متن درس
کاوشی در تشخص و معرفت الهی: بازخوانی فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۴۰)
مقدمه
مفهوم تشخص در فلسفه اسلامی، بهویژه در چارچوب حکمت متعالیه، از جایگاه ویژهای برخوردار است و بهعنوان یکی از بنیادیترین مسائل هستیشناختی، پلی میان شناخت موجودات مادی و متعالی و معرفت ذات الهی ایجاد میکند. این مفهوم، که در دو سر طیف وجودی، یعنی هيولاى اولى بهعنوان پایینترین مرتبه وجود و ذات حق تعالی بهعنوان بالاترین مرتبه آن، بررسی میشود، از پیچیدگیها و ظرایف بسیاری برخوردار است. درسگفتار شماره ۱۰۴۰ استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی نقادانه و عمیق، به کاوش در کاستیهای سنت فلسفی اسلامی در تبیین تشخص پرداخته و بر ضرورت بازنگری در این حوزه تأکید میورزد.
بخش نخست: کاستیهای سنت فلسفی در تبیین تشخص
تمرکز بر تشخص موجودات مادی و غفلت از موجودات مجرد
فلسفه اسلامی، بهویژه در تحلیل تشخص، عمدتاً بر موجودات جزئی و مادی تمرکز کرده و کمتر به تشخص موجودات مجرد، مانند عقول و ذات حق، پرداخته است. این کاستی، که ریشه در محدودیتهای روششناختی و تمرکز بر مسائل ناسوتی دارد، فلسفه را از پیوند عمیق با الهیات باز داشته است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تشخص، بهعنوان صفتی وجودی، باید در تمامی مراتب هستی، از پایینترین مرتبه تا بالاترین آن، مورد بررسی قرار گیرد. این دیدگاه، با حکمت متعالیه صدرایی همخوانی دارد که وجود را مبنای تمامی صفات، از جمله تشخص، میداند.
درنگ: غفلت از تشخص موجودات مجرد و ذات حق، فلسفه اسلامی را از دستیابی به معرفت توحیدی عمیق محروم ساخته و آن را به مباحث مادی محدود کرده است.
پیامدهای معرفتی غفلت از تشخص ذات حق
عدم توجه به تشخص ذات حق و صفات الهی، فلاسفه و عالمان را از حقیقت الهی دور کرده و مباحثی مانند رویت، شهود، و مکاشفه را به موضوعات غیرالهی، مانند ملک و جن، تقلیل داده است. استاد فرزانه قدسسره این انحراف را نقد کرده و معتقدند که بدون فهم تشخص ذات حق، معرفت توحیدی ناقص میماند. این نقد، به ضرورت بازنگری در رویکردهای فلسفی به الهیات اشاره دارد. بهسان دریانوردی که بدون قطبنما در اقیانوس حقیقت سرگردان میماند، غفلت از تشخص ذات حق، فلسفه را از مقصد اصلی خود دور ساخته است.
خطاب مستقیم در عبادت و نقش تشخص
استاد فرزانه قدسسره با استناد به آیه إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (فاتحه: ۵)، به معنای «تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم»، بر اهمیت خطاب مستقیم به ذات حق تأکید دارند. این خطاب، که در نماز بهعنوان لقلقه زبان تکرار میشود، نیازمند فهم عمیق تشخص الهی است. بدون این فهم، عبادت از روح خود تهی شده و به سطحی ظاهری فروکاسته میشود.
درنگ: خطاب مستقیم به ذات حق در عبادت، چونان کلیدی است که قفل معرفت الهی را میگشاید و بدون فهم تشخص، عبادت از عمق و معنا خالی میماند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار نشان داد که سنت فلسفی اسلامی، با تمرکز بر تشخص موجودات مادی و غفلت از موجودات مجرد و ذات حق، از دستیابی به معرفتی جامع و توحیدمحور بازمانده است. استاد فرزانه قدسسره با نقد این کاستیها، بر ضرورت بازنگری در رویکردهای فلسفی تأکید دارند. این بازنگری، که با حکمت متعالیه و الهیات قرآنی همخوانی دارد، فلسفه را به سوی شناخت عمیقتر ذات الهی هدایت میکند.
بخش دوم: تشخص در دو سر طیف وجود
هيولا و ذات حق: دو قطب تشخص
تشخص، بهعنوان صفتی وجودی، در دو سر طیف هستی، یعنی هيولاى اولى و ذات حق تعالی، معنا مییابد. هيولا، بهعنوان پایینترین مرتبه وجود، دارای ضعیفترین تشخص است، در حالی که ذات حق، بهعنوان کاملترین مرتبه، از بالاترین تشخص برخوردار است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که فلسفه باید این دو قطب را بهصورت نظاممند بررسی کند تا جامعیت هستیشناختی حفظ شود. این دیدگاه، بهسان دو بال پرندهای است که یکی به سوی زمین و دیگری به سوی آسمان معرفت پرواز میکند.
