متن درس
تشخص و هستیشناسی توحیدی: بازخوانی درسگفتارهای فلسفی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۳۵)
دیباچه
مفهوم تشخص، بهسان نگینی در تاج فلسفه اسلامی، در مرکز هستیشناسی توحیدی جای دارد و چونان آیینهای، حقیقت وجود و یگانگی اشیا را بازمیتاباند. این مفهوم، که در درسگفتار شماره ۱۰۳۵ استاد فرزانه قدسسره با ژرفنگری و دقت بدیع مورد کاوش قرار گرفته، نهتنها بنیادیترین صفت وجود، بلکه رکنی است که وحدت و یگانگی هر موجود را در برابر کثرت و اشتراک مفاهیم نسبی چون تمیز، تعین، و تفرد متجلی میسازد.
بخش یکم: تشخص، جوهره وجود و تمایز آن از مفاهیم نسبی
ماهیت تشخص و جایگاه آن در فلسفه اسلامی
تشخص، در فلسفه اسلامی، صفتی ذاتی و نفسی است که وجود هر شیء را از غیر آن متمایز میسازد. این مفهوم، برخلاف عناوین نسبی چون تمیز، تعین، و تفرد، که گاه به هم نزدیک و گاه از هم دور میشوند، بهسان ستونی استوار، حقیقت وجود را در بر میگیرد. استاد فرزانه قدسسره در درسگفتار خود، با تأکید بر این تمایز، تشخص را چونان روحی میداند که در کالبد هر موجود جریان دارد و آن را از اشتراک با غیر مصون میدارد.
درنگ: تشخص، صفت ذاتی وجود است که هیچگونه اشتراکی را برنمیتابد و وحدت وجودی هر شیء را تضمین میکند.
تمیز، بهمثابه وصفی مشترک، در ظرف تعدد و مقایسه میان دو شیء معنا مییابد. برای نمونه، وقتی گفته میشود شیئی از شیء دیگر متمایز است، این تمایز به رابطهای متقابل وابسته است که بدون وجود دیگری، بیمعناست. تعین، اما، گاه معنای تشخص و گاه معنای تمیز را در خود نهفته دارد و بسته به سیاق، یا به اشتراک میان اشیا اشاره میکند یا به تفرد آنها. تفرد نیز، بهسان پلی میان تعین و تشخص، گاه صفتی برای تعین و گاه برای تشخص است، اما هیچیک از این مفاهیم، از نظر دقت و شمولیت، به پای تشخص نمیرسند.
چالش خلط مفاهیم و ضرورت تبیین دقیق
یکی از چالشهای بنیادین در فلسفه سنتی، خلط میان تشخص و عناوین نسبی چون تمیز و تعین است. این خلط، بهسان غباری بر آیینه معرفت، فهم هستیشناختی را تیره میسازد. استاد فرزانه قدسسره، با نقدی روششناختی، بر ضرورت تمایز دقیق میان این مفاهیم تأکید میورزد. تمیز، به دلیل وابستگی به تعدد و مقایسه، وصفی نسبی است که در برابر تشخص، که صفتی نفسی و ذاتی است، در مرتبهای فروتر قرار میگیرد. تعین نیز، به دلیل دوگانگی معنایی، گاه به اشتراک و گاه به تفرد اشاره دارد، اما تشخص، چونان خورشیدی که هیچ سایهای بر آن نمیافتد، از هرگونه اشتراک مبراست.
درنگ: خلط میان تشخص و مفاهیم نسبی چون تمیز و تعین، به نارساییهای روششناختی در فلسفه سنتی انجامیده و نیازمند تبیین دقیق است.
تشخص و وحدت وجودی
تشخص، بهمثابه وحدت وجودی، نهتنها در خارج، بلکه در ذهن نیز وزان خارجیت دارد. این ویژگی، تشخص را از مفاهیم ذهنی چون جنس و فصل متمایز میسازد. در منطق، جنس چونان سایهای کلی از دور دیده میشود که نوع آن نامشخص است، اما در خارج، تنها حقیقت تشخص است که وجود دارد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی زیبا، این نکته را روشن میسازد: وقتی از دور به موجودی مینگریم، تنها کلیتی چون «حیوان» را ادراک میکنیم، اما با نزدیک شدن، تشخص آن موجود، که حقیقت وجود اوست، آشکار میشود.
