متن درس
بازاندیشی در مفهوم اعیان ثابته: نقدی بر ماهیت و ممکنات در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۴۷)
مقدمه: اعیان ثابته، غولی در آسمان معرفت
در گستره حکمت اسلامی، اعیان ثابته چون غولی عظیم در آسمان معرفت ایستاده است که فلاسفه، عرفا و متکلمان را به چالش کشیده و هر یک را به سوی تفسیری متفاوت از این مفهوم رهنمون ساخته است. این مفهوم، که در عرفان ابنعربی و فلسفه ملاصدرا جایگاهی بنیادین دارد، به دلیل پیچیدگی و تنوع برداشتها، نیازمند بازخوانی و تبیینی دقیق است. درسگفتار شماره ۱۰۴۷ استاد فرزانه قدسسره، چون چراغی روشنگر، به نقد و بررسی این مفهوم پرداخته و با رویکردی وجودمحور، مفاهیمی چون ماهیت، ممکنات و خیر و شر را مورد بازاندیشی قرار داده است.
بخش نخست: تبیین مفهوم اعیان ثابته در فلسفه و عرفان
اعیان ثابته: حقیقت پیشینی مخلوقات
اعیان ثابته، جمع عَین ثابت، به مثابه ریشههای وجودی اشیاء است که هر موجودی را به حقیقت خود پیوند میدهد. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آرای عرفا، این مفهوم را به عنوان حقایق پیشینی مخلوقات در علم الهی تعریف میکنند که ظرف ظهور موجودات در عالم خارجاند. هر موجود، چونان شاخهای از درخت هستی، دارای عَین ثابتی است که از طریق آن، وجود و ظهور مییابد. این تعریف، اعیان ثابته را به عنوان پلی میان علم الهی و خلقت معرفی میکند که در عرفان اسلامی، بهویژه در مکتب ابنعربی، جایگاهی محوری دارد.
چالشهای تعریف اعیان ثابته
پرسش از چیستی، جایگاه و حقیقت اعیان ثابته، چونان معمایی ژرف، ذهن فلاسفه و عرفا را به خود مشغول داشته است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این مفهوم، به دلیل تنوع دیدگاهها، محل اختلافات عمیق است. برخی آن را عالمی مستقل میدانند، برخی آن را معادل ماهیت در علم الهی قلمداد میکنند، و گروهی دیگر اساساً وجود آن را انکار میورزند. این تنوع، چون شاخههای پراکنده یک درخت، نشاندهنده پیچیدگی و دشواری تبیین این مفهوم در چارچوبهای فلسفی و عرفانی است.
دیدگاههای متعارض درباره اعیان ثابته
استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی نقادانه، دیدگاههای مختلف درباره اعیان ثابته را بررسی میکنند. برخی، چون حکمای مشائی، وجود این مفهوم را بهکلی نفی کرده و آن را موهوم میدانند. گروهی دیگر، آن را عالمی مستقل فرض میکنند که چون آسمانی جداگانه، از عالم وجود متمایز است. عدهای نیز، اعیان ثابته را معادل ماهیت در ظرف علم الهی یا مخلوقات میشمارند. همچنین، برخی عرفا، با استناد به عبارت «ما شمت رائحة الوجود»، این مفهوم را فاقد هرگونه وجود خارجی دانسته و آن را نه موجود و نه معدوم معرفی میکنند. این اختلافات، چون امواجی متلاطم، حکایت از نبود اجماع در این حوزه دارند.
تطبیق اعیان ثابته و ماهیت
یکی از رایجترین رویکردها در فلسفه اسلامی، تطبیق اعیان ثابته با ماهیت است. استاد فرزانه قدسسره، با ارجاع به جلد اول اسفار اربعه (صفحه ۴۹، سطر ۴)، نقل میکنند که ملاصدرا ماهیت را در عرف عرفا معادل اعیان ثابته دانسته و آن را فاقد وجود معرفی میکند: «ما شمت رائحة الوجود». این تطبیق، چون تلاشی برای پیوند دو جهان فلسفه و عرفان، نشاندهنده همپوشانی ظاهری میان این دو مفهوم است، اما استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد کرده و تفاوتهای بنیادین میان ماهیت و اعیان ثابته را برجسته میسازند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، به تبیین مفهوم اعیان ثابته و چالشهای تعریف آن پرداخت. اعیان ثابته، به عنوان حقایق پیشینی مخلوقات در علم الهی، در عرفان اسلامی جایگاهی محوری دارد، اما تنوع دیدگاهها، از نفی کامل تا تطبیق با ماهیت، پیچیدگی این مفهوم را نشان میدهد. استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی نقادانه، بر ضرورت روشنسازی این مفهوم تأکید دارند تا از ابهامات کاسته شود و فلسفه اسلامی به سوی تبیینی منسجم حرکت کند.
بخش دوم: نقد مفاهیم ماهیت، ممکنات و اعیان ثابته
ماهیت و اعیان ثابته: یکسان یا متمایز؟
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به صفحه ۷۰ اسفار (سطر ۲۱)، نقل میکنند که ملاصدرا اعیان ثابته را معادل اوصاف معینه و نعوت خاصه امکانی میداند که حکما آن را ماهیت مینامند. این دیدگاه، چون پلی میان حکمت مشائی و عرفان، سعی در هماهنگی این دو مفهوم دارد. با این حال، استاد فرزانه قدسسره این تطبیق را نادرست دانسته و تأکید میکنند که اعیان ثابته، به عنوان وجودات علمی در علم الهی، با ماهیت ناسوتی، که در ظرف مخلوقات ظهور مییابد، تفاوت ماهوی دارد. اعیان ثابته، چون نور مهتابی است که بر کاغذ وجود میتابد، در حالی که ماهیت، چون سایهای است که در ظرف مخلوقات شکل میگیرد.
نقد مفاهیم ممکنات و ماهیت
استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی وجودمحور، مفاهیم ممکنات، ماهیت و اعیان ثابته را موهوم میدانند و تأکید دارند که تنها ظهورات، تعینات و شئون وجود واقعیاند. این دیدگاه، چون تیغی برنده، دستهبندیهای سنتی فلسفه را که وجود را به واجب، ممکن و ممتنع تقسیم میکند، مورد نقد قرار میدهد. ایشان، با تمثیلی از خاتم و درهم، توضیح میدهند که همانگونه که خاتم و درهم هر دو از نقرهاند و تفاوتشان در شکل است، اعیان ثابته و ماهیت نیز عناوینی برای ظهورات وجودند و نه واقعیتی مستقل.
نقد عنوان «حضرت ممتنع»
استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به فصوصالحکم ابنعربی، به کار بردن عنوان «حضرت ممتنع» را مورد نقد قرار میدهند. این عنوان، که به ممتنع هویت مستقلی میبخشد، چون شاخهای بیریشه، مورد انتقاد است، زیرا ممتنع، به عنوان عدم محض، نمیتواند حامل چنین عنوانی باشد. این نقد، چون آینهای، انحراف برخی مفاهیم عرفانی به سوی غیرعلمی بودن را نشان میدهد.
ماهیت کلی: مفهومی موهوم
در صفحه ۲۹۰ اسفار (سطر ۸)، ملاصدرا هر وجودی را همراه با ماهیتی کلی میداند که عرفا آن را عَین ثابت مینامند. استاد فرزانه قدسسره، این مفهوم ماهیت کلی را موهوم دانسته و تأکید میکنند که هر وجود، ماهیت خاص خود را دارد. ایشان، با تمثیلی از اکل و مأکول، توضیح میدهند که همانگونه که هستهای غیرقابل هضم در هر موجود باقی میماند، هر وجود نیز تشخص خاص خود را دارد و ماهیت کلی، چون سایهای بیریشه، واقعیتی ندارد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم این نوشتار، به نقد مفاهیم ماهیت، ممکنات و اعیان ثابته در فلسفه صدرایی پرداخت. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر وجودمحوری، این مفاهیم را موهوم دانسته و بر واقعیت ظهورات و تعینات وجود تأکید دارند. نقد تطبیق اعیان ثابته با ماهیت، نفی مفاهیم سنتی ممکنات و ممتنعات، و رد ماهیت کلی، نشاندهنده تلاش برای بازاندیشی در فلسفه اسلامی است که از بند مفاهیم ذهنی رها شده و به حقیقت وجود معطوف گردد.
بخش سوم: خیر و شر در فلسفه و عرفان
وجود خیر محض و عدم شر محض
استاد فرزانه قدسسره، با ارجاع به صفحه ۳۴۰ اسفار، نقل میکنند که ملاصدرا وجود را خیر محض و عدم را شر محض میداند. این دیدگاه، ریشه در فلسفه مشائی دارد که خیر را به وجود و شر را به عدم نسبت میدهد. با این حال، استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد کرده و تأکید دارند که شر، برخلاف تصور سنتی، وجودی است و به اعمال خرابکارانه اشاره دارد. ایشان، با تمثیلی از کودکی که شیشه میشکند یا آتش میافکند، شر را نه عدم، بلکه واقعیتی وجودی میدانند که از اعمال انسانی ناشی میشود.
نقد فاعل شر
فلاسفه مشائی، برای پرهیز از شرک و نسبت دادن شر به خداوند، آن را عدم معرفی کردهاند تا نیازی به فاعل نداشته باشد. استاد فرزانه قدسسره این رویکرد را مورد نقد قرار داده و تأکید دارند که تمامی خیرات و شرور از خداوندند. ایشان، با استناد به آیه قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ (سوره فلق، آیات ۱-۲: بگو: پناه میبرم به پروردگار سپیدهدمان، از شر آنچه آفریده است)، نشان میدهند که شر نیز مخلوق خداوند است و وجودی بودن آن، با توحید سازگار است.
اسماً جمالی و جلالی خداوند
استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر اسماً الهی، توضیح میدهند که خداوند دارای اسماً جمالی (مانند رحمان و رحیم) و اسماً جلالی (مانند قاطع و قامع) است. اسماً جمالی، ذاتی و اولیاند، در حالی که اسماً جلالی، ثانوی و وابسته به کردار بندگاناند. ایشان، با تمثیلی از شطرنج، خداوند را خاتم و قاتل معرفی میکنند که تنها در برابر گناه یا ظلم، این اسماً را متجلی میسازد. این دیدگاه، چون آینهای، توازن میان رحمت و عدالت الهی را نشان میدهد.
اختیار مشاعی و نقش انسان
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به آیه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (سوره فصلت، آیه ۳۰: ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس)، اختیار انسانی را مشاعی و تحت تأثیر عوامل متعدد (خداوند، والدین، محیط) میدانند. ایشان، با تمثیلی از دو کودک که یکی با سرمایه الهی کاسبی میکند و دیگری آن را تباه میسازد، نشان میدهند که خیر و شر، نتیجه اختیار انسانی است که در چارچوب اراده الهی شکل میگیرد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم این نوشتار، به بررسی خیر و شر در فلسفه و عرفان پرداخت. استاد فرزانه قدسسره، با نقد دیدگاه سنتی خیر و شر، تأکید دارند که شر وجودی است و از خداوند، به عنوان فاعل همه چیز، ناشی میشود. اسماً جمالی و جلالی خداوند، توازن میان رحمت و عدالت را نشان میدهند، و اختیار مشاعی انسان، نقش او را در تحقق خیر و شر برجسته میسازد. این دیدگاه، با استناد به آیات قرآن کریم، به تبیینی توحیدمحور از خیر و شر دست مییابد.
بخش چهارم: نقد خرافات و بازاندیشی در فلسفه اسلامی
خرافات در علم دینی
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی از تخممرغی که در آیینه حرکت میکند، برخی مفاهیم فلسفی مانند اعیان ثابته و ماهیت را به خرافات تشبیه میکنند. ایشان تأکید دارند که علم دینی، به جای خرافهزدایی، گاه خود به دام مفاهیم غیرعلمی افتاده است. این نقد، چون نسیمی که غبار را میزداید، بر ضرورت پالایش علم دینی از مفاهیم موهوم تأکید دارد.
نقد تقلید از ارسطو
استاد فرزانه قدسسره، مفاهیم خیر و شر در فلسفه ارسطو را بدون نوآوری در فلسفه اسلامی تکرار شده میدانند. ایشان تأکید دارند که این تقلید کورکورانه، چون سایهای بر حقیقت، مانع از پیشرفت فلسفه اسلامی شده است. این نقد، به ضرورت بازاندیشی در مفاهیم سنتی و تولید علم بومی تأکید دارد.
مثال مهتابی و وجودات علمی
استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی از مهتابی که نور آن بر کاغذ میتابد، اعیان ثابته را به عنوان وجودات علمی در علم الهی تبیین میکنند. این نور، چون انعکاس علم الهی بر مخلوقات، پیش از خلقت خارجی آنها وجود دارد و اعیان ثابته را از ماهیت متمایز میسازد. این تشبیه، چون آینهای، روشنی مفهوم اعیان ثابته را در عرفان نشان میدهد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم این نوشتار، به نقد خرافات در علم دینی و ضرورت بازاندیشی در فلسفه اسلامی پرداخت. استاد فرزانه قدسسره، با تشبیه مفاهیم موهوم به خرافات عامیانه، بر پالایش علم دینی از مفاهیم غیرعلمی تأکید دارند. نقد تقلید از ارسطو و تبیین اعیان ثابته به عنوان وجودات علمی، نشاندهنده رویکردی نوین به فلسفه اسلامی است که به واقعیت وجودی معطوف است.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با بازخوانی درسگفتار شماره ۱۰۴۷ استاد فرزانه قدسسره، به تبیین و نقد مفهوم اعیان ثابته در فلسفه و عرفان اسلامی پرداخت. اعیان ثابته، به عنوان حقایق پیشینی مخلوقات در علم الهی، در عرفان جایگاه محوری دارد، اما تطبیق آن با ماهیت، مورد نقد قرار گرفت. مفاهیم ممکنات، ماهیت و ممتنعات، به عنوان مفاهیمی موهوم، جای خود را به ظهورات و تعینات وجود دادند. خیر و شر، به عنوان واقعیاتی وجودی، از خداوند ناشی میشوند و با اسماً جمالی و جلالی او تبیین میگردند. آیات قرآن کریم، چون قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ و إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا، مبنای قرآنی این دیدگاه توحیدمحور را فراهم میآورند. نقد خرافات در علم دینی و تقلید از ارسطو، بر ضرورت بازاندیشی در فلسفه اسلامی تأکید دارد. این نوشتار، با ارائه ساختاری علمی و منسجم، زمینهای برای گفتوگوی معاصر در باب هستیشناسی توحیدی فراهم آورده است.