در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1062

متن درس





وحدت وجود و ظهورات: بازتابی نوین بر فلسفه اسلامی

وحدت وجود و ظهورات: بازتابی نوین بر فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۰۶۲)

مقدمه: بازاندیشی در مفاهیم بنیادین فلسفه اسلامی

فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف، دربردارنده مفاهیمی است که قرن‌ها ذهن اندیشمندان را به خود مشغول داشته است. یکی از این مفاهیم بنیادین، نسبت میان وحدت و اتحاد، علم و معلوم، و وجود و ظهور است که در کانون تأملات فلسفی و عرفانی قرار دارد. درس‌گفتار حاضر، با نگاهی نقادانه به آرای فلاسفه‌ای چون ابن‌سینا، شیخ اشراق، و صدرالمتألهین، به بازسازی این مفاهیم پرداخته و نظامی نوین را پیشنهاد می‌کند که ریشه در حقیقت وجود و ظهورات آن دارد.

بخش اول: نقد اتحاد علم و معلوم

تبیین مفهوم علم و معلوم

یکی از مسائل محوری در فلسفه اسلامی، نسبت میان علم و معلوم است. در نگاه سنتی، فلاسفه مشاء و حکمت متعالیه بر این باور بودند که علم و معلوم در ذهن عالم متحد می‌شوند. اما این درس‌گفتار، با رویکردی نوین، این اتحاد را به چالش می‌کشد و تأکید می‌کند که علم، حقیقتی مستقل است و نیازی به حضور معلوم در ظرف ذهن ندارد. به تعبیر دیگر، علم بالعلم تحقق می‌یابد، نه بالمعلوم. این دیدگاه، با الهام از عرفان نظری، علم را حضوری و ذاتی می‌داند و وابستگی آن به معلومات خارجی را نفی می‌کند.

تمثیل: همان‌گونه که خورشید با نور خود، اشیا را روشن می‌سازد بی‌آنکه به آن‌ها وابسته باشد، علم نیز چونان نوری ذاتی، معلومات را در خود متجلی می‌کند بی‌آنکه به حضور آن‌ها محتاج باشد.

تقسیم معلوم به بالذات و بالعرض

فلاسفه، برای حل مسئله اتحاد علم و معلوم، معلوم را به دو قسم بالذات و بالعرض تقسیم کرده‌اند. معلوم بالذات، صورتی ذهنی است که در ظرف علم شکل می‌گیرد، مانند تصویر انسان در ذهن، و معلوم بالعرض، موجودی خارجی است که علم به آن تعلق می‌گیرد، مانند انسان واقعی در عالم خارج. این درس‌گفتار، این تقسیم‌بندی را ناکافی می‌داند، زیرا همچنان به حضور معلوم در علم وابسته است و از تبیین دقیق نسبت میان عالم و معلوم بازمی‌ماند.

تشبیه: این تقسیم‌بندی، مانند تلاش برای جداسازی سایه از جسم است؛ سایه بی‌جسم معنا ندارد، اما جسم بی‌سایه نیز کامل نیست. با این حال، درس‌گفتار پیشنهاد می‌کند که به جای تمرکز بر این دوگانگی، باید به حقیقت علم به‌مثابه نوری مستقل نگریست.

درنگ: علم، حقیقتی ذاتی و مستقل است که بالعلم تحقق می‌یابد و نیازی به حضور معلوم ندارد. این دیدگاه، با نفی اتحاد علم و معلوم، گامی به سوی وحدت وجودی در فلسفه اسلامی برمی‌دارد.

جمع‌بندی بخش اول

این بخش، با نقد دیدگاه سنتی اتحاد علم و معلوم، بر استقلال علم تأکید دارد و آن را حقیقتی حضوری می‌داند که از معلومات خارجی بی‌نیاز است. این رویکرد، زمینه‌ساز بازنگری در مفاهیم فلسفی و حرکت به سوی نظامی نوین مبتنی بر وحدت وجود است.

بخش دوم: تمایز میان اتحاد و وحدت

چیستی اتحاد و وحدت

درس‌گفتار، با طرح پرسشی بنیادین، به تمایز میان اتحاد و وحدت می‌پردازد: آیا انسان با معلومات خود متحد می‌شود یا وحدت می‌یابد؟ اتحاد، مستلزم کثرت است؛ یعنی دو چیز که یکی شوند. اما وحدت، یگانگی حثیتی است که کثرت در آن راه ندارد. این تمایز، کلید فهم بسیاری از مسائل فلسفی، عرفانی، و کلامی است، زیرا اتحاد، پیش‌فرض دوگانگی را در خود نهفته دارد، در حالی که وحدت، به یگانگی ذاتی اشاره می‌کند.

تمثیل: اتحاد، مانند آمیختن آب و شیر است که دو ماده را به یک محصول جدید بدل می‌کند، اما وحدت، چونان نور خورشید است که در ذات خود یکی است و کثرت ظهوراتش، از یگانگی آن نمی‌کاهد.

هویت در حمل

درس‌گفتار، با اشاره به قضایای منطقی مانند «الإنسانُ حَیَوانٌ» یا «الإنسانُ هُوَ حَیَوانٌ»، پرسشی عمیق مطرح می‌کند: هویت در حمل چیست؟ آیا این هویت، اتحاد است یا وحدت؟ پاسخ درس‌گفتار این است که هویت در حمل، به وحدت وجودی اشاره دارد، نه اتحاد دو چیز متمایز. انسان و حیوان، در حقیقت، ظهورات یک وجود واحد هستند که به دلیل تعیناتشان، نام‌های متفاوتی می‌گیرند.

تشبیه: مانند نامی که بر کودکی نهاده می‌شود؛ نام «احمد» با کودک متحد نمی‌شود، بلکه عنوانی است که بر وجود او اطلاق می‌گردد. انسان نیز عنوانی مفهومی است که بر وجود نهاده شده است.

درنگ: وحدت، بر اتحاد برتری دارد، زیرا اتحاد مستلزم کثرت است، اما وحدت، یگانگی ذاتی را نشان می‌دهد که در آن، کثرت راه ندارد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تبیین تمایز میان اتحاد و وحدت، برتری وحدت را به‌عنوان حقیقتی عاری از کثرت نشان داد. این دیدگاه، زمینه را برای بازنگری در مفاهیم فلسفی و حرکت به سوی توحید وجودی فراهم می‌سازد.

بخش سوم: نقد اصالت وجود و نفی ماهیت

رد اصالت وجود و معرفی حقیقت وجود

درس‌گفتار، با نقد دیدگاه صدرالمتألهین در باب اصالت وجود، این مفهوم را ناکافی می‌داند. صدرا وجود را اصیل و ماهیت را فرعی می‌شمارد، اما درس‌گفتار، با نفی کامل ماهیت، حقیقت وجود را تنها واقعیت عالم معرفی می‌کند. این دیدگاه، ماهیت را نه‌تنها اصیل، بلکه حتی فرعی نیز نمی‌داند و آن را دروغی مفهومی می‌خواند.

تمثیل: مانند سایه‌ای است که بدون جسم، هیچ واقعیتی ندارد؛ ماهیت نیز بدون وجود، صرفاً مفهومی بی‌اصالت است.

نقد تشکیک وجود

صدرالمتألهین وجود را تشکیکی می‌داند؛ یعنی خدا وجودی شدید و مخلوقات وجودی ضعیف دارند. اما درس‌گفتار، این دیدگاه را رد کرده و خدا را ذات و مخلوقات را ظهورات فعل الهی معرفی می‌کند. این تمایز، کثرت ذاتی را نفی کرده و عالم را مظهر وحدت وجود می‌داند.

تشبیه: مانند نوری است که از یک منبع واحد ساطع می‌شود؛ مخلوقات، پرتوهای این نورند که در ذات خود، با منبع یکی هستند، اما در ظهور، کثرت می‌یابند.

درنگ: ماهیت، فاقد اصالت و حتی فرعیت است؛ وجود، تنها حقیقت عالم است و مخلوقات، ظهورات این حقیقت‌اند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نفی اصالت ماهیت و تشکیک وجود، به معرفی حقیقت وجود و ظهورات آن پرداخت. این دیدگاه، گامی بلند در راستای بازسازی نظام فلسفی اسلامی است که بر وحدت وجودی تأکید دارد.

بخش چهارم: وحدت وجود و کثرت ظهورات

مخلوقات به‌مثابه افعال الهی

درس‌گفتار، عالم را ظهورات یک وجود یگانه (حق) می‌داند و مخلوقات را افعال الهی معرفی می‌کند که فاقد ذات مستقل‌اند. مفهوم «رقبه» در اینجا به معنای وابستگی کامل مخلوقات به خدا به کار رفته است، به‌گونه‌ای که هیچ موجودی جز خدا ذات ندارد.

تمثیل: همان‌گونه که نفس و حواس انسان، رقبه او هستند و بدون او نمی‌توانند عمل کنند، مخلوقات نیز رقبه پروردگارند و بدون او، هیچ استقلالی ندارند.

رد دوئیت در عالم

درس‌گفتار، با استناد به آیه لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةُ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا (سوره انبیاء، آیه ۲۲: «اگر در آسمان و زمین خدایانی جز الله بودند، هرآینه تباه می‌شدند»)، دوئیت را در عالم رد می‌کند و عالم را ظهور یک ذات یگانه می‌داند. مخلوقات، افعال الهی هستند و کثرت، تنها در ظهورات پدیدار می‌شود، نه در ذات.

تشبیه: مانند امواج دریا که در ظاهر کثیرند، اما در حقیقت، همه از یک دریا سرچشمه می‌گیرند.

درنگ: عالم، ظهورات یک وجود یگانه است و مخلوقات، افعال الهی‌اند که فاقد ذات مستقل‌اند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تأکید بر وحدت وجود و کثرت ظهورات، عالم را مظهر فعل الهی دانست و هرگونه دوئیت ذاتی را نفی کرد. این دیدگاه، توحید را در بستر فلسفی و عرفانی تبیین می‌کند.

بخش پنجم: بازسازی نظام فلسفی

کاستی نظام فلسفی موجود

درس‌گفتار، نظام فلسفی موجود از ابن‌سینا تا صدرالمتألهین را ناکارآمد می‌داند و پیشنهاد می‌دهد که فلسفه‌ای جدید مبتنی بر حقیقت وجود و ظهورات آن طراحی شود. این نظام نوین، با نفی ماهیت و تأکید بر وحدت وجود، به دنبال تبیینی جامع‌تر از هستی است.

تمثیل: مانند نسخه‌های قدیمی بیمارستان که دیگر پاسخگوی نیازهای پزشکی امروز نیستند، نظام فلسفی موجود نیز باید جای خود را به سیستمی نوین بدهد.

نقش فلسفه در تقویت ذهن

درس‌گفتار، فلسفه را ابزاری برای تقویت ذهن و چالاکی فکری می‌داند و آن را برای طلاب علوم دینی ضروری می‌شمارد. فلسفه، با پرورش تفکر عمیق، ذهن را برای مواجهه با مسائل پیچیده آماده می‌سازد.

تشبیه: فلسفه، مانند تمرینی است که عضلات ذهن را نیرومند می‌سازد و آن را برای پرواز در آسمان معرفت آماده می‌کند.

درنگ: نظام فلسفی موجود ناکارآمد است و باید با نظامی نوین مبتنی بر حقیقت وجود و ظهورات جایگزین شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تأکید بر ضرورت بازسازی نظام فلسفی، به کاستی آرای سنتی و اهمیت فلسفه در تقویت ذهن اشاره کرد. این دیدگاه، راه را برای تحولی عمیق در فلسفه اسلامی هموار می‌سازد.

بخش ششم: پاسخ به شبهات و تبیین توحید

پاسخ به شبهه نیاز خدا به خالق

درس‌گفتار، به شبهه‌ای پاسخ می‌دهد که هر موجودی را نیازمند خالق می‌داند. این شبهه، خدا را نیز مشمول این نیاز می‌سازد. اما درس‌گفتار، با تمایز میان ذات و فعل، تأکید می‌کند که خدا ذات است و نیازی به فاعل ندارد، در حالی که مخلوقات، به‌مثابه افعال الهی، به فاعل وابسته‌اند. این پاسخ، با استناد به آیه لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (سوره اخلاص، آیه ۳: «نه زاده و نه زاییده شده است»)، تبیینی فلسفی از توحید ارائه می‌دهد.

تمثیل: مانند ریشه درختی است که خود، مبدأ حیات شاخه‌هاست، اما خود به ریشه‌ای دیگر نیاز ندارد.

رد غلو در اعتقادات دینی

درس‌گفتار، با رد غلو در مورد ائمه، تأکید می‌کند که همه مخلوقات، بالقوه دارای اسماء الهی هستند، اما خدا بالفعل آن‌ها را دارد. این دیدگاه، با اشاره به شهادت ائمه، هرگونه الوهیت برای آن‌ها را نفی می‌کند و توحید را تقویت می‌نماید.

تشبیه: مانند ستارگانی که نور خود را از خورشید می‌گیرند؛ ائمه، مظهر اسماء الهی‌اند، اما خورشید وجود، تنها خداست.

درنگ: خدا ذات است و نیازی به فاعل ندارد، در حالی که مخلوقات، افعال الهی‌اند و وابسته به او هستند.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با پاسخ به شبهات و رد غلو، توحید را در بستری فلسفی تبیین کرد و بر تمایز میان ذات الهی و افعال او تأکید نمود.

نتیجه‌گیری: به سوی فلسفه‌ای نوین

درس‌گفتار شماره ۱۰۶۲، با نگاهی نقادانه به مفاهیم سنتی فلسفه اسلامی، راهی نوین پیش روی مخاطبان می‌گشاید. این درس‌گفتار، با رد اتحاد علم و معلوم، نفی اصالت ماهیت، و تأکید بر وحدت وجود و کثرت ظهورات، نظامی فلسفی پیشنهاد می‌کند که ریشه در حقیقت وجود و ظهورات آن دارد. نکات کلیدی این درس‌گفتار، که در کادرهای فیروزه‌ای برجسته شده‌اند، بر استقلال علم، برتری وحدت بر اتحاد، نفی ماهیت، و وابستگی مخلوقات به خدا تأکید دارند. این دیدگاه، نه‌تنها به بازسازی فلسفه اسلامی دعوت می‌کند، بلکه با پیوند دادن مباحث فلسفی به آیات قرآن کریم، توحید را در بستری عمیق و معنوی تبیین می‌نماید. این نوشتار، با ارائه محتوایی منسجم و عمیق، فرصتی برای تأمل در مسائل بنیادین فلسفه و عرفان فراهم می‌آورد.

با نظارت صادق خادمی