این دیدگاه، به رد مفاهیم منطقی چون جنس و فصل در برابر حقیقت وجودی تشخص میانجامد. جنس و فصل، مفاهیمی ذهنیاند که در ظرف ادراک بشری شکل میگیرند، اما تشخص، چونان جوهری ناب، در خارج با تعینات خاص خود حضور دارد. قرب و بعد اشیا، هرچند بر ادراک ما اثر میگذارد، اما تشخص آنها را دگرگون نمیسازد.
درنگ: تشخص، در خارج و ذهن، وزان خارجیت دارد و از مفاهیم ذهنی چون جنس و فصل متمایز است.
جمعبندی بخش یکم
تشخص، بهسان رکنی استوار در هستیشناسی فلسفه اسلامی، صفت ذاتی وجود است که وحدت و یگانگی هر شیء را تضمین میکند. این مفهوم، از عناوین نسبی چون تمیز، تعین، و تفرد متمایز است و هیچگونه اشتراکی را برنمیتابد. خلط این مفاهیم، چالشی روششناختی است که فهم دقیق هستیشناسی را دشوار میسازد. تشخص، حتی در ذهن، وزان خارجیت دارد و از مفاهیم منطقی چون جنس و فصل، که در ظرف ادراک بشری شکل میگیرند، برتر است.
بخش دوم: نقد فلسفه سنتی و بازتعریف تشخص
کمتوجهی به تشخص در فلسفه سنتی
فلسفه سنتی، بهسان باغی که شاخسارهای فرعی آن بیش از ریشه مورد توجه قرار گرفته، بیشتر به مفاهیم ماهیت، ذهن، و خارج پرداخته و تشخص را کمتر کاوش کرده است. استاد فرزانه قدسسره، با نقدی صریح، این کمتوجهی را به چالش میکشد و بر ضرورت بازتعریف تشخص بهمثابه صفت ذاتی وجود تأکید میورزد. تشخص، چونان نوری که از ذات وجود ساطع میشود، در همه مراتب هستی، اعم از ذهنی و خارجی، حضور دارد.
درنگ: فلسفه سنتی، با تمرکز بر ماهیت و مفاهیم ذهنی، از کاوش عمیق تشخص غفلت ورزیده است.
نقد عجله در فلسفهورزی
یکی از کاستیهای علم دینی، عجله در تدوین آثار علمی است که چونان باد تندی، خاک معرفت را پراکنده میسازد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی از ختم سریع قرآن، این عجله را به نقد میکشد. همانگونه که تندخوانی قرآن، فهم آیات را مخدوش میسازد، عجله در فلسفهورزی نیز به کیفیت آثار آسیب میزند. این عجله، که ریشه در مظلومیت و تنهایی عالمان دینی دارد، به تدوین آثاری شتابزده انجامیده که گاه از عمق و دقت لازم بیبهرهاند.
برای نمونه، آثار ملاصدرا در اسفار اربعه، به دلیل عجله، تفاوتهایی در مجلدات خود نشان میدهد. این تفاوتها، چونان خطوطی ناهمگون بر بوم نقاشی، از یکپارچگی اثر میکاهد. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به این نکته، بر ضرورت تأمل و دقت در تولید علمی تأکید میورزد.
درنگ: عجله در علم دینی، بهسان غذای نجویده، به هضم علمی آسیب میزند و نیازمند تأمل و دقت است.
فقدان تاریخ فلسفه و شخصیتشناسی
علم دینی، از فقدان تاریخ و شخصیتشناسی عالمان رنج میبرد. این کاستی، چونان گمگشتگی در تاریکی، مانع از شناخت دقیق شرایط و انگیزههای تدوین آثار علمی شده است. استاد فرزانه قدسسره، با مقایسهای با فلسفه غرب، که تاریخ و شرایط فلاسفه را با دقت ثبت کرده، بر ضرورت تدوین تاریخ فلسفه اسلامی تأکید میورزد. شناخت شرایط تاریخی، اجتماعی، و شخصی عالمان، چونان کلیدی است که درهای معرفت را میگشاید.
برای نمونه، شیخ اشراق، نابغهای بود که به دلیل شهادت زودهنگام، آثاری شتابزده از خود به جای گذاشت. اگر او عمری طولانیتر داشت، شاید فلسفهاش بر ملاصدرا برتری مییافت. این دیدگاه، به تأثیر زمان و شرایط بر کیفیت آثار علمی اشاره دارد.
درنگ: فقدان تاریخ و شخصیتشناسی در علم دینی، مانع از فهم دقیق شرایط تدوین آثار علمی شده است.
جمعبندی بخش دوم
علم دینی، به دلیل کمتوجهی به تشخص و عجله در تدوین آثار، از عمق و دقت لازم بیبهره مانده است. این کاستیها، که ریشه در مظلومیت و تنهایی عالمان دارد، به تدوین آثاری شتابزده انجامیده که گاه از یکپارچگی و روشنی محروماند. فقدان تاریخ و شخصیتشناسی عالمان، چالشی دیگر است که نیازمند بازنگری و تدوین دقیق است. تشخص، بهمثابه صفت ذاتی وجود، باید در مرکز کاوشهای فلسفی قرار گیرد تا هستیشناسی توحیدی بهدرستی تبیین شود.
بخش سوم: تشخص و پیوند آن با هستیشناسی توحیدی
تشخص و امتناع اشتراک
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به ملاصدرا در اسفار اربعه (جلد دوم، صفحه دهم، سطر پنجم)، تشخص را بهمثابه امتناع اشتراک تعریف میکند. تشخص، چونان قلعهای نفوذناپذیر، هیچ شریکی را در وجود شیء راه نمیدهد. این تعریف، که ریشه در آرای فارابی دارد، تشخص را نفس وجود شیء میداند که بیبدیل و بیمانند است.
درنگ: تشخص، به معنای امتناع اشتراک است و نفس وجود شیء را تشکیل میدهد.
این دیدگاه، با تأکید بر وحدت وجودی، تشخص را از مفاهیم نسبی چون تمیز متمایز میسازد. تمیز، به دلیل نیاز به مقایسه و تعدد، در برابر تشخص، که به نفس وجود وابسته است، در مرتبهای فروتر قرار دارد. حتی خداوند متعال، که شریکی ندارد، متشخص است، اما تمیزی ندارد، زیرا تمیز به وجود غیر وابسته است.
تشخص و ادراک ذهنی
تصور ذهنی، تشخص را نمیسازد، بلکه تشخص است که تصور را شکل میدهد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی روانشناختی، این نکته را روشن میسازد: روانشناس، با تشخیص تشخص، میتواند هویت فردی را در تحولات وجودی، از کودکی تا پیری، شناسایی کند. این دیدگاه، به نقش فعال تشخص در ادراک ذهنی اشاره دارد.
علم، خود نیز دارای تشخص است، چه حکایتی باشد و چه محکی. این تشخص، چونان امضایی بر صفحه وجود، هویت علم را از غیر متمایز میسازد. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به نمونهای دینی، تشخیص هویت فردی توسط عالمان دینی را به تشخص نسبت میدهد و آن را شهادتی میداند که از معرفت وجودی سرچشمه میگیرد.
درنگ: تصور، تشخص را نمیسازد؛ بلکه تشخص، تصور را شکل میدهد و علم نیز خود متشخص است.
تشخص و نظام الهی
آیه شریفه بَلْ نَقْدِرُ عَلَى أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ (سوره قیامت، آیه ۴: «بلکه ما قادر بر این هستیم که سر انگشتانش را درست کنیم») چونان مشعلی فروزان، به استقلال تشخص در نظام الهی اشاره دارد. این آیه، بر حفظ هویت وجودی هر شیء، حتی در قیامت، تأکید میورزد و نشان میدهد که تشخص، مانع از تداخل و محو اشیا در یکدیگر است.
در عرفان اسلامی، مفهوم «کل شیء فی کل شیء» به معنای تداخل وجودی نیست، بلکه به وحدت وجود اشاره دارد که تشخص هر شیء را حفظ میکند. استاد فرزانه قدسسره، با نقد بحثهای متکلمانه اکل و مأکول، این مباحث را غیرعلمی میداند و بر استقلال تشخص تأکید میورزد.
