در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1055

متن درس





کاوشی در علم الهی و معرفت‌شناسی وجودی

کاوشی در علم الهی و معرفت‌شناسی وجودی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۰۵۵)

دیباچه

کتاب حاضر، بازنویسی و تدوینی است از درس‌گفتار شماره ۱۰۵۵ استاد فرزانه قدس‌سره، که به بررسی عمیق و انتقادی مفاهیم بنیادین فلسفه و کلام اسلامی، به‌ویژه «ثابتات ازلیه» و «عدم ازلی»، اختصاص دارد. این اثر با رویکردی معرفت‌شناختی و وجودی، به نقد و بازسازی مفاهیم سنتی در چارچوب فلسفه اسلامی می‌پردازد. هدف این نوشتار، تبیین حقیقت علم الهی به‌عنوان نوری وجودی، رهایی از پیچیدگی‌های اعتباری کلام سنتی، و ارائه دیدگاهی منسجم و مبتنی بر حکمت متعالیه است.

بخش نخست: تبیین علم الهی و تعینات مخلوقات

مفهوم علم الهی و اعیان ثابته

بحث از علم پروردگار نسبت به مخلوقات، از موضوعات محوری فلسفه، عرفان، و کلام اسلامی است که ریشه در مفهوم اعیان ثابته دارد. اعیان ثابته، در عرفان نظری ابن‌عربی و حکمت متعالیه، به تعینات ازلی مخلوقات در علم الهی اشاره دارد. این تعینات، نه به‌معنای موجودات خارجی، بلکه به‌صورت حضوری در علم الهی تعریف می‌شوند که وجودشان در مرتبه ازل، پیش از خلقت خارجی، در علم خداوند متعین است.

استاد فرزانه قدس‌سره در این درس‌گفتار، با تأکید بر این مفهوم، به بررسی چگونگی حضور مخلوقات در علم الهی پرداخته و آن را مبنای بحث‌های بعدی قرار داده‌اند. این دیدگاه، مخلوقات را نه به‌صورت موجودات مادی، بلکه به‌عنوان تعینات علمی در ذات الهی می‌نگرد، که در مرتبه وجودی، با علم الهی یکی هستند.

معرفی ثابتات ازلیه و عدم ازلی

دو مفهوم «ثابتات ازلیه» و «عدم ازلی» از موضوعات کلیدی در کلام، فلسفه، و عرفان اسلامی‌اند که در این گفتار، به‌عنوان محورهای اصلی بحث معرفی شده‌اند. این مفاهیم، در کلام معتزله و اشاعره، و همچنین در فلسفه سینوی و صدرایی، به‌صورت گسترده بررسی شده‌اند. ثابتات ازلیه به تعینات ازلی مخلوقات در علم الهی اشاره دارند، درحالی‌که عدم ازلی به فقدان وجود در مرتبه ازل نسبت داده می‌شود. این دو مفهوم، با وجود شباهت ظاهری، از نظر حقیقت وجودشناختی از یکدیگر متمایزند.

استاد فرزانه قدس‌سره با تأکید بر لزوم تمایز این دو مفهوم، آن‌ها را با مثالی از تفاوت میان مثل افلاطونی و مثل معلقه مقایسه کرده‌اند. همان‌گونه که این دو مفهوم در فلسفه افلاطونی با وجود شباهت ظاهری، حقیقتاً از هم جدایند، ثابتات ازلیه و عدم ازلی نیز نباید با یکدیگر خلط شوند.

درنگ: ثابتات ازلیه و عدم ازلی، دو مفهوم متمایز در کلام و فلسفه اسلامی‌اند که ریشه در مباحث وجودشناختی دارند. خلط این دو، به پیچیدگی‌های غیرضروری در تبیین علم الهی منجر شده است.

دیدگاه معتزله درباره ممکن معدوم

معتزله، در تبیین تفاوت میان ممکن معدوم (مانند زید که در آینده به دنیا خواهد آمد) و ممتنع (مانند شریک‌الباری)، معتقدند که ممکن معدوم در علم الهی به‌صورت ثابت ازلی حضور دارد، درحالی‌که ممتنع به دلیل تناقض ذاتی، فاقد هرگونه امکان وجود است. این دیدگاه، بر تمایز میان ممکن و ممتنع در علم الهی تأکید دارد، به‌گونه‌ای که ممکن معدوم، در علم خدا دارای تعین علمی است، اما ممتنع، به دلیل فقدان امکان ذاتی، در علم الهی جایگاهی ندارد.

استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به‌عنوان مبنایی برای بحث‌های بعدی مطرح کرده و بر این نکته تأکید دارند که تمایز میان ممکن و ممتنع، ریشه در نحوه حضور این مفاهیم در علم الهی دارد. این تمایز، به فهم بهتر رابطه میان علم الهی و مخلوقات کمک می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با معرفی علم الهی و اعیان ثابته، به‌عنوان مبنای بحث‌های فلسفی و کلامی، زمینه را برای بررسی مفاهیم ثابتات ازلیه و عدم ازلی فراهم کرد. این مفاهیم، که در کلام و فلسفه اسلامی جایگاه ویژه‌ای دارند، نیازمند تبیین دقیق و تمایز از یکدیگرند. دیدگاه معتزله درباره ممکن معدوم، به‌عنوان یکی از تلاش‌های کلامی برای تبیین این مفاهیم، مورد توجه قرار گرفت. تأکید بر تمایز وجودشناختی میان ثابتات ازلیه و عدم ازلی، نشان‌دهنده اهمیت دقت در مفاهیم فلسفی است.

بخش دوم: نقد معرفت‌شناختی مفاهیم کلامی

نقد فقدان نظام معرفت‌شناختی در کلام سنتی

متکلمان، به‌ویژه در کلام سنتی، به دلیل ناآشنایی با مباحث معرفت‌شناختی، در تبیین رابطه ذهن با عالم خارج و نحوه ادراک موجودات و معدومات دچار چالش بوده‌اند. این فقدان، به طرح مفاهیمی مانند ثابتات ازلیه و عدم ازلی به‌صورت غیرمنسجم منجر شده است. استاد فرزانه قدس‌سره با نقد این رویکرد، بر ضرورت فهم دقیق از نحوه تعامل ذهن با عالم واقع تأکید دارند.

متکلمان اهل سنت، به‌ویژه، تعابیر متعددی مانند «معدوم ثابت»، «ممکن معدوم»، یا «حال» (نه موجود و نه معدوم) برای تبیین ثابتات ازلیه ارائه کرده‌اند. این تعابیر، که گاه بر اساس سلایق شخصی شکل گرفته‌اند، به پیچیدگی‌های غیرضروری در کلام منجر شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره این رویکرد را نتیجه فقدان یک نظام معرفت‌شناختی منسجم دانسته و معتقدند که متکلمان، به دلیل ناآشنایی با دستگاه ذهن و نحوه ادراک، به چنین پیچیدگی‌هایی گرفتار شده‌اند.

درنگ: فقدان نظام معرفت‌شناختی در کلام سنتی، به طرح مفاهیم غیرمنسجم مانند ثابتات ازلیه و عدم ازلی منجر شده است. فهم دقیق رابطه ذهن با عالم واقع، کلید رفع این پیچیدگی‌هاست.

چالش شناخت در فلسفه اسلامی

بحث شناخت، از زمان ابن‌سینا و پیش از او، یکی از مسائل محوری فلسفه اسلامی بوده است. پرسش از نحوه تصور اشیا در ذهن و رابطه آن با وجود خارجی، همواره چالش‌برانگیز بوده است. استاد فرزانه قدس‌سره این مسئله را به‌عنوان یکی از ریشه‌های اصلی پیچیدگی‌های کلامی و فلسفی مطرح کرده و بر ضرورت بازنگری در این حوزه تأکید دارند.

در فلسفه سینوی، مفهوم «صورة الحاصلة فی النفس» برای تبیین نحوه ادراک مطرح شده است. این مفهوم، بعدها در حکمت متعالیه به «صورة الحاصلة بإیجاد النفس» تحول یافت، که نشان‌دهنده خلاقیت نفس در ایجاد صور علمی است. استاد فرزانه قدس‌سره این تحول را گامی مهم در فهم معرفت‌شناسی وجودی دانسته و بر آن تأکید دارند.

دیدگاه ملاصدرا و نقد علم حصولی

ملاصدرا، با تأکید بر خلاقیت نفس، معتقد است که نفس انسانی، عین شیء خارجی را در خود خلق می‌کند، نه اینکه صرفاً صورتی از آن را بازنمایی کند. این دیدگاه، که ریشه در نظریه وحدت وجود دارد، علم را به‌عنوان نوری وجودی تعریف می‌کند که فاقد صورت و حصول است. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد مفهوم علم حصولی (صورة حاصلة من الشیء)، بر این نکته تأکید دارند که علم، تعین وجودی است که نفس آن را ایجاد می‌کند.

این دیدگاه، مشابه آیه شریفه إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (یس: ۸۲، «چون چیزی را اراده کند، می‌گوید باش، پس می‌شود») است، که خلاقیت الهی را نشان می‌دهد. نفس انسانی نیز، در مرتبه‌ای فروتر، با خلاقیت خود، صور علمی را ایجاد می‌کند.

درنگ: علم، نوری وجودی است که نفس آن را ایجاد می‌کند، نه صورتی که از خارج منعکس شود. این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود و خلاقیت نفس همخوانی دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به نقد معرفت‌شناختی مفاهیم کلامی و بررسی چالش‌های شناخت در فلسفه اسلامی اختصاص داشت. فقدان نظام معرفت‌شناختی در کلام سنتی، به طرح مفاهیم غیرمنسجم مانند ثابتات ازلیه و عدم ازلی منجر شده است. دیدگاه ملاصدرا درباره خلاقیت نفس و نقد علم حصولی، به‌عنوان گامی مهم در تبیین معرفت‌شناسی وجودی، مورد تأکید قرار گرفت. این بخش، بر ضرورت بازنگری در مفاهیم سنتی و فهم دقیق‌تر رابطه ذهن با عالم واقع تأکید دارد.

بخش سوم: علم الهی به‌عنوان نور وجودی

شباهت علم انسانی و الهی

علم انسانی، مشابه علم الهی، به‌صورت ایجادی است. همان‌گونه که خداوند با اراده خود اشیا را ایجاد می‌کند، نفس انسانی نیز با خلاقیت خود، صور علمی را خلق می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این شباهت را با استناد به آیه شریفه إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (یس: ۸۲، «چون چیزی را اراده کند، می‌گوید باش، پس می‌شود») تبیین کرده و بر خلاقیت نفس در ایجاد علم تأکید دارند.

این دیدگاه، علم را نه به‌صورت صورتی منعکس‌شده از خارج، بلکه به‌عنوان تعین وجودی تعریف می‌کند که نفس آن را ایجاد می‌کند. این تعین، در مرتبه وجودی، با حقیقت شیء خارجی یکی است، اما به‌صورت علمی در نفس حضور دارد.

علم الهی و فقدان کثرت

در علم الهی، نه صورت و نه معلوم وجود دارد، بلکه تمام هستی، علم و وجود خداوند است. مفاهیمی مانند «فی‌الحق» یا «عندالحق» در اینجا بی‌معنا هستند، زیرا در علم الهی، کثرت و تعدد وجود ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را مبتنی بر نظریه وحدت وجود دانسته و تأکید دارند که تمام هستی، در علم الهی، به‌صورت وجودی و نه به‌صورت معلومات متکثر حضور دارد.

این دیدگاه، با آیه شریفه اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (نور: ۳۵، «خدا نور آسمان‌ها و زمین است») همخوانی دارد، که علم الهی را به‌عنوان نوری وجودی معرفی می‌کند که همه هستی را در بر می‌گیرد.

درنگ: در علم الهی، کثرت و تعدد وجود ندارد. تمام هستی، به‌صورت وجودی و نه به‌صورت معلومات متکثر، در علم الهی حضور دارد.

علم نورانی و فقدان تمایز کافر و مؤمن

علم، به‌عنوان نوری الهی، فارغ از تمایز میان کافر و مؤمن است و در قلب هر کس که خداوند اراده کند، قرار می‌گیرد. استاد فرزانه قدس‌سره با استناد به آیه شریفه اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (نور: ۳۵، «خدا نور آسمان‌ها و زمین است»)، تأکید دارند که علم، نوری وجودی است که به همه انسان‌ها، صرف‌نظر از ایمان، اعطا می‌شود.

خلاقیت علمی در کافر و مؤمن یکسان است، زیرا هر دو با نفس خود صور علمی را ایجاد می‌کنند. تمایز میان آن‌ها، در حیثیات غیرعلمی، مانند غصب یا مالکیت، است. استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی از لباس، این نکته را روشن می‌کنند: همان‌گونه که لباس دزد و مالک، در حقیقت لباس، تفاوتی ندارد، علم نیز در کافر و مؤمن، از نظر حقیقت علمی، یکسان است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به تبیین علم الهی به‌عنوان نوری وجودی و شباهت آن با علم انسانی اختصاص داشت. علم، به‌عنوان تعین وجودی، فارغ از کثرت و تمایزات ظاهری مانند کافر و مؤمن، در نفس انسانی و علم الهی حضور دارد. این دیدگاه، با تأکید بر خلاقیت نفس و وحدت وجود، مفاهیم سنتی مانند علم حصولی را نقد کرده و علم را به‌عنوان نوری وجودی معرفی می‌کند.

بخش چهارم: پالایش فلسفه و کلام از مفاهیم اعتباری

نقد مفاهیم ثابتات ازلیه و عدم ازلی

ثابتات ازلیه و عدم ازلی، به‌عنوان مفاهیمی اعتباری که توسط متکلمان ابداع شده‌اند، فاقد حقیقت وجودی دانسته شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره این مفاهیم را نتیجه فقدان نظام معرفت‌شناختی منسجم در کلام سنتی می‌دانند و معتقدند که در علم الهی، نه ماهیت و نه ثابتات ازلیه وجود دارند، بلکه تنها علم و وجود است.

عدم ازلی نیز، به‌عنوان مفهومی کلامی، مورد نقد قرار گرفته است. استاد فرزانه قدس‌سره با تأکید بر اصل «لا عدم فی الحق» (عدم در حق وجود ندارد)، این مفهوم را فاقد حقیقت دانسته و معتقدند که موجودات، در علم الهی، به‌صورت وجودی و نه معدوم حاضرند.

درنگ: ثابتات ازلیه و عدم ازلی، مفاهیمی اعتباری‌اند که توسط متکلمان ابداع شده‌اند. در علم الهی، تنها علم و وجود حضور دارند و مفاهیم ماهوی و عدمی جایگاهی ندارند.

اصول به‌عنوان علم اعتباری

علم اصول، به‌عنوان شاخه‌ای اعتباری و فلسفی، زیرساخت فقه است، اما بسیاری از مفاهیم آن، مانند استصحاب عدم ازلی، فاقد حقیقت و تکراری‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره با نقد این مفاهیم، بر ضرورت بازنگری در علم اصول تأکید دارند. این علم، اگرچه در فقه جایگاه مهمی دارد، اما از مفاهیم غیرضروری و ساختگی باید پالایش شود.

استاد فرزانه قدس‌سره علم اصول را علمی اعتباری دانسته که ریشه در فلسفه و کلام دارد، اما از پیچیدگی‌ها و مفاهیم غیرواقعی رنج می‌برد. این نقد، به ضرورت بازسازی علوم دینی بر مبنای معرفت‌شناسی وجودی اشاره دارد.

ضرورت پالایش فلسفه

فلسفه اسلامی نیازمند پالایش است: مفاهیم تخرجی (مانند ثابتات ازلیه و عدم ازلی) باید حذف، مفاهیم تدخیلی وارد، و مفاهیم ترمیمی اصلاح شوند. استاد فرزانه قدس‌سره این پالایش را برای انسجام فلسفه و کلام ضروری دانسته و معتقدند که حذف مفاهیم غیرضروری، به فهم عمیق‌تر حقیقت الهی کمک می‌کند.

این دیدگاه، به بازسازی فلسفه اسلامی بر اساس مبانی وجودشناختی و معرفت‌شناختی جدید اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره با تأکید بر این پالایش، فلسفه را از بند مفاهیم اعتباری رها کرده و به سوی تبیین حقیقت علم الهی سوق می‌دهند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به نقد مفاهیم اعتباری مانند ثابتات ازلیه و عدم ازلی و ضرورت پالایش فلسفه و کلام اختصاص داشت. این مفاهیم، که نتیجه فقدان نظام معرفت‌شناختی منسجم‌اند، باید از فلسفه اسلامی حذف شوند. علم اصول نیز، به‌عنوان علمی اعتباری، نیازمند بازنگری و پالایش است. این بخش، بر اهمیت بازسازی علوم دینی بر مبنای معرفت‌شناسی وجودی تأکید دارد.

نتیجه‌گیری

کتاب حاضر، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۱۰۵۵ استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی انتقادی مفاهیم ثابتات ازلیه و عدم ازلی در فلسفه و کلام اسلامی پرداخت. این مفاهیم، که ریشه در کلام سنتی دارند، به دلیل فقدان نظام معرفت‌شناختی منسجم، فاقد حقیقت وجودی دانسته شده‌اند. تأکید بر علم الهی به‌عنوان نوری وجودی، خلاقیت نفس در ایجاد صور علمی، و رهایی فلسفه از مفاهیم اعتباری، از محورهای اصلی این نوشتار است. این اثر، با زبانی متین و فاخر، دعوتی است به بازنگری در مبانی فلسفی و کلامی، تا حقیقت علم الهی و رابطه آن با مخلوقات به‌درستی فهمیده شود.

این نوشتار، با ارائه دیدگاهی وجودشناختی و معرفت‌شناختی، گامی در جهت پالایش علوم دینی از پیچیدگی‌های غیرضروری و تبیین حقیقت علم الهی به‌عنوان نوری فراگیر برمی‌دارد. امید است که این اثر، برای پژوهشگران و اندیشمندان حوزه فلسفه و کلام، روشنگر و الهام‌بخش باشد.

با نظارت صادق خادمی