متن درس
بازسازی معرفتشناسی در فلسفه اسلامی: نقدی بر مفهوم عدم ازلی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۵۹)
دیباچه
فلسفه اسلامی، بهسان نگینی درخشان در تارک اندیشه بشری، همواره کوشیده است تا با تکیه بر عقل و وحی، حقیقت وجود و مراتب آن را تبیین نماید. درسگفتار شماره ۱۰۵۹، که این نوشتار بر پایه آن نگاشته شده، با رویکردی عرفانی و انتقادی، مفهوم «عدم ازلی» را بهعنوان یکی از مسائل بنیادین در کلام و فلسفه اسلامی مورد نقد قرار داده و بر ضرورت بازسازی معرفتشناسی در این حوزه تأکید میورزد.
بخش نخست: نقد مفهوم عدم ازلی و مسائل مرتبط
ناسازگاری مفهومی عدم ازلی
مفهوم «عدم ازلی» در متون کلامی و فلسفی، بهسان ترکیبی پارادوکسیکال، از دیرباز مورد مناقشه بوده است. استاد فرزانه قدسسره این مفهوم را به دلیل ناسازگاری منطقی و فلسفی مردود میدانند، زیرا ازل، که وصفی اثباتی و متضمن وجود بیابتداست، نمیتواند صفتی برای عدم، که ماهیتی نفیی دارد، قرار گیرد. این تناقض، مانند آن است که کسی را «کچل زلفدار» بخوانیم؛ ترکیبی که نهتنها فاقد معنا، بلکه در ذات خود مضحک است.
درنگ: ترکیب «عدم ازلی» به دلیل ناسازگاری وصف اثباتی ازل با ماهیت نفیی عدم، فاقد اعتبار فلسفی است و باید از متون علمی حذف گردد.
این نقد، ریشه در محدودیتهای زبانی و معرفتی دارد که در تبیین مفاهیم متعالی، به خلط معانی منجر شده است. استاد، با تمثیل «زشت زیبا» یا «زیبا زشت»، بر این نکته تأکید میورزند که استعارههای ناسازگار نمیتوانند حقیقت وجودی را بازنمایی کنند.
اعاده معدوم: نزاعی بیمبنا
مفهوم «اعاده معدوم» نیز، بهسان عدم ازلی، از نظر استاد فرزانه قدسسره فاقد مبنای فلسفی است. متکلمان بر این باور بودند که خداوند میتواند آنچه معدوم شده را بازگرداند، حال آنکه فلاسفه این امر را محال میدانستند. استاد با استدلالی منطقی، این نزاع را بیثمر میخوانند، زیرا معدوم اساساً وجود ندارد تا اعاده آن موضوعیت یابد. این بحث، به دلیل فقدان موضوع (معدوم)، مصداق «سالبه به انتفاع موضوع» است و باید از فلسفه و کلام حذف شود.
استاد با تمثیلی زیبا، این مفهوم را به خمیری تشبیه میکنند که در مراتب مختلف، به نان یا شکلات تبدیل میشود. همانگونه که شکلات پیش از پخت در خمیر نیست، معدوم نیز پیش از خلقت وجود ندارد تا اعاده شود.
درنگ: اعاده معدوم، به دلیل فقدان موضوع، نزاعی بیمبناست و باید از گفتمان فلسفی کنار گذاشته شود.
ریشه خطاهای معرفتی
استاد فرزانه قدسسره ریشه طرح مفاهیمی چون عدم ازلی و اعاده معدوم را در ضعف شناختشناسی متکلمان و برخی فلاسفه میجویند. متکلمان، به دلیل ناتوانی در تبیین علم الهی بدون معلوم، به مفاهیم اعتباری چون عدم ازلی پناه بردند. این ضعف، به خلق عباراتی غیرعلمی منجر شد که فلسفه اسلامی را از جایگاه والای خود دور کرده است.
برای نمونه، متکلمان معتقد بودند که خداوند پیش از خلقت به مخلوقات علم داشته، اما چون این مخلوقات در آن زمان موجود نبودند، آنها را «معدومات ازلی» نامیدند. این دیدگاه، به تصور عالم عدمی انجامید که با اصل وحدت وجود ناسازگار است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، با نقد مفاهیم عدم ازلی و اعاده معدوم، بر ناسازگاری منطقی و فلسفی این مفاهیم تأکید کرد. استاد فرزانه قدسسره با استدلالهای منطقی و تمثیلات روشن، این مفاهیم را غیرعلمی خوانده و حذف آنها را از گفتمان فلسفی ضروری دانستند. این نقد، زمینهساز بازسازی معرفتشناسی در فلسفه اسلامی است که در بخشهای بعدی به تفصیل بررسی خواهد شد.
بخش دوم: علم الهی و انسانی در چارچوب وحدت وجود
علم الهی: ظهوری و بینیاز از معلوم
استاد فرزانه قدسسره علم الهی را ذاتی و ظهوری میدانند که نیازی به معلومات ندارد. برخلاف تصور متکلمان که علم الهی را به مجموعهای از معلومات وابسته میدانستند، استاد تأکید میکنند که علم الهی، تجلی ذات الهی است و از مفاهیم حصولی فراتر میرود.
برای تبیین این مفهوم، استاد به آیه شریفه قرآن کریم استناد میکنند:
تَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ
آفرین بر خدا، بهترین آفرینندگان (المؤمنون: ۱۴)
این آیه، خلاقیت الهی را در آفرینش انسان بهعنوان شاهکار خلقت نشان میدهد، که ظهور کامل صفات الهی است. علم الهی، بهسان نوری بیکران، در ذات خود متجلی است و نیازی به قوطی معلومات ندارد.
درنگ: علم الهی، ذاتی و ظهوری است و از وابستگی به معلومات مبراست.
علم انسانی: خلاقیت وجودی
استاد، علم انسانی را نیز بهسان علم الهی، دارای خلاقیت وجودی میدانند. برخلاف تصور رایج که علم را کپیبرداری از خارج میپندارد، علم انسانی تعینی وجودی است که با سوژههای خارجی تحقق مییابد. این دیدگاه، انسان را بهعنوان مثالی الهی معرفی میکند که نهتنها تمثال، بلکه ظهور ذات حق است.
استاد با تمثیلی زیبا، انسان را به لوستری تشبیه میکنند که در زوایای مختلف، تعینات متفاوتی به خود میگیرد، اما در ذات خود واحد است. این تمثیل، وحدت وجود در عین کثرت ظاهری را بهخوبی نشان میدهد.
نقد اتحاد عالم و معلوم
استاد فرزانه قدسسره دیدگاه مشایی مبنی بر اتحاد عالم و معلوم را رد میکنند، زیرا علم فاقد معلوم است و نیازی به صورت یا کپیبرداری از خارج ندارد. این نقد، به خلاقیت نفس در تولید علم اشاره دارد که علم را حقیقتی وجودی معرفی میکند.
درنگ: علم انسانی، خلاقیت وجودی است و از وابستگی به معلومات یا صورتهای خارجی بینیاز است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین علم الهی و انسانی در چارچوب وحدت وجود، بر ذاتی و ظهوری بودن علم تأکید کرد. استاد فرزانه قدسسره با استناد به آیات قرآن کریم و تمثیلات عرفانی، علم را از قید معلومات آزاد کرده و آن را بهعنوان تجلی ذات الهی و خلاقیت نفس انسانی معرفی نمودند. این دیدگاه، زمینهساز بازسازی معرفتشناسی فلسفه اسلامی است.
بخش سوم: وحدت وجود و مراتب تجلی
وحدت اسما و صفات الهی
استاد فرزانه قدسسره با تأکید بر وحدت وجود، اسما و صفات الهی را بهعنوان تعینات فعلی پروردگار معرفی میکنند که در ظرف تنزیلات ظاهر میشوند. ذات الهی، بسیط و فاقد کثرت است و کثرت ظاهری اسما و صفات، تنها در مراتب نزول متجلی میگردد.
استاد با تمثیل لوستر، عالم را به شئ واحدی تشبیه میکنند که در زوایای مختلف، رنگها و تعینات متفاوتی به خود میگیرد. این تمثیل، وحدت ذاتی عالم را در عین کثرت ظاهری نشان میدهد.
درنگ: اسما و صفات الهی، تعینات فعلی پروردگارند که در مراتب تنزیلات ظاهر میشوند، اما ذات الهی بسیط و فاقد کثرت است.
نقد تصور کثرت در ذات
استاد، تصور کثرت در ذات الهی را مردود میدانند و تأکید میکنند که همه تعینات در ظرف تنزیلات ظاهر میشوند. برای تبیین این مفهوم، به آیه شریفه قرآن کریم استناد میکنند:
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى
کفشهایت را درآور که تو در وادی مقدس طوی هستی (طه: ۱۲)
این آیه، به تغییر تعینات در مراتب مختلف وجود اشاره دارد، که موجودات در هر مرتبه، شکل و رنگ همان مرتبه را میگیرند.
تأثیر مراتب وجودی بر انسان
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی عرفی، تأثیر محیطهای جغرافیایی و اجتماعی بر روحیات انسان را تبیین میکنند. برای نمونه، خاک قم، به دلیل فقدان نعمتهای مادی، صفا و معنویت تولید میکند، درحالیکه مناطق پرنعمت، گاه مانع رشد روحانی میشوند. این دیدگاه، به پویایی تعینات در مراتب وجود اشاره دارد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تأکید بر وحدت وجود و مراتب تجلی، عالم و انسان را بهعنوان مظاهر الهی معرفی کرد. استاد فرزانه قدسسره با استناد به آیات قرآن کریم و تمثیلات عرفانی، کثرت ظاهری را نتیجه تنزیلات دانسته و بر بسیط بودن ذات الهی تأکید ورزیدند. این دیدگاه، مبنای بازسازی فلسفه اسلامی در چارچوبی عرفانی و علمی است.
بخش چهارم: ضرورت بازسازی فلسفه اسلامی
نقد مفاهیم غیرعلمی
استاد فرزانه قدسسره مفاهیمی چون اعیان ثابته، عدم ازلی، و اعاده معدوم را غیرعلمی خوانده و حذف آنها را از فلسفه اسلامی ضروری میدانند. این مفاهیم، به دلیل ضعف شناختشناسی، به خطاهای معرفتی منجر شده و فلسفه اسلامی را در معرض انتقاد قرار دادهاند.
استاد با تمثیلی طنزآمیز، این مفاهیم را به بحثهای غیرعلمی مانند «شکل شلغمی زمین» تشبیه میکنند که نشاندهنده ضعف معرفتی است. این نقد، به ضرورت بازنگری در آموزش فلسفه اسلامی برای حفظ اعتبار علمی آن اشاره دارد.
درنگ: مفاهیم غیرعلمی چون عدم ازلی و اعیان ثابته باید از فلسفه اسلامی حذف شوند تا این دانش به جایگاه علمی خود دست یابد.
نقش علوم طبیعی در فلسفه
استاد تأکید میکنند که فقدان علوم طبیعی در آموزش فلسفه، به خطاهای معرفتی منجر شده است. علوم طبیعی، مانند فیزیک و شیمی، پیشنیاز فلسفهاند و بدون آنها، فلسفه ناقص میماند. قرآن کریم، سرشار از معارف طبیعی است و فلسفه اسلامی باید با این علوم تبیین شود.
استاد با تمثیلی از خمیر و شکلات، استعداد موجودات را ماده و انرژی میدانند که در مراتب مختلف، تعینات متفاوتی مییابد. این دیدگاه، به پیوند میان علوم طبیعی و فلسفه اشاره دارد.
نقد آموزش سنتی
استاد فرزانه قدسسره آموزش صرف و نحو بدون علوم طبیعی را ناکافی میدانند و بر ضرورت اصلاح نظام آموزشی در حوزههای علمی تأکید میورزند. این اصلاح، به مسلح شدن علم دینی به علوم طبیعی وابسته است تا فلسفه اسلامی از خطاها مبرا گردد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد مفاهیم غیرعلمی و تأکید بر نقش علوم طبیعی، بر ضرورت بازسازی فلسفه اسلامی تأکید کرد. استاد فرزانه قدسسره با تمثیلات و استدلالهای علمی، آموزش سنتی را نقد کرده و راه را برای فلسفهای نوین و علمی هموار نمودند.
نتیجهگیری
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار شماره ۱۰۵۹ استاد فرزانه قدسسره، مفهوم عدم ازلی و مفاهیم مرتبط را نقد کرده و بر ضرورت بازسازی معرفتشناسی در فلسفه اسلامی تأکید ورزید. با تکیه بر وحدت وجود، علم الهی و انسانی بهعنوان تعیناتی ظهوری و خلاق تبیین شد و مفاهیم غیرعلمی چون اعاده معدوم و اعیان ثابته مردود دانسته شد. آیات قرآن کریم، بهسان مشعلهایی فروزان، راه را برای تبیین فلسفی روشن نمودند و تمثیلات عرفانی، مفاهیم پیچیده را ملموس ساختند. این اثر، دعوتی است به سوی فلسفهای نوین که با علوم طبیعی و معارف قرآنی پیوند خورده و از خطاهای معرفتی مبراست.
با نظارت صادق خادمی