متن درس
وحدت وجود و نقد اتحاد در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۰۶۸)
مقدمه
فلسفه اسلامی، به مثابه دریایی ژرف و بیکران، همواره در پی تبیین حقیقت هستی و نسبت آن با مبدأ آفرینش بوده است. در این میان، مفهوم وحدت وجود به عنوان یکی از بنیادیترین مسائل فلسفی، جایگاهی ویژه در اندیشههای عرفانی و فلسفی دارد. درسگفتار شماره ۱۰۶۸ استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی نو و انتقادی، به بازنگری در تمایز وحدت و اتحاد در فلسفه اسلامی میپردازد و با رد مفاهیمی چون ماهیت، لیسیت، و امکان، عالم را ظرف وحدت محض معرفی میکند.
بخش یکم: تمایز وحدت و اتحاد در فلسفه اسلامی
تبیین مفهومی وحدت و اتحاد
وحدت، به مثابه یکتایی محض و عاری از هرگونه دوئیت، حقیقتی است که در آن هیچ کثرتی راه ندارد. در مقابل، اتحاد به ترکیبی از دوئیت و یکتایی اشاره دارد که در آن، وجود با مفاهیمی دیگر چون ماهیت یا لیسیت درآمیخته میشود. استاد فرزانه قدسسره در این درسگفتار، با تأکید بر وحدت به عنوان حقیقت بنیادین عالم، هرگونه اتحاد را نفی میکنند. ایشان عالم را ظرفی میدانند که در آن، وحدت در تمامی مراتب، از عقول تا ناسوت، جاری است. این دیدگاه، برخلاف فلسفه صدرالمتألهین که در عالم عقول وحدت و در عالم ماده اتحاد را قائل است، وحدت را در همه مراتب هستی جاری میداند.
درنگ: وحدت، یکتایی محض بدون دوئیت است، در حالی که اتحاد، ترکیبی از دوئیت و یکتایی است. عالم، ظرف وحدت است و اتحاد در هیچ مرتبهای از هستی راه ندارد.
این تبیین، با رد هرگونه کثرت مفهومی، عالم را مظهر وحدت وجود معرفی میکند و از دیدگاههای سنتی که کثرت را در مراتب نازل هستی دخیل میدانند، فاصله میگیرد. استاد، با تشبیهی بدیع، وحدت را به نوری یکپارچه تشبیه میکنند که همه هستی را در بر میگیرد، بدون آنکه نیازی به ترکیب با غیر داشته باشد.
نقد اتحاد در فلسفه صدرایی
فلسفه صدرالمتألهین، بهویژه در اسفار اربعه، مملو از بحثهایی درباره اتحاد، بهویژه اتحاد عاقل و معقول، است. استاد فرزانه قدسسره این مفهوم را ساختگی و فاقد اساس علمی میدانند. ایشان استدلال میکنند که عقل، خود معقول خویش است و نیازی به اتحاد با غیر ندارد. این دیدگاه، به نفی هرگونه ترکیب در فرآیند ادراک پرداخته و عقل را مظهر وحدت معرفی میکند. صدرا، به زعم استاد، در تبیین وحدت در تمامی مراتب هستی ناکام مانده و به دلیل تکیه بر اتحاد در مراتب نازل، از حقیقت وحدت وجود فاصله گرفته است.
درنگ: اتحاد عاقل و معقول در فلسفه صدرایی، مفهومی ساختگی است و عقل، خود معقول خویش است که در وحدت محض متجلی میشود.
استاد، با اشاره به ناتوانی صدرا در دیدن حرکت در وجود و اتصال وحدت به وجود، تأکید میکنند که وحدت، حقیقتی است که نیازی به ترکیب با غیر ندارد. این نقد، به محدودیتهای فلسفه صدرایی در تلفیق عرفان و فلسفه اشاره دارد و بر ضرورت رویکردی وحدتمحور تأکید میورزد.
بخش دوم: نفی مفاهیم ماهیت، لیسیت و امکان
نفی ماهیت و لیسیت
یکی از نوآوریهای درسگفتار، رد مفاهیم ماهیت، لیسیت، ایسیت، و کلیت به عنوان چاشنیهای غیرحقیقی وجود است. استاد فرزانه قدسسره، با استناد به فلسفه وجودمحور، این مفاهیم را فاقد وجود خارجی میدانند و تأکید میکنند که حقیقت عالم، وجود یا ظهور است. ماهیت، به زعم ایشان، صرفاً انتزاعی ذهنی است که در خارج هیچ مصداقی ندارد. این دیدگاه، فلسفه را از بند مفاهیم کلامی و مشایی رها کرده و به سوی وجودمحوری هدایت میکند.
درنگ: ماهیت، لیسیت، ایسیت، و کلیت، مفاهیمی ذهنی و فاقد وجود خارجیاند و حقیقت عالم، وجود یا ظهور محض است.
استاد، با تمثیلی طنازانه، ماهیت را به لباسی تشبیه میکنند که در کفشکن حمام از تن خارج شده و حقیقت وجود، عاری از هرگونه پوشش مفهومی، در عالم متجلی میشود. این تشبیه، بر نفی هرگونه واسطه در عالم تأکید دارد و وجود را یگانه حقیقت موصوفه معرفی میکند.
نقد مفهوم امکان
مفهوم امکان، که ریشه در کلام متکلمان دارد، از سوی استاد فرزانه قدسسره مورد نقد قرار گرفته و فاقد اساس علمی دانسته شده است. ایشان، با اشاره به تأثیر کلام بر فلسفه، امکان را مفهومی غیرحقیقی میدانند که از سوی متکلمان به فلاسفه تحمیل شده است. مخلوقات، به زعم استاد، نه ممكنات دارای ذات، بلکه ظهورات الهیاند که فاقد هرگونه استقلال وجودیاند.
درنگ: امکان، مفهومی کلامی و غیرحقیقی است که از سوی متکلمان به فلسفه تحمیل شده و مخلوقات، صرفاً ظهورات الهیاند.
استاد، با تشبیهی طنزآمیز، پذیرش امکان توسط فلاسفه را به پذیرش اجماع توسط برخی فقها تشبیه میکنند که به ناچار و بدون وزان علمی، آن را پذیرفتهاند. این نقد، بر ضرورت رهایی فلسفه از مفاهیم کلامی تأکید دارد.
نفی ذوات امکانیه
با ارجاع به اسفار اربعه (جلد اول، صفحه ۱۸۷)، استاد فرزانه قدسسره مفهوم ذوات امکانیه را رد کرده و بیان میدارند که مخلوقات، فاقد ذات و امکاناند. ایشان تأکید میکنند که مخلوقات، صرفاً فعل و ظهور الهیاند و هیچ استقلال وجودی ندارند. این دیدگاه، با فلسفه صدرایی که ممكنات را دارای ذات میداند، در تضاد است و به سوی عرفان نظری گرایش دارد.
درنگ: مخلوقات، فاقد ذات و امکاناند و صرفاً ظهورات و فعل الهیاند که هیچ استقلال وجودی ندارند.
استاد، با تشبیهی زیبا، مخلوقات را به پرچمی تشبیه میکنند که در باد وجود الهی به اهتزاز درمیآید، و بر این نکته تأکید دارند که هستی، تجلی فعل الهی است.
بخش سوم: وحدت در مراتب هستی
وحدت در تمامی مراتب
درسگفتار، عالم را در تمامی مراتب، از عقول تا اجسام، ظرف وحدت معرفی میکند و تفاوت مراتب را در شدت و ضعف ظهور میداند، نه در ترکیب یا اتحاد. استاد فرزانه قدسسره، با رد تبدیل از عالم ماده به مثال و از مثال به تجرد، تأکید میکنند که وحدت، حقیقتی است که در همه مراتب جاری است. این دیدگاه، هرگونه دوئیت یا ترکیب را نفی کرده و عالم را مظهر وحدت وجود میداند.
درنگ: عالم در تمامی مراتب، از عقول تا اجسام، ظرف وحدت است و تفاوت مراتب، در شدت و ضعف ظهور است، نه در ترکیب یا اتحاد.
استاد، با تمثیلی از آب و نم، این مفهوم را تبیین میکنند: همانگونه که آب در کاسه، پاک و زلال است و در دیوار، به صورت نم و رطوبت ظاهر میشود، حقیقت وجود در مراتب مختلف، یکسان است و تنها در شدت ظهور متفاوت است. این تشبیه، وحدت را به نوری تشبیه میکند که در ظروف مختلف، به اشکال گوناگون متجلی میشود.
نقد وحدت ضعیفه در ممكنات
استاد فرزانه قدسسره، دیدگاه صدرا مبنی بر وحدت ضعیفه در ممكنات را نقد کرده و بیان میدارند که وحدت، در تمامی مراتب وجود دارد و تناقض در بیان صدرا (نفی وحدت و سپس تأیید وحدت ضعیفه) نشاندهنده محدودیتهای فلسفه اوست. ایشان تأکید میکنند که وحدت، حقیقتی واحد است که در مراتب مختلف، با شدت و ضعف ظهور مییابد.
درنگ: وحدت، در تمامی مراتب هستی جاری است و مفهوم وحدت ضعیفه در ممكنات، تناقضی در بیان فلسفه صدرایی است.
استاد، با اشاره به تناقضات صدرا در اسفار (صفحه ۱۸۸)، تأکید میکنند که وحدت، حقیقتی یکپارچه است که نمیتوان آن را به ضعیف و قوی تقسیم کرد. این نقد، به سوی دیدگاهی هدایت میکند که وحدت را در همه مراتب، محض و غیرقابل تقسیم میداند.
وحدت شخصی عقل اول
درسگفتار، وحدت شخصی عقل اول را که در فلسفه مشایی و صدرایی مطرح است، نقد کرده و بیان میدارد که عقل اول نیز فعل الهی و فاقد ذات مستقل است. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که وحدت عقل اول، نه به معنای استقلال وجودی، بلکه به معنای ظهور الهی است.
درنگ: عقل اول، فاقد ذات مستقل و صرفاً ظهور الهی است که در وحدت محض متجلی میشود.
این دیدگاه، با نفی بساطت حقه در ممكنات، عقل اول را به عنوان مظهری از وجود الهی معرفی میکند و از فلسفه مشایی که آن را دارای وحدت شخصی مستقل میداند، فاصله میگیرد.
بخش چهارم: نفی ترکیب و فقر ذاتی
نفی ترکیب در ممكنات
استاد فرزانه قدسسره، ترکیب ممكنات از وجود و ماهیت را رد کرده و بیان میدارند که هیچ ترکیبی در عالم وجود ندارد. ایشان، با ارجاع به منظومه سبزواری و اسفار (صفحه ۱۸۸)، تأکید میکنند که ممكنات، صرفاً ظهورات الهیاند و هیچ عنصر ترکیبی مانند ماهیت یا لیسیت در آنها راه ندارد.
درنگ: ممكنات، فاقد ترکیب از وجود و ماهیتاند و صرفاً ظهورات الهیاند که در وحدت محض متجلی میشوند.
استاد، با تشبیهی از جوشکاری، تأکید میکنند که وجود یا ظهور، تنها با ظهور جوش میخورد و هیچ غیرظهوری در عالم راه ندارد. این تشبیه، به روشنی نفی هرگونه ترکیب در عالم را نشان میدهد.
فقر به عنوان صفت عرضی
درسگفتار، فقر را صفتی عرضی و نه ذاتی میداند و مفهوم لیسیت ذاتی را رد میکند. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به آیه ﴿أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ﴾ (سوره فاطر، آیه ۱۵: شما به سوی خدا نیازمندید)، فقر را به معنای محتاج بودن به خدا تفسیر میکنند و هرگونه نقص ذاتی را نفی مینمایند. ایشان، با تشبیهی از واژهشناسی، فقر را به صفت کوری (اعمی) تشبیه میکنند که تنها به موجودی اطلاق میشود که شأنیت بصر داشته باشد، نه به دیواری که فاقد این شأنیت است.
درنگ: فقر، صفتی عرضی و به معنای محتاج بودن به خداست و هیچ موجودی ذاتاً فقیر نیست.
این تبیین، فقر را از منظر لغوی و فلسفی روشن ساخته و آن را به عنوان نشانهای از وابستگی وجودی مخلوقات به خدا معرفی میکند.
نفی وساطت حقه در عالم امکان
استاد فرزانه قدسسره، وساطت حقه در عالم امکان را رد کرده و بیان میدارند که وحدت حقیقی، تنها از آن خداست. ایشان، با اشاره به آیه ﴿لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ﴾ (سوره اخلاص، آیه ۳: نه زاده و نه زاییده شده است)، تأکید میکنند که وتریت (یکتایی محض) تنها به ذات الهی تعلق دارد و مخلوقات، فاقد هرگونه استقلال وجودیاند.
درنگ: وحدت حقیقی و وساطت حقه، مختص ذات الهی است و در عالم امکان، هیچ موجودی دارای استقلال وجودی نیست.
استاد، با تشبیهی از ازدواج، مخلوقات را به موجوداتی تشبیه میکنند که فاقد وتریتاند، اما این فقدان، به معنای ظهورات الهی بودن آنهاست، نه ترکیبی از وجود و غیروجود.
بخش پنجم: شوون و صمدیت الهی
شوون و استعداد در مخلوقات
درسگفتار، شوون را به عنوان ظهورات و تجلیات و استعداد را به عنوان تهی بودن تعریف میکند. استاد فرزانه قدسسره، ملائکه را فاقد استعداد و دارای شوون میدانند و آنها را فعل محض معرفی میکنند. در مقابل، انسانها فاقد ذات، اما دارای شوون و استعدادند. خدا، به عنوان ذات صمد، دارای شوون و عاری از هرگونه تهی بودن است.
درنگ: شوون، ظهورات و تجلیات الهیاند، در حالی که استعداد، تهی بودن است. ملائکه، فاقد استعداد و دارای شووناند.
استاد، با تشبیهی از صمدیت خدا، ملائکه را به پرتوهایی تشبیه میکنند که در نور الهی متجلیاند، اما فاقد ذات مستقلاند. این تبیین، مراتب مخلوقات را در نسبت با ذات الهی روشن میسازد.
صمدیت خدا
با اشاره به آیه ﴿اللَّهُ الصَّمَدُ﴾ (سوره اخلاص، آیه ۲: خداوند صمد است)، استاد فرزانه قدسسره صمدیت را به معنای ذات غیرتهی و یکتایی محض تفسیر میکنند. ایشان تأکید میکنند که صمدیت، مختص خداست و مخلوقات، فاقد ذات مستقلاند. تفسیر صمد به معنای «لا جوف فیه» (فاقد تهی بودن)، این مفهوم را تقویت میکند.
درنگ: صمدیت، مختص ذات الهی است که فاقد هرگونه تهی بودن و دارای وحدت محض است.
استاد، با تشبیهی از یگانگی ذات الهی، خدا را به خورشیدی تشبیه میکنند که نورش همه عالم را فرا میگیرد، بدون آنکه نیازی به ترکیب یا واسطه داشته باشد.
بخش ششم: نقد روشهای آموزشی در علم دینی
نقد نظام آموزشی کتابمحور
استاد فرزانه قدسسره، روشهای آموزشی در علم دینی، بهویژه تکیه بر خواندن منظومه پیش از اسفار، را ناکارآمد میدانند و بر ضرورت بازنگری در این روشها تأکید دارند. ایشان بیان میدارند که آموزش باید به سوی روشهای علمی و استدلالی حرکت کند و از انباشت معلومات بدون خلاقیت پرهیز شود.
درنگ: روشهای آموزشی در علم دینی باید از کتابمحوری به سوی استدلالمحوری و خلاقیت علمی حرکت کند.
استاد، با تشبیهی از انباشت کتابها، این روشها را به انباری تشبیه میکنند که پر از اشیای بیاستفاده است و بر ضرورت آموزش پویا و استادمحور تأکید میورزند.
نقد تبلیغات غیرعلمی
درسگفتار، تبلیغات غیرعلمی درباره فلاسفه، بهویژه صدرالمتألهین، را نقد کرده و بر ضرورت نقد علمی و عینی تأکید دارد. استاد فرزانه قدسسره، با اشاره به شرایط تاریخی فلاسفه، بیان میدارند که محدودیتهای زمانی و اجتماعی، مانع از تبیین دقیق و منطقی برخی مفاهیم شده است.
درنگ: تبلیغات غیرعلمی درباره فلاسفه، مانع از نقد عینی و علمی است و باید با رویکردی استدلالی جایگزین شود.
استاد، با تشبیهی از دنیای آزاد، نقد علمی را به نسیمی تشبیه میکنند که گرد و غبار تعصب را میزداید و حقیقت را نمایان میسازد.
جمعبندی
درسگفتار شماره ۱۰۶۸ استاد فرزانه قدسسره، با رویکردی انتقادی و نوین، به تبیین وحدت وجود و نقد مفهوم اتحاد در فلسفه اسلامی میپردازد. این درسگفتار، با رد مفاهیم ماهیت، لیسیت، و امکان، عالم را ظرف وحدت محض معرفی کرده و هرگونه ترکیب یا دوئیت را نفی میکند. تأکید بر وحدت در تمامی مراتب، نقد فلسفه صدرایی، و ارائه دیدگاهی عرفانی-فلسفی، از ویژگیهای برجسته این درس است. استاد، با استفاده از تمثیلات بدیع، مانند آب و نم، جوشکاری ظهورات، و پرچم در باد الهی، مفاهیم پیچیده فلسفی را ملموس و روشن ساختهاند. نقد روشهای آموزشی در علم دینی و تأکید بر ضرورت رویکرد استدلالی، این درسگفتار را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران فلسفه اسلامی تبدیل کرده است.
با نظارت صادق خادمی