درنگ: آیه نَسَوِّيَ بَنَانَهُ بر استقلال تشخص در نظام الهی تأکید میکند و مانع از تداخل وجودی اشیا میشود.
جمعبندی بخش سوم
تشخص، بهمثابه نفس وجود شیء، با امتناع اشتراک، وحدت و یگانگی هر موجود را تضمین میکند. این مفهوم، که در آرای فارابی و ملاصدرا ریشه دارد، از مفاهیم نسبی چون تمیز متمایز است و حتی در ادراک ذهنی، وزان خارجیت دارد. آیه شریفه نَسَوِّيَ بَنَانَهُ، استقلال تشخص را در نظام الهی متجلی میسازد و نشان میدهد که هیچ شیئی در دیگری محو نمیشود. این دیدگاه، فلسفه را از مباحث متکلمانه به سوی علمی قدرتی سوق میدهد که قادر است هویت وجودی اشیا را تبیین کند.
بخش چهارم: فلسفه نوین و قدرت تشخص
فلسفه، علمی قدرتی
استاد فرزانه قدسسره، فلسفه را نه علمی زینتی، بلکه قدرتی میداند که با تکیه بر تشخص، میتواند هویت فردی و جمعی را در همه مراتب وجود تبیین کند. این فلسفه، چونان مهندسی که از یک زاویه، بنایی عظیم میسازد، قادر است با تکیه بر یک نشانه، کل تاریخ و هویت یک موجود را بازسازی کند. این دیدگاه، فلسفه را از فانتزی به علمی کاربردی تبدیل میکند که قادر است معادلات وجود را حل کند.
درنگ: فلسفه نوین، با تکیه بر تشخص، علمی قدرتی است که هویت وجودی اشیا را تبیین میکند.
تمثیل خیار زرد و سبز
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی طنزآمیز از خیار زرد و سبز، بر ضرورت دقت فلسفی در جزئیات وجودی تأکید میورزد. فیلسوف، برخلاف تصور عامه، باید چونان جراحی دقیق، مو را از مو جدا کند و جزئیات را با دقت بشناسد. این تمثیل، به نقد نگاه سطحی به فلسفه میپردازد و بر نقش تشخص در فهم دقیق حقیقت تأکید میکند.
درنگ: فیلسوف، با تکیه بر تشخص، باید جزئیات وجودی را با دقت شناسایی کند.
جمعبندی بخش چهارم
فلسفه نوین، با تکیه بر تشخص، از علمی زینتی به علمی قدرتی تبدیل میشود که قادر است هویت وجودی اشیا را در همه مراتب تبیین کند. این فلسفه، با دقت در جزئیات و اجتناب از مباحث غیرعلمی، چونان مشعلی است که تاریکیهای معرفت را روشن میسازد. تمثیل خیار زرد و سبز، بر ضرورت دقت فلسفی تأکید میورزد و نشان میدهد که تشخص، کلید فهم حقیقت وجود است.
نتیجهگیری و جمعبندی
تشخص، چونان ستارهای در آسمان فلسفه اسلامی، حقیقت وجود را روشن میسازد و از مفاهیم نسبی چون تمیز، تعین، و تفرد متمایز است. این مفهوم، که صفت ذاتی وجود است، در همه مراتب هستی، اعم از ذهنی و خارجی، حضور دارد و وحدت و یگانگی هر شیء را تضمین میکند. آیه شریفه نَسَوِّيَ بَنَانَهُ، استقلال تشخص را در نظام الهی متجلی میسازد و نشان میدهد که هیچ شیئی در دیگری محو نمیشود. نقد علم دینی، از کمتوجهی به تشخص و عجله در تدوین آثار، بر ضرورت بازنگری در روششناسی فلسفی تأکید میورزد. فلسفه نوین، با تکیه بر تشخص، علمی قدرتی است که قادر است هویت وجودی اشیا را تبیین کند و از مباحث متکلمانه به سوی معرفتی شهودی و علمی رهنمون شود. این نوشتار، با بازنمایی درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، زمینهای برای گفتوگوی معاصر در باب هستیشناسی توحیدی فراهم میآورد.
با نظارت صادق خادمی