ویژگیهای تشخص هيولا
هيولاى اولى، بهعنوان ماده اولیه عالم، دارای تشخص، تعین، حقیقت، و شخصیت است، اما این تشخص به دلیل ضعف وجودی آن، ناقص و غیرمتعین است. استاد فرزانه قدسسره با استناد به جلد پنجم اسفار (صفحه ۱۵۳)، نقل میکنند که مرحوم صدرالمتألهین هيولا را فاقد تعین ذاتی میداند، زیرا تعین آن به صورتهای خارجی وابسته است. هيولا، چونان بستری است که بدون صورت، ناتوان از ظهور شخصیت مستقل است.
درنگ: هيولا، بهسان خاکی حاصلخیز اما خام، تنها با پذیرش صورتها متعین میشود و تشخصی ناقص و وابسته دارد.
تشخص ذات حق: تعین ذاتی
در مقابل هيولا، ذات حق تعالی تنها موجودی است که دارای تعین ذاتی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تشخص ذات حق، به دلیل کمال مطلق وجودی آن، نیازی به عامل خارجی ندارد. این دیدگاه، با حکمت متعالیه همخوانی دارد که ذات حق را عین وجود و متشخص بالذات میداند. ذات حق، چونان خورشیدی است که نورش تمامی هستی را روشن میکند و تشخص سایر موجودات از آن سرچشمه میگیرد.
جمعبندی بخش دوم
تشخص در دو سر طیف وجود، از هيولا تا ذات حق، نشاندهنده تنوع و پیچیدگی این مفهوم در فلسفه اسلامی است. هيولا، با تشخصی ناقص و وابسته، و ذات حق، با تشخصی کامل و ذاتی، دو قطب هستیشناختی را تشکیل میدهند. این بخش، بر ضرورت بررسی نظاممند این دو مرتبه تأکید کرده و نشان میدهد که فهم تشخص، کلید درک رابطه میان خالق و مخلوق است.
بخش سوم: چالشهای تبیین تشخص هيولا
تعین هيولا بهواسطه صورتها
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به اسفار، تأکید دارند که تعین هيولا به مطلق صورتها وابسته است، نه به صورت خاص یا مقید. هيولا، به دلیل قابلیت مطلق خود، میتواند هر صورتی را بپذیرد، اما این پذیرش، تعینی ناقص به آن میبخشد. این دیدگاه، هيولا را چونان آیینهای میداند که بدون نور صورتها، فاقد تصویر است.
تشخص هيولا بهعنوان ضرب آخر
مرحوم صدرالمتألهین، تشخص هيولا را «ضرب آخر من التشخص» توصیف میکند، یعنی نوع خاصی از تشخص که ناقص و دشوارالتبیین است. استاد فرزانه قدسسره این تعبیر را نقد کرده و معتقدند که این توصیف، به دلیل ابهام و عدم دقت، نمیتواند تشخص هيولا را بهصورت کامل تبیین کند. این نقد، به محدودیتهای معرفت بشری در شناخت مراتب ضعیف وجود اشاره دارد.
درنگ: تشخص هيولا، چونان سایهای کمرنگ در سپیدهدم وجود، به دلیل ضعف وجودی، از تبیین دقیق میگریزد.
شباهت تشخص هيولا به امور ذهنی
استاد فرزانه قدسسره به نقل از صدرالمتألهین اشاره دارند که تشخص هيولا به امور ذهنی، مانند معنای جنسی، تشبیه شده است. هيولا، به دلیل ضعف وجودی، حالتی بین وجود و عدم دارد که مشابه مفاهیم ذهنی است. این تشبیه، هيولا را در مرزی میان واقعیت و ذهن قرار میدهد، اما استاد این تعبیر را به دلیل ابهام مورد نقد قرار میدهند.
نقد تعبیر «کال» در فلسفه
استفاده از تعبیر «کال» (شبیه به) در توصیف هيولا، از نظر استاد فرزانه قدسسره، نشانه ضعف تبیین است. فلسفه، بهعنوان علمی دقیق، باید از تشبیهات مبهم پرهیز کند و تبیینی روشن ارائه دهد. این نقد، به ضرورت روششناسی علمی در فلسفه اشاره دارد که چونان چراغی، مسیر معرفت را روشن میسازد.
مثال ابنسینا و دشواری شناخت هيولا
استاد فرزانه قدسسره به مثال ابنسینا در شفا اشاره دارند که هيولا را به دختری زشت تشبیه میکند که خود را از دیدهها پنهان میدارد. این مثال، به دشواری شناخت هيولا اشاره دارد، اما استاد تأکید دارند که این تشبیه، به دلیل ابهام، نمیتواند وجود خارجی هيولا را بهدرستی تبیین کند. هيولا، چونان رازی پنهان در دل هستی، از دسترس معرفت عادی میگریزد.
