در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1061

متن درس





بازسازی شناخت‌شناسی الهی در فلسفه اسلامی

بازسازی شناخت‌شناسی الهی در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۰۶۱)

دیباچه

شناخت حقیقت علم الهی و انسانی، از دیرباز یکی از پیچیده‌ترین و ژرف‌ترین مسائل فلسفه و عرفان اسلامی بوده است. در این میان، استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتار شماره ۱۰۶۱، با رویکردی انتقادی و عرفانی، به بازسازی مفهوم علم در چارچوب فلسفه اسلامی پرداخته و با رد تعاریف سنتی، بر حقیقت وجودی علم تأکید ورزیده‌اند.

بخش نخست: بازسازی مفهوم علم الهی

حقیقت علم الهی: تجلی ذاتی بی‌نیاز از معلوم

استاد فرزانه قدس‌سره در تبیین علم الهی، بر این نکته تأکید دارند که علم الهی فاقد هرگونه معلوم مستقل است. ذات الهی، که بسیط و متعالی از هرگونه ترکیب و وابستگی است، نیازی به حضور معلومات در خود ندارد. علم الهی، حقیقتی وجودی است که با نزول و تجلی خود، به مخلوقات تبدیل می‌شود. این دیدگاه، که ریشه در نظریه وحدت وجود دارد، علم را نه به‌عنوان صور حاصله از اشیاء، بلکه به‌منزله ظهور ذات الهی می‌داند.

برای فهم این مفهوم، می‌توان به تمثیلی عینی اشاره کرد: همان‌گونه که نور خورشید در پرتو خود، اشیاء را آشکار می‌سازد بدون آنکه اشیاء در ذات خورشید حضور داشته باشند، علم الهی نیز با تجلی خود، مخلوقات را پدید می‌آورد بدون آنکه این مخلوقات پیش‌تر در ذات او موجود باشند.

درنگ: علم الهی، تجلی ذاتی است که بی‌نیاز از معلوم، مخلوقات را در مراتب تنزل وجودی آشکار می‌سازد.

نقد تعریف سنتی علم

یکی از محورهای اصلی درس‌گفتار، نقد تعریف سنتی علم به‌عنوان «صورت حاصله من الشیء عند النفس» است. این تعریف، که ریشه در فلسفه مشایی دارد، علم را به صور ذهنی وابسته به اشیاء خارجی می‌داند. استاد فرزانه قدس‌سره این تعریف را نادرست خوانده و تأکید دارند که علم نه صورت است و نه معنا، بلکه حقیقتی وجودی است که در نفس عالم ظهور می‌یابد. به بیان دیگر، علم، تجلی وجود عالم است و نیازی به تعبیه صور خارجی در نفس ندارد.

این نقد، چالشی اساسی به فلسفه مشایی وارد می‌سازد، زیرا فرض وجود صور حاصله در نفس، به نوعی ترکیب در ذات عالم منجر می‌شود که با بساطت ذات الهی و حتی نفس انسانی ناسازگار است. به‌سان رودی که از چشمه‌ای زلال سرچشمه می‌گیرد و نیازی به حمل سنگریزه‌های بستر خود ندارد، علم نیز از ذات عالم سرچشمه می‌گیرد بدون آنکه به معلومات خارجی وابسته باشد.

علم الهی و خلقت

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که خداوند به مخلوقات خود با علم ذاتی‌اش عالم است، نه با معلومات. علم الهی، با تنزل و ظهور، به معلوم و مخلوق تبدیل می‌شود. این فرآیند، که در چارچوب نظریه تجلی قابل فهم است، نشان می‌دهد که مخلوقات پیش از خلقت، نه در ذات الهی و نه همراه با آن وجود نداشته‌اند. تصور وجود پیشین مخلوقات در ذات الهی، به خطای معرفتی منجر می‌شود که استاد آن را با تمثیلی روشن تبیین می‌کنند: همان‌گونه که ماست در شیر وجود ندارد و تنها با فرآیند خاصی از آن پدید می‌آید، مخلوقات نیز در ذات الهی موجود نیستند و تنها از علم الهی ظهور می‌یابند.

درنگ: مخلوقات، ظهورات علم الهی‌اند که با تنزل وجودی از ذات بسیط الهی پدیدار می‌شوند، نه آنکه پیش‌تر در ذات او موجود باشند.

نقد مفهوم اعیان ثابته

یکی از مفاهیم مورد انتقاد در درس‌گفتار، نظریه اعیان ثابته است که در آثار برخی عرفا و متکلمان مطرح شده است. استاد فرزانه قدس‌سره این مفهوم را نادرست می‌دانند و تأکید دارند که اعیان ثابته، به‌عنوان وجودات علمی پیشین در ذات الهی، با بساطت ذات ناسازگار است. به نقل از جلد ششم اسفار اربعه، صفحه ۲۸۳، ملاصدرا اسما، صفات و متعلقات آن‌ها (اعیان ثابته) را در ازل بدون جعل می‌داند، اما استاد این دیدگاه را نقد کرده و آن را به خطای معرفتی نسبت می‌دهند.

برای تبیین این نقد، می‌توان به تمثیل فرش و نخ اشاره کرد: همان‌گونه که فرش، عنوانی اطلاقی است که بر مجموعه‌ای از نخ‌ها نهاده شده و حقیقت مستقلی از نخ‌ها ندارد، مخلوقات نیز در ذات الهی وجود مستقل ندارند و تنها به‌عنوان ظهورات علم الهی متجلی می‌شوند.

بخش دوم: نقد آرای ملاصدرا و متکلمان

محدودیت‌های شناخت‌شناسی صدرایی

استاد فرزانه قدس‌سره، با وجود ارج نهادن به تلاش‌های ملاصدرا، به نقد محدودیت‌های شناخت‌شناسی او می‌پردازند. ملاصدرا، هرچند برخی مفاهیم کلامی مانند معدومات ازلی را رد کرده، اما همچنان معلومات را به‌صورت اجمالی و نوری در ذات الهی فرض می‌کند. این فرض، به نظر استاد، با بساطت ذات الهی ناسازگار است، زیرا ذات الهی محل هیچ‌گونه کثرت یا تعین نیست.

استاد با بهره‌گیری از تمثیل شیر و ماست، این اشکال را روشن می‌سازند: همان‌گونه که ماست در شیر وجود ندارد و تنها با فرآیند خاصی از آن پدید می‌آید، مخلوقات نیز در ذات الهی موجود نیستند و تنها از علم الهی ظهور می‌یابند. این تمثیل، به‌روشنی تمایز میان مبدأ و مرتبه ظهور را نشان می‌دهد و هرگونه تصور وجود پیشین مخلوقات در ذات الهی را رد می‌کند.

درنگ: تصور وجود معلومات در ذات الهی، خطایی معرفتی است که با بساطت ذات و نظریه وحدت وجود ناسازگار است.

نقد متکلمان و عرفا

استاد فرزانه قدس‌سره، دیدگاه‌های متکلمان معتزلی و برخی عرفا را نیز مورد نقد قرار می‌دهند. معتزله علم الهی را به معدومات ازلی نسبت داده‌اند، در حالی که ملاصدرا آن را به معلومات مجرد نسبت می‌دهد. هر دو دیدگاه، به نظر استاد، به خطا می‌روند، زیرا علم الهی را به معلومات وابسته می‌دانند. در مقابل، استاد تأکید دارند که علم الهی، حقیقتی ذاتی و بسیط است که نیازی به معلوم ندارد.

برای فهم این نقد، می‌توان به آیه‌ای از قرآن کریم استناد کرد:

اللَّهُ الصَّمَدُ
(سوره الإخلاص: ۲) که به معنای «خداوند صمد است» اشاره دارد. این آیه، ذات الهی را به‌عنوان حقیقتی بسیط و بی‌نیاز از هرگونه تعین یا وابستگی معرفی می‌کند.

رد اتحاد مخلوقات با خدا

ملاصدرا در تبیین رابطه خدا و مخلوقات، آن‌ها را متحد با وجود واجب می‌داند، اما استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نادرست خوانده و تأکید دارند که خدا با هیچ‌چیز متحد نیست. تصور اتحاد مخلوقات با ذات الهی، به خطایی معرفتی منجر می‌شود که ریشه در تعریف نادرست علم دارد. استاد با استناد به این نکته که «الاشیاء داخل فی الله» در هیچ حدیثی یافت نمی‌شود، بر تمایز میان ذات الهی و مخلوقات تأکید می‌ورزند.

در مقابل، آیه‌ای از قرآن کریم مورد استناد قرار می‌گیرد:

وَإِنَّهَا لَأَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ
(سوره النجم: ۲۳) که به معنای «این‌ها جز نام‌هایی نیست که شما و پدرانتان نهاده‌اید» است. این آیه، کثرت اسما را امری اعتباری معرفی می‌کند که با وحدت ذاتی الهی ناسازگار است.

بخش سوم: روش‌شناسی فلسفی و ضرورت علوم طبیعی

نقد روش افلاطونی و صدرایی

استاد فرزانه قدس‌سره، روش‌شناسی افلاطون و ملاصدرا را که فلسفه را از خدا آغاز می‌کنند، مورد نقد قرار می‌دهند. این روش، به پیچیدگی‌های معرفتی منجر می‌شود، زیرا شناخت باید از مبادی محسوس و طبیعی آغاز گردد. ارسطو، با تأکید بر علوم طبیعی و اجسام، روشی علمی‌تر ارائه کرده که با حدیث شریف «من عرف نفسه فقد عرف ربه» همخوانی دارد. این حدیث، که به معنای «هر که خود را شناخت، پروردگارش را شناخته است» می‌باشد، بر آغاز شناخت از نفس و طبیعت تأکید دارد.

استاد با تمثیلی زیبا این نکته را روشن می‌سازند: همان‌گونه که برای ساختن بنایی استوار، باید از پی و بنیاد آغاز کرد، شناخت نیز باید از طبیعت و محسوسات شروع شود تا به معقولات و الهیات منتهی گردد.

درنگ: شناخت باید از طبیعت و نفس آغاز شود تا به معرفت الهی منتهی گردد، و روش افلاطونی و صدرایی، به دلیل شروع از ذات الهی، به خطا می‌رود.

ضرورت بازسازی نظام آموزشی

استاد فرزانه قدس‌سره بر ضرورت بازسازی نظام آموزشی علم دینی تأکید دارند. نظام سنتی آموزش، که بر متونی مانند سیوطی و مغنی متمرکز است، از علوم طبیعی و روش‌های علمی غافل مانده و به همین دلیل، از حقیقت علم الهی دور افتاده است. این نقد، نه به فقیهان یا مراجع دینی، بلکه به روش‌های آموزشی سنتی معطوف است که نتوانسته‌اند با معیارهای علمی جهانی همگام شوند.

برای تبیین این نکته، می‌توان به تمثیل سی‌دی اشاره کرد: همان‌گونه که در یک دیسک فشرده، تاریخ و جغرافیا به‌صورت مستقل وجود ندارد و تنها داده‌هایی در قالب پلاستیک ذخیره شده‌اند، در ذات عالم نیز معلومات به‌صورت مستقل وجود ندارند، بلکه علم، حقیقتی وجودی است که با تجلی خود، معرفت را آشکار می‌سازد.

بخش چهارم: علم، سلوک و عمل

علم بدون عمل، قساوت قلب

استاد فرزانه قدس‌سره با تأکید بر ضرورت تلفیق علم و عمل، هشدار می‌دهند که افراط در گفت‌وگوهای نظری بدون تمرین عملی، به قساوت قلب و دوری از حقیقت منجر می‌شود. علم دینی، تنها زمانی به معرفت الهی منتهی می‌گردد که با سلوک و عمل همراه باشد. استاد با تمثیلی از ورزش، این نکته را روشن می‌سازند: همان‌گونه که ورزشکار بدون تمرین مداوم به موفقیت نمی‌رسد، عالم دینی نیز بدون سلوک عملی به حقیقت الهی دست نخواهد یافت.

این تأکید، با استناد به آیه‌ای از قرآن کریم تقویت می‌شود:

دَنَىٰ فَتَدَلَّىٰ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ
(سوره النجم: ۸-۹) که به معنای «نزدیک شد و آویخت، تا به قدر دو کمان یا نزدیک‌تر شد» است. این آیه، سلوک عرفانی را به‌عنوان تقرب به ذات الهی معرفی می‌کند که نیازمند تمرین مداوم است.

درنگ: علم بدون عمل، مانند بذری است که در خاک کاشته نشود؛ تنها با سلوک عملی است که معرفت الهی شکوفا می‌گردد.

مراتب وجود و سلوک عرفانی

استاد فرزانه قدس‌سره، مراتب وجود را به‌عنوان عوالم جبروت، ملکوت، مثال و طبیعت تبیین می‌کنند. هر مرتبه، تعینی متفاوت دارد و مخلوقات در هر مرتبه، با ظهورات خاصی ظاهر می‌شوند. در سلوک عرفانی، اولیای خدا با گذر از این مراتب و شکستن جبروت، به ذات الهی تقرب می‌یابند، جایی که بندگگی محو شده و تنها حقیقت ذات باقی می‌ماند.

تمثیل نطفه، این مفهوم را روشن می‌سازد: همان‌گونه که نطفه در مراحل رشد، تعینات متفاوتی می‌یابد، اما در مراتب بالاتر از ماده آزاد می‌شود، انسان نیز در سلوک عرفانی، از تعینات مادی و مثالی رها شده و به حقیقت بسیط ذات الهی نزدیک می‌گردد.

جمع‌بندی

درس‌گفتار شماره ۱۰۶۱ استاد فرزانه قدس‌سره، با رویکردی عرفانی و انتقادی، مفهوم علم الهی و انسانی را بازسازی کرده و با رد تعاریف سنتی، علم را به‌عنوان حقیقتی وجودی و تجلی ذاتی معرفی می‌کند. نقد آرای ملاصدرا، متکلمان و عرفا، ضعف‌های شناخت‌شناسی فلسفه و کلام اسلامی را آشکار ساخته و بر ضرورت آغاز شناخت از علوم طبیعی و نفس تأکید دارد. استناد به آیات قرآن کریم، مانند

اللَّهُ الصَّمَدُ
(سوره الإخلاص: ۲) و

دَنَىٰ فَتَدَلَّىٰ
(سوره النجم: ۸-۹)، همراه با تمثیلات عینی مانند شیر و ماست، فرش و نخ، و سی‌دی، مفاهیم پیچیده را به شکلی روشن و دلنشین تبیین کرده است. این اثر، با تأکید بر تلفیق علم و عمل، مخاطبان را به بازاندیشی در روش‌شناسی فلسفی و سلوک عرفانی دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی