در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1045

متن درس





تشخص و نقد مفاهیم سنتی در فلسفه اسلامی: بازخوانی درس‌گفتارهای فلسفی

تشخص و نقد مفاهیم سنتی در فلسفه اسلامی: بازخوانی درس‌گفتارهای فلسفی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۰۴۵)

دیباچه

مفهوم تشخص، چونان گوهر ناب در تاج فلسفه اسلامی، نه‌تنها صفت بنیادین وجود، بلکه ظرف ظهور تمامی اوصاف، خصوصیات، و آثار اشیاست. این مفهوم، در درس‌گفتار شماره ۱۰۴۵ استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی انتقادی و ژرف به‌عنوان محور اصلی کاوش قرار گرفته و با نقد مفاهیم سنتی چون ماده، صورت، ماهیت، و امکان، فلسفه‌ای وجودمحور و توحیدی را ترسیم می‌کند.

بخش یکم: تشخص، صفت بنیادین وجود

ماهیت تشخص و نقش آن در هستی‌شناسی

تشخص، صفت ظهوری وجود است که چونان روحی در کالبد هر موجود، هویت و یگانگی آن را تضمین می‌کند. این صفت، ظرف تعینات موجودات، اوصاف، و خصوصیات آن‌هاست و تمامی اشیاء، امور، و آثار از طریق آن ظهور می‌یابند. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر این نقش محوری، تشخص را نه‌تنها صفت وجود، بلکه بنیادی‌ترین وجه تحقق اشیاء در خارج می‌داند. برخلاف مفاهیم نسبی چون تمیز و تعین، تشخص صفتی نفسی و ذاتی است که هیچ‌گونه اشتراکی را برنمی‌تابد و وحدت وجودی هر شیء را متجلی می‌سازد.

درنگ: تشخص، صفت ظهوری وجود است که تمامی اوصاف، خصوصیات، و آثار اشیاء از آن نشئت می‌گیرند.

ظهور اشیاء از طریق تشخص، به‌سان نسیمی است که پرده‌های تاریکی را کنار می‌زند و حقیقت وجود را آشکار می‌سازد. این دیدگاه، تشخص را محور تحقق وجودی اشیاء قرار می‌دهد و بر نقش آن در ایجاد تمامی عناوین و آثار تأکید می‌ورزد. برای نمونه، خطی مستقیم و طویل، نه‌تنها خود متشخص است، بلکه اوصاف مستقیم بودن و طویل بودن نیز از تشخص آن سرچشمه می‌گیرند. این اصل، تشخص را چونان کلیدی می‌داند که درهای وجود را می‌گشاید و هر شیء را در جایگاه یکتای خود قرار می‌دهد.

تشخص و تمایز آن از اوصاف ذهنی

تشخص، وصفی عینی و خارجی است که در خارج، فعلیت و ظهور می‌یابد. این صفت، برخلاف اوصاف ذهنی چون فوقیت و انسانیت، که از ذهن انتزاع می‌شوند، در خارج حضور دارد و هویت اشیاء را شکل می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی روشن، این تمایز را تبیین می‌کند: خط مستقیم، چونان موجودی متشخص در خارج است، اما انسانیت، چونان سایه‌ای ذهنی، تنها در ظرف ادراک بشری معنا می‌یابد. این دیدگاه، تشخص را از مفاهیم انتزاعی چون جزئیت و کلیت متمایز می‌سازد، چرا که جزء و کل در خارج‌اند، اما جزئیت و کلیت در ذهن شکل می‌گیرند.

درنگ: تشخص، وصفی عینی و خارجی است که در خارج ظهور می‌یابد، برخلاف اوصاف ذهنی چون فوقیت و انسانیت که در ذهن انتزاع می‌شوند.

برای نمونه، وقتی از تشنگی و آب سخن می‌گوییم، تشنگی در ذهن، انگیزه‌ای برای حرکت به سوی آب ایجاد می‌کند، اما رفع عطش خارجی، نتیجه این حرکت است. این مثال، به رابطه میان ذهنیت و خارجیت در ظرف تشخص اشاره دارد: ذهن، از طریق تشخص، اوصاف ذهنی چون فوقیت را خلق می‌کند، اما این اوصاف، خود معلول تشخص‌اند، نه علت آن.

تشخص تفصیلی و تراکمی

تشخص در خارج، گاه به‌صورت تفصیلی و گاه به‌صورت تراکمی ظهور می‌یابد، اما اجمال در خارج جایگاهی ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از عدل پنبه، این نکته را روشن می‌سازد: عدل پنبه فشرده‌شده، تراکم است، نه اجمال یا تفصیل. این تراکم، چونان فشردگی گوهر وجود، تمامی اوصاف را در خود نهفته دارد، اما در خارج، تنها تشخص است که فعلیت می‌یابد.

درنگ: تشخص در خارج، یا تفصیلی است یا تراکمی، اما اجمال در واقعیت خارجی وجود ندارد.

این دیدگاه، به نفی مفاهیم ذهنی چون اجمال تأکید می‌ورزد و تشخص را به‌عنوان تنها حقیقت موجود در خارج معرفی می‌کند. برای نمونه، خط مستقیم و طویل، تشخصاتی خارجی‌اند که در ظرف وجود ظهور می‌یابند، اما مفاهیمی چون جزئیت و کلیت، تنها در ذهن معنا دارند.

جمع‌بندی بخش یکم

تشخص، به‌مثابه صفت بنیادین وجود، ظرف ظهور تمامی اوصاف، خصوصیات، و آثار اشیاست. این صفت، که در خارج به‌صورت تفصیلی یا تراکمی ظهور می‌یابد، از اوصاف ذهنی چون فوقیت و انسانیت متمایز است. تشخص، چونان مشعلی فروزان، حقیقت وجود را در خارج متجلی می‌سازد و تمامی اشیاء و امور را از طریق خود به ظهور می‌رساند. این دیدگاه، فلسفه را به سوی روش‌شناسی وجودمحور هدایت می‌کند و از انحراف به سوی ذهنیت‌های بی‌فایده بازمی‌دارد.

بخش دوم: نقد مفاهیم سنتی ماده، صورت، و ماهیت

نفی ترکیب ماده و صورت

فلسفه سنتی، با تأکید بر ترکیب ماده و صورت، چونان بنایی بر پایه‌های سست، از حقیقت وجود فاصله گرفته است. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی روش‌شناختی، این ترکیب را نفی می‌کند و اجسام و مواد را در خارج، خالی از چنین ترکیبی می‌داند. مفاهیمی چون هیولای اولی، هیولای ثانیه، و صورت مطلقه، چونان سایه‌هایی موهوم، در خارج جایگاهی ندارند و تنها در ظرف ذهن معنا می‌یابند.

درنگ: اجسام و مواد در خارج، ظرف ترکیب ماده و صورت نیستند و مفاهیمی چون هیولای اولی و صورت مطلقه در خارج وجود ندارند.

این نقد، به بساطت وجودی اجسام اشاره دارد و تشخص را تنها حقیقت موجود در خارج می‌داند. برای نمونه، جسم عینی، چونان امتداد متشخص، در خارج حضور دارد، اما مفاهیمی چون جوهر و عرض، تنها در ذهن شکل می‌گیرند و از واقعیت خارجی بی‌بهره‌اند.

ذهنی بودن مفاهیم فلسفی سنتی

مفاهیم ماده، صورت، و ماهیت، چونان پرده‌هایی بر آیینه حقیقت، در فلسفه سنتی به‌جای واقعیت خارجی جا افتاده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی صریح، این مفاهیم را ذهنیت‌هایی می‌داند که در ظرف ادراک بشری شکل گرفته‌اند و در خارج، تنها تشخص و فعلیت حضور دارند. این دیدگاه، فلسفه را از ضیافت ذهنی به سوی انطباق با واقعیت خارجی هدایت می‌کند.

درنگ: مفاهیم ماده، صورت، و ماهیت، ذهنیت‌هایی هستند که در خارج جایگاهی ندارند و فلسفه باید بر واقعیت خارجی متمرکز شود.

برای نمونه، مفهوم امکان و ممکن، که در فلسفه سنتی به‌عنوان ترکیبی از ماهیت و وجود معرفی شده، در خارج وجود ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به اسفار اربعه ملاصدرا (جلد پنجم، صفحه ۹۵)، این نظریه را نادرست می‌داند و تشخص را تنها حقیقت موجود در خارج معرفی می‌کند.

نقد جوهر، عرض، و کثرت‌های ذهنی

مفاهیم جوهر، عرض، کم، و کیف، چونان زنجیرهایی بر پای حقیقت، در فلسفه سنتی به‌عنوان اوصاف اشیاء معرفی شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی روش‌شناختی، این مفاهیم را اوصاف ذهنی می‌داند که در خارج جایگاهی ندارند. در خارج، تنها تشخصات عینی و خارجی حضور دارند که تمامی اوصاف و خصوصیات از آن‌ها نشئت می‌گیرند.

درنگ: جوهر، عرض، کم، و کیف، مفاهیم ذهنی‌اند و در خارج، تنها تشخصات عینی وجود دارند.

این دیدگاه، به نفی نظریه سنتی که اعراض را علت تشخص می‌داند، می‌انجامد. اعراض، چونان اماراتی برای تشخص، معلول آن‌اند، نه علت آن. برای نمونه، خط مستقیم و طویل، تشخصاتی خارجی‌اند که از تشخص خط نشئت می‌گیرند، نه از اعراض ذهنی.

جمع‌بندی بخش دوم

فلسفه سنتی، با تأکید بر مفاهیم ماده، صورت، و ماهیت، از حقیقت وجود فاصله گرفته و در دام ذهنیت‌های بی‌فایده افتاده است. تشخص، به‌مثابه تنها حقیقت موجود در خارج، تمامی اوصاف و خصوصیات را در خود نهفته دارد و مفاهیمی چون جوهر و عرض، تنها در ظرف ذهن معنا می‌یابند. این نقد، فلسفه را به سوی روش‌شناسی وجودمحور هدایت می‌کند و از انحراف به سوی کثرت‌های ذهنی بازمی‌دارد.

بخش سوم: فلسفه قدرتی و نقش تشخص

فلسفه به‌مثابه علمی قدرتی

فلسفه، به‌سان مهندسی که بنایی عظیم را بر پایه‌های استوار می‌سازد، باید با تشخصات و وجودات عینی سروکار داشته باشد تا به علمی قدرتی تبدیل شود. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر این دیدگاه، فلسفه را از ضیافت ذهنی و کارگاه مفهومی به سوی انطباق با واقعیت خارجی هدایت می‌کند. فیلسوفی که ذهن خود را با تشخصات صاف کند، چونان کیمیاگری است که گوهر وجود را از ناخالصی‌های ذهنی پالایش می‌دهد.

درنگ: فلسفه، با تکیه بر تشخصات و وجودات عینی، به علمی قدرتی تبدیل می‌شود که قادر به تبیین حقیقت است.

این دیدگاه، فلسفه را از خیال‌پردازی‌های ذهنی، چونان انبار مفاهیم بی‌فایده، آزاد می‌سازد و به سوی فهمی عینی و کاربردی رهنمون می‌شود. برای نمونه، فیلسوف، با تمرکز بر تشخص خط مستقیم، می‌تواند حقیقت وجود آن را در خارج تبیین کند، نه در ظرف ذهن.

نقد ذهنیت‌های فلسفی و عامیانه‌گری

ذهنیت‌های ماهوی، چون جوهر و عرض، و افکار عامیانه، چونان غباری بر آیینه معرفت، فلسفه را به خیال‌پردازی تبدیل کرده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی صریح، بر ضرورت رهایی از این ذهنیت‌ها تأکید می‌ورزد. فیلسوف، چونان جراحی دقیق، باید سر خارج را بتراشد، نه سر الفاظ و مفاهیم ذهنی را. این دیدگاه، به نفی عناوین غیرعلمی چون «مشائی» به دلیل گم کردن در مدرسه اشاره دارد و بر روش‌شناسی دقیق و علمی تأکید می‌ورزد.

درنگ: ذهنیت‌های ماهوی و افکار عامیانه، فلسفه را به خیال‌پردازی تبدیل می‌کنند و فیلسوف باید بر واقعیت خارجی متمرکز شود.

برای نمونه، استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی طنزآمیز از حاشیه‌زنی عالم، این رفتار را به پز دادن کودکی با شکلات تشبیه می‌کند. این تمثیل، به نقد خودنمایی‌های غیرعلمی و ضرورت تمرکز بر واقعیت خارجی اشاره دارد.

تشخص و خلقت الهی

تشخص، چونان ظرف خلقت و آفرینش، انسان را به سوی خداگونه شدن رهنمون می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به آیه شریفه لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ (سوره تین، آیه ۴: «ما انسان را در بهترین ساختار آفریدیم»)، بر نقش تشخص در توانمندسازی انسان برای خلاقیت تأکید می‌ورزد. این دیدگاه، انسان را چونان موجودی متشخص می‌داند که با شناخت توانایی‌های خود، می‌تواند به خلقت و آفرینش دست یابد.

درنگ: تشخص، ظرف خلقت و آفرینش است و انسان با تکیه بر آن می‌تواند به خداگونه شدن دست یابد.

این اصل، به خودشناسی و عمل‌گرایی اشاره دارد. برای نمونه، توانایی‌های ساده چون قاچ کردن ماست و خیار، ارزشمندتر از ذهنیت‌های بی‌فایده‌اند و انسان باید با خلوت با خود، توانایی‌هایش را ارزیابی کند.

جمع‌بندی بخش سوم

فلسفه قدرتی، با تکیه بر تشخصات و وجودات عینی، از ضیافت ذهنی و خیال‌پردازی‌های بی‌فایده آزاد می‌شود. این فلسفه، فیلسوف را به سوی انطباق با واقعیت خارجی هدایت می‌کند و از انحراف به سوی ذهنیت‌های ماهوی بازمی‌دارد. تشخص، به‌مثابه ظرف خلقت، انسان را به سوی خداگونه شدن رهنمون می‌سازد و با تأکید بر خودشناسی و عمل‌گرایی، راه را برای فهمی عینی و کاربردی هموار می‌کند.

بخش چهارم: نقد علم دینی و ضرورت بازنگری

ستایش عالمان بزرگ و نقد کاستی‌های علمی

علم دینی، چونان گنجینه‌ای گران‌سنگ، از وجود عالمانی چون شعرانی بهره‌مند بوده که در تدریس آثاری چون اسفار اربعه، چونان مشعلی فروزان درخشیده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، با ستایش این عالم بزرگ، بر تواضع علمی او تأکید می‌ورزد و ادعای «اعلم» بودن را نادرست می‌داند. این دیدگاه، به اهمیت حفظ میراث علمی و فرهنگی اشاره دارد و از هدررفتن استعدادهای بزرگ در تاریخ علم دینی ابراز تأسف می‌کند.

درنگ: عالمانی چون شعرانی، گنجینه‌های علمی بودند که قدرشان شناخته نشد و علم دینی از هدررفتن استعدادها رنج برده است.

استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به پیشرفت‌های علمی پس از انقلاب در علوم تجربی، بر پتانسیل بالای ایران تأکید می‌ورزد، اما هشدار می‌دهد که رشد علمی ممکن است دین را به حاشیه ببرد. این دیدگاه، به ضرورت توازن میان علم و دین اشاره دارد و علم دینی را به بازنگری در روش‌شناسی خود دعوت می‌کند.

نقد عقب‌ماندگی علمی

علم دینی، به دلیل تمرکز بر مفاهیم ذهنی و عجله در تدوین آثار، گاه از عمق و دقت لازم بی‌بهره مانده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی از نفله کردن استعدادها، این کاستی را به چالش می‌کشد و بر ضرورت بازنگری در روش‌های تولید علمی تأکید می‌ورزد. این نقد، علم دینی را به سوی روش‌شناسی دقیق و وجودمحور هدایت می‌کند.

درنگ: علم دینی، به دلیل تمرکز بر مفاهیم ذهنی و عجله در تدوین آثار، نیازمند بازنگری در روش‌شناسی است.

برای نمونه، استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به آثار ملاصدرا، تفاوت‌های مجلدات اسفار را نتیجه عجله در تدوین می‌داند. این دیدگاه، بر ضرورت تأمل و دقت در تولید علمی تأکید می‌ورزد و از شتاب‌زدگی در فلسفه‌ورزی برحذر می‌دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

علم دینی، با وجود گنجینه‌های گران‌سنگی چون عالمان بزرگ، از کاستی‌هایی چون تمرکز بر مفاهیم ذهنی و عجله در تدوین آثار رنج برده است. ستایش عالمانی چون شعرانی، بر اهمیت حفظ میراث علمی تأکید می‌ورزد و نقد عقب‌ماندگی علمی، علم دینی را به سوی روش‌شناسی دقیق و وجودمحور هدایت می‌کند. این دیدگاه، با هشدار درباره خطر حاشیه‌رفتن دین در برابر رشد علمی، بر ضرورت توازن میان علم و دین تأکید می‌ورزد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

تشخص، چونان ستاره‌ای در آسمان فلسفه اسلامی، حقیقت وجود را روشن می‌سازد و تمامی اوصاف، خصوصیات، و آثار اشیاء را در خود نهفته دارد. این مفهوم، که صفت بنیادین وجود است، از مفاهیم ذهنی چون ماده، صورت، و ماهیت متمایز است و در خارج، به‌صورت تفصیلی یا تراکمی ظهور می‌یابد. نقد مفاهیم سنتی، فلسفه را از ضیافت ذهنی به سوی علمی قدرتی هدایت می‌کند که قادر است حقیقت وجود را تبیین کند. آیه شریفه لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ، نقش تشخص را در توانمندسازی انسان برای خلاقیت و خداگونه شدن متجلی می‌سازد. علم دینی، با وجود گنجینه‌های گران‌سنگ، نیازمند بازنگری در روش‌شناسی است تا از کاستی‌هایی چون ذهنیت‌های بی‌فایده و عجله در تدوین آثار رهایی یابد. این نوشتار، با بازنمایی درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، زمینه‌ای برای گفت‌وگوی معاصر در باب فلسفه وجودمحور و توحیدی فراهم می‌آورد.

با نظارت صادق خادمی