درنگ: هيولا، بهسان گوهری پنهان در دل خاک، در خارج موجود است، اما شناخت آن به دلیل ضعف وجودیاش دشوار است.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم به چالشهای تبیین تشخص هيولا در فلسفه اسلامی پرداخت. هيولا، به دلیل ضعف وجودی و وابستگی به صورتها، تشخصی ناقص و دشوارالتبیین دارد. نقد استاد فرزانه قدسسره به تعابیر مبهم، مانند «کال» و تشبیهات ذهنی، بر ضرورت تبیین دقیق و علمی تأکید دارد. این بخش، هيولا را بهعنوان مرتبهای از وجود معرفی کرد که شناخت آن، نیازمند دقتی فراتر از روشهای سنتی است.
بخش چهارم: رابطه تشخص و معرفت
اصل وجودمحوری تشخص و معرفت
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به صدرالمتألهین، تأکید دارند که معرفت و تشخص موجودات به قدر وجود آنهاست. هرچه وجود قویتر باشد، تشخص و معرفت آن نیز قویتر است. هيولا، به دلیل ضعف وجودی، دارای تشخص و معرفتی ضعیف است، در حالی که ذات حق، به دلیل کمال وجودی، دارای بالاترین تشخص و معرفت است. این اصل، چونان میزان دقیقی، مراتب وجود را در فلسفه اسلامی وزن میکند.
درنگ: تشخص و معرفت، چونان سایهای از وجود، به قدر شدت و ضعف آن در موجودات جلوهگر میشوند.
نقد الفاظ مبهم در فلسفه
استاد فرزانه قدسسره استفاده از الفاظ مبهم، مانند «کالمعنی الجنسی» و «صورت مطلقه»، را در تبیین تشخص هيولا نقد میکنند. این الفاظ، که در متون فلسفی مانند اسفار به کار رفتهاند، به دلیل فقدان دقت، مانع از شناخت دقیق میشوند. استاد تأکید دارند که فلسفه باید از لفظبازی پرهیز کرده و تبیینی روشن ارائه دهد.
نقد فرهنگ تقلیدی در علوم دینی
استاد فرزانه قدسسره علوم دینی را به دلیل تکیه بر مفاهیم مبهم و تقلیدی مورد نقد قرار میدهند. این علوم، به جای ارائه تصورات دقیق، به تصدیقات بیپایه روی آوردهاند که به گمراهی معرفتی منجر شده است. این نقد، بر ضرورت بازنگری در روششناسی علوم دینی تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش نشان داد که تشخص و معرفت، بهعنوان صفات وجودی، با شدت و ضعف وجود همبستهاند. نقد استاد فرزانه قدسسره به الفاظ مبهم و فرهنگ تقلیدی، بر لزوم تبیین دقیق و علمی در فلسفه و علوم دینی تأکید دارد. این دیدگاه، راه را برای فهمی عمیقتر از رابطه وجود، تشخص، و معرفت هموار میسازد.
بخش پنجم: ترکیب جسم و نقد رویکرد ارسطویی
ترکیب جسم از ماده و صورت
استاد فرزانه قدسسره به دیدگاه سنتی فلسفه اسلامی اشاره دارند که جسم را نتیجه ترکیب ماده (هيولا) و صورت میداند. در این دیدگاه، یک موجود قدسی (محلل) این دو را به هم پیوند میدهد. این موجود قدسی، چونان واسطهای الهی، ماده و صورت را در وحدتی وجودی متحد میسازد.
نقد ترکیب ماده و صورت
استاد فرزانه قدسسره ترکیب جسم از ماده و صورت، که از ارسطو اقتباس شده، را مورد نقد قرار میدهند. به جای این ترکیب، ایشان بر ترکیب جزء و کل تأکید دارند. این دیدگاه، به واقعیت خارجی موجودات نزدیکتر است و از محدودیتهای ارسطویی فراتر میرود. جسم، چونان مجموعهای از اجزا، در وحدتی وجودی تحقق مییابد.
درنگ: ترکیب جزء و کل، چونان تار و پودی که پارچهای یکپارچه میسازد، به واقعیت وجودی موجودات نزدیکتر است تا ترکیب ماده و صورت.
رابطه انسان و افراد
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که افراد انسانی، مانند زید و عمرو، نه جزئيات یک کلی (انسان)، بلکه هر یک بهطور کامل نماینده حقیقت انساناند. این دیدگاه، با حکمت متعالیه همخوانی دارد که انسان را دارای وجود ساری میداند که در هر فرد، بهصورت کامل متجلی میشود. انسان، چونان گوهری است که در هر فرد، جلوهای کامل از خود مینمایاند.
نقد تأثیر ارسطو بر فلسفه اسلامی
تأثیرپذیری بیش از حد از ارسطو، بهویژه در بحث ماده و صورت، فلسفه اسلامی را از حقایق عمیقتر محروم کرده است. استاد فرزانه قدسسره با اشاره به دیدگاههای افلاطون و ذیمقراطیس، بر ضرورت بازنگری در این رویکرد تأکید دارند. این نقد، بهسان دعوتی است برای رهایی از قید سنتهای کهن و حرکت به سوی حقیقت.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش به نقد رویکرد ارسطویی در تبیین ترکیب جسم و تأکید بر ترکیب جزء و کل پرداخت. دیدگاه استاد فرزانه قدسسره، با بازنگری در سنت فلسفی، به فهمی نوین از وجود و تشخص دعوت میکند. این بخش، با تأکید بر وحدت حقیقت انسانی در افراد، فلسفه را به سوی واقعیتی عینیتر هدایت میکند.
بخش ششم: محدودیتهای معرفتی و نقش غفلت
دشواری شناخت سر و ته وجود
شناخت کوچکترین موجود (هيولا) و بزرگترین موجود (ذات حق) از دشوارترین مسائل معرفتی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این محدودیت، معرفت بشری را ناکافی میسازد. هيولا و ذات حق، چونان دو سوی اقیانوس هستی، از دسترس معرفت عادی میگریزند.
درنگ: شناخت هيولا و ذات حق، چونان صعود به قلههای رفیع و فرو رفتن در اعماق اقیانوس، از توان معرفت عادی بشر فراتر است.
نقد عالمان در انتقال معرفت
استاد فرزانه قدسسره ضعف معرفتی جامعه را نتیجه ناکامی عالمان در دستیابی به معرفت حقیقی و انتقال آن به مردم میدانند. علوم دینی، به دلیل تکیه بر الفاظ مبهم، نتوانستهاند نیازهای معرفتی جامعه را برآورده کنند. این نقد، بر مسئولیت عالمان در هدایت معرفتی تأکید دارد.
نقد لفظبازی در فلسفه
استاد فرزانه قدسسره لفظبازی در فلسفه را مورد نقد قرار میدهند و معتقدند که عالمان، به جای تبیین دقیق، به الفاظ مبهم پناه بردهاند. این رویکرد، چونان غباری است که حقیقت را از دیدهها پنهان میکند و معرفت را در هالهای از ابهام فرو میبرد.
نقش غفلت در حیات بشر
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به حدیث امام صادق (ع) در توحید مفضل، غفلت را نعمتی الهی میدانند که انسان را از غمهای مداوم نجات میدهد و شادمانی را ممکن میسازد. این حدیث، که میفرماید: «اگر خداوند فراموشی را به انسان نداده بود، شادمانی از او سلب میشد»، غفلت را بخشی از نظم الهی معرفی میکند.
درنگ: غفلت، چونان پردهای رحمانی، انسان را از فشار غمهای وجودی محافظت کرده و شادمانی را به او ارزانی میدارد.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم به محدودیتهای معرفتی بشر در شناخت مراتب وجود و نقش عالمان در رفع این محدودیتها پرداخت. غفلت، بهعنوان نعمتی الهی، انسان را از فشارهای وجودی محافظت میکند، اما ضعف عالمان در تبیین دقیق، معرفت جامعه را ناکافی ساخته است. این بخش، بر ضرورت تبیین علمی و روشن در فلسفه و علوم دینی تأکید دارد.
جمعبندی
درسگفتار شماره ۱۰۴۰ استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی نقادانه و عمیق، به بررسی مفهوم تشخص در فلسفه اسلامی پرداخته و کاستیهای سنت فلسفی را در تبیین این مفهوم برجسته میکند. تشخص، بهعنوان صفتی وجودی، در دو سر طیف هستی، از هيولا تا ذات حق، معنا مییابد. هيولا، با تشخصی ناقص و وابسته، و ذات حق، با تشخصی کامل و ذاتی، دو قطب این مفهوم را تشکیل میدهند. نقد استاد به الفاظ مبهم، فرهنگ تقلیدی، و تأثیرپذیری بیش از حد از ارسطو، بر ضرورت بازنگری در روششناسی فلسفی تأکید دارد. این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات، چارچوبی جامع برای فهم تشخص ارائه داده و پژوهشگران را به تأمل عمیقتر در این حوزه دعوت میکند. این اثر، چونان چراغی در مسیر معرفت، راه را برای شناخت دقیقتر ذات الهی و رابطه آن با مخلوقات هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی