در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1056

متن درس





کاوش در علم الهی: بازنمایی درس‌گفتارهای فلسفی

کاوش در علم الهی: بازنمایی درس‌گفتارهای فلسفی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۰۵۶)

دیباچه

کاوش در حقیقت علم الهی و چگونگی ارتباط آن با مخلوقات پیش از آفرینش، از دغدغه‌های بنیادین در فلسفه اسلامی، کلام و عرفان نظری است. این نوشتار، با بازنمایی درس‌گفتار شماره ۱۰۵۶ استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی مفهوم «ثابتات ازلیه» و نقد دیدگاه‌های کلامی و فلسفی مرتبط با آن می‌پردازد. هدف این اثر، تبیین دقیق و عمیق این مفاهیم با زبانی وزین و علمی است تا دریچه‌ای نو به سوی فهم شناخت‌شناسی الهی بگشاید.

بخش نخست: مفهوم ثابتات ازلیه و چالش‌های شناخت‌شناختی

تبیین مفهوم ثابتات ازلیه

مفهوم «ثابتات ازلیه» در کلام، عرفان و فلسفه اسلامی به عنوان ابزاری برای تبیین علم الهی به مخلوقات پیش از آفرینش آنها به کار رفته است. این اصطلاح، به ماهیت‌های ثابت در علم الهی اشاره دارد که پیش از وجود خارجی مخلوقات، در نزد پروردگار حاضرند. هدف از طرح این مفهوم، پاسخ به پرسشی بنیادین است: خداوند چگونه پیش از خلقت به مخلوقات علم دارد، در حالی که آنها هنوز موجود نیستند؟ این ماهیت‌ها، که نزد متکلمان و عرفا به «ثابتات» شهرت یافته‌اند، به دلیل حضورشان در علم الهی، «ازلی» خوانده شده‌اند، زیرا در ظرف خلقت و زمان پدید نیامده‌اند.

استاد فرزانه قدس‌سره، در این درس‌گفتار، این مفهوم را به مثابه پلی می‌انگارند که متکلمان و عرفا برای پیوند علم الهی با مخلوقات پیش از آفرینش بنا کرده‌اند. اما این پل، به زعم ایشان، از استحکام کافی برخوردار نیست، چرا که تصور ماهیت بدون وجود، با چالش‌های عمیق فلسفی روبه‌روست.

درنگ: ثابتات ازلیه، به عنوان ماهیت‌های ثابت در علم الهی، تلاشی است برای تبیین علم خداوند به مخلوقات پیش از خلقت، اما این مفهوم به دلیل وابستگی به تصور ماهیت بدون وجود، مورد نقد فلسفی قرار گرفته است.

نقد دیدگاه معتزله درباره معدوم ثابت

معتزله، با طرح مفهوم «معدوم ثابت» یا «ممکن ثابت»، کوشیده‌اند تا وجود ماهیت‌های مخلوقات را پیش از آفرینش در علم الهی اثبات کنند. به باور ایشان، خداوند به این ماهیت‌ها علم دارد، هرچند که آنها در خارج موجود نیستند. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به دیدگاه صدرالمتألهین، این نظر را به چالش می‌کشند و بیان می‌دارند که بدون وجود، نمی‌توان چیزی را ثابت یا ممکن دانست. ثبات، تنها در ظرف وجود معنا می‌یابد و تصور معدوم ثابت، به دلیل فقدان وجود، سخافت و وهم تلقی می‌شود.

این نقد، ریشه در فلسفه وجودمحور صدرا دارد که وجود را مقدم بر ماهیت می‌داند. به بیان استاد، معتزله با تأکید بر ماهیت‌های معدوم، از حقیقت وجود غافل مانده‌اند و این خطا، مبنای نادرستی برای تبیین علم الهی فراهم آورده است.

چرایی رد معدوم ثابت

استاد فرزانه قدس‌سره، با لحنی قاطع، تأکید می‌کنند که معدوم نمی‌تواند ثبات داشته باشد، زیرا ثبات، صفتی است که تنها در ساحت وجود معنا می‌یابد. این دیدگاه، به رد هرگونه تصور از ماهیت‌های مستقل پیش از وجود منجر می‌شود. به تعبیر ایشان، سخن گفتن از معدوم ثابت، گویی تلاش برای ترسیم سایه‌ای بدون جسم است؛ سایه‌ای که جز در پرتو وجود، نمی‌تواند پایدار باشد.

این نقد، نه تنها معتزله، بلکه هر دیدگاهی را که علم الهی را به معلومات خارجی وابسته می‌داند، به چالش می‌کشد. استاد، با تکیه بر فلسفه صدرایی، بیان می‌دارند که علم الهی، ذاتی و مستقل از هرگونه معلوم خارجی است.

بخش دوم: علم الهی: بالعلم یا بالمعلوم؟

تبیین علم بالعلم

یکی از نوآورانه‌ترین بخش‌های درس‌گفتار، تأکید بر تمایز بین «علم بالعلم» و «علم بالمعلوم» است. استاد فرزانه قدس‌سره، علم الهی به مخلوقات را نه از طریق معلومات خارجی (بالمعلوم)، بلکه از طریق علم ذاتی (بالعلم) تبیین می‌کنند. خداوند، به واسطه علم ذاتی خود، به همه عوالم احاطه دارد، بدون آنکه نیازی به حضور معلومات خارجی باشد.

این دیدگاه، علم الهی را از هرگونه انفعال یا وابستگی به اشیاء خارجی مبرا می‌داند. به تعبیر استاد، علم الهی، گویی اقیانوسی بی‌کران است که همه موجودات، در آن به صورت ظهورات علمی متجلی می‌شوند، نه آنکه اشیاء به صورت مستقل در آن حضور یابند.

درنگ: علم الهی، بالعلم است، نه بالمعلوم؛ خداوند به مخلوقات از طریق علم ذاتی خود آگاه است، نه از طریق ماهیت‌ها یا معلومات خارجی.

نقد مفاهیم اعیان ثابته و ممکنات معدومه

استاد فرزانه قدس‌سره، مفاهیمی چون «اعیان ثابته»، «ممکنات معدومه» و «حقایق معدومه» را به دلیل وابستگی به علم بالمعلوم نقد می‌کنند. این مفاهیم، که در کلام و فلسفه اسلامی رایج بوده‌اند، به باور ایشان، از حقیقت علم الهی دورند، زیرا علم الهی را به معلومات خارجی وابسته می‌کنند. استاد تأکید دارند که علم الهی، ذاتی و مستقل است و نیازی به حضور ماهیت‌های مستقل ندارد.

این نقد، گویی دعوتی است به بازنگری در مفاهیم سنتی فلسفه و کلام، تا از تصورات نادرست درباره علم الهی رهایی یابیم و به سوی درکی حضوری و ذاتی از علم پروردگار گام برداریم.

علم انسانی و شباهت آن به علم الهی

استاد فرزانه قدس‌سره، با رویکردی نوآورانه، علم انسانی را نیز بالعلم می‌دانند، نه بالمعلوم. به باور ایشان، معلومات خارجی (مانند دیوار یا آسمان) در ذهن انسان به صورت معلوم حضور ندارند، بلکه به صورت علم موجودند. این دیدگاه، تصور متعارف از حضور اشیاء خارجی در ذهن را به چالش می‌کشد و علم انسانی را به عنوان حضوری ذهنی و غیرمادی معرفی می‌کند.

به تعبیر استاد، ذهن انسان، گویی آیینه‌ای است که اشیاء را نه به صورت مادی، بلکه به صورت علمی در خود بازمی‌تاباند. این بازتاب، نه حضور خود اشیاء، بلکه تجلی علم به آنهاست.

تفاوت علم انسانی و علم الهی

استاد فرزانه قدس‌سره، تفاوت بنیادین بین علم انسانی و علم الهی را در انفعالی بودن علم انسانی و غیرانفعالی بودن علم الهی می‌دانند. علم انسانی، به دلیل وابستگی به حواس و تجربه خارجی، نزولی و انفعالی است، در حالی که علم الهی، ذاتی و کن‌فیکونی است، گویی نوری که از ذات پروردگار ساطع می‌شود و همه عوالم را در بر می‌گیرد.

این تمایز، به روشنی جایگاه محدود علم انسانی را در برابر علم بی‌کران الهی نشان می‌دهد، اما در عین حال، شباهت ساختاری بین این دو را در علم بالعلم تأیید می‌کند.

بخش سوم: نقد نظریه‌های سنتی شناخت

نقد نظریه اتحاد عالم و معلوم

یکی از محوری‌ترین نقدهای درس‌گفتار، به نظریه «اتحاد عالم و معلوم» در فلسفه اسلامی اختصاص دارد. استاد فرزانه قدس‌سره، این نظریه را که انسان با معلوم متحد می‌شود، رد می‌کنند و بیان می‌دارند که انسان با علم متحد است، نه با معلوم. به تعبیر ایشان، تصور اتحاد با معلوم، گویی تلاش برای به دام آوردن سایه‌ای است که جز در پرتو علم، وجود ندارد.

استاد، با استناد به شعر مولوی («گر گل پیشه کنی گل باشی / ور بلبل بی‌قرار بلبل باشی»)، این نظریه را به تمسخر می‌گیرند و بیان می‌دارند که انسان با دیدن گل، گل نمی‌شود، بلکه علم به گل در او متجلی می‌گردد.

درنگ: انسان با علم متحد است، نه با معلوم؛ نظریه اتحاد عالم و معلوم، به دلیل تصور نادرست از حضور معلومات خارجی در ذهن، مورد نقد قرار گرفته است.

نقد وجود ذهنی در منظومه سبزواری

استاد فرزانه قدس‌سره، با ارجاع به «منظومه» سبزواری (صفحه ۲۷)، مفهوم وجود ذهنی را نقد می‌کنند. سبزواری، ماهیت را به عنوان حقیقتی ذهنی معرفی می‌کند که با وجود ذهنی در ذهن حضور می‌یابد. اما استاد، این دیدگاه را به دلیل وابستگی به معلوم رد می‌کنند و بیان می‌دارند که ماهیت، به صورت مستقل در ذهن حضور ندارد، بلکه به صورت علم موجود است.

به تعبیر استاد، تصور حضور ماهیت در ذهن، گویی باور به شیرجه زدن جسم در آب است؛ حال آنکه ذهن، تنها بازتاب علمی اشیاء را در خود جای می‌دهد، نه خود اشیاء را.

رد تأثیرات وجود خارجی در ذهن

استاد، با استناد به منظومه، تأکید می‌کنند که وجود ذهنی، فاقد آثار وجود خارجی است. برای نمونه، آتش در خارج می‌سوزاند، اما در ذهن، چنین اثری ندارد. این تمایز، نشان‌دهنده تفاوت بنیادین بین وجود خارجی و وجود ذهنی است. به باور استاد، آثار وجود خارجی، به وجود وابسته‌اند، نه به ماهیت ذهنی.

این دیدگاه، گویی تفکیک بین جسم و سایه است؛ جسم در خارج اثر می‌گذارد، اما سایه در ذهن، تنها بازنمایی علمی آن است.

چالش جمع جوهر و عرض در ذهن

درس‌گفتار، مسئله جمع جوهر و عرض در ذهن را مطرح می‌کند و پاسخ‌های فلسفی (مانند انکر وجود ذهنی، شبح، بالاضافه یا بالانتباع) را ناکافی می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره، این پاسخ‌ها را به دلیل وابستگی به معلوم، ناکارآمد می‌شمرند و بیان می‌دارند که علم، ذاتی ذهن است و نیازی به حضور معلومات خارجی ندارد.

تشبیه علم به «یاقوت در لیوان بلوری»، رویکردی خلاقانه است که به ساده‌سازی این مسئله پیچیده کمک می‌کند. یاقوت (معلوم) در لیوان (علم) حضور دارد، اما رنگ آن (علم) است که در ذهن متجلی می‌شود، نه خود یاقوت.

بخش چهارم: علم الهی و حضور در اشیاء

معیت قیومیه و هویت ساریه

استاد فرزانه قدس‌سره، حضور خداوند در اشیاء را از طریق «معیت قیومیه» (علت اشیاء) و «هویت ساریه» (نفوذ در اشیاء) تبیین می‌کنند. این مفاهیم، ریشه در عرفان نظری دارند و علم الهی را به عنوان مبدأ ظهور اشیاء معرفی می‌کنند، بدون آنکه ذات الهی در اشیاء حلول کند.

به تعبیر استاد، معیت قیومیه، گویی رشته‌ای است که همه موجودات را به مبدأ الهی پیوند می‌دهد، و هویت ساریه، چون جریانی است که در همه اشیاء نفوذ کرده، اما ذات پروردگار را در خود جای نمی‌دهد.

درنگ: معیت قیومیه و هویت ساریه، حضور خداوند در اشیاء را از طریق علم ذاتی و ظهوری تبیین می‌کنند، نه از طریق حلول ذات الهی.

علم ذاتی و ظهوری خداوند

استاد، علم الهی را ذاتی و ظهوری می‌دانند که بدون نیاز به معلوم، به تمام عوالم احاطه دارد. این علم، گویی نوری است که همه موجودات را در خود متجلی می‌سازد، بدون آنکه به کثرت یا تعدد آلوده شود.

استاد، با استناد به آیه شریفه قرآن کریم، این حقیقت را روشن می‌سازند: وَلَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا (سوره انعام، آیه ۵۹: «و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر آنکه او آن را می‌داند»). این آیه، بر علم ذاتی خداوند به همه جزئیات تأکید دارد، گویی هر برگ، در دریای علم الهی متجلی است.

تقدم رتبی و زمانی علم بر معلوم

استاد فرزانه قدس‌سره، تقدم علم الهی بر معلوم را هم رتبی و هم زمانی می‌دانند. تقدم رتبی، به معنای علّیت علم الهی نسبت به معلومات است، و تقدم زمانی، به تدریجی بودن ظهور معلومات اشاره دارد. اما ایشان تأکید می‌کنند که این تقدم، به معنای وجود معلوم پیش از علم نیست، بلکه علم الهی، مبدأ ظهور معلومات است.

این دیدگاه، گویی تفکیک بین سرچشمه و رود است؛ علم الهی، سرچشمه‌ای است که معلومات از آن جوشیده و در ظرف وجود متجلی می‌شوند.

بخش پنجم: نقد لحن و روش مباحثه

نقد لحن تند علیه معتزله

استاد فرزانه قدس‌سره، لحن تند صدرالمتألهین علیه معتزله را (مانند عباراتی چون «فی غایة السخافة و الوهم» و «افتضاح») نقد می‌کنند و بر ضرورت مباحثه بدون عصبانیت و با احترام تأکید دارند. به باور ایشان، مباحثه علمی، باید چون کار خیاطی باشد که با دقت و آرامش، پارچه را می‌دوزد یا می‌شکافد، بدون آنکه به خشم آلوده شود.

استاد، این لحن را نشان‌دهنده ضعف در فرهنگ گفت‌وگوی علمی می‌دانند و از عالمان دینی دعوت می‌کنند تا با متانت و عقلانیت، به نقد دیدگاه‌های نادرست بپردازند.

درنگ: مباحثات علمی باید با متانت و بدون عصبانیت انجام شود، گویی خیاطی که با دقت و آرامش پارچه را می‌دوزد یا می‌شکافد.

نقد علم دینی و ضرورت اصلاح

استاد فرزانه قدس‌سره، برخی دیدگاه‌های نادرست در علم دینی را مورد نقد قرار می‌دهند و بیان می‌دارند که این خطاها، گاه به گمان نادرست درباره دین منجر شده است. ایشان، با پرهیز از نسبت دادن این خطاها به اشخاص یا نهادهای خاص، بر ضرورت اصلاح در علم دینی تأکید دارند تا حقیقت دین از تحریف مصون ماند.

این نقد، گویی دعوتی است به پالایش آینه علم دینی، تا نوری که از حقیقت دین ساطع می‌شود، بدون غبار تحریف، در آن بازتاب یابد.

بخش ششم: علم به مثابه نوریت و صفای جان

علم به مثابه حیوان جنسی

استاد فرزانه قدس‌سره، با بهره‌گیری از تمثیلی بدیع، علم را به «حیوان جنسی» (نه نوعی) و «آهن جنسی» (نه تیرآهن) تشبیه می‌کنند. به باور ایشان، معلومات خارجی در ذهن یا علم الهی حضور ندارند، بلکه علم، ذاتی و مستقل است. انسان، وقتی می‌گوید «حیوان ناطق» است، به معنای حیوان نوعی (مانند گاو یا گوساله) نیست، بلکه به حیوان جنسی اشاره دارد که کلی و غیرمادی است.

این تمثیل، گویی نوری است که تمایز بین جنس و نوع را روشن می‌سازد و بر غیرمادی بودن علم تأکید دارد.

نوریت علم و صفای جان

استاد، علم را به عنوان نوریت و صفای جان معرفی می‌کنند و بیان می‌دارند که اگر انسان حقیقت علم بالعلم را درک کند، بسیاری از مباحث فلسفی و کلامی رنگ می‌بازند. علم، گویی نوری است که در جان انسان ساطع می‌شود و همه عوالم را در خود متجلی می‌سازد، بدون آنکه به کثرت یا تعدد آلوده گردد.

این دیدگاه، علم را به مثابه گوهری می‌بیند که جان انسان را صیقل می‌دهد و او را به سوی حقیقت الهی رهنمون می‌سازد.

درنگ: علم، نوریت و صفای جان است که فراتر از مقولات سنتی فلسفه و کلام، حقیقت شناخت را در خود متجلی می‌سازد.

جمع‌بندی

این نوشتار، با بازنمایی درس‌گفتار شماره ۱۰۵۶ استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در حقیقت علم الهی و نقد مفاهیم سنتی مرتبط با آن پرداخت. از مفهوم ثابتات ازلیه تا نقد دیدگاه‌های معتزله و نظریه اتحاد عالم و معلوم، این اثر کوشید تا با زبانی وزین و علمی، دریچه‌ای نو به سوی فهم شناخت‌شناسی الهی بگشاید. تأکید بر علم بالعلم، رد وابستگی علم الهی به معلومات خارجی، و دعوت به مباحثه‌ای متین و عقلانی، از برجسته‌ترین پیام‌های این درس‌گفتار است.

علم، به مثابه نوری است که از ذات پروردگار ساطع شده و در جان انسان متجلی می‌گردد. این نور، نه تنها مخلوقات را در علم الهی آشکار می‌سازد، بلکه جان آدمی را نیز به سوی حقیقت رهنمون می‌کند. امید است که این اثر، گامی در راستای فهم عمیق‌تر این حقیقت والا باشد.

با نظارت صادق خادمی