در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1060

متن درس





کتاب شناخت‌شناسی الهی: بازخوانی انتقادی علم الهی در فلسفه اسلامی

شناخت‌شناسی الهی: بازخوانی انتقادی علم الهی در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۰۶۰)

دیباچه

شناخت حقیقت علم الهی و نسبت آن با مخلوقات، از دیرباز یکی از کانونی‌ترین مسائل فلسفه و کلام اسلامی بوده است. این موضوع، که در بطن خود پرسش‌هایی عمیق درباره ذات باری‌تعالی، خلقت، و چگونگی آگاهی خداوند به موجودات را جای داده، همواره ذهن فلاسفه، متکلمان و عارفان را به خود مشغول داشته است. استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتار شماره ۱۰۶۰ خارج فلسفه، با رویکردی انتقادی و نوآورانه، به بازخوانی این مسئله پرداخته و با نگاهی ژرف، پیش‌فرض‌های سنتی در این حوزه را به چالش کشیده‌اند.

بخش نخست: نقد مفهوم عدم ازلی و بازتعریف علم الهی

بازخوانی مفهوم عدم ازلی

یکی از مسائل بنیادین در فلسفه اسلامی، مفهوم «عدم ازلی» است که به عنوان مبنایی برای تبیین علم الهی به موجودات پیش از تحقق خارجی آن‌ها مطرح شده است. استاد فرزانه قدس‌سره این مفهوم را فاقد بنیان منطقی و فلسفی دانسته و پیشنهاد می‌دهند که این عنوان از متون فلسفی حذف گردد. به باور ایشان، طرح مفهوم عدم ازلی نه‌تنها راهگشا نیست، بلکه پیچیدگی‌های غیرضروری را در مسیر فهم علم الهی ایجاد کرده است. این مفهوم، که در آثار متکلمان و برخی فلاسفه به کار رفته، به گونه‌ای پیش‌فرض می‌گیرد که موجودات پیش از خلقت، به نحوی در علم الهی حضور دارند، حال آنکه چنین فرضی با تنزیه ذات الهی سازگار نیست.

درنگ: حذف مفهوم عدم ازلی از فلسفه اسلامی، گامی در جهت تنزیه ذات الهی از هرگونه حضور مخلوقات در علم الهی است، زیرا این مفهوم به خطا فرض می‌کند که موجودات پیش از خلقت، به نحوی در ذات باری‌تعالی موجودند.

برای فهم بهتر این نقد، می‌توان به تمثیلی اشاره کرد: همان‌گونه که خمیر پیش از تبدیل به نان، حامل نان نیست، ذات الهی نیز پیش از خلق مخلوقات، هیچ‌گونه حضور یا تجلی مخلوقات را در خود ندارد. این تمثیل، که در درس‌گفتار با اشاره به شیر و ماست یا خمیر و شکلات آمده، بر این نکته تأکید دارد که علم الهی، حقیقتی مستقل و بی‌نیاز از معلومات است.

نقد دیدگاه‌های سنتی در باب علم الهی

استاد فرزانه قدس‌سره در ادامه، دیدگاه‌های متکلمان، معتزله، عرفا و صدرالمتألهین را در باب علم الهی به مخلوقات مورد نقد قرار داده‌اند. به باور ایشان، این دیدگاه‌ها، هرچند در جزئیات متفاوت‌اند، در کلیت خود به خطا فرض کرده‌اند که علم الهی به نحوی به حضور معلومات وابسته است. متکلمان و معتزله، با تأکید بر ثبوت معدوم در علم الهی، و عرفا با طرح مفاهیمی چون اعیان ثابته، به گونه‌ای پیش‌فرض گرفته‌اند که مخلوقات، پیش از وجود خارجی، به نحوی در علم الهی حاضرند. صدرالمتألهین نیز، با وجود رد ثبوت معدوم، با قائل شدن به وجود اشیا به نحو اعلی در علم الهی، همچنان به نوعی حضور مخلوقات در ذات الهی پایبند مانده است.

استاد فرزانه این رویکردها را ناکافی دانسته و تأکید می‌کنند که هیچ‌یک از این دیدگاه‌ها بنیان استواری ندارند. به جای این پیش‌فرض‌ها، ایشان علم الهی را حقیقتی ذاتی و مستقل معرفی می‌کنند که نیازی به معلومات ندارد. این دیدگاه، که ریشه در تنزیه الهی دارد، با تمثیلی روشن‌تر می‌شود: همان‌گونه که یک منجم، بدون نیاز به تحقق قمر در عقرب، می‌تواند آن را پیش‌بینی کند، خداوند نیز بدون نیاز به حضور مخلوقات در ذات خود، علم به آن‌ها دارد.

درنگ: علم الهی، حقیقتی ذاتی و بی‌نیاز از معلومات است که مخلوقات را نه به عنوان موجودات پیش‌موجود، بلکه به عنوان ظهورات فعل الهی در بر می‌گیرد.

تمایز بحث علم از مسئله عدم ازلی

یکی از نکات محوری درس‌گفتار، تمایز میان بحث علم الهی و مسئله عدم ازلی است. استاد فرزانه تأکید دارند که موضوع این بحث، نه تبیین ماهیت علم، بلکه نقد پیش‌فرض‌های نادرستی است که از مفهوم عدم ازلی ناشی شده‌اند. این تمایز، از پراکندگی در بحث جلوگیری کرده و تمرکز را بر رفع پیش‌فرض‌های ناصواب معطوف می‌سازد. به بیان دیگر، پیش از ورود به ماهیت علم الهی، لازم است مفاهیمی که به خطا در این حوزه وارد شده‌اند، مورد بازنگری قرار گیرند.

این رویکرد، همانند باغبانی است که پیش از کاشت نهال، زمین را از علف‌های هرز پاک می‌کند. استاد فرزانه با این تمایز، زمین فلسفه را برای کاشت بذرهای نوین معرفت آماده می‌سازند و از خلط مباحث جلوگیری می‌کنند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، با نقد مفهوم عدم ازلی و دیدگاه‌های سنتی در باب علم الهی، به ضرورت بازتعریف این مفاهیم تأکید دارد. استاد فرزانه قدس‌سره با حذف پیش‌فرض‌های نادرست، راه را برای تبیینی نوین از علم الهی هموار کرده‌اند که در آن، ذات الهی از هرگونه حضور مخلوقات منزه است. این بخش، با تمثیل‌هایی چون شیر و ماست، خمیر و شکلات، و منجم و تقویم، به روشنی نشان داده است که علم الهی، حقیقتی مستقل و خلاق است که نیازی به معلومات ندارد.

بخش دوم: روش‌شناسی فلسفی و ضرورت بازنگری

نقد روش‌شناسی سنتی در علوم فلسفی

استاد فرزانه قدس‌سره، یکی از دلایل ناکامی فلسفه اسلامی در حل مسائل بنیادین را ضعف روش‌شناسی آن می‌دانند. به باور ایشان، فلاسفه و عالمان دینی، مسائل عمیق و پیچیده‌ای چون علم الهی را با حداقل زمان و امکانات بررسی کرده‌اند، در حالی که علوم مدرن، برای حل مسائل حتی جزئی، سال‌ها تحقیق و منابع گسترده اختصاص می‌دهند. این تفاوت روش‌شناختی، سبب شده است که بسیاری از مباحث فلسفی ناقص باقی بمانند.

برای روشن شدن این نقد، می‌توان به مثالی از علوم طبیعی اشاره کرد: دانشمندان برای کشف یک ذره بنیادی، گاه دهه‌ها زمان صرف می‌کنند، حال آنکه در فلسفه اسلامی، مسائل عظیم چون علم پروردگار، در زمانی کوتاه و با ابزارهای محدود مورد بررسی قرار گرفته‌اند. این رویکرد، همانند تلاش برای ساختن عمارتی باشکوه با ابزارهای ابتدایی است که نتیجه‌ای جز ناتمامی به بار نمی‌آورد.

درنگ: روش‌شناسی ناکارآمد در فلسفه اسلامی، که مسائل عظیم را با حداقل زمان و امکانات بررسی می‌کند، مانع از دستیابی به تبیین‌های جامع و دقیق شده است.

ضرورت تحقیق طولانی‌مدت

استاد فرزانه تأکید دارند که تبیین دقیق علم الهی، نیازمند تحقیقاتی گسترده و طولانی‌مدت است که تمامی جوانب، لوازم، و ملزومات مسئله را در بر گیرد. ایشان با تمثیلی از علوم مدرن، پیشنهاد می‌کنند که همان‌گونه که دانشمندان برای حل یک مسئله، سال‌ها زمان صرف می‌کنند، فلاسفه نیز باید برای مسائل فلسفی، زمان و منابع کافی اختصاص دهند. این تحقیق، باید تمامی موضوعات مرتبط، از جمله مثال‌هایی چون سی‌دی، کامپیوتر، ماست و شکلات را در بر گیرد تا به تدریج، فهمی عمیق از حقیقت علم الهی حاصل شود.

این دیدگاه، همانند دعوت به سفری طولانی در اقیانوس معرفت است که نیازمند شکیبایی، ابزارهای دقیق، و نقشه‌ای جامع است. بدون چنین رویکردی، فلسفه در دام پیش‌فرض‌های ناصواب گرفتار خواهد ماند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تأکید بر ضعف روش‌شناسی سنتی در فلسفه اسلامی، راه را برای رویکردی علمی و مدرن در تبیین مسائل فلسفی هموار می‌سازد. استاد فرزانه قدس‌سره با مقایسه فلسفه اسلامی با علوم مدرن، بر ضرورت تخصیص زمان و منابع کافی برای حل مسائل پیچیده تأکید کرده‌اند. این بخش، فلسفه‌پژوهان را به بازنگری در روش‌های تحقیق دعوت می‌کند تا از ناتمامی مباحث فلسفی جلوگیری شود.

بخش سوم: تبیین علم الهی به مثابه حقیقت ذاتی

علم الهی بدون نیاز به مخلوقات

یکی از نوآورانه‌ترین بخش‌های درس‌گفتار، تبیین علم الهی به عنوان حقیقتی ذاتی و بی‌نیاز از مخلوقات است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که خداوند برای آگاهی به مخلوقات، نیازی به حضور آن‌ها در ذات خود ندارد. به بیان دیگر، مخلوقات، پیش از خلقت، هیچ‌گونه وجودی در علم الهی ندارند، بلکه به عنوان ظهورات فعل الهی پدید می‌آیند.

برای روشن شدن این مفهوم، استاد به تمثیل‌هایی چون شیر و ماست، یا خمیر و شکلات اشاره کرده‌اند. همان‌گونه که ماست در شیر وجود ندارد، بلکه با فرآیند خاصی از شیر پدید می‌آید، مخلوقات نیز در علم الهی حضور ندارند، بلکه از علم الهی ظهور می‌یابند. این دیدگاه، علم الهی را به عنوان حقیقتی مستقل معرفی می‌کند که خلق را بدون نیاز به پیش‌طرح یا معلومات ایجادی می‌کند.

درنگ: علم الهی، حقیقتی ذاتی است که بدون نیاز به حضور مخلوقات، آن‌ها را به عنوان ظهورات فعل الهی خلق می‌کند.

شناخت خدا از طریق شناخت هر موجود

استاد فرزانه، با تعمیم حدیث شریف «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» (آن کس که خود را شناخت، پروردگارش را شناخته است)، بیان می‌دارند که شناخت هر موجودی، حتی ذره‌ای ناچیز یا سنگی ساده، می‌تواند به شناخت خداوند منجر شود. این دیدگاه، ریشه در وحدت وجودی عالم دارد که هر جزء از هستی، مظهر و نشانه‌ای از ذات الهی است. نفس انسانی، به دلیل مرتبه والای وجودی‌اش، برترین مظهر برای این شناخت است، اما این ظرفیت به انسان محدود نمی‌شود.

این تبیین، همانند نگریستن به آیینه‌ای است که هر جزء آن، پرتویی از نور الهی را بازمی‌تاباند. شناخت هر موجود، دریچه‌ای است به سوی معرفت الهی، و این دریچه‌ها در سراسر عالم پراکنده‌اند.

تمایز ظرف عالی و دانی

استاد فرزانه، با بهره‌گیری از تمثیل‌هایی چون شیر و ماست، یا خمیر و شکلات، بر تفاوت میان ظرف عالی (علم الهی) و ظرف دانی (عالم مادی) تأکید دارند. در ظرف عالی، هیچ‌گونه معلوم مادی وجود ندارد، بلکه علم الهی، حقیقتی است که خلق را به صورت ایجادی پدید می‌آورد. این تمایز، به روشنی نشان می‌دهد که مخلوقات، پیش از خلقت، هیچ‌گونه حضور یا تجلی در ذات الهی ندارند.

این تمثیل، همانند تفاوت میان سرچشمه زلال و جویبارهای جاری است: سرچشمه، خود آب است، اما جویبارها، که از آن سرچشمه می‌گیرند، در سرچشمه حضور ندارند، بلکه از آن پدید می‌آیند.

نقد دیدگاه صدرالمتألهین

استاد فرزانه، دیدگاه صدرالمتألهین را که در جلد ششم اسفار (صفحه ۱۸۷) مطرح شده، مورد نقد قرار داده‌اند. صدرا معتقد است که علم الهی به مخلوقات، به وجود بسیط و اعلی است، به گونه‌ای که اشیا در علم الهی به نحو اعلی حاضرند. استاد فرزانه این دیدگاه را ناکافی دانسته و تأکید دارند که هیچ مخلوقی، حتی به نحو اعلی، در ذات الهی حضور ندارد. به باور ایشان، این فرض، به نوعی ذات الهی را به مخلوقات آلوده می‌سازد و با تنزیه الهی ناسازگار است.

برای روشن شدن این نقد، استاد به تمثیلی اشاره می‌کنند: همان‌گونه که نمی‌توان ماست را در شیر، یا شکلات را در خمیر پیش از شکل‌گیری یافت، مخلوقات نیز پیش از خلقت، در علم الهی حضور ندارند. این نقد، بر ضرورت تنزیه کامل ذات الهی از هرگونه شباهت به مخلوقات تأکید دارد.

درنگ: دیدگاه صدرالمتألهین مبنی بر حضور اشیا به نحو اعلی در علم الهی، به خطا ذات الهی را به مخلوقات آلوده می‌سازد، در حالی که ذات الهی از هرگونه حضور مخلوقات منزه است.

خلق به تعینات الهی

استاد فرزانه، خداوند را خالقی ایجادی معرفی می‌کنند که خلق را به صورت تعینات و جلوات الهی پدید می‌آورد، بدون آنکه مخلوقات پیش از خلقت در ذات الهی حضور داشته باشند. این دیدگاه، با استناد به کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نهج‌البلاغه («خلق بغیر رویة»)، بر این نکته تأکید دارد که خلقت الهی، بدون نیاز به پیش‌طرح یا تصور پیشین انجام می‌شود.

این تبیین، همانند نقاشی است که هنرمند، بدون طرح قبلی، با قلم خلاقیت خود، جهانی نو می‌آفریند. خداوند، به عنوان خالق مطلق، با علم ذاتی خود، خلق را بدون نیاز به معلومات پیشین ایجادی می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تبیین علم الهی به عنوان حقیقتی ذاتی و مستقل، گامی بلند در جهت تنزیه ذات الهی برداشته است. استاد فرزانه قدس‌سره با نقد دیدگاه‌های سنتی، به ویژه صدرالمتألهین، و با بهره‌گیری از تمثیل‌های روشنگر، نشان داده‌اند که علم الهی، نیازی به حضور مخلوقات ندارد و خلق، ظهور فعل الهی است. این بخش، با پیوند دیدگاه‌های فلسفی به منابع دینی، راه را برای فهمی عمیق‌تر از علم الهی هموار ساخته است.

بخش چهارم: وحدت وجود و ظهور مخلوقات

رد حضور معلوم در علم

یکی از مهم‌ترین نکات درس‌گفتار، رد حضور معلوم در علم الهی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که برخلاف دیدگاه‌های سنتی، که معلوم را به نحوی در علم الهی جای می‌دادند، در علم الهی هیچ‌گونه معلوم وجود ندارد. علم الهی، حقیقتی است که معلومات را خلق می‌کند، نه آنکه آن‌ها را در خود جای دهد.

این دیدگاه، با تمثیلی از سی‌دی و خمیر روشن می‌شود: همان‌گونه که در خمیر، پیش از شکل‌گیری، هیچ شکلاتی وجود ندارد، در علم الهی نیز پیش از خلقت، هیچ مخلوقی حاضر نیست. این تبیین، علم الهی را به عنوان حقیقتی خلاق و مستقل معرفی می‌کند.

درنگ: در علم الهی، هیچ معلوم مادی یا مفهومی وجود ندارد، بلکه معلومات، ظهورات علم الهی‌اند که از آن خلق می‌شوند.

وحدت به جای اتحاد

استاد فرزانه، نظریه اتحاد عالم و معلوم یا عاقل و معقول را رد کرده و به جای آن، بر وحدت علم تأکید دارند. اتحاد، که مستلزم ترکیب و کثرت است، با حقیقت یگانه علم الهی سازگار نیست. در عوض، وحدت علم، که بیانگر یگانگی حقیقت وجودی است، با فلسفه وجودی و عرفان نظری همخوانی دارد.

این دیدگاه، همانند نوری یکپارچه است که از یک سرچشمه واحد ساطع می‌شود و در عین حال، در مراتب مختلف، جلوه‌های گوناگون می‌یابد. وحدت علم، بر این نکته تأکید دارد که علم الهی، حقیقتی یگانه است که بدون نیاز به ترکیب یا کثرت، خلق را پدید می‌آورد.

ظهور اشیا از علم الهی

استاد فرزانه، مخلوقات را ظهورات علم الهی می‌دانند که پس از ذات الهی معنا می‌یابند. به بیان دیگر، اشیا، پیش از خلقت، در علم الهی حضور ندارند، بلکه به عنوان تعینات و جلوات الهی از علم الهی ظهور می‌یابند. این دیدگاه، با تمثیلی از شکلات و خمیر روشن می‌شود: همان‌گونه که شکلات، پس از شکل‌گیری از خمیر معنا می‌یابد، مخلوقات نیز پس از خلق، از علم الهی ظهور می‌کنند.

این تبیین، با آیه شریفه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او بازمی‌گردیم) پیوند می‌یابد. این آیه، بر این حقیقت تأکید دارد که مخلوقات، ظهورات الهی‌اند که از خدا سرچشمه گرفته و به سوی او بازمی‌گردند.

علم به عنوان حقیقت شخصی

استاد فرزانه، علم را حقیقتی شخصی و انکشافی معرفی می‌کنند که فراتر از مقولات مفهومی یا کلی است. علم الهی، نه صورت است، نه معلوم، و نه معنا، بلکه حقیقتی است که معلومات را خلق می‌کند. این دیدگاه، علم را به عنوان وجودی حضوری معرفی می‌کند که از ذات الهی به صفات و از صفات به خلق ظهور می‌یابد.

این تبیین، همانند آیینه‌ای زلال است که نه تنها تصاویر را بازمی‌تاباند، بلکه خود، منشأ پیدایش آن تصاویر است. علم الهی، به عنوان حقیقتی انکشافی، خلق را بدون نیاز به سوژه یا معلوم ایجادی می‌کند.

درنگ: علم الهی، حقیقتی شخصی و انکشافی است که فراتر از مقولات مفهومی، معلومات را به صورت ایجادی خلق می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تأکید بر وحدت وجود و ظهور مخلوقات از علم الهی، به تبیینی نوین از علم الهی دست یافته است. استاد فرزانه قدس‌سره با رد حضور معلوم در علم و تأکید بر وحدت علم، راه را برای فهمی عمیق‌تر از خلقت الهی هموار کرده‌اند. این بخش، با پیوند دیدگاه‌های فلسفی به عرفان نظری و آیات قرآن کریم، تبیینی منسجم و غنی ارائه داده است.

بخش پنجم: نقد نظام آموزشی و ضرورت تنزیه الهی

نقد نظام آموزشی سنتی

استاد فرزانه، نظام آموزشی سنتی در حوزه‌های علمی را به دلیل اتکا به متون کهنه و روش‌های ناکارآمد مورد نقد قرار داده‌اند. به باور ایشان، این نظام، با تمرکز بر حفظ و تکرار مطالب، از پویایی و خلاقیت علمی بازمانده و مانع از پیشرفت معرفتی شده است. ایشان با اشاره به خاطرات عالمان دینی، این نکته را روشن می‌سازند که روش‌های سنتی، گاه به اتلاف وقت و انرژی طلاب منجر شده است.

این نقد، همانند هشداری است به باغبانی که با ابزارهای فرسوده، باغ معرفت را نمی‌تواند به باروری برساند. استاد فرزانه، حوزه‌های علمی را به سوی روش‌های علمی و پویا دعوت می‌کنند تا از ناتمامی مباحث فلسفی و دینی جلوگیری شود.

درنگ: نظام آموزشی سنتی، با اتکا به روش‌های کهنه و غیرپویا، مانع از پیشرفت معرفتی شده و نیازمند بازنگری در جهت روش‌های علمی و خلاق است.

نقد ساده‌انگاری علمی

استاد فرزانه، ساده‌انگاری برخی عالمان دینی در مواجهه با علوم مدرن، مانند انکار جاذبه یا خرق عادت، را مورد نقد قرار داده‌اند. به باور ایشان، این ساده‌انگاری، که ریشه در ضعف علمی دارد، مانع از همخوانی علم دینی با پیشرفت‌های معاصر شده است. ایشان با اشاره به مثال‌هایی چون انکار سفر به ماه، بر ضرورت آگاهی از علوم مدرن تأکید دارند.

این نقد، همانند آینه‌ای است که نارسایی‌های معرفتی را به عالمان دینی نشان می‌دهد. استاد فرزانه، با دعوت به آشتی علم دینی با علوم مدرن، راه را برای پیشرفت معرفتی هموار می‌سازند.

وحدت ذرات عالم

استاد فرزانه، با اشاره به وحدت ذرات عالم (مانند سنگ، آهن، و بادمجان)، بیان می‌دارند که همه موجودات، از یک حقیقت واحد پدید آمده‌اند، اما در مراتب مختلف وجودی ظهور یافته‌اند. این دیدگاه، که ریشه در وحدت وجود دارد، بر این نکته تأکید دارد که همه‌چیز از همه‌چیز قابل تبدیل است، اما این تبدیل، در چارچوب مراتب وجودی انجام می‌شود.

این تبیین، همانند نگریستن به پارچه‌ای است که از تاروپودهای یکسان بافته شده، اما در طرح‌ها و رنگ‌های گوناگون جلوه می‌کند. وحدت ذرات عالم، نشانه‌ای از یگانگی حقیقت الهی است که در مراتب مختلف ظهور می‌یابد.

ضرورت تنزیه الهی

استاد فرزانه، بر ضرورت تنزیه ذات الهی از هرگونه شباهت به مخلوقات تأکید دارند. ایشان دیدگاه‌هایی که مخلوقات را به نحوی در ذات الهی جای می‌دهند، به الودگی خدا به خلق تعبیر کرده و آن را رد می‌کنند. این تنزیه، با استناد به شرع و آیات قرآن کریم، بر این نکته تأکید دارد که ذات الهی، از هرگونه حضور یا تجلی مخلوقات منزه است.

این دیدگاه، همانند پاک کردن آیینه‌ای از گرد و غبار است تا نور الهی در آن به تمامی بازتاب یابد. تنزیه الهی، اصل بنیادین فلسفه و عرفان اسلامی است که استاد فرزانه آن را با نقد دیدگاه‌های سنتی تقویت کرده‌اند.

درنگ: تنزیه ذات الهی از هرگونه حضور مخلوقات، اصل بنیادین در تبیین علم الهی است که با شرع و عقل سازگار است.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با نقد نظام آموزشی سنتی و ساده‌انگاری علمی، بر ضرورت بازنگری در روش‌های معرفتی تأکید کرده است. استاد فرزانه قدس‌سره با تبیین وحدت ذرات عالم و تأکید بر تنزیه الهی، راه را برای فهمی عمیق‌تر از رابطه خدا و خلق هموار ساخته‌اند. این بخش، با پیوند علم دینی به علوم مدرن، افقی نوین برای پژوهش‌های فلسفی گشوده است.

نتیجه‌گیری کلی

این کتاب، با بازخوانی درس‌گفتار شماره ۱۰۶۰ استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیینی نوین و انتقادی از علم الهی در فلسفه اسلامی دست یافته است. با نقد مفاهیمی چون عدم ازلی، دیدگاه‌های سنتی متکلمان، معتزله، عرفا و صدرالمتألهین، و تأکید بر استقلال علم الهی از معلومات، این اثر گامی بلند در جهت تنزیه ذات الهی برداشته است. علم الهی، به عنوان حقیقتی ذاتی و خلاق، نه تنها نیازی به حضور مخلوقات ندارد، بلکه آن‌ها را به عنوان ظهورات فعل الهی خلق می‌کند. این تبیین، با تمثیل‌هایی چون شیر و ماست، خمیر و شکلات، و منجم و تقویم، به روشنی برای مخاطبان فرهیخته روشن شده است.

علاوه بر این، نقد روش‌شناسی سنتی و دعوت به رویکردی علمی و پویا، این اثر را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران تبدیل کرده است. تأکید بر وحدت وجود، تنزیه الهی، و پیوند با منابع دینی، این کتاب را به پلی میان فلسفه، عرفان و شرع تبدیل ساخته است. امید است که این اثر، راهگشای تأملات عمیق‌تر در شناخت‌شناسی الهی و پیشرفت معرفتی در حوزه‌های علمی باشد.

با نظارت صادق خادمی