متن درس
تبیین فلسفی اعیان ثابته و علم الهی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۵۴)
دیباچه: درآمدی بر تبیین اعیان ثابته و علم الهی
مباحث فلسفی و عرفانی در حوزه علم الهی و اعیان ثابته، از جمله موضوعاتی است که در سنت حکمت اسلامی از جایگاه ویژهای برخوردار است. این مباحث، که در تلاقی فلسفه، کلام و عرفان نظری شکل گرفتهاند، به بررسی نسبت میان ذات باریتعالی، علم بیکران او و نحوه ظهور موجودات در عالم هستی میپردازند. استاد فرزانه قدسسره، در جلسهای از سلسله درسگفتارهای خویش، با رویکردی نقادانه و عقلانی، به بازکاوی مفهوم اعیان ثابته و نقد دیدگاههای پیشین، بهویژه آرای صدرالمتألهین، پرداختهاند.
بخش نخست: مفهوم اعیان ثابته در پرتو علم الهی
تمایز موضوع بحث: اعیان ثابته در برابر علم الهی
بحث حاضر، بیش از آنکه به گستره علم الهی بپردازد، بر مفهوم اعیان ثابته متمرکز است. اعیان ثابته، به عنوان اصطلاحی عرفانی، در مکتب ابنعربی به حقایق ثابت در علم الهی اشاره دارد که وجود خارجی نداشته، بلکه ظهورات علم بیکران پروردگارند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این بحث، از دایره علم الهی به معنای عام خارج شده و بهطور خاص، به تبیین اعیان ثابته اختصاص یافته است. این تمایز، چون خطی روشن، مسیر بحث را از پراکندگی به سوی تمرکز بر مفهومی کلیدی هدایت میکند.
درنگ: اعیان ثابته، نه موضوع علم الهی به معنای عام، بلکه ظهورات علم الهیاند که در عرفان نظری، بدون وجود خارجی، در مرتبه علم پروردگار قرار دارند.
نقد تعریف اعیان ثابته به مثابه ماهیت
یکی از محورهای اصلی درسگفتار، نقد تعریف عرفانی اعیان ثابته به عنوان ماهیت یا حقایق ممکنه است. استاد فرزانه قدسسره با صراحت بیان میدارند که در علم الهی، کثرت انضمامی یا تعدد وجود ندارد. اعیان ثابته، برخلاف تصور برخی، نه ماهیت به معنای فلسفی آن، بلکه ظهوراتی حضوری در علم الهیاند. این دیدگاه، چون نسیمی که غبار از آیینه حقیقت میزداید، هرگونه کثرت را از علم الهی نفی کرده و بر وحدت و بساطت آن تأکید میورزد.
در این راستا، استاد فرزانه قدسسره با اشاره به مکتب وحدت وجود، هرگونه تعدد یا کثرت در علم الهی را مردود میدانند. اعیان ثابته، نه به مثابه موجودات متکثر، بلکه به عنوان مظاهر علم بیکران پروردگار در نظر گرفته میشوند. این تبیین، چون چراغی در تاریکی، تفاوت میان ماهیت ذهنی و اعیان ثابته را روشن میسازد.
درنگ: اعیان ثابته، نه ماهیت یا حقایق ممکنه، بلکه ظهورات حضوری علم الهیاند که در آن، هیچ کثرت انضمامی یا تعددی وجود ندارد.
بخش دوم: نقد تقسیمبندیهای علم الهی
رد تقسیمبندیهای سنتی علم الهی
استاد فرزانه قدسسره با نگاهی نقادانه، تقسیمبندیهای رایج علم الهی، نظیر علم اجمالی، تفصیلی، حضوری، حصولی، قبلی و بعدی را در شأن علم الهی نمیدانند. ایشان تأکید میورزند که علم الهی، از این مقولات مبراست و نه به صورت صوری یا تصویری، بلکه به مثابه حضوری انکشافی است که به تمامی هستی احاطه دارد. این دیدگاه، چون رودی زلال، از میان سنگلاخ تقسیمبندیهای کلامی و فلسفی سنتی گذر کرده و به سوی تبیینی عرفانی-فلسفی رهنمون میشود.
علم الهی، به تعبیر استاد، نه حصولی است که از طریق انطباع صور در ذهن شکل گیرد، و نه انتباعی که وابسته به معلومات خارجی باشد. این علم، چون خورشیدی بیغروب، به تمامی ذرات هستی پرتو میافکند و هیچگونه کثرت یا اجمال در آن راه ندارد.
درنگ: علم الهی، عاری از تقسیمبندیهای اجمالی، تفصیلی، حضوری و حصولی است و به مثابه حضوری انکشافی، به تمامی هستی احاطه دارد.
نقد آرای صدرالمتألهین در اسفار
استاد فرزانه قدسسره، با ارجاع به جلد ششم «اسفار اربعه» (صفحه ۳۰۰)، دیدگاه صدرالمتألهین را مورد نقد قرار میدهند. صدرا، اعیان ثابته را به دو نحو وجود اجمالی واجبی و تفصیلی تقسیم کرده است. استاد، این تقسیمبندی را ناسازگار با بساطت علم الهی دانسته و علم اجمالی را در شأن پروردگار نمیدانند. به باور ایشان، علم اجمالی، که به معنای فشرده یا خلاصه دانستن است، نمیتواند به علم الهی که جامع و بیکموکاست است، نسبت داده شود.
صدرا در اسفار بیان میدارد که اعیان ثابته، به مثابه لوازم اسماء و صفات الهی، خلق شدهاند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد کرده و تأکید میکنند که در علم الهی، نه ماهیت وجود دارد و نه ممکنات به معنای متعارف. علم الهی، چون آیینهای که همه هستی را در خود منعکس میکند، عاری از هرگونه کثرت یا تقسیمبندی است.
درنگ: تقسیمبندی اعیان ثابته به اجمالی و تفصیلی، با بساطت علم الهی ناسازگار است و علم اجمالی در شأن پروردگار نیست.
بخش سوم: علم الهی به مثابه انکشاف لا یتناهی
تشبیه علم الهی به خانه زلیخا
استاد فرزانه قدسسره، در یکی از خلاقانهترین تبیینهای خویش، علم الهی را به «خانه زلیخا» تشبیه میکنند. در این تمثیل، خانه زلیخا، که دیوارها، سقف و کف آن از آیینههای بلورین ساخته شده، نمادی از علم الهی است که در آن، هر ذره از هستی، تمامی عالم را در خود منعکس میکند. این تشبیه، چون گوهری درخشان، جامعیت و بساطت علم الهی را به تصویر میکشد.
به تعبیر استاد، علم الهی، نه اجمالی است که فشرده و خلاصه باشد، و نه تفصیلی که به صورت یکییکی به معلومات احاطه داشته باشد. این علم، به ذات، صفات، اسماء و هر ذره از هستی، به نحوی لا یتناهی احاطه دارد. این تبیین، چون نسیمی که پردههای ابهام را کنار میزند، حقیقت علم الهی را در برابر دیدگان حقیقتجویان قرار میدهد.
درنگ: علم الهی، چون خانه زلیخا، آیینهای است که هر ذره از هستی را در برگرفته و به تمامی عالم، به نحوی لا یتناهی، احاطه دارد.
رد کثرت در علم الهی
استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزند که در علم الهی، نه کثرت اجمالی (رو هم رفته) و نه کثرت تفصیلی (یکییکی) وجود ندارد. علم الهی، چون اقیانوسی بیکران، تمامی هستی را در خود جای داده و از هرگونه تقسیمبندی مبراست. این دیدگاه، ریشه در اصل وحدت وجود دارد که هرگونه کثرت را در ذات یا علم الهی نفی میکند.
به باور استاد، سخن گفتن از علم اجمالی یا تفصیلی، از ضعف و محدودیت ذهن انسانی ناشی میشود که به دلیل ناتوانی در ادراک جامعیت علم الهی، به چنین تقسیمبندیهایی پناه میبرد. این نقد، چون تیغی تیز، پردههای توهم کثرت را از پیش روی حقیقت میدرد.
درنگ: علم الهی، عاری از کثرت اجمالی یا تفصیلی است و به تمامی هستی، به صورت واحد و بیکموکاست، احاطه دارد.
بخش چهارم: نقد آرای صدرالمتألهین در بستر تاریخی
زمینههای تاریخی آرای صدرا
استاد فرزانه قدسسره، ضمن نقد فلسفی آرای صدرالمتألهین، به شرایط تاریخی و اجتماعی زمان او اشاره میکنند. در آن دوره، برخی عالمان دینی و رجال سیاسی، به دلیل رویکردهای قشری، با دیدگاههای فلسفی صدرا مخالفت میورزیدند. استاد بیان میدارند که صدرا، به دلیل عدم سیاستورزی، در زمان حیاتش مورد انتقاد قرار گرفت، اما پس از مرگش، جایگاه فلسفی او تثبیت شد.
این بخش، چون پنجرهای به گذشته، نشان میدهد که شرایط اجتماعی و سیاسی، بر پذیرش آرای فلسفی تأثیر داشته است. با این حال، استاد تأکید میکنند که این عوامل، از ارزش فلسفی مباحث صدرا نمیکاهد، بلکه ضرورت نقد عقلانی آنها را برجسته میسازد.
نقد تأثیر صدرا بر فیض کاشانی
استاد فرزانه قدسسره، به نقل از یکی از عالمان دینی، ادعای تأثیرپذیری بیش از حد فیض کاشانی از صدرا را رد میکنند. ایشان فیض کاشانی را عالمی مستقل و از برجستگان «محمدون ثلاث» معرفی کرده و بیان میدارند که او، به دلیل جایگاه علمی والا، از استقلال فکری برخوردار بوده است. این دفاع، چون سپری استوار، از جایگاه فیض کاشانی در برابر اتهامات بیاساس محافظت میکند.
درنگ: فیض کاشانی، به عنوان عالمی مستقل، از تأثیرپذیری صرف از صدرا مبراست و جایگاه علمی او در سنت حکمت اسلامی برجسته است.
بخش پنجم: تبیین رجوع موجودات و تفسیر آیه رجوع
نقد رجوع موجودات به صفات الهی
استاد فرزانه قدسسره، دیدگاه صدرا مبنی بر رجوع موجودات به صفات الهی را نقد کرده و بیان میدارند که موجودات، ظهورات صفات الهیاند و رجوعی از پایین به بالا ندارند. به باور ایشان، تمامی هستی، از حق ظهور یافته و حرکت آن، نه به سوی ذات الهی، بلکه به سوی مراتب اخروی است. این دیدگاه، چون جریانی زلال، مفهوم نزول و ظهور را در برابر رجوع قرار میدهد.
تفسیر آیه «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»
استاد، در تبیینی نوآورانه، رجوع در آیه شریفه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (سوره بقره، آیه ۱۵۶: «ما از آن خداییم و به سوی او بازمیگردیم») را نه بازگشت به ذات الهی، بلکه حرکت به سوی بهشت یا جهنم تفسیر میکنند. این تفسیر، با تمایز میان نزول تنزیلی و صعود ارادی، بر تفاوت میان مبدأ و مقصد موجودات تأکید دارد.
به تعبیر استاد، موجودات، از حق آمدهاند، اما بازگشت آنها به مراتب اخروی است، نه به ذات الهی. این تبیین، چون گوهری درخشان، مفهوم رجوع را از معنای متعارف کلامی به سوی تبیینی عرفانی-فلسفی سوق میدهد.
درنگ: رجوع در آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ، نه بازگشت به ذات الهی، بلکه حرکت به سوی مراتب اخروی (بهشت یا جهنم) است.
بخش ششم: ضرورت مستندسازی در علم دینی
نقد ادعای گفتوگوی انبیاء با خدا
استاد فرزانه قدسسره، ادعای صدرا مبنی بر گفتوگوی برخی انبیاء با خدا درباره دلیل خلقت («برای چه خلق کردی؟») را بیاساس دانسته و خواستار مستندسازی آن میشوند. ایشان، با اشاره به روایت منسوب به «کُنتُ کَنزًا مَخفِیًّا» (ترجمه: من گنجی نهان بودم، خواستم شناخته شوم)، این نقل را فاقد سند معتبر میدانند و تأکید میکنند که چنین ادعاهایی، بدون پشتوانه، نمیتوانند در علم دینی پذیرفته شوند.
این نقد، چون تیغی برنده، پردههای نقلهای بیاساس را کنار زده و بر ضرورت مستندسازی در علم دینی تأکید میورزد.
درنگ: ادعای گفتوگوی انبیاء با خدا درباره دلیل خلقت، فاقد سند معتبر است و علم دینی نیازمند مستندسازی دقیق است.
اصلاح علم دینی با مستندسازی
استاد، مشکل اصلی علم دینی را فقدان مستندسازی دانسته و پیشنهاد میکنند که این علم، با حذف نقلهای غیرمستند، پیراسته شود. ایشان تأکید میکنند که حتی اگر بخش عمدهای از روایات کنار گذاشته شود، آنچه باقی میماند، چون گوهری ناب، ارزشی بیمانند خواهد داشت. این دیدگاه، چون بادی که علفهای هرز را از مزرعه حقیقت میزداید، علم دینی را به سوی عقلانیت و اعتبار سوق میدهد.
نقد تسامح در ادله سنن
استاد فرزانه قدسسره، اصل «تسامح در ادله سنن» را که به نقل روایات غیرمستند در مستحبات، مکروهات و فضائل ائمه اجازه میدهد، نقد کرده و آن را مخرب میدانند. به باور ایشان، صداقت و امانتداری در نقل روایات، چون ستونی استوار، اساس اعتبار علم دینی است و هرگونه تحریف، حتی با نیت خیر، به این اساس آسیب میرساند.
درنگ: تسامح در ادله سنن، که به نقل روایات غیرمستند اجازه میدهد، مخرب است و علم دینی نیازمند صداقت و امانتداری است.
بخش هفتم: نقد مفاهیم خیالی و غیرمستند
نقد مفهوم ملائکه مهیمه
استاد فرزانه قدسسره، مفهوم ملائکه مهیمه (ملائکه موجی) را که به عنوان موجوداتی عاشق خدا و بیخبر از خلقت معرفی شدهاند، نقد کرده و آن را فاقد سند و عقلانیت میدانند. ایشان، با تمثیلی طنزآمیز به داستان «زن سعدی»، این مفهوم را به چالش کشیده و بیان میدارند که ملائکهای که از خلقت بیخبرند، کارکرد مشخصی در نظام هستی ندارند.
این نقد، چون آیینهای که حقیقت را بازمیتاباند، بر غیرمنطقی بودن این مفهوم تأکید کرده و خواستار تبیینهای مستند و عقلانی است.
درنگ: مفهوم ملائکه مهیمه، به دلیل فقدان سند و عقلانیت، مردود است و علم دینی نیازمند تبیینهای مستند است.
نقد تشبیه عالم به فلکالافلاک
استاد، تشبیه عالم به فلکالافلاک و عقول به سیستمی منظم را غیرمستند و خیالی دانسته و آن را رد میکنند. ایشان، با اشاره به داستانهای عامیانه، این تشبیه را به مثابه پردهای از خیال میدانند که حقیقت را پنهان میکند. این نقد، چون چراغی در تاریکی، بر ضرورت تبیینهای عقلانی و مستند تأکید میورزد.
بخش هشتم: اصلاح تصورات و مستندسازی علم دینی
تصحیح تصورات فلسفی و دینی
استاد فرزانه قدسسره، مشکل اصلی علم دینی و فلسفه را تصورات نادرست دانسته و بر ضرورت تصحیح تصورات پیش از تصدیق تأکید میکنند. به باور ایشان، تصدیق بدون تصور معتبر، چون بنایی بیستون، فرو میریزد. این دیدگاه، علم دینی را به سوی مبانی منطقی رهنمون میسازد.
درنگ: تصحیح تصورات، پیشنیاز تصدیق در علم دینی و فلسفه است و بدون تصور معتبر، تصدیق باطل است.
پیشنهاد اصلاح علم دینی
استاد، پیشنهاد میکنند که علم دینی با مستندسازی و پیرایش از مطالب غیرمستند، به سوی عقلانیت و اعتبار هدایت شود. ایشان، با تشبیه علم دینی به مزرعهای پر از علف هرز، تأکید میکنند که حذف مطالب غیرمستند، چون زدودن علفهای هرز، به شکوفایی حقیقت کمک میکند.
این پیشنهاد، چون بذری در خاک حاصلخیز، زمینهساز اصلاح ساختاری علم دینی است و آن را از خطر تبدیل شدن به اثری باستانی حفظ میکند.
جمعبندی: به سوی تبیینی عقلانی و مستند
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار استاد فرزانه قدسسره، به تبیین مفهوم اعیان ثابته و علم الهی در چارچوبی علمی و عقلانی پرداخت. از نقد تقسیمبندیهای سنتی علم الهی گرفته تا رد مفاهیم غیرمستند، این اثر کوشید تا حقیقت علم الهی را چون گوهری ناب در برابر دیدگان حقیقتجویان قرار دهد. تأکید بر مستندسازی و تصحیح تصورات، این درس را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران تبدیل کرده است. علم الهی، چون اقیانوسی بیکران، تمامی هستی را در برگرفته و اعیان ثابته، چون موجهایی بر این اقیانوس، ظهورات این علماند. امید است که این اثر، راهنمایی برای جویندگان حقیقت در مسیر حکمت اسلامی باشد.
با نظارت صادق خادمی