد ابزارهای فلسفه سنتی

فلسفه نوین، به روایت استاد فرزانه قدس‌سره، نیازی به ابزارهای سنتی نظیر ماهیت، جوهر و عرض ندارد. این ابزارها که در فلسفه ارسطویی و سنتی به کار می‌رفتند، در فلسفه نوین غیرضروری تلقی می‌شوند. این گفتار با بازتعریف فلسفه بر پایه تشخص، از ساختارهای کهنه فلسفی فاصله می‌گیرد و بر واقعیت عینی تأکید می‌ورزد.

این نقد با بازاندیشی در فلسفه اسلامی و نقد مفاهیم ارسطویی هم‌خوانی دارد و فلسفه را به سوی رویکردی نوین هدایت می‌کند که در آن، واقعیت خارجی و تشخص موجودات محوریت دارد.

بخش دوم: نقش ملاصدرا در بازتعریف فلسفه

ملاصدرا: شارح فلسفه، نه مصدر آن

استاد فرزانه قدس‌سره، ملاصدرا را نه مبدع فلسفه، بلکه شارح و جمع‌کننده آرای پیشینیان می‌دانند. او با مطالعه عمیق آثار ابن‌سینا، شیخ اشراق و محی‌الدین ابن‌عربی، دیدگاه‌های درست را گزینش کرده و فلسفه‌ای تلفیقی ارائه داده است. این گزینش عاقلانه، ملاصدرا را به فیلسوفی برجسته تبدیل کرده که توانسته است سنت‌های فلسفی، عرفانی و کلامی را در حکمت متعالیه پیوند دهد.

درنگ: ملاصدرا با گزینش عاقلانه از آثار مشایی، اشراقی و عرفانی، فلسفه‌ای تلفیقی ارائه داد که حکمت متعالیه را بنیان نهاد.

این دیدگاه، ملاصدرا را چونان باغبانی می‌نمایاند که از گلستان‌های معرفت پیشینیان، بهترین گل‌ها را چیده و در باغ حکمت متعالیه کاشته است.

آزاداندیشی ملاصدرا

خلوت‌گزینی و تأمل عمیق ملاصدرا، او را از قید تعصبات فرقه‌ای آزاد کرد. او نه مشایی بود و نه اشراقی، بلکه با گزینش حقیقت از هر مکتب، راهی نو در فلسفه گشود. این آزاداندیشی، ملاصدرا را به فیلسوفی بدل ساخت که حقیقت را بر تعصبات ترجیح داد.

این رویکرد با روش‌شناسی ملاصدرا در حکمت متعالیه هم‌خوانی دارد و او را چونان پرنده‌ای آزاد در آسمان معرفت به تصویر می‌کشد که از بند مکاتب رها شده است.

نقد ملاصدرا به پیشینیان

ملاصدرا با شجاعت به نقد آرای ابن‌سینا، میرداماد و محی‌الدین پرداخت و برخی از دیدگاه‌های آن‌ها را نپذیرفت. این روحیه انتقادی، او را از استادش میرداماد و دیگر پیشینیان متمایز کرد و نشان‌دهنده استقلال فکری او بود.

این استقلال فکری، ملاصدرا را چونان کاوشگری بی‌باک می‌نمایاند که در جست‌وجوی حقیقت، از هیچ مرجعی جز عقل و وحی پیروی نکرد.

نقد قشری‌گری در فلسفه پیش از ملاصدرا

فلسفه و عرفان پیش از ملاصدرا، به دلیل جدایی میان مکاتب مشایی و اشراقی، قشری و خطی بود. این گفتار، ملاصدرا را به‌عنوان تلفیق‌کننده این سنت‌ها معرفی می‌کند که با مطالعه عمیق و گزینش حقیقت، به پیوند میان مکاتب فلسفی دست یافت.

این دیدگاه، ملاصدرا را چونان پلی می‌داند که شکاف میان مکاتب فلسفی را پر کرد و راه را برای فلسفه‌ای جامع هموار ساخت.

بخش سوم: معرفت‌شناسی و تشخص

مشکل شناخت در فلسفه سنتی

یکی از چالش‌های اساسی فلسفه سنتی، مسئله شناخت و رابطه ذهن با واقعیت خارجی است. استاد فرزانه قدس‌سره، پراکندگی مباحث معرفت‌شناسی در فلسفه سنتی را نقد کرده و بر ضرورت بازتعریف شناخت بر پایه تشخص تأکید می‌ورزند.

درنگ: مسئله شناخت و رابطه ذهن با واقعیت خارجی، از چالش‌های اصلی فلسفه سنتی است که نیازمند بازتعریف بر پایه تشخص است.

این نقد، معرفت‌شناسی را چونان دریایی توفانی به تصویر می‌کشد که فیلسوفان سنتی در آن گرفتار پراکندگی و سردرگمی شده‌اند.

نقد نظریه علم در فلسفه سنتی

نظریه ابن‌سینا که علم را صورتی منقش در ذهن می‌داند، از نظر استاد فرزانه قدس‌سره نادرست است. این گفتار، علم را فرآیندی خلاق و متشخص معرفی می‌کند که نفس در آن نقش فعال دارد.

این دیدگاه با معرفت‌شناسی صدرایی هم‌خوانی دارد و علم را چونان آتشی می‌داند که در کوره نفس شعله‌ور می‌شود و حقیقت را روشن می‌سازد.

نفس و ابداع مدرَکات

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به ملاصدرا (اسفار اربعه، جلد اول، صفحه ۲۸۷)، نفس را فاعل مبدع مدرَکات می‌دانند، نه صرفاً محل قابل. نفس، موجودات را در خود خلق می‌کند و این فرآیند، علم را به امری متشخص تبدیل می‌سازد.

درنگ: نفس، با ابداع مدرَکات، آن‌ها را متشخص می‌سازد و علم را به فرآیندی خلاق و وجودی تبدیل می‌کند.

این دیدگاه، نفس را چونان نقاشی می‌نمایاند که با قلم وجود، تابلوی معرفت را خلق می‌کند.

رفع اشکالات وجود ذهنی

با پذیرش فاعلیت نفس، اشکالات وجود ذهنی در فلسفه سنتی رفع می‌شود. این گفتار، مشکلات معرفت‌شناسی سنتی را با تأکید بر نقش خلاق نفس حل‌شده می‌داند.

این رویکرد، معرفت‌شناسی صدرایی را چونان کلیدی می‌داند که قفل‌های معرفتی فلسفه سنتی را می‌گشاید.

بخش چهارم: زمان و تشخص

زمان به‌مثابه مشخصه تشخص

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به ملاصدرا (اسفار، جلد اول، صفحه ۲۸۷)، زمان را یکی از مشخصات تشخص اشیاء می‌دانند. هر موجود، زمان خاص خود را دارد که جدایی‌ناپذیر از هویت آن است.

درنگ: زمان، یکی از مشخصات تشخص موجودات است که هویت هر موجود را در ظرف وجودی‌اش تعریف می‌کند.

زمان، در این دیدگاه، چونان رودی است که هر موجود را در جریان خویش متمایز می‌سازد و هویت آن را شکل می‌دهد.

نقد جدایی زمان از شیء

جدایی زمان از شیء، از نظر استاد فرزانه قدس‌سره، به نابودی هویت شیء منجر می‌شود. زمان، بخشی جدایی‌ناپذیر از تشخص موجودات است و بدون آن، شیء هستی خود را از دست می‌دهد.

این دیدگاه، زمان و شیء را چونان روح و جسم می‌داند که جدایی آن‌ها به مرگ حقیقت منجر می‌شود.

نقد سفسطه در جدایی زمان و شیء

استاد فرزانه قدس‌سره، ادعای جدایی زمان از شیء را سفسطه می‌دانند و بر وحدت وجودی زمان و شیء تأکید می‌ورزند. این نقد، مخالفان تشخص زمان را به چالش می‌کشد و بر واقعیت عینی زمان تأکید می‌کند.

این نقد، سفسطه را چونان غباری می‌داند که حقیقت روشن تشخص را تیره می‌سازد.

بخش پنجم: فلسفه و واقعیت عینی

فیلسوف و تشخص‌گرایی

فیلسوف، در دیدگاه استاد فرزانه قدس‌سره، باید تشخص‌گرا و واقع‌گرا باشد و واقعیت‌های عینی و متشخص را دنبال کند. فلسفه‌ای که به مفاهیم کلی و ذهنی بسنده کند، از حقیقت دور می‌ماند.

درنگ: فیلسوف باید تشخص‌گرا و واقع‌گرا باشد و واقعیت‌های عینی را دنبال کند، نه مفاهیم کلی و ذهنی.

فیلسوف، در این دیدگاه، چونان دیده‌بانی است که در برج حقیقت ایستاده و واقعیت‌های عینی را نظاره می‌کند.

نفی کلیات خمس

استاد فرزانه قدس‌سره، کلیات خمس (جوهر، عرض و غیره) را مفاهیمی غیرواقعی می‌دانند که در فلسفه نوین جایگاهی ندارند. این دیدگاه، بر تشخص و واقعیت خارجی تأکید می‌ورزد.

این نقد، کلیات خمس را چونان زنجیرهایی می‌داند که فلسفه را در بند ذهن‌گرایی نگه داشته‌اند.

فلسفه و علوم تجربی

فلسفه، به روایت استاد فرزانه قدس‌سره، باید بر علوم تجربی اشراف داشته باشد و آن‌ها را هدایت کند. فلسفه، به‌عنوان علمی جامع، موضوعی گسترده‌تر از علوم تجربی دارد و می‌تواند راهنمای آن‌ها باشد.

این دیدگاه، فلسفه را چونان خورشیدی می‌داند که نورش بر علوم تجربی می‌تابد و راه را برای آن‌ها روشن می‌سازد.

نقد ذهن‌گرایی فلسفه سنتی

فلسفه سنتی، به دلیل ذهن‌گرایی، از حقیقت دور شده است. استاد فرزانه قدس‌سره، فلسفه را به بازگشت به واقعیت عینی دعوت می‌کنند و از مفاهیم ذهنی فاصله می‌گیرند.

این نقد، ذهن‌گرایی را چونان پرده‌ای می‌داند که حقیقت را از دید فیلسوف پنهان می‌سازد.

فلسفه و حقیقت خارجی

موضوع فلسفه، به روایت استاد فرزانه قدس‌سره، وجود و تشخص خارجی است، نه مفاهیم ذهنی. فلسفه باید به واقعیت‌های عینی بپردازد و از مفاهیم انتزاعی دوری کند.

این دیدگاه، فلسفه را چونان دری می‌داند که به سوی حقیقت خارجی گشوده می‌شود.

بخش ششم: نقدهای اجتماعی و فرهنگی

نقد محدودیت‌های علم دینی

استاد فرزانه قدس‌سره، محدودیت‌های علم دینی را به نبود آزادی فکری نسبت می‌دهند. این محدودیت‌ها، مانع خلاقیت علمی شده و علم دینی را از پویایی باز داشته است.

این نقد، علم دینی را چونان پرنده‌ای در قفس می‌داند که نیازمند رهایی برای پرواز در آسمان معرفت است.

نقد تعصبات علمی

تعصبات علمی، عالمان دینی را از حقیقت دور کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با دعوت به آزادی فکری، بر ضرورت نقد درون‌گفتمانی تأکید می‌ورزند.

این دیدگاه، تعصبات را چونان دیوارهایی می‌داند که عالمان را از حقیقت جدا ساخته است.

نقد داستان‌های غیرواقعی درباره فلاسفه

استاد فرزانه قدس‌سره، داستان‌های غیرواقعی درباره فلاسفه، مانند گم کردن مدرسه توسط ابن‌سینا، را رد می‌کنند و بر ضرورت واقع‌گرایی در فلسفه تأکید می‌ورزند.

این نقد، داستان‌های غیرواقعی را چونان غباری می‌داند که چهره حقیقی فلاسفه را تیره می‌سازد.

نقد چشم بستن در عبادت

استاد فرزانه قدس‌سره، چشم بستن در عبادت را عملی مکروه می‌دانند و عبادت را عملی عینی و متشخص معرفی می‌کنند که باید با چشمان باز انجام شود. این دیدگاه با استناد به آیه کریمه زیر تقویت می‌شود:

إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ

ترجمه: تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم.

این دیدگاه، عبادت را چونان سفری عینی به سوی حقیقت می‌داند که با چشمان باز و حضور قلب انجام می‌شود.

بخش هفتم: حرکت و تجلیات الهی

حرکت در حق

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه کریمه زیر، حرکت الهی را متمایز از حرکت خلقی می‌دانند:

كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ

ترجمه: هر روز او در کاری است.

حق، دارای حرکت وجودی و ربوبی است که با حرکت خلقی متفاوت است. این حرکت، تجلیات الهی را در بر می‌گیرد و عالم را در بر می‌گیرد.

درنگ: حرکت الهی، حرکتی وجودی و ربوبی است که از حرکت خلقی متمایز بوده و تجلیات الهی را در بر می‌گیرد.

این دیدگاه، حرکت الهی را چونان جریانی بی‌پایان می‌داند که هستی را در نور تجلیات خود غرق می‌سازد.

نتیجه‌گیری

درس‌گفتار شماره ۱۰۳۴، ارائه‌شده توسط استاد فرزانه قدس‌سره، با رویکردی نقادانه و نوآورانه، مفهوم تشخص را به‌عنوان مبنای فلسفه نوین اسلامی معرفی می‌کند. این گفتار، با نقد مفاهیم کلی و ذهنی فلسفه سنتی، فلسفه را به سوی عینیت، تشخص و واقعیت‌گرایی هدایت می‌کند. با تمرکز بر آرای ملاصدرا و نقد محدودیت‌های فلسفه پیش از او، این گفتار فلسفه را به‌عنوان علمی جامع معرفی می‌کند که باید علوم تجربی را هدایت کرده و در خدمت حقیقت و زندگی باشد. پیوند عمیق این گفتار با حکمت متعالیه، عرفان نظری و نقدهای اجتماعی، راهی نو برای بازاندیشی در فلسفه اسلامی و نقش آن در معماری فرهنگ و نظام اجتماعی ارائه می‌دهد. این نوشتار، چونان چراغی در مسیر حقیقت، فیلسوفان را به سوی تشخص‌گرایی و واقع‌گرایی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی