متن درس
تبیین وحدت وجود و نقد مفاهیم سنتی در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۶۶)
دیباچه
این نوشتار، بازنویسی و تدوینی است از درسگفتار شماره ۱۰۶۶ استاد فرزانه قدسسره، ارائهشده در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۳۸۸، که به بررسی عمیق و انتقادی موضوع وحدت وجود، یکی از بنیادینترین مباحث فلسفه و عرفان اسلامی، اختصاص دارد. این اثر با رویکردی وجودشناختی و دلیلمحور، به نقد دیدگاههای سنتی عرفا و فلاسفه، بهویژه صدرالمتألهین، پرداخته و بر ضرورت بازسازی نظام فلسفی مبتنی بر استدلال و برهان تأکید میورزد. هدف این نوشتار، تبیین وجود بهعنوان حقیقت یگانه عالم و مخلوقات بهعنوان ظهورات الهی، رهایی فلسفه اسلامی از مفاهیم اعتباری مانند ماهیت و کثرت متباین، و ارائه دیدگاهی منسجم و نوین است که با استناد به دلیل و برهان، حقیقت عالم را روشن سازد.
بخش نخست: وحدت وجود و نقد آرای عرفا و صدرالمتألهین
اهمیت وحدت وجود در فلسفه و عرفان
وحدت وجود و وحدت موجود، از موضوعات محوری و پرمناقشه در فلسفه و عرفان اسلامی است که اقوال و آرای متعددی در باب آن مطرح شده است. این مفهوم، بهعنوان یکی از بنیادهای نظری، در آثار عرفا، بهویژه ابنعربی، و فلاسفه، بهویژه صدرالمتألهین، مورد توجه قرار گرفته است. استاد فرزانه قدسسره در این درسگفتار، با تأکید بر اهمیت این موضوع، آن را بهعنوان یکی از پربحثترین مسائل فلسفی معرفی کرده و زمینه را برای نقد دیدگاههای سنتی فراهم میسازند. وحدت وجود، در این دیدگاه، نه تنها بهعنوان یک مفهوم نظری، بلکه بهمثابه کلیدی برای فهم حقیقت عالم و رابطه آن با ذات الهی مطرح میشود.
این درسگفتار، با اشاره به فراوانی اقوال در این زمینه، نشان میدهد که پیچیدگی و تنوع آرای عرفا و فلاسفه، ضرورت بازنگری و تبیین دقیق این مفهوم را بیش از پیش آشکار میسازد. وحدت وجود، در این دیدگاه، نه تنها یک نظریه فلسفی، بلکه دریچهای است به سوی فهم حقیقت یگانه عالم که از اوهام کثرت و ماهیتزدگی رها شده است.
ارادت صدرالمتألهین به عرفا و نقد آن
استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به ارادت صدرالمتألهین به عرفا، بهویژه ابنعربی، تأکید دارند که صدرا تلاش کرده است دیدگاههای عرفانی را با استدلالهای فلسفی تلفیق کرده و آنها را دلیلمند سازد. این ارادت، در آثار صدرا، بهویژه در «اسفار اربعه»، بهوضوح دیده میشود، جایی که او از مفاهیم عرفانی مانند اعیان ثابته و ثابتات ازلی بهره برده است. با این حال، استاد فرزانه قدسسره این رویکرد را نشانهای از خودباختگی صدرا در برابر عرفا دانسته و معتقدند که این ارادت، گاه به پذیرش بدون نقد آرای عرفانی منجر شده است.
صدرا، با وجود تلاش برای استدلالمحوری، نتوانسته است بهطور کامل از بند مفاهیم سنتی عرفانی رها شود. استاد فرزانه قدسسره، ضمن احترام به جایگاه والای صدرا، دیدگاههای او در باب اعیان ثابته و وحدت وجود و موجود را نادرست میدانند و بر ضرورت نقد این مفاهیم تأکید دارند. این نقد، نه از سر انکار بزرگی صدرا، بلکه بهمنظور پالایش فلسفه از مفاهیم غیرمنسجم و اعتباری است.
دلیلمحوری و نفی تقلید
یکی از محورهای اصلی درسگفتار، تأکید بر دلیلمحوری و نفی هرگونه تقلید از افراد، حتی معصومان و قرآن کریم، بدون استدلال است. استاد فرزانه قدسسره با استناد به کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام: «انظر إلى ما قال و لا تنظر إلى من قال» (به آنچه گفته میشود بنگر، نه به آنکه گفته است)، بر این نکته تأکید دارند که ارادت به عارف، فیلسوف، یا فقیه نباید جایگزین استدلال و برهان شود. این دیدگاه، فلسفه را از تقلید شخصیتی رها کرده و به سوی خردورزی و استدلال عقلانی هدایت میکند.
استاد فرزانه قدسسره معتقدند که حتی سخنان معصومان یا آیات قرآن کریم باید با دلیل و برهان فهمیده شوند، هرچند اعتقاد دارند که این سخنان همواره درست و مبتنی بر دلیلاند. این رویکرد، نه تنها به فهم عقلانی متون دینی دعوت میکند، بلکه از پذیرش کورکورانه پرهیز کرده و فلسفه را به سوی گفتوگوی عقل و نقل سوق میدهد. این تأکید، فلسفه اسلامی را از بند تعصبات شخصیتی و قشری رها میسازد و آن را به سوی نظامی استدلالی و علمی هدایت میکند.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با معرفی وحدت وجود بهعنوان یکی از محوریترین مباحث فلسفه و عرفان اسلامی، به نقد ارادت صدرالمتألهین به عرفا و دیدگاههای او در باب اعیان ثابته پرداخت. تأکید بر دلیلمحوری و نفی تقلید، بهعنوان مبنای فلسفهای نوین، از ویژگیهای برجسته این بخش است. این درسگفتار، با دعوت به بازنگری در مفاهیم سنتی و ارائه دیدگاهی استدلالی، زمینه را برای تبیین وجود و ظهور در بخشهای بعدی فراهم میسازد.
بخش دوم: وجود و ظهور: تبیین حقیقت عالم
وجود بهعنوان حقیقت یگانه عالم
استاد فرزانه قدسسره، وجود را حقیقت یگانه عالم معرفی کرده و آن را غنی بالذات و دارای ذات میدانند. این وجود، که میتوان آن را خدا، پروردگار، یا به تعبیر توحید مفضل، طبیعت نامید، یگانه حقیقت عالم است که همه مخلوقات، فعل و خلق آناند. این دیدگاه، با تأکید بر وحدت ذاتی وجود، هرگونه کثرت متباین را نفی کرده و مخلوقات را بهعنوان ظهورات الهی معرفی میکند.
وجود، در این نگاه، نه تنها مبدأ همه هستی، بلکه ذاتی است که از هرگونه کثرت یا ماهیت مستقل مبراست. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی از نور خورشید که به اشیاء مختلف میتابد، وجود را نوری یگانه میدانند که ظهورات آن، بهصورت مخلوقات، در مراتب مختلف پدیدار میشوند. این تبیین، عالم را بهمثابه آیینهای میبیند که تجلیات الهی در آن منعکس شده و هیچ ذاتی جز وجود یگانه ندارد.
تمایز وجود و ظهور
درسگفتار، با تمایز میان وجود و ظهور، وجود را ذاتدار و یگانه، و ظهور را فاقد ذات و فعل الهی معرفی میکند. مخلوقات، در این دیدگاه، ظهورات وجودند که هیچ استقلالی از خود ندارند. این تمایز، با نقد دیدگاه صدرالمتألهین و عرفا، بهویژه ابنعربی، همراه است که مخلوقات را اوهام یا ماهیتهایی منسوب به وجود میدانستند. استاد فرزانه قدسسره، با رد این دیدگاه، تأکید دارند که مخلوقات، نه اوهاماند و نه دارای ماهیت مستقل، بلکه ظهورات حقیقی وجود الهیاند.
این دیدگاه، با استناد به آیه شریفه اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (نور: ۳۵، «خداوند نور آسمانها و زمین است»)، عالم را بهمثابه تجلی نور الهی معرفی میکند که در مراتب مختلف ظهور یافته است. مخلوقات، در این نگاه، مانند سایههاییاند که از نور وجود پدید آمدهاند، اما خود ذاتی مستقل ندارند.
نقد دیدگاه ابنعربی و صدرالمتألهین
استاد فرزانه قدسسره، دیدگاه ابنعربی مبنی بر اوهامی بودن خلق و کثرت را رد کرده و معتقدند که مخلوقات، ظهورات حقیقی وجودند. ابنعربی، در اشعار و آثار خود، خلق را اوهام یا تصاویر خیالی در آینه وجود میدانست، در حالی که استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نادرست میدانند. بهگونهای مشابه، صدرالمتألهین در «اسفار اربعه» (جلد اول، صفحه ۷۱)، وحدت وجود و موجود را مطرح کرده و مراتب کثیره را بهعنوان تعینات و شوون ذات الهی معرفی میکند. اما استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را ناکافی دانسته و معتقدند که کثرت، نه در ذات وجود، بلکه در مرتبه ظهورات معنا مییابد.
این نقد، با تمثیلی از حافظ و حاجی ثانی، که خلق را به اوهام یا تصاویر دوبین تشبیه کردهاند، تقویت میشود. استاد فرزانه قدسسره، با رد این تشبیه، مخلوقات را ظهورات حقیقی میدانند که نه اوهاماند و نه دارای ذات مستقل، بلکه مظاهر نور الهیاند که در مراتب مختلف تجلی یافتهاند.
نفی کثرت متباین و وحدت بدون ظهور
درسگفتار، نه کثرت متباین (دو وجود مستقل) و نه وحدت بدون ظهور را میپذیرد، بلکه وحدت وجود با کثرت ظهورات را مطرح میکند. این دیدگاه، با نقد صدرالمتألهین که وحدت و کثرت را توأمان (ذاتاً دوتا و حقیقتاً یکی) میدانست، به تعادل میان وحدت و کثرت در نظام فلسفی اشاره دارد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی طنزآمیز از ماست و شیره که با اختلاط، هویت جدیدی نمیسازند، این دیدگاه را نقد کرده و تأکید دارند که کثرت، تنها در مرتبه ظهورات معنا مییابد و ذات وجود، یگانه و بیکثرت است.
این تبیین، با استناد به آیه شریفه هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ (حدید: ۴، «او با شماست هر کجا که باشید»)، معیت الهی را یکطرفه و نزولی معرفی میکند، نه دوطرفه و نسبتی. این دیدگاه، هرگونه استقلال یا ارتباط دوطرفه میان خدا و مخلوقات را نفی کرده و عالم را نتیجه نزول الهی میداند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به تبیین وجود بهعنوان حقیقت یگانه عالم و مخلوقات بهعنوان ظهورات الهی اختصاص داشت. تمایز میان وجود و ظهور، نقد دیدگاههای ابنعربی و صدرالمتألهین، و نفی کثرت متباین و وحدت بدون ظهور، از محورهای اصلی این بخش بود. این تبیین، با تأکید بر وحدت ذاتی وجود و ظهورات حقیقی مخلوقات، فلسفه اسلامی را از مفاهیم اعتباری مانند ماهیت و اوهام رها کرده و به سوی دیدگاهی استدلالی و وجودمحور هدایت میکند.
بخش سوم: نقد مفاهیم اعتباری و پالایش فلسفه
نقد واژه شوونات و مفاهیم کلامی
استاد فرزانه قدسسره، با نقد استفاده صدرالمتألهین از واژه «شوونات» (بهجای «شوون» که خود جمع است)، بر ضرورت دقت زبانی در فلسفه تأکید دارند. این نقد، که با تمثیلی از اشتباهات رایج در نگارش فارسی (مانند «محابا» بهجای «محابس» یا «هوذ» بهجای «حوض») همراه است، نشاندهنده اهمیت استفاده صحیح از اصطلاحات فلسفی است. واژه «شوونات»، به دلیل جمعالجمع بودن، نادرست دانسته شده و استاد فرزانه قدسسره، «شوون» را جایگزین آن میدانند.
علاوه بر این، مفاهیم کلامی مانند ماهیت، کلی، و افراد متعدد نیز مورد نقد قرار گرفتهاند. استاد فرزانه قدسسره، این مفاهیم را اعتباری و فاقد حقیقت وجودی دانسته و معتقدند که مراتب عالم، تنها به وجود و ظهور قابل تبییناند. این دیدگاه، فلسفه را از بند مفاهیم مشایی و کلامی رها کرده و به سوی وجودمحوری هدایت میکند.
نقد دیدگاه دوانی و شوارق
استاد فرزانه قدسسره، دیدگاه جلالالدین دوانی در «شوارق» (ذیل مسئله ۲۷) مبنی بر حقیقی بودن ماهیتها و نسبتی بودن موجودات را رد کرده و معتقدند که این دیدگاه، به دلیل تأکید بر اصالت ماهیت، نادرست است. دوانی، موجودات را منسوب به وجود واجب میدانست، در حالی که استاد فرزانه قدسسره، با رد نسبت دوطرفه، مخلوقات را ظهورات الهی از بالا به پایین معرفی میکنند. این دیدگاه، با استناد به آیه شریفه إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (قدر: ۱، «ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردیم»)، نزول را بهمثابه خلق و تجلی تعریف میکند.
این نقد، با تمثیلی از غلام زید که به زید منسوب است، روشن میشود. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که مخلوقات، نه منسوب به خدا، بلکه ظهورات او هستند که از بالا به پایین تجلی یافتهاند. این دیدگاه، هرگونه استقلال یا نسبت دوطرفه را نفی کرده و عالم را نتیجه نزول الهی میداند.
نزول بهعنوان فرآیند خلقت
درسگفتار، نزول را بهمعنای خلق، تعین، و تجلی تعریف کرده و عالم را نتیجه نزول الهی در مراتب مختلف میداند. این دیدگاه، با رد سادهانگاری خلقت (مانند خلق ملائکه و سپس انسان)، به پیچیدگی نظام خلقت و وجود مراتب متعدد اشاره دارد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی از تبدیل میکروب و باران، مراتب مادی را تبدیلی و مراتب مجرد را نزولی میدانند. این تمایز، به تفاوت ماهوی میان عوالم مادی و مجرد اشاره دارد و نزول را محور خلقت معرفی میکند.
این تبیین، با اشاره به حقیقت نوری رسولالله صلیاللهعلیهوآله، که متمایز از وجود ناسوتی ایشان است، تقویت میشود. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به اشعار عرفانی مانند «دخت وهب»، نزول را فرآیند خلقت دانسته و مخلوقات را مظاهر تجلی الهی در مراتب مختلف معرفی میکنند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به نقد مفاهیم اعتباری مانند ماهیت، شوونات، و نسبت دوطرفه اختصاص داشت. استاد فرزانه قدسسره، با رد دیدگاههای دوانی و صدرالمتألهین، مخلوقات را ظهورات الهی معرفی کرده و نزول را بهعنوان فرآیند خلقت تبیین نمودند. این بخش، با تأکید بر پالایش فلسفه از مفاهیم غیرمنسجم، فلسفه اسلامی را به سوی دیدگاهی وجودمحور و دلیلمحور هدایت میکند.
بخش چهارم: ضرورت تحقیق علمی و عرفان عملی
نیاز فلسفه به علوم تجربی
استاد فرزانه قدسسره، فلسفه را نیازمند علوم تجربی، مانند فیزیک و شیمی، در فهم مراتب مادی عالم میدانند. این دیدگاه، با تأکید بر تبدیلی بودن مراتب مادی و نزولی بودن مراتب مجرد، فلسفه را با علوم مدرن پیوند داده و از انزوای آن پرهیز میکند. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی از تبدیل میکروب به انرژی یا نزول باران، نشان میدهند که فهم خلقت در مراتب مادی، نیازمند تحقیق علمی و آزمایشگاهی است.
این دیدگاه، با نقد سادهانگاری در علوم دینی، بر ضرورت تحقیق دقیق و علمی تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره معتقدند که علوم دینی، بدون پیوند با علوم تجربی، نمیتوانند به فهم کامل خلقت دست یابند. این رویکرد، فلسفه اسلامی را به سوی روشهای علمی هدایت کرده و از تقلید و سادهانگاری پرهیز میکند.
ضرورت عرفان عملی
درسگفتار، بر ضرورت عرفان عملی، مانند شبزندهداری و سلوک، برای فهم خلقت تأکید کرده و کتابخوانی صرف را ناکافی میداند. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی از «بیبی عارف»، که بهعنوان نمونهای از عارفان عملی معرفی شده، نشان میدهند که فهم حقیقت خلقت، نیازمند تجربه عرفانی و سلوک عملی است. این دیدگاه، فلسفه را به سوی تجربه عرفانی هدایت کرده و از نظریهپردازی صرف پرهیز میکند.
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عرفان عملی، مانند شبزندهداری، میتواند انسان را به فهم مراتب خلقت و نزولات الهی رهنمون سازد. این رویکرد، با اشاره به داستانهایی از عارفان که با سلوک به حقیقت رسیدهاند، فلسفه را از انحصار در مباحث نظری رها کرده و به سوی تجربه زیسته هدایت میکند.
نقد سادهانگاری در علوم دینی
استاد فرزانه قدسسره، با نقد سادهانگاری در علوم دینی، بر ضرورت تحقیق علمی و دقیق در فهم خلقت تأکید دارند. این نقد، با تمثیلی از مسائل فقهی، مانند پاکی یا نجاست ماهی، نشان میدهد که علوم دینی گاه به دلیل سادهانگاری، از فهم دقیق حقیقت بازماندهاند. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر ضرورت تحقیق آزمایشگاهی و علمی، علوم دینی را به سوی رویکردی دقیقتر و منسجمتر هدایت میکنند.
این دیدگاه، با اشاره به تبدیلات مادی و نزولات مجرد، نشان میدهد که فهم خلقت، نیازمند پیوند علوم دینی با روشهای علمی است. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی از آهنگر که آهن را به اشکال مختلف تبدیل میکند، پیچیدگی خلقت را نشان داده و از سادهانگاری پرهیز میکنند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به ضرورت پیوند فلسفه با علوم تجربی و عرفان عملی اختصاص داشت. استاد فرزانه قدسسره، با نقد سادهانگاری در علوم دینی و تأکید بر تحقیق علمی و سلوک عملی، فلسفه اسلامی را به سوی دیدگاهی جامع و منسجم هدایت کردند. این بخش، با تبیین مراتب تبدیلی و نزولی، و تأکید بر تجربه عرفانی، راهی نوین برای فهم حقیقت خلقت ارائه میدهد.
نتیجهگیری
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار شماره ۱۰۶۶ استاد فرزانه قدسسره، به تبیین وحدت وجود، نقد آرای عرفا و صدرالمتألهین، و تأکید بر دلیلمحوری در فلسفه اسلامی پرداخت. وجود، بهعنوان حقیقت یگانه عالم، و مخلوقات، بهمثابه ظهورات الهی، محور این تبییناند که از مفاهیم اعتباری مانند ماهیت و کثرت متباین رها شدهاند. تأکید بر دلیلمحوری، نفی تقلید، و ضرورت پیوند فلسفه با علوم تجربی و عرفان عملی، از ویژگیهای برجسته این درسگفتار است. این اثر، با ارائه دیدگاهی وجودشناختی و استدلالی، فلسفه اسلامی را از پیچیدگیهای سنتی رها کرده و به سوی نظامی نوین و منسجم هدایت میکند. امید است که این نوشتار، برای پژوهشگران و اندیشمندان حوزه فلسفه و عرفان، روشنگر و الهامبخش